با توجه به روايت « فمن ادعي المشاهدة ... فهو كذاب مفتر » ادعاهاي كساني كه مي گويند امام زمان را ديدهاند ، چگونه قابل توجيه است ؟
ما دو نوع ملاقات داريم كه يكي از آنها صحيح ومعتبر است واشكالي بر آن وارد نيست ويك نوع ديگر است كه غير صحيح است كه ما هر دو آن را شرح ميدهيم تا مطلب روشن شود
1 . ملاقات با اراده امام زمان وبا صلاحديد امام زمان عليه السلام است وشخص ملاقات كننده خود اراده اي در ملاقات ندارد به اين معنا كه زمان مكان مدت وتعداد دفعات ملاقات به دست امام زمان است نه شخص ملاقات كننده در اين نوع از ملاقاتها وديدارها شخص نميتواند با اراده خود ملاقات را تكرار كند يا مثلا بگويد من فلان روز با حضرت ديدار خواهم كرد اين نوع ملاقات صحيح است ومعتبر وبراي بسياري از بزرگان وعرفا وعلما اتفاق افتاده است وداستان آنها را علماي بزرگي همچون علامه مجلسي در بحار الانوار و ميرزاي نوري در نجم الثاقب وشيخ صدوق در كمال الدين و.. نقل كرده اند.
البته اين نكته قابل توجه است در مورد ملاقاتهاييکه براي برخي از بزرگان اتفاق افتاده معمولا از اظهار آن خود داري مي کنند و يا مامور به كتمان مي باشند وبراي هر كسي هم بيان نميكنند
آن كه را اسرار حق آموختند مهر كردند ودهانش دوختند.
وغالبا يا بعد از مرگشان توسط نزديكان مشخص ميشود ويا شاگردان نزديك آنها مطلع ميشوند اما روشن است كسي كه ملاقات خود را در ملاء عام اعلام مي کند واين امر معنوي را طعمه مقاصد مادي ميكند مورد اتهام است.
2 . اما اين که ملاقات با امام زمان عليه السلام با اراده واختيار شخص ملاقات كننده صورت گيرد واستمرار داشته باشد به اين معنا كه شخص هر زمان كه بخواهد ميتواند به محضر حضرت مشرف شود وحضرت را ملاقات كند ، مردود است وطبق توقيع امام زمان عليه السلام به علي بن محمد سمري آخرين نايب حضرت در غيبت صغري كذاب است:
وسياتي شيعتي من يدعي المشاهدة الا فمن ادعي المشاهدة قبل خروج السفياني والصيحة فهو كذاب مفتر ...
الغيبة شيخ طوسي ص395- احتجاج شيخ طبرسي ج 2 ص 297
چه بسا افرادي از شيعيان ادعاکنند که مرا مشاهده نموده اند، آگاه باشيد هر کس قبل از خروج سفيان و صيحه آسماني، چنين ادعايي کند درغگو وافترا زننده است...
اين عبارت تند حضرت اولا : به خاطر اين است که جلوي شيادان وحقه بازان و دروغگويان كه قصد سوء استفاده از عقايد و احساسات مردم دارند گرفته شود تا هر كسي نتواند ادعاي ارتباط كند و مردم را فريب دهد و ديگر اينكه بعد از اتمام غيبت صغري و با شروع غيبت كبري راه ارتباط مستقيم با حضرت طبق مصالح غيبت مسدود شد چرا كه فلسفه غيبت خفاء وعدم دسترسي است واگر قرار باشد هر كس بتواند با حضرت ارتباط داشته باشد و ارتباط را به اطلاع همه برساند خلاف مصلحت وفلسفه غيبت عمل شده است .
و ثانيا: حضرت با اين فرمايش خود يک قاعده کلي را براي شيعيان بيان مي کند و آن اين که اصل اولي در ادعاي ملاقات کذب و دروغ است مگر اين که خلاف آن ثابت شود همانند اصل طهارت و اصل حليت که اصل اوليه در تمام اشياء پاکي و حليت است مگر آن که نجاست و حرمت آن ثابت شود.