به قرآن وصف یزدان اینچنین است
جهان را خویش «احکم حاکمین » است
ز هر موجود رحمش بیشتر بود
که او بر خلق «ارحم راحمین» است
چنان آگاه بر اعمال خلق است
به داد خلق «اسرع حاسبین» است
بُوَد او داور اعمال هر کس
به قصد عدل «خیرالحاکمین»است
ببخشد چون که باشد«قابل التّوب»
به ذات خویش «خیرالرّاحمین» است
کنی گر توبه باشد «غافرالذّنب»
چنان بخشد که «خیرالغافرین» است
به حال بندگان «ذوالفضل» باشد
که او بر بنده «خیرالرّازقین» است
به قدرت نیز «ذوالقوّة متین» است
بُوَد «نعم النّصیر» جهد با کفر
دهد نصرت که «خیرالّناصرین» است
زمین و آسمان را «فاطر» است او
که«ربّ العرش» و « ربّ العالمین» است
پس آندم «فالق الاصباح» باشد
که « ربّ مغربین و مشرقین» است
بُوَد واقف ز مکر حیله کاران
کند خنثی که «خیرالماکرین» است
چو باشد «فالق الحبّ و نوی » نیز
«بدیع آسمانها و زمین» است
پس او « ذوالّرحمه » و « ذوالطّول» باشد
که اینسان نیز «خیرالمُنزلین» است
و او «ربّ سموات » است و « والارض»
و هم « آبائکم از اولین» است
بُوَد او « عالم الغیب والشّهاده»
و «ربّ کلّ شی» و بر ترین است
خدای «ذو عقاب» و« ذو معارج»
و «مالک بر قیام یوم دین » است
چه نام «ذوالجلال و عرش » اعظم
سزد او را که «خیرالفاصلین» است
اگر بر خلق هر دم مشکل آید
کند آسان که «خیرالفاتحین» است
بنی آدم چه غم زین «نعم مولی»
«اله النّاس» ، «خیرالوارثین» است
دمید بر جان خلقت نور پاکش
که او « نور سموات و زمین» است
« مَلِک » باشد به « ناس و خلق و قُدّوس»
که او «نعم الوکیل» عالمین است
نسازد وصف او را "خادم" از خویش
صفاتش حق ، در آیات مبین است