نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: تا فرصت باقي است وصيّ خود باشيم

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض تا فرصت باقي است وصيّ خود باشيم

    تا فرصت باقي است وصيّ خود باشيم








    يكي از اشتباهات بزرگ مردم همين است كه كار مربوط به خودشان را انجام نمي‌دهند و حواله به غير مي‌كنند. مرد به قولِ خود، مسلمان است و اعتقاد به خدا و پيامبر و امام و معاد دارد و در عين حال، عمل به وظايف ديني خود نمي‌كند، نه در عبادات بدني و نه در انفاقات مالي. تنها دلش خوش است به اين كه وصيّت كرده پس از من نمازهاي نخوانده‌ام را بخوانيد، روزه‌هاي نگرفته‌ام را بگيريد، حجّ نرفته‌ام را برويد و خمس و زكات نداده‌ام را بدهيد.آفرين بر اين زرنگي و كلاه‌برداري!! امّا از شما چه پنهان كه فرموده‌اند:
    هَيهاتَ لا يُخدَعُ اللهُ عَن جَنَّتِهِ وَ لا تُنالُ مَرضاتُهُ اِلاّ بِطاعَتِهِ؛
    خدا هيچ‌گاه راجع به بهشتش فريب نمي‌خورد [و كلاه سرش نمي‌رود] و رضايتش جز از طريق طاعتش حاصل نمي‌شود. (شرح نهج‌البلاغه‌ي فيض،خطبه‌ي129)
    تو داري از مال ديگران استفاده مي‌كني، نه از مال خودت، زيرا پس از مرگ انسان،تمام دارايي‌اش منتقل به وارث مي‌شود؛ حتّي آن پيراهن تنش كه موقع جان دادن به تنش بوده، مال وارث مي‌شود. اگر بخواهند براي غسل دادن،آن پيراهن را پاره كنند، بايد با اذن وارث باشد. حالا خداوند منّان از باب ارفاق و لطف خاصّ خود اجازه داده كه انسان تا يك سوّم مالش، سفارش‌هايي راجع به پس از مرگش داشته باشد. حالا اگر آن وارث، آدم صالحي باشد و به وصيّت مورث عمل كند تازه او(خودِ وارث) به وظيفه‌ي شرعي خودش عمل مي‌كند و بهره و ثوابش را هم خودش مي‌برد. فرضاً اگر وارث نمازهاي نخوانده‌ي ميّت را بخواند آن نماز وارث خيلي اثر كند، آن ميّت را به گودال‌هاي جهنّم كه مال تارك‌الصّلوه هاست نمي‌برند امّا آن نماز وارث هرگز نمي‌تواند آن ميّت را به غرفه‌اي از غرفه‌هاي بهشتي كه مال نمازخوان‌هاست، برساند؛ زيرا بهشت رفتن، نياز به تقوا و ترس از خدا دارد و آن در دنيا با عمل خود انسان به وظايف و تكاليف الهي، به دست مي‌آيد، نه با عمل وارث كه به وظيفه‌ي خودش عمل مي‌كند و ثوابش را هم خودش مي‌برد.
    مردي كه اموال فراوان داشت،مزرعه و نخلستان و باغ و...آدم صالحي هم بود و تمام حقوق خدا و بندگان خدا را ادا كرده بود و ذمّه‌اش مشغول به حق كسي نبود، بيمار شد و رسول اكرم…به عيادتش تشريف فرما شدند و كنار بسترش نشستند. او گفت: يا رسول الله! من تمام حقوقي را كه از خدا و بندگان خدا در ذمّه‌ام بود، ادا كرده‌ام و بدهكاري ندارم.تنها انبار خرمايي دارم كه از من باقي مي‌ماند. حال از حضرتعالي تقاضا مي‌كنم پس از مرگ من درِ آن انبار را باز كنيد و آنچه خرما هست در ميان مستمندان تقسيم كنيد. رسول خدا هم قبول وصيّت كرد و پس از مرگ او، در انبار را باز كرد و آنچه خرما بود، در ميان مستمندان تقسيم كرد و پس از خالي شدن انبار خم شد و از ميان خاك‌ها يك دانه‌ي خرما برداشت و دست خودش را بلند كرد كه همه ببينند. بعد فرمود: اي مردم! اين كه در دست من است، چيست؟ گفتند: يك دانه‌ي خرماست.فرمود: بدانيد! اگر اين مرد در زمان حيات خودش اين دانه‌ي خرما را انفاق كرده بود ثوابش بيشتر بود از انفاق اين انبار خرما كه من به وصايت از او انجام دادم.
    يعني؛ بيدار باشيد اي مردم! تا خودتان زنده‌ايد، كارتان را انجام دهيد.دلگرم به وصيّت و عمل به وارث خود نباشيد.اولاد وارث امروز اكثراً اهل عمل به وصيّت نمي‌باشند.فرضاً هم كه باشند، كار آنها ايجاد ملكه‌ي تقوا كه تنها وسيله‌ي راهيابي به بهشت خداست در جان شما نمي‌كند كه خدا فرموده است:
    ...إنَّ أكرَمَكُم عِندَ اللهِ أتقاكُم... ؛ حجرات،آيه‌ي13
    ...ملاك كرامت در نزد خدا تقواي شماست...
    هر كه متّقي‌تر است، در نزد خدا گرامي‌تر است.واقعيّت تقوا تحوّلي است كه در جوهر روح انسان پيدا مي‌شود و اين كلوخ بي‌ارزش، تبديل به طلاي پرارزش مي‌گردد كه ما را براي همين تحوّل روحي به اين دنيا آورده و در مسير تقرّب به خدا قرار داده‌اند كه از اين مرحله‌ي كلوخي حركت كنيم و به مرحله‌ي طلايي برسيم و از اين دنيا برويم و اين تنها راهش، عمل به وظايف و تكاليف الهي است، نه وصيّت به عمل كردن وارث پس از مرگ كه هيچ اثري در تحوّل روحي و پيدايش ملكه‌ي تقوا در روح ميّت نخواهد داشت. حضرت امام صادق†فرموده‌اند:
    عَلِمتُ اَن عَمَلِي لا يَعمَلُهُ غَيرِي فَاجتَهَدَت؛
    دانستم كه كار مرا كسي غير من انجام نخواهد داد و لذا كوشيدم كه خودم، كار خودم را انجام بدهم [و واگذار به ديگري نكنم].
    نقل كرده‌اند: پدر و پسري با هم شبي در يكي از كوچه‌هاي تاريك زمان سابق راه مي‌رفتند. آن زمان چراغ برق نبود و با فانوس دستي راه را روشن مي‌كردند. اعيان و اشراف مخصوصاً فانوس‌كش داشتند كه جلو مي‌افتاد و راه را براي آنها روشن مي‌كرد. آن پسر هم فانوس به دست گرفته بود و پشت سر پدر راه مي‌رفت. در اثناي راه پدر برآشفت و گفت: آخر اي آدم نادان! فانوس را از جلو مي‌برند نه از پشت سر. پسر كه آدم عاقلي بود دنبال فرصت مناسبي مي‌گشت كه پدر را موعظه كند؛ گفت:اي پدر بزرگوار! اگر مطلب چنين است پس چرا شما خودتان در مسير آخرت فانوس را جلوتر از خود نمي‌فرستيد تا راه را براي شما روشن كند؟ درباره‌ي اموالي كه داريد به من وصيّت مي‌كنيد كه پس از شما چنين و چنان كنم و فانوس را از پشت سرتان بياورم و راه‌هاي برزخ و محشر را براي شما روشن كنم و حال آن كه فانوس را از جلو مي‌برند نه از پشت سر!پدر كه اين حرف بلندِ هشياركننده را از پسر شنيد گفت: احسنت اي پسرم! چه زيبا سخن گفتي و از خواب بيدارم كردي و حقّاً كه فانوس‌كش من شدي.نقل از صفير سعادت، شماره‌ي12،مورخ25/8/86
    آداب وصيّت و بركات آن
    } شخصي به امام صادق†عرض كرد: مرا موعظه نما، حضرت فرمود: آماده‌ي سفر مرگ باش. از اعمال خالص و اموالت توشه‌ي زياد بردار چون سفر طولاني است.بدان كه بعد از تو برايت نمي‌آورند، خودت وصيّ خودت باش.(كس نيارد ز پس، تو پيش فرست) و از لوازم اين سفر وصيّت است كه خداوند حميد در قرآن مجيد مي‌فرمايد:
    كُتِبَ عَلَيكُم إذا حَضَرَ أحَدَكُمُ المَوتُ إن تَرَكَ خَيراً الوَصِيَّه... ؛(بقره،آيه‌ي180)
    بر شما واجب و مقرّر شد هرگاه يكي از شما مرگش فرا رسد، اگر داراي مال و منال است وصيّت كند...
    } رسول خدا…فرمود: خوشا به حال كسي كه شب بخوابد و وصيّت نامه‌ي او زير سرش باشد.
    } اگر وصيّت نوشته شود در واقع شخص با اراده‌ي خود هر آنچه را كه در ايّام حياتش آرزوي انجام آن را داشته و موفّق به تحقّق آن نشده در قالب وصيّت نامه ذكر مي‌كند. البتّه اگر انسان بتواند قبل از مردن كارهاي مورد نظرش را انجام دهد فضيلتش بيشتر و تأثيرش در كمال و قرب او افزونتر است.
    } روزي رسول اكرم…از جمعي سؤال كرد: كدام يك از شما مال ورثه را بيشتر از مال خودش دوست مي‌دارد؟ هيچ‌كس پاسخي نداد. حضرت فرمود: همه‌ي شما چنين هستيد. همه مي‌گوييد مال من. مال شما سه قسمت است. يك قسمت را مي‌خوريد، بخش ديگر را مي پوشيد و قسمت سوّم خيرات و صدقاتي است كه در ايّام حيات مي‌بخشيد و بقيّه را با جديّت حفظ كرده؛ براي ورثه مي‌گذاريد.
    } خوب است بدانيم شخص چنانچه وصيّت نكند و بميرد بعداً غير از خرج‌هاي ضروري(كفن و دفن) خود هيچگونه حقّي به مال و دارايي خود ندارد و همه‌ي اموال به ورثه مي‌رسد.
    } وصيّت نشانه‌ي آن است كه انسان بعد از مرگ هم مي‌تواند از مال خود استفاده كند و راهي به سوي خيرات داشته باشد و با وصيّت مي‌تواند ثلث مال خود را نسبت به تدارك برخي از واجباتي كه به جا نياورده يا صحيح انجام نداده اختصاص دهد و نسبت به پرداخت ردّ مظالم و ديون ناشناخته اقدام كند و از بار سنگين آنها خود را نجات دهد و سفارش به خيرات و صدقات بنمايد.
    } انسان اگر وصيّت نكند ورثه‌ي او بعداً متحيّر و بلاتكليف خواهند شد.
    } وصيّت براي مدّعيان احتمالي كه قصد سوء استفاده دارند عاملي بازدارنده است.
    } اركان وصيّت بر چهار پايه است:
    1. وصيّت كننده(موصي).
    2. كسي كه از وصيّت استفاده مي‌كند(موصي له).
    3. چيزي كه به عنوان وصيّت پرداخت مي‌شود(موصي به).
    4. كسي كه به وصيّت عمل مي‌كند(وصي).
    } اصل وصيّت مستحبّ و از امور پسنديده است، ولي در بعضي موارد وصيّت واجب مي‌شود؛ مانند آن كه در پرداخت حقوق واجب كوتاهي كرده يا امانتي نزد او هست يا امانت از او گرفته شده يا به گونه‌اي است كه با وصيّت نكردن به نظام يا اجتماع يا خانواده‌ي خود خسارتي وارد مي‌كند. يا صغير دارد يا قرض و طلبي از كسي دارد و مانند آن. گاهي وصيّت مباح است مثل وصيّت به نوع شغل و حرفه و لباس و گاهي وصيّت مكروه است مثل وصيّت به مقبره سازي و... و گاهي وصيّت حرام است مانند وصيّت به گناه، ايجاد مركز فساد، انتشار كتب ضالّه و...
    } اغلب مردم درباره‌ي وصيّت، تنظيمِ آن و اين كه وصيّت براي چه اموري است و چگونه بايد باشد اطّلاع دقيقي ندارند يا در قالب وصيّت سفارش‌هايي مي‌كنند كه غالباً مشروعيّت ندارد، مثلاً همسرش بعد از مرگ او ازدواج نكند يا ارث به يكي از فرزندان او داده نشود يا اموال خود را به دلخواه بين ورثه تقسيم مي‌كند يا وصيّت مي‌كند جنازه‌ي او را در جاي خاصّي دفن كنند كه از توان بازماندگان بيرون است. يا اينكه شصت سال نماز قضا براي او بخوانند و امثال آن كه معلوم است جز آزردگي بازماندگان، ثمر ديگري ندارد.
    } وصيّت بايد دور از كينه و عداوت و حبّ و بغض نوشته شده باشد.
    } رسول اكرم…فرمود: گاهي انسان شصت سال عبادت مي‌كند ولي چون وصيّت نامه‌ي خود را عادلانه تنظيم نكرده عذاب مي‌شود.
    } نقل مي‌كنند: كسي با وجود داشتن فرزنداني، تمام اموال خود را قبل از مرگ در راه خدا بخشيد، پس از مرگ و دفن او خبر به پيغمبر رسيد فرمودند: اگر قبلاً به من خبر داده بوديد نمي‌گذاشتم او را در قبرستان مسلمانان دفن كنند.
    } وصيّت نامه به گونه‌اي تنظيم شود كه همواره سبب ياد خوش و طلب مغفرت بازماندگان و منبعي از خيرات باشد.
    } بخشيدن وسايل خانه و پيش‌بيني مسكن و منبع مالي براي همسر، نشانه‌ي محبّت و قدرشناسي از اوست.
    } در مورد سهم ورّاث بهتر است تقسيم و تفكيكي صورت نگيرد، زيرا سهم هر يك از ورثه از جانب شرع و قانون به طور كامل مشخّص شده است.
    } توصيه مي‌شود هرگونه تنبيه و تشويقي در زمان حيات صورت گيرد و به وصيّت و بعد از مرگ منتقل نشود.
    وصيّت از لحاظ محتوا بر دو قسم است:
    اخلاقي ـ معنوي كه وصيّت كننده نظر و خواست خود را اعلام مي‌دارد؛ مثل سفارش به تقوا و نماز و حجاب و...
    مالي ـ حقوقي كه شامل حقوق شرعي، بدهي و طلب و سفارش به انجام صدقات و ردّ مظالم و خرج ثلث در آن مشخّص مي‌شود.
    احكام وصيّت
    كسي كه وصيّت مي‌كند بايد عاقل و بالغ باشد و از روي اختيار وصيّت كند و حاكم شرع او را از تصرّف در اموالش منع نكرده باشد. شخص در حال خودكشي وصيّتش مورد قبول نيست.
    وصيّت براي حيوانات باطل است؛ مثلاً وصيّت كند تمام يا قسمتي از مالم براي اسب، گربه يا سگم باشد.
    وقتي انسان نشانه‌هاي مرگ را در خود ديد بايد فوراً امانت هاي مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهكار است تأديه كند. اگر خمس و زكات و مظالم بر گردن اوست ادا كند. اگر نماز قضا دارد بخواند و اگر مالي پيش كسي دارد يا در جايي پنهان كرده اطّلاع دهد و براي خود وصيّ تعيين كند.
    تعيين وصيّ
    1ـ وصي بايد مسلمان، بالغ، عاقل و مورد اطمينان باشد، بي‌‌اعتنا به مال دنيا، آگاه به قانون و احكام و مطّلع از امور مالي باشد.وصيّ مي‌تواند زن يا مرد باشد.
    2ـ انسان مي‌تواند يك يا چند نفر را وصي قرار دهد و به او اطّلاع دهد و براي حسن اجراي كارهاي وصيّ براي او ناظر انتخاب كند. ناظر بايد با نظارت خويش دلسوزانه عمل نموده و با ورثه و وصي همكاري‌هاي لازم را بنمايد.
    3ـ اگر ميّت صغير دارد براي آنها قيّم تعيين كند و مي‌تواند براي قيّم، ناظر قرار دهد.
    4ـ وصيّ مي‌تواند با حفظ وصايت، قيّم باشد.
    5ـ اگر زني فوت كرد و صغير داشت قيّم پدر بچّه‌ها مي‌شود.
    وظايف وصيّ
    1ـ وصيّ مي‌تواند وصايت را تا موقعي كه موصي زنده است رد كند و به او اطّلاع دهد.
    2ـ وصيّ پس از اطّلاع و قبول وصيّت بعد از مرگ موصي نمي‌تواند آن را رد كند.
    3ـ اگر بعد از مرگ، موصي فهميد او را وصي قرار داده‌اند حق ندارد رد كند و خود را عزل و امور را به ديگري واگذارد.
    4ـ اگر موصي براي وصي "ناظر" قرار داده كارهايش بايد موافق با نظر ناظر باشد.
    5ـ موصي مي‌تواند بگويد بعد از مردن وصيّ تعيين شده، شخص ديگري وصي باشد.
    6ـ اگر وصي به تنهايي نتواند كارهاي ميّت را انجام دهد حاكم شرع براي او كمك تعيين مي‌كند.
    7ـ وصي حق ندارد وصيّت را هيچگونه تغييري بدهد، مگر در صورتي كه دستور به انجام كارهاي خلاف و ترك واجبي شده باشد.
    8 ـ وصي سعي كند در اجراي مفاد وصيّت دقّت و رعايت عدالت را بنمايد و در پرداخت ديون متوفي اعمّ از مالي يا عبادي هر چه سريعتر اقدام كند كه او در قبر چشم انتظار است.
    9ـ چنانچه وصي فرزند انسان باشد، احتياط آن است كه وصيّت پدر را رد نكند.
    10ـ وصي با حضور ناظر، قيّم و ورثه جلسات مشورتي تشكيل دهند تا با موافقت و جلب نظر همه، كار وصيّت آسان گردد.
    11ـ اگر ثلث از طرف ورثه در اختيار وصي قرار نگرفت مشاجره و دعوا نكند.
    12ـ ورثه با وصي مدارا كنند و با او نزاع نكنند تا او بتواند به بهترين وجه وصيّت را اجرا كند.
    13ـ وصي از هزينه‌ها و مجالس بيهوده و تشريفاتي جلوگيري كند.
    14ـ هر قسمتي كه موصي وصيّت كرده، بايد مطابق گفته‌ي او عمل كنند و حقّ جابجايي و كم و زياد كردن ندارند.
    15ـ وصي نسبت به اموالي كه بر حسب وصيّت در دست او مي‌باشد حكم امين را دارد و ضامن نمي‌شود مگر در صورت تعدّي يا تفريط(تعدّي يعني از حدود وظايفي كه از سوي موصي براي او تعيين گرديده خارج شود و تفريط يعني سهل‌انگاري و كوتاهي كند) كه در اينگونه موارد ضامن است و بايد از عهده‌ي خسارت برآيد.
    تجديد يا تغيير وصيّت
    1ـ اگر انسان از وصيّت خود برگردد يا آن را عوض كند، وصيّت قبلي باطل و بعدي معتبر است.
    وصيّت تا زماني‌كه موصي در قيد حيات است قابل تغيير است.
    3ـ اگر موصي از بعضي جهات وصيّت برگردد بقيّه‌ي آن به قوّت خود باقي است.
    4ـ هر كس مي‌تواند قسمتي يا همه‌ي اموال خود را به ديگري صلح نمايد، اين بخشش يا بايد از ثلث داده شود يا با رضايت ورثه از سهم الارث.
    5ـ اگر كسي به موجب وصيّت، يك يا چند نفر از ورثه را از ارث محروم كند، چون مثلاً فلان فرزندم فاسد است؛ يا اين كه با همسرش اختلاف دارد، اين امر نافذ نيست؛ يا برعكس وصيّت كند كه به يكي از ورثه اضافه بر سهم دهند نافذ نيست، ولي مي‌تواند از ثلث خود به او بدهد.
    احكام ثلث مال
    1ـ هر كس حق دارد يك سوّم از اموال خود را وصيّت كند تا به مصرفي كه تعيين كرده برسانند.
    2ـ اگر وصيّت نكرد و از دنيا رفت هيچگونه حقي بر اموال خود ندارد و همه‌ي آنها متعلّق به ورثه مي‌باشد.
    3ـ هزينه‌ي كفن و دفن و ساير تجهيزات به مقدار معمول و شئون، از اصل دارايي به جا مانده از ميّت برداشته مي‌شود.
    4ـ حجّ واجب و بدهي‌ها و حقوقي مثل خمس و زكات و مظالم و ديات و مهريه زن كه اداي آنها واجب است و به عهده‌ي او هست را بايد از اصل مال ميّت بدهند؛اگر چه براي آنها وصيّت نكرده باشد و بعد از ردّ آنها اگر اضافه ماند چنانچه وصيّت به ثلث كرده به دستور او عمل مي‌كنند وگرنه، خالصِ مانده پس از كسر بدهي‌ها متعلّق به ورثه است.
    5ـ بدهي‌هاي مدّت‌دار ميّت بعد از مردن او "حال" مي‌شود، يعني مدّت از بين مي‌رود.
    6ـ اگر مصرفي را كه ميّت معيّن كرده از ثلث او بيشتر باشد وصيّت براي مقدار بيشتر در صورتي صحيح است كه ورثه كاري كنند كه معلوم شود عملي شدن وصيّت را اجازه داده‌اند، تنها راضي بودن آنها كافي نيست و اجازه به صورت امضاء يا تنفيذ است.
    7ـ اگر مصرفي را كه ميّت معيّن كرده از ثلث او بيشتر باشد و پيش از مردن، ورثه اجازه دهند كه وصيّت او عمل شود، بعد از مردن او نمي‌توانند از اجازه‌ي خود برگردند.
    8 ـ موصي مي‌تواند هر كدام از مال خود را ثلث قرار دهد به شرطي كه زيادتر از ثلث نباشد مثلاً باغ، خانه، اثاث و غيره.
    وصيّت بر ثلث از داراييِ زمان موت نافذ است؛ مثلاً كسي كه سال‌ها قبل از مرگ وصيّت كرده كه مال بيشتري داشته يا كمتر، نمي‌توان آن را ملاك قرار داد. ملاك دارايي وقت مرگ است.
    10ـ اگر وصيّت كند ثلث مال او را نفروشند و عايدي آن را به مصرف برسانند بايد مطابق آن عمل شود.
    11ـ وصيّت به مقدار ثلث، نافذ و به مازاد بر آن نافذ نيست،مگر با اجازه‌ي همه‌ي ورثه، اگر بعضي نسبت به مازاد ثلث به توافق نرسند نسبت به سهم آنها كه راضي‌اند، مازاد نافذ است.
    زمان تصرّف اموال
    1ـ اگر كسي كه از دنيا رفته و وجوهات شرعيّه از قبيل خمس، مظالم و غيره بدهكار باشد، تا آنها اداء نشود هيچ‌يك از ورثه، وصي و غيره حق تصرّف در اموال او ندارند، مگر اجازه گرفته شود يا كسي ضامن شود.
    2ـ اگر كسي وصيّت كرده يا نكرده فوت كرد و قرض و بدهكاري داشت نمي‌شود از اموالش تصرّف كرد يا روي فرش او نمي توان نماز خواند، حتّي ورثه. مگر در صورتي كه طلبكار راضي شده يا اجازه دهد.
    3ـ اگر كسي فوت كرد و يك نفر يا بيشتر از ورثه غايب بودند، هيچ‌كس نمي‌تواند در اموال او تصرّف كند، مگر آن كه سهميه‌ي وارث غايب، جدا شود يا از حاكم شرع يا سه نفر مؤمن اجازه گرفته شود.
    4ـ تا زماني‌كه يك سوّم حقّ ميّت كه وصيّت كرده از كليه‌ي اموال جدا نشده باشد هيچ‌كس حقّ تصرّف در تمام اموال را ندارد.
    5ـ اگر زني بخواهد در چيزهايي كه در آنها ارث نمي‌برد مانند خانه‌ي مسكوني و زمين تصرّف كند بايد از ورثه‌ي ديگر اجازه بگيرد و ورثه‌ي ديگر هم تا سهم زن را نداده‌اند در چيزهايي كه زن از قيمت آنها ارث مي‌برد مانند بناء و درخت، بدون اجازه‌ي او نمي‌توانند تصرّف كنند.
    6ـ ديه‌اي كه به گردن انسان هست اگر طلبكار ديه از دنيا رفته باشد به وارث او مي‌رسد.
    7ـ ماليات بر ارث مربوط به ورثه مي‌باشد و ربطي به ميّت و ثلث او ندارد،چون دَين او نبوده و از سهم‌الارث كم مي‌شود.
    8 ـ اجرت نماز و روزه‌ي قضاي ميّت از ثلث او مي‌باشد.
    طرز نگارش وصيّت نامه
    هنگامي كه انسان قصد وصيّت دارد شايسته است كه روح و جسم خود را پاك كند، غسل نمايد، وضو بگيرد و به درگاه خداوند از گناهان خود توبه كند. رو به قبله بنشيند و با توكّل به خدا و كمك از او با كمال آرامش به دور از هرگونه حبّ و بغض و وسوسه‌هاي شيطاني وصيّت كند و بداند در همه حال خدا ناظر است و سعي كند هيچگونه حقّي از كسي زايل نشود.
    در نگارش وصيّت با افراد خبره و دلسوز مشورت نموده و از راهنمايي آنان استفاده شود. جملات وصيّت نامه رسا و گويا باشد تا از ايجاد ابهام در اجراي آن جلوگيري شود. وصيّت نامه را در دفترچه‌هاي چاپي نوشته و پس از امضاء و ثبت در دفتر اسناد به رؤيت و امضاي مجتهد محل، وصي، ناظر، قيّم و كليه‌ي ورثه برساند.
    محلّ وصيّت نامه در جايي تعيين شود كه با وجود مصون بودن از دسترسي ديگران به هنگام نياز، به آساني قابل مراجعه باشد. از روي اصل وصيّت نامه يكي ـ دو نسخه بايد تهيّه كرد و نزد وصي يا افرادي امين گذاشت كه اگر اتّفاقي افتاد باعث سرگرداني نشود.
    انواع وصيّت
    وصيّت گاهي شفاهي است كه انسان به وصي يا ورثه، سفارشاتي به صورت زباني وصيّت مي‌كند و دستور انجام كارهايي را بعد از خود مي‌دهد و گاهي وصيّت كتبي است كه بر سه نوع است:
    1ـ به قلم خود مي‌نويسد يا شخص ديگري براي او مي‌نويسد و داراي تاريخ و مُهر و امضاي وصيّت كننده است.
    وصيّت نامه‌ي رسمي كه در دفترخانه اسناد رسمي حاضر شده و آن را مي‌نويسد و امضاء مي‌كند و گواهي در دفتر ثبت مي‌شود.
    وصيّت نامه، سرّي است كه پس از تنظيم و ثبت در "صندوق امانات ثبت اسناد" به امانت گذاشته مي‌شود.
    وصيّت نامه متضمّن اين نكات باشد
    1ـ اقرار به يگانگي خدا و رسالت پيغمبران و كليه‌ي اعتقادات شيعه‌ي اثني عشري.
    2ـ توصيه‌ي بازماندگان به تقوا، خداشناسي، حجاب، عفاف و نماز.
    3ـ معرّفي خود با نام و نشاني براي آيندگان.
    4ـ محلّ دفن و در صورت امكان تجهيزات و مراسم.
    5ـ انجام وظايف شب اوّل قبر و نماز و خيرات.
    6ـ تعيين مقدار نمازهايي كه فوت شده و روزه‌هاي قضا و حجّ واجب اگر انجام نداده و عبادات مافي الذمّه يا مستحبّ.
    7ـ تعيين بدهي وخمس و زكات و ديون و مظالم و كفّارات و بدهي به مردم.
    8 ـ تعيين و معرّفي وصي و ناظر و در صورت داشتن صغير، قيّم و تعيين اجرت براي آنها.
    9ـ تعيين دارايي و اموال و بدهي‌ها و محل و مشخصّات آنها.
    10ـ تعيين ثلث براي خود و دستور مصرف صحيح براي آنها.(برگرفته از جزوه‌ي وصيّت نامه‌ي آقاي ابوالقاسم ليائي)











    روش وصيّت كردن
    از زبان پيامبراكرم…
    امام صادق†به نقل از پدران بزرگوار خود چنين فرمودند: رسول خدا…فرمود: هر كس در هنگام فوت خود وصيّت نكند، اين كار، نقصي در عقل و مروّت اوست.
    عرض كردند: اي رسول خدا! وصيّت چگونه است؟ فرمود: چون كسي زمان مرگش فرا رسد و مردم(كسان و خويشان او) پيرامونش جمع شدند، بگويد:
    اَللّهُمَّ فاطِرُ السَّمواتِ وَ الاَرض عالِمُ الغَيبِ وَ الشَّهادَه اَلرَّحمنُ الرَّحيم
    اي خداي آفريننده‌ي آسمان‌ها و زمين، داناي نهان و آشكار بخشنده‌ي مهربان.
    من در اين سراي دنيا به درگاه تو اقرار مي‌كنم و گواهي مي‌دهم كه معبودي جز تو نيست، يگانه و بي‌شريكي، محمّد بنده و فرستاده‌ي توست و قيامت آمدني است و شكّي در آن نيست و تو خفتگانِ گورها را برمي‌انگيزي و حساب راست است و بهشت راست است و نعمت‌هاي بهشتي از خوردني و نوشيدني و زناشويي كه خداوند به آنها وعده داده راست است و دوزخ راست است و ايمان راست است و دين چنان است كه تو وصف كرده‌اي و اسلام همانگونه است كه تو تشريع فرموده‌اي و سخن همان است كه تو گفته‌اي و قرآن چنان است كه تو نازل كرده‌اي و تو همان معبود حقيقي و آشكار هستي.
    من در اين سراي دنيا در پيشگاه تو اقرار مي‌كنم كه تو را به عنوان پروردگار پذيرفته‌ام و اسلام را به عنوان دين و محمّد…را به پيامبري و علي†را به امامت و قرآن را به عنوان كتاب آسماني خود و اين كه اهل بيت پيامبر‰امامان من هستند.
    بار خدايا! در هنگام شدايد تو تكيه‌گاه من هستي و به هنگام غم و اندوه تو اميد مني و به گاه گرفتاري‌هايي كه به من هجوم مي‌آورد، تو نيروي پشتيبان مني و ولي نعمت من تو هستي و معبود من و معبود پدرانم تو هستي. بر محمّد و آل او درود فرست و هرگز چشم بر هم زدني مرا به خود وامگذار و در تنهايي وحشتناك قبر، تو مونس من باش و در آن روز كه با تو ديدار مي‌كنم مرا نزد خودت پناه ده.
    و اين پيمان ميّت است در روزي كه وصيّت مي‌كند و وصيّت،حقّي است بر ذمّه‌ي هر مسلماني.
    امام صادق†فرمود: مؤيّد اين وصيّت، اين سخن خداي تبارك و تعالي در سوره‌ي مريم است كه مي‌فرمايد: اختيار شفاعت ندارند مگر كسي كه از جانب(خداي) رحمان پيماني گرفته است و اين همان پيمان است.
    پيامبر…به علي†فرمود: اين وصيّت را بياموز و آن را به خاندان و شيعيانت نيز تعليم ده. آنگاه پيامبراكرم… فرمود: اين روش وصيّت كردن را جبرئيل به من تعليم داد. وسائل الشّيعه/13/353، به نقل از ميزان الحكمه/14/6839
    تبصره: با توجّه به نكته‌ي قابل توجّه پاياني اين روايت شريف اميدواريم شيعيان دورانديش و خيرخواه با تكثير وترويج اين مفهوم سعادت آفرين در بين ساير عزيزان به گوشه‌اي از وظيفه‌ي الهي خود عمل كرده موجب هشياري دوستان و بستگان خود شده، ضمن آموزاندن اين روش كه اصالتي آسماني دارد اين تنبّه نيز پديد آيد كه ياران! پيك اجل نزديك و دير يا زود بايد رحل اقامت به سراي ديگر افكند و اينجا گذرگاهي بيش نيست كه فقط بايد نفسي تازه كرد و بس، مقصد را دريابيم كه فرصت بس اندك است.
    بخشي از وصيّت نامه‌ي حاجيه خانم امين اصفهاني
    به نقل از اربعين هاشميه
    شما را سفارش مي‌نمايم به پرهيزگاري. البتّه آن طور كه شايسته‌ي پرهيزگاري‌است و توجّه به خداي سبحان با تمام همّت و توانايي و اين كه هرگز و در هيچ حال، چه در حال آسايش و تندرستي و چه در حال سختي و بيماري، چه در نعمت و بي‌نيازي و چه در تنگدستي و فقر، چه در عافيت و خوشي و چه در آفت‌زدگي، از او لحظه‌اي غفلت ننماييد و با قلب و زبان هميشه به ياد او باشيد و اوامر و نواهي او را ترك ننماييد و هر صبح و شام نفس خويش را تحت محاسبه قرار دهيد و در هر عمل كه از آن صادر مي‌شود مراقبت داشته باشيد كه مبادا لحظه‌اي از طاعت خداوند تخطّي نماييد و جان و مال و تمام نيروي خود را در راه رضاي خداي تعالي مصروف داريد و خود، وصيّ خويش بوده آنچه را ميل داريد در مالتان انجام شود، خود انجام دهيد. چنان كه حضرت امير مؤمنان علي†فرمودند: خود وصيّ خود باش و با ثروتت آن كن كه ميل داري بعد از تو انجام دهند...
    خود را در شكستن شهوات نفساني به زحمت بيندازيد. بدين‌گونه كه با موارد و انواع تمايلات خويش از لذايذ نفساني، مخصوصاً پرخوري، مخالفت نماييد؛ تا از بندگي نفس امّاره و شياطين مكاره آزاد شويد. زيرا كه پرخوري، هوش و ذكاوت را به تيرگي مي‌كشاند و پري معده، قساوت قلب مي‌آورد. بيشتر كساني كه در اين دنيا سيرتر بوده‌اند، در قيامت گرسنگي آنها طولاني‌تر مي‌شود، چنان كه اخبار بسيار، گوياي اين مطلب است...
    و شهادت مي‌دهم كه وصيّ بعد از پيغمبراكرم… و خليفه‌ي بلافصل او، جدّم اميرالمؤمنين عليّ بن ابيطالب† است و اين كه حسن و حسين و علي بن الحسين و محمّد بن علي و جعفربن محمّد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمّدبن علي و علي بن محمّد و حسن بن علي و الحجّه بن الحسن القائم المهدي(صلوات الله عليهم اجمعين) امامان من هستند.
    و شهادت مي‌دهم كه امام منتظَرُ الحيّ، كه نبيّ اكرم…به ظهورش خبر داده است، در اخبار زياد كه از متواترات است و از طريق خاصّه و عامّه نقل گرديده، به فرمايش او‌… فرمود: مهدي از عترت من و اهل بيت من است در آخرالزّمان ظهور مي‌نمايد و آسمان‌ها به پاس او بركات خود را فرو مي‌ريزند و زمين، بذر و نعمت‌هاي خود را براي او خارج مي‌سازد. پس زمين را پر از عدل و داد مي‌كند چنانچه ظالمان از ظلم و جور پر كرده‌اند...




    وصيّت‌نامه منظوم مرحوم استاد جلال‌الدّين همايي
    پايان شب سخن سرايي
    پـايان شـــب سخـــن سرايـــي
    مـي‌گـفت ز سوزِ دل همايي
    فـريـاد كـزيـن ربـاط كَهـگـِل
    جان مي‌كنم و نمي‌كنــم دل
    مـرگ آختــه تيــغ بر گلــويم
    مــن مـست هـوا و آرزويــم
    روزم سپـري شده است و سودا
    امــروز دهـــد نــويــد فـردا
    مــانده است دمـي و آرزو ساز
    من وعده‌ي سال مي‌دهم بـاز
    آزرده تــنـي فــسرده جـــاني
    در پـوست كشيده استخواني
    در حنجـره‌ام به تنگ، انفــاس
    از فــربهيَم نــشــانه آمـــاس
    بـا دست نــوان و پــاي خــسته
    بـــار سفـــر فــراق بـــستــه
    نــه طاقــت رفــتن و نــه خفتن
    نــه حــال شنـيدن و نه گفتن
    جز وَهم مُحال پــرورم نيــست
    مي‌ميرم و مرگ باورم نيست
    زودا كه كنم به خواب سنگـين
    تـن جامه ز خون سينه رنگين
    از بــعد شــنيد و گــفت بـسيار
    خــاموشي بايــدم بــه ناچار
    در خــوابـگه عــدم بـَـرَنـــدم
    لـب تــا ابـد از سخـن ببـنـدم
    زين دود و غـبار تيـره‌ي خاك
    غـسل و كفنم مگر كند پاك
    $$$
    اي دخــتــركــان نــاز پـــرور
    اي در صدف زمــانه گــوهر
    زنهــار به مـرگ مــن مـموييد
    جز ذكر و دعاي حق مگوييد
    از مــن به بــهشت دور بــاشيد
    گـر چـهره به ماتمم خراشيد
    اين چيست فغان و بانگ و فرياد
    چون طايري از قفس شد آزاد
    مــــن مــــرغ سُرادق اَلَستـــم
    از بـند طلسم جــسم رستـــم
    كـــردم سفــري ز دار فــــاني
    رفـتــم بــه سراي جــاوداني
    مرگ است حيات تازه در نقل
    از مسكـن حس به مأمن عقل
    اوصيــكـم ايّــــها الـــذراري
    در محنـت و رنــج بردبـاري
    چـون دست به كار حق نداريم
    بايد ره بــندگــي سپــاريــم
    آنجــا كـه قضاي حق دهد بيم
    كـو چاره به جز رضا و تسليم
    بايــد به قــضاي حــق رضا داد
    تــن را به قـضاي ما مضي داد
    پــنـد پـــدرانه‌ام نــيــوشــيـد
    در كـار رضاي حـق بكوشيد
    اي ميــوه‌ي بـــاغ زنــدگــاني
    اي نــوگــل گــلشن جواني
    $$$
    دين ورز و به كار معرفت كوش
    اين پنــد ز خـيرخـواه بنيوش
    در خــدمت خـلق باش يكسان
    از كس مطلب جزاي احسان
    آن را كـه سعـادت است يارش
    بخشايش و بخشش است كارش
    بايـد كــه فـزون ز قـدر سيـنــه
    نـه مــهر بــود تــو را نـه كينه
    آنجـا كه سه خـواهريد همكار
    كس را مدهـيد در درون بـار
    بـاشيـد چـنان بــه راز دمـــساز
    كـز پـرده بـرون نـيوفـتد راز
    گرييد به خويش يــا بخــنديد
    در بــر رخ اَجنَبــي ببــنديـد
    باشــد شــرري ز دوزخ جـهل
    واگفتـن راز پيــش نــااهــل
    بيگانه كـه محــرم شما نيــست
    جز در پي مال و ملك ما نيست
    خصميست كه طرح دوستي ساخت
    تا بيــن شـما خلاف انداخت
    آن ديــو رجيــم شـوم بدخواه
    رانيــد ز خــود، نعــوذ بـالله
    دلـتان ز عُـــواي سگ نــلـرزد
    دنيـا به بــهــاي ديـن نيــرزد
    از مــادرتـــان نــگــاهــداري
    باشــد درِ گنجِ رستــگــاري
    در مذهب حـق، رضــاي مادر
    بــا طاعــت حــق بــود برابر
    آن را كه سعادت است و ادراك
    در خدمت مادر است چالاك
    $$$
    و آنان كــه مــرا نــواده بـاشند
    از بطــن شريف زاده بــاشند
    پنــد پــدرانه نـــوش سازنـــد
    آويزه‌ي گوش هوش سازند
    چشــم از شهوات تــن بپوشيد
    در علم و عمل همي بكوشيد
    دنـيا و هر آنچه جاه و مال است
    رنــج دل و آفت كمال است
    زنــهــار حــذر كــننــد زنهار
    از آدمــيــان آدمـــي خـوار
    آن را كه بــه دوستي زنـد لاف
    پالوده كنند صاف و نـاصاف
    باشند بــر اوفتــاده غمــخــوار
    هرگز ندهنــد بر كــس آزار
    بــا يكـديــگر اندريــن زمـانه
    بــاشــند بــه دوستــي يگانه
    از حــقــد و حــسد نفور باشند
    وز هــم چشمي به دور باشند
    گر زانكه خــلاف پيش گيرند
    نوشي بـدهنــد و نيش گيرند
    چون صافي خويش گشت تيره
    بيــگانه شــود به هر دو چيره
    ور زانكه دهــند پشت بر پشت
    بـر خصم شوند آهنين مشت
    $$$
    زيــب سخــنم كنــم تـــمامي
    تــضمين سه بيــت از نظامي
    غافل منشين نه وقت بازي است
    وقت هنر است و سر فرازيست
    دانش طلــب و بــزرگي آموز
    تــا بــه نـگرند روزت از روز
    چون شير به خود سپه شكن باش
    فرزند خـصال خويشتن باش
    $$$
    اي تــازه نــهال‌هــاي بــاغــم
    اي در شـب زندگي چـراغم
    اَهــدَيتُ لـَكُـم مــِنَ الوَصايــا
    نُصحاً هُـو اَفــضَلُ الهــَدايــا
    از مــن بــه شمــا درود بــاشـد
    ويــن نـظـم به ياد بــود باشد
    $$$
    در سال هـــزار و چـارصد بـود
    كاين گوهر نظم را "سنا" سود
    زان پيـش كــه دم ببايدم بست
    آن بــه، بـه دعــا آورم دست
    حــق در دو جــهان پناهتان باد
    بــر خير و صلاح راهــتان باد
    باشــيد مــدام در سه نــعمــت
    امـنيّت و عــــزّت و سلامت
    $$$
    اي بـــار خـــداي صُنــع آراي
    بر بــنده‌ي كمـترين ببخشاي
    راهــي نــبـــود درِ رجـــــا را
    جــز مـــهر عــلي و آل ما را
    با دست تهـــي و شــرمـساري
    دارم ز تـــو چشم رستگاري
    هــر چــند كه غــرفه‌ي گناهم
    بادا كرم تو عـــذر خـــواهم
    در خاتــمت اي خـــداي منّان
    در مـن بـنگر به چشم احسان

    آخرين اثر شعري مرحوم استاد جلال الدّين همايي
    بر گرفته از سایت آیت الله سید محمد ضیاآبادی
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    http://www.noas.ir/f/forum394/thread49166.html
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زمینه‌ها و انحصار توكل بر خدا در قرآن
    توسط يادشهيد در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 24-12-2011, 18:02
  2. روضة الشهداء
    توسط يادشهيد در انجمن داستان های مرتبط با امام حسین(ع)
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 22-12-2011, 00:37
  3. احكام خمس‏
    توسط vorojax در انجمن احكام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 28-07-2011, 09:47
  4. جشنواره تابستان ایرانسل
    توسط HeWillCome در انجمن متفرقه موبایل و تبلت
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 13-07-2011, 13:27
  5. ۱۰ اشتباه نابخشودنی تبلیغات اینترنتی
    توسط paradise در انجمن مباحث اقتصادی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 28-12-2010, 16:04

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه