آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی می گوید: جریمه دیرکرد نوعی ربا محسوب می شود و خلاف موازین اسلامی است. آیت الله جوادی آملی می گوید: این بانک ها سودهای کلانی از مردم دریافت می کنند و در حال حاضر 80 درصد مردم با وام و ربا بسر می برند و باید برای اقتصاد ربا فکری شود. آیت الله ناصر مکارم شیرازی می گوید: بر اساس آیات قرآن کریم، ربای مضاعف هیچ توجیه شرعی ندارد و باید فکری به حال بانک ها، گرانی و مسائل موجود کرد. عمده نگرانی موجود جامعه گرانی نرخ نان است و وادار کردن کسبه به فروش ارزان نان و شیر، کاری از پیش نمی برد بلکه باید ریشه های گرانی را جستجو کرد. این اظهارات و بسیاری موارد دیگر از جمله اظهاراتی است که مراجع تقلید در واکنش به وضعیت اقتصادی و عملکرد دولت بر زبان می آورند. به جرات می توان ادعا کرد کمتر هفته ای است که شاهد چنین اظهاراتی نباشیم. مراجع نه تنها در دیدار با مسوولان، بلکه در کلاسهای درسی که برای طلاب برگزار می کنند از وضعیت و شرایط کشور انتقاد می کنند و از مسوولان می خواهند در عملکردهایشان تجدید نظر کنند. اما اینکه مسوولان تا چه اندازه این اظهارات مراجع را در نظر دارند و تا چه اندازه از کنار آنها به آسانی عبور می کنند، نیازمند بررسی دیدگاههای صاحب نظران است. در این رابطه با حجت الاسلام سید رضا اکرمی، نماینده تهران در مجلس هشتم گفت و گو کردیم که در ادامه می خوانید.
نقش مراجع در نظام جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟
ایران اسلامی از آن زمان که اسلام ناب محمدی را پذیرفت و ایران اسلامی شد، نسبت به اسلام وفادار ماند و فداکاری کرد. ایران همواره برای تبلیغ اسلام تلاش داشت تا به انقلاب اسلامی رسید. یقینا در وفاداری به اسلام، مراجع و علما اعم از نویسنده، گوینده رساله نویس، فتوا دهنده و امثال اینها نقش کلیدی و اساسی ایفا کرده اند و همچنان هم این نقش خود را ایفا خواهند کرد. انقلاب اسلامی ایران از حوزه علمیه قم کلید زده شد. در سال 1341 مساله انجمنهای ایالتی - ولایتی مطرح شد و بعد از آن انقلاب سفید شاه و بعد هم حوادث 15 خرداد و ماجرای کاپیتالاسیون اتفاق افتاد تا اینکه به پیروزی انقلاب رسید. اما به طور قطع و یقین می گویم که علما و روحانیون در پیروزی انقلاب نقش اصلی داشتند و ایفای نقش کردند تا انقلاب اسلامی به پیروزی برسد.
بعد از انقلاب نقش مراجع چگونه بوده است؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم که بیش از 33 سال از پیروزی آن می گذرد، باز هم مراجع و علما چه مدرس، چه محقق، چه امام جمعه، چه امام جماعت، چه مولف و چه مفسر نقش کلیدی داشتند. مراجع در وهله اول اسلام ناب محمدی را به مردم معرفی کردند و در وهله دوم در تحقق انقلاب و پاسخ دادن به شبهات مردم نقش ایفا کردند و بی شک دلسوزترین و خیر خواه ترین قشر فقهی، فرهنگی و فکری، مراجع تقلید بوده اند که همچنان در آینده هم خواهند بود. این کلیات موضوع است. اما نکته دوم این است که انقلاب اسلامی ایران رهبری مبتنی بر ولایت فقیه دارد که رهبری آن ابتدا بر عهده امام خمینی(ره) بود و اکنون بر عهده آیت الله خامنه ای است.
به طور طبیعی نقش ایشان صریحتر، مشخص تر و گویاتر است، به دلیل اینکه رهبر انقلاب بوده و مسوول اول انقلاب اسلامی ایران، مقام رهبری است. به همین دلیل نقش ایشان به طور طبیعی از دیگر مراجع روشن تر و گویاتر است و مسوولیت ایشان هم اصلی و اساسی خواهد بود. اما در کنار رهبری، مراجع هر وقت نسبت به یک مطلبی احساس وظیفه کرده و به این باور رسیدند که باید تذکر بدهند، سکوت نکرده و تذکر داده اند.
چه در رابطه با مسایل داخلی و چه در رابطه با مسایل بیرون از کشور واکنش نشان داده اند. همواره رابطه دولتها با مراجع خوب بوده و در دولت محمود احمدی نژاد نیز رابطه بین مراجع گرم و صمیمی بود و این رابطه به صورت غیر قابل انکار وجود داشت. رییس جمهور هم هر وقت به قم سفری می کرد یا با مراجع عظام دیداری داشت، در آن دیدارها مسایل و مشکلات کشور مورد نقد و بررسی قرار می گرفت و نظرات طرفین تبادل می شد تا به یک نقطه مثبت می رسید.
در اظهارات مراجع انتقادهایی از دولت احمدی نژاد شاهد هستیم و زمزمه هایی مبنی بر بروز اختلاف بین علما و دولت به گوش می رسد. چرا رابطه بین دولت احمدی نژاد و مراجع تیره شده است؟
این تیرگی به خاطر چند مساله بود که در دولت احمدی نژاد پیش آمد که این مسایل به ویژه در دولت دهم بیشتر شد. در نتیجه رابطه بین دولت و مراجع کمرنگ شده و آن طور که باید و شاید، ارتباط مراجع با دولت صمیمی و همه جانبه نیست که البته احمدی نژاد باید این مشکل را جبران کند.
علت این کمرنگ شدن روابط چیست؟
علت آن مواضعی است که دولت به ویژه شخص رییس جمهور از خود نشان داد. به عنوان مثال در مورد حضور زنان در استادیوم ها، دولت اصرار بی مورد می کرد که نظر مراجع این گونه نبود. مسایل دیگری هم وجود داشت که در نتیجه آن رابطه دولت و مراجع کمرنگ شده است.
برای بهبود روابط مراجع و دولت، چه باید کرد؟
این سوال که دیگر جای بحث ندارد. احمدی نژاد باید در رفتار خود تجدید نظر کند. رییس جمهور باید در سال آخر ریاست جمهوری خود این کم لطفی را جبران کند تا سال آخر دولت خودش را با سربلندی به پایان ببرد.
تاثیر تذکرات مراجع تا چه اندازه می تواند در جامعه موثر باشد؟ تا چه اندازه می تواند از مشکلات جلوگیری کند و تا چه اندازه جو منفی ایجاد می کند؟
معنای مرجع تقلید این است که این بزرگواران صاحب رساله هستند و مردم به رساله آنها عمل می کنند. معنای عمل کردن مردم به رساله ها این است که مردم به این نظرات مراجع جنبه شرعی می دهند. اگر خدای ناکرده بین نظر مرجع تقلید و رییس جمهور فاصله یا اختلاف باشد، به طور طبیعی مردم نظر مرجع را مطاع می دانند. بنا بر این نباید چنین باور کرد که مردم حاضر می شوند نظر رییس جمهور را بر نظر مراجع برتری دهند.
نظر شما در مورد تبعات این اختلافات بین مراجع و دولت چیست؟
باید کوشش شود که زمینه اختلاف بین مراجع و دولت به ویژه رییس دولت به وجود نیاید، زیرا باعث می شود آن وحدتی که باید به صورت قوی و نیرومند در جامعه باشد، در وهله اول خدشه دار شود و در وهله دوم دشمن از این اختلافات سوء استفاده می کند و بهره لازم را می گیرد. اما مهمتر این است که درست نیست وقتی همه آحاد کشور، مسوولان و علما یک نظر دارند و آن اداره درست مملکت و رفاه و آسایش مردم است، بیخودی بین بلندپایگان کشور اختلاف و فاصله باشد.
مرز مراجع با رییس جمهور متفاوت است. رییس جمهور مملکت فقط باید قانون را اجرا کند. قانونی که در مجلس تصویب می شود، یا قانونی که در مجمع تشخیص مصلحت مورد تایید و تاکید قرار می گیرد یا در قالب برنامه های سند چشم انداز یا برنامه های توسعه تعریف می شود، دولت باید به آن عمل کند. این جایگاه رییس جمهور است که در قانون تعریف شده و باید هم در این اندازه حرکت کند. بنا براین رییس جمهور یک اندازه و چهار چوب محدودی دارد که نباید از آن تخطی یا از آن سرپیچی کند. رییس جمهور با رای مردم انتخاب می شود. اگر در دور اول خوب عمل کرد، در دور دوم بازهم رای می آورد. اما مرجع تقلید که این جور نیست. مرجع تا زمانی که زنده است و مقلد دارد، به رساله او عمل می کنند که این باید برای همه دولتها مورد توجه باشد و مختص به یک دولت یا زمان خاص نیست که بخواهیم بنا بر دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد یا آقای خاتمی یا آیت الله هاشمی تعریف کنیم.
اگر این گونه است، چرا اکنون این اختلاف بین دولت و مراجع به وجود آمده است؟
این اختلافات سلیقه ای است که در همه موارد وجود دارد و گاهی شدت می گیرد که نباید بگیرد. اما به هر حال در برخی موارد شکل می گرد و این چنین می شود.
شما در مورد حضور زنان در استادیوم صحبت کردید، گمان می کنید مراجع صرفا به خاطر این مسایل جزیی با دولت به مشکل خورده باشند؟
شاید این گونه نباشد اما به هر حال ماجرای اختلاف دولت با مراجع از یک جایی کلید می خورد و سرچشمه از یک جایی گل آلود می شود. مسایل جریان انحرافی در دولت وجود دارد که هر کاری دلش می خواهد انجام می دهد و این رفتارها بی تاثیر نیست. باید این را بپذیریم که مراجع تقلید، وجود مشایی را در دولت بر نمی تابند در حالی که احمدی نژاد تاکید می کند حرفهای مشایی، حرفهای من است. این تنها نظر مراجع نیست بلکه من هم مشایی را بر نمی تابم و حضور این فرد را در دولت نمی پذیرم و این عقیده بسیاری از مسوولان و دست اندرکاران نظام اسلامی است. در این شرایط مراجع تقلید که دیگر جای خودشان را دارند.
چرا مشایی را تا بدین اندازه غیر قابل تحمل توصیف می کنید؟
مشایی به اندازه ای اظهارات و رفتار عجیب و غریب دارد که می توان ساعتها در مورد آن صحبت کرد. احیا کردن مکتب ایرانی چه معنایی دارد؟ قصه منشور کورش را به صحنه آوردن چه معنایی دارد؟ یک مرتبه جشن نوروز را تا بدین اندازه بزرگ کردن چه مفهومی دارد؟
جشن نوروز که مورد تایید امامان شیعه بوده و روایتهای مستند بسیاری از امامان در مورد اهمیت نوروز داریم. چرا نسبت به این جشن تا بدین اندازه حساسیت وجود دارد؟
حساسیتی در مورد جشن نوروز نداریم. جشن نوروز سالهاست که وجود دارد و همیشه هم مورد احترام بوده و هرگز هیچکس در مورد آن اظهار منفی نکرده است. همه ساله شاهد این بوده ایم که امام خمینی به مناسبت نوروز باستانی پیام داده اند و این روال تا امروز نیز ادامه دارد که مقام معظم رهبری با آغاز سال نو به سخنرانی می پردازند و سایر مسوولان نیز این چنین می کنند. اما حرف ما این است که چرا تا بدین اندازه به آن دامن زده شده که جشن آن را در شیراز بگیریم یا در کشورهای دیگر آنرا پیگیری کنیم؟ این ها مسایلی است که باعث می شود مرجع تقلید احساس کنند دولت قصد دارد مسیر را عوض کند و امکان دارد مسیر انحرافی شود. در این صورت معلوم است که واکنش نشان می دهند.
مراجع در مورد گرانی و تورم و سایر مسایل نیز اظهار نظر می کنند، در این مورد چه نظری دارید؟
گرانی و تورم مسایل روزمره مردم است و نیازی به حساسیت در مورد اظهار نظر مراجع ندارد. الان گرانی در کشور ما یک مساله و تورم یک معضل است و بیکاری هم یک درد عمومی برای همه خانواده هاست. مردم هم به خانه مراجع مراجعه می کنند و قبضهای برق، گاز و آب شان را به خانه مراجع می برند و گلایه می کنند. مردم می گویند ما نمی توانیم این قیمتها را بپردازیم. مراجع هم درد مردم را از نزدیک می بینند و به دلیل آنکه احساس وظیفه شرعی می کنند، در اولین فرصت نسبت به آن واکنش نشان می دهند.
آیا مسوولان و دولتمردان به این تذکرات توجه می کنند؟
متاسفانه دولت به این تذکرات مکرر مراجع توجه نمی کند و دلیل اثبات آن هم اتفاقاتی است که به صورت یک سریال ادامه دار واقع می شود. گرانی ها دایم در حال رشد است و روزی نیست که از گوشه کنار مملکت، سخنی از گرانی بر زبان نیاورند. یک روز صحبت از گرانی سکه و دلار است و روز دیگر از گرانی مرغ و گوشت و نان صحبت می شود. ما هم نسبت به این گرانی ها و مشکلات اقتصادی همین موضع گیری ها را داریم. ما مرجع تقلید نیستیم اما به هر حال یک شهروند که هستیم و با مشکلات نیز دست و پنجه نرم می کنیم. من به هر مسجدی که می روم تا سخنرانی کنم یا نماز بخوانم، مردم در اولین فرصت قبض های آب و برق و گازشان را نشان می دهند و از هزینه های حمل و نقل و گرانی ها می نالند. مردم گلایه می کنند که برایشان امکان ادامه زندگی به مشکل خورده است. فرض کنید همین اجاره خانه که دایم در حال افزایش است، ببینید به چه روزی افتاده است؟ مردم خانه ای که سال گذشته با یک مبلغی اجاره کرده اند، امسال با یک و نیم برابرهم نمی توانند اجاره کنند. مردم دیگر نمی توانند ادامه بدهند و هنگامی که به ما مراجعه می کنند، تاکید دارند که نمی توانند دخل و خرجشان را جفت و جور کنند. صحبت از نق زدن مردم یا چوب لای چرخ گذاشتن نیست. مردم واقعا نمی توانند جوابگوی این هزینه ها و گران شدن های مستمر باشند.
اما دولت ادعا می کند که گرانی زیاد هم نیست و رییس جمهور هم پس از گذشت 7 سال که گرانی و تورم را انکار می کرد، تازه اعتراف کرده که گرانی وجود دارد؟
متاسفانه برخی از آقایان به هیچ عنوان قبول ندارند که گرانی وجود دارد یا گاهی آماری می دهند که به هیچ عنوان با آمارهای واقعی جامعه همخوانی ندارد، در حالی که مردم گرانی را با پوست و گوشت خودشان لمس می کنند. این مردم دیگر به حرف آقایان گوش نمی دهند که گرانی نیست یا همه چیز گل و بلبل است.
در چنین شرایطی معلوم است که مراجع احساس خطر می کنند. اما احساس خطرشان از این بابت نیست که دین در خطر باشد. مردم می گویند انقلاب کردیم و جمهوری اسلامی به وجود آوردیم که در رفاه و آسایش باشیم در حالی که با این روند و روش، ما به سمت آسایش و آرامش نمی رویم.
من از آقایان سوال می کنم که چرا اکنون آمار ازدواج پایین است؟ چرا آمار طلاق بالاست؟ چرا باید چند میلیون شکایت در شورای حل اختلاف باشد و 8 میلیون شکایت در قوه قضاییه باشد؟ همه اینها نشان می دهد که جامعه ما در اضطراب است. جامعه ما در التهاب است. باید باور کنیم که این جامعه مشکل دارد. حرف ما این است که این مشکل را یک نفر باید پاسخ بدهد و حل کند. البته پاسخ دادن تنها، کافی نیست بلکه باید آنها را حل کرد. مردم هم وقتی می بینند کسی به مشکلشان پاسخ نمی دهد و این مشکلات را حل نمی کنند، سکوت را می شکنند و لب به اعتراض می گشایند و در هر کجا که می روند، مدیریت دولت را نقد می کنند.
اما رییس جمهور هر کجا که می رود تاکید دارد که مردم در رفاه هستند، هیچ کس مشکلی ندارد و حتی راه حل برای حل مشکلات اقتصاد کشورهای جهان می دهد؟
متاسفانه همین است.
آقایان به جای حل مشکلات داخلی و رفع بیکاری و گرانی و کاهش تورم کشور خودمان، در فکر حل مشکلات جهانی و رسیدن به یک رفاه جهانی هستند. این هم از آن حرفهاست.
منبع: / روزنامه / مردم سالاری
گفت و گو شونده : سیدرضا اکرمی