نجوای شبانه
مسافر کوی دوست
وقتی لبیک می گویی به ندای معشوق و آن هنگام که سراپای وجودت تسلیم در برابر او می شود...دردها و بلاهاست که یکی یکی سر راهت قرار می گیرند...ولی مسافر کوی دوست را چه بیم از این بلاها و نا ملایمت ها...
عاشق چشم به نگاه معشوق دارد...
و چه بسا این طوفان ها و خرد شدن ها بالاتر بکشد ما را...
بالا تر برای نزدیک تر شدن ...
« وَ اِنَّ لِلمومنینَ بَلاءً حَسَناً»
و همانا برای مومنین است بلایی زیبا....
عقیق/ابوافضل شکر شکن
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
نجوای شبانهعقیق/زهرا رضائیان
که بوَد محرم دوست؟
ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست
دلم هوایی این است که زیر قبه ات بایستم.
همانجا که می گویند دعا مستجاب است.
حرف نزنم.
فقط آرام بگریم؛
آن وقت...تو خودت همه حرف هایم را از اشک هایم بخوانی ...
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
نجوای شبانه
عاشق سخت اهل حضور است!
عقیق/سید مجید حسینی
بی شک "عشق" حضور دائم و لا محالۀ تصویر معشوق در نزد عاشق است و این است که عاشق سخت اهل حضور است و البته «قریب العهد».
عاشق همیشه در محضر معشوق می زید زیرا که در همه حال معشوق را در مقابل خود می بیند ـ همان که «واقِفٌ بینَ یَدَک» .
چه زیبا گفت حضرت علامه طباطبایی که آن چه در فکر انسان در دنیا همراه اوست در آخرت نیز هم راه اوست؛ زیرا معنی این حضور، حضور دائمی است در دنیا و آخرت...
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
نجوای شبانه
زخم از تو و تسلیم جوانی از من!
عقیق/زهرا رضائیان
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه«أنّی رأیت دهراً مِن هجرکَ القِیامَة
خدایا! دلم کاروانسرای شاه عباسی است. دسته دسته چاروداران می آیند و می روند.خزانه قلبم چون انبار جهودهاست. هر چه بخواهی در آن پیدا می شود، الاّ خودت.کارم هم درست نمی شود، چون صاحب خانه را از سرای دلم بیرون کرده ام.خداوندا! بیا و در حقم کرمی کن و سر این خانه و زندگی بنشین و این
میهمان های ناخوانده را بیرون کن!تیغ از تو و لبیک نهانی از منزخم از تو و تسلیم جوانی از منگر دل دهدت که جان ستانی از مناز تو سر تیغ و جان فشانی از من
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
نجوای شبانه
عجیب دلم یک زیارت می خواهد!
به این باور رسیده ام
که؛
وقتی تو از یادم می روی....
دنیا روی سرم خراب می شود!
***
حال دنیایی ام خوب نیست...
این روزها
عجیب دلم یک زیارت می خواهد !
عقیق/ابوالفضل شکر شکن
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
نجوای شبانه
یادم رفته صاحبی دارم!
عقیق/ب.کریمی
در این هیاهوی زندگی گم کردم شما را...
نمیبینمتان.
دنبال امام که میگردم،
شرمنده شما می شوم.
یادم رفته صاحبی دارم که هست...
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
نجوای شبانهعقیق/ب.کریمی
تمام حسابگری های من!
حسابگرانه تسبیح به دست می گیرم و از تو بی حساب روزی می خواهم
حسابگرانه ذکر می گویم و از تو بی حساب نعمت می خواهم
حسابگرانه نماز می خوانم و روزه می گیرم و از تو بی حساب اجر می خواهم
حسابگرانه صدایت می کنم و از تو بی حساب توجه می خواهم
حسابگرانه بندگی می کنم و تو را بی حساب خدا می خواهم
همه اش شد من!
کاش می فهمیدم که همه اش باید تو باشد
بنازم خدایی ات را که با این همه بی بندگی، خدایی ات حرف ندارد
و از جایی که فکرش را نمی کنم...
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
نجوای شبانه
چقدر دوباره برگردم؟
عقیق/معصومه.ص:
پرسید : سن ؟ با کمی مکث پاسخش را دادم .
ناخودآگاه در دلم زمزمه ای شروع شد ...
" وَيْلِي كُلَّمَا كَبُرَ سِنِّي كَثُرَتْ ذُنُوبِي
وای بر من که هر چه بیشتر از سنم می گذرد گناهانم بیشتر می شود .
وَيْلِي كُلَّمَا طَالَ عُمْرِي كَثُرَتْ مَعَاصِيَّ
وای بر من که هر چه عمرم طولانی تر می شود نافرمانی هایم زیادتر می شود .
فَكَمْ أَتُوبُ وَ كَمْ أَعُودُ
پس چقدر توبه کنم ؟ و چقدر ( دوباره ) برگردم ؟!
أَ مَا آنَ لِي أَنْ أَسْتَحْيِيَ مِنْ رَبِّي... "
آیا زمان آن نرسیده که از پروردگارم شرم کنم ؟!!؟
و من چقدر غافلم از گذر عمـــرم ...
ـ متن مناجات از اعمال ِ مسجد ِ " زید " در مفاتیح الجنان
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
نجوای شبانه
دل امانت خداست!
عقیق/معصومه میری:از کتاب : "مصباح الهدی" در نگرش و روش عرفانی اهل محبت و ولاء
دل ؛ هر جا برود فکر و دست و پا هم به دنبال آن می رود .
دلت را به سوی خدا و خوبان ِ خدا بفرست همه ی وجودت اصلاح می شود .
" لَن تنالوا البرّ حتی تنفقوا ممّا تحبّون "
هرگز به بر و نیکی نایل نمی شوید تا اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.
دلت ( محبت ) امانت خداست که انسان تنها حامل آن شد .دل را به اهل دل و دلبر بده .
" إن الله یأمرکم أن تؤدّوا الامانات إلی أهلها "
خداوند به شما فرمان می دهد که امانتها را به اهلش برگردانید .
باید امانت را به صاحبش برگرداند ... المـــرء یحشر مع من احبّ ...
تمام اعضای بدن و حتی فکر انسان مغلوب دل اوست .
دل سلطان ِ بدن است .
- خدایا ؛ خودت را به ما نشان بده ، بگذار قلب ما دچار شما شود و غیر شما از دل ما برود .
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
نجوای شبانهعقیق/معصومه میری:
انتهای عشق بازی ست این دعا!
اللّهم ارزقنی حبّک و حُبَ ما تُحـــبه و حُب من یُحبک، والعَمل الّذی یبلّغنی الی حبِّک واجعل حُبّک احبَّ الاشیاء الیک؛
ﺧﺪاﯾﺎ ، ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺧﻮدت را ﻧﺼﻴﺐ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﺎ ، و ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ دوﺳﺖ. داری ، و ﻣﺤﺒّﺖ ﺁﻧﮑﻪ ﺗﻮ را دوﺳﺖ دارد. از تو عملی را می خواهم كه مرا به محبت تو برساند...
.
آقای قاضی به شاگردان خود توصیه می کردند این دعا را در قنوت نمازهایشان بخوانند.
انتهای عشق بازی ست این دعا...
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
