دو قيام حقطلبانه
در فرهنگ پرافتخار شيعه، دو قيام و نهضت جايگاه ويژه و برجسته اي دارد: يکي «حماسهجاودانة حسيني» است که در گذشته روي داده و ديگري «انقلاب جهاني مهدوي» است که در آينده تحقق خواهد يافت. رهبر هر دو قيام، امام معصوم و از خاندان مطهّر پيامبر گرامي اسلام است.
«واقعه عاشورا» سرآغازي برحيات، پويايي و بالندگي شيعه و «ظهور موعود»، نقطه اوج، رشد، کمال و سعادت شيعه (و همه يکتاپرستان و صالحان) است. بين اين دو نهضت، پيوند و ارتباط وثيق و ناگسستني وجود دارد و هر دو در امتداد هم و تکميل کنندۀ يکديگرند. مهم ترين جلوۀ هر دو قيام، بروز و ظهور کامل «حق» و تشکيل جبهه «حق» در برابر گروه «باطل» است.
از نظر شيعه، مصاف نهايي حق (نور و ايمان و خير) در برابر باطل (کفر و ظلمت و شرّ) در عصر ظهور و هنگام قيام جهاني امام مهدي عليه السلام روي خواهد داد. اين نهضت، فراگير، جهاني، گسترده و کوبنده خواهد بود و بسياري از ملتها و شريعتها منتظر آن هستند. وعدۀ اين مصاف نهايي ـ که منجر به نجات و رستگاري انسانها ميشود ـ در همه کتابهاي آسماني و بعضي از اديان ديگر بيان شده است.
با اين حال اين قيام جهاني، متأثر از نهضت عاشورا و تکميل و تمام کنندۀ آن است. براي تببين اين موضوع و فهم تأثيرگذاري و نقش حماسه حسيني بر قيام مهدوي و مصاف نهايي حق و باطل، چند رهيافت و تحليل ارائه ميشود.
1. رهيافت فلسفي ـ تاريخي (بررسي پيوند هر دو قيام براساس فلسفۀ نظري تاريخ و بررسي نزاع و ستيزش حق و باطل در طول تاريخ).
2. رهيافت نظامي (بررسي و ارائه رواياتي که نهضت مهدوي را در جهت انتقام و خونخواهي از دشمنان خدا و کشندگان امام حسين عليه السلام معرفي ميکند).
3. رهيافت سياسي ـ ديني (بررسي آموزه ها، پيام ها، اهداف، انگيزه و برنامههاي مشترك و همسان هر دو قيام و تبيين نقش و تأثير آموزههاي عاشورا بر قيام مهدوي).
براساس اين چند رهيافت و تحليل، درصدد پاسخ گويي به اين سؤال هستيم که : «آيا نهضت عاشورا، نقشي در مصاف نهايي حق و باطل دارد؟»
واقعۀ عاشورا، نمادي از يک امتداد تاريخي است که در آن حسينيان و يزيديان، همواره با هم در نبرد هستند. عاشورا و قيام خونين حسين عليه السلام، آينده گري مثبت پيامبران الهي را تحقق بخشيده و انگيزة اصلي حفظ دين و آيندۀ اسلام شد که به قيام جهاني امام زمان متصل ميگردد. آيندۀ بشريت، همه مرهون خونهاي عاشورا است و عاشورا حلقۀ متصل کنندۀ آغاز ظهور پيامبران آسماني، با پايان راه تکاملي اديان و استقرار عدل جهاني است، زيرا اگر راه پيامبران تداوم يافت و سيرۀ آنان در مقابله با اشرار و گروه باطل حفظ شد و اگر دين اسلام پاينده و استوار ماند، به برکت خونهاي عاشورا است. اين قيام، در نهضت جهاني مهدوي، ادامه يافته و اهداف و پيامهاي آن به طور كامل ظهور و بروز خواهد يافت.
بين اين دو قيام و نهضت، پيوندها و ارتباط هايي گسترده و مستقيمي وجود دارد و تکميل کننده و تداوم بخش و در امتداد همديگر هستند. هر دو قيام، در جبهه «حق» بوده و در برابر آنها گروه «باطل» (مفسدان، ستمگران، دين ستيزان و زرمداران) قرار دارد. هر دو براي اصلاح جامعه فاسد و رو به تباهي صورت گرفته و مهم ترين برنامه آنها، احياي آموزههاي و الاي ديني و انساني و ريشه کني ناهنجاريها و موانع رشد و کمال انسان است.
پيام سياسي ـ ديني آنها مبارزه با حکومتهاي جور و فساد و عدم سازش با جباران و طاغوتها است و هدف اصيل آنها رساندن جامعۀ بشري به تعالي و کمال نهايي (عبوديت و قرب خداي متعال) و ايجاد انقلاب و دگرگوني در اخلاق و رفتار ناپسند مردم است. يکي آغازگر جهادي خونبار و حماسه اي بي نظير عليه ظلم و فساد و بي ديني و ديگري پايان بخش طومار عمر باطل و رهبر مبارزه نهايي عليه شرّ و کفر است.
هر دو قيام در تداوم نهضتها و انقلابهاي پيامبران و صالحان در طول تاريخ بوده و خود نيز منشأ و سرچشمه بسياري از قيامهاي حق طلبانه و ظلم ستيزانه بوده اند و ...
قيام امام حسين عليه السلام و مهدي موعود عليه السلام حلقه اي از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل است که به پيروزي نهايي اهل حق منتهي ميشود. سر منزل و مقصد نهايي اين مبارزه نيز حاکميت اهل حق برجهان، گسترش فضيلتهاي اخلاقي، ريشه کني شرارت و رذالت و رسيدن انسان به کمال اخلاقي و عقلي است.
براين اساس نهضت امام حسين عليه السلام، در امتداد قيامهاي پيامبران و صالحان و يکي از حساس ترين و مهم ترين اين مبارزات بوده است. اين حماسۀ جاودانه، رويارويي گروه حق در مقابل گروه باطل و براي تحقق آرمانهاي الهي ـ ديني بوده است.
مهم ترين شاخصه و ويژگي آن ـ که در همان مسير قيامهاي انبيا قرار دارد- حق محوري و تلاش براي احياي حق و خير و ايمان بوده است؛ همان گونه که مهم ترين شاخصه و ويژگي قيام مهدوي نيز، حق طلبي و تلاش براي حاکميت خير و ايمان و حق خواهد بود.
براساس آيات و روايات و ادلۀ ديگر، کشمکش و مبارزه حق و باطل، نور و ظلمت ايمان و کفر، خير و شرّ و ... هميشگي و پايدار نيست و سرانجام بايد با پيروزي و غلبه نهايي گروه حق و حزب خدا و شکست و اضمحلال گروه باطل و حزب شيطان پايان يابد.
اين پيروزي و غلبه کامل حق بر باطل، در عصر مهدي موعود، تحقق خواهد يافت و اين اوج حرکت تاريخ و رسيدن به آخرين منزل مبارزه است. رسيدن به اين منزل، نزديک شدن به مرحلۀ والا و متکامل تاريخ (عبوديت و قرب خداي متعال) و دوري از استکبار، افساد و ابليس گرايي است.
براساس فلسفه نظري تاريخ (از ديدگاه اسلام)، با قيام و پيروزي امام مهدي عليه السلام حق و ايمان، به طور کامل تحقق خواهد يافت و سپاه ظلمت و کفر از بين خواهد رفت. در اين عصر، تمامي نيروهاي اهريمني و شيطاني، فرجام ذلّت باري يافته و قدرت و شوکت ظاهري و باطل آنها فرو خواهد پاشيد. حربههاي شيطنت و فسادگري ابليس و زمينههاي انحراف و استکبار انسان از بين خواهد رفت... .
حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، رهبري گروه حق را در دست ميگيرد و با تمام توان، به جنگ نهايي با جبهه کفر و باطل ميپردازد و در تحقق وعدۀ الهي ـ مبني بر حاکميت عدالت، معنويت امنيت، عقلانيّت و ديانت- پيروز ميشود. بدين ترتيب، تاريخ زندگي بشري نيز به شکوه مندترين فرجام خود ميرسد.
يکي از اساسي ترين ابعاد و وجوه حماسۀ عاشورا، درسها، عبرتها و پيامهاي جاودانه و فراگير آن است. اين آموزهها و پيام ها، همواره حيات بخش، حرکت آفرين، تأثير گذار و ماندگار بوده است. اين قيام هر چند در مکان و زمان خاص روي داده؛ ولي آثار و برکات آن، هميشگي و گسترده بوده و مرزهاي زماني و مکاني را در نورديده است.
شعار «کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا»، ارائه الگو و برنامه براي همه ملتها و فرهنگهاي حق طلب و عدالت خواه است. حماسۀ حسيني؛ يعني، ذلت ناپذيري و عزّت نفس؛ ظلم ستيزي و افشاي ستم کاران؛ حق گرايي و دعوت به رهبري ائمه؛ عدالت و برابري؛ آزادي و آزادگي؛ احياي دين و سنتهاي اسلامي؛ رسوا سازي باطل و مبارزه با بدعت؛ اقامه حق و عدل و امر به معروف و نهي از منکر؛ اصلاح جامعه و پيکار با مفاسد؛ ضرورت فداکاري و جهاد در راه عقيده و مرام؛ بايستگي تشکيل حکومت ديني؛ روشن شدن مظلوميت اهل بيت عليه السلام؛ شکست سلطهها در برابر سلاح شهادت و مظلوميت؛ الهام بخشي به آزادگان و حق طلبان، موج آفريني مثبت در تاريخ؛ ضرورت اصلاح جامعۀ فاسد و منحرف و ... .
امام حسين عليه السلام و يزيد در سرزمين کربلا، روياروي هم قرار گرفته و با هم جنگيدند و هر چند در ظاهر غلبه و چيرگي از آن يزيد و يزيديان بوده؛ اما در واقع و سرانجام شخصيت امام حسين عليه السلام پيروز شد و انديشه و پيام خود را براي همۀ عصرها و ملتها به يادگار نهاد و در اين راه جان خود را نيز فدا کرد.
به همين جهت است که راه و آرمان او در نهضت مهدوي هويدا و انديشه و پيامش احيا خواهد گرديد؛ يعني، الگو و اسوۀ انقلاب جهاني امام مهدي عليه السلام، قيام خونين حسيني است و برنامهها و اهداف آن در عصر ظهور تحقق خواهد يافت.
پس هر دو قيام وجوه و ابعاد مشترک فراواني دارند و در واقع هر دو داراي اهداف، برنامهها و خواستهاي همساني هستند که بعضي از آنها در قيام عاشورا محقق شد؛ ولي همۀ آنها در عصر ظهور و در پرتو نهضت جهاني مهدوي عليه السلام تحقق خواهد يافت.
حق خواهي و باطل ستيزي، عدالت خواهي و برپاداشت قسط، نابودي حکومتهاي فسق و جور و ستم، هدايت گري و نجات بخشي، اصلاح گري و تحول گرايي مثبت، احياي آموزههاي متعالي دين و در نهايت تشکيل حکومت و تحقق ولايت سياسي امامان، بعضي از اين وجوه مشترک است.
قيام امام حسين عليه السلام، نقش ويژه و تأثيرگذاري در ارائه اين اهداف و برنامهها به صورت پيامها و عبرتهاي جاودانه و جهاني داشته و تحقق کامل آنها نيز به دست حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف خواهد بود.
پدیدآونده: رحيم كارگر
mahdi313.ir