صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 11

موضوع: هنوز هم حضرت زهرا (س) سیلی می خورد!!!

  1. #1
    حرفه ای بی پلاک آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    828
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض هنوز هم حضرت زهرا (س) سیلی می خورد!!!





    روز شهادت حضرت زهرا(س)یکی خدمت آیت الله بهجت عرض کرد: آقا تسلیت میگم ، به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی زدند..
    آیت الله بهجت فرمودند: الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند عرض کردند: الان چطور به حضرت سیلی می زنند؟

    آیت الله بهجت فرمودند: هر دختر شیعه با بی حجابیش یک سیلی به صورت حضرت زهرا سلام الله می زند



    ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم / در ره عشق جگر دار تر از صد مردیم
    هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را / دور سید علی خامنه ای میگردیم





  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    داره خودمونی میشه نسییم آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    محل سکونت
    ایران اسلامی
    نوشته ها
    56
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    :'(:'(الهی بمیرم واسه اونهمه محبت و اینهمه مظلومیت


    تو ! قطعی ترین "اتفاق ِ" جهانی ؛
    و من ، مطمئن ترین "منتظر ِ" جهان..
    چه تناسب خوبی "اتفاقی" به نام ِ " تو " ، و "انتظاری" به نام ِ " من ".
    (( اللهم عجل لوليك الفرج ))



  4. #3
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    نوشته ها
    3
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ببخشید قضیه سیلی زدن به زهرا چیه؟البته بازم شرمندم از سوالم ولی خیلی دوست دارم خانم زهرا روبیشتر بشناسم.

  5. #4
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Post

    نقل قول نوشته اصلی توسط هلن الکسانی نمایش پست ها
    ببخشید قضیه سیلی زدن به زهرا چیه؟البته بازم شرمندم از سوالم ولی خیلی دوست دارم خانم زهرا روبیشتر بشناسم.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    منابع شیعه:
    1-
    علامه مجلسی می نویسد: هنگامی که خواستند علی علیه‏السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه علیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی‏اش صدمه‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشه‏ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل های تاریخی فراوان است.
    خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین می‏نویسد:
    «... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از داخل شدن من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»(بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحین الشریعه، ج1، ص267)
    2-
    طبری در «دلائل الامامه» میگوید: عمر در ضمن نامهای برای معاویه پس از نقل قضیه سقیفه بنی ساعده و بیعت گرفتن برای ابوبکر، چگونگی برخورد با فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را چنین بیان میکند:
    «... به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ که پشت در بود گفتم: اگر علی ـ علیه السّلام ـ از خانه برای بیعت بیرون نیاید، هیزم فراوانی به اینجا بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را در آن بسوزانم یا علی ـ علیه السّلام ـ را برای بیعت به سوی مسجد میکشانم، آنگاه به خالد بن ولید گفتم: تو و مردان دیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گفتم خانه را به آتش میکشم.
    همان دم دستش را از در بیرون آورد تا مرا از ورود به خانه باز دارد، من او را دور نموده و با شدّت در را فشار دادم و با تازیانه بر دستهای او زدم تا در را رها کند، از شدّت درد تازیانه ناله کرد و گریست، نالة او بقدری جانکاه و جگر سوز بود که نزدیک بود، دلم نرم شود و از آنجا منصرف گردم، ولی به یاد کینههای علی ـ علیه السّلام ـ و حرص او بر کشتن قریشیان افتادم. با پای خودم لگد بر در زدم ولی او هم چنان در را محکم نگه داشته بود که باز نشود. وقتی که لگد بر در زدم، صدای نالة فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را شنیدم و این ناله طوری بود که گمان کردم مدینه را زیر و رو کرد. در آن حال فاطمه ـ سلام الله علیها ـ میگفت: «یا ابتاه! یارسول الله! هکذا یُفعل بحبیبتک وا بنتک، آه! یا فضَّةُ الیکِ فخذینی فقدوا... قُتِلَ ما فی احشائی من حملٍ» ای پدر جان! ای رسول خدا! بنگر که این گونه با حبیبه و دختر تو رفتار میشود، آه! ای فضّه بیا و مرا در یاب، که سوگند به خدا، فرزندم که در رحم من بود، کشته شد. در عین حال در را فشار دادم، در باز شد. وقتی وارد خانه شدم؛ فاطمه ـ سلام الله علیها ـ با همان حال روبروی من ایستاد، ولی شدت خشم من، مرا به گونه‌ای کرده بود که گوئی پردهای در برابر چشمم افتاده است، چنان سیلی روی روپوش، به صورت او زدم که به زمین افتاد...»(طبری، دلائل الامامه، ج 2؛ شیخ عباس قمی, بیت الأحزان،‌ص 96 و 97)
    3-
    خصیبی در «الهدایه الکبری» و بحرانی در «العوالم» و همچنین بسیاری دیگر با ذکر سند به نقل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نوشتهاند:
    عمر با لگد بر در خانه کوبید، تا این که در به پهلوی فاطمه ـ سلام الله علیها ـ اصابت کرد، در حالی که، او به جنینی شش ماهه به نام محسن حامله بود و آن جنین سِقط گردید.
    آن گاه عمر، قنفذ و خالد بن ولید هجوم آوردند، عمر بر صورت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ سیلی زد به طوری که گوشوارهاش در زیر مقنعه قطع گردید و صدایش به ناله برخواست و گفت: وا! ابتاه، وا رسول الله!! ابنتکِ فاطمة تکذّب و تضرب و یقتل جنین فی بطنها.
    «و ای پدر! وای رسول الله!! به دخترت نسبت دروغ میدهند، او را میزنند و فرزندش را میکشند.»
    امیرالمؤمنین در این هنگام فضّه را طلبید و گفت: بانویت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را کمک کن آن گونه که زنان حامله را در زایمان کمک می‎کنند. پس همانا از اثر لگد و ضرب در، درد زایمان او را فرا گرفت و محسنش سقط گردید.



    راوی میگوید: امام صادق ـ علیه السّلام ـ آن چنان میگریست و میگفت که محاسنش از اشک تر شد.(خصیبی، الهدایه الکبری، ص 408، بحرانی، العوالم، ج 11، ص 442. )
    1-
    شیخ صدوق در کتاب «الامالی» در حدیثی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با ذکر سلسله سند صحیح به نقل از امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ آورده است که:
    به همراه فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم. ناگهان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ما نگاهی کرد و گریست! گفتم: چه شده یا رسول الله؟! فرمود: «أبکی من ضربتک علی قرن، و لطم فاطمه ـ سلام الله علیها ـ خدّها.» از یاد ضربت شمشیر بر پیشانی تو و سیلی دشمن بر صورت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گریستم. (امالی شیخ صدوق, ص 198)
    این مطلب را علمای دیگر هم نقل کرده اند مانند: ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب ج 2, ص 51؛ ابن نما حلی در ذوب النضار ص 11؛ علامه مجلسی در بحار الانوار ج 44, ص 149.
    2-
    حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ نیز درباره این جریان میفرماید:
    بر در سرایم هیزم انبوهی فراهم ساخته، اخگر آوردند تا ما را بسوزانند و در خانه را، به آتش کشند. من در ورای در قرار گرفتم و آنان را به خدا و پدرم سوگند دادم، که دست از ما بکشند و عوض آن به یاری ما برخیزند. عمر تازیانه را از دست قنفذ، غلام ابوبکر گرفت و بر بازویم فرود‌ آورد، که اثر آن بسان دملی متورّم گردید.
    آن گاه در را با پای خود شکست و آن را به روی من انداخت. من که حامله بودم به رو نقش بر زمین گشتم. آتش زبانه کشید و رخسارم به زمین ساییده شد. او به چهرهام تپانچه (سیلی) زده، آن گونه که گوشواره از گوشم بیافتاد. در این هنگام درد زایمان مرا فرا گرفت و محسنم را بیهیچ گناهی سقط نمودم.(محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج 1، ص 271)
    3-
    شیخ مفید در کتاب اختصاص می نویسد: امام صادق علیه السلام فرمودند : وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله از دنیا رفتند و ابو بکر به جای ایشان تکیه زد ، کسی را به نزد نماینده فاطمه زهرا صلوات الله علیها در فدک فرستاد و او را از آنجا بیرون کرد . پس فاطمه علیها السلام به نزد وی آمده و فرمودند : ای ابو بکر ادعای جانشینی پدرم را کردی و در جای وی نشستی ؛ و به نزد نماینده من فرستاده و او را از فدک بیرون کرده ای در حالی که می دانی که پدرم آن را به من بخشیده بود ( و فدک از‌ آن من است ) و من برای این مطلب شاهد نیز دارم ... پس علی علیه السلام به ایشان فرمود : به نزد خود ابو بکر برو (وقتی که او تنهاست) پس بدرستیکه او از آن دیگری( عمر) سست تر است . و به او بگو ادعای جایگاه پدرم را کرده ای و گفته ای جانشین او هستی و در جای او نشسته ای و اگر فدک برای تو بود و من آن را از تو می خواستم باز هم باید آن را به من می دادی ( از باب احترام ). پس وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد وی رفته و این کلمات را فرمودند ، ابوبکر گفت : راست می گویی ؛ پس کاغذی خواست و در آن در مورد باز گرداندن فدک به فاطمه زهرا علیها السلام نوشت . پس حضرت صادق علیه السلام فرمودند : حضرت فاطمه ( سلام الله علیها )بیرون آمدند و نوشته همراه ایشان بود . پس عمر ایشان را دید و گفت : ای دختر محمد این کتابی ( نوشته ) که همراه توست چیست؟ حضرت فرمودند : این نوشته ایست که ابو بکر آن را در مورد باز گرداندن فدک برای من نوشته است . پس گفت : آن را به من بده ؛ پس حضرت امتناع فرمودند ؛ پس در حالیکه ایشان به فرزندی به نام محسن بار دار بودند عمر با لگد به ایشان زده ، پس محسن از شکم ایشان سقط شد . سپس سیلی به صورت ایشان زد . چنین است که انگار من وقتی را که گوشواره از گوش ایشان افتاد ، می بینم . سپس نوشته را گرفته و پاره کرد .

    پس حضرت به همین منوال گذراند و به سبب ضربت عمر هفتاد و پنج روز ، بیمار بودند و سپس از دنیا رفتند .(الاختصاص , الشیخ المفید , ص 183)
    این مطالب و اسنادی که ذکر شد تنها نمونه هایی بودکه به جهت اختصار به ذکرآنها اکتفا نمودیم.
    ___________________________
    خیلی سختم بود این روایت رو در مورد مادرم نقل کنم. :geryeee: ولی سوالی پرسیده شد و پاسخ گفتم خدمتتان.

  6. #5
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اهانتهای به حضرت زهرا سلام الله علیها

    از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(ع) و اهانت به آن بزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟
    برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقلکرده است.[1]

    البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده‏اند؛ چنان که سید مرتضی رحمه ‏الله علیه در این زمینه می‏گوید:
    «در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند.»[2]
    مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْمُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[3]

    اما منابع اهل سنت:
    1- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ،به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»[4]
    همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیتعلیهم السلام جلوگیری کرد.»[5]
    2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت می‏گوید:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[6]
    3- مقاتل بن عطیه می‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردمبیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[7]
    4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا ماننداسیران دیگر آزاد شد.
    ابو العاص به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم بهزید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقعکجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) ازمکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پپامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباح شمرد.»
    ابن ابی الحدید می‏گوید:
    «من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبرصلی‏الله‏علیه‏و‏آ له وسلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند که باعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح می‏شمرد.»
    ابن ابی الحدید می‏گوید، به استادم گفتم:
    «آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم می‏گویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟
    پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقل نکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است.»[8]
    این قصه، به خوبی نشان می‏دهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خودابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف می‏کند؛ آن جا که می‏گوید: «عَلی اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهلحدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان می‏گویند نقل کرده‏اند.[9]
    5- سکونی یکی از راویان اهل سنت است[10]او می‏گوید: «نزد امام صادق علیه‏السلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیه‏السلام فرمود:ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسرنبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمین بر می‏دارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی می‏کند و از رزق شمانمی‏خورد (پس چرا ناراحتی؟).»
    سکونی می‏گوید: (با کلمات امام صادق علیه‏السلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود:
    «ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَالله‏ِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِالصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلی فُلان[11]چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پیشانی‏اش گذاشت و گویا گریه می‏کرد و فرمود: حال که اورا فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبه خود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی می‏گوید همیشه امام صادق علیه‏السلام اینگونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را می‏شنید به یاد جده‏اش (فاطمه) ومصیبت های او می‏افتاد و همیشه تذکر می‏داد و می‏گفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمهعلیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت.
    توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنی‏گری خویش را نشان داده و ذیل کلام امام صادق علیه‏السلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلب روشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد.
    چنان که ابابصیر از امام صادق علیه‏السلام متن کامل کلام حضرت را به این صورت نقل نموده است:« وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها، سبب فوت فاطمهعلیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمرزد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)[12]
    ب. منابع شیعه:
    نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است:
    هنگامی که خواستند علی علیه‏السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمهعلیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی‏اش صدمه‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشه‏ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل های تاریخی فراوان است.
    خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آنچنین می‏نویسد:
    «... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی اوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَبِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپسفریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من اورا به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، مناز روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»[13]
    آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشه‏هایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.[14]
    ----------------------------------------------------------------------------
    1- شرح نهج البلاغه، ج2، ص60.
    2- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج3، ص76، تلخیص شیخ طوسی.
    3- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24.
    4- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57.
    5- اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص107.
    6- الوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347 ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2،ص292.
    7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 ـ 161.
    8- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگی علی علیه‏السلام ،ص252.
    9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21.
    10- سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهم‏السلام روایت نقلنموده‏اند که علمای شیعه آنان را ثقه می‏دانند و به سخن آنان اطمینان دارند وروایات آنها را می‏پذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی.
    11- شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص417، (منشورات شریف رضی).
    12- بحار الانوار، ج43، ص170.
    13- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحینالشریعة، ج1، ص267.
    [14]کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.

  7. #6
    کاربر جدید sale7a آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    نوشته ها
    2
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    منبع حرف آیت الله بهجت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  8. #7
    حق آب و گل داره خادم اهلبیت آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    خوزستان آوردگاه سرخ دلیران
    نوشته ها
    1,812
    تشکر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    آیت الله بهجت فرمودند: هر دختر شیعه با بی حجابیش یک سیلی به صورت حضرت زهرا سلام الله می زند
    راستی از شما که ادعای رهروی از بی بی را می کنید می پرسم :
    به نظر شما با سیلی زنندگان بر صورت فاطمه چه باید کرد ؟
    حسین من انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدوا لمن عاداکم . الی یوم القیامه کانال شعر من در ایتا : شعر (اسرار درون )

  9. #8
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    نوشته ها
    2
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    داداش من یه جوری میگی چیکار باهاشون باید کرد انگار کافرن یا انگار قاتل زنجیره ای ان.ببینید خود رهبر چی گفته دربارشون (...اینا فقط ک عیب ظاهری دارند شاید پیش خدا بیشتر از ما آبرو داشته باشند....)فقط باید فرهنگسازی کرد
    فقط دولت که مسئول فرهنگسازی نیس والا به خدا باید از داخل خونه ها شروع بشه کار من و تو و بقیس
    والا به خدا کسایی که نماز میخونند خشک و بی روح و امل و نفهم و نچسبو ضد حال نیستند این باور بعی ها با رفتارشون که شاید من و شما هم جزئ همین بعضیا باشیم تو ذهن مردم انداختیم فرهنگ سازی یعنی بهبود اخلاق همه نه فقط کسایی که بد حجابند ما هم باید آدم بشیم که از چادر و نماز خدا و پیر و پیغمبر نارحت نشند ببا نصف مشکلو ما ها درست کردیم....از ما چه خیری دیدند که از حجابی که دادشو میزنیم ببینند.
    باور کنید هنر مندا کافر نیستند خوشگلا کافر نیستند خوشتیپ ها کافر نیستند ...مقداری از این مشکل قصیر ماست. امام صادق میگه مایه ی ننگ ما نباشید
    سر حرفم با همس امیدوارم به خودت نگرفته باشی بخدا منظوری نداشتم.

  10. #9
    حق آب و گل داره خادم اهلبیت آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    خوزستان آوردگاه سرخ دلیران
    نوشته ها
    1,812
    تشکر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط alaedin نمایش پست ها
    داداش من یه جوری میگی چیکار باهاشون باید کرد انگار کافرن یا انگار قاتل زنجیره ای ان.ببینید خود رهبر چی گفته دربارشون (...اینا فقط ک عیب ظاهری دارند شاید پیش خدا بیشتر از ما آبرو داشته باشند....)فقط باید فرهنگسازی کرد
    فقط دولت که مسئول فرهنگسازی نیس والا به خدا باید از داخل خونه ها شروع بشه کار من و تو و بقیس
    والا به خدا کسایی که نماز میخونند خشک و بی روح و امل و نفهم و نچسبو ضد حال نیستند این باور بعی ها با رفتارشون که شاید من و شما هم جزئ همین بعضیا باشیم تو ذهن مردم انداختیم فرهنگ سازی یعنی بهبود اخلاق همه نه فقط کسایی که بد حجابند ما هم باید آدم بشیم که از چادر و نماز خدا و پیر و پیغمبر نارحت نشند ببا نصف مشکلو ما ها درست کردیم....از ما چه خیری دیدند که از حجابی که دادشو میزنیم ببینند.
    باور کنید هنر مندا کافر نیستند خوشگلا کافر نیستند خوشتیپ ها کافر نیستند ...مقداری از این مشکل قصیر ماست. امام صادق میگه مایه ی ننگ ما نباشید
    سر حرفم با همس امیدوارم به خودت نگرفته باشی بخدا منظوری نداشتم.
    اتفاقا" نه تنها ناراحت نیستم بلکه خوشحال شدم وقتی دیدم به هر حال شما هم دل میسوزانید اما شیوه ها فرق داره .
    بنده یک تاپیکی زدم و در این خصوص نظر همه را خواستم و جمع بندی هم کردم .اگر سری به آن بزنید میفهمی که همه ی نظرات خوب بچه ها را پسندیدم .(فراخوان در خصوص کنترل حجاب )
    شما درست میفرمایید کار ریشه ای روی خانواده ها کم شده . مسئولین فرهنگی بیشتر به دعواهای سیاسی می پردازند تا به فرهنگ و معارف دین .
    اما اینکه از ما چه خیری دیدند ...
    از یکی مثل من نوعی که هیچ .
    اما واقعا اینهمه جانفشانیها را ندیدند ؟ یک ذره ای نگفتند اینها چرا اینطور پر پر شده اند ؟ حال جانبازان را نمی بینند ؟ نمی گن اینها چرا به این روز افتادن ؟
    کی گفته هنرمندا کافرن ؟ خوشگلا کافرن ؟ و...
    مگه آدمای محجبه خوشگل و خوش تیپ نیستند ؟ مگه هنرپیشه ی با حجاب و وقار نداریم ؟ تازه مگه بی حجابا خوشگل و خوشتیپند ؟ راستی اگه اون رنگ رنگیاش یک روز بدون مالوندن اون همه خمیر های شیمیایی بیرون بیان که از خنده غش میکنی .
    آنچه آیت الله بهجت فرمود یک تشبیه در سطح واقعیته . یعنی با اشاعه ی فحشا و منکری که فاطمه زهرا آن حساسیت رابرای از بین بردنش انجام می دادند ، روح او آزرده میشود . بی بی از اینکه کسی بگویدمن رهرو او هستم و اینگونه از دستوراتش تخطی کند ناراحت و دلگیر میشود .و بقول آیت الله این حُرمت شکنی ها در جامعه به مثابه ی سیلی زدن به آن بزرگوار است . یعنی پشت پا زدن به آرمانهای زهراست .
    این حقیر هم با زد و بندها مخالفم . اما اینکه این تخلفات اخلاقی نوعی سیلی زدن به آن بانوی مطهره است را باید به گوش بی حجاب رساند و این مقایسه را به او گفت .اگر کافر نیست و عناد با ارزشها ندارد (که اغلب همین طور است الحمدلله ) پس باید در فکر فرو رود که چه می کند .
    نگفتم مثل دشمن فاطمه زهرا که به او سیلی زد بگیریم و اعدامش کنیم . گفتم به او برسانیم که منطقا" این فعل زشت شما این مصداق را پیدا می کند .
    حسین من انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدوا لمن عاداکم . الی یوم القیامه کانال شعر من در ایتا : شعر (اسرار درون )

  11. #10
    یه دنگ سایت به نامشه بصیر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,261
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بی حجابی و بی حیایی زنان، سیلی به گوش اهل بیت (علیهم السلام) است
    امام رضا (علیه السلام) به خانمی فرمودند: «بی­ حجابی و بی­حیایی شما یک سیلی به گوش ماست». توجه کنید که یک خانم با هر یک بار رعایت نکردن حجاب، چگونه سیلی به گوش ائمه (علیهم السلام) می زند.


    ما نمی دانیم با بدحجابی و بی حجابی مان با دل امام زمان (علیه السلام) چه کار می کنیم؛ چقدر حضرت را غمگین و ناراحت می کنیم؛ اگر انسان باطن این شهوت رانی را ببیند که چه جهنمی برای خودش درست کرده است، خودش از آن متنفر می شود.
    حجاب مانند سایر دستورات الهی است که حدود و اندازه هایی دارد. این حکم الاهی به زن دستور می­ دهد که در برخورد با نامحرم و در پوشش خود، حدود الاهی را رعایت کند.
    ما باید بدانیم که همه چیز در دنیا دارای منطق ریاضی است و نمی توانیم روی مسئله ای دست بگذاریم و بگوئیم مثلاً من نماز
    می­خوانم، روزه می گیرم و... اما به دنبال شهوت­ رانی های حرام هم هستم.
    بعضی افراد هفت قلم آرایش می کنند، اما حرم هم می روند تا عذاب وجدان نداشته باشند. یعنی به خود و دیگران میخواهند بگویند که هم باخاندان اهل بیت (علیهم السلام) رابطه داریم و هم فسادمان را دنبال می کنیم. این همان تصور نادرست ترازوی اعمال است که خیال می کنند اگر کمی هم از اعمال نیک در ترازویمان بگذاریم، گناهانمان را برطرف می کند، بدون این که قصد دست کشیدن از گناه را داشته باشیم.
    بدانیم که ریاضیات حجاب را خدا برای زن چنین تعیین کرده که اگر یک تار مویش عمداً بیرون باشد، روز قیامت با همان تار مو در جهنم آویزان می شود. پس حجاب حدود ریاضی دارد که چنین شکلی به خود می گیرد. متأسفانه بعضی از خانم ها مقنعه و روسری دارند، اما حجاب را رعایت نمی کنند. این ها نمیدانند که ریاضیات و اندازه حجاب بایستی دقیقاً رعایت شود.
    حجاب فقط پوشیدن پوست و موی بدن نیست، بلکه پوشاندن اندام است. یعنی لباس باید آن قدر گشاد باشد که اندام و حجم اندام زن معلوم نشود. بنابراین، ما برای این که بتوانیم به هدف خلقتمان برسیم، باید با دلشوره تمام این ریاضیات را دنبال کنیم.
    (زیارت عاشورا/188)

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شفاعت وسیع حضرت معصومه
    توسط محبّ الزهراء در انجمن حضرت فاطمه معصومه (س)
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-02-2014, 17:00
  2. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 25-10-2013, 19:51
  3. ويژه نامه رحلت أم المؤمنين حضرت خديجه كبرى سلام الله عليها
    توسط مجنون العباس در انجمن حضرت خدیجه (س)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 18-07-2013, 13:17
  4. فاطمیه، پیروزی حق بر باطل
    توسط گلنرگس در انجمن فاطمة الزهراء (س)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 29-06-2013, 12:09
  5. شیعه و دفاع از حریم آن در خطبه های حضرت زهرا علیهاالسلام
    توسط golenarges در انجمن فاطمة الزهراء (س)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 13-04-2013, 19:19

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه