فلسفه نظري سانکیهه که يکي از مکاتب فلسفي هند است اساس و پايه يوگاست.[8] ريشي کاپيلا فلسفه سانکيهه را پايه ريزي کرد و يوگا در حقيقت جلوه عملي اين فلسفه است. سانکيهه فرضيههاي اثبات خدا را تجزيه و تحليل نموده و ان را براي اثبات خدا ناکافي دانسته است و در ابطال این ادله مدعی شده « وجود و عدم وجود خدا با نحوه تمرينهاي روحي شخص رابطه ندارد.» از سوی دیگر بوديسم و يوگا در اصول اوليه واجبات و پرهيزها و مفاهيم فلسفي بسيار به هم نزديک اند.[9]
بنا به گفته کتاب هاتايوگا ـ پردايپيکا که از قديميترين منابع آيين ودايي است، چهار نوع يوگاي اصلي وجود دارد؛ کارمايوگا، بهاتکي يوگا، گيانايوگا، راجايوگا. کارمايوگا رسيدن به وحدت از طريق کار و خدمت است. بهاتکي يوگا رسيدن به وحدت از طريق محبت به همنوع و عشق به خدا و تکرار ذکر است. گيانا يوگا درک وحدت از روش يادگيري علم و ارتقاء آگاهي است و راجايوگا رسيدن به مرتبه وحدت از طريق کنترل و پرورش ذهن و رون است.[10]البته با نگاهي ديگر اقسام دیگری همبرای يوگا برشمرده اند.مهمترين شاخه هاي يوگا از ديدگاه سلوکي «راجايوگا» است که مستقيماً به ذهن پرداخته ميشود و تمام سلوک آن مبتني بر تمرينات ذهني است.[11]
اکثر انواع يوگا در بهگود گيتا که خود را کتاب مقدس يوگا مينامد شرح داده شده است که البته در قرون اخير بعضي اساتيد برجسته يوگا، ترکيبي از يوگاي گوناگون را تدريس کردهاند.[12] هندوها معتقدند که شيوا (يکي از خدايان باستانی هندو) خدای کشنده و مهلک و فنا کننده موجودات می دانند البته از آن جایی که برای او صفات پیچیده و مظاهر گوناگون هم ذکر کرده اند او را سرچشمه حيات و زمان و منشا دگرگوني و باز آفرینی هم ذکر کرده اند. به گفته هندوها، او در جنگلها زندگي ميکند و خداي يوگا و نگهدارنده يوگيهاست.[13]بنا به ادعاي هندوها يوگا طريقت عملي و غير آييني گسترش آگاهي بود که در هند قديم مرسوم بود و در مقابل آن طريق آييني هند قرار داشته کهدر دست برهمنان بود، اما در يوگا اين محدوديت وجود نداشت، به همین جهت فراگیر شد و در تاریخ ماندگار شد.[14]
یوگا در ایران
یوگا امروزه در کشور ایران از فضای کتابخانه و باشگاه های ورزشی گذشته و به محیط کوچه و بازار و محیط کار و اماکن آموزشی و مدارس سردراورده است. بسیاری از مردم بویژه جوانان یوگا را می شناسند و تعداد قابل توجهی از یوگا کارها، از یوگا به عنوان راه حقیقت خواهی و طریق ورود به عالم معنا نام می برند و از تاثیرات مثبت آن در زندگی می گویند. با سیری گذرا در فضای مجازی روشن می شود که یوگا به زبان فارسی حجم بالایی را به خود اختصاص داده است به گونه ای که با یک جستجوی ساده در اینترنت در مورد واژه «یوگا» بیش از 530 هزار یافته و نتیجه در باب یوگا ـ فقط به فارسی ـ پیدا می شود و بیش از 500 مطلب به زبان فارسی در سایت ها و وبلاگ ها خود را نشان می دهد و 35 پایگاه الکترونیک مستقل جهت تبلیغ یوگا در فضای سایبر عرض اندام میکند. بعلاوه 154 عنوان کتاب و 399 پایان نامه و مقاله در مورد یوگا درکتابخانه ملی جمهوری اسلامی به ثبت رسیده است.
هر چند تعداد زیادی از کتاب های یوگا در مورد تکنیک ها وفنون یوگا به فارسی تالیف یا ترجمه شده است اما تنوع موضوعاتی که یوگا به آن ها پرداخته است علت اصلی نفوذ یوگا در ایران بوده است. به عنوان مثال کتاب هایی در موضوع یوگای پس از زایمان و یا یوگای صورت منتشر شده است. نکته قابل ذکر این که تقریبا در تمامی کتاب های یوگا به «عرفان بودن یوگا» اشاره شده است و در بسیاری از این کتاب ها، مبانی این ادعا، توضیح داده شده است.
ماهیت یوگا و مراحل آن
اساتيد برجسته يوگا در توضيح يوگا مي گويند: «براي رسيدن به تعالي ميبايست جسم و روح انسان يکي شود و در صورت يکي شدن است که شخص به کمالات انساني، تهذيب اخلاق و سلامت جسم و ذهن نايل ميشود ... در يوگا ادعا ميشود انسان از طريق يوگا به خود اگاهي رسيده و به خويشتن خويش پي ميبرد و قادر به شناخت و ديدن حقيقت ميشود»[15] مروجين اصلي يوگا اين مکتب را نه فقط يک ورزش بلکه معبري براي وصول به حقيقت ميدانند.
«مفهوم يوگا بسيار عميقتر از آن است که بين عوام شايع است، عدهاي آن را ورزش ميدانند، گروهي فکر ميکنند با يوگا ميتوانند به زيبايي و تناسب اندام برسند ـ ولي هدف يوگا متعاليتر از موارد فوق است، شخص ضمن خودشناسي به سلامت جسم و ذهن نايل گشته و نهايتاً به آرامش درون دست مييابد.»[16]يوگا در بالاترين سطح به ادعاي آگاهي وحداني عارف اشاره دارد که در آن فرد از من (نفس) خارج ميشود و سرشت روحاني او شکوفا ميشود.[17] فرايند يوگا را هشت مرحله شمردهاند:[18]
«ياما (اعمال و رفتاري که عموم بايد انجام دهند)، نياما (اعمال و روشهاي شخصي)، آسانا (حرکات)، پراناياما (کنترل تنفس)، پراتيها را (اعمال فکري و کنترل احساسات)، دهارانا (تمرکز)، ديانا (مدي تيشن) و ساما دهي (خودشناسي و حقيقت)[19]
در يوگا انجام سه مورد اول مورد اهتمام همگاني است و باهدف سلامت جسمي و تفکر آگاهي ساز مورد عمل قرار ميگيرد.در مرحله اول (ياما) دستهاي از دستورات عمومي و همگاني از جمله صداقت، پرهيز از دزدي، محدوديت در عمل جنسي، دوري از مال و ثروت و هواهاي نفساني توصيه ميشود. در قدم دوم (نياما) مجموعهاي از قوانين و رفتارهاي شخصي که شامل روشهاي معين فيزيکي و رواني ميباشدتعقيب ميشود مانند قناعت، رياضت، خودآگاهي و اعتقاد به خدا. مرحله سوم (آسانا) شامل نگهداري بدندر حالات ويژه به منظور رشد و پيشرفت بدن و آرامش فکر است که پاکيزگي در مجراي کانالها و رسيدن به نيروي حياتي به جسم و ذهن به عنوان هدف در اين مرحله مورد نظر است.شرح روشهاي يوگا را ميتوان در کتابهاي متعدد هندو از قبيل وداها، اوپانيشادها، بهگودگيتا و تانتراها ديد.[20]
سه مرحله آخر در يوگا، يوگاي دروني[21] نام دارد و 5 مرحله اول يوگاي بيروني نام گرفته است.تمامي هشت مرحله در يوگا به «آشتانگايوگا» معروف است.[22] روش هشتخوان پتنجلي قرنها چهارچوبي رایج براي تعليم و تدريس يوگا بوده است.[23]
امروزه در يوگا، تمرکز فراواني برحرکات و اعمال و تکنيک هاي جسمي يوگا (آساناها) صورت ميگيرد که هدف هايي از قبيل انقباض و انبساط ششها، انعطاف ستون فقرات، تخليه مناسب مواد زايد بدن، بالا رفتن مقاومت بدن در مقابل بيماريها، تصفيه خون و جريان صحيح خون با اين تمرينها مورد لحاظ قرار ميگيرد و طي آن تکنيکهاي مختلفي در حالتهاي نشسته، شکمي، حرکات دست، حالت دو زانو، حالت سر آموزش داده ميشود. در يوگا زماني به فرد «استاد» گفته ميشود که بتواند حرکات فیزيکي (آسانا) را بدون حرکت اضافي انجام دهد.[24] هر چند در سه مرحله اول يوگا اهداف رواني و روحي هم مورد نظر است اما در مرحله پراناياما[25]چهارمين رکن در راجايوگاي پانا نجلي است. اما پراناياماي مطرح شده در هاتايوگا تمرينات تنفسي خاصي است که مقدمه رسيدن به پراناياماي پاتا نجلي است.[26]که يک فرايند تنفسي است نگاه معنوي و عرفاني برجسته ميشود و يوگا خود را به مرز عرفان نزديک ميکند، در اين مرحله هرچند در بدو نظر، ورود و خروج منظم هوا مطرح است اما از نگاه يوگيستها با اين فرايند تنفسي «نيروي حيات!» کنترل و منظم ميشود.[27]به ادعاي ايشان پرانا چيزي فراتر از هواست. چيزي است که در حقیقت نيروي حياتي است و شامل نيروي تحريکي تمام عناصر در زمين ميشود که منشا نيروي انديشه است و نیروی حیاتی هر موجود زنده است.[28] از همين جاست که پيوستگي ميان پرانا و نيروي روح خود را نشان ميدهد و در نهايت اين پيوستگي به اتحاد روح با خدا پيوند مي خورد.
در میان مجسمه های بودا یک حالت مشهور که همان حرکت لوتوس است بیش از دیگر حالتها مشاهده می شود. این حالت یکی از حالتهای مراقبه پرانا ست که بودای آسوده را نشان می دهد .[29]
ورود به مرحله چهارم (پراناياما) در يوگا چنان اهميت دارد که به «جان يوگا» مشهور است. در همين مرحله است که کانالهاي انرژي و کسب انرژي مطرح می شوند[30] و سخن از ناديها و رب النوع ماه و خورشيد گفته ميشود.[31]
ایده های محوری
1ـ کنداليني
اين واژه به معناي مار آتشين، قدرت مار و نیروي اوليه است و منظور از آنمرکزی حلقه وار است که در حفره ای در پایین ستون فقرات قرار دارد[32]که به اعتقاد یوگی ها این مرکز دارای نیرویی روحانی است که میتواند تغییرات زیادی دروضعیت روحی و روانی فرد ایجاد نماید.[33]این نیرو نشان دهنده نیروی خلاق خداوند است که در تعالیم هندو به آن شاکتی (تجلی بعد مونث خداوند ) گفته می شود.[34]به اعتقاد ایشان بیداری این نیرو باید تحت نظر یک گورو و مرشد روحانی باشد که خود تجربه گر تمامی مراحل مختلف در این عمل بوده تا بتواند این تحول رابدون اسیب به انجام رساند، چرا که بیدار کردن نابهنگام این نیرو بیشترین خطر را در پی دارد.[35]
از طرف دیگر بدون برانگیختن این انرژی خفته ، سیر روحی و رسیدن به سامادهی که غایت در یوگاست غیرممکن است.[36]این انرژی حیات اگر از ستون فقرات به سمت بالا صعود کند از بالای سر خارج می شود و با انرژی روحانی موجود در جهان هستی آمیخته می شود[37]و در این حالت است که شخص به حالت فرا آگاهی می رسد.[38]فرا آگاهی همان یکی شدن روح فرد با روح جهان یا ابرخود است.[39]به اعتقاد یوگی ها ،رهايي از چرخه تولد و مرگ ( زنجیره رنج وتناسخ ) از نتایج بیداری این نیروست.[40]
علاوه بر مطالبی که در باب تاثیرات روحی و روانی بیداری کندالینی گفته شد به اعتقاد یوگی ها هرگاه کنداليني فعال شود حرکت آن ميتواند بر بسياري از مراکز بدن هم اثر بگذارد. اولين مرکزي که اثر ميپذيرد دستگاه اعصاب است. همين طور بر معده، قلب و خون اثراتي دارد.[41] يکي از اثراتي که براي بيداري کنداليني بر شمردهاند تقويت حواس (نگاه ، فکر، ذهن ..) است.[42]
چاکراها و نادی ها
چاکرا گرداب هايي هستند که انرژي از طريق آنها به بدن وارد و از آن خارج ميشود. در مباحث مربوط به يوگا معمولاً از 7 چاکرا نام برده ميشود که محل تجمع انرژي اند. انرژي که اين گرداب ها را به کار مياندازد يکي از آنها کنداليني است ديگري نيروي روحاني نهفته در وجود ادميان است. چاکراها قادر به دريافت انرژي هم هستند[43]چرا که انسانها از ديگران انرژي ميگيرند هر چند که اين انرژي ممکن است مثبت باشد و به قدرت چاکرا کمک کند و ممکن است نيرومند باشد و بعضي از چاکراها را از کار بيندازد و ممکن است اثر منفي داشته باشد.
ناديها هم کانالهاي براي ورود و به گردش افتادن نيروي حيات در بدناند. (مجراي عصب در بدن ظريف) به عبارتي نادي يعني رسانه و راه جريان انرژي در بدن [44]نادي به منزله شبکه ظريفي از شريانها هستند (به معني ني، رگ و ...) که وظيفه آن حمل پرانا (انرژي حياتي) در تمام سيستم انرژي لطيف انسان است. پرانا همان «انرژي مطلق» است. اين انرژي حياتي جهاني همان است که در زبان چيني و ژاپني «چي chi» و «کي ki» گفته ميشود. در بعضي از متنهاي قديمي هندي به 72 هزار نادي اشاره شده که مهمترين آنها سوشومنا، آيدا و پينگالا ناميده ميشود.[45] سوشومنا از کندالینی مستقیما به سمت بالا می رود اما دو نادی دیگر به صورت مارپیچ از کندالینی بالا می رود. جایی که دو نادی آیدا و پینگالا به هم می رسند و همدیگر را قطع می کنند «چاکرا» تشکیل می شود.
از طرف ديگر چاکراها از راه ناديها، انرژي حياتي را از محيط اطراف و کيهان و از بدنهاي لطيف دريافت ميکنند. يوگيهاي معتقد به وجود 88 هزار چاکرا در بدن هستند که هفت چاکراي آن اصلي است که در سرتاسر محور قائم مياني و در جلوي بدن قرار دارند (بدن اتري) که به شکل غنچههاي گل شيپوري هستند.[46] غنچه گل نيلوفر نماد چاکراهاست. انرژي هاي حاصل از سنگها و مواد معدني و کانيها، تاثيرات ويژهاي بر چاکراها دارند و قدرت شفا و بيدارسازي دارند.[47]در یوگا علاوه بر چاکراهای متعدد و نادی های فراوان، به بدن های مختلف انرژی ( بدن اتری، بدن اختری ، بدن ذهنی، بدن روحانی ) هم اشاره شده است که به اعتقاد ایشان این بدن ها بعد از هر تناسخی دوباره با فرم جدید بدن فیزیکی یکی می شوند.
کتاب هایی که با عنوان چاکراتراپی امروزه منتشر می شود با هدف فعال نمودن و باز کردن چاکرا ها تالیف می شوند . هر چند برای این هدف تکنیک های یوگا را بسیار موثر می دانند اما درکنار آن، درمان از طریق سنگ ها ، کانی ها ، موسیقی و انرژی هم در یوگا بسیار مورد تاکید است.
تامل و کنکاش
1ـ برخلاف آن چه که مدعیان یوگا می گویند یوگا نه مکتبی روان محور و نه مکتبی روح گرا بلکه مسلکی است که اساسا « تن محور» است چرا که این مبنا را یوگا از آیین تانترا گرفته و بدنامی آیین تانترا از این نظر چنان شهره است که ضرب المثل گردیده است، به گونه ای که یکی از علل ناشناخته ماندن تانترا و عدم توجه محققین ادیان هند به این آیین، نگاه ویژه و منحصر به فرد مکتب تانترا، به جسم و تن انسان و آیین های جنسی آن است. این آیین که در قرن چهارم میلادی شروع شد و درقرن ششم تثبیت شد درحقیقت آخرین ورق از کتاب آیین های معنوی هند است. از نگاه هندوها معنویت در تاریخ ( هم چون اعتقادی که به ادوار جهانی و انقراض تدریجی معنویت دارند ) سیر نزولی دارد و آثار تانترا چون مربوط به عصر سقوط معنویت بشر است دین عصر تاریکی[48]نام گرفته است.
در نگاه تانترا چون انسان در عصر تاريکي، آلوده به گمراهيها و پليدي هاست و در لجنزار ماديات غوطهور است، ناچار بايد آزادي خود را در همين منجلاب جستجو کند و بناي معنويت خويش را در همين گرداب بنا کند؛ پس لازم است از نيروي شگفت انگيز غريزه جنسي که محرک عصر تاريکي است استمداد جوید. هرچند در آيينهاي باستاني هند، جسم انسان بزرگترين مانع صعود معنوي اوست، اما تانترا اهميت جسم را در حد پرستش بالا مي برد و آن را تبديل به معبد ميکند، به گونهاي که آوردهاند: «بدون جسم نه تکاملي است و نه سعادتي ... اماکن متبرکه در همين جاست ... هيچ محل زيارتی چون جسم خودم نيافتم» [49]
طبق اصل بالا، پرستش اصل مونث و الهه مادر که در تانترا نيروي زاينده حيات است، بسيار اهميت مييابد. مراسم عبادي تانترا که مبني بر محور قرار دادن روابط جنسي است جهت انعکاس ازدواج خداياني چون شيوا و شاکتي است. طبيعي است که با اين عينک، خوب و بد و خير و شر همه اموري اعتباري و نسبي ديده ميشوند و آخرين حد نيکي با درجه بالاي بدي مساوي جلوه ميکند. آميزش عبادي جنسی[50]از مراسم هاي مهم عبادي تانتراست.[51] به طوري که درآثار مقدس تانترا گفته شده:
« همان کرداري که باعث ميشود گروهي در جهنم بسوزند، يوگي آزادي خويش را از همان راه بدست ميآورد»[52] جهت رسيدن به وحدت از راه آميزش جنسي است که يکي از خطرناکترين روشهاي رياضت مشهور به کنداليني يوگا در تانترا ابداع گرديده است. نيروي خفته کنداليني که از اولين چاکراهاي انسان سرچشمه ميگيرد، در مرکزي قرار دارد که بين مقعد انسان و آلت تناسلي اوست که در مرکز آن، آلت تناسلي نر است.در چنين منطقي ـ که جسم مرکز همه چيز است و عالم جسم تنزل يافته همان عالم کبير است ـ بيشترين توجه به همين جسم فيزيکي معطوف ميشود و همه مطلوبها د ر همين جسم و نيروهاي نهفته در آن جستجو ميشود. بيدليل نيست که بيش از هزار تکنيک در يوگا صرف پرورش جسم و تربيت بدن ميشود.
در نگاه اسلام هر چند به جسم توجه ویژه ای شده و نظافت و پاکی جسم و سلامت وشادابی بدن به صورت برجسته ای لحاظ گردیده است، اما همه این ها بر این مبناست که بزرگان دین، جسم را مرکب روح معرفی کرده اند و اصالت را به روح انسان ـ که نفخه ای الهی است و خلق ویژه خداوند است ـ داده اند و جسم از این نظر که پایگاه روح و حامل آن است کرامت یافته است . این ایده که « همان کرداري که باعث ميشود گروهي در جهنم بسوزند، يوگي آزادي خويش را از همان جا بدست می آورد» در منطق اسلام توهمی بیش نیست و برای پرورش روح، دستوراتی همگانی ومشترک تحت عنوان اوامر ونواهی الهی تشریع شده است و این طور نیست که بی بندوباری جنسی برای بعضی گناه و برای بعضی عامل رستگاری باشد. طبق متون اسلامی هرچند که با نظر به زمینه های ژنتیکی و بستر های اجتماعی، روح انسان ها ممکن است گرایشهای مختلفی پیدا کنند اما روح همه انسان ها برای تکامل و تعالی نیاز به دسته ای از اعمال و رفتارها دارند که نیاز مشترک همگان است وبدون این دسته از اعمال که در حکم اصول و زیربنای پرورش روح است، گرایش های فردی هر انسان راه بر به کمال و سعادت نخواهد بود. این اصول اعمال که تحت عنوان « واجبات و محرمات » نیز از آن ها یاد می شود، برامده از خصوصیت هایی فراگیر و مشترک در روح انسان هاست که باعث جعل دسته ای از قوانین مشترک برای سیر و تعالی روح گردیده است.
2 ـ قابل تامل این که الهه مادر که دربسیاری ازآیین های هندی مورد پرستش قرار می گیرد و در یوگا هم مورد توجه است همان است که جلوه نیروهای شر و نمودی از قدرت های شیطانی است به گونه ای که انتوان لاوی پایه گذار شیطان گرایی در عصر مدرن ومولف انجیل شیطانی از نام های شیوا و دخترش کالی به عنوان نامهای شیطان (The Infernal Names ) و تجسم شیطان و جلوه آن در کتابش یاد می کند. نام شیوا و کالی به عنوان نام مقدس شیطان در متن زیر از کتاب انجیل شیطانی آمده است. (Abaddon Euronymous O-Yama Adramelec Fenriz Pan Ahpuch Gorgo Pluto Ahriman Haborym Proserpine Amon Hecate Pwcca Apollyn Ishtar Rimmon Asmodeus Kali Sabazios Astaroth Lilith Sammael Azazel Loki Samnu Baalberith Mammon Sedit Balaam Mania Sekhmet Baphomet Mantus Set Bast Marduk Shaitan Beelzebub Mastema Shamad Behemoth Melek Taus Shiva Beherit Mephistopheles Supay Bilé Metztli T'an-mo Chemosh Mictian Tchort Cimeries Midgard Tezcatlipoca Coyote Milcom Thamuz Dagon Moloch Thoth Damballa Mormo Tunrida Demogorgon Naamah Typhon Diabolus Nergal Yaotzin Dracula Nihasa Yen-lo-Wang Emma-O Nija)
گفتنی است که کالی همان الهه سیاه است که در اطراف گردن او گلوبندی از جمجمه های اموات آویخته است.در ایالت بنگال هند او را به نام مادر کل می پرستند و بعضی از بزرگان یوگا مانند راما کریشنا و ویویکاننده زندگانی خود را صرف خدمت به او یا وقف عبادت او کرده اند.[53]
3ـ در یوگا از یک طرف عنوان گردیده که رسیدن به کمال و رستگاری فقط با بیداری کندالینی امکان پذیر است، از طرف دیگر اعتراف کرده اند که پیروان دیگر ادیان هم ممکن است با انجام مناسک عبادی دین خود به بیداری کندالینی دست یابند و این رستگاری با انجام دستورات خالصانه ادیان دیگر هم محقق گردد.
بعضی از کساني که خود جز مروجين دسته اول يوگا هستند و سالهاي سال جهت بيداري کنداليني رياضيتهاي طاقت فرسارا پشت سر نهاده اند مينويسد: «تمرينات زيادي براي رسيدن به مرحله بيداري شاکتي انجام ميدادم. حتي گاه تمرينات بسيار سخت و فشرده مودرا، باندها، و پرانايام رادر حد بسيار وسيع و شديد انجام ميدادم، روزي 9 ساعت تنها تمرينات پرانايام و سه ساعت مودرا و باندها و انجام دادن مانتراهاي مختلف. به مدت سه سال هم زمان به مديتيشن مداوم در هر موقعيتي و انجام دادن رياضتهاي سخت و خوردن خوراک بسيار ساده و کم بدون هيچ گونه نمک و چاشني و يا کمي شير با ميوه پرداختم، به طوري که حتي با توجه به اندام لاغر آن زمانم، پانزده کيلو وزن کم کردم.پساز جستجوي هاي بسيار زياد، لطف خداوند مرا با گورويي در طريقت شاکتي پات در هيماليا روبه رو کرد و سرانجام شاکتي پات را از او دريافت کردم. پس از طي حوادثي شگفت و مرموز شش ماه بعد از گورويي ديگر از همان سلسله مجدداً شاکتي پات و انرژي روحاني را دريافت کردم و تجربيات واقعي و زندگي جديدم شروع شد. تغييرات بسياري در بدن مادي و افکار و احساساتم به وجود آمد، ولي تغييراتي که در کل آگاهي ام رخ داد مشخصتر بود».[54]
وي ناخواسته در پايان نوشته خود اذعان نموده : «بيداري شاکتي تنها مربوط به يوگيهاي هند و تمرينات مخصوص کنداليني نيست، بلکه رعايت مقررات روحاني هر مذهبي ممکن است شاکتي (کنداليني ) را در آنها بيدار کند و اين تجربيات بدون ذرهاي آگاهي در آنها رخ دهد…هر فردي با هر ديني اگر با خلوص عبادت کند و خداوند را با تمام قلبش بپرستد و عشق و خدمت و بندگي خداوند هدف نهايي زندگياش باشد، به لطف الهي، قدرت خدا (کنداليني شاکتي) در او بيدار ميشود.[55]در اثر تحريکاتي مانند نزديک شدن به مرکزي روحاني مانند معبد، مسجد، کليسا يا شرکت در مراسم مذهبي و اذکار روحاني مرکز کنداليني مشتعل ميشود.»[56]
حال باید پرسید : با این توصیف چه نیازی به یوگا وجود دارد؟ اگر قرار باشد با دستورات ساده و همگانی ادیان الهی، بیداری کندالینی صورت پذیرد چرا وقت افراد بدون ضرورت صرف تکنیک های پیچیده یوگا گردد؟ اگر می توان با دستوری که فقط چند دقیقه زمان می برد چاکرا را باز کرد چرا انسان روزانه 9 ساعت صرف وقت نماید که در نهایت چاکرا تراپی صورت گیرد یا نه ؟
4ـ سوالی که بسیاری از افراد نا آشنا با یوگا می پرسند در مورد ادعاهایی است که در یوگا در مورد هفت بدن ، هفت چاکرا ، نادی ها و کندالینی آمده است.
این سوال به ذهن هر خواننده و ناظر بی طرفی می رسد. براستی با کدام پشتوانه این ادعاهای به ظاهر روحانی و فلسفی به اثبات رسیده است؟ اگر این گونه عقاید به علوم تجربی متکی است در چه علمی و کدامین آزمایشگاه علمی، این ایده ها به اثبات رسیده است؟ تاکنون هیچ دانشمندی در حوزه علوم تجربی ادله ای بر اثبات آن اقامه ننموده است و هیچ کس مدعی وجود 72 هزار نادی و 88 هزار چاکرا در بدن نبوده است. یکی از دلایل اختلاف نظردرمورد تعداد نادی ها وچاکرا ها در بین یوگی ها همین امر است.
از طرف دیگر دلیل عقلی و برهانی قابل قبولی هم در کتاب های مربوط به یوگا ارائه نشده است. روشن است که دلایل عقلی باید چنان روشن باشند که درک آن برای هر عقلی بدیهی وخالی از شک و تردید باشد . اگر دلیلی برای اکثر مردم قابل قبول باشد و تعدادی را به اقناع نرساند این دلیل به ظاهر دلیل بوده است ولی در واقع در شکل یا محتوا دچار اشکال بوده است؛ به همین جهت برهان فلسفی و استدلال منطقی محسوب نمی شود، در نتیجه یقین و علم نمی آورد و حداکثر برای مخاطب گمان آور است.
از سوی دیگر در یوگا برای اثبات این گونه ادعاها، دلیل نقلی که برخوردار از پشتوانه وحیانی باشد هم وجود ندارد. چرا که در یوگا اساسا وحی به معنای رایج که خبر از غیب و عالم معنا منظور باشد هم وجود ندارد و آن چه هست حداکثر وجود تجربه ادعا شده از جانب یوگی هاست. بدیهی است که این گونه تجربیات مادامی که برهانی از جانب عقل به کمک آن نیاید و یا دلیلی از منبع غیبی که متکی به پشتوانه عقلی است به تایید او برنخیزد، حجیت ندارد و قابل قبول نخواهد بود .
بگذریم که اثبات این ادعاها تاثیری در اثبات حقانیت یوگا در دیگر حوزه ها نخواهد داشت. بعضی امروزه به خاطر شباهت بعضی از تکنیک های یوگا با رکوع و سجده و تشهد و قیام، سوگوارانه ندای پیوند اسلام با یوگا سر می دهند و شعار یکی بودن عرفان اسلامی و معنویت یوگی ها را تبلیغ می کنند وبه عنوان مرامي برآمده از متن اسلام و حتي به عنوان عرفان اصیل اسلامي از یوگا نام می برند. « آيين يوگا با عرفان اسلامي چنان با هم آميخته است که تفکيک آنها از هم مشکل است.»[57]
ناگفته نماند که مروجین یوگا بسیاری از کرامات و معجزات اولیای الهی را به نفع خود تبیین می کنند و آن را به گونه ای با کندالینی یا چاکرا و.. پیوند می زنند. چنان که دریکی از این کتاب ها نه فقط معجزه حضرت عیسی از این منظر توجیه شده است بلکه به صلیب رفتن عیسی هم با همین منطق لازم شمرده شده است. « اثري را که حضرت مسيح (ع) 2000 سال پيش بر مردم ميگذاشت در نظر بگيريد. او از واسطهها، يعني بدن حواريون استفاه ميکرد و آتش کنداليني اين حواريون بر اثر حضور فوري حضرت مسيح (ع) تشديد ميگرديد. اما همين امر براي بقيه مردم نيز پيش ميآمد، در حالي که آنها تسلط کافي بر خويشتن نداشتند تا در برابر فشار نيروي گسترده کنداليني که از بدن حضرت مسيح (ع) ساطع ميشد مقاومت کنند. چندتن از حواريون اين کار را براي رسيدن پيام مسيح به نسلهاي آينده انجام دادند، ولي از مردم ديگر در آن زمان هيچ انتظاري وجود نداشت، زيرا اين نيرو براي آنها بسيار زياد بود. زماني که از وجود چندتن افرادي که بتوانند پيام مسيح (ع) را به نسلهاي آينده برسانند، اطمينان حاصل شد بايد بدن مادي حضرت مسيح (ع) نابود ميشد تا بر افراد عادي اثرات بدي گذاشته نشود... در کتابهاي مسيحي از آتش کنداليني به عنوان سه جنبه پدر ، پسر، و روح القدس ياد شده است. » [58]
5ـ هم چنان که از کتاب های یوگا نقل شد یوگا به عنوان عرفان مطرح است .
حال سوال این است که کدام عرفان؟ اگر عرفان به معنی راهی است که به رضایت خداوند (که هم مبدا هستی است و هم برگشت همه چیز به اوست) ختم می شود باید پرسید با چه اطمینانی ادعا می شود که یوگا انسان ها را به این رضایت می رساند؟ گیریم که بیداری کندالینی در بدن حقیقت داشته باشد و قصه چاکرا ها و نادی ها همگی درست باشد و به فرض که انسان بتواند در سایه یوگا، تنش های روانی و استرس های روحی خود را کاهش دهد و با یادگیری چند هزار تکنیک در یوگا به انظباط ذهنی هم دست یابد، دست آخر چه تضمینی وجود دارد که با این امور رضایت خداوند حاصل شده است؟
و اگر منظور از عرفان رسیدن به قدرت های غیر عادی است که مرتاضان ادعا می کنند که باید گفت اولا این گونه قدرت ها ـ ضمن این که با معجزات و کرامات اولیای الهی از نظر ماهوی تفاوت دارد و از دو سنخ محسوب می شوند ـ اولا مخصوص یوگی ها و مرتاضان نیست و بعلاوه این گونه قدرت ها به خودی خود دلیل بر هیچ امری نیست و نه حکایت گر راه حقیقت و عرفان ناب و معنویت راستین.
به علت بی ارتباط بودن عرفان ادعایی یوگا با عرفان حقیقی است که یوگا نسبت به « باخدایی» و « بی خدایی» موضعی ندارد و همه کس را می پذیرد وحتی منکر خدا هم می تواند یک یوگی باشد.
«کسي که به خدا اعتقاد ندارد ميتواند از کيش يوگا بهره ببرد با اين توضيح که درک مراحل بالاي يوگا (سمادهي) براي او راهي است به سوي شادابي و تجديد انرژي يا حالتي است ذهني که در آن احساس يکي بودن با کائنات در او موج ميزند. بهر تقدير باور ديني، جنسيت، سن و نژاد هرچه باشد با يوگا همخوان است به تعبير راماکريشنا: «از طريق يوگا، يک هندو، هندويي بهتر ، يک مسيحي، مسيحي بهتر، يک مسلمان ، مسلمان بهتر و يک يهودي، يهودي بهتري خواهد بود».[59]
6ـ یوگا هم چون دیگر ادیان و معنویت های هندی، به تناسخ معتقد است. تناسخ به معنی حلول روح انسان به یک کالبد جدید در همین دنیاست.یعنی بعد از مرگ روح انسان به عالم برزخ یاقیامت یا عوالم دیگر منتقل نمی شود، بلکه درهمین عالم در قالب و جسم جدید (مثلا یک جنین یا حیوان یا گیاه یا چیزهای دیگر) وارد می شود و یک حیات جدید را تجربه می کند و همین طور روح در زندگی های مکرر و پی در پی به حیات خود ادامه می دهد. با این تبیین کسانی که معتقد به تناسخ اند به عالم برزخ و رستاخیز اعتقادی ندارند و به زندگانی های مداوم روح ـ بدون این که به قیامت و رستاخیز نیازی باشد و حساب وکتابی لازم بیاید ـ در همین دنیا دل می بندند. پتنجلی در فصل سوم کتابش، سوتره 18، بحث از تناسخ و تولدهاي پيشين به میان آورده است.[60]درکتاب های یوگا تولد های پی در پی به عنوان فرصت های بیشتر جهت بیداری کندالینی مورد اشاره قرار گرفته است. «در بعضي حالات ممکن است فرد مشتاق به پيشرفت باشد که نتيجه تولدهاي قبلي است ، اما اگر جسم ضعيف باشد و نتواند فشار کندالینی را تحمل کند لازم است که شخص منتظر تولد ديگري باشد تا شايد داراي جسمي قابل انعطاف گردد.»[61]
تناسخ از آموزه هایی است که در ادیان الهی مردود شناخته شده است و در دین اسلام قائل به تناسخ در حکم کافر قلمداد شده است. . بزرگان و متکلمین و فلاسفه اسلامی دلایل متعدد عقلی ونقلی در رد و ابطال تناسخ آورده اند.(در آخر همین کتاب به مبحث تناسخ پرداخته شده است.)[62]
7ـ دنیای امروز با اموری چون تجارت، شرکتهاي بزرگ، بانک ها، تلويزيون، اينترنت، رفت و آمدهاي متراکم در شهرها پیوند خورده است. زندگي ماشيني به تقاضای بيپايان آدميان در جذب ثروت و شهرت دامن زده و از زندگي مسابقهاي مرگ آور ايجاد نموده است که سرانجام اين رقابت، عدم رضايت و ایجاد تنشهاي رواني و از دست رفتن آرامش روحي است. استرسهاي رواني، فيزيکي، ذهني و خشکيدن عواطف، ارمغان تمدن جديد است که سايه سنگين خود را بر ابعاد مختلف زندگي فردي و حيات اجتماعي بشر تحميل نموده است.
شرق هرچند از صدمات روانی زندگی ماشینی، در امان نمانده، اما غرب ـ به علت کنار گذاشتن تعاليم ديني از يک طرف و محروميت از معنويت شرقي از طرف دیگر ـ در غوغاي صنعت و تجارت دست و پا ميزند. در چنين فضايي است که مرامي چون يوگا در غرب با اقبال روبرو ميشود و تعاليم يوگيها به سهولت جا باز ميکند. در محيطي که پراکندگي ذهن و مشغوليت هاي فکري از طریق عرفان راستين و معنويت فطري درمان نشود، آتش تقاضاي فنونی تسکین آورو راهکارهایی آرامش بخش شعله ميکشد و بشر دلزده ماشینی، به نام عرفان در دامان یوگا می افتد. تکنيکهاي ذهني يوگا اگرچه به غلط با آرم عرفان عرضه ميشود، اما فرايندي است که ميتواند به ذهن انضباط بخشد و مانع طغيان افکار پراکنده گردد و به طور موقت از افتادن در منجلاب روان پریشی ها و اختلالات روانی جلوگیری کند. «يوگا ميتواند در زندگي متمدن نقشي فعال داشته باشد. تمرينهايروزانه يوگا، در مقابل تنشهاي بيشمار محيط شما مانند يک محافظ عمل ميکند. مراقبه از نوع يوگا درمان موثري براي فشار روحي است.»[63]
استقبال از یوگا نه به دلیل برخورداری از جهان بینی منطقی و نه به علت غنای تعلیمات آن است، بلکه به سبب عطش روحی بشر جدید، و نیاز فوری انسان مدرن به یک مسکن روانی و ذهنی است: به عبارت دقیق تر، هنر یوگا در سامان دادن زندگی دنیوی است و آماده نمودن بشر مدرن برای کامیابی بیشتر در زندگانی امروزی . خدمت یوگا به بشر بحران زده عصر ماشین، نه ارائه یک نظام معقول و جامع از هستی و جهان است و نه دستگیری از انسان برای رساندن به کمالی که مطلوب خالق هستی است و نه ارجاع دادن به تعالیم روحبخش پیامبران الهی؛ بلکه مرامی است همسو با جهان بینی حاکم بر غرب وکمک کار به تمدن جدید غرب برای فرونشاندن تنش ها و اضطراب های بشر و سر فروبردن در لاک لذت خواهی بشر و درنتیجه دل خوش نمودن و راضی شدن به این که برای درد خداجویی او درمانی رسیده و برای فطرب معنویت طلبی او مرهمی یافت شده است. « یوگی به زندگی فعال ومتمدن ادامه می دهد اما با آرامش. »[64]
[1] - yoga [2]ـ ادیان و مکتب های فلسفی هند ، داریوش شایگان ، ج 2 ص 625 / فرهنگ ادیان جهان ، جان هیلنز، ص 695
[3] گنجینه اسرار یوگا ، موسوی نسب ، مقدمه
[4]ـ یوگا و تعلیم و تریت کودکان ونوجوانان ، سوامی نیران جاناندا ، جلال موسوی نسب ص 46
[5] - PATANGLI [6]ـ تاریخ جامع ادیان ،جان بایر ناس،ترجمه علی اصغر حکمت 1387 ص 269 / یوگا سوتره های پتنجلی ، سوامی ساتیاناندا ، جلال موسوی نسب ص 26 /جيمز ـ هويت ، يوگا ص 10
[7]ـ دم گستری در یوگا، سوامی شیواناندا ، ترجمه فرهاد خالصی مقدم ص23
[8]ـ فرهنگ اديان جهان ، جان هيلنز ص 695
[9]ـ يوگا سوترههاي پتنجلي، ساتياناندار ترجمه موسوي نسب ص 27
[10]ـ يوگاي پيشرفته؛ پي دي شارما، ترجمه موحدي ناييني ص 13
[11]ـ دم گستري در يوگا سوامي شيواناندا ترجمه فرهاد خالصي مقدم ص 8
[12]ـ جيمز هويت يوگا ص 12
[13]ـ تاریخ جامع ادیان ،جان بایر ناس،ترجمه علی اصغر حکمت 1387 ص279 / هستي بيکوشش، اليستر شيرر، پاشايي ص 17
[14]ـ همان ص 19
[15]ـ يوگاي پيشرفته، پي دي شارما ص 14
[16]ـ همان ص 14
[17]ـ جيمز هويت ، يوگا ص 12
[18]ـ ر.ک یوگا سوتره های پتنجلی ، سوامی ساتیاناندا ، جلال موسوی نسب ص29
[19]ـ يوگاي پيشرفته، پي دي شارما ص 19 / تاریخ جامع ادیان ،جان بایر ناس،ترجمه علی اصغر حکمت 1387 ص 270
[20]ـ جيمز هويت، يوگا ص 24
[21]- SAMYAMA [22]ـ يوگاي پيشرفته ص 24
[23]ـ جيمز هويت، يوگا ص 13
[24]ـ يوگا پيشرفته ص 271
[25]ـ پراناياما (توقف خود بخودي تنفس
[26]ـ دم گستري در يوگا ص 9
[27]ـ چاکرا درمانی، شیلا شارامون، رایمون شهابی ص 181
[28]ـ جیمز هویت یوگا ص 103
[29]ـ همان ص 110
[30]ـ يوگاي پيشرفته ص 250
[31]ـ همان ص 254
[32]ـ کندالینی و چاکراها ، پاولسون ،ترجمه آرام ص 35
[33]ـ جيمز هويت، يوگا ص 204
[34]ـ ادیان و مکتب های فلسفی هند ، داریوش شایگان ، ج 2 ص 715 / چاکرا درمانی ، شلبلا شارامون ، ترجمه رایمون شهابی ص 33
[35]کندالینی تجربه امروز، خسرو شریف پور ص 28
[36]دم گستری در یوگا، سوامی شیواناندا ، ترجمه فرهاد خالصی مقدم ص44
[37]ـ کندالینی و چاکراها ، پاولسون ،ترجمه آرام ص 3، / کندالینی ، خسرو شریف پور ص55
[38]ـ جيمز هويت، يوگا ص 29
[39]ـ جيمز هويت، يوگا ص219
[40]ـ همان ص 63
[41]ـ کندالینی ، خسرو شریف پور ص 62
[42]ـ همان ص 52
[43]ـ کنداليني و چاکراها پاولسون، ترجمه آرام ص 115
[44]ـ همان ص 295 / يوگا، جيمزهويت، ص 232
[45]ـ چاکرا درماني، شيلا شارامون، ترجمه رايمون شهابي ص 15 و ص 192
[46]ـ چاکردرماني شيلا شارامون، ترجمه رايمون شهابي ص 28
[47]ـ همان ص 275
[48] - kali-yuga [49]ـ اديان و مکاتب فلسفي هند، داريوش شايگان ج2 ص 711
[50]- maithuna [51] تاریخ جامع ادیان، جان بایر ناس ص 281
[52]ـ همان ص 713
[53] تاریخ جامع ادیان، جان بایر ناس ص 280
[54]ـ کنداليني، خسروشريف پور ص 7-9
[55]ـ همان ص 108
[56]ـ کندالینی ، خسرو شریف پور ص 61
[57]ـ يوگا سوتره هاي پتنجلي ، سوامي ساتیاندا، ترجمه موسوي نسب ص 9
[58]ـ همان ص 72و79
[59]ـ یوگا جیمز هویت ص 24
[60]ـ يوگا سوتره هاي پتنجلي ، ساتیاناندا ص 297
[61]ـ کند اليني/ خسرو شريف پور، ص 49
[62]ـ جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به ابن سینا، الشفاء، کتاب النفس، ص 320، و المبدأ و المعاد، ص 107
[63]ـ يوگا، جيمز هويت، ص 31 [64]ـ جیمز هویت ، یوگا ص 166 نقد عرفان یوگا