توضيح سؤال :
آيا حاجتي كه در هر نقطه از جهان كه هستيم و از پيامبران و امامان در خواست ميكنيم همان موقع ميشنوند يا اين حاجتها به وسيله خداوند به انها ميرسد؟ مثلا در دو نقطه از اين جهان و در يك زمان حاجتهايي در خواست ميشود چطور ميشود كه امامان از اين حاجت ها مطلع ميشوند؟
چرا كه اين خداوند است كه در همه جا است و نه كس ديگر.
پاسخ اجمالي :
آري ، در هر زمان و مكاني كه از اهل بيت عليهم السلام طلب حاجت نماييم ، درخواست ما را ميشنوند و به آن پاسخ ميدهند و اين مطلب با دلايل ذيل قابل اثبات است :
الف : عرضه شدن اعمال امت بر پيامبر اكرم
اعمال امت همواره بر رسول خدا و بعد بر امام زمان عليه السلام عرضه ميشود و آن حضرت از تمامي اعمال ما آگاه است .
تعرض علي أعمالكم فما رأيت من خير حمدت الله عليه وما رأيت من شر استغفرت الله لكم . مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 9 ص 24 .
ب : شاهد بودن پيامبر و ائمه بر امت:
طبق آيات و روايات فروان ، رسول خدا و ائمه عليهم السلام ، شاهد بر اعمال امت هستند و اعمال همه را زير نظر دارند و در روز قيامت يكي از شاهدان خواهند بود و بر طبق آنچه ديدهاند ، شهادت خواهند داد .
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً (الأحزاب /45 ) .
ج : سلام خطابي مسلمانان در نماز
تمامي مسلمانان در پايان نماز به رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) سلام ميدهند ، اگر پيامبر خدا سلام آنها را نميشنود ، پس اين كار همه مسلمانان لغو است و اگر ميشنوند ، پس قطعاً توسلات ما را نيز ميشنوند و به آنها پاسخ ميدهند .
د : تسلط عزرائيل بر تمام جانداران:
طبق روايات موجود ، عزرائيل در آن واحد ميتواند جان همه خلائق را بگيرد . طبق روايات ديگر هر روز به تمامي خانههاي روي زمين سر ميزند و تمام عالم همانند طشتي در برابر او است و... .
إن اللّه حوى الدنيا لملك الموت حتى جعلها كالطست بين يدي أحدكم فهل يفوته منها شئ. الدر المنثور، ج 5، ص 173، تفسير الثعالبي، ج 4، ص 328، تفسير ابن كثير، ج 3، ص 466.
پاسخ تفصيلي :
پيامبران و ائمه اهل البيت عليهم السلام به اذن خداوند و قدرتي كه باريتعالي به آنها عطا فرموده ، حاجت مؤمنان را در هرجايي از عالم كه درخواست كنند ، در همان لحظه ميشنوند و اجابت ميكنند . اين مطلب با چندين دليل قابل اثبات است :
الف : عرضه اعمال امت بر پيامبر:
طبق روايات صحيح السندي كه از طريق اهل بيت عليهم السلام وارد شده و در كتابهاي اهل تسنن وجود دارد ، اعمال امت اسلامي همواره بر پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم عرضه ميشود و آن حضرت از تمامي اعمال ما آگاه است ؛ چنانچه نور الدين هيثمي در مجمع الزوائد مينويسد :
عن عبد الله بن مسعود عن النبي صلى الله عليه وسلم قال إن لله ملائكة سياحين يبلغون عن أمتي السلام قال وقال رسول الله صلى الله عليه وسلم حياتي خير لكم تحدثون وتحدث لكم ووفاتي خير لكم تعرض على أعمالكم فما رأيت من خير حمدت الله عليه وما رأيت من شر استغفرت الله لكم .
مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 9 ص 24 و الجامع الصغير، جلال الدين السيوطي ، ج 1 ص 582 و ...
پيامبر فرمود : خداوند فرشتگاني دارد كه هميشه در حال سير و گردش هستند و سلامها و درودهاي امت مرا به من ميرسانند و در حديثي ديگر فرمود : زنده بودن من براي شما بهتر است . چون شما براي من سخن مي گوئيد و من براي شما سخن مي گويم . مرگ من هم براي شما مفيد است ؛ چون اعمال شما بر من عرضه مي شود پس اگر اعمال شما نيكو بود ، خدا را شكر مي گويم و اگر زشت بود ، از خدا براي شما تقاضاي آمرزش مي كنم .
هيثمي بعد از نقل روايت ميگويد :
رواه البزار ورجاله رجال الصحيح .
و سيوطي بعد از نقل حديث ميگويد :
وأخرج البزار بسند صحيح من حديث ابن مسعود مثله .
الخصائص الكبري ، السيوطي ، ج2 ، ص418 .
و نيز روايات صحيح السند فراواني در كتابهاي پيروان اهل بيت وجود دارد كه ثابت ميكند اعمال مسلمانان براي رسول خدا و اهل بيت عليهم السلام عرضه ميشود . به دو روايت از كتاب بصائر الدرجات اشاره ميكنيم :
يعقوب بْنُ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وسلم لِأَصْحَابِهِ حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ وَ مَمَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ قَالُوا أَمَّا حَيَاتُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَدْ عَرَفْنَا فَمَا فِي وَفَاتِكَ قَالَ أَمَّا حَيَاتِي فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَ أَمَّا وَفَاتِي فَتُعْرَضُ عَلَيَّ أَعْمَالُكُمْ فَأَسْتَغْفِرُ لَكُمْ .
بصائر الدرجات ، محمد بن الحسن الصفار ، ص 465 .
امام صادق عليه السلام مي فرمايد : رسول خدا به يارانش فرمود : زندگي و مرگ من براي شما خير است . گفتند : زنده بودنت را مي دانيم براي ما خير و بركت است ؛ ولي مرگت را نمي فهميم . فرمود : بركات حيات و زنده بودن من براي شما را خداوند ترسيم فرموده است آنجا كه مي فرمايد : تا زماني كه تو در بين مردم هستي و طلب آمرزش مي كنند آنان را عذاب نميكنم . واما پس از مرگ من نيز اعمال شما بر من عرضه مي شود براي شما تقاضاي بخشش مي كنم .
حدثنا السندي بن محمد عن عاصم بن حميد عن أبي بصير عن أبي جعفر عليه السلام قال قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم لأصحابه حياتي خير لكم تحدثون و نحدث لكم و مماتي خير لكم تعرض علي أعمالكم فإن رأيت حسنا جميلا حمدت الله على ذلك و إن رأيت غير ذلك استغفرت الله لكم .
زنده بودن من براي شما خوب است ؛ چون براي شما حرف ميزنم و مرگ من نيز چنين است چون پرونده اعمال شما را بر من عرضه كنند اگر در آن از اعمال نيك و شايسته خبري باشد ، خدا را ستايش مي كنم و اگر غر از آن وجود داشت ، براي شما از خدا طلب آمرزش ميكنم .
بصائر الدرجات ، محمد بن الحسن الصفار ، ص 464 .
پيامبري كه از اعمال همه امت باخبر باشد ، قطعاً از توسل آنها نيز با خبر شده و جواب خواهد داد .
ب : پيامبر اسلام (ص) شاهد اعمال امت .
در قرآن كريم چندين آيه وجود دارد كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را «شاهد» معرفي ميكند .
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً (الأحزاب /45 ) .
اى پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارتدهنده و انذاركننده!
إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً . (المزمل /15 ) .
ما پيامبرى به سوى شما فرستاديم كه گواه بر شماست، همان گونه كه به سوى فرعون رسولى فرستاديم! .
عيني در شرح صحيح بخاري در اين باره مينويسد :
فسمى شاهدا لمشاهدته الحال والحقيقة فكأنه الناظر بما شاهد ويشهد عليهم أيضا بالتبليغ وبأعمالهم من طاعة ومعصية ، ويبين ما أرسل به إليهم ، وأصله الإخبار بما شوهد ... .
عمدة القاري ، العيني ، ج 19 ص 177 .
به رسولش لقب شاهد داده است ؛ زيرا اوضاع و احوال افراد را ميبيند ؛ همانند كسي كه حقيقتاً شاهد و ناظر كوچكترين اعمال افراد از اطاعت و تخلف است .
و مرحوم شيخ طوسي مينويسد :
( يا أيها النبي إنا أرسلناك شاهدا ومبشرا ونذيرا ) * أي شاهدا على أمتك في ما يفعلونه من طاعة الله أو معصيته أو إيمان به أو كفر ، لتشهد لهم يوم القيامة أو عليهم ، فأجازيهم بحسبه .
التبيان ، الشيخ الطوسي ، ج 8 ص 349 .
يعني تو را ناظر و آگاه بر اعمال امتت از بندگي و عصيان و ايمان و كفر قرارداديم تا در قيامت به نفع و ضرر آنان گواه و شاهد باشي .
و مرحوم علامه طباطبائي در تفسير آيه 143 سوره بقره (وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ، وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدا) مينويسد :
"شهادتى كه در آيه آمده، خود يكى از حقايق قرآنى است كه منحصرا در اينجا ذكر نشده، بلكه در كلام خداى سبحان مكرر نامش برده شده، و از مواردى كه ذكر شده بر مىآيد كه معنايى غير از اين معنا دارد، اينك موارد قرآنى آن.
فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ، وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً،
( پس چگونهاند، وقتى كه ما از هر امتى شهيدى بياوريم، و تو را هم شهيد بر اينان بياوريم) (سوره نساء آيه 41) ؟.
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً، ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا، وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ
(و روزى كه از هر امتى شهيدى مبعوث كنيم و ديگر بانان كه كافر شدند اجازه داده نشود و عذرشان پذيرفته نشود) (سوره نحل آيه 84) .
وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ، وَ الشُّهَداءِ
(و كتاب را مىگذارند، و انبياء و شهداء را مىآورند) (سوره زمر آيه 69) .
به طورى كه ملاحظه مىكنيد، در اين آيات شهادت مطلق آمده، و از ظاهر همه مواردش بر مىآيد كه منظور از شهادت، شهادت بر اعمال امتها، و نيز بر تبليغ رسالت است، هم چنان كه آيه:
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ، وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ
(سوگند كه از مردمى كه فرستادگان بسويشان گسيل شدند، و نيز از فرستادگان پرسش خواهيم كرد) (سوره اعراف آيه 6) .
نيز باين معنا اشاره مىكند ، چون هر چند كه اين پرسش در آخرت و در قيامت صورت مىگيرد، ولى تحمل اين شهادت در دنيا خواهد بود، هم چنان كه اين آيه از زبان عيسي(ع) نقل مي كند:
وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ، فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي، كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ، وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ .
( من تا در ميانه آنان بودم، شاهد بر آنان بودم، ولى همين كه مرا ميراندى، ديگر خودت مراقب آنان بودى، و تو بر هر چيزى شهيد و مراقبى) (سوره مائده آيه 117)
ونيز آيه :
وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً
(روز قيامت عيسى بر مردم خود گواه است) (سوره نساء آيه 159)
همين معنا را بدست ميدهد.
واضح است كه حواس عادى و معمولى ما و نيز قواى متعلق به آن حواس، تنها و تنها ميتواند شكل ظاهرى اعمال را ببيند، و گيرم كه ما شاهد بر اعمال ساير امتها باشيم در صورتى كه بسيارى از اعمال آنها در خلوت انجام ميشود وتحمل شهادت ما از اعمال آنها تنها مربوط به ظاهر و موجود آن اعمال ميشود، نه آنچه كه براى حس ما معدوم، و غايب است، و حقايق و باطن اعمال، و معانى نفسانى از كفر و ايمان و فوز و خسران و بالأخره هر آنچه كه از حس آدمى پنهان است، كه راهى براى درك و احساس آن نيست احوالى درونى است، كه مدار حساب و جزاى رب العالمين در قيامت و روز بروز سريرهها بر آنست، هم چنان كه خودش فرمود:
وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ
(خدا شما را بآنچه در دلهايتان پيدا شده مؤاخذه مىكند. (سوره بقره آيه 225) .
پس اين احوال چيزى نيست كه انسان بتواند آن را درك نموده، و بشمارد، و از انسانهاى معاصر تشخيص دهد، تا چه رسد به انسانهاى غايب، مگر كسى كه خدا متولى امر او باشد، و بدست خود اينگونه اسرار را براى او كشف كند، كه وجود چنين فردى از آيه (وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ، إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ، اين خدايان دروغين كه مشركين بجاى خدا ميخوانند، مالك شفاعت نيستند، تنها مالك شفاعت كسى است كه به حق شاهد باشد، و هم علم داشته باشند) (سوره زخرف آيه 86) استفاده ميشود كه عيسى عليه السلام به طور قطع از اين افراد است، كه خداى تعالى در بارهاش فرموده كه از شهيدان است هم چنان كه در دو آيه قبل گذشت، پس او شهيد بحق است، و عالم به حقيقت.
و خلاصه كلام اين شد كه شهادت مورد نظر آيه، اين نيست كه بقول آن مفسر، امت داراى دينى كامل و جامع حوائج جسمانى و روحانى باشد، چون علاوه بر اينكه معنايى است خلاف ظاهر كلمه شهادت، خلاف ظاهر آيات شريفه قرآن نيز هست.
بلكه عبارتست از تحمل، ديدن، حقايق اعمال، كه مردم در دنيا انجام مىدهند، چه آن حقيقت سعادت باشد چه شقاوت چه رد، و چه قبول، چه انقياد، و چه تمرد.
و سپس در روز قيامت بر طبق آنچه ديده شهادت دهد، روزى كه خداى تعالى از هر چيز استشهاد مىكند، حتى از اعضاء بدن انسان شهادت مىگيرد، روزى كه رسول مىگويد:
يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً
(پروردگارا امت من اين قرآن را متروك گذاشتند). (سوره فرقان آيه 30) .
و معلوم است كه چنين مقام كريمى شان همه امت نيست، چون كرامت خاصهايست براى اولياء طاهرين از ايشان، و اما صاحبان مرتبه پائينتر از اولياء كه مرتبه افراد عادى و مؤمنين متوسط در سعادت است، چنين شهادتى ندارند، تا چه رسد به افراد جلف و تو خالى، و از آن پائينتر، فرعونهاى طاغى اين امت، (كه هيچ عاقلى جرأت نمىكند بگويد اين طبقه از امت نيز مقام شهادت بر باطن اعمال مردم را دارا هستند).
پس مراد از شهيد بودن امت، اين است كه شهداء نامبرده و داراى آن خصوصيات، در اين امت هستند، هم چنان كه در قضيه تفضيل بنى اسرائيل بر عالميان معنايش اينست كه افرادى كه بر همه عالميان برترى دارند، در اين امتند، نه اينكه تك تك بنى اسرائيليان بر عالميان برترند، بلكه وصف بعض را به كل نسبت داده، براى اينكه اين بعض در آن كل هستند، و از آن جمعيتند، پس شهيد بودن امت اسلام به همين معناست، كه در اين امت كسانى هستند كه شاهد بر مردم باشند، و رسول، شاهد بر آنان باشد" .
ترجمه الميزان، ج1، ص 483 - 485 .
و مرحوم كليني رضوان الله عليه در كتاب كافي مينويسد :
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الطَّائِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ .
يعقوب بن شعيب گويد : از امام صادق عليه السلام راجع به سخن خداوند عزوجل كه فرمود : « عمل كنيد كه خدا و پيغمبر و مؤمنين كردار شما را مىبينند» پرسيدم ، فرمود : مؤمنين ائمه (عليهم السلام) هستند.
و در روايت ديگري نقل ميكند :
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام أَنَّهُ ذَكَرَ هَذِهِ الْآيَةَ، فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام .
امام باقر (عليه السلام) اين آيه را : فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ را تلاوت كرد و فرمود : به خدا سوگند كه آن مؤمن على بن ابى طالب بود.
بنابراين ، وقتي رسول خدا و ائمه صلوات الله عليهم اجمعين شاهد بر اعمال ما هستند ، قطعاً توسل مردم را نيز ميشنوند و به آنها پاسخ ميدهند .
ج : پيامبر (ص) سلام همه نمازگذاران را ميشنود :
يكي از واجبات نماز ، سلام دادن در پايان آن است . هر نمازگذاري در پايان آن ميگويد :
السلام عليك ايها النبي ورحمت الله وبركاته .
ابن قدامه مقدسي حنبلي در اين باره مينويسد :
ويتشهد فيقول : التحيات للّه ، والصلوات والطيبات ، السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته ، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين ، أشهد أن لا إله الا الله ، واشهد أن محمدا عبده ورسوله ، وهو التشهد الذي علمه النبي صلى الله عليه وسلم لعبد الله بن مسعود رضي الله عنه ) هذا التشهد هو المختار عند إمامنا وعليه أكثر أهل العلم من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم ومن بعدهم من التابعين قاله الترمذي وبه يقول الثوري وإسحاق وأبو ثور وأصحاب الرأي وكثير من أهل المشرق.
المغني ، ج 1 ، ص 573 .
در تشهد بايد گفت : التحيات لله ... السلام عليك ايها النبي و رحمت الله وبركاته ... اين تشهدي است كه سول خدا (ص) به عبد الله بن مسعود آموزش داده است كه پيشواي ما نيز آن را برگزيده است و بيشتر علما و بزرگان از اصحاب و تابعان نيز اينگونه تشهد خوانده و نقل كرده اند و به تبع آنان افرادي از قبيل ترمذي و ثوري و اسحاق و ابوثور و ديگران نيز آن را پذيرفتهاند .
و هيأت افتاء عربستان سعودي در پاسخي پيرامون تشهد اين چنين فتوي داده است :
صفة التشهد الذي كان يقوله رسول الله ( ص ) في صلاته ويأمر أصحابه بها هي ما أخرجه الشيخان في الصحيحين عن عبد اللّه بن مسعود رضي الله عنه قال : علمني رسول الله (ص) كفي بين كفيه كما يعلمني السورة من القرآن التحيات لله والصلوات والطيبات السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدا عبده ورسوله.
وهذا هو الأصح لأن النبي ( ص ) علمه أصحابه ولم يقل إذا مت فقولوا السلام على النبي . . وبالله التوفيق وصلى الله على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم.
تشهد در نماز آنگونه كه رسول خدا (ص) ميگفته و يارانش را به آن دستور داده است به نقل بخاري ومسلم از عبد الله بن مسعود چنين است كه گفت : دستم در دست رسول خدا بود همانگونه كه سوره هاي قرآن را به من مي آموخت تشهد را نيز به من آموخت : التحيات لله و الصلوات و الطيبات السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته.....
وسخن درست هم همين است ؛ زيرا رسول خدا به يارانش همان گونه تعليم داد و نفرمود : كه پس از مرگ من «السلام علي النبي» بگوئيد .
فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء ، ج 7 ، ص 7 ، الفتوى رقم 6035 .
جالب اين است كه هيأت افتاء ، در پاسخ به سؤالي در همين رابطه «السلام علي النبي» را مجزي ندانسته و سلام صحيح را سلام خطابي و به صورت «السلام عليك ايها النبي» لازم دانسته است :
في التشهد ، هل يقول الإنسان السلام عليك أيها النبي أم يقول السلام على النبي ؟ لأنّ عبد الله بن مسعود رضي الله عنه قال كنا نقول قبل وفاة النبي ( ص ) السلام عليك أيها النبي وبعد موته صلى الله عليه وسلم كنا نقول السلام على النبي ؟
در تشهد آيا گفتن السلام علي النبي كافي است ؟ زيرا عبد الله بن مسعود گفته است كه قبل از وفات پيامبر مي گفتيم : السلام عليك ايها النبي و بعد از مرگ آن حضرت مي گفتيم : السلام علي النبي .
در پاسخ اين چنين فتوي دادهاند :
الصحيح أن يقول المصلي في التشهد السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته ، لأن هذا هو الثابت في الأحاديث وأما ما روي عن ابن مسعود رضي الله عنه في ذلك إن صحّ عنه، فهو اجتهاد من فاعله لا يعارض به الأحاديث الثابتة ، ولو كان الحكم يختلف بعد وفاته عنه في حياته لبيّنه لهم ( ص ) . وبالله التوفيق وصلى الله على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم .
در تشهد درست آن است كه نماز گذار بگويد : السلام عليك ايها النبي ورحمه الله وبركاته زيرا در احاديث اين چنين است . و آنچه كه از ابن مسعود نقل شده است اگر درست هم باشد يك نوع اجتهاد است كه با احاديث تعارض نخواهد داشت . و اگر بنا بود كلمات تشهد در زمان حيات و پس از حيات رسول خدا (ص) با هم فرق داشته باشند بايد شخص رسول بيان ميكرد.
فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء ،ج 7 ، ص 8 ، الفتوى رقم 8571 .
حال با توجه به توضيحات بالا ، اگر بگوييم كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در همان لحظه سلام آنها را نميشنود و جواب نميدهد ، لازمه اش اين است كه سلام دادن لغو و عبث خواهد بود . قطعاً كسي چنين مطلبي را نخواهد پذيرفت .
پس قطعاً رسول خدا صلي الله عليه وآله ، سلام ميليونها نمازگذار را از هر نقطه از جهان شنيده و در همان لحظه جواب آنها را نيز خواهد داد .
پيامبري كه چنين قدرتي داشته باشد كه در يك لحظه سلام ميليونها نفر را شنيده و در همان لحظه جواب آنها را بدهد ، قطعاً توسلات مردم را نيز از هر نقطهاي از جهان باشد ، شنيده و در همان لحظه اجابت خواهد كرد .
د : قدرت پيامبر (ص) بالاتر از قدرت عزرائيل :
تمامي مسلمين اتفاق دارند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم برترين مخلوق خداوند و حتي از جبرئيل ، عزرائيل و ديگر ملائكه نيز برتر است . از طرف ديگر ميدانيم كه عزرائيل كه همان ملك الموت باشد ، در هر آن ميتواند با اجازه خداوند جان همه مردم را بگيرد ، فرقي نميكند كه در شرق باشد يا در غرب .
عزرائيل برشرق و غرب عالم احاطه دارد :
سيوطي در تفسيرش مينويسد :
أخرج ابن أبي الدنيا في ذكر الموت و ابن أبي حاتم و أبو الشيخ في العظمة عن ابن عباس رضي اللّه عنهما انه سئل عن نفسين اتفق موتهما في طرفة عين واحد في المشرق وواحد في المغرب كيف قدرة ملك الموت عليهما قال ما قدرة ملك الموت على أهل المشارق والمغارب والظلمات والهواء والبحور إلّا كرجل بين يديه مائدة يتناول من أيها شاء.
از ابن عباس از مرگ دو نفر همزمان در شرق وغرب عالم سؤال شد كه چگونه اين توانائي را ملك الموت دارد؟
در پاسخ گفت : قدرت وتسلط ملك الموت بر شرق وغرب عالم همانند تسلط كسي است كه بر سفره اي نشسته باشد وازهر جاي اين سفره كه بخواهد بر مي دارد.
الدر المنثور، ج 5، ص 172 ، 173.
جهان ، همچون طشتي در منظر ملك الموت :
همچنين سيوطي در تفسيرش مينويسد :
وأخرج ابن أبي حاتم عن زهير بن محمد رضي اللّه عنه قال قيل يا رسول اللّه ملك الموت واحد والزحفان يلتقيان من المشرق والمغرب وما بينهما من السقط والهلاك فقال إن اللّه حوى الدنيا لملك الموت حتى جعلها كالطست بين يدي أحدكم فهل يفوته منها شئ.
از رسول خدا(ص) سؤال شد : ملك الموت يك نفر بيشتر نيست و از طرفي امكان دارد گروه هايي در شرق وغرب عالم با يكديگر بجنگند و افرادي از طرفين هلاك و نابود شوند آيا امكان دارد عزرائيل در آن واحد همه جا باشد ؟
فرمود: خداوند دنيا را براي ملك الموت به اندازه طشتي قرار داده است ،آيا با اين حساب چيزي از نگاهش مخفي مي ماند ؟
الدر المنثور ، ج 5 ، ص 173 و تفسير الثعالبي ، ج 4 ، ص 328 و تفسير ابن كثير ، ج 3 ، ص 466 .
خانهاي در جهان نيست كه ملك الموت هر روز به آن سر نزند :
ابن كثير دمشقي در تفسرش مينويسد :
عن جعفر بن محمد قال سمعت أبي يقول : نظر رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم إلى ملك الموت عند رأس رجل من الأنصار فقال له النبي صلى اللّه عليه وسلم يا ملك الموت أرفق بصاحبي فإنه مؤمن.
فقال ملك الموت : يا محمد طب نفسا وقر عينا فإني بكل مؤمن رفيق واعلم أن ما في الأرض بيت مدر ولا شعر في بر ولا بحر إلا وأنا أتصفحهم في كلّ يوم خمس مرات حتى أني
أعرف بصغيرهم وكبيرهم منهم بأنفسهم واللّه يا محمد لو أنّي أردت أن أقبض روح بعوضة ما قدرت على ذلك حتى يكون اللّه هو الآمر بقبضها
امام صادق از پدرش امام باقر (عليهما السلام) نقل مي كند كه فرمود : رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) عزرائيل را بالاي سر يكي از انصار مشاهده نمود فرمود : اي ملك الموت با دوست و ياور من مهربان باش .
ملك الموت گفت : اي محمد خيالت راحت باشد كه من با همه مومنان مهربانم . و بدان كه من هر روز پنج مرتبه همه خانه ها را جستجو مي كنم . كوچك و بزرگ را مي شناسم.
و بدان كه من بر قبض روح پشهاي بدون اذن و اراده خداوند قدرت ندارم .
تفسير ابن كثير ، ج 3 ، ص 466.
ارواح همه عالميان در ميان دو انگشت عزرائيل :
سيوطي در تفسيرش مينويسد :
وأخرج ابن أبي الدنيا وأبو الشيخ في العظمة عن أشعث بن شعيب رضي اللّه عنه قال سأل إبراهيم عليه السلام ملك الموت واسمه عزرائيل وله عينان في وجهه وعين في قفاه فقال يا ملك الموت ما تصنع إذا كانت نفس بالمشرق ونفس بالمغرب ووضع الوباء بأرض والتقى الزحفان كيف تصنع قال أدعو الأرواح بإذن اللّه فتكون بين أصبعي هاتين.
ابراهيم پيامبر خدا از عزرائيل پرسيد : اگر فرمان قبض روح انساني در شرق و از ديگري در غرب عالم در يك لحظه صادر شود و گروه هايي با يكديگر وارد جنگ شوند و بيماري وبا سرزميني را فرا گرفته باشد تو چكار مي كني ؟
گفت : به اذن پروردگار روح همه را فرا مي خوانم تا بين دو انگشت من قرار بگيرند.
الدر المنثور ، ج 5 ، ص 173 .
نتيجه :
خداوندي كه تمام جهان و جهانيان را با همه وسعت وعظمت و بزرگي كه دارد در منظر و مقابل چشم عزرائيل قرار مي دهد و اين توانائي را به وي داده است ، به پيامبران و ائمه عليهم السلام نيز ميتواند همان قدرت را بدهد .
و نيز وقتي عزرائيل چنين قدرتي داشته باشد ، رسول خدا كه برتر از او است ، قطعاً قدرت دارد كه توسلات مؤمنان را بشنود و در همان حال به آنها پاسخ دهد . وائمه اهل بيت عليهم السلام هم كه جانشينان آن گرامي هستند ، قطعاً داراي چنين قدرتي هستند .