نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: مکالمه بی سیم شهید خرازی و احمد کاظمی در لحظه آزادی خرمشهر!

  1. #1
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Thumbs down مکالمه بی سیم شهید خرازی و احمد کاظمی در لحظه آزادی خرمشهر!

    مکالمه بی سیم شهید خرازی و احمد کاظمی در لحظه آزادی خرمشهر


    ................................................



    حسین حسین رشید : حسین جان ببین ،‌ ببین ، شما الان داخل خود شهرید؟

    رشید رشید حسین : چی ؟ کی؟ پیام شما مفهوم نیست رشید جان دوباره بگید؟

    حسین جان : شما شمارو میگم خودتون ، کجائید الان داخل شهرید؟

    رشید رشید حسین : ببین رشید جان ما داریم می ریم جلوشما با احمد کاظمی هماهنگ کنید مفهومه ؟ ما تو شهر نیستیم مفهومه؟
    احمد احمد رشید:احمد ببین الان حسین منتظر هماهنگی شماست تا کارشونو شروع کنند و عملیاتو با هماهنگی اجرا کنید شما کجائیدالان؟


    رشید رشید احمد : آقا جان ، ما داخل خود شهریم ، واینا که تو شهرن اومدن پناهنده شدن مفهوم شد!!!


    احمد احمد رشید: احمد جان قطع و وصل می شه ! دوباره بگو؟ چی گفتی؟

    رشید رشید احمد : رشید با اون یکی دستگاه صحبت کن مفهوم شد؟
    باشه احمد همین الان... همین الان.


    رشید رشید احمد : آقا ما تو شهریم بهش بگو ، به محسن بگو ما تو شهریم ، ما تو شهریم و پنج شش هزارنفرم اومدن پناهنده شدن ما تو شهریم ما داریم اونارو تخلیه می کنیم ما تو شهریم و تمام نیروهامون تو خود شهرن !!!


    رشید رشید احمد : رشید جان مفهوم شد؟


    احمد احمد رشید: قابل فهم نبود ! شما کجائید احمد ؟!! ببین اگه یه پستی در مسیر راه صدای شمارو رله کنه من صداتونو متوجه می شم و به محسن پیامتونو می گم ، به محسن پیامتونو می گم ...


    رشید رشید احمد: رشید جان می گم من تو شهرم و همه نیروها تو شهر اومدن اسیر و پناهنده شدن مفهوم شد؟
    احمد جان ! بله بله من فهمیدم چی گفتید می گید من تو شهرم و کلیه نیروها پناهنده شدن !! ببین برادر احمد مراعاتم کنید چوبی ، چیزی نخوریدا .


    رشید رشید: بابا نترس ، نترس الان بیش از شش هزار نفربه ما پناهنده شدن بیش ازشش هزار نفر مفهوم شد رشید جان ؟


    احمد جان : چقد ؟ نفهمیدم دوباره بگو چند هزار نفر؟


    رشید: بابا گفتم بیش از شش هزار نفر شش هزار نفر مفهوم شد؟ ودارن هی زیاد می شن. مفهوم شد؟


    احمد احمد رشید : بیش از شش هزار نفر؟ بله ؟ خدا اجرت بده مفهوم شد بله فهمیدم .


    رشید رشید احمد : رشید جان بله بله تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود ، تظاهرات بود،وکلیه اسرا یا حسین می گفتند والله اکبر و تسلیم می شدن. خوب مفهوم شد؟


    احمد جان : این یه قسمت حرفت نا مفهوم بود دوباره تکرار کن ؟

    رشید رشید احمد: می گم تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود وکلیه اسرای عراقی الله اکبر و یا حسین می گفتنو تسلیم می شدن.


    احمد احمد رشید: بله بله ، مام اینجا فهمیدیم تشکر آقا الله اکبر،الله اکبر، الله اکبر همه چیو فهمیدیم.


    رشید رشید احمد : رشید جان خداوند خرمشهر و آزادش کرد. آزادش کرد....


    احمد پیام توکاملا دریافت شد به امید پیروزی واقعی بر استکبار جهانی...









  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    !Challenge Everything mahdishata آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    اخر الزمان
    نوشته ها
    7,642
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    تیکه کوچیکی از مکالمه شون رو شنیدم.خیلی جالبه و قشنگه.
    خدایا با اولیا و ابرار محشورشون کن
    امین
    Give GOD your skull



    اگر کوهها از جای کنده شود، تو جای خویش بدار! دندانها را بر هم فشار و کاسه سرت را به خدا عاریت بسپار! پای در زمین کوب و چشم بر کرانه سپاه نِه و بیم بر خود راه مده! و بدان که پیروزی از سوی خداست


    امیر المومنین علی علیه السلام خطاب به محمد حنفیه

    {محتواي مخفي}


    cpu: core i5 3470 up to 3.60 GHz 6M Cache
    mainboard:ASUS P8H77-V LE
    ram: 1*8 kingstone
    hdd:500 seagate+ 1tra western green+3tra seagate
    power:535 green
    خدا با ماست!

  4. #3
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    توصیه میکنم اگر به اصفهان رفتید زیارت این دو شهید در گلستان شهدا رو از دست ندید...
    اونجا کنار مزار این دو شهید برای من که قطعه ای از بهشت بود.

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانلود صدها کلیپ و مستند زیبا در مورد شهدا و دفاع مقدس
    توسط heshi در انجمن فیلم و کلیپ اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-10-2012, 15:46
  2. روایت خواهر از مبارزات اعتقادی شهید دیالمه با بنی‌صدر، سروش و موسوی
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 28-06-2012, 15:48
  3. آزادی معنوی مقدمه دستیابی به آزادی اجتماعی// آزادی درغرب ادعایی دروغین ا
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 25-08-2011, 16:23
  4. مفهوم آزادی
    توسط محبّ الزهراء در انجمن انجمن متفرقه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 22-09-2010, 11:05

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه