نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: انگلیس و سرمشق جدایی در اروپا

  1. #1
    همکار انجمن safaeei آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    پيش خدا
    نوشته ها
    3,393
    تشکر
    1
    تشکر شده 4 بار در 3 ارسال

    پیش فرض انگلیس و سرمشق جدایی در اروپا

    بررسی احتمال خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا(1)؛
    انگلیس و سرمشق جدایی در اروپا
    از زمان شکل‌گیری جامعه‌ی اقتصادی اروپا در 1957 تا کنون هیچ کشوری درخواست خروج از این اتحادیه را نداشته است و برعکس، بسیاری از کشورهای قاره‌ی اروپا خواستار پیوستن به این اتحادیه بوده‌اند. خروج انگلیس همان ترسی است که رهبران پان‌اروپانیسم دارند و می‌تواند زمینه‌های واگرایی را تشدید نماید.
    گروه بین‌الملل برهان/ دکتر سعید خالوزاده؛ در بخش نخست این مطلب که در ادامه از نظر می گذرد ابتدا چشم انداز کنونی جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا را بررسی می کنیم و سپس به بررسی دلایل دیوید کامرون برای انجام همه پرسی در خصوص آینده عضویت انگلیس در اتحایه اروپا می پردازیم. بررسی زمینه‌های ذهنی‌ـ‌روانی مخالفت انگلیس نیز دیگر موضوع مورد بحث در این بخش است. در بخش دوم این مطلب نیز ابتدا زمینه های اقتصادی مالی موضوع مورد بررسی قرار می گیرد و در ادامه نیز ضمن نگاه به شکاف های سیاسی بوجود آمده ناشی از این مسئله، دیدگاه مردم انگلیس در این زمینه از نظر خواهد گذشت.

    انگلیس از همان ابتدا یک عضو ناآرام در جامعه‌ی اروپایی بود. هنگامی که این کشور در دهه‌ی 60 مایل بود به جامعه‌ی اقتصادی اروپا بپیوندد، با مخالفت سرسختانه‌ی فرانسه و شخص مارشال دوگل، رئیس‌جمهور آن، مواجه شد. دوگل کاملاً با پیوستن انگلیس به جامعه‌ی اقتصادی اروپا مخالف بود و دو بار درخواست انگلیس را وتو کرد و این کشور را اسب تروای آمریکا نامید. بعدها انگلیس در دوره‌ی نخست‌وزیری ادوارد هیث با حمایت نیکسون و در زمانی که دیگر دوگل در رأس قدرت نبود و جای خود را به ژرژ پمپیدو (که کمتر موضع ضدانگلیسی داشت) داده بود وارد جامعه‌ی اروپایی شد. انگلیس از همان ابتدا یک عضو غیرهمراه در جامعه‌ی اروپایی بود. این وضعیت همچنان وجود دارد و هر از چند گاهی جلوه‌های خود را نشان می‌دهد. انگلیس تا کنون به اتحاد پولی اروپا، منشور اجتماعی و پیمان شنگن نپیوسته و خواستار مستثنی شدن از مقررات آن شده است. در ارتباط با هر یک از این موضوعات، دیدگاه‌های متعدد و مخالف زیادی در بین سیاست‌مداران، نمایندگان مجلس و احزاب این کشور وجود دارد. امروزه این سؤال در بین بسیاری از محافل سیاسی انگلیس مطرح است که واقعاً اهمیت و فایده‌ی عضویت انگلیس در اتحادیه‌ی اروپا چیست. مشکلات اقتصادی پولی امروزه‌ی اتحادیه‌ی اروپا به این بحث دامن می‌زند و فضای منفی بیشتری ایجاد می‌کند.

    چشم‌انداز کنونی

    امروز جدال انگلیس با دیوان‌سالاری اتحادیه‌ی اروپا روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شود و مخالفت با اصلاحات ساختاری و افزایش بودجه‌ی اتحادیه‌ی اروپا فرصتی جدید برای این کشور فراهم آورده است. دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس، اخیراً نسبت به وتوی بودجه‌ی جدید اتحادیه‌ی اروپا از سوی این کشور هشدار داد و اذعان داشت که کشورش به شدت مخالف افزایش بودجه‌ی اتحادیه‌یاروپاست. انگلیس سال گذشته نیز حاضر به پیوستن به پیمان جدید اقتصادی و مالی اتحادیه‌ی اروپانشد و دامنه‌ی اختلافات از این زمان بالا گرفت. جدای از مخالفت انگلیس با پذیرش قواعد فراملی در تنظیم بودجه‌ی کشورهای عضو، دولت کامرون همچنین اعلام کرده است که در 130پروژه در زمینه‌ی همکاری‌های پلیس و دستگاه قضایی کشورهای اروپایی مشارکتنخواهد داشت. انگلیس به خوبی می‌داند که پیشنهاداتش در اتحادیه‌ی اروپا طرفداری ندارد.

    خروج انگلیس پیامدهای بسیاری دارد که منحصر به پیامدهای اقتصادی نمی‌شود، بلکه بر اوضاع سیاسی و استراتژیک نیز تأثیر دارد. این خروج موقعیت این کشور را چه در داخل اروپا و معادلات درون‌قاره‌ای و چه در مناسبات بین‌المللی متأثر خواهد کرد.



    با توجه به فشار جناح‌های سیاسی در خصوص ارزیابی دقیق باقی ماندن انگلیس در اتحادیه‌ی اروپا و بررسی مزایا و مضرات حضور انگلیس در این اتحادیه‌ی فدرال، ویلیام هیگ، وزیر خارجه‌ی انگلیس، در 28 تیرماه 1391 در مجلس عوام این کشور اعلام داشت بر اساس یک پروژه‌ی ملی، که از پاییز سال جاری به اجرا گذاشته خواهد شد و تا سال 2014 ادامه خواهد داشت، یک حسابرسی کلی از مبادلات و روابط انگلیس با اتحادیه‌ی اروپا به عمل خواهد آمد که در این اقدام بزرگ، ضمن مشاوره با مقامات اتحادیه، تحلیل‌گران اقتصادی و خبرگان، میزان منافع ملی انگلیس در ارتباط با روابط انگلیس‌ـ‌اتحادیه‌ی اروپا مشخص خواهد شد. وی افزود نتایج حاصله بدون شک در تصمیم‌گیری‌ها و تدوین سیاست‌های انگلیس با اتحادیه و نقش آینده‌ی این کشور در اتحادیه مؤثر خواهد بود.

    وی همچنین خاطر نشان ساخت تحلیل‌گران مسائل اتحادیه نباید اجرای این پروژه‌ی ملی کشورش را نوعی اقدام اروپاگریزانه یا اقدام در جهت کاهش روابط با اتحادیه‌ی اروپا تعبیر نمایند، بلکه اجرای این طرح به مثابه‌ی یک حسابرسی کلی است که در برنامه‌ریزی‌های آینده‌ی کشورش نقش تعیین‌کننده‌ای خواهد داشت. هیگ افزود: «سیاست دولت ائتلافی در قبال اروپا تغییر نیافته و تنها شاید در برخی از معادلات اتحادیه‌ی اروپا نوع نقش‌آفرینی انگلستان در آینده تغییر شکل پیدا کند. انگلیس در اجرای سیاست بازار یک‌پارچه‌ی اروپایی همچنان نقش‌آفرین است و مدافع سیاست‌های تجارت آزاد و گسترش اتحادیه‌ی اروپا خواهد بود و در بخش سیاست خارجی نیز مدافع سیاست‌های اجماع اروپایی می‌باشد.»(1) چند ماه بعد دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس، در اواخر ژانویه‌ی 2013 موضوع ماندن یا خروج بریتانیا از اتحادیه‌ی اروپا را مجدداً و با تأکید بیشتری بیان داشت؛ امری که هم در داخل انگلیس و هم در سطح اروپا و بین‌الملل بازتاب زیادی داشت. اصولاً این سؤال مطرح است که چرا انگلیس در صدد خروج از اتحادیه‌ی اروپاست؟ اتحادیه‌ای که رهبران این کشور در سال‌های دهه‌ی 60 و 70 چندین بار و با اصرار زیاد خواستار پیوستن به آن بودند. در پاسخ به این سؤالات از چند بُعد می‌توان به این موضوع پرداخت و آن را تجزیه و تحلیل نمود.

    همه پرسی در خصوص خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا

    دیوید کامرون، نخست‌وزیر محافظه‌کار انگلیس، در تاریخ 4 بهمن 1391، طی سخنانی در مقر نمایندگی اتحادیه‌ی اروپا در لندن اعلام کرد می‌خواهد موضوع ماندنبریتانیا در اتحادیه‌ی اروپا یا خروج از آن را پس از انتخابات پارلمانیبریتانیا در سال 2015 به همه‌پرسی بگذارد. وی از سیاست‌های اتحادیه‌ی اروپا، به ویژه خط‌مشی اقتصادی آن، به شدت انتقاد کرد. نخست‌وزیر انگلیس با زیر سؤال بردن یورو و ترسیم آینده‌ای که در انتظار اعضای آن است گفت انگلیس عضو منطقه‌ی یورو نیست و به آن نخواهد پیوست. او تهدید کرد کشورش به شرطی در اتحادیه‌ی اروپا باقی می‌ماند که اصلاحات لازم در این اتحادیه انجام گیرد.

    انگلیس از تمرکز قدرت در اتحادیه‌ی اروپا و خصوصاً ازقوانینی که در خصوص اتحاد بانک‌های کشورهای اروپایی وضع شده به شدت نگران است. بانک‌های انگلیسی مصالح خاص خود را دارند. خروج انگلیس پیامدهای بسیاری دارد که منحصر به پیامدهای اقتصادی نمی‌شود، بلکه بر اوضاع سیاسی و استراتژیک نیز تأثیر دارد. در صورتی که انگلیس به طور جدی در صدد خروج از اتحادیه‌ی اروپایی باشد، باید ابعاد مختلف خروج خود و تبعات سیاسی اقتصادی و بین‌المللی آن را به دقت بررسی کند. این خروج موقعیت این کشور را چه در داخل اروپا و معادلات درون‌قاره‌ای و چه در مناسبات بین‌المللی متأثر خواهد کرد.

    در بُعد داخلی، خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا می‌تواند به فروپاشی دولت ائتلافی حاکم منجر شود. با توجه به شرایط متزلزل کامرون در داخل حزب محافظه‌کار، کامرون خواسته است موضع خود رابرای برخی از منتقدان اروپا در حزب و کشورهای مهم اتحادیه‌ی اروپامشخص و راهی حد وسط را ارائه کند. کامرون اسیر دیدگاه‌های ضداروپایی حزب خود و حزب استقلال است. آن‌ها خواستار برگزاری همه‌پرسی درباره‌ی خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپاهستند و اگر محافظه‌کاران در انتخاباتآینده پیروز شوند، این اتفاق خواهد افتاد.

    کامرون از طریق انجام اصلاحاتی خواستار افزایش کارایی و رقابت‌پذیری و انعطاف‌پذیری اتحادیه‌ی اروپا شده است. اظهارات کامرون گویای دیدگاهی است که بسیاری از کشورهای شمال و غرب اروپا،از قبیل آلمان و هلند و کشورهای حوزه‌ی اسکاندیناوی، مطرح می‌کنند و بر لزومایجاد این اصلاحات در اتحادیه‌ی اروپا تأکید دارند تا اینکه، در نتیجه‌ی آن، رقابت بیشتری در درون اتحادیه‌ی اروپا به وجود بیاید. تنها مشکل سخنان اخیر کامرون این است که وی درخواست انجام اصلاحات مذکور را با تهدید خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا مطرح کرده است. طرح خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا برای شرکای اروپایی بسیارخطرناک است. این سخن برای انگلیس نیز خطرناک است، زیرا سرمایه‌گذاران و تجار انگلیسی نگران آینده می‌شوند و اینکه چه بلایی بر سر سرمایه‌گذاری‌ها وفعالیت‌های اقتصادی آن‌ها می‌آید. لندن با طرح این سخنان، با واکنش شرکای اروپایی مواجه شده است و خودش را دراروپا منزوی می‌کند.

    از زمان شکل‌گیری جامعه‌ی اقتصادی اروپا در 1957 تا کنون هیچ کشوری درخواست خروج از این اتحادیه را نداشته است و بر عکس، بسیاری از کشورهای قاره‌ی اروپا خواستار پیوستن به این اتحادیه بوده‌اند. خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا پیامدهای منفی بسیاری برای این اتحادیه خواهد داشت. جدا شدن انگلیس ازاتحادیه این پیام را در بر خواهد داشت که امکان جدا شدن از ایناتحادیه وجود دارد و نشان می‌دهد که مردم برخی کشورهای اتحادیه خواهان جدایی از این اتحادیه هستند و این همان ترسی است که رهبران پان‌اروپانیسم دارند و می‌تواند زمینه‌های واگرایی را تشدید نماید.

    به لحاظ ذهنی، روانی و تاریخی انگلیس که وارث یک امپراتوری جهانی است و به مدت دو قرن در اقصی نقاط دنیا حضور فیزیکی داشته است و امروز همچنان نوستالژی دوران گذشته را در ذهن دارد حاضر نیست، با واگذاری بخش عمده‌ای از حاکمیت خود به دیوان‌سالاری بروکسل، دنباله‌رو اتحادیه‌ی اروپا باشد. به همین دلیل است که انگلیس سیاست خارجی و امنیتی مشترک را نیز قبول ندارد و این امر نیز در کتاب سفید این کشور به وضوح ذکر شده است.




    مقامات اروپایی نخست‌وزیر انگلیس را متهم می‌کنند که برای رویارویی بامشکلات داخلی، جامعه‌ی کشورهای اروپایی را به بازی می‌گیرد. در واقع، مشکلات زیادی که دیوید کامرون در داخل حزب محافظه‌کار و در دولت ائتلافی دارد، باعث می‌شود وی یک تهاجم خارجی را در سطح اروپایی و با شعار ضرورت انجام اصلاحات زیاد در پیمان‌های قبلاً تصویب‌شده‌ی اتحادیه‌ی اروپا، از جمله پیمان لیسبون، اتخاذ کند. کامرون از این منظر قصد جلب توجه و حمایت کشورهای اروپایی از جمله آلمان و فرانسه را دارد تا از این طریق، موقعیت داخلی خود را تقویت کند.

    زمینه‌های ذهنی‌ـ‌روانی مخالفت انگلیس

    انگلیس از همان ابتدای تشکیل جامعه‌ی اقتصادی اروپا در سال 1957 به آن نپیوست و اتحادیه‌ی تجارت آزاد اروپا (افتا) را با مشارکت کشورهای عمدتاً شمالی اروپا ایجاد کرد، ولی بعداً متوجه شد اتحادیه‌ای از کشورهای کوچک اروپایی شکل داده است و این امر اصلاً برای این کشور رضایت‌بخش نبود. انگلیس سپس روی به جانب جامعه‌ی اقتصادی اروپا آورد. این کشور از تمرکز قدرت در اتحادیه‌ی اروپا و ایجاد یک اروپای فدرال، که قدرت از اعضا به ساختار بوروکراتیک بروکسل منتقل شود و از تصویب قوانینی که در خصوص سیاست‌های مشترک اقتصادی تجاری و پولی و اتحاد بانک‌های کشورهای اروپایی وضع شود، به شدت نگران است.

    به لحاظ ذهنی، روانی و تاریخی انگلیس که وارث یک امپراتوری جهانی است و به مدت دو قرن در اقصی نقاط دنیا حضور فیزیکی داشته است و امروز همچنان نوستالژی دوران گذشته را در ذهن دارد و حاضر نیست، با واگذاری بخش عمده‌ای از حاکمیت خود به دیوان‌سالاری بروکسل، دنباله‌رو اتحادیه‌ی اروپا باشد. انگلیس هیچ‌گاه به پیمان شنگن و اروپای بدون مرز نپیوست، یورو را نپذیرفت و از فصل اجتماعی و منشور اجتماعی مشترک اروپایی فاصله گرفت. انگلیس سیاست خارجی و امنیتی مشترک را نیز قبول ندارد و این امر در کتاب سفید[1] این کشور به وضوح ذکر شده است.

    تصمیم احتمالی اسکاتلند برای جدایی از بریتانیا هم خود این کشور و هم انگلیس را در این دوره‌ی خطرناک به دردسر خواهد انداخت. با این حال، برخی بخش‌های دیگر بریتانیا نیز درباره‌ی فواید یا مضرات عضویتدر اتحادیه‌ی اروپا نظر دیگری دارند. در اسکاتلند قرار است رفراندومی برگزارشود و در صورت پاسخ مثبت مردم، این کشور سال آینده و در سالگرد «جنگبانوک‌برن» استقلال خود را از بریتانیا اعلام نماید. قطعاً این گونه داعیه‌های استقلال‌خواهی اثرات بی‌شماری در افکار عمومی مردم انگلیس دارد و زمینه‌های واگرایی را در آن‌ها تقویت می‌کند. اتحادیه‌ی اروپا هشدار داده است کهاسکاتلند را به سادگی به عنوان یک عضو جدید نخواهد پذیرفت. اتحادیه‌ی اروپانمی‌خواهد به این طریق شرایط لازم را برای استقلال مناطق تجزیه‌طلب از جمله «کاتالونیا»ی اسپانیابه وجود آورد.

    بحران اقتصادیِ دنباله‌دار در منطقه‌ی اروپا موجب یأس و دل‌سردی مردم انگلیس شده و این ذهنیت را تقویت کرده است که اکثریت زیادی به این نتیجه برسند که اروپا دیگر ارزش ماندن ندارد. اگرچه بی‌علاقگی مردم انگلیس به عضویت کشورشان در اتحادیه‌ی اروپا و رشد این قاره نشئت گرفته است؛ اما بی‌اعتمادی مردم انگلیس به این قاره ریشه‌هایعمیق تاریخی نیز دارد. بر خلاف فرانسه یا کشورهای اتحادیه‌ی «بنلوکس»، انگلیس هیچ‌گاه احساس نیاز به برقراری رابطهبا کشورهای همسایه را نداشته است؛ زیرا این کشور یکی از معدود کشورهاییبود که توانست جنگ جهانی دوم را بدون از دست دادن استقلال یا شکست نظامیپشت سر گذارد. انگلیس، بر خلاف دیگر کشورهای اروپا، تحت تأثیر فرهنگی این قاره نبوده، بلکه همواره از تحولات فرهنگی اروپا فاصله داشته است؛ اتحادیه‌ی اروپا، «اروپایی» نشده‌اند؛ (2) بلکه تحولات آن‌ها صرفاً تحت تأثیر همه‌ی کشورهای جهان بوده است. سایر شهرهای انگلیس هم در طول 40 سال اخیرتأثیرات اندک اروپایی داشته‌اند.
    حتی بخش‌های جنوبی انگلیس که ثروتمندتر و بیش از سایر نقاط انگلیس با کشورهای دیگر اروپا در ارتباط هستند، بر خلاف دیگر شهرهای مهم اتحادیه‌ی اروپا، «اروپایی» نشده‌اند؛ (2) بلکه تحولات آن‌ها صرفاً تحت تأثیر همه‌ی کشورهای جهان بوده است. سایر شهرهای انگلیس هم در طول 40 سال اخیر تأثیرات اندک اروپایی داشته‌اند.

    پی‌نوشت‌ها:


    Agence Europe, Bruxelles, 19 Juillet 2012. (1)

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911025001343 (2) خبرگزاری فارس،
    به نقل از جلسه اندیشکده «مرکز منافع ملی» درباره موضع انگلیس در قبال اتحادیه اروپا.

    دکتر سعید خالوزاده؛ پژوهشگر ارشد مطالعات اروپا، استاد دانشگاه
    سلامتی همه بدَآ !
    همه بی معرفتآ!

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احمدی نژاد تاوان محدود کردن منافع انگلیس در ایران را می پردازد
    توسط mahdishata در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 23-08-2012, 12:38
  2. اسلام در اروپا: بازگشتی دوباره اما متفاوت
    توسط vorojax در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-02-2012, 23:50
  3. اگر خیانت‌های بریتانیا محاسبه شود کشور انگلیس را باید به ما بدهند
    توسط محبّ الزهراء در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-12-2011, 13:55
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-10-2011, 17:19

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه