صفحه 10 از 18 نخستنخست 123456789101112131415161718 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 91 به 100 از 173

موضوع: ویژه نامه ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

  1. #91
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    روایت جالب حکیمه خاتون از تولد امام زمان
    از کسانی که در هنگام تولد امام زمان علیه السلام حضور داشتند و جریان را مفصلا شرح داده.حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی و عمه امام حسن عسکری علیه السلام است.شرح این داستان این است:
    حکیمه خاتون میگوید:روزی به خانه امام حسن مشرف شدم.شبانگاه که نیمه شعبان سال ۲۵۵ بود وقتی خواستم به منزلم برگردم امام حسن فرمود:عمه جان امشب در خانه ما بمان زیرا ولی خدا و جانشین من در این شب متولد خواهد شد.پرسیدم از کدام کنیزانت؟فرمود از سوسن.پس هرچه در سوسن جست و جو نمودم آثاری از حمل ندیدم.بعد از افطار و ادای نماز با سوسن در یک اطاق خوابیدیم.طولی نکشید که از خواب بیدار شدم و در فرمایشات امام حسن تفکر می نمودم.بعد مشغول نماز شب شدم.سوسن هم از خواب برخواسته و نماز شب به جای آورد.نزدیک سپیده دم بود ولی از وضع حمل خبری نبود.داشتم در صحت وعده امام حسن تردید مینمودم که از اطاقش فرمود : عمه جان!شک نکن که وقت تولد فرزندم نزدیک شده است.
    ناگهان احوال سوسن را متغیر دیدم.از جریان پرسیدم فرمود:احساس ناراحتی شدیدی در خود میکنم.من به تهیه مقدمات وضع حمل مشغول شدم و خودم قابلگی او را بر عهده گرفتم.
    طولی نکشید که ولی خدا پاک و پاکیزه به دنیا آمد و در همان حال امام حسن فرمود:عمه جان!فرزندم را بیاور.وقتی کودک را به نزدش بردم او را در بغل گرفته دهان مبارکش را بر چشمان آن کودک نهاد.بلافاصله باز شد.سپس دهانش را بر دهان و گوش آن نوزاد نهاد و دست بر سرش مالید.پس از آن کودک به سخن آمده و به تلاوت قرآن مشغول شد.بعدا کودک را به من داد و فرمود:به نزد مادرش ببر!کودک را نزد مادرش بردم و به منزل بازگشتم.در روز سوم نیز به خانه امام حسن مشرف شدم و ابتدائا به قصد دیدار نوزاد به حجره سوسن رفتم اما کودک را ندیدم.پس خدمت امام حسن مشرف شدم ولی خجالت کشیدم از احوال نوزاد سوال نمایم.امام حسن ابتدائا فرمود:عمه جان!فرزندم در پناه خدا غایب شده است.هنگامی که من از دنیا رفتم و دیدی شیعیانم اختلاف دارند جریان ولادت فرزندم را به شیعیان مورد وثوق خبر بده.اما باید آن قضیه مخفی بماند.زیرا فرزندم غایب خواهد شد

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #92
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دعاي خير غزل
    از آن نگاه، غزل ناب ناب خواهد شد
    به هر چه چشم بدوزد شراب خواهد شد
    گرفته ماه من امشب ولي دلم قرص است
    که با شکوه تر از آفتاب خواهد شد
    بدون شانه او هستي ام چنان پوچ است
    که هر چه اشک بريزم سراب خواهد شد
    من انتظار و تقلاي ساعتي شني ام
    که بر سر خودش از نو خراب خواهد شد
    چگونه کودکِ بي تاب خسته از توجيه
    به «صبر کن که مي آيد» مجاب خواهد شد؟
    دلم خوش است که با ختم اين چهل شب شعر
    دعاي خير غزل مستجاب خواهد شد
    انسيه سادات هاشمي
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  4. #93
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض



    چندگاهیست وقتی می گویم:
    «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن»
    با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد

    چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه »
    به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم
    چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة»
    دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت
    کجا منزل گرفته ای





    چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة»
    دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست

    چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا»
    احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده
    و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است


    چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا»
    به یاد پیروزی لشکرت،
    در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند

    چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا»
    یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی


    چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا»
    یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،
    من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم

    چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا»


    به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو
    طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم

    اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم

    تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد،
    هم در جست و جویت باشم،

    هم سرپرستم باشی،

    هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم
    وهم احساس کنم خدا در
    نزدیکی من است.....
    و باز هم با شرم
    می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج

    یک سال دیگر هم گذشت
    و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد...
    و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان
    در تمام سال از او غافلیم،
    و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم...
    اما آقای ما
    به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند
    و به زبانمان نیز گوش مسپار
    که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند،
    قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين
    که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...

  5. #94
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دافع عسر و حرج می رسد، انشاء الله

    یعنی آن ختم حجج می رسد، انشاء الله

    مژده بر منتظر مهدی زهرا بدهید

    عنقریب عصر فرج می رسد، انشاء الله

  6. #95
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ما معتقدیم عشق سر خواهد زد / بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد

    سوگند به هر چهارده آیه نور / سوگند به زخم های سرشار غرور

    آخر شب سرد ما سحر می گردد / مهدی به میان شیعه برمی گردد

  7. #96
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    چه باک از راه ناهموار؟
    زمين از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
    روايت کرده‌اند ارديبهشتي مي‌رسد از راه
    بهاري م‍ي‌رسد از راه و مي‌گويند مي‌رويد
    گل داوودي از هر سنگ، حسن يوسف از هر چاه
    بگو چله‌نشينان زمستان را که برخيزند
    به استقبال مي‌آييمت اي عيد از همين دي‌ ماه
    به استقبال مي‌آييمت آري دشت پشت دشت
    چه باک از راه ناهموار و از ياران ناهمراه
    به استهلال مي‌آييمت اي عيد از محرم‌ها
    به روي بام‌ها هر شام با آيينه و با آه...
    سر بسمل شدن دارند اين مرغان سرگردان
    گلويي تر کنيد اي تيغ‌هاي تشنه، بسم الله!
    محمدمهدي سيار
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  8. #97
    حق آب و گل داره Aybeniz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    محضر خدا...
    نوشته ها
    1,675
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض



    ما، بی تو تا دنیاست دنیایی نداریم
    چون سنگ، خاموشیم و غوغایی نداریم
    ای سایه سار ظهر گرم بی ترحم!
    جزء سایه دستان تو جایی نداریم...

    اللهم عجل لولیک الفرج

    غریب آقام ...
    خدایا، با ظهورش غربتش را به پایان رسان...




    پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
    بنده‌ای نیست که به وقت‌های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می‌کنم:
    برطرف شدن گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش


    سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۲٫


  9. #98
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    یابن الحسن(عج)



    سالی گذشت و زمین گشت در مدار تو
    اما نداشت خاتمه ای انتظار تو
    امسال هم همه ی هفته ها گذشت
    یك جمعه اش نبود زمان قرار تو
    با این شكوفه ها دل من خوش نمی شود
    آید پس از كدام زمستان، بهار تو؟
    قلب مرا ز خانه تكانی معاف كن

    بگذار بماند به رویش غبار تو
    این روزها همه به سفر فكر می كنند
    من قصد كرده ام بمانم كنار تو
    امسال كه من به درد ظهورت نخورده ام
    سال جدید كاش بیایم به كار تو

    به امید رسیدن بهار واقعی....

    بهار ظهور....

  10. #99
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    از پروانه خواستم, راز سخن گفتن با گلها را برايم بگويد.



    پاسخ داد: سخن گفتن با گلها به چه كارت آيد؟



    گفتم: دنبال گلي می گردم. مي‌شناسي‌اش؟؟؟



    گفت: كدامين گل تو را اينچنين بي‌تب و تاب كرده است؟



    گفتم: به دنبال زيباترينم.



    گفت: گل سرخ را مي‌گويي؟



    گفتم: سرختر از آن سراغ ندارم.



    گفت: به عطر كدامين گل شبيه است؟



    گفتم: خوشتر از آن بوي ديگري نمي‌شناسم.



    گفت: از ياس مي‌گويي؟



    گفتم: سپيدتر از آن نيز نمي‌دانم.



    گفت: در كدامين گلستان مي‌رويد؟



    گفتم: در گلستاني كه از شرم ديدگانش هيچ گل ديگري نمي‌رويد



    به ناگاه ديدم پروانه،



    مستانه بي‌قرار شده است.



    بي‌تاب‌تر از من ناآرامي مي‌كند ....



    از اين گل و آن بوته، سراغش را مي‌جويد ....



    گفت: اسمش چيست كه اينگونه از آدميان دل برده است؟



    گفتم به زيبايي نامش نديدم.



    گل نرگس را مي‌گويم. مي‌شناسي‌اش؟؟؟







    به ناگاه ديدم پروانه، توان سخن گفتن ندارد.



    بالهايش به روشني شمع مي‌درخشيد.



    گويي شعله از درون، وجودش را به التهاب درآورده بود.



    توان رفتن نداشت ...



    به سختي خود را به روي باد نشاند و از مقابل ديدگانم دور شد ....



    آري....



    او گل نرگس را يافته بود. شرار‌ه‌‌هاي وجودش خبر از آن گل زيبا مي‌داد ....



    اينك دوباره من ماندم و اين نام آشنا و غريب ....



    در صحراهاي غربت, تا آدينه‌اي ديگر, به انتظار نشسته‌ام،



    تا شايد به همراه پروانه‌اي, به ديار آشنايت قدم گذارم ....



    مهدي جان ....



    پروانه‌وارم كن كه ديگر تحمل دوريت ندارم ....



    مولاي من مي‌دانم كه لحظه ديدار نزديك است اما ديگر توان ثانيه‌ها را ندارم ....



    مي‌دانم كه چيزي به پايان راه نمانده است اما ديگر توان رفتن ندارم ....



    مي‌دانم كه تا سپيده‌دم وصال، طلوع و غروبي چند, باقي نمانده است، اما ديگر تاب سرخي غروب را ندارم ....



    از اين رنگ رنگ پروانه‌هاي دروغين خسته شده‌ام.......



    از آدينه‌هاي سراب گونه‌ي بي وصال به ستوه آمده‌ام........



    ديگر توان رفتن ندارم.......







    زودتر بيا



    گل نرگس بيا







    العجل العجل يا مولاي يا صاحب الزمان

  11. #100
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    راز آبي دريا
    اگر چه پنجره ها بسته اند، باران نيست
    اگر چه از تو سرودن برايم آسان نيست
    ولي هميشه تو را شعر مي شوم، فرياد...
    حماسه اي تو بدان سان که هيچ انسان نيست...
    تو راز آبي دريايي، آسمان در توست
    و بر صحيفه قاموس تو بيابان نيست
    به چشمهاي پر اندوه، دست هاي دعا
    شبي فرود بيا اي که بي تو باران نيست
    مهدي فرجي
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

صفحه 10 از 18 نخستنخست 123456789101112131415161718 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. یاران حضرت مهدی(عجل الله تعالی الفرجه الشریف) عارف مجاهدند
    توسط يادشهيد در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 19-02-2012, 12:21
  2. «نوابغ فقه و حديث»
    توسط يادشهيد در انجمن شخصيت های مرتبط با جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-01-2012, 14:57
  3. شهيد آیت الله صدوقي و مسوولين
    توسط يادشهيد در انجمن شخصيت های مرتبط با جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 25-12-2011, 14:49
  4. سخنان رسول اکرم درباره خلافت و ولايت أمير المؤمنين در کتب اهل سنت
    توسط monji_2008 در انجمن پاسخ به شبهات دیگر ادیان ومذاهب
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 08-08-2011, 15:00
  5. عرفان پویا از نگاه امام خمینی
    توسط محسن رحمتی در انجمن عرفان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 28-11-2010, 22:31

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه