شرح خطبه همام
توسط حضرت آیت الله ناصری
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم، حَسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
والصلاه و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین و اللعنه الدائمه الابدیه علی اعدائهم اجمعین
هدیه محضر بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه همگی باهم صلواتی می فرستیم .
مقدمه
به ذهنم آمد که اگر حياتي باشد اين ايامي که محضر دوستان و علاقمندان به خاندان عصمت و طهارت هستيم کلمات آن بزرگواران را دو سه جمله اي مختصراً ترجمه کنيم. به ذهنم آمد خطبه همام موضوع بحث باشد اگر چه چند سال پيش در نظرم است که مختصرا اين خطبه را معنا کرديم لکن الان هم ترجمه اي از اين خطبه ارائه بشود ضرر ندارد و خطبه همام كه يکي از خطب معتبر نهج البلاغه است و خطبه عجيبي است و اين خطبه بنام همّام است که با هاء هوّز يا هاء دو چشم است که از همّ و غمّگرفته شده است نه اينکه با حاء حطي باشد چونکه با حاء حطي به معناي حميم و شدت حرارت است و حمّام را هم که حمّام مي گويند به همين اعتبار گرماي آن است اما اين لفظ با هاء دوچشم است و مشدّد هم هست يعني «همّام» که از همّ وغم است يعني اين بزرگوار در شدت هم و غم بود ولذا مي گويند خطبه همام و هميشه محزون بود و افسرده خاطر بود و حال اينکه خود همّام يکي از اصحاب مخلص امير المومنين بود و همچنين يکي از زهّاد آن زمان و يکي از دلباختگان ولايت بود و فوق العاده بود و شخصيتي بود در زمان اميرالمومنين و برادر همام از زهاد ثمانيه است که در دنيا معروف است.
سند خطبه و راويان آن
روايت که مفصل است هم مرحوم مجلسي اعلي الله مقامه الشريف نقل کرده و مورخين ديگر و اصول کتب اخبار مختلف نقل کرده اند لکن من ملخّص آن را خدمت شما عزيزان عرض مي کنم همين ابوحمزه ثمالي که يکي از بزرگان و دلباختگان ولايت است که دعاهائي هم از ايشان هست و دعاي عجيبي است اين دعاي ابو حمزه ثمالي که سحر ها خوانده مي شود و خداوند انشاء الله توفيق بدهد انسان با توجه بخواند اگر هم حالش را نداريد که شبي يک مرتبه بخوانيد مهم نيست بلکه تصميم بگير شبي يک ورق آن را بخوانيد . دعاي افتتاح را که شما مي خوانيد چون خيلي زياد نيست لکن دعاي ابوحمزه چون يک مقداري طولاني است ممکن است شبي يک ورق آن را بخوانيد البته با توجه بخوانيد منقلبتان مي کند والله و به شما سِير مي دهد . از عالم ماده به عالم هاي ديگر شما را سير مي دهد عجيب دعائيست آقا غرض اينکه ابوحمزه ثمالي روايت را نقل کرده است از کابلي(بکالي) و مفصل است روايتش که مي گويد :
قصد زيارت اميرالمومنين ع
ما با همام و چند نفر ديگر آمديم که برويم محضر اميرالمومنين موقعي که داشتيم مي رفتيم چند نفر ديگر هم به ما ملحق شدند و رفتيم برويم منزل امير المومينن عليه السلام يک مقداري که رفتيم ديديم که حضرت دارند تشريف مي آورند عرض کرديم که يا امير المومنين ما مي خواستيم محضر شما مشرف بشويم فرمودند برويم مسجد ; رفتيم طرف مسجد.
ادعاي شيعه گري
دم مسجد که رسيديم ديديم يک عده اي نشسته بودند تا حضرت را ديدند بلند شدند و سلام کردند و عرض ادب کردند حضرت سوال کردند که شما چکاره ايد؟ عرض کردند يا امير المومنين ما يک عده اي هستيم از دوستان و شيعيان شما حضرت يک نگاهي کردند و فرمودند من آثار شيعه بودن را در شما نمي بينم
عبارتش را من يادداشت کرده ام خدمتتان عرض مي کنم :
قَالَ يَا هَؤُلَاءِ مَا لِي لَا أَرَى فِيكُمْ سِمَةَ شِيعَتِنَا وَ حِلْيَةَ أَحِبَّتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَأَمْسَكَ الْقَوْمُ حَيَاء (بحارالأنوار/ 65 / 192/ باب 19- صفات الشيعة و أصنافهم)
خلاصه اينکه فرمودند من آثار شيعه بودن را در شما نمي بينم و اين جماعت هم به حضرت هيچ نگفتند.
همام عرض مي کند علامت و نشانه شيعيان چيست ؟
همام آمد جلو و عرض کرد : يا امير المومنين شما بفرمائيد علامت و نشانه شيعيان شما چيست که در اينها نيست ؟ حضرت دستشان را گرفتند و وارد مسجد شدند جمعيت هم پشت سرشان رفتند.
حق مسجد
موقعي که وارد مسجد شدند اميرالمومنين دو رکعت نماز خواندند؛ چون قاعده اينست: يکي از چيزهائي که گردن انسان حق دارد مسجد است و حقش اينست که وقتي وارد شديد تا وقتي ننشسته ايد دو رکعت نماز بخوانيد و بعدا بنشينيد، همه بزرگان هم نوشته اند و در همه رساله ها هم هست اگر حالش را نداريد يا وضع مناسب نيست؛ مثلا در مسجد فاتحه است خوب حالا اين شخص وارد شده بخواهد دو رکعت نماز بخواند و بنشيند انگشتنما مي شود و مناسب نيست يا متعارف نيست يا اينکه کسي وارد مسجد شده ولي حالش را ندارد يا کمرش درد مي کند يا پايش درد مي کند ، اين شخص مي نشيند و استغفار مي کند پس حق مسجد اينست که انسان وقتي وارد مي شود و عذري نداشته باشد دو رکعت نماز بخواند و بنشيند اگر عذري دارد استغفار کند و بنشيند خداوند تدارک مي کند آن دو رکعت نمازش را .
جواب حضرت
منظور اينکه حضرت دو رکعت نماز خواندند و بلند شدند و دست همام را گرفتند و فرمودند : يا همام! اتق الله و احسن.
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَ الَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (128 نحل)
آثار شيعه
اين جمله اي که حضرت فرموند که من آثار شيعه بودن را در شما نمي بينم اين چيست و به چه مناسبت حضرت اين را فرمودند ؟ مگر شيعه بودن هم آثاري دارد ؟ مگر علاقمند به ولايت بودن آثار و علامتي دارد که انسان ببيند و بفهمد؟ جواب اينست که : بله اينها همه آثار دارد و هيچ حرفي هم در آن نيست.
اثر و تأثر در نظام عالَم
آخر شما مي گوئيد هر چيزي اثر دارد! حتي جمادات را هم مي گوئيد يک اثري دارد کوهها، خاکها و .. يک اثري دارند نباتات هم يک اثري دارند سبزيجات هرنوعش يک اثري دارد حبوبات هم هرکدامش يک اثري دارد؛ خوب اعمال و رفتار و گفتارهاي ما هم هرکدام يک اثري دارد اين قابل هضم است يعني حرفي در آن نيست همانطوري که يک کاري از «انکحت» مي آيد، يک کاري ديگر هم از «طلقت» مي آيد چون لفظ است «بعت» يک اثري دارد و «آجرت» يک اثر ديگر دارد «وهبت» يک اثري دارد و «صالحت» هم يک اثر ديگر دارد چطور اين الفاظ هرکدام يک اثري دارد خوب همينطور که حبوبات اثري دارد افعال هم همينطور است حالا سؤال اين است که آيا تعظيم به کسي بکنيد يا پشت به او بکنيد فرق نمي کند آقا؟ اثر دارد ديگر چون هر فعلي يک اثري دارد اين اثري است که من و شما مي بينيم.
برزخ، تجسم اعمال
اما يک چشم ديگري هم هست؛ اعمال و رفتار و کردار ما يک آثار باطني هم دارد غير از آن که من و شما مي بينيم، تجسم اعمال صريح قرآن است ، اعمال ما صورت برزخي دارد.
معراج السعاده، بيان درد و ارائه ي راه حل
حالا خيلي هم دور نمي خواهد برويد ، کتاب معراج السعاده را که يک کتاب فارسي است مطالعه کنيد؛ کتاب اخلاقي بسيار عاليي است، غذاي بهشتي خورده و اين کتاب را نوشته است ، داستانش معروف است خيلي کتاب عاليست در اخلاقيات؛ چون هم درد را گفته و هم دوا را گفته. حالا بعضي کتب اخلاق است که فقط درد را گفته و رد شده و بعضي هم دوا را گفته و رد شده است ولي اين کتاب هم درد را گفته که چيست و آنرا تشريح کرده است، هم علامتهايش را گفته و هم دارويش را بيان کرده همانجا نگاه بکنيد.
اواخر کتاب فرموده که نماز چه صورتهاي برزخي دارد و روزه چه صورتهاي برزخي دارد چون اينها صورت دارند و مجسم مي شوند و قرآن خواندن چه صورتي دارد روايات بسيار مفصلي است که روز قيامت يکي از شفيع ها قرآن است که شفاعت مي کند و دارد موقعي که حالا جمعيت هم هست و ايستادند سراسر قيامت عرض مي شود که يکي از عذابهاي قيامت تنگي جاست.
بررسي علت تنگي جا در قيامت
حالا آن بماند خوب، حق هم دارند از اولين و آخرين ، يعني از زمان حضرت آدم (که قبلش را کار نداريم که ميليارد ها سال بوده است و مخلوقات بوده اند و آنها را مي گذاريم به حال خودشان) همين خودمان را داريم مي گوئيم حالا حدود هشت هزار سال است که آدمها آمدند و رفتند و باهم مي خواهند جمع شوند و جن ها هم هستند؛ چونکه چندين ميليون سال قبل بوده اند آنها هم مي خواهند بيايند. خیلی جا تنگ است و خیلی مشکل است آقا. منظور اینکه می بینند یک نفر از آنطرف می آید و خیلی نورانی که سطح محشر را منوّر کرده است. می گویند: این چه بزرگواریست ؟ آیا ملک مقرّب است؟ بعد می آید رد می شود و می رسد می گویند نبی مرسل است بعد از آنها هم رد می شود می آید می گویند از اولیاء الله است بعد از آنها هم رد می شود همینطور قائمه عرش الهی را می گیرد و می افتد به خاک. خطاب می شود: ارفع، اشفع، تشفع، بلند شو
بالاتر از ملك مقرب، نبي مرسل و اولياءالله
خودش را معرفی می کند که من قرآن هستم . امروز شفاعت می کنم هرکسی که به من عمل کرده و هرکسی که آیات من را زیر پا گذاشتند را خیر شفاعت نمی کنم
تلاوت کنندگان ملعون
لذا در روایت دارد «رب تال القرآن و القرآن یلعنه» خیلی از اشخاص هستند ولی قرآن آنها را لعن می کند (روایت پیغمبر است از ائمه اطهار است) «رب تال القرآن و القرآن یلعنه» خوب کسی که ربا می خورد حالا آیه ربا را هم می خواند آیا قرآن او را لعن نمی کند؟ خوب مسلم است که لعنش می کند کسی که ظلم می کند و آیه ظلم را هم می خواند آیا قرآن لعنش نمی کند؟ خوب مسلم است که لعنش می کند . آن خواهری که بی بند و بار است و هیچ رعایت حجاب را نمی کند و بعد آیه حجاب را می خواند آیا قرآن او را لعن نمی کند صد درصد لعنش می کند و همینطور .
سبب شفاعت قرآن
اما شماهائی که عمل به قرآن می کنید و به آیات عمل می کنید و پایبند به آیات قرآن هستید شفاعتتان را می کند . منظور اینکه قرآن هم صورت برزخی دارد آقا ، مثل نماز و اینها الحاصل اینکه
صورت برزخی نماز
مرحوم نراقی (اعلی الله مقامه الشریف) آنجا پدر و پسر هردو نوشته اند که در نماز هرمقداری که توجه شما به حق است همان مقدار یک صورت برزخی زیبائی پیدا می شود مثل یک ملکی که خیلی زیبا و خوش صورت است هر مقداری که حواست در نماز بیشتر جمع باشد این صورت برای شما زیباتر و قشنگ تر است و برایتان تا قیامت می ماند.
بصيرت اثر امور معنوی
منظور اینکه تمام این کارها اثر دارد؛ منتها آن اثر را من نمی بینم اما کسانی که پشت دیوار ها را میبینند ، می دانند که من چکاره هستم آقا این آثار هست .
حکایت ولی خدا
عرض می شود این داستان را هم عرض می کنم ضرر ندارد می گفت که یکی از بزرگان از آقایان معروف قم است ایشان داستان مفصلی نقل می کردند که می گفت یکی از اولیای الهی آمد منزل ما در قم؛ الان هم آن آقا هست بعد می گفت دیدیم که ایشان از اولیای الهی است؛ هم طی الارض داشت و هم طی الهوا و .. داشت. ظهر هم منزلمان ماند و غذا نخورد آنهم مفصل است که داستانش را نمی گویم کاری به آن ندارم غرض اینکه مشغول صحبت بودیم و داشت ما را موعظه و نصیحت می کرد بعد دیدیم که یک نفر درب منزل را می زند گفت من رفتم درب را باز کردم دیدم یکی از رفقای ماست گفتم فلانی خوشا به سعادتت بیا یکی از اولیای الهی و ملازمان امام زمان اینجاست بیا ببینش می گفت که رفیق ما آمد داخل ، به محضی که وارد شد این ولی خدا بلند شد و دماغش را گرفت و گفت: بیرون بیرون بیرون! جُنُب جُنُب جُنُب !! این رفیق ما که جوان هم بود رنگ از صورتش پرید و برگشت از اتاق و دوید از خانه رفت بیرون و درب را زد به هم ورفت؛ ما هم نشستیم و خجالت کشیدیم و به همین ولی خدا حرفی نزدیم، یک مقدار نشستیم بعد گفت: خوب اجازه می دهید مرخص بشویم؟ گفتیم: بعدا چه وقت تشریف می آورید؟ گفت: من خودم اینجا نیامدم که بگویم بعدا چه وقت می آیم! به من اجازه دادند اینجا آمدم بعد هم خدا می داند شاید هم تا آخر نیایم و تشریف بردند.
چیزی طول نکشید که رفیق ما آمد، عرق از سر و صورتش می چکید، آمد و گفتیم که مومن چه شد؟ گفت والله من صبح که از خواب بیدار شدم دیدم غسل بر من واجب شده لکن وقت درسم بود گفتم حالا می روم درسم را می خوانم و بعد می روم غسلم را می کنم وضو گرفتم و رفتم سر کلاس بعد فراموش کردم که غسل بر من واجب است و نماز ظهر و عصر را وضو گرفتم و خواندم و نهارم را هم خوردم و آمدم به شما یک سری بزنم ، تا این آقا این حرف را به من زد متوجه شدم و دویدم رفتم غسل کردم و نمازم را هم هنوز نخواندم باید بخوانم . آنوقت آن آقا گفته بود که بوی تعفنش محله را گرفته است.
مرحوم بید آبادی و خبرهاي مهم
قصه آقای بید آبادی هم هست. ایشان هم داستانهای مکرری در همین زمینه دارند خیلی وقت هم نمی خواهد بروید جلوتر از این زمان چون ایشان حدود پنجاه شصت سال پیش بوده اند ایشان خیلی راحت خبر های مهمی می دادند .
وضو، نورانيّت باطن
با وضو بودن اثر دارد یعنی وقتی وضو گرفتید و نشستید یک نورانیتی هست که خودت نمی بینی، من هم نمی بینم اما آنهائی که چشمشان باز است می بینند وضو نداشته باشید یک گرد و غبار اطرافتان دور می زند. من نمی بینم آنهائی که می بینند می فهمند و می گویند آقا اگر جنابت باشد خوب ظلمت می شود و بوی تعفنش مثل این ماشینهائی می شود که چاه ها را خالی می کند همان بو را می دهد خیلی عجیب آقا
لکن احکام الهی همه اش اینطوری است وقتی کسی با حقیقت باشد حقیقت جلوه ای در وجود او دارد؛ پیداست آقا آنهائی که می دانند، در پیشانی او را می خوانند.
روایت حضرت سجاد
داستانی هست که حضرت سجاد علی نبینا و آله و علیه السلام ایشان نشسته بودند در منزل خوب حضرت سجاد علیه السلام امام مفترض الطاعه واجب الاطاعه و جمیع عالم وجود به فرمانشان هستند یک عده ای از جائی آمده بودند و درب خانه حضرت را زدند و کنیزشان آمد گفت کیست کوبنده در؟ گفتند خدمت آقا عرض کنید : ما از شیعیان شما هستیم از راه دور آمده ایم . حضرت سجاد دوان دوان آمدند پشت در، بله هروله وار آمدند پشت در، درب را باز کردند و نگاهی کردند و فرمودند: «کذبوا والله» به خدا قسم اینها دروغ می گویند و از شیعیان ما نیستند بعد برگشتند.
ناسازگاری ادعای شیعه بودن
آثاری دارد حالا من بگویم آقا از شیعیان شما هستم و در بازارها کلاه برداری ها میکنم اینرا من نمی دانم چطور سازگاری دارد و می گویم از شیعیان امیر المومنین هستم و هزار تا خلاف شرع انجام می دهم نمی دانم چطور با هم سازش دارند. این مجالسی که بعنوان جشن ما می گیریم و برای خشنودی اهل بیت ع چه خلاف شرع هائی در آن انجام می گیرد نمی دانم واقعا اینها چطور سازش دارد با شیعه بودن؟ جلسات جشنی که می گیریم برای عقد و عروسی و برای سالگرد فلان چقدر خلاف شرع و چقدر پول های بی مورد اینجا مصرف می شود تازه باز هم از شیعیان علی هستیم ؟! قصه وضوی همان بی بی است که مرحوم شیخ بهائی در نان و حلوا آورده است این چه تشیعی است که هیچ چیزی به آن ضرر نمی زند آقا . عرض می شود که ربا می خورد ضرر به تشیع او نمی زند، هزار تا خلاف شرع می کند ضرر به تشیع او نمی زند، در این مجالس بی بند و بار می رود و می آید (خواهر ها را می گویم ) با این بد حجابی می رود و می آید ضرری به تشیع او نمی زند، من نمی دانم این چه تشیعی است که این همه قرص (محكم) است و هیچ چیزی ضرر نمی زند؛ ظاهرا زمان سابق ضرر می زده ولی زمان ما آقا مثل اینکه نخیر! و چطور شده است شما بهتر می دانید.
توجه به قیامت و پیام انبیاء علیهم السلام
این راهش نیست عزیز من روز قیامتی هست یکصدو بیست و چهار هزار پیغمبر آمده اند خبر داده اند . آقا فرض بفرمائید یک نفر دکتر یهودی آمده به من بگوید فلان غذا را نخور برایت ضرر دارد به جان امام زمان نمی خورم. هرچند دکتر است و یهودی هم هست اما اعتنا به قولش می کنم. یک صدو بیست و چهار هزار پیغمبر آمده اند گفته اند این روش شما یک روش اسلامی نیست، آقا خدا پسند نیست، تغییر بده روشت را اسلامی بکن ، خیر هیچ خبری نیست، منظور اینکه چه عرض کنم
شصت روز مراجعه به منزل امام رضا علیه السلام
روایتی هم هست از امام رضا علیه السلام که یک عده ای از ایران رفته بودند محضر حضرت موقعی که رسیدند درب منزل حضرت رفتند و در زدند خادم حضرت آمد و گفتند که بگوئید که ما از شیعیان آقا هستیم رفت و عرض کرد که عدّه ای از شیعیان شما پشت در هستند حضرت آمدند در را باز کردند و حضرت فرمودند : نه اینها از شیعیان ما نیستند حضرت راهشان ندادند. چهل روز یا شصت روز اینها می آمدند و حضرت راهشان نمی دادند بعد اینها ناراحت شدند و گفتند عجب ما شصت روز است مانده ایم اینجا و حضرت راهمان ندادند و ما دیگر نمی توانیم به وطنمان برویم و آبرویمان رفته و ما می رویم خود کشی می کنیم یا می رویم توی بیابانها تا اینکه تلف شویم اما فقط باید بفهیمیم حضرت چرا ما را راه نداده بعد تقاضا کردند و رسیدند محضر حضرت و امام رضا علیه السلام فرمودند : بله ادعا کردید مطلبی که دور بودید از آن ؛ ادعاکردید که ما شیعیان علی هستیم ! آثار شیعه در شما اصلا نیست، هیچ آثاری از شیعه در شما نیست. بله سلمان فارسی از شیعیان بود ، رشید هجری از شیعیان بود ، اویس قرنی از شیعیان بود ، میثم تمّار از شیعیان بود کمیل بن زیاد نخعی از شیعیان بود ; اینها از شیعیان بودند ؛ بله ، اما من و شما چه از شیعه داریم ؟! کدام آثار شیعه در من و شما هست ؟ همه ما کلاهمان پس معرکه است برادران ؛ لکن ماه ، ماه مبارک رمضان است ؛ ماه بسیار شریفی است ؛ خدا می پذیرد ، ما کاری که نکردیم که ؛ ولی پرونده هایمان آلوده است ،تا بحال از این مدتی که از عمرمان گذشته است پرونده هایمان آلوده شده است ؛ حرفی که دراین نیست ؟ حالا هم دیده ایم بد کاری کرده ایم و پشیمانیم بجان امام زمان قسم اگر راست بگوئیم و پشیمان باشیم ، تمام پرونده های چندین ساله ناصری بایگانی می شود ؛ ابدا ؛ اصلا انگار نه انگار ، که این معصیتی کرده یا گناهی کرده ، همین یک لحظه رفتن در خانه خدا همین کافی است عزیز من ؛ غرض اینکه حضرت فرمودند : شما این ادعای بزرگ را کردید و حال آنکه آنها از شیعیان علی هستند نه شما که روزی هزار تا معصیت با کم و زیادش می کنید . تازه می گوئید از شیعیان علی هم هستید !! گفتند پس چکار کنیم یابن رسول الله حضرت فرمودند بگوئید که از محبّین هستیم . عرض کردند حالا نسبت به عملی که انجام شده است چه کنیم ؟ فرمودند استغفار کنید بعد همگی استغفار کردند و توبه کردند و عرض کردند یابن رسول الله ما از محبین و علاقمندان شما هستیم . حضرت بلند شدند فرمودند : اهلا و سهلا خوش آمدید بفرمائید بفرمائید ، آوردند تا کنار خودشان و زانو به زانوی خودشان نشاندند فرمودند من معذرت می خواهم شما یک دروغی گفتید که هیچ قابل اصلاح نبود و حالا که توبه کردید از آن دروغتان و توبه کردید و گفتید ما از محبین هستیم بله . بعد به خادمشان فرمودند : چند روز است که اینها آمدند در خانه و رفتند عرض کرد : شصت روز ، حضرت فرمودند :شصت مرتبه برو در خانه شان و سلام مرا به آنها برسان و از ايشان احوال پرسی کن . این است عزیز من .
ادامه بحث خطبه همام و آثار شیعه
منظور ؛ امیرالمومنین به این جماعت فرمودند : مَا لِي لَا أَرَى فِيكُمْ سِمَةَ شِيعَتِنَا غرض همین است ؛ من ، آثار شیعه را در شما نمی بینم ، حضرت اینطور فرمودند : انسان حالا که می گوید من ، شیعه علی هستم ؛ در جمیع ، یعنی تابع علی ؛ یعنی آنجا که علی پا گذاشته است ؛ من هم همانجا پا می گذارم . ما کجا آقا این مطالب کجا .
مرحوم دربندی و ملاقاتش با مرحوم شیخ انصاری
این داستان را هم بگویم و دعایتان کنم؛ مرحوم دربندی یکی از بزرگان بوده ، کتابی هم نوشته است، خیلی مطالبی که در کتب مقاتل نیست ، اینجا هست لکن می گفتند ایشان همه اش در مکاشفه بوده و می دید با چشم باطن بینش ؛ می دید با همان چشمها واقعه کربلا را ؛ دید و نوشت. داستانهای عجیبی دارد که در کتب مورخین و مقتلهای کربلا نیست . و مرحوم دربندی ملا و مجتهد مسلم در زمان شیخ انصاری بود و خیلی علاقمند به حضرت ابا عبد الله بود بعد می گفتند که ایشان از نجف آمده بود کربلا بالا سر حضرت ابا عبد الله این غرفه های ضریح را گرفته بود و قرآن هم به یک دستش و می گفت : یا اباعبد الله ، قسم می دهم، تو را به حق این قرآن و به حق مظلومیت پدر و مادرت حضرت زهرا س که شفاعت شمر را نکنی . این اندازه علاقمند بود و می گفت این بزرگوار حضرت اباعبد الله است و دریاست از محبت و بخشش و هرکسی وصل به او شد خلاص شد آقا . آنوقت این پیر مرد با این سوادش که مجتهد مسلم بود ، قرآن یک دستش و یکدستش هم ضریح را گرفته و حضرت اباعبد الله را قسم می دهد به حق قرآن و به حق پدر ومادرش که مبادا شفاعت شمر را بکند و این اندازه عقیده اش این بوده و همینطور هم هست . به جان امام زمان همین است . اما یک مقدار باشد که سوابق سوئمان را حسابش را برسیم و پرونده های گذشته مان را بایگانی کنیم و بیائیم میدان . خدا شاهد است ممکن نیست احدی را خداوند دست رد به او بزند چون می پذیرد ، قبول می کند و مهربان است ؛ حالا بخواهد قبول نکند ما چه بکنیم آخر ؛ کجا برویم ، پناه به چه کسی ببریم ؟ مسلما به خدا باید پناه برد . منظور اینکه مرحوم دربندی سوال کرد ، از شیخ انصاری (که شیخ انصاری از مهمین علما بوده و جای حرف در او نیست ) در حالی که مرحوم شیخ انصاری از حرم امیرالمومنین داشت می آمد بیرون و مرحوم دربندی داشت وارد حرم می شد دراین هنگام این دو عالم بزرگوار برخورد کردند به همدیگر ؛ بعد مرحوم دربندی از مرحوم شیخ انصاری سوال کرد :که آقا شما ملاذ و مرجع شیعه هستید ، در دنیا و من سوالی از شما دارم . مرحوم شیخ انصاری فرمودند : خوب بپرس، سؤالت چیست؟ عرض کرد که می خواهم سوال کنم که بوسیدن عَتَبه ی امیرالمؤمنین جایز است یا خیر؟ عتبه همان ورودی دم درب است همآن چوب سُفت در است ، که عده ای خم می شوند و می بوسند . بعد مرحوم دربندی می پرسد که آیا بوسیدن چوب سفت در جایز است یا خیر ؟ مرحوم شیخ انصاری فرمودند : خیر جایز نیست ، که عتبه امیرالمومنین را کسی ببوسد ، جز امام حسن و امام حسین و حضرت سلمان و اویس قرنی آنها می توانند عتبه علی را ببوسند . ما که علی را نشناخته ایم چطور عتبه او را ببوسیم . بعد مرحوم دربندی پرسید پس شما جایز نمی دانید که عتبه علی را ببوسند ؟فرمود بله ببوسند عتبه امیر المومنین را ، نه از این بابت که عتبه امیرالمومنین است ؛ چون عتبه علی را همان بزرگان باید ببوسند که او را می شناسند بلکه عتبه علی را ما هم باید ببوسیم بعنوان اینکه جای پای زوّار حضرت اباالفضل ع است؛ این عقیده را داشتند آقا اینطور میدیدند مطالب را .
وظیفه در قبال اهل بیت علیهم السلام
خلاصه امیرالمؤمنین به اشخاصی که اطرافشان بودند فرمودند من آثار تشیع را در شما نمی بینم. حالا ما چکار کنیم آقا؛ ما خودش می داند ادعا نداریم که ما از شیعیان علی هستیم اما خدا می داند که از محبین هستیم به جان امام زمان همه ما علی و اولاد علی را دوست داریم آقا حرفی هم در این نیست و اهل بیت عصمت و طهارت را دوست داریم و به همین هم می بالیم و خودشان هم فرمودند که دوستان ما نطفه شان عجین شده است به محبت ما که فرمودند : إن شيعتنا منا خلقوا من فاضل طينتنا و عجنوا بماء ولايتنا - (بحارالأنوار/ 53/ 302/ الحكاية الخامسة و الخمسون ...)
مراقبت بر سرمایه محبت
منظور اینکه ، دوستشان داریم و سرمایه ما همین است لکن برادران ، یک کاری بکنیم که این محبت و علاقه را نگه داریم؛ اگر یک مقداری بی بند و باری زیاد شد و معصیت و مخالفت زیاد شد و تبعیت از شیطان زیاد شد، دیگر آنجا هم فرق می کند، تدریجا یک وقتی که ظلمت زیاد شد و حجاب های ظلمانی زیاد شد بکلی آن نور ولایت از بین می رود یک کاری کنیم که این نور ولایت از بین نرود
دعا موقع ا فطار، مراقبت بر همین حداقل های ایمانی
یک مقداری دست بررو نگه بداریم و موقع افطار هم از خدا بخواهیم که این ایمانی که حالا ! ولو ظاهری هم هست ، در وجودمان اینرا محفوظ بدارد و فرج امام زمان را نزدیک بگرداند .
*****************************
خدایا قسمت می دهیم بعزّت محمد و آل محمد فرج امام زمان نزدیک بگردان - عاقبت امر همه ما ختم به خیر بگردان - خدایا نور ایمان را و خلوص و اخلاص و توجه به همه ما و دوستان امیرالمومینن عنایت بفرما - و صلی الله علی محمد و آله الاطهار.