شهر ، لوازم و پیامدهای آن در شعر قیصر امین پور
الف- اشعاری که واژه ی شهر در آن ها استفاده شده است.
مدینه فاضله /خدا روستا را/بشر شهر را.../ولی شاعران /آرمانشهر را آفریدند/که در خواب هم /خواب آن را ندیدند.( قیصر امین پور، 1388 ص 154)
موسیقی شهر بانگ«رودارود» است خنیاگری آتش و رقص دود است
بر خاک خرابه ها بخوان قصه جنگ از چشم عروسکی که خون آلود است
(قیصر امین پور، 1388 ص 441)
پلی برای رفتن /به شهر رمز و راز است.../مسیر رفتن ما/ به شهر آفتاب است.(قیصر امین پور، 1386 ص 25)
ب- نام شهرهایی که در اشعار قیصر امین پور آمده است:
از نشابور بر موجی از لا گذشتی ای که امواج طوفان تو را می شناسد
کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه های خراسان تو را می شناسد
(قیصر امین پور، 1388 ص 408)
آغاز فروردینِ چشمت، مشهد من شیرازِمن اردیبهشتِ دامن تو
هر اصفهان ابرویت نصف جهانم خرمای خوزستانِ من خندیدن تو
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟/گویا دلی به مقصد دلخواه می رود (قیصر امین پور، 1388 ص 346)
ج-شهر مدرن، پیامدها، لوازم و فرهنگ ناشی از آن در اشعار
قطار می رود/تو می روی /تمام ایستگاه می رود (قیصر امین پور، 1388 ص 7)
و همچنان /به نرده های ایستگاهِ رفته /تکیه داده ام!(قیصر امین پور، 1388 ص 7)
دوست داری /راه رفتن زیر باران را /در خیابان های بی پایان تنهایی (قیصر امین پور، 1388 ص 101)
درخواب های کودکی ام /هر شب طنین سوت قطاری /از ایستگاه می گذرد (قیصر امین پور، 1388 ص 124)
یادداشت های گم شده
پس کجاست؟/چندبار/خرت و پرت های کیف باد کرده را/زیر و رو کنم:
پوشه ی مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار
کارت های اعتبار
کارت های دعوت عروسی و عزا قبض های آب و برق و غیره و کذا
برگه ی حقوق و بیمه و جریمه و مساعده رونوشت بخشنامه های طبق قاعده
نامه های رسمی و تعارفی نامه های مستقیم و محرمانه ی معرفی
برگه ی رسید قسط های وام قسط های تا همیشه ناتمام...
پس کجاست؟/چند بار/جیب های پاره پوره را/پشت و رو کنم:
چند تا بلیت تا شده /چند اسکناس کهنه و مچاله /چند سکه ی سیاه
صورت خرید خوار و بار /صورت خرید جنس های خانگی... /پس کجاست؟
یادداشت های درد جاودانگی؟
( قیصر امین پور، 1388 ص 143و144)
لحظه های کاغذی
خسته ام از آرزوها،آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی را، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین،آسمانهای اجاری
بانگاهی سرشکسته، چشمهایی پینه بسته خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده خندهای لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارکهای این حوالی پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم: شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه باز حوادث در ستون تسلیتها، نامی از ما یادگاری
(قیصر امین پور، 1388 ص 187و188)
روزی که این قطار قدیمی (قیصر امین پور، 1388 ص 236)
صندوق های پستی (قیصر امین پور، 1388 ص 236)
بر روی روزنامه نخوابد (قیصر امین پور، 1388 ص 237)
و خواب در دهان مسلسل ها/خمیازه می کشد/و کفش کهنه سربازی /در کنج موزه های قدیمی /با تار عنکبوت گره می خورند(قیصر امین پور، 1388 ص 238)
نامم کمی کج است /و نام خانوادگی ام، نیز/از این هوای سربی/خسته است/امضای تازه من/دیگر/امضای روزهای دبستان نیست (قیصر امین پور، 1388 ص 255)
از روزنامه بی خبر هستم (قیصر امین پور، 1388 ص 258)
جوراب هایم را اتو کردم (قیصر امین پور، 1388 ص 259)
در امتداد راهرویی کوتاه /در یک کتابخانه کوچک /بر پله های سنگی دانشگاه (قیصر امین پور، 1388 ص 272)
تو از حوالی اقلیم هرکجا آباد /بیا که می رود این شهر روبه ویرانی (قیصر امین پور، 1388 ص 305)
در روزنامه ی عصر/از شرح حال ما عصری نیست/در عصر خواب و خلسه و خمیازه/در عصر آخرین خبر تازه/از نام ما/در روزنامه ها خبری نیست(قیصر امین پور، 1388 ص 332)
دستمالم را اما افسوس/نان ماشینی/در تصرف دارد(قیصر امین پور، 1388 ص 371)
پیش از آنکه در صف طولانی نان
باز هم غوغا کنند (قیصر امین پور، 1388 ص 100)
گرچه ماشین های ما کوکی نبود/باز «ماشین های سیمی» خواب بود(قیصر امین پور، 1386 ص 56)
نتیجه
قیصر امین پور هم از آرمانشهر و تاثیر شاعران بر شهر نشینی سخن می گوید هم شهر را در معنی ( مدینه و سرزمین) استفاده می کند هم با نام بردن بعضی از شهرها(اصفهان، مشهد، شیراز، نیشابور، کوفه) ما را با شهرهای سنتی و ویژگی های آن پیوند می زند و هم از فضای فرهنگی شهر مدرن به جا استفاده می نماید. نامه های اداری، قبض آب و برق و ...تا صندوق پستی و قطارهمه از ویژگی های شهر مدرن و امروزی است که قیصر تجربه ی زندگی در آن را برای ما روایت می کند؛ ایراد می گیرد از غوغای بیهوده و مصنوعی آن شکایت می کند حتی از صف طولانی نانوایی آن هم گله مند است او زندگی با شهر را درک کرده است اما شهر را دوباره در ذهن مخاطب بازسازی می کند.حتی شاخص های فرهنگی شهر چون روزنامه ی عصر و تبیلغات هم در شعر امین پور برای خود جا باز کرده اند و مهم تر امین پور با استفاده وسیع و درست قالب شعر نو و امروزی که زبان شاعرانه ی انسان شهری است فرهنگ شهر امروزی را در ادمه ی سنت دیرینه ی ادب فارسی پذیرفته است. با همه ی این اوصاف شهر امین پور تنها شهر اوست . قیصر امین پور در کتاب «گلها همه آفتابگردانند» که اولین چاپ آن 1381 می باشد بیشترین فضای شهری را نسبت به دیگر کتاب هایش دارد اشعار این کتاب بین سال های 1369 تا 1379 سروده شده اند. همچنین امین پور از واژه ی قطار و مفهوم گذشتن و سرعت آن از میان واژه های مربوط به شهر مدرن بیشترین استفاده را کرده است. امین پور جایگاه خودش را (به عنوان یک شاعر) در ساختن آرمانشهر به ما یاد آور می شود و شهری که در آن زندگی می کند را به صورت یک ناشهر برایمان ترسیم می کند.