«زمانی که حزباللهیها حاضر باشند ناموس خود را برای بازیگری و نمایش، جلوی ِ دوربینها بفرستند، میتوان امید داشت که ما سینمایی خواهیم داشت که در آن حرفهای انقلاب اسلامی زده میشود»[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
واقعا اینگونه است؟ یعنی امید به داشتنِ سینمایی انقلابی بسته به جلوی دوربین بُردنِ دختران و پسرانِ حزباللهی است؟!
به نظر میرسد این موضوع جز تغییر پوستهٔ ظاهری، راهی به حل مسئله نبرد؛ تغییر پوستهای که اگر همراه با تغییر متن و محتوا و بازیگردانان نباشد، رو به فساد رفته و دستاوردی به همراه نخواهد داشت. باید بازاندیشی کرد؛ آیا همهٔ مشکل سینمای ما در «حزباللهی» نبودنِ بازیگرانش خلاصه میشود؟ آیا تمام فیلمهای ساخته شده در سینمای ما فیلمنامههای قویِ انقلابی دارند؟ آیا کارگردانان و فیلمنامهنویسانِ ما همه حزباللهیاند؟ آیا کسانی که تا به حال مجوز پخش فیلمهای سینمایی را صادر کردهاند، پر از دغدغهٔ انقلاب و دین بودهاند و تنها این بازیگران هستند که تمام کاسهکوزههای عوامل پشت صحنه و دستاندرکاران فیلم را به هم میزنند و از یک فیلمنامهٔ «انقلابی» فیلمی میسازند که داد حزباللهیها را در میآورد؟!
روشن است که با تعویض بازیگرانِ حاضر با بازیگرانِ حزباللهی، تنها صورتِ مسئله تغییر میکند و خبری از اصلاح قالب و محتوا نخواهد بود. انتقاد قشر حزباللهی به سینمای کشور، صرفاً انتقاد به شخصیتِ حقیقیِ بازیگران نیست که با پیشنهاد تعویضِ جای آنان مسئلهْ حلشده تلقی گردد. باید از نیرویی که حاضر است جلوی دوربین ظاهر شود و نقش زنی را بازی کند که هر بار همسر مردی است یا نقش مردی که زنان هرزه را تور میکند، نهایت استفاده را کرد و با اصلاح زیرساختها، بازیشان را جهت داد.
حقیقت این است که معاونت امور سینمایی کشور تکلیفش با خودش و خط قرمزهایش مشخص نیست. در حال حاضر سناریوهایی مجوز پخش میگیرند که بسیاریشان بیمحتوا و بلکه ضدارزش و فرهنگِ جامعهاند؛ فیلمهایی که روابط و ظواهر دینی در آن به سخره گرفته شده است، به گونهای که بستن یک پارچه به سر و استفاده از کلاه برای زنها حجاب اسلامی فرض شده و باز گذاشتن گردن و گوش و پوشیدنِ لباسهای تنگِ بدننما و آرایشهای بسیارِ غلیظ هیچ منعی از نظر دستگاههای نظارتی ندارد. روابط دختر و پسر گاهی چنان به تصویر کشیده میشود که گذشته از دین، حتی با عرف جامعه نیز مغایر است. با این وصف آیا اصلاح این وضعیت واقعاً مستلزم به صحنه کشاندنِ دخترانِ محجب و حزباللهی است یا راه آن اصلاح ذهنیتها و اعتقادات و بلکه تغییر اعضای ادارهٔ کلِ ارزشیابی و نظارت است؟!
عمدهٔ مشکل از دید من بیکفایتی ارشاد در مدیریت و کنترل و سیاستگذاری امور سینمایی است که نتیجهاش به حاشیه رانده شدن فیلمسازان متعهد و شیوعِ بیمارگونهٔ فیلمهای زردِ ضددین است. سینمای ما در درجهٔ اول نیاز به آدمهای فهیمی دارد که دردها و کاستیهای موجود در جامعه را بفهمند و قادر به درکِ اثرگذاری همهچیزِ یک فیلم، اعم از دیالوگها، روابط، پوششها، صحنهپردازیها و … باشند. آدمهایی که فارغ از مسائل حزبی و جناحی فیلمها را ارزیابی کرده، زمینهٔ حضور و نقشآفرینیِ بیشترِ کارگردانان و فیلمنامهنویسانِ متعهد را، حتی با استفاده از بازیِ همین بازیگرانِ کنونی فراهم کنند.