نگاهي به چند چهره مدفون در حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام
به غير از حضرت حمزه و حضرت طاهر عليها السلام كه در جوار حضرت سيدالكريم عليه السلام مدفون هستند، علما و بزرگان ديگري نيز در آن زمين مدفون هستند. در اينجا تنها به چند نفر از آن خيل اشاره مي شود، بد نيست وقتي به زيارت آن امام زاده عظيم الشان مشرف مي شويم، فاتحه اي هم نثار اين بزرگان كنيم.
كسي كه امام درباره او مي فرمود روحي له الفدا
آیت الله شاه آبادی
در سال 1291 قمری در محله حسین آباد اصفهان در خانه آیت الله میرزا جواد بیدآبادی طفلی پا به عرصه وجود نهاد كه او را محمد علی نامیدند. او بعد از اقامت در عراق و تحصيل در آنجا به ایران بازگشت و در تهران در خیابان شاه آباد (جمهوری اسلامی كنونی) ساكن و از این رو به شاه آبادی معروف گردید. آن بزرگوار مدت
17 سال در تهران اقامت داشت و در سال 1347 قمری راهی شهر مقدس قم شد و به تعلیم و تربیت طلاب علوم دینی پرداخت.
از جمله شاگردان ایشان حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) و آیت الله العظمی سید شهاب الدین نجفی(ره) بوده اند. امــــام خمینی (ره) به آیت الله شاه آبادی بسیار علاقه داشتند تا آنجا كه هرگاه از ایشان نامی به میان می آوردند، می فرمود: روحی له الفداء «جانم فدای او باد».
در زمان حكومت رضا خان یكی از مهمترین اقدامات آیت الله شاه آبادی مبارزه با ظلم و ستم شاهی وی بود . چنانكه امام (ره) می فرمایند: مرحوم آیت الله شاه آبادی علاوه بر آن كه یك فقیه و عارف كامل بودند یك مبارز به تمام معنا هم بودند. سرانجام در سال 1328 شمسی( سوم صفر 1369 قمری) بعد از هفتاد و هشت سال عمر پر بركت روح وی به ملكوت اعلی پیوست و پیكر پاك او با تشییع هزاران نفر از مؤمنین به شهرری منتقل و در رواق ابوالفتوح رازی به خاك سپرده شد.
اخلاق مجسم
آیت الله میرزا عبدالكریم حق شناس
او در سال 1338 ه.ق برابر با 1298 ه.ش در تهران در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.در سال 1373 ه.ق كه جناب حاج شیخ محمدحسین زاهد تهرانی معروف به زاهد نفت فروش كه در مسجد امین الدوله واقع در بازار وفات كردند، بنا به درخواست اهل مسجد و محل، آیت الله بروجردی به آیت الله حق شناس دستور دادند تا برای حل مشكلات دینی و رسیدگی به امور شرعی آن مسجد، به تهران عزیمت كنند.
آیت الله حقشناس با وجود مشغله فراوان در امور شرعی و دروس حوزوی و تدریس كتب فنی از مسائل روز و سیاسی بی خبر نبودند و دقت خاصی داشتند.
می فرمودند: «با شروع جنگ تحمیلی این شبهه برای من ایجاد شد كه مبادا در جبهه به من نیاز باشد به خدمت امام راحل مشرف شدم آیت الله شهید صدوقی(ره) هم در مجلس حضور داشتند. من دو وجبی زعیم عالیقدر بودم گفتم: بنده مدرس حوزه و امام جماعت مسجد امینالدوله هستم. اگر چنانچه وظیفه طور دیگر است دستور می فرمایید به جبهه بروم. امام فرمودند: مگر تو می توانی تفنگ بلند كنی؟ گفتم: بنده یكبار تفنگ بلند كردم و گلنگدن را كشیدم و ماشه را چكاندم به جای این كه من تفنگ را نگه دارم تفنگ مرا مسافتی عقب برد. امام تبسمی كردند و اظهار داشتند: جبهه تو همان مدرسه است و مسجد امین الدوله.»
این عالم ربانی در نهایت، در سن 88 سالگی دار فانی را وداع گفت و پیكر این عالم بزرگوار، در دوم مرداد ماه سال 86 از مسجد ارك تهران واقع در خیابان پانزده خرداد به سوی حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام تشییع شده، و در همان مکان مقدس به خاک سپرده شد.
زبان گوياي اسلام
حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی
حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی فرزند آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنكابنی در سال 1286 شمسی در تهران متولد شد. حجت الاسلام والمسلمین فلسفی خطیب ارزشمند و توانا و سخنور بی همتایی بود كه در جهت پیشبرد اهداف و آرمان های نهضت امام(ره) و انقلاب اسلامی با حضور فعّال و سرنوشت ساز خود در صحنه های گوناگون سیاسی، مبارزاتی و تبلیغاتی نقش موثر و به سزایی داشت. ایشان در دوران پیش از انقلاب اسلامی در سخنرانی های خود درباره دین اسلام، مسئولیت های دینی، روابط اجتماعی انسانها ـ علل انحطاط اخلاقی جوانان و به خصوص در مسایل سیاسی روز و روشنگری و افشاگری عملكرد رژیم سفاك پهلوی وقت، بارها توسط مأموران ساواك بازداشت شده و ممنوع المنبر گردید.
امام خمینی(ره) به مقام و منزلت آقای فلسفی از آغاز آگاهی داشتند از این رو، او را «زبان گویای اسلام» ودر پیام دیگر او را «سخنگوی دیانت اسلام» خواندند.با پیروزی انقلاب اسلامی حجت الاسلام فلسفی همچنان به فعالیتها و منبرهای روشنگر خویش ادامه داد و سرانجام در روز 77/9/27 دارفانی را وداع گفت و در جوار حرم مطهر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در مقبره آیت الله كاشانی به خاك سپرده شد.
جوانمرد
طیب حاج رضایی
طیب حاج رضایی فرزند حسین علی متولد 1280 شمسی در میدان تره بار تهران به خرید و فروش میوه اشتغال داشت و از میدان داران مشهور سالهای 1320 تا 1324 بوده است. او با اینكه بارها در درگیریها و نزاعها شركت داشته و به زندان رفته بود اما روزنه های نور ایمان و تعالیم آسمانی در وجود او بود كه در اثر یك تحول روحی به نهضت اسلامی پیوست و از كسانی شد كه در راه امام خمینی(ره) مبارزه كرد و به شهادت رسید.
او نور حسین علیه السّلام را در دل داشت و افتخار او خدمتگزاری در تكیه ها و حسینیه ها بود و در ایاّم عاشورای حسینی تكیه عظیمی به راه می انداخت و با دعوت از سخنرانان برجسته به سینه زنی و عزاداری برای امام حسین علیه السّلام می پرداخت. اوحتی با علماء و روحانیون نیز ارتباط داشته و در گزارشات ساواك آمده است كه وی به منزل آیت الله كاشانی رفت و آمد داشته است.
در جریان 15 خرداد 1342 شهید طیب به عنوان یكی از محركین اصلی شناخته شد و شاه برای تحریف مسیر حركت مردمی 15 خرداد، از قالب دین و اسلامیت، بسیار میكوشید كه نهضت را به صورت یك آشوب هرج و مرج طلبانه، و براساس اغراض و هدفهای مادی جلوه دهد، به همین منظور طیب را دستگیر و روانه زندان كرد و شرط آزادی او را این موضوع قرارداد كه وی اعتراف كند برای ایجاد درگیری و تظاهرات و بوجود آوردن بلوا و كودتا، از مرجع تقلید امام خمینی(ره) پول دریافت داشته و اقدام به اغتشاش نموده است.
اما شهید طیب چنین ننگی را به دامن خود نپسندید و برسردوراهی زندگی و مرگ، مرگ جوانمردانه و شرافتمندانه را انتخاب كرد و بارها به دوستانش گفته بود حاضر نیستم به خاطر چند صباحی بیشتر زیستن دامان مرجع تقلیدی را لكه دار سازم. سرانجام شهید طیب حاج رضایی و هم رزم شهیدش حاج اسماعیل رضایی كه با وی در میدان میوه تره بار(امین السلطان)همكار بود به اعدام محكوم شدند و حكم صادره در تاریخ 11/8/1342 به مرحله اجرا گذاشته شد.
این دو شهید گرانقدر را به شهرری منتقل و شهید طیب در صحن مصلی ضلع شرقی و شهید حاج اسماعیل رضایی را در رواق شهید حاج رضایی به خاك سپردند.