صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از 11 به 13 از 13

موضوع: آداب طبّ و پزشكى در اسلام با مختصرى از تاريخ طبّ

  1. #11
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: آداب طبّ و پزشكى در اسلام با مختصرى از تاريخ طبّ

    [size=medium]
    از چه كسى بايد عيادت كرد؟
    در روايات وارد شده كه عيادت كردن از چند دسته جايز نيست :
    1 - شارب خمر:
    از امام رضا (عليه السلام ) نقل شده است و ايشان هم از پدران بزرگوارش نقل نموده اند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمودند : ((اگر شارب خمر مريض شد به عيادتش نرويد)).(415)
    2 - اهل ذمّه :
    از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمودند : ((از مريضهاى كفار ذمّى عيادت نكنيد و در تشييع جنازه آنان شركت ننماييد)).(416) ولى در كتاب جعفريات روايت شده به سندش كه همانا پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از يك يهودى در موقعى كه مريض بود عيادت كردند.(417)
    و آنچه براى ما ظاهر مى شود اين است كه : اگر مصلحتى در عيادت اهل ذمه وجود داشته باشد، عيادت آنان مانعى ندارد؛ همچنانكه پيامبر(صلى الله عليه و آله ) اين كار را كردند؛ چون ظاهر اين است كه مراد آنان از يهودى آن غلامى بود كه مريض ‍ بود و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از او عيادت كردند و نتيجه آن عيادت اين بود كه آن غلام ، مسلمان شد، چنانكه روايت شده است اما زمانى كه مصلحتى بر عيادت بار نيست ، عيادت نكنيد. اما در باره عيادت اهل سنّت ، امر وارد شده است زيرا عيادت ، سبب استحكام مودت مسلمين مى شود و سبب تقويت توان آنان در برابر دشمنشان مى شود و سبب تقويت قلوب مى گردد همچنان كه سبب انعكاس اخلاق ارزشمند و انسانيت مى شود.(418)
    از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است كه فرمودند : ((بپرهيزيد از يك عملى كه انجام مى دهيد و باعث ننگ و عار ما مى شود)). تا اينكه فرمودند : ((در نمازهاى جماعت اهل سنت شركت كنيد و نماز بخوانيد و از بيماران آنان عيادت كنيد و در تشييع جنازه آنان شركت كنيد و نكند كه آنان به چيزى از كارهاى خير از شما سبقت بگيرند)).(419)
    3، 4 و 5:
    از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمودند : ((سه دسته هستند كه عيادت آنها جايز نيست : كسى كه نزديك است از بيمارى شفا پيدا كند و كسى كه دندان آسيايش خراب باشد (دندان درد داشته باشد) و كسى كه مرضى شديد در چشمانش ‍ باشد)).(420)
    6 -
    چشم درد شديد (كسى كه درد چشم او خيلى دردناك و شديد باشد) : روايت شده از امام صادق (عليه السلام ) كه فرمودند : ((عيادت كردن در مورد مريضى كه چشم درد دارد جايز نيست )).(421) ولى وارد شده كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) هنگامى كه على (عليه السلام ) درد چشم داشتند، از ايشان عيادت كردند(422) مگر اينكه گفته شود قول امام صادق (عليه السلام ) در روايت پيش به نفى تأ كد استحباب حمل مى شود و آنچه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) انجام دادند حمل مى شود براينكه فى الجمله عيادت ، برترى دارد و يا اينكه كار پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) بخاطر خصوصيتى است كه اميرالمؤ منين داشته اند.
    عيادت كردن مردها از زنان
    وارد شده است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از بعضى از زنان عيادت كرده اند، مثل اُم علاء و همچنين از زنى كه از انصار بود در مرضى كه درد شديدى داشت ، عيادت كردند.(423)
    عيادت كردن از بنى هاشم
    همانا گرامى داشتن كسانى كه منسوب به رسول اللّه هستند، اكرام و گرامى داشتن خود پيامبر است ؛ چون اكرام كننده چنين قصد و نيت مى كند و چه كسى شايسته تر است از پيامبر كه تعظيم و تكريم داشته شود؟ همچنانكه گرامى داشتن بنى هاشم ، كسانى كه در معرض ظلمها واقع شده اند و متحمل مصيبتهاى بسيار بخاطر ارتباطشان با پيغمبر شده اند. اين اكرام از نزديكترين نزديكيها به خداست و شايد همين مطلب تفسير مى كند براى ما آنچه روايت شده از امام كاظم و ايشان از آباى گراميشان و آنان از پيغمبر كه پيامبر فرمودند: ((عيادت كردن بنى هاشم فريضه و واجب و زيارت آنان سنّت است )).(424)
    عيادت كردن از نزديكان و فاميل
    و روايت شده در وصيت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) به فرزندشان كه فرمودند : ((نزديكان و فاميلت را اكرام كن ؛ چون آنان كمك كار تو هستند)). تا اينكه فرمود : ((كريم آنان را اكرام كن و سقيم و مريض آنان را عيادت نما)).(425)
    هديه به بيمار
    چون مريض به اظهار محبت و لطف احتياج دارد و اظهار محبت و لطف در قلب او قرار مى گيرد و قلب مريض را مطمئن مى سازد كه ديگران به او محبت و لطف دارند، پس هديه بردن براى مريض از اين محبت و دوستى و لطف ، تعبير مى شود.
    از بعضى از آزادشدگان امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه يكى از موالى امام صادق مريض شد، ما عده اى از موالى امام (عليه السلام ) از خانه جهت عيادت او خارج شديم در راه امام صادق (عليه السلام ) به ما برخورد كردند و به ما فرمودند : ((مى خواهيد به كجا برويد؟)).
    گفتيم : مى خواهيم به عيادت فلانى برويم . فرمودند : ((بايستيد، ما ايستاديم )).
    پس فرمودند: ((آيا همراه شما تحفه اى يا هديه اى يا مقدارى از بوى خوش يا قطعه اى از عود هست ؟)).
    گفتيم : همراه ما چيزى از اينها نيست .
    پس فرمودند : ((مگر نمى دانيد شخص مريض آرامش پيدا مى كند به وسيله هر چيزى كه براى او برده مى شود؛ يعنى مريض بيمارى اش بهتر مى شود بخاطر هديه اى كه مردم براى او مى فرستند)).(426)
    بيمار نبايد به عيادت كنندگانش شكايت كند
    در بسيارى از روايات وارد شده كه انسان را به پنهان كردن مرض دعوت مى كند و فرموده اند كتمان مرض از گنجهاى نيك مى باشد.(427) و اينكه هر كس دردى را كه به او رسيده سه روز، از مردم كتمان و به خداى عزّوجلّ شكايت كند، حق است بر خدا كه ببخشد او را.(428) و اينكه هر كس يك شب مريض شد و آنچه در آن شب براى او اتفاق افتاد نزد احدى شكايت نكرد، خداوند عبادت شصت سال را براى او مى نويسد.(429) و همانا مريض در زندان خداست مادامى كه به عيادت كننده اش شكايت نكند.(430)
    اميرالمؤ منين (عليه السلام ) مردى را كه دردش را تا پس از بهبودى به كسى نمى گفت ؛ ستايش نمود.(431)
    در اين زمينه سخنان ديگرى نيز وجود دارد كه جاى بررسى آنها نيست ؛ طالبين به كتب مربوطه مراجعه نمايند.(432)
    و ما مى خواهيم در اينجا اشاره كنيم به اينكه اين روايات نظر دارد به پنهان كردن مرض از اين جهت كه شخص مريض بر كرم و لطف خدا اعتماد دارد و خداوند به مريض يك روحيه قوى عنايت مى كند كه ثمره آن روحيه قوى اين است كه به درجه متوكلين - كه از بزرگترين درجات است نزديك شود همان درجه اى كه رستگار است كسى كه به آن درجه برسدوسعيدوخوشبخت است كسى كه آن درجه را به دست آورد.
    افزون بر مطالب گذشته ، انسان به تمام معنا قانع مى گردد كه خداوند به تنهايى كسى است كه مالك نفع و ضرر براى انسان است و او شفا مى دهد و شفا از اوست و به وسيله خدا شفا مى گيريم و هيچ كس غير از خدا استطاعت و توانايى اين را ندارد و نمى تواند انسان را به راهى هدايت كند . بلكه ممكن است آنان واسطه براى فيض خير از طرف خدا باشند؛ زيرا خداوند مالك و خالق هر چيز است .
    و شايد به همين مطلب اشاره دارد آن رواياتى كه قبلاً گذشت و تأ كيد داشت براينكه لازم است انسان شكايتش را به سوى خدا ببرد (در بيمارى ) نه به سوى غير خدا.
    و اين مطلب نيست مگر بخاطر اينكه اين انسان با تجربه و آزمايش روحى كه او را در سختيها قرار مى دهد و هر آلودگى و پليدى را از انسان نفى مى كند، بعد از اين سختيها طاهر، مطهر و پاك بيرون بيايد .
    و چقدر شيرين است آزمايش و چقدر موفق و پيروز است تجربه و آزمايش هنگامى كه انسان در اين وقت به ضعف و نياز خود پى مى برد و انسان سه روز زندگى مى كند در پاداش و هديه هاى خدا در حالى كه خدا بى نياز و قوى و مالك هر چيزى مى باشد و اين همان فضايى است كه مريض را از مرضش با روحيه جديدى خارج مى كند، و بر همه حالات مريض تاءثير مى گذارد و بر راهى كه مريض در بيمارى مى گذراند يك تأ ثير قوى و بعيد و شامل زمانهاى زيادى مى شود. و چه بسا مساوى و معادل است آن حالت روحى و انسانى كه بر مريض در عرض يك شب فقط حاصل مى شود با آنچه براى مريض از شصت سال عبادت كردن حاصل مى شود همانطور كه در روايت آمده است .
    و با ملاحظه كردن رواياتى كه در اين بحث وارد شده ، مى فهميم شكايتى كه در احاديث ، تشويق و ترغيب كرده كه از آن دورى كنيم ، آن شكايتى است كه در باطن ، عطوفت و مهربانى ((مشكوّ اليه ))(433) طلب كند و اين شكايت نتيجه اى براى فهم اين شخص باشد به اينكه شاكى ضعيف و عاجز است و خدا نمى خواهد كه عبدش ضعيف و عاجز باشد مگر در مقابل خداى عز وجل .
    و از جهت ديگر خدا نمى خواهد كه بنده اش معتقد شود كه غير از خدا چيزى و كسى مالك نفع يا ضرر اوست و اين امر، امرى است كه از آن دورى و پرهيز مى شود؛ چون خداوند به تنهايى مالك هر چيزى است و نفع و ضرر به دست خدا هست و خداوند بزرگ و بلند مرتبه است .
    همچنين شكايتى كه بزرگ شمردن آن امر و مرض و بيمارى را كه بر شاكى نازل شده در بر دارد و اينكه اين امر (بيمارى ) با عدل خدا و لطف و رحمت او منافات دارد. همانا چنين شكايتى از نظر شرع از آن دورى شده و به طور اجمال و تفصيل از نظر شرع مقدس اسلام ترك شده ، بلكه بايد صبر كرد و تسليم شد.
    از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده : ((هر كس يك شب شكايتى به او برسد و او آن شكايت را قبول كند و شكر آن شكايت را به سوى خدا ادا نمايد براى چنين شخصى كفاره شصت سال مى باشد)) .
    راوى مى گويد: به امام گفتم منظور از قبول كردن شكايت چيست ؟ فرمودند: ((صبر كند بر آنچه در آن شكايت هست )).(434)
    و همچنين از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمودند : ((هر مردى كه شكايت كند و صبر كند و تسليم باشد، خداوند براى او اجر هزار شهيد مى نويسد)).(435)
    و از پيامبر(صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمودند : ((براى مريض نوشته مى شود حسنات در مقابل آنچه صبر مى كند، اگر بى صبرى ، جزع و فزع نمايد، نوشته مى شود كه اين مريض بى صبرى و جزع نموده است )).(436)
    در روايت وارد شده كه از امام صادق (عليه السلام ) از حدّ و اندازه شكايت مريض سؤ ال شد. حضرت فرمودند : ((همانا اگر كسى بگويد امروز تغيير كردم و شب را اصلاً نخوابيدم در حالى كه راست بگويد، شكايت به حساب نمى آيد و شكايت اين است كه شخص مريض بگويد من مبتلا به مرضى شدم كه احدى مبتلا به اين مرض نشده است و بگويد من دچار مرضى شدم كه به احدى اصابت نكرده است )).(437)
    علامه مجلسى گفته است : ((اين تفسيرِ شكايتى است كه ثواب عمل را از بين مى برد والاّ بهتر اين است كه اصلاً احدى را به اين امور آگاه نكند، همچنانكه در اخبار پيشين ظاهر مى شود. و ممكن است حمل كنيم اين شكايت را به خبر دادن بخاطر غرضى مثل اينكه مى خواهد به پزشك خبر بدهد)).(438)
    پس خبر دادن بيمارى ، ملازم با شكايت كردن نيست ، همانطورى كه دلالت مى كند بر همين مسأ له خبرى كه الا ن گفته شد. و همچنين مقدم شد كه مريض در زندان خداست تا وقتى كه به عيادت كنندگانش شكايت نكند و هركس يك شبانه روز مريض شود و به عيادت كنندگانش شكايت نكند، خداوند روز قيامت او را با دوستش ابراهيم مبعوث مى گرداند و هيچ بنده اى نيست كه او را مبتلا به مرض كنيم و شكايت به عيادت كنندگانش نكند مگر اينكه گوشت او را در بدنش به گوشت بهترى تبديل مى كنيم ....(439)
    همه اين مسايل دلالت مى كند بر اينكه خبر دادن بيمارى يك چيز است و شكايتى كه از آن بايد اعراض كرد، چيز جداگانه ديگرى است .
    و امّا اينكه روايات اختلاف دارند در رغبت دادن انسان به اينكه يك شبانه روز يا سه روز يامطلقاً شكايت نكند، بر اختلاف درجه هاى فضل در شكايت حمل مى شود، امّا در مورد روايتى كه مى گويد: هركس دردش راسه روزپنهان كند، خداوند او را مى بخشد ممكن است گفته شود كه مراد از اين روايت ، اين است كه خبر دادن بيمارى به آشنايان بعد از سه روز يك فضيلتى دارد. يا اينكه مراد از كتمان ، شكايت نكردن است نه اينكه مطلقا از مرضش خبر ندهد، به قرينه و راهنمايى قول امام در روايت كه فرمودند: ((و به سوى خداى عزّوجلّ)) شكايت كند، پس اين روايت مثل غيرآن ،ازروايات ديگر مى باشد.
    و اما روايتى كه پنهان كردن مرض را از گنجهاى نيك قرار داد، چاره اى نيست كه حمل شود بر آنچه ذكر شد و يا به صورت شفاى سريع حمل شود به طورى كه مرض طول نكشد و يا حمل شود برآنچه چند لحظه پيش مرحوم مجلسى ذكر كرد .
    و باقى مى ماند كه اشاره كنيم به آنچه امام صادق (عليه السلام ) به حسن بن راشد فرمودند: ((اى حسن ! هرگاه به تو بلايى نازل شد، پس به هيچ كس از مخالفين شكايت نكن ، ولى به بعضى از برادرانت آن بلا را يادآورى كن به درستى كه تو خصلتى از چهار خصلت زير را معدوم نمى كنى : يا براى تو كفايت مى كند و يا كمك به مقام و رياست مى كنى و يا دعايى است كه مستجاب مى كنى يا مشورت به رأ ى مى نمايى )).(440)
    و همينطور روايت شده از امام صادق (عليه السلام ) كه : ((هر كس به مؤ منين شكايت كند، به خدا شكايت كرده و هر كس به مخالفى شكايت كند، از خدا شكايت كرده )).(441)
    پس به درستى ظاهر اين است كه اين روايات به شكايت غير مرض و بيمارى نظر دارد و به جايى كه باطن شكايت يكى از معانى است كه شارع از آن بيزار نباشد. و اشاره به همين مطلب دارد قول امام كه فرمودند : ((يا براى تو كفايت مى كند)) و علتش اين است كه در بيمارى كفايت نمى آيد. و اما بعد از اين قسمت كه فرمودند: كمك به مقام و رياست مى كنى در اين صورت ممكن است كه كفايت بيايد به اين صورت كه نفوذ خود را به كار گيرد براى اينكه فلان پزشك را براى معالجه برساند و يا او را به فلان بيمارستان داخل كند وشبيه اين صورتها و نسبت به مشورت به رأ ى و استجابت دعا كه واضح است .
    اما حديث دوّم ، مطلق است و شايد به آنچه مضمون حديث حسن بن راشد بود، اشاره داشته باشد؛ چون كلام با حديث دوّم منسجم بود بيشتر از غير آن ؛ زيرا مريض از شكايت كردن حتى به عيادت كنندگانش ممنوع شده بود و اگر چه عيادت كنندگان از برادران او باشند همانطور كه اشاره شد .
    نزد بيمار نبايد از بلا و بيمارى پناه جست
    قبلاً گذشت كه حضرت محمَّد بن على (عليه السلام ) هرگز نزد مريض از بلا پناه نمى جست . در موضوع ((پرستارى در بيمارستان ))، حكمت اين كار بيان گرديد.
    نبايد نزد بيمار زياد نشست
    همانا پيامدهاى بيمارى و حالتهاى متغير كه بر مريض عارض مى شود گاهى مريض در وضعى قرار مى گيرد كه رغبت ندارد احدى بر آنان اطلاع پيدا كند همانطورى كه خود حالت معالجه براى مريض گاهى اگر غير از مريض به آن حالت معالجه اطلاع پيدا كند، موجب دردناك شدن نفس مريض مى شود در حالى كه عيادت كردن از مريض هم لازم است ، پس جمع بين اين دو سخن اين طور مى شود كه عيادت كننده نزد مريض زياد ننشيند تا حرج و ضرر به مريض زياد نشود تا دردهاى روانى او زياد نگردد.
    از اين جهت از ائمه معصومين روايت شده كه مستحب است نزد مريض زياد عيادت را طول ندهد تا جايى كه امام صادق (عليه السلام ) از آن تعبير كرده اند - همانطورى كه روايت شده - به اين سخن كه : ((عيادت بايد به اندازه دوشيدن شتر باشد)).(442)
    و از حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند: از عيادتهايى كه بيشترين اجر را دارد وقتى است كه عيادت كننده از مريض عيادت كند و نزد مريض كم بنشيند، مگر موقعى كه مريض بخواهد و دوست داشته باشد كه عيادت كننده نشستن در كنارش را بيشتر طول بدهد و مريض اين مطلب را (طول جلوس عيادت كننده را) از او درخواست كند. و هم معناى اين روايت ، روايات ديگرى نيز وجود دارد.(443)
    پس وقتى كه مريض جلوس بيشتر عيادت كننده را بخواهد، استجابت مريض ازجهتى تقرب به سوى خداست ، همانطور كه طلب كردن مريض در اين مورد از جهت ديگر، روشن مى سازد چيزى كه احتمال دارد موجب ضرر و زيان به مريض شود، وجود ندارد.
    مهربانى كردن نسبت به مريض
    شايد مهربانى كردن به مريض بدين خاطر است كه مريض مطمئن شود كه نزد ديگران پيوسته مورد قبول است و ديگران از او متنفّر نيستند و همينطور نسبت به خود عيادت كننده مى باشد. ما ملاحظه مى كنيم آنجا اوامرى بود كه عيادت كننده دستش را بر مريض بگذارد و اعتبار كرده كه آن عيادت كننده اى كه مخالف اين عمل كند، احمق است و عيادت كردن احمق از مريض ، بدتر از دردى است كه مريض دارد؛ چونكه احمق مسبب بسيارى از دردهاى روانى مريض مى شود، بخاطر اينكه احمق ، تصرفاتى كه لايق مريض نيست مى كند و مريض را دچار ضعف و نقص ‍ مى كند .
    بعضى ذكركرده اند كه : ((پيامبر(صلى الله عليه و آله ) هر وقت از مريضى عيادت مى كردند دستشان را به پيشانى او مى گذاشتند و چه بسا دستشان را بين دو سينه او مى گذاشتند و براى او دعامى كردند)).(444)
    و از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه كامل شدن عيادت از مريض به اين است كه : ((دستت را بر شانه اش بگذارى و از نزد مريض زود برخيزى ، به درستى كه عيادت احمق بدتر است براى مريض از بيمارى كه خود مريض ‍ دارد)).(445)
    شهيد استفاده كرده از اين روايت كه عيادت كننده دستش را بر شانه مريض قرار داده و در حال دعا باشد.(446)
    ولى روايت شده از حضرت على (عليه السلام ) كه فرمودند: ((يكى از چيزهايى كه عيادت را تمام و كامل مى كند اين است كه عيادت كننده يكى از دو دستش را بر ديگرى و يا بر پيشانى اش بگذارد)).(447)
    و مرحوم مجلسى از اين روايت اين طور استفاده كرده ؛ مقصود اين است كه عيادت كننده دست خودش را بر پيشانى خودش بگذارد و احتمال دارد كه اين عمل بخاطر اين باشد كه عيادت كننده مى خواهد حزن و اندوه و تأ سف خود را بر بيمارى مريض اظهار كند همانطورى كه اين عمل شيوع دارد . پس بعيد نيست كه ذكر اين دو موردى كه حضرت فرمودند، به عنوان مثال باشد.(448)
    ولى اظهر آن چيزى است كه گذشت كه عيادت كننده دستش را بر خود مريض يا بر شانه خود مريض بگذارد (و ذكر كردن شانه در روايت ظاهراً به عنوان مثال است ) و ممكن است اين روايت را حمل بر روايت اولى بكنيم ؛ چونكه اين روايت تصريح نمى كند در آنچه علامه مجلسى گفته است ، پس ممكن است در اين روايت ضمير به مريض برگشت كند و اشاره مى شود به اين مطالب با اضافه كردن به رواياتى كه مقدم شد از پيامبر اسلام كه فرمودند از تمام و كامل شدن عيادت مريض اين است كه يكى از شما دستش را بر پيشانى يا دست مريض بگذارد و از مريض سؤ ال كند كه حالش چطور است و خودتان را با مصافحه كردن ، تحيت كنيد.(449) و همچنين قول پيامبر كه فرمودند : ((از كامل شدن عيادت مريض اين است كه هر گاه بر مريض وارد شدى ، دستت را بر سر مريض بگذارى و بگو چگونه صبح كردى )).(450)
    پس به درستى كه اين روايت ظهور دارد در اينكه عيادت كننده دستش را بر مريض بگذارد - همانطورى كه علامه مجلسى اعتراف كرده اند ولى بر علامه مجلسى ايراد شده اگر چه اين معنا ظاهرتر است ، ولى اين روايت - يعنى اين روايت آخرى و آن روايتى كه قبل از آن بود - هر دو عام هستند.(451)
    ولى ما مى گوييم : همانا روايت ديگرى كه گفت : ((تمام و كامل كردن عيادت اين است كه هرگاه به عيادت مريض ‍ رفتى ، دستت را بر مريض بگذار)).(452) و روايت گذاشتن دست بر شانه ، اين دو روايت عام نيستند . و اين دو روايت مؤ يد اين است كه عيادت كننده دستش را بر دست مريض بگذارد يا دستش را به پيشانى اش بگذارد .
    و در اينجا احاديث ديگرى در مورد اينكه عيادت كننده دستش را بر مريض يا بر پيشانى مريض بگذارد وجود دارد، هر كس مى خواهد به اين روايات مراجعه كند.(453)
    و در آخر اين روايت از ابن عباس نقل مى شود كه گفت : ((پيغمبر وقتى به عيادت مريض مى رفتند در بالاى سر او مى نشستند)).(454)
    دعاى بيمار براى عيادت كننده و بالعكس
    چون مريض در حال مرض نزديكتر به خداى تعالى از عيادت كننده مى باشد، پس دعاى مريض نزديكتر به استجابت است به خاطر اينكه مريض بفهمد در اين مرضش داراى يك امتيازى است كه ديگران آن امتياز را ندارند، پس اشعار به ذلت و ضعف براى مريض لازم نيست همانطورى كه مريض محتاج به ديگران است ، همچنين ديگران هم محتاج به او هستند بخاطر اين مسأ له ما مى بينيم كه روايت شده از امام صادق كه فرمودند : ((هرگاه يكى از شما به عيادت برادر دينى خود برود، پس از مريض بخواهد كه در حق او دعا كند؛ چون دعاى مريض مثل دعاى ملائكه مى باشد)).(455)
    و در اينجا احاديث ديگرى به همين معنا وجود دارد، هر كس مى خواهد به آنها مراجعه كند.(456) همچنانكه مستحب است عيادت كننده هم براى مريض دعا كند. زراره از امام صادق يا امام باقر (عليه السلام ) روايتى را نقل مى كند كه فرمودند : ((هرگاه بر مريض داخل شديد، پس بگو پناه مى برم به خداى عظيم )).(457) و مقدم شد كه براى مريض هم مستحب است كه اجازه بدهد به دوستان و فاميلش كه براى عيادت او بيايند؛ چون براى هر كسى دعاى مستجابى وجود دارد .
    دعاى مساكين و فقرا براى مريض
    از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند: ((دعاى مساكين براى مريضهاى خودتان را خفيف و پست نشماريد؛ چونكه چه بسا دعاى آنان در مورد شما مستجاب مى شود و دعاى خود مساكين در مورد خود آنان مستجاب نشود)).
    و از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمودند: ((مستحب است براى مريض اينكه به سائل با دست خودش چيزى بدهد و امر كند به سائل كه براى او دعا نمايد)).(458)
    سؤ ال از مريض در مورد حالش و در مورد آنچه اشتها دارد
    بعضيها ذكر كرده اند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از مشكلات و درد مريض و از آنچه مريض بدان اشتها دارد مى پرسيدند.(459) چرا كه اين پرسش نشانگر اهميت دادن به بيمار و درخواستهايش مى باشد و زمينه ساز آرامش و اطمينان بيمار مى گردد.
    آرزوى سلامتى و صحت
    مريض در برانگيختن اطمينان در خودش احتياج دارد تا بر مرض غلبه پيدا كند و در مقابل عوارض مرض كه چاره اى از آن نيست و براى دفع آن عوارض از نفس مريض راهى نيست ، مقاومت نمايد و شايد همين موضوع پرده بر مى دارد براى ما آنچه از پيامبر نقل شده كه فرمودند : ((هرگاه بر مريضى وارد شديد او را در اجل و مرگ توسعه بدهيد، پس به درستى كه اين كار چيزى را ردّ نمى كند، ولى نفس مريض را پاك مى كند)).(460)
    و مراد از ((تنفيس ))، توسعه است ؛ يعنى براى مريض در اجل و مرگ توسعه دهيد و مريض را به صحت و سلامتى اميدوار سازيد. مثل اينكه به مريض بگوييد كه اين مرض ، ضررى به تو نمى زند و به زودى اگر خواست خدا باشد، شفا پيدا مى كنى .(461)
    و بعضى از علما نقل كرده اند كه : پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) به مريضها مى فرمودند : ((اين مرض و بيمارى رنجى به تو نمى رساند و به خواست خدا از مرض طاهر و پاكيزه مى شوى )).(462) خوردن در حضور مريض
    از اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) نهى كرده اند از اينكه عيادت كننده در حضور مريض ‍ چيزى بخورد، اگر نزد مريض چيزى بخورد، خداوند اجر عيادتش را از بين مى برد))(463) و به خاطر همين چه بسا مريض از طعامى ممنوع باشد مثل همين طعام كه نزد او عيادت كننده مى خورد، پس وقتى نزد او عيادت كننده چيزى بخورد پس اشتهايش بر مى انگيزد و مريض براينكه قدرت ندارد مثل اين غذا را بخورد حسرت مى خورد و عيادت كننده به جاى اينكه مرض بيمار را، تخفيف بدهد بخاطر عيادتش يك درد ديگرى به دردهاى مريض افزوده است .
    بعد از شفا يافتن ، به مريض چه بايد گفت
    حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) وقتى مريضى را مى ديدند كه خوب شده است ، مى فرمودند : ((براى مريض ، پاكى از گناهان به وجود آمد)).(464)
    و از حسن بن على (عليه السلام ) نقل شده به مردى كه از مرض و بيمارى شفا پيدا كرده بود، فرمود : ((به درستى كه خداوند ياد كرده تو را، تو هم او را ياد كن و اقاله كرده است تو را (گناهانت را بخشيده ) پس تو او را شكر كن )). و همينطور اين حديث از حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نيز نقل شده است .(465)
    و از امام سجاد (عليه السلام ) نيز روايتى نقل شده كه جمع كرده اند بين فرمايش عمويشان امام حسن (عليه السلام ) و فرمايش جدشان حضرت على (عليه السلام ) كه گفته شد.(466)
    بلى چه حديث نيكويى مى باشد، منسجم با روحيه اى است كه اسلام به تقويت اين روحيه اهميت مى دهد و با اهدافى كه حواله مى دهد. اسلام به اينكه انسان متوجه اين روحيه باشد آن انسانى كه در معرض ابتلا به بيمارى و سختى و مرض قرار گرفته است ، اين روحيه و آن اهدافى كه در اين روايات گفته شد، دلالت مى كند بر اين اهداف ، آن توجيهاتى كه از ائمه در مورد مريض و عيادت كردن از او صادر شد، همچنانكه ما اشاره به بعضى از آنها كرديم ، پس ‍ ديگر اعاده نمى كنيم .
    و آنچه تاكنون ذكر نموديم ما را بس چرا كه در آن بى نيازى است براى كسى كه رشد و هدايت را بخواهد. و حمد براى خداست و درود و سلام خدا بر بندگان برگزيده اش محمَّد و آل طاهرين او باد!
    * * *
    بخش سوّم : بهداشت و سلامتى
    توجه :
    تصميم داشتم در موضوع بهداشت و سلامتى مطالبى بنويسم ، ولى بعد از نوشتن فصل اوّل اين كتاب دريافتم آنچه شهيد سعيد دكتر پاك نژاد نوشته ، كافى است بنابر اين به همان نوشته اكتفا نموده و به مساءله مهمترى بپردازم امّا تمايل دارم آنچه را در اين زمينه نوشته ام هرچند ناقص است بدون هيچ تغييرى ذكر كنم به اميد آنكه سودمند باشد. تنها اوست يارى دهنده و به صواب آورنده .
    * * *
    فصل اوّل : مقدّمات
    رعايت بهداشت در سطح وسيع
    اسلام توجه و اهميت زيادى به مسأ له صحت و سلامتى بدن انسان مى دهد تا جايى كه روايت شده از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) كه فرمودند : ((همانا صحت و سلامتى بدن ، باعث شاد بودن ملائكه و موجب خشنودى پروردگار مى گردد و موجب ثبات سنت و روش پيامبر مى شود)).(467) و از پيامبر روايت شده كه فرمودند : ((در زندگى خيرى نيست مگر اينكه همراه صحت و سلامتى باشد)).(468)
    و گفته شد كه همانا اسلام از ميان علوم دو علم ((علم اديان و علم ابدان و جسم )) را. معتبر دانسته است . و روايات در اين باب زياد است كه اينك به بررسى همه آنها نيازى نيست . همچنانكه اسلام اهميت مى دهد به اينكه انسان توجه كند و به طرف وسيله اى كه صحت و سلامتى او را حفظ مى كند، برود تا اينكه اصلاً در چنگال امراض اسير نگردد .
    از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((همانا تمام اين ارواح از مرضى كه غلبه پيدا كند يا خونى كه داغ شود يا بلغمى كه غالب شود، مى باشد، پس انسان بايد نفسش را مراعات كند قبل از اينكه يكى از اين طبيعتها بر او غلبه پيدا كند تا او را هلاك نمايد)).(469)
    و مرحوم مجلسى كلمه ((ارواح )) را اين طور تفسير كرده : مقصود در اينجا (از كلمه ارواح ) ديوانگى و فاسد شدن عقل و فلج بودن ، بلكه حتى جذام و پيسى و شبيه اينهاست .(470)
    روايت شده آن چيزى كه ضررش بر تو معلوم شد و ضررش را دانستى ، نخور و هوا و هوست بر راحتى بدنت تأ ثير نگذارد.(471) و از امام رضا (عليه السلام ) نقل شده : ((همانا جسم مثل زمين پاك خرابى است كه اگر به اندازه ، به آبادانى و آبيارى آن پرداخته شود، آبادانى آن دوام مى يابد و ثمره آن بسيار مى گردد)).(472)
    و براستى نگاهى گذرا به مساءله فراگيرى پيشگيرى و سلامتى در اسلام ، به ما مى فهماند كه همانا سخن گفتن از اين موضوع به شكل دقيق علمى و همه جانبه ، سهل و آسان نيست و همانا اين موضوع ، امرى در نهايت سختى و دشوارى است و شخص بحث كننده ، گاهى ناچار مى شود در اين موضوع در آنجايى كه مى خواهد حق سخن را ادا كند، استشهاد كند به احاديثى كه چه بسا اين احاديث از صدها حديث تا هزارها حديث متجاوز است چه رسد به دهها مآخذى كه از نظر اسلام يقين آور و مورد وثوق مى باشد، اگر نگوييم كه صدها مآخذ نيز وجود داشته باشد، همانطور كه اين مسأ له احتياج به نوشتن چند جلد كتاب و محتاج دقت طولانى است كه خواننده و بحث كننده به طور مساوى آن را صرف كنند .
    همچنانكه نبايد فراموش كنيم فراگرفتن اين موضوع و حق بحث را ادا كردن در تمام جوانب آن به امكانات و تخصّصهاى گوناگون نياز دارد تخصصهايى كه از آگاهيهاى بالائى برخوردار باشد در زمينه تخصصى آن از يك سو و از زمينه شناخت دليلهاى قرآن و سنّت نبوى و اهل بيت از سوى ديگر و برداشت درست از اين دليلها و بهره بردارى از آنها در جاى مناسب از سومين سوى .
    بحث پيرامون ويژگيهاى اشيا
    بنابر آنچه گذشت ما خود را ناگزير مى دانيم تا دايره بحث را به موضوعاتى محدود كنيم كه بيشترين ارتباط را با موضوع دارند. از اين رو، روايات فراوانى را كه اگر نگوئيم به هزارها كه به صدها مى رسد مورد بررسى قرار مى دهيم . حتى رواياتى كه آثار و خواص خوراكيها - ميوه ها، سبزيجات ، حبوبات ، گوشتها، غذاها و شيرها - را بيان مى كند بتمامه ذكر نمى كنيم ؛ مثل : سيب ، انار، انگور، خرما، انجير، كاسنى ، عسل ، ترب ، سير، پياز، گندم ، زيتون ، جو، گوشت گوسفند، گوشت گاو و ماهى ، شير بز و گاو، خربزه ، آلو، زردآلو، نخود، عدس ، نيشكر و دهها نوع از انواع ديگرى كه در باره هر يك از آنها روايات زيادى وارد شده كه اگر بخواهيم آن روايات را جمع كنيم و منابع آنها را ذكر كنيم به دهها بلكه صدها صفحه احتياج داريم پس چگونه مى توانيم بطور كامل از آنها سخن بگوئيم بخصوص كه در بسيارى از اين روايات خواص پيش گيرنده از امراض بيان شده كه بعضى از آنها را، شهيد سعيد دكتر پاك نژاد دركتاب ارزشمندش ((اولين دانشگاه و آخرين پيامبر))، به رشته تحرير درآورده است و از خداوند مى خواهيم كه او را با ائمه طاهرين محشور گرداندبه حق محمَّد وآل محمَّدكه صلوات و سلام خدابرهمه آنان باد.
    [/size]

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #12
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: آداب طبّ و پزشكى در اسلام با مختصرى از تاريخ طبّ

    [size=medium]

    دورنماى بحث
    بر اساس آنچه گذشت بحث ما در زمينه فوق محدود مى شود بر نگاهى سريع و واضح ، در حد توان به مسايل پيشگيرى كه معصومين : آنها را بيان كرده اند كه رمز نجات انسان از بيشتر خطرها بستگى به مراعات آنها دارد، البته خواص اشيا دخالت زيادى در اين مساءله ندارد بلكه اصل انجام يا توقف ، در انجام سهم بزرگى در مساءله پيشگيرى ايفا مى نمايد.
    از اين رو شيوه بحث به اين نحو انجام مى گيرد:
    1 - بخش مهمّى از مسايل مربوط به پاكيزگى بدن را مانند: مسواك زدن ، خلال كردن ، وضو و غسل و... را مورد توجه قرار مى دهيم .
    2 - مسايل مربوط به نظافت لباس ، ظروف و خانه را مورد بررسى قرار مى دهيم و وضعيت مطلوبى را كه در پيشگيرى از خطرها و حفظ سلامتى تاءثير دارند به تصوير مى كشيم .
    3 - برخى از چيزهايى را كه در ارتباط با محيط، خانه و اجتماع است در هر شكل آن به بحث مى كشيم .
    4 - و به زودى به پاره اى از مسايل مربوط به خوردن ، آشاميدن ، خوابيدن و مسافرت نيز اشاره خواهيم كرد. و خلاصه هر چيزى كه در رابطه با پيشگيرى باشد و غير آن كه نياز بحث اقتضا كند با رعايت اختصار و وضوح در حد امكان مورد بحث قرار مى دهيم - با تشكر و تقدير از خوانندگان .
    نظافت در تمام ابعاد
    اسلام به نظافت و پاكيزگى جسم ، آن هم فوق حد تصوّر اهتمام ورزيده است .
    اديان ديگر نمى توانند ادعا نمايند كه حتى يك دهم اسلام به پاكيزگى اهميت داده اند. و همين بس كه ما بدانيم : اسلام تارك وضو و غسل را در بسيارى از موارد عقاب مى كند بلكه اعمال عبادى فراوان ، بدون وضو و غسل تمام نيست . بالاتر اينكه وضو و غسل را جزء عبادت هايى قرار داده كه مايه تقرب به خداست و انجام دهنده آن ثواب فراوان و پاداش نيكو دارد. و موارد ديگرى كه اوج اهميت اسلام در اين زمينه را بيان مى نمايد چه آنهايى كه بر پاكيزگى ، وضو و غسل در مورد خاص دلالت دارد يا آنهايى كه بطور كلّى تاءكيد مى كند.
    مثالهايى برآنچه گذشت
    مثل مثالهايى كه مقدم شد، به گوشه اى از دستورات ائمه معصومين : درباره نظافت به صورت عمومى اشاره مى كنيم . در اوايل قسمت دوم اشاره به سخن خداوند گذشت كه خداوند با بندگان كثيفش دشمن است و همانا نظافت از ايمان است و ايمان با صاحبش در بهشت قرار دارند.
    ((كراجكى )) گفته : ((و صحيح است نزد ما كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) در نظافت كوشش داشتند و ايشان از چيزهاى طيب زياد استعمال مى كردند بنابرآنچه در روايت وارد شده است )).(473)
    و از امام رضا (عليه السلام ) نقل شده كه : ((نظافت و پاكى از اخلاق انبياست )).(474)
    و از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند: ((با شستشو، خود را از بوى بد آزار دهنده پاك سازيد و به آن پايبند باشيد، چون خداوند از بندگان كثيف و پليدش بغض دارد؛ بندگان كثيفى كه مردم وقتى با آنان مى نشينند متأ ذى و ناراحت مى شوند)).(475)
    و در روايتى از امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) آمده كه در آن روايت فرموده اند : ((دواى عرب در پنج چيز است و حمام يكى از آن پنج چيز شمرده شده )).(476)
    و از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) نقل شده است كه فرمودند : ((جبرئيل نزد من آمد و گفت : اى محمَّد! چگونه ما بر شما (مردم ) نازل شويم در حالى كه مسواك نمى زنيد، با آب ، استنجا نمى كنيد و انگشتانتان را نمى شوييد)).(477)
    ابن اثير گفته است : ((در حديث است كه مسأ له شستن دستها و انگشتها فطرى مى باشد و ((براجم )) گره (و مفاصلى ) است در پشت انگشتان كه در آن پليديها اجتماع مى كنند. و مفرد ((براجم ))، ((برجمه )) مى باشد)).(478)
    و قرآن كريم تصريح كرده براينكه خداى تعالى توابين و متطهرين را دوست مى دارد.(479) و خداوند در جنگ بدر مسلمانان را مخاطب قرار داد و چنين فرمود : ((و از آسمان بارانى بر شما فرو ريزانيد تا شما را با آن پاك گرداند، و وسوسه شيطان را از شمابزدايد)).(480)
    و خداوند فرمود: ((در آن ، مردانى اند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را كه خواهان پاكى اند دوست دارد)).(481)
    مرحوم مجلسى فرموده است : ((گفته شده چه بسا اين آيه بر استحباب زياد در اجتناب از نجاسات دلالت مى كند و بعيد نيست كه از اين آيه بفهميم كه استفاده از نوره و امثال نوره مستحب است ، بلكه مستحب بودن بر طهارت و تأ ييد براين مطلب است ، بلكه (همچنين ) دلالت دارد حتى بر غسلهاى مستحب )).(482)
    خداوند در قرآن كريم مى فرمايد : ((اين قرآنى است ارجمند، در كتابى نهفته ، كه جز پاك شدگان بر آن دست نزنند)).(483)
    و روايات ديگرى كه پاكيزگى را مدح مى كند و آشكارا و به رمز، انسان را به تطهير بر مى انگيزاند. و از ائمه وارد شده كه : ((و پاكيزگى نيمى از ايمان است )).(484)
    و از پيامبر و حضرت على (عليه السلام ) روايت شده كه : ((وضو جزء ايمان است )).(485)
    از حضرت اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((هر كس نيكو طهارت كند (وضو بگيرد) سپس به طرف مسجد برود، پس چنين شخصى تا هنگامى كه محدث نشده ، در حال نماز است )).(486)
    و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه خطاب به على (عليه السلام ) فرمودند : ((اى على ! بر مردم در هر هفت روز يك غسل مى باشد پس ‍ اى على ! در هر جمعه اى غسل كن اگر چه از طعام روزانه ات كم كنى و براى وضو آب بخرى ، پس به درستى كه چيزى از مستحبات ، بزرگتر نيست )).(487)
    و از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه : ((بايد هر يك از شما مسلمانان روز جمعه زينت كنيد و غسل كنيد و بوى خوش ‍ استعمال نماييد ...)).
    و از حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((غسل كردن در عيدها باعث پاكيزگى و طهارت است براى كسى كه مى خواهد حوايج و نيازهايش را طلب كند و تبعيت و پيروى از سنت پيامبر مى باشد)).(488)
    بلكه كافى است كه ما ذكر كنيم : همانا غسلهاى مستحب بعضى از آنها تقريباً به چهل غسل مى رسد همانطورى كه بعضى از روايات برخى از آنها را شمرده اند و از غسلهاى واجب 23 غسل در مناسبتهاى مختلف وجود دارد و هر كس به رواياتى كه در باب علتهاى غسلها و ثواب غسلها در كتاب بحار، جلد 81، صفحه 3، 22، 23 و 24 مراجعه نمايد، حقيقتاً استخراج مى كند كه غسل واجب يا مستحب بيش از آن مواردى است كه ما بعضى از آن موارد را ذكر كرديم .
    بلى و اين اندكى از بسيارى از آنچه است كه از ائمه : در اين مورد وارد شده ، و اما آنچه از ائمه وارد شده در موارد خاص و عام از آنچه بر مطلوب بودن نظافت دلالت مى كند، به خاطر زياد بودن آن قابل حصر نيست و ما نيازى نمى بينيم كه بدان اشاره كنيم و چه بسا ما در جاهاى مختلف به بعضى از آنها اشاره مى كنيم ان شاءاللّه تعالى .
    اكنون شروع مى كنيم در بحث پيرامون مسواك و خلال كردن و بعضى از آنچه كه به نظافت دهان مربوط است .
    * * *
    فصل دوّم : مسواك و خلال كردن
    يك اشاره
    قبل از مراجعه كردن به كتابها و جوامع حديثى در ذهن من خطور نمى كرد رواياتى كه وارد شده در موضوع مسواك كردن از اهل بيت عصمت و طهارت بيشتر از ده يا پانزده يا بيست حديث (بنابر بيشترين تعداد) باشد. و چقدر مرا به حيرت واداشت وقتى كه چند برابر تصورم حديث يافتم . مساءله اى كه مرا به اين نتيجه رساند كه اهمّيت و عظمت اسلامى اين امر را درك كنم . مسواك كردن و خلال نمودن از موضوعاتى است كه انگيزه براى جعل حديث نداشته است و جاعلين كه پيامبر(صلى الله عليه و آله ) آنان را از اين كار برحذر داشته است - تمايل به آن نداشته اند.
    اين احاديث سواى احاديثى است كه بر لزوم نظافت دهان و بوى خوش دهان تأ كيد مى كند، و اينجا جاى بررسى آنها نيست .
    سؤ ال و جواب
    سؤ الى كه در اينجا مطرح مى شود و هر مبتدى به آن مى رسد اين است كه : چرا شارع مقدس اين قدر به نظافت دندانها اهميت مى دهد؟ با آنكه بسيارى از واجبات را مى يابيم كه شارع به اندازه مسواك زدن و نظافت دهان با آنكه مستحب هستند اهمّيت نداده ؟ جواب اين سؤ ال جداً واضح است .
    به درستى كه ضرورى بودن دندان براى انسان را ممكن نيست كسى تجاهل كند و يا احدى آن را انكار كند در حالى كه دندانها نعمتى است كه انسان عادتاً به اين نعمت توجه ندارد يا به اهميت آن پى نمى برد، مگر زمانى كه اين نعمت را از دست بدهد، در حالى كه انسان از اين نعمت در هر روزى بيشتر از يك مرتبه ، استفاده مى كند و هر زيانى كه به دندانها مى رسد انسان را بدون شك در تنگناى سختى واقع مى سازد و موجب اختلال احوال انسان به طور جزئى مى شود و آشكارا براى انسان تاءثير نامطلوب دارد.
    چنانچه آشكار است دندانهاى مصنوعى حتى در بهترين حالت نمى تواند جايگزين خوبى براى دندانهاى طبيعى باشد و بگونه اى نيست كه صاحب دندان احساس آرامش نمايد.
    و روشن است چنانكه دندانها غذا را براى معده آماده مى سازند و در وضعيتى قرار مى دهند كه قابل هضم باشد يا لااقل هضم آن نسبت به پيش از جويدن آسان تر باشد؛ همينطور در سخن گفتن انسان را يارى مى دهند و اگر نباشند تاءثير نامطلوب قابل ملاحظه اى در سخن گفتن برجاى مى گذارند.
    و ما مطلب فوق را با توجه به وضعيت كسانى كه دندانهاى خود را از دست داده و كوشش مى نمايند تا غذايى را انتخاب كنند كه معده هضم نمايد و سعى مى كنند بگونه اى سخن بگويند كه مفهوم باشد. ثابت مى نمائيم .
    و سواى اين موارد، اختلال وضع طبيعى دندانها و مرض و بيمارى دندانها در بسيارى از مواقع به امراض و حالتهاى بد در بسيارى از قسمتهاى جسم ، منجر مى شود. و به زودى بعضى از آن امراض را توضيح مى دهيم ؛ ان شاء اللّه .
    از اين جهت و از جهت امور مهم ديگرى كه ما اشاره مى كنيم به آنها، اسلام به دندانها اهميت مى دهد. و دعوت اسلام كه خيلى آسان است عنايت به دندانها و محافظت كردن بر سلامت دندانها دارد، پس امر كردن به هر آنچه شأ نش ‍ حفظ و نگهداشتن دندانهاست و نهى و باز داشتن از هر چه ضرر به دندانها و سلامتى آنها مى زند، آرامشى است از اسلام كه سلامت دندانهاى طبيعى در سلامت انسان اثر دارد و خراب بودن و فاسد بودن دندانها در بيمارى انسان نيز تأ ثير دارد و بخاطر همين ، اسلام مهم شمرده است كه انسان دندانهايش را محافظت كند تا استفاده كند بالاترين اندازه اى كه ممكن است در زندگيش داشته باشد و محافظت كند كه دندانها سالم باشد چون معناى اين عبارت اين است كه آنها را حفظ كند .
    مسواك كردن
    از جمله امورى كه اسلام در دايره اهمّيت دادن به دندانها به آن اهتمام مى ورزد و اثرقابل ملاحظه اى در سلامتى آنها دارد مسواك نمودن مى باشد. يعنى : شستن و پاك كردن دندانها.
    تمامى فقها اجماع دارند كه مسواك زدن مستحب است بويژه براى وضو و نماز و پيشتر گفتيم : روايات وارده در فضيلت مسواك ، كيفيت ، حالات و بقيه مسائل وابسته به مسواك از ((صد روايت )) بيشتر است ، بنابر اين بايد بگونه اى بحث كنيم كه هماهنگ با روايات باشد.
    ديدگاه ائمه معصومين در مورد مسواك
    نبى گرامى اسلام حضرت محمَّد (صلى الله عليه و آله ) وائمه : از فرزندانش روشهاى مختلف در دعوت كردن به التزام به مسواك فرموده اند و ما در اينجا اشاره مى كنيم به اينكه پيامبر و اهل بيت معصومين : عملاً به مسواك التزام داشتند و عمل آنان براى ما سنّت است و ما بايد از ايشان پيروى كرده و به وسيله آنان راهنمايى شويم چه از نظر اعمال و چه از نظر گفتار.
    و چونكه ممكن است بسيارى از مردم به اين موضوع توجه نكنند يا براى آنان ميسر نباشد كه براين موضوع اطلاع پيدا كنند بخاطر مشقت و سختى ، از اين رو ائمه : مردم را به اين امر توجه داده و از آن سخن گفته اند و براى مردم از اين موضوع حديث كرده اند و ثابت كرده اند كه اين موضوع حقيقت محكمى است كه مردم بايد آنها را نقل كنند و با ديده عبرت به آن بنگرند.
    از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده در حالى كه حضرت از روش پيامبر (صلى الله عليه و آله ) خبر مى دهند پيامبر هربار كه از خواب بر مى خاستند، مسواك مى زدند.(489) و همچنين حضرت وقتى كه مى خواستند بخوابند، مسواك مى زدند.(490) و آن حضرت براى هر نمازى مسواك مى كردند.(491) و روايت شده كه مسواك هنگام سحر سنّت است .(492)
    و از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه فرمودند : ((پيامبر (صلى الله عليه و آله ) زياد مسواك مى زدند در حالى كه مسواك كردن واجب نيست )).(493)
    و آن حضرت در هر شب سه مرتبه مسواك مى كردند. قبل از خواب ، قبل از برخاستن براى نماز شب و قبل از خروج از خانه براى فريضه صبح .(494)
    و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود : ((من براى هر مردى دوست مى دارم هنگامى كه قيام كند در شب براى نماز (شب )، مسواك بزند)).(495) بلكه پيامبر(صلى الله عليه و آله ) هنگامى كه مسافرت مى كردند همراه خودشان شانه ، مسواك مى بردند.(496)
    بلكه ائمه : آنچنان به مسواك التزام داشتند كه فرموده اند : ((اگر يكى از شما مسواك را ترك كند از نظر ما مى افتد و براى ترك مسواك ، سؤ ال مى شود)).
    و روايت شده كه امام صادق (عليه السلام ) ترك كردند مسواك را قبل از اينكه دو سال به شهادتشان باقى بودواين ترك مسواك بخاطراين بودكه دندانهايشان ضعيف شده بود.(497)
    روايات از آن بزرگواران در باره مسواك زدن بسيار زياد است و ممكن است رواياتى را كه در اين موضوع وارد شده به چند گروه تقسيم كرد.
    گروه اوّل :
    رواياتى است كه بطور كلّى و بدون بيان نمودن هيچ خصوصيتى در لزوم مسواك زدن وارد شده و به كسى كه آن را ترك كند هشدار داده است تا جايى كه امام (عليه السلام ) ترك كننده مسواك را از مردم ندانسته است (جزء مردم نيست ).
    به امام صادق (عليه السلام ) گفته شد آيا اين خلق را كه مى بينى همه شان از مردم هستند؟ فرمود: ((رها كن آن مردمى كه مسواك را ترك مى كنند)).(498)
    و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمودند : ((طريق و راه قرآن را پاك كنيد)). گفته شد اى پيامبر خدا! طريق و راه قرآن چيست ؟ فرمودند : ((دهانهايتان )). گفته شد به چه چيز پاك كنيم ؟ فرمودند : ((با مسواك كردن )). و هم معناى اين روايت ، روايت ديگرى هم هست .(499)
    و در بعضى از رواياتى كه از پيغمبر نقل شده از اسباب عدم نزول ملائكه بر مردم اين طور دليل آورده شده كه آنان مسواك نمى زنند به علاوه مردم با آب ، استنجا نمى كنند و گره هاى پشت انگشتان دستشان را نمى شويند.(500)
    و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه : ((از روشهاى پيامبران مسواك كردن مى باشد)) و هم معناى اين روايت روايات ديگرى هم وجود دارد.(501)
    از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه : ((پيوسته جبرئيل مرا به مسواك كردن سفارش كرد تا اينكه ترسيدم تمام دندانهايم (در اثر اين سفارش و عمل به آن ) ساقط شود و بريزد)). و در بعضى از روايات آمده : ((تا اينكه ترسيدم مسواك كردن را يك فريضه و واجب قرار بدهد)). و هم معناى اين روايت روايت ديگرى هم هست .(502)
    از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه جبرئيل نازل شد و به مسواك ، خلال و حجامت سفارش نمود.(503)
    پس وقتى مسواك از سنن و روشهاى پيامبران است ، پس يك امر عادى نيست تا چشم پوشى از آن به سهولت و آسانى ممكن باشد بويژه اينكه جبرئيل پيوسته در رابطه با مسواك به پيامبر سفارش مى كرد حتى پيامبر ترسيد اينكه مسواك به عنوان يك فريضه قرار داده شود. پس سزاوار است كه اقتدا كنيم به پيامبران از جهت هدايت ، و هدايت مى شويم به هدايتهاى آنان چونكه خداوند پيامبران را فقط بخاطر ما ارسال داشته است و براى مصلحت و خير ما فرستاده و شايد تعبير به ((مرسلين )) به جاى واژه ((انبيا)) به همين خاطر باشد .
    تا آنجا كه شارع چشم پوشى كرده و فرموده : ((براى شخص روزه دار جايز است مسواك كند با وجود اينكه احتمال دارد چيزى به درون شكمش برود))، چنانكه اجازه داده شده كه : ((انسان محرم مى تواند مسواك بزند اگر چه لثه ها خون بيايد)) .
    از حسين بن ابى علاء نقل شده كه گفت : ((از امام صادق (عليه السلام ) در مورد مسواك زدن شخص روزه دار سؤ ال كردم . حضرت فرمود : بله جايز است هر روز كه بخواهد)).(504)
    و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمود : ((وقتى كه روزه گرفتيد پس صبح مسواك بزنيد و هنگام عشا مسواك نكنيد كه هيچ روزه دارى نيست كه دو لبش را هنگام شب ، خشك كند، مگر اينكه نورى بين دو چشمش روز قيامت به وجود مى آيد)).(505)
    و در اينجا روايات ديگرى مى باشد. و ابن ابى عمير از معاويه از امام صادق (عليه السلام ) نقل مى كند كه مى گويد به امام صادق گفتم : ((آيا محرم مى تواند مسواك بزند؟ فرمود : بله .گفتم : اگر خون بيايد چطور؟ فرمود : بلى جايز است ، مسواك كردن از سنّت پيغبمراست )).(506)
    ازامام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه : ((شخص روزه دار درماه مبارك رمضان هرموقعى از روز كه بخواهد مسواك كند مى تواند و مسواك كردن محرم نيز جايز است )).(507)
    در اينجا روايات ديگرى است كه به مسواك زدن رو كرده و ترغيب مى نمايد كه براى بررسى كامل آنها در اين كتاب فرصتى نيست . پس هر كس زيادتر از اين را مى خواهد مراجعه كند به جوامع حديث و روايت مثل بحارالا نوار، وسائل الشيعة ، مستدرك وسائل و غير از اينها .
    طايفه دوّم : مسواك كردن براى وضو و نماز
    در اينجا رواياتى است كه بر استحباب مسواك دلالت مى كند خصوصاً هنگام وضو(508) و نماز.(509) و اينكه فرمودند : ((اگر مسواك كردن بر امّت من مشقت نداشت ، هرآينه من امر مى كردم به مسواك كردن هنگام وضوى هرنماز يا هنگام هرنمازى )).(510)
    ظاهر اين است كه مراد از امر، امر وجوبى است ؛ چون امر استحبابى كه ثابت است . همچنانكه ظاهر اين است كه منافاتى بين وضو و نماز هم وجود ندارد؛ چونكه مسواك كردن براى وضو معنايش اين است كه نماز هم با مسواك باشد، پس به كار بردن هر تعبير به جاى ديگرى به خاطر آن است كه فرقى در نتيجه بين مسواك كردن موقع وضو و مسواك كردن هنگام نماز وجود ندارد .
    همچنين وارد شده كه دو ركعت نماز با مسواك كردن بهتر از چهل ركعت (511) ياهفتاد ركعت (512) يا 75 ركعت (513) بدون مسواك مى باشد يا اينكه نماز با مسواك كردن بهتر است از نمازى كه انسان چهل روز بدون مسواك زدن بخواند، بعد فرمودند: ((برتو باد به مسواك كردن و اگر توانستى كه كم نكنى از مسواك كردن اين كار را انجام بده )).(514)
    و مسواك كردن حسنات را تا هفتاد برابر زياد مى كند و اينكه مسواك كردن از سنت هاى پنجگانه اى است كه در رأ س ‍ دين است .(515) و خداى رحمان راضى مى شود(516) و از سنتهاى پيامبران مى باشد چنانكه گذشت .
    امام صادق (عليه السلام ) فرمودند : ((هرگاه خواستى به نماز شب بايستى پس مسواك كن ، فرشته الهى نزد تو مى آيد و دهانش را بر دهان تو مى گذارد. پس از هر حرفى كه تلاوت و نطق مى كنى نيست مگر اينكه به سوى آسمان بالا مى رود، پس بايد دهان تو بوى خوش بدهد)) و هم معناى اين روايت روايت ديگرى هم هست .(517) و روايات در اين موضوع زياد است كه فرصتى براى بررسى آنها در اينجا نيست .
    قابل توجه : چاره اى نيست اشاره كنيم به اينكه اختلافى كه در روايات بين چهل ركعت يا هفتاد، يا 75 ركعت يا چهل روز در مقام اثبات اجر و فضيلت نماز با مسواك بر نماز بدون مسواك وجود داشت ، باعث شك در اين روايات نمى شود. شايد آن مسواكى كه در آن منافع دنيايى مقصود است ، آن چيزى است كه دو ركعت نماز با مسواك ، چهل ركعت است ، اما آنچه مقصود از آن ثواب اخروى است ، پس به درستى كه دو ركعت نماز با مسواك ، معادل هفتاد ركعت يا 75 ركعت يا چهل روز مى باشد، البته بنابراختلاف درجات اخلاص در نيّت .
    منافع مسواك و اوقات و كيفيت آن
    پيغمبر و ائمه : فقط به مداومت بر مسواك زدن به طور عملى كفايت نكرده اند و همچنين بر اوامر مطلقه به مسواك هم اكتفا نكرده اند يا اشاره به آنچه استحباب و عبادت بودنش ثابت است و انسان برآن چيز به ثواب زياد و اجر زيبا مى رسد، اكتفا نكرده اند، امرى كه از شأ ن آن امر اين است كه به انسان مؤ من يك قوه دافعه اى بر ممارست و مواظبت بر مسواك و التزام و مداومت بر مسواك كردن عطا شده است .
    بله ائمه معصومين : به اين مقدار اكتفا نكرده اند و براين مقدار نيز افزوده اند و اهميت آنان به مسواك ظاهر شد به اينكه بيان كردند منافعى كه بر مسواك كردن هست و آن ضررهايى كه بر ترك مسواك كردن مى باشد .
    روشن است كه شارع مقدس به حفاظت بر سالم بودن انسانها و اينكه انسان در بهترين حالات محفوظ بماند، اهميت زيادى مى دهد و چونكه مسواك اثر بزرگى در حفظ سلامتى انسان دارد، پس ذاتاً مسواك كردن مرغوب و مطلوب خداى تعالى است ، حتى اگر مسواك كردن بدون قصد قربت باشد و بخاطر اجر و ثوابى كه دارد انسان انجام ندهد. و وقتى مردم منافع مسواك كردن را بشناسند و هنگامى كه در اينجا كسى باشد كه نخواهد به پيامبران تأ سى و اقتدا كند و او به مسأ له ثواب مسواك رغبتى نداشته باشد، چنين شخصى به اين اميد كه فوايد و منافع مسواك كردن را به دست بياورد و از ضررهاى ترك مسواك ، دورى كند، به اين كار مهم مى پردازد، پس به درستى كه انسان ذاتاً خودش را دوست دارد پس مهم مى شمارد هر بلايى كه احتمال آن مى رود از خودش دفع كند و هر نفع و سودى كه قادر برآن است ، مى خواهد به طرف خودش جلب كند و در مسواك كردن خيلى زياد جويندگان به آن رغبت دارند و مطلعين برآن اطلاع دارند چه نسبت به خودش و ذات خودش و چه نسبت به علاقه و ارتباطى كه با ديگران (از همنوعانش ) دارد .
    اگر مردم منافع مسواك را مى دانستند
    در اينجا اشاره مى كنيم به اينكه در مسواك كردن ، منافع بزرگى است كه مى بينيم امام باقر (عليه السلام ) مى فرمايند : ((اگر مردم منافعى كه در مسواك است بدانند، مسواك را همراه خودشان در رختخواب مى برند)).(518) و مقدم شد قول پيغمبر به حضرت على كه فرمودند: ((بر تو باد به مسواك كردن و اگر مى توانى از مسواك كردن كم نكنى اين كار را بكن )). پس ‍ اين احاديث به ما اين را مى فهماند كه فوايد مسواك ، فوق حد تصور است و ضررهاى ترك مسواك كمتر از اهميتى كه از نظر اسلام به فوايد هميشگى مسواك است ، نيست .
    به درستى كه منافع مسواك مدهوش كننده است و اين قدر زياد است كه امام باقر(عليه السلام ) فرمودند : ((مسواك ) همراه ما در رختخواب باشد)) در حالى كه احدى از ما حتى اگر بيمار باشد دوا و دارو را با خودش در رختخواب نمى برد، پس ‍ چگونه اسلام به مسواكى كه عملش تطهير و پاكيزگى دهان و دندان است اهميت مى دهد و با اين عمل ، از بيماريهاى محتمل جلوگيرى مى كند .
    پس اگر نبود كه ترك مسواك به دنبالش مرضهاى بزرگى بيايد حتى حيات و وجود انسان را تهديد كند، معنايى براى قول حضرت باقر (عليه السلام ) كه فرمودند: ((همراه خود مسواك را به رختخواب ببرند))، وجود نداشت و شايد امام مى خواهند اشاره كنند كه خراب بودن دندانها از اسباب بيمارى سل يا از سببهاى ديگرى است كه به بوى بد دهان و جارى شدن خون منجر مى شود و از اين جهت به تمام بدن ضرر مى رساند يا غير از اينها از چيزهايى كه به آن اشاره مى شود .
    فوايد مسواك در روايات اهلبيت :
    در روايات پيش مقدم شد آنچه دلالت مى كرد بر اينكه مسواك زدن ، دهان را خوشبو مى كند چونكه امام صادق (عليه السلام ) فرمودند : ((دهانت خوشبو مى شود)) و مقدم شد اينكه دهان راپاك مى كندبخاطرفرمايش پيغمبركه فرمودند: ((نظافت كنيدطريق قرآن را)).
    اضافه مى كنيم قول امير مؤ منان (عليه السلام ) را كه فرمودند : ((دهانهاى شما راههاى قرآن است پس راههاى قرآن را با مسواك كردن پاك كنيد)) روايتى هم معنا با اين روايت هم وجود دارد.(519)
    و وارد شده كه : ((نظافت كنيد دندانهاى خودتان را)).(520)
    و از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه : ((براى هر چيزى پاك كننده اى است و پاك كننده دهان مسواك است )).(521) و مثل اين روايت روايت ديگرى هم هست كه مسواك پاك كننده دهان است .(522)
    از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((وقتى مردم فوج فوج در دين داخل شدند، قبيله ازد به سوى آنان آمدند كه قلوبشان نرم و دهانهايشان خوشبو بود. گفته شد اى پيامبر خدا! اين قبيله قلوبشان نرم بود كه ما شناختيم آن را، پس به چه جهت دهانهايشان خوشبو بود؟ حضرت فرمودند : چونكه اين قبيله در زمان جاهليت مسواك مى كردند)). و روايتى هم معنا با اين روايت هم وجود دارد.(523)
    و از حضرت على (عليه السلام ) نقل شده كه : ((مسواك ، خشنودى پروردگار و سنّت پيامبر و پاك كننده دهان است ...)). روايت هم معنايى غير از اين هم وجود دارد.(524)
    و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((در مسواك دوازده خصلت وجود دارد كه از سنّت پيغمبر است . دهان را پاك مى كند، چشم را روشن مى نمايد، باعث خشنودى پروردگار است ، دندانها را سفيد و فساد دندان را از بين مى برد، لثه را محكم مى سازد، اشتها به طعام مى آورد، بلغم را مى برد، قوه حافظه را زياد مى كند، در حسنات هفتاد برابر اضافه مى كند و فرشتگان را شاد مى نمايد)). و در روايت ديگر هست كه : ((غم را از بين مى برد))(525) و زياد كرده در روايتى كه شهيد پاك نژاد آن را ذكر كرده : ((و معده را سالم مى گرداند (بهداشت معده )).(526)
    و از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه : ((مسواك ، بلغم را از بين مى برد و عقل را زياد مى كند)). و در روايت ديگر دارد كه : ((قوه حافظه را زياد مى كند)).(527)
    و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه : ((مسواك ، ريزش اشك را از بين مى برد و چشم را جلا و روشنى مى بخشد)).(528) و در روايت ديگرى از امام رضا (عليه السلام ) نقل شده كه : ((مسواك ، روشنى مى دهد چشم را و مو را در بدن مى روياند)).
    و از ائمه : روايت شده كه : ((مسواك كردن ، پرده چشم را از بين مى برد (نور چشم را زياد مى كند)).
    و در روايت ديگرى آمده است كه : ((مسواك جلا دهنده چشم است )). و روايات به اين معنا بسيار است .(529)
    و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمودند : ((مسواك كردن ، فصاحت انسان را زياد مى كند)).(530)
    و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه : ((مسواك و قرائت قرآن ، قطع كننده مرض بلغم است )). و در روايت ديگرى آمده : ((سه چيز است كه نسيان و فراموشى را از بين مى برد و باعث به وجود آمدن ذكر مى شود : 1قراءت قرآن . 2 - مسواك . 3 - روزه يا خوردن كندر)).
    و در روايت ديگر آمده كه : ((مسواك كردن ، حافظه انسان را زياد مى كند و سقم و بيمارى را از بين مى برد)). و در غير اين روايت آمده است كه : ((مسواك ، بلغم را از بين مى برد و قوه حافظه را زياد مى كند)).(531)
    و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه : ((نشاط در ده چيز است و مسواك از آن ده چيز شمرده شده )).(532)
    و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((بر شما باد به مسواك كردن چونكه مسواك كردن وسوسه قلب را از بين مى برد)).(533)
    و در حديثى از امير مؤ منان (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((مسواك كردن ، موجب شدت فهم مى شود و طعام را خوشگوار مى سازد و دردهاى دندانها را از بين مى برد و مرض و بيمارى را از انسان دفع مى كند و فقر را از بين مى برد)). و حديث ، طولانى است ، آنچه ما از اين حديث ذكر كرديم نقل به معنا مى باشد.(534)
    و احاديث و روايات در اين باب زياد و متنوع است و آنچه ما ذكر كرديم اشاره دارد به بيشتر آنچه از اخبار متضمن است ان شاءاللّه تعالى .
    خلاصه مطالب قبل
    قبل از اينكه از رواياتى كه گذشت مفصلاً بحث و گفتگو كنيم خلاصه آنچه در روايات آمده به صورت زير مى آوريم :
    1 - مسواك كردن ، پاك كننده است و دهان را (از آلودگيها) خالى مى كند.
    2 - پاك كننده دهان مى باشد.
    3 - دهان را سرد و خنك قرار مى دهد.
    4 - بوى بد دهان را از بين مى برد و دهان خوش بو مى شود.
    5 - غم و غصه را از بين مى برد.
    6 - عقل را زياد مى كند.
    7 - بلغم را از بين مى برد.
    8 - ريزش اشك را از بين مى برد.
    9 - قوه حافظه را زياد مى كند.
    10 - به چشم و قوه باصره جلا و روشنى مى دهد.
    11 - دندانها را سفيد مى كند.
    12 - فساد دندان را از بين مى برد.
    13 - لثه ها را محكم مى كند.
    14 - اشتهاى به طعام مى آورد.
    15 - و اگر به چوب اراك باشد همچنين لثه ها را چاق مى كند.
    16 - مو را در بدن مى روياند.
    17 - موجب نسيم يا اينكه موجب نشاط دهان مى شود (بر مبناى بعضى از نسخه ها كه ((نشوه )) دارد).
    18 - شخصى كه مسواك مى زند باعث زيادى فصاحتش مى شود.
    19 - فراموشى را از بين مى برد.
    20 - وسوسه قلب را از بين مى برد.
    21 - فهم افزايش مى يابد.
    22 - طعام را در دهان حركت مى دهد.
    23 - دردهاى دندانها را از بين مى برد.
    24 - ازانسان بيمارى دفع مى شودوبه سبب مسواك كردن ، بيمارى از بين مى رود.
    25 - فقر را از بين مى برد.
    26 - معده را صحيح و سالم مى كند.
    آنچه از روايات در بالا خلاصه كرديم نسبت به فوايد مسواك زدن بود و ممكن است بسيارى از فوايدى كه براى مسواك گفته شد در مورد خلال نيز گفته شود.
    و نبايد گمان شود كه آنچه ذكر شد تكرار است ؛ چرا كه دقّت در مطالب خلاف آن را براى انديشمند ظاهر مى سازد. بلكه آشكار مى شود كه ما با زحمت فراوان برخى از موضوعات را در برخى ديگر گنجانده ايم .
    اينك مناسب است ما يك توقف كوتاهى براى تأ مل و فكر كردن در فوايدى كه ذكر شد، داشته باشيم ، البته به اندازه اى كه بحث ما اقتضا مى كند و به اندازه آن معلومات و شناختهاى طبى محدودى كه نزد ما وجود دارد.
    البته با ژرف نگرى در مطالب ارزشمندى كه روايات اهل بيت : بيان كرده اند تا بخوبى راه يابيم و هدايت شويم و گفته درست و محكم را دريابيم .
    بنابر اين با استمداد از خداوند و يارى او بحث را آغاز مى كنيم .
    [/size]
    مسواك كردن ، دندانها را سفيد مى كند
    بى شك ، بسيارى از فوايد گفته شده در باره مسواك زدن و پيوند تنگاتنگ و فراگيرشان با آن ، مساءله اى نيست كه علم ، عاجز از فهم آن باشد و بدون ترديد ما مى توانيم از بيان كليه اين مطالب اوج اهتمام اسلام به ابعاد وجودى انسان را بطور گسترده دريابيم . تا جايى كه اسلام حتى از اثر مسواك كردن كه در ظاهر خارجى انسان مى گذارد غافل نيست بخاطر اينكه اسلام حرص شديد و علاقه زيادى دارد كه انسان در بهترين منظر و پرافتخارترين حلّه و زيور باشد؛ چونكه زيبايى ظاهر در جذب شدن ديگران به انسان بسيار مؤ ثر مى باشد و ديگران نسبت به انسان محبت مى ورزند، بلكه علاوه براينكه در غير از خود انسان تأ ثير دارد حتى در روح و نفس انسان نيز تأ ثير دارد. و از اين جهت هست كه در روايات وارد شده كه مسواك دندانها را سفيد مى كند.(535)
    و همچنين قول پيامبر (صلى الله عليه و آله ) كه فرمودند : ((چرا من شما را مى بينم در حالى كه دندانهايتان تغيير كرده ؟ چرا شما مسواك نمى زنيد؟!)).(536)
    ((قلح ))، يعنى زردى دندانها ... شكى نيست كه سفيد بودن دندانها از زرد بودن آنها يا سبز بودن آنها بهتر است و نزد ديگران بيشتر قابل قبول است چونكه سفيد بودن دندانها رنگ طبيعى دندانها مى باشد .
    مسواك كردن ، بوى دهان را خوش مى گرداند
    شكى نيست كسى كه دهانش بدبو است ، مردم از او متنفر و بيزارند، بلكه حتى ملائكه از او متنفرند و انسان براى خودش مى خواهد و خدا هم براى انسان مى خواهد اينكه نزد مردم محبوب باشد و در قلب و نفس مردم جاى بگيرد. و از اين جهت وارد شده كه مسواك كردن ، بوى دهان را خوب مى كند .
    مسواك كردن ، جرم دندان را از بين مى برد
    همچنين مسواك كردن جرم را از بين مى برد؛ يعنى چيزهايى كه بر ديوار دندان چسبيده را مى كند و قطع مى كند، آن چيزهايى (جرم هايى ) كه منجر به زخم شدن لثه ها و از بين رفتن آنها مى شود و لثه در معرض امراض و بيماريها قرار مى دهد. به علاوه مسواك كردن از پديد آمدن مرضهاى جديد، جلوگيرى مى كند.
    مسواك كردن ، لثه را تقويت مى كند
    مسواك كردن عامل مهمى از عوامل تقويت و چاق شدن لثه مى باشد؛ چونكه مسواك رياضت دايمى براى لثه هاست و عضلات لثه را حركت مى دهد و بيدار مى سازد همچنانكه مسواك كردن موجب جريان مناسب خون در لثه ها مى شود
    مسواك ، چشم ها را روشنى مى بخشد
    و مناسب است بدانيم كه بيمارى دندانها در بيمارى چشم تاءثير دارد و سلامتى آن نيز در سلامتى چشم اثر گذار مى باشد، بطورى كه مشاهده شده برخى از نابينائيهاى غيرمادرزادى بر اثر بيمارى دندانها بوجود آمده و چون بيمارى برطرف گرديده بينايى هم باز گشته است . و مى شود گفت اين مساءله مورد اتفاق پزشكان است .
    از اين رو، در سخنان معصومين مشاهده مى شود كه بر اين ارتباط تاءكيد ورزيده و بيان نموده اند كه مسواك چشم را روشنى مى بخشد و بيمارى اشك ريزى و واضح نديدن را برطرف مى سازد .
    مسواك ، مو را مى روياند
    دندانها رابطه محكمى با موى انسان دارند و بسيار ملاحظه شده كه بعضى از كسانى كه مبتلا به برخى از مرض هاى دندان شده اند، موى قسمتى از جايى كه با دندانهاى خراب هم سمت شده است ، مى ريزد، حتى وقتى كه معالجه مى شود، و دندانهاى آنان خوب و سالم مى شود، آن موى ريخته شده دوباره شروع به رشد و نمو مى كند و اين چيزى است كه ما به آسانى درك مى كنيم مسواكى كه در سلامتى دندانها اثر دارد، همچنين در روييدن مو هم اثر دارد، مطابق آنچه در روايت وارد شده است .
    رابطه مسواك با حالت روحى و عقلى و غير از اينها
    همچنين شكى نيست كه نظافت كردن هر عضوى از اعضاى انسان خصوصاً دهان از سببهاى برانگيختن زندگى و نشاط و شادابى در اجزاى مختلف مى شود، حتى در اجزاى تناسلى . و از اسباب برانگيختن سرور، ابتهاج و شادمانى در نفس ‍ انسان است ... و وقتى كه نفس انسان شاداب و مسرور باشد و از زندگى و نشاط جسم استفاده كند اين مسأ له را بنا برمقتضاى حال به نشاط فكرى و عقلى منعكس مى كند تا جايى كه گفته شده ((عقل سالم در بدن سالم است )).
    بلكه ما مى توانيم تأ كيد كنيم بر اينكه دندانها با سلامت نفس انسان رابطه دارد و از اين جهت ما ملاحظه مى كنيم همانا پيدا شدن دندانى كه به نام ((دندان عقل )) است در زمانهاى زيادى ، بعضى از اختلالات نفسى را در انسان به همراه دارد همانطورى كه مى گويند... اين مسأ له تأ كيد مى كند به اينكه غلوّ و بيهوده گويى در گفتار نيست ، تأ كيد بر اينكه مسواك كردن دندانها تأ ثير عميقى در صفا و صميميت نفس انسان دارد و بسيارى از وسوسه ها و اوهام را كه به نفس روى مى آورد از بين مى برد. بلكه مسواك كردن در از بين بردن حالات غم و اندوهى كه گاهى به انسان روى مى آورد و مسبّب معقولى هم براى آن شناخته نشده ، تأ ثير دارد.
    در حالى كه اين حالات گاهى از خرابى دهان و دندانها سرچشمه مى گيرد تا آنجا كه وقتى دهان و دندان پاك و نظيف شد، اين حالات از بين مى رود و به جاى آن حالات بد، حالت نشاط و شادابى و زندگى جايگزين مى شود .
    هنگامى كه دانستيم غم و غصه از اسباب اصلى فراموشى مى باشد و نمى توانيم قوه حافظه را حفظ كنيم به خاطر اختلال حالت غم و غصه و مشغول بودن ذهن و قادر نبودن بر ثابت بودن بر يك نقطه معينى . و دانستيم كه همانا صفا و شاداب بودن فكر از اسباب سرعت حفظ است و موجب مى شود كه قوه حافظه زياد و قوى شود، ما وقتى اين مطالب را شناختيم درك مى كنيم كه چقدر مسواك كردن با حافظه انسان ارتباط داشته و در نابودى حالت نسيان تأ ثير دارد.
    از آنچه ما ذكر كرديم ، شناخت پيدا مى كنيم كه چگونه مسواك كردن بنا بر قول ائمه : غم و نسيان را از بين مى برد و قوه حافظه و عقل را زياد مى كند و اشتها به غذا مى آورد و از اسباب نشاط و شادى يا انتشار عضو تناسلى مى باشد و فصاحت انسان را زياد مى كند و وسوسه قلب (دل ) را از بين مى برد و موجب شدت فهم مى شود و فوايد ديگرى كه در روايات اهل بيت عصمت و طهارت - كه درود و سلام خدا بر آنان بادوارد شده است .
    آثار كثيف بودن دهان
    از آنجا كه تمام اجزاى بدن انسان با هم در ارتباط هستند بنابر اين ، بيمارى و سلامتى ، قوت و ضعف دندانها در بيمارى ، سلامتى ، قوت و ضعف مكانيسم كارى بدن تاءثير دارد و طبيعتا اين مساءله خود، انسان را وادار مى سازد تا در حفاظت دندانهايش كوشا بوده و به سلامتى آنها اهمّيت دهد، چرا كه سلامتى دندانها تقريباً سلامتى همه اجزاى بدن است .
    پزشكان مى گويند:
    آلودگيها و ميكروبهاى موجود باقيمانده از غذاها در لابلاى دندانها، از دهان به معده سرايت كرده و كندى هضم ، خرابى معده و ترش كردن را به دنبال مى آورد كه خود سبب امراض كليوى و ريوى مى گردد. بلكه گاهى اين ميكروبها و آلودگيها ممكن است به لوزتين برسد و همچنين بر بينى نيز تأ ثير بگذارد به طورى كه موجب درد و بيمارى در موهاى بينى مى گردد. و نيز بيماريهاى دندانها كه از پاكيزه نبودن و خراب بودن آنها نشأ ت مى گيرد، گاهى موجب بيماريها و دردهايى در گوشها مى شود و همينطور سبب مى شود كه بعضى از بيماريهاى چشم هم به وجود بيايد و اين مطلب به اين خاطر است كه هر يك از گوش و چشم از طريق اعصاب به دندانها متصل هست . همانطورى كه بعضى از بيماريهاى دهان در رماتيسم مفاصل اثر مى گذارد و سنگينى كبد را زياد مى كند، بلكه دندانهاى مريض ، اوّلين جزء بدن است كه طبيب توجه مى كند در معالجه كردن مرض سل و بيماريهاى شمرده شده ديگرى كه وجود دارد .
    و گاهى شكل مى گيرد از پوشيده شدن زياديهاى غذا در دهان يك ترشى به نام ((كتيك )) كه در سطح خارجى دندان تأ ثير مى گذارد و اين سطح خارجى دندان را از بين مى برد و به صورت خشن و ناخوشايندى مى گرداند و اين امرى است كه كمك مى كند بسيارى از زياديهاى غذا بماند و از اين جهت بسيارى از ميكروبها پديد مى آيند و از اين جهت مى باشد كه بسيارى از دردها و ناراحتى ها به انسان روى مى آورد .
    همانطورى كه اين ترشيدگى كه به آن اشاره شد در حقيقت از اسباب خرابى دندانها مى باشد و از اين جهت است كه دندانها صلاحيت خود را از دست مى دهد و چاره اى نيست كه از احماض و ترشيدگى دهان فرار كنيم . چنانچه اين حالاتى كه غالباً سرچشمه مى گيرد از پنهان شدن زياديهاى طعامى كه در بين دندانها وجود دارد و مانع از تعفن دندان هم نيست و يك بوى بد و زشتى در دهان ايجاد مى گردد، به هر كسى مى فهماند كه دندانهايش را پاك و نظيف كند بعد از مدت زمانى كه مسواك زدن دندانهايش را ترك كرده باشد. سپس اين زياديهاى غذا، اندك اندك تبديل به ميكروبهايى مى شود كه به ميليونها عدد مى رسد و سبب پيدا شدن بسيارى از بيماريهاى دهان مى گردد و همانطور كه گفتيم اين ميكروبها با طعام وارد معده مى شود و سبب مى گردد كه از اين جهت انسان دچار بسيارى از امراض ، دردها، بيماريها و خطرها بشود.
    افزون براين ، زياديهاى غذا گاهى سبب زخم لثه ها مى شود و اين پليديها و ميكروبهاى حاضر در دهان به اثر گذاشتن و خراب شدن لثه ها از طريق آن زخمها تأ ثير مى كند و هرگاه آن زخمها به كشف و ظاهر شدن دندانهايش منجر شود نتيجه آن ضعف و سستى دندانها و اطراف آن مى شود و از اين جهت دندانها بى فايده مى گردد و بايد آن دندانها كنده شود.(537)
    مسواك كردن ، نجات دهنده مى باشد
    بعد از اين حرفها نتيجه اين شد كه همانا اولاً براى دهان يك نظافت كننده و همچنين يك مطهر و عقيم كننده اى لازم است تا اين ميكروبهايى را كه در دهان وجود دارد از بين ببرد (و آنها را زايل كند) و از بروز ميكروبهايى در جاى اين ميكروبها مانع شود. شارع مقدس ثابت كرده كه اين منظف ، مطهر و معقم ، تنها مسواك كردن است كه در اين وقت معالجه مى كند، همانطور كه مسواك كردن عملى است كه بسيارى از امراضى كه ممكن است متعرض انسان شود و اين امراض نتيجه خراب بودن دندانها مى باشد، باز مى دارد كه از جمله اين امراض و بيماريها، بيماريهاى معده مى باشد؛ چونكه مسواك كردن ، معده را سالم مى كند همانطور كه گذشت . اين اثر به استثناى آثار زيادى بود كه اشاره كرديم و در آينده نيز به خواست خدا اشاره خواهيم كرد. همانطور كه ملاحظه مى شود شارع ، مسواك كردن را مطهر و پاكيزه كننده تمام دهان قرار داده نه تنها پاك كننده دندانها، ولى شرط مسواك كردن اين است كه به صورتى استعمال شود كه شارع آن را مى پسندد و در اوقات و با وسايلى مسواك كردن صورت گيرد كه شارع آنها را ثابت كرده است .
    از اين جهت ما فلسفه قول ائمه را در مورد مسواك كردن مى شناسيم كه فرمودند: ((مسواك ، پاك كننده و منظف دهان است و مسواك از انسان ، بيمارى را دور مى كند و دردهاى دندانها را از بين مى برد)) و غير از اين منافع كه قبلاً گفته شد و در آينده هم با خواست خدا گفته خواهد شد .
    مسواك كردن ، اشتها به طعام مى آورد
    واضح است كه كثيف بودن دهان و زياد بودن ميكروبها در دهان از اشتها و ميل انسان به طعام مى كاهد، بخصوص ‍ هنگامى كه در اينجا مشكل هضم يا ترش كردن غذا در معده باشد. بلكه همانا از امورى كه از نظر علمى ثابت شده ، اين است كه نظافت كردن دندانها انسان را به طرف طعام مى كشاند و از نظر كميات نيز شامل كمياتى مى شود كه مورد توجه قرار مى گيرد. و اين ذاتاً چيزى است كه تفسير مى كند براى ما آن رواياتى را كه از ائمه : صادر شده كه همانا مسواك اشتها به طعام را زياد مى كند و انسان را به سوى طعام مى كشاند .
    خوشبو شدن دهان و فصاحت
    چونكه مسواك كردن موجب خنك شدن دهان و پاك شدن لعاب مى شود و لثه ها را محكم و تقويت و دندانها را محافظت مى كند و موجب تقويت عضلات دهان مى شود تا آخر آنچه مقدم شد، پس طبيعى است اينكه مسواك كردن سبب باشد كه انسان فصاحتش بيشتر شود؛ چون عضلات دهان قدرتشان بر حركت بيشتر مى شود و تارهاى صوتى محكمتر مى شود و نشاط و شادابى بيشترى پيدا مى كند و دقت بيشترى در اداى كلمات و اصوات پيدا مى كند .
    مسواك كردن با ريشه نى و ريحان و غير از اين دو
    ما نسبتاً كلام را در موضوع مسواك طولانى كرديم و اين موضوع بخاطر اين است كه اين موضوع جزء جزء مى شود و قسمتها و اطراف مختلفى دارد كه واجب بود بر ما كه بيان كنيم در حالى كه ما به عجز و ناتوانى اعتراف مى كنيم و ما عاجز بوديم از درك بسيارى از آنچه پيامبر و ائمه - كه درود و سلام خدا بر آنان باد - به آن پرداخته اند يا به آنها اشاره مى كنند .
    و بخاطر اين مسايل چاره اى نيست كه اشاره گذرايى داشته باشيم در آنچه متعلق احوال و كيفيتهاى مسواك و اوقات مسواك مى باشد پس ما مى گوييم :
    بديهى است كه خارج كردن زياديها از بين دندانها اگر چه به خودى خود مفيد مى باشد، ولى هنگامى كه اين خارج كردن زياديها از طريق صحيح نباشد، چه بسا منشأ ضررهاى زيادى باشد كه ممكن است از منافع و سودهاى آن بيشتر و بالاتر باشد و اين مساءله است كه نياز به انتخاب راه بهتر را شديد مى سازد تا سلامتى دندانها حفظ شده و بيماريهاى احتمالى دفع شوند.
    و بديهى است كه خارج كردن زياديهاى غذا از بين دندانها به وسيله جسم سخت مثل سنجاق يا سوزن يا هر آلت معدنى ديگرى ، سبب جراحت ديواره محافظ دندان خواهد شد همانطور كه منجر به زخم شدن بافت لثه ها نيز مى شود و امرى كه از اين مسأ له نتيجه گرفته مى شود اين است كه دندانها در معرض خرابى و لثه ها در معرض بيمارى قرار مى گيرد بخاطر ميكروبهايى كه در دهان به وجود آمده است و چه بسا اين ميكروبها به ميليونها عدد برسد .
    بنابر اين مسواك زدن و خلال كردن بايد به وسيله اى نرم انجام گيرد كه از زخم شدن و از بين رفتن ديواره هاى دندان و نوك دندان و از زخم شدن لثه ها در امان باشيم .
    از اين رو، اسلام از مسواك و خلال كردن با ((نى )) و چوب درخت انار، منع كرده چونكه مسواك با اين چيزها لثه ها را مجروح مى كند و در خود دندانها نيز تأ ثير مى گذارد. همانطور كه اسلام از مسواك كردن به وسيله چوب ريحان نيز منع كرده است و شايد وجه آن اين باشد كه اينها سبب زيان به دندانها مى شوند و همچنين در آنها موادى هست كه به لثه ها و به طور مساوى به دندانها و لثه ها ضرر مى زنند. و آن رواياتى كه دلالت مى كند بر منع از مسواك كردن به غير از چوب اراك و زيتون ، و آنچه روايت شده از پيامبر(صلى الله عليه و آله ) از خلال كردن به وسيله ريشه درخت و همينطور مسواك كردن به وسيله آن را نهى كرده اند.(538)
    و از پيامبر(صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه از مسواك كردن به ريشه درخت ، ريحان و انار، نهى كرده اند.(539)
    مسواك كردن با چوب اراك و مثل آن
    اسلام فرمان داده و ترغيب نموده است كه با چوب اراك مسواك بزنيم چرا كه رشته هاى داخلى چوب اراك بعد از برخورد با آب يا لعاب ، يك حالت ملايم و بسيار نرمى براى عمل مسواك پيدا مى كند و از اين رو حالت نرم و ليّنى پيدا مى كند كه شبيه مسواكى است كه در اين روزها تا حد زيادى استعمال مى شود و با چوب اراك ديواره هاى دندانها و ريشه هاى لثه هم خراب نمى شود و به هر حالتى كه ممكن باشد از آن حالت ، ضررى متوجه لثه هاشود، درنمى آيد همانطور كه چوب زيتون نيز چنين است .
    بايد توجه داشت مسواك زدن با مسواك و خميردندان كه امروزه شايع است مورد نظر اسلام نيست چرا كه در آن زمان وجود خارجى نداشت و به مخيّله كسى هم خطور نمى كرد و اگر پيامبر(صلى الله عليه و آله ) مى خواست چنين مسواكى ساخته شود فرمان مى داد. امّا چنين نسبتهائى ناروا است و كسى آن را بيان نكرده است .
    پيامبر(صلى الله عليه و آله ) به مردم فرمان داد در مسواك زدن از چوب اراك و زيتون استفاده كنند كه در روايات منافع فراوانى برايشان ذكر شده و ائمه : بر آن تاءكيد كرده اند.
    از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه فرمودند : ((خانه خدا (كعبه ) شكايت كرد به خدا از اينكه نفسهاى مشركين به آنجا مى رسد. خداوند وحى كرد به كعبه كه من عوض اين مشركين ، قومى را مى آورم كه با چوبهاى درختان نظافت مى كنند (دندانهايشان را مسواك مى كنند) وقتى كه خدا محمَّد (صلى الله عليه و آله ) را مبعوث كرد، خداوند به پيامبر وحى كرد به وسيله جبرئيل و امر كرد به خلال و مسواك كردن )) . و اين روايت از چند

  4. #13
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: آداب طبّ و پزشكى در اسلام با مختصرى از تاريخ طبّ

    [size=medium]
    زخم شدن لثه
    و بايد در نظر داشت كه زخم شدن لثه به وسيله مسواك و سپس تعفن و خراب شدن آن نسبت به انسان سالم در اينجا وجود ندارد چرا كه دهان از ماده ضد عفونت زخم برخوردار است و شايد سرّ اينكه اسلام دهان را طاهر و مطهر قرار داده همين باشد به طورى كه اگر در دهان يك خونى ظاهر شود به مجرد از بين رفتن آثار خون ، دهان خود به خود پاك مى شود چنانچه آب دهان نزد مردم عادى و سالم ، كشنده ميكروبها مى باشد همانطور كه قبلاً گفتيم .(565)
    ولى اين مطالب معنايش اين نيست كه به واسطه تخمير باقيمانده هاى خوراكى و غيره در دهان و در نتيجه ، ايجاد جرم بر روى دندانها از رسيدن بزاق به آنها جلوگيرى كرده و سبب ايجاد ميليونها ميكروب نگردد.
    مسواكهاى مختلف و متعدد
    مى بينيم كه امام رضا (عليه السلام ) هر بار با بيش از يك مسواك ، مسواك مى نمودند و شايد به اين خاطر بوده كه امام از مسواك آلوده استفاده نكرده باشند. و سپس امام رضا(عليه السلام ) بعد از مسواك كردن مقدارى كندر مى جويدند.
    و وارد شده كه حضرت رضا (عليه السلام ) بعد از نماز صبح در مصلاى نماز مى نشستند تا آفتاب طلوع كند، سپس ظرف مسواكها را براى حضرت مى آوردند و آن بزرگوار يكى يكى از آن مسواكها استفاده مى كردند و بعد كندر مى آوردند و ايشان آن را مى جويدند.(566) و شايد جويدن كندر بخاطر اين باشد كه بوى دهانشان خوب گردد (دهانشان خوشبو گردد) صلوات و سلام خدا بر ايشان و بر آباى گراميشان باد!
    مسواك كردن و آلودگيهاى خارجى
    روايت شده از امام صادق (عليه السلام ) كه فرمودند : ((پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) هرگاه نماز عشا رامى خواند، دستور مى دادند كه اسباب وضو و مسواكشان را نزدشان مى گذاشتند و رويش را مى پوشانيدند و قدرى مى خوابيدند، سپس بر مى خاستند، نخست مسواك مى كردند و ...)).(567)
    ((و قبلاً گذشت كه حضرت امام رضا (عليه السلام ) در خراسان كه بودند وقتى نماز صبح را مى خواند در مصلاى نمازش ‍ مى نشست تا اينكه خورشيد طلوع مى كرد سپس همه مسواكها را در ظرفى قرار مى دادند و بعد هر يك از مسواك را بر مى داشتند و دندانشان را مسواك مى كردند و بعد براى ايشان كندر مى آوردند ...)) .
    اين روايتها منعكس مى كند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و امام (عليه السلام ) به محافظت كردن از مسواكها رغبت زيادى داشتند، اگر چه محافظت كردن از مسواكها به واسطه اين باشد كه در ظرفى جاى دهند يا روپوشى روى آن بيندازند و موقع نياز از آن استفاده كنند، تا اينكه مسواكها به هيچ نوعى از ميكروبها، آلوده نشوند، اگر چه آن ميكروبها از هوا باشد چه رسد به اينكه با چيز ديگرى غير از هوا ارتباط پيدا كند و اين نهايت دقت در محافظت كردن در مورد سلامت بدن مى باشد. بخصوص وقتى ملاحظه مى كنيم كه امام رضا(عليه السلام ) خودشان براى هر نمازى يك مسواك مخصوصى را قرار مى دادند به اين خاطر كه باقى نماند در مسواك موقعى كه از مسواك در دفعه دوّم استفاده مى كردند هيچ اثرى از رطوبتى كه در نتيجه مسواك كردن قبلى مانده است ؛ چون كه رطوبت ممكن است سبب به وجود آمدن و زنده ماندن بعضى از ميكروبهايى شود كه مربوط به رطوبت است .(568) و رطوبتهاى باقيمانده در مسواك مانع از اين مى شود كه موادى كه در مسواك است در هلاك شدن ميكروبها تأ ثير كند.
    مستحب بودن وضو هنگام طعام
    در احاديث وارد شده ، رواياتى كه از آنها استفاده مى شود وضو قبل از طعام مستحب است و قبلاً گذشت اينكه مسواك كردن هنگام وضو مستحب است و اين دو دسته روايات معنايش اين است كه مسواك كردن قبل از طعام و قبل از وضو انجام مى شود. اينجاست كه زمينه اى باقى نمى ماند تا طعام آلوده به ميكروب وارد معده گردد و به آن زيان برساند همانطور كه مقدم شد، اما مسواك كردن بعد از طعام ، اسلام خود را مستغنى و بى نياز مى داند كه بر اين مطلب تصريح كند؛ زيرا اسلام به مسواك زدن در زمانهاى مختلف دستور داده ؛ در اوّل روز و شب ، به طورى كه تخمير زياديها نامعقول و غيرممكن گردد .
    خلال كردن بعد از طعام
    خيلى از مواقع بعضى از زياديهاى غذايى كه در بين دندانها وجود دارد با مضمضه كردن خارج نمى شود، بلكه به وسيله مسواك كردن نيز مشكل است كه آنها را خارج كنيم پس احتياج به استعمال وسيله ديگرى داريم كه آن زياديهاى غذا را مجبور كنيم خارج شوند تا اين زياديهاى غذا تغيير نكند و سطح دندان را نپوشاند و در نتيجه ميكروبها آماده شوند و در از بين بردن لثه ها و خراب شدن دندانها و غير از اينها از چيزهايى كه در بحث مسواك اشاره به آن شد، مؤ ثر باشند و امر و دستور به خلال در اسلام به صورتهاى مختلف و گوناگون وارد شده همانطورى كه پيامبر و ائمه : آن فوايدى كه دارد ذكر كرده اند با اضافه كردن ذكر وسايلى كه استعمال آن وسايل در اين موضوع صحيح نيست و غير از اين روايات از رواياتى كه در آينده به زودى توضيح داده مى شود و بايد گوش نكنيم به حرف كسانى كه مى گويند خلال آماده مى كند فرصت را براى ابتلا به دردها و زخمهاى لثه ها و خارج كردن دندان كه موجب كندن آن مى شود.(569) خلالى كه موجب كندن دندان مى شود آن خلال مخصوصى است كه در آن وسايل بسيار حاد و سخت به كار مى رود كه موجب زخم لثه و خراب شدن دندان مى شود. اين امرى بود كه نشأ ت گرفته بود از آنچه ذكر شده بود و پيامبر و ائمه : به اين جهت مردم را آگاهى دادند و به آنچه مانع از ظهور اين جهت است مردم را ارشاد كردند و مى بينيم در موقعى كه بحث در وسايل خلال باشد بعضى از آن رواياتى كه از ائمه : در اين مورد وارد شده همانطورى كه با تعدد عمل خلال و مسواك و مضمضه در هر روز فرصت براى ظاهر شدن مرض به هيچ وجه باقى نمى ماند.(570)
    خلال كردن از نظر شرعى
    از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمودند : ((خداوند خلال كنندگان از امتم را كه در بعد از وضو و طعام ، خلال مى كنند، رحمت كند)).(571)
    و فرمودند : ((خلال كننده از امت من چه نيكو مى باشد)).
    موسى بن جعفر (عليه السلام ) از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل فرمودند : ((خداوند خلال كنندگان را رحمت كند)). گفته شد يا رسول اللّه ! خلال كنندگان چه كسانى هستند؟ فرمودند : ((كسانى كه بعد از طعام ، خلال مى كنند پس وقتى كه در دهان چيزى و غذايى باقى ماند، تغيير مى كند و بوى آن ، فرشته را اذيت مى نمايد)).(572)
    و بايد مراجعه شود به آنچه از سعد بن معاذ از پيامبر نقل شد.(573)
    و به همين معناست آنچه امام باقر (عليه السلام ) از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل كردند و در اين حديث ، اين طور وارد شده كه سنگين تر بر فرشته اى كه موكل انسان مؤ من است ، نيست از اينكه چيزى از طعام در دهان مؤ من ببيند در حالى كه ايستاده و مشغول نماز باشد.(574)
    و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده : ((و خلال كردن باعث مى شود كه ملائكه تو را دوست بدارند پس ملائكه اذيت مى شوند از بوى دهان كسى كه بعد از غذا خوردن ، خلال نمى كند)).(575)
    از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمودند : ((جبرئيل بر من نازل شد و به خلال سفارش نمود)).(576)
    و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((جبرئيل نازل شده و سفارش به مسواك كردن و خلال و حجامت نموده است )).(577)
    و اين معنا در جايى كه كلام در مسواك كردن بود گذشت در حديث شكايت كردن خانه خدابه خدا از نَفَس هاى مشركين كه به خانه خدا مى رسد، پس به آنجا مراجعه كنيد.
    و از امام كاظم (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((يك منادى در آسمان ندا مى كند خدايا! بر خلال كنندگان بركت عنايت فرما)). تا اينكه فرمودند : ((و كسانى كه خلال مى كنند پس به درستى كه خلال توسط جبرئيل نازل شد در حالى كه جبرئيل قسم خورد و شهادت داد بر خلال از آسمان )).(578)
    و خلال از آن ده چيزى مى باشد كه آنها از امور حنيفيه اى قرار داده شده ، كه خداوند به ابراهيم نازل كرد.(579)
    و مطالب ديگرى كه جاى بررسى آنها نيست .(580)
    اقتدا كردن به پيامبر اسلام (ص )
    قابل توجه است كه ائمه : براى اثبات اهميت خلال نزد شارع تنها به روايات اكتفا نكردند بلكه خلال را جبرئيل آورد و ائمه افزون بر اخبار، مردم را به پيروى از رسول خدا(صلى الله عليه و آله ) متوجه ساختند چنانچه ((وهب بن عبداللّه )) گفت : ((امام صادق (عليه السلام ) را ديدم خلال مى كند به آن نگريستم امام فرمود: پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله ) خلال مى نمود)).(581)
    به حرج و سختى افتادن در ترك خلال
    اينك به آثار سوئى كه بر ترك خلال مترتب است مى پردازيم ؛ روايت شده از امام صادق (عليه السلام ) كه فرمودند : ((هر كس ‍ طعامى را بخورد، پس از آن بايد خلال نمايد و هر كس كه اين كار را نكند، پس دچار حرج و سختى مى شود)).(582)
    خلال كردن براى مُحرِم
    در روايات وارد شده اجازه داده اند كه انسان محرم خلال كند در حالى كه احتمال دارد از لثه ها خون جارى شود. از عمار بن موسى از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه از خدمت امام سؤ ال كردم مُحرِم مى تواند خلال كند؟ فرمودند : ((اشكالى ندارد)).(583)
    فايده هاى خلال
    اينك فوايد خلال و ضررهاى ترك خلال را، كه در روايات مطرح شده به صورت زير خلاصه كنيم :
    1 - دهان را خوشبو مى سازد .
    2 - موجب سلامتى (يا اصلاح ) دهان و دندانها مى گردد .
    3 - دهان را پاكيزه مى گرداند .
    4 - صحيح و سالم كننده (اصلاح كننده ) لثه ها و دندانها مى باشد .
    5 - خلال كردن موجب جلب روزى مى شود .
    6 - خلال كردن نظافت است .
    7 - باد جنام (بادشنام : باد دژنام )(584) را از بين مى برد كه يك قرمزى ناشناخته اى است بر صورت و اعضا همچنانكه مى آيد .
    8 - از پديد آمدن بوهاى بد و كريه در دهان جلوگيرى مى كند .
    و وارد شده اين فوايد در تعدادى از روايات مثل آنچه از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه خلال ، بوى دهان را خوش ‍ مى گرداند.(585) و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه : ((خلال كنيد به دنبال طعام ، پس به درستى كه خلال كردن ، سالم كننده دهان و دندانها مى باشد و موجب جلب روزى مى شود)).
    و در روايت ديگراين است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به جعفر، خلالى را داد و امر كرد جعفر راكه خلال كند و به آنچه گفته شد دليل آورد.(586)
    و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه : ((خلال كنيد پس به درستى كه خلال كردن از نظافت و پاكيزگى است و نظافت از ايمان است و ايمان همراه صاحبش در بهشت خواهد بود))(587) و گذشت روايتى كه كعبه شكايت كرد به خدا از اينكه نفسهاى مشركين به كعبه مى رسيد، پس خداوند به كعبه وحى كرد كه عوض اين مشركين ، قومى مى آيند كه نظافت مى كنند با چوب هاى درخت .
    شهيد؛ گفته است : ((خلال كردن لثه را سالم مى گرداند و بوى دهان را خوش مى كند)).(588)
    روايت شد كه پيامبر(صلى الله عليه و آله ) به حضرت على (عليه السلام ) فرمودند: ((بر تو باد به خلال كردن ؛ چون خلال باد جنام را از بين مى برد ...)).(589)
    مرحوم مجلسى گفته است كه ((باد جنام )) مثل اينكه عربى باد شنام است و باد شنام برآنچه حكما ذكر كرده اند يك قرمزى ناشناخته اى است شبيه قرمزى كسى كه مبتلا به مرض جذام مى باشد و بر صورت و اعضا خصوصاً در زمستان و سرما ظاهر مى شود و چه بسا با آن دانه هايى هم بيرون بيايد.(590)
    در روايتى است از وجود پيامبر (صلى الله عليه و آله ) كه فرمودند : ((هر كس دو چوب استعمال كند از سختى انبر (از كشيدن دندان بر اثر خرابى و درد) ايمن مى شود)).(591)
    و ما نيازى نداريم فوايدى كه براى خلال ذكر شده در اينجا بياوريم پس در بحث مسواك گذشت و آنچه ذكر شد خيلى واضح است و احتياجى به تكرار آن نداريم .
    ذكر شده كه خلال موجب جلب رزق و روزى مى باشد و شايد اين نظر داشته باشد به اينكه هرگاه بر بنده بسيارى از رنجها و دردهاى جسمى برسد به اضافه اينكه خلال كردن جاى را براى ملائكه باز مى كند تا ملائكه به عبد نزديك شوند، در اين صورت بدون شك بر بنده بسيارى از نفقات عطا مى شود همانطورى كه خلال كردن به انسان نشاط مى دهد، بلكه يك روحيه جديدى مى دهد كه همراه آن روحيه لطفهاى خدا و عنايات او بر وى جارى مى شود و از جمله آن الطاف خدا، تهيه كردن موارد روزى براى بنده مى باشد .
    و اما نسبت به آن قرمزى كه در صورت پيدا مى شود و اشاره به آن شد، ما قدرت و استطاعت پيدا نكرديم تا به حال كه سرّ اين موضوع را بفهميم و شايد با پيشرفت دانش پزشكى در آينده بتوانيم بسيارى از قضايايى كه تا به حال مبهم و مشكل و پيچيده بوده است بشناسيم اگر خدا بخواهد .
    لازم است آنچه به وسيله خلال خارج مى شود، به بيرون ريخته شود
    وارد شده در احاديث بسيارى كه لازم است بيرون ريختن آنچه به واسطه خلال از بين شيار دندانها خارج مى شود، اما آن غذاهايى كه بر لثه هست يا در اطراف دهان و دنباله زبان هست ، اسلام خوردن آن را اجازه داده است .(592)
    و در روايت وارد شده كه : ((حرجى نيست براى كسى كه آنچه به واسطه خلال خارج شده ، بخورد)).(593) اين نظر دارد به حرج از جهت عقاب اخروى امّا حرج و ضرر دنيوى موجود است و به خاطر اينكه حرج دنيوى موجود است دراين روايت ذاتاً امر كرده به بيرون انداختن آنچه با خلال خارج مى شود چه برسد به غير آن .
    و سرّ اين موضوع واضح است ، همانا چيزى كه در خلال كردن مستكره مى باشد آن است كه در بين دندانها از آن استفاده شود (آنچه در خلال مستكره مى باشد اين است كه از گياهى كه خيلى سفت و سخت است در خلال كردن بين دندانها استفاده شود) و دندانها را در معرض آلوده كردن به ميكروبهايى بكند كه در آن مكانها پيدا مى شوند كه رسيدن به آن ميكروبها با وسايل تنظيف مشكل است و شايد مطلقا نشود دسترسى به آنها پيدا كرد. امّا آنچه در جلو دهان و يا در باطن دهان و كنج دهان و اطراف آن يا در جايى است براى زبان ممكن است كه خارج كند آنها را از اطراف دهان ، اينها در جاهايى واقع شده اند كه اصلاً ممكن نيست كه چيزى در آنها ثابت بماند و چونكه بزاق و آب دهان دايماً در دهان به وجود مى آيد هيچ فرصتى براى پوشيده شدن و زيادشدن هيچ نوع از انواع ميكروبها پديد نمى آيد .
    دكتر پاك نژاد ذكر كرده است هر كس چيزى كه به وسيله خلال كردن خارج مى شود دايماً بخورد بر چنين شخصى ترس آن داريم كه به زخم اثنى عشر و يا زخم معده مبتلا شود.(594) و بخاطر همين ما تعجب مى كنيم وقتى كه روايت امام صادق (عليه السلام ) را مى بينيم كه مى فرمايند : ((هيچ يك از شما انسانها غذايى كه به وسيله خلال كردن از دهان خارج مى كنيد نخوريد چون كه مبتلا به دبيله مى شويد)).(595)
    ((دبيله )) يعنى آن سختى و جراحت و دمل بزرگى كه در شكم به وجود مى آيد كه غالباً منجر به كشته شدن شخصى كه آن جراحت در او پيدا شده ، مى شود.(596) و همين جراحت چيزى است كه اكنون به زخم اثنى عشر يا زخم معده تعبير مى شود چنانچه معلوم است .
    مضمضه كردن بعد از خلال
    ((مستغفرى )) در ((طب النبى )) روايت كرده كه حضرت فرمودند : ((بعد از طعام ، خلال و با آب مضمضه كنيد چونكه مضمضه كردن با آب ، باعث صحت و سلامت دندانها مى شود)).(597)
    و از امام حسين (عليه السلام ) نقل شده كه حضرت اميرالمؤ منين به ما امر مى فرمودند كه هرگاه خلال كرديم ، آب ننوشيم تا اينكه سه مرتبه مضمضه كنيم .(598) اين عمل بخاطر اين است كه خلال كردن به تنهايى كفايت نمى كند براى خارج كردن زياديهاى غذا از دهان و با مضمضه در بار اول ودوم تمام زياديهاخارج نمى شود،پس احتياج به مضمضه كردن در دفعه سوم دارد و اين موضوع بخاطر اين است كه اگر زيادى غذا باقى بماند سيل ميكروبهابا آن به معده داخل مى شود كه سبب بيمارى فراوانى مى گرددكه پيشتر گذشت .
    وسايلى كه استعمال آنها در خلال صحيح نيست
    در روايات مى يابيم كه از استعمال بعضى از وسايل در هنگام خلال منع كرده است و روشن است كه منع از استعمال بعضى از اين وسايل بخاطر اين است كه ممكن است اين وسايل ، موجب زخم شدن لثه بشود و اما بعضى ديگر از وسايل ممكن است كه بخاطر وجود مواد شيميايى معين باشد كه امكان دارد به سلامتى انسان به طور عموم ضرر بزند و ما اشاره مى كنيم در اين قسمت به روايات زير :
    از امام رضا (عليه السلام ) نقل شده كه : ((با چوب درخت انار خلال نكنيد با چوب ريحان هم خلال نكنيد؛ چون اين دو عرق جذام را به حركت در مى آورند)).
    و در بعضى از روايات ديگر وارد شده كه : ((به حركت در مى آورد خوره را)).(599)
    و از دعائم و غير آن روايت شده كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از خلال كردن به ريشه ها و ساقه ها و چوب انار و ريحان نهى كردند و فرمودند : ((همانا اينها عرق جذام را به حركت در مى آورد يا عرق خوره را)).(600)
    از حضرت على (عليه السلام ) نقل شده كه : (( خلال كردن با ريشه هاى درخت ، موجب فقرمى شود)).(601)
    شهيد گفته است : (( مكروه است انسان با نى خلال كند يا چوب ريحان يا برگ درخت خرما يا برگ درخت انار)).(602)
    پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) به هر چيزى كه به ايشان مى رسيد خلال مى كردند به استثناى برگ خرما و ساقه درخت .(603)
    و در روايت است كه : ((هر كس با ساقه درخت خلال كند تا هفت روز يا شش روز حاجتش برآورده نمى شود)).(604)
    امام صادق (عليه السلام ) فرمودند : ((با ساقه درخت خلال نكنيد پس اگر چاره اى نداشتيد پس ليطه آن را بكنيد)).(605) ((ليطه )) پوست قصبه را مى گويند.(606)
    از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نهى فرمودند از اينكه با ساقه درخت و ريحان و انار خلال كنند)). و در روايت ديگر اضافه شده ((اس )) و فرمودند: ((اين چند چيز عرق خوره را به حركت در مى آورد)).(607)
    محافظت كردن از لثه
    چنانكه ذكر شد خلا كردن به نى نهى شده است و اگر چاره اى از آن نبود، فرمودند پوست نى را كنده و خلال كنيد چنانكه روايت شده از امام كاظم (عليه السلام ) از آن بزرگوار سؤ ال شد كه حدود و اندازه خلال چقدر بايد باشد؟ حضرت فرمودند: ((اينكه سر خلال را (نوك خلال را) بشكنى چون كه لثه ها را خون مى آورد)).(608)
    خلال براى مهمان
    و در آخر، ... براى مهمان ممكن نيست كه خلال مناسبى تهيه كند از اين جهت از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمودند : ((حق ميهمان بر صاحبخانه اين است كه براى او يك خلالى آماده كند)).(609)
    و بعضى از فقها و مراجع تقليد حكم كرده اند به اينكه از مستحبات ميزبان براى مهمان آماده كردن خلال است .(610)
    سخن آخر در اينجا
    در آخر بحث روشن شد كه مسواك و خلال كردن در ظاهر و در سلامت جسمى انسان تأ ثير مى گذارد، بلكه حتى در سلامت نفس و عقل و روح انسان تأ ثير مى گذارد تا آخر آنچه مقدم شد .
    پس سزاوار است مستلزم آن شويم و زياد از آن استفاده كنيم از آنچه شناختيم و از آنچه تا به حال نشناختيم (در جايى كه ما ذكر و معرفى كرديم ) ممكن است اينكه نسبت به آنچه ذكر نكرديم و نشناختيم مثل اندكى از بسيار باشد. همچنانكه بحث هاى اين كتاب فقط مثل قدم اوّل در راه شناختن همه حقايقى است كه مرتبط به اين موضوع است اين موضوعى كه يكى از آن تعاليم اسلامى سالمى است كه آن را ما اهمال كرديم و متوجه آنها نبوديم و زود است كه آنها را (بياوريم ) در آنچه طالب ورود آنها هستيم هر جا كه مسخ و از بين رفته باشد - از اروپا و غير اروپا از مناطق عالم .
    مجالى نيست در اينجا مگر اينكه ذكر كنيم قول خداوند تعالى را كه اگر اهل شهرها ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند ما بر آنان بركات آسمان و زمين را فرود مى آوريم .
    صدق اللّه العلى العظيم .
    سخن پايانى
    در پايان ، اميدوارم كه موفق بوده باشم براى اثبات اين عمل به صورتى كه مورد قبول و رضايت قرار گيرد و خواننده بتواند حقيقت موضوع را بدون كاستى و تشويش بيان كند.
    و اگر خواننده گرامى در ميان اين بحثها بعضى از كمبودها و قصور و كوتاهيها را ديد، اميد فراوان من اين است كه عذر مرا بپذيرد و مرا به آن عيبها و كوتاهيها آگاه سازد و براى خواننده اين كتاب تشكر و قدردانى فراوان و اخلاص محبت را آرزو دارم .
    و در خاتمه : من از خداوند طلب مى كنم كه به من نفع بدهد به خاطر اين زحمت ناچيز و اين عمل را خالصاً براى خودش قرار بدهد و ثوابش را به شهداى ابرار عطا نمايد خصوصاً شهداى ايران اسلامى و انقلاب ايران .
    والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته
    جعفر مرتضى عاملى
    فهرست منابع و مآخذ
    قرآن مجيد .
    (( الف ))
    1 - آداب المتعلمين محقق طوسى
    2 - ارشاد شيخ مفيد
    3 - ارشاد سارى قسطلانى
    4 - استبصار شيخ طوسى
    5 - استيعاب ابى عمر
    6 - اسدالغابة ابن اثير
    7 - اشتقاق ابن دريد
    8 - الاصابة عسقلانى
    9 - الاغانى ابى فرج
    10 - الام شافعى
    11 - امالى شيخ صدوق
    12 - امالى شيخ طوسى
    13 - امالى سيدمرتضى
    14 - امالى شيخ مفيد
    15 - انوار نعمانية جزايرى
    16 - الاوائل عسكرى
    17 - اوّلين دانشگاه و آخرين پيامبر شهيد پاك نژاد
    (( ب ))
    18 - بحارالا نوار علاّمه مجلسى
    19 - بحرالزخار ابن مرتضى
    20 - البخلاء جاحظ
    21 - البيان والتبيين جاحظ
    (( ت ))
    22 - تاريخ امم و ملوك طبرى
    23 - تاريخ تمدن اسلامى زيدان
    24 - تاريخ الحكماء قفطى
    25 - تاريخ الخميس دياربكرى
    26 - تاريخ الشعوب الاسلاميه بروكلمان
    27 - تاريخ طب در ايران نجم آبادى
    28 - تاريخ علم سارتون
    29 - تاريخ مختصرالدول ابن عبرى
    30 - تاريخ يعقوبى ابن واضح
    31 - تحريرالوسيله امام خمينى ؛
    32 - تحف العقول حرانى
    33 - تراتيب الادارية كتانى
    34 - التراث اليونانى فى الحضارة الاسلامية بدوى
    35 - ترغيب و ترهيب منذرى
    36 - تلخيص مستدرك ذهبى
    37 - تمدن اسلام و عرب لوبون
    38 - تهذيب شيخ طوسى
    39 - تهذيب التهذيب عسقلانى
    40 - توحيد مفضل
    41 - تفسيرالمطالب فى امالى الا مام ابى طالب ابى طالب زيدى
    (( ث ))
    42 - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شيخ صدوق
    (( ج ))
    43 - جامع الاخبار محمَّد سبزوارى
    44 - جواهرالكلام نجفى
    45 - جواهرالاخبار والا ثار صعدى
    46 - الجوهرة فى نسب على وآله تلمسانى برى
    (( ح ))
    47 - الحضارة الاسلامية فى القرن الرابع الهجرى آدم متز
    48 - حياة الصحابة كاندهلوى
    (( خ ))
    49 - خصال شيخ صدوق
    50 - خطط مقريزى
    (( د ))
    51 - دائرة المعارف للقرن العشرين فريد وجدى
    (( ر ))
    52 - رساله ذهبية (منسوب به ) امام رضا(عليه السلام )
    53 - الروض الانف سهيلى
    54 - روضة الواعظين فتال نيشابورى
    55 - الرياض سيّدعلى طباطبائى
    (( ز ))
    56 - زادالمعاد ابن قيم جوزيه
    (( س ))
    57 - السرائر ابن ادريس
    58 - سفينة البحار محدث قمى
    59 - السنن ابن ماجه
    60 - السنن ابى داوود
    61 - السنن بيهقى
    62 - السنن ترمذى
    63 - السنن دارمى
    64 - السنن نسائى
    65 - السيرة الحلبية حلبى
    66 - السيرة النبويّة ابن هشام
    (( ش ))
    67 - شرايع الاسلام محقق حلى
    68 - شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد
    (( ص ))
    69 - الصحة والحياة سلمون
    70 - صحيح بخارى
    71 - صحيح مسلم
    72 - الصحيح من سيرة النبى (ص ) جعفر مرتضى عاملى
    (( ط ))
    73 - طب الائمة ابن بسطام
    74 - طب الا مام الصادق (عليه السلام ) خليلى
    75 - طب النبوى ابن قيم جوزيه
    76 - طبقات الاطباء والحكماء (فارسى ) ابن جلجل
    77 - الطبقات الكبرى ابن سعد
    (( ع ))
    78 - العبر وديوان المبتدا والخبر ابن خلدون
    79 - العروة الوثقى يزدى
    80 - علل الشرايع شيخ صدوق
    81 - العقد الفريد ابن عبد ربه
    82 - عيون اخبارالرضا شيخ صدوق
    83 - عيون الانباء فى طبقات الاطباء ابن ابى اصيبعة
    * * *
    [/size]

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه