سازمان عبارت است از جمعی از افراد كه برای تحقق اهداف معین باهم همكاری میكنند.[1]واژه كارآفرینی از كلمه فرانسوی Entreprenedre بهمعنای متعهد شدن نشأت گرفته است. بنابر واژهنامه دانشگاهی وبستر، کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند.[2] یکی از مهمترین و معروفترین تعاریف کارآفرینی در متون مدیریتی، کارآفرینی را روش ادارهای که فرصتها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی، تعقیب میکند؛ معرفی کرده است.[3]
تا اوسط دهه 1970، كارآفرینی همچون یك رفتار مدیریتی تلقی میشد و در همین سطح نیز مورد مطالعه قرار میگرفت. با مطرح شدن رویكرد اقتضائی در مسیر تعاریف كارآفرینی و در نظر گرفتن آن بهعنوان تابعی از شرایط بافتی و محتوایی (محیط اقتصادی و اجتماعی فعالیت فرد یا سازمان) كارآفرینی بهعنوان یك استراتژی نوین در شركتهای بزرگ برای دستیابی به نوآوری، موفقیت، رشد و بقا و دیگر مزایا مطرح گردید. همراه با ابداع واژه كارآفرینی سازمانی توسط پینكات (Gifford Pinchot)[4] در سال 1985 انواع مدلهای ایجاد کارآفرینی در سازمان و تبدیل سازمانها به سازمانهای کارآفرینانه ارائه گردید و عوامل سازمانی محدودکننده یا تسهیلکننده این روند مورد مطالعه قرار گرفت.[5]
عوامل گرایش به کارآفرینی
امروزه عواملی سبب شدهاند تا گرایش به كارآفرینی در استراتژی شركتها (یا سازمانها) شدیدا مورد تأكید قرار گیرد. این عوامل عبارتند از:
· افزایش سریع پیدایش رقبای جدید، حتی در صنایعی كه در زمینه فناوریهای پیشرفته فعالیت دارند؛
· سرعت زیاد نوآوری و ارائه محصولات جدید در بازار و اهمیت حیاتی نوآوری در شرکتها و سازمانها؛
· عدم پاسخگویی شیوههای سنتی مدیریت به تحولات سریع، با توجه به حركت سریع محیط فعالیت شرکتها و سازمانها بهسوی پیچیدگی و عدم پایداری؛
· آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده كارآفرینی؛
· خروج نیروهای نخبه و شایسته از سازمانها بهمنظور کارآفرینی مستقل؛[6]
· عوامل دیگری مانند رقابت بینالمللی، کوچکسازی شرکتهای بزرگ و میل کلی به بالا بردن بازدهی و بهرهوری.[7]
انواع کارآفرینی[8]
بهطور کلی ادبیات کارآفرینی نشان میدهد که کارآفرینی در سه زمینه یا قالب زیر شکل میگیرد:
1. سازمان کارآفرین یا کارآفرینی شرکتی (Corporate Entrepreneurship)؛ در این قالب سازمان، طی فرآیندی به سازمانی بدل میشود که همه کارکنان میتوانند در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای کارآفرینانه فردی و گروهی، بهطور مستمر، سریع و راحتتر در سازمان مرکزی یا شرکتهای تحت پوشش به ثمر برسند.
2. کارآفرینی سازمانی (درونسازمانی) (Entrepreneurs)؛ فرآیند کارآفرینی توسط کارآفرینانی که در یک سازمان سنتی و بوروکراتیک (دیوانسالار) تا به ثمر رسیدن فعالیت کارآفرینانه، فعالیت میکنند، انجام میشود. كارآفرین سازمانی فردی است كه در سازمانها همچون یك كارآفرین مستقل فعالیت مینماید و فعالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات خدمات و فرآیندهای جدید است كه شركتها را بهسوی رشد و سودآوری سوق میدهد.
3. کارآفرینی مستقل (Independent Entrepreneurship)؛ در این نوع کارآفرینی، فرآیند کارآفرینی تا به ثمر رسیدن فعالیت کارآفرینانه توسط کارآفرین [یک یا چند نفر] بهصورت مستقل پیموده میشود.
كارآفرین سازمانی و سازمان كارآفرین
صاحبنظران بسیاری درباره ماهیت سازمان کارآفرین بحث کردهاند و تعاریف بسیاری از این مفهوم ارائه شده است؛ یکی از صاحبنظران، سازمان کارآفرین را سازمانی که به ایجاد و معرفی محصولات، فرآیندها و نظامهای نوین تعهد دارد، معرفی کرده است و دیگری سازمان کارآفرین را مفهومی چندبعدی که فعالیتهای شرکت را به نوآوری در محصول و فنآوری همچنین مخاطرهپذیری و پیشگامی متوجه میسازد، تعریف کرده است.
آنچه كه از مجموع تعاریف سازمان كارآفرین برمیآید، این است كه همهی صاحبنظران، بر نوآوری (در محصول، تكنولوژی، فرایند، سازماندهی و روشهای بازاریابی) در این سازمانها توافق دارند و بعضا بر پیشتازی، مخاطرهپذیری، تغییر پارادایمهای رقابت (قالبشكنی) و رشد (تأسیس واحدهای جدید) تأكید دارند.[9]
درست است كه هم در سازمان كارآفرین و هم در كارآفرینی سازمانی از افراد كارآفرین استفاده شده و از فعالیتهای آنان حمایت میكنند و در هر دو شاهد نوآوری و رشد هستیم؛ ولی در کارآفرینی سازمانی، افراد کارآفرین سرمنشاء تحول، نوآوری و کارآفرینی در سازمان هستند؛ در حالیکه در سازمان کارآفرین، كل كاركنان سازمان، دارای روحیه كارآفرینی [مخاطرهپذیری، خلاقیت و نوآوری] میشوند و این روحیه در سرتاسر سازمان وجود دارد.[10]
ویژگیهای سازمانهای كارآفرین[11]
سازمانهای کارآفرین از ویژگیهای زیر برخوردارند:
1. توجه به رشد؛
2. داشتن سیاست تهاجمی و پیشتازی در ارائه نوآوری؛
3. تمركز بر مشتری؛
4. قدرت محاسبه ریسك و پذیرفتن ریسكهایی كه منجر به رشد می شوند؛
5. دارا بودن نیروهای كارآمد (دارای استراتژی و متعهد به سازمان)؛
6. آمادگی رویارویی با شکست؛
7. اغلب دارای فرهنگ باشگاهی هستند؛ در فرهنگ باشگاهی، قدرت در یک مرکزیت وجود دارد و بهوسیله تعداد زیادی هنجارها و مقررات غیررسمی (تعیینشده بهوسیله رهبر)، مدیریت میشوند و محدود به مقررات مشخص و مکتوب نیستند.
8. آمادگی سازگاری با محیط ناپایدار خارج از سازمان.[12]
لازم به ذكر است هر سازمانی نمیتواند كارآفرین باشد و هر سازمان كارآفرینی هم، برای همیشه دارای این ویژگیها نخواهد بود. بعضی از صاحبنظران معتقدند ویژگی کارآفرینی اغلب در دوران تولد، نوجوانی و تجدید حیات سازمان از چرخه حیات سازمان (شامل دوران: تولد، نوجوانی، بلوغ، یائسگی، افول و تجدید حیات سازمان [فقط در بعضی سازمانها دیده میشود]) مشاهده میشود و عواملی مانند شخصیتهای درون سازمان، وضعیت بازار و چرخه زندگی سازمان در بروز ویژگی کارآفرینی نقش دارند.
مدلهای ایجاد سازمان کارآفرین
از میان مدلهای ارائهشده برای سازمان کارآفرین به تبیین دو مدل که از همه فراگیرترند، پرداخته میشود:
الف- مدل ترغیب سازمان کارآفرین؛
1. توسعه بینش؛ در این مدل، از آنجایی که تصور میشود، سازمان کارآفرینی ناشی از هوشیاری خلاق کارکنان سازمانی است، کارکنان سازمان، بایستی چشمانداز سازمان را شناخته و آنرا درک کنند. با ایجاد این بینش، کارکنان، اهداف مدیران را جهت خلق سازمان کارآفرین درک میکنند.
2. تشویق نوآوری؛ نوآوری جزء جداییناپذیر و ابزار لازم برای کارآفرینی است. بنابراین سازمان باید اهمیت کلیدی نوآوری را درک کرده و به توسعه آن بپردازد.
3. ایجاد جوّ کارآفرینانه در سازمان؛ بهمنظور ایجاد انگیزه نوآوری و شکوفایی، افکار نوآورانه در سازمان همچنین تشویق روشها و افراد کارآفرین، سازمان بایستی سرمایهگذاری گسترده و سنگینی در زمینههای مذکور داشته باشد.
4. توسعه تیمهای کارآفرینی؛ سازمانهایی که نسبت به تشکیل تیمهای کارآفرینی تأکید داشتهاند، شاهد دگرگونی و انقلاب در راستای کارآفرینی بودهاند. معمولا این تیم ها مدیر و رهبر خود بوده و عملکرد عالی دارند.[13]
ب- مدل برنامهریزی سازمان کارآفرین؛ در این مدل، برای ایجاد سازمان کارآفرین، فرآیند دقیقی که احتیاج به برنامهریزی ظریف و حساسی داشته و اجزای آن ارتباط تنگاتنگی باهم دارند، تعریف شده است.
1. متعهد نمودن سازمان؛ برای اینکه نوآوری از سطح پایین سازمان آغاز شود، احتیاج به قدردانی و تشویق سطوح بالاتر از فعالیتهای نوآورانه سطح پایین سازمان دارد. همینطور اجرا و پیگیری نوآوریها، احتیاج به قدرت و اختیاراتی دارد که تنها میتواند از سوی ردههای بالای سازمان اعمال شود. بنابراین ضرورت دارد که مجموعه مدیریت سازمان به کارآفرینی و تبعات آن پایبند باشند.
2. تعیین مدل برای خلق سازمان کارآفرین؛ در این مرحله، مشخص میشود از میان مدلهای متصور و موجود برای خلق سازمان کارآفرین (مانند ایجاد بخش محصولات جدید در سطح معاونتهای شرکت، ایجاد تشکیلات فرعی برای محصولات جدید و ایجاد یک شرکت سرمایهگذاری برای بررسی و حمایت از ایدههای کارآفرینانه)، کدام مناسب شرکت است.
3. توسعه فرهنگ کارآفرینانه؛ در راستای توسعه کارآفرینی در سازمان، فرهنگ سازمان بایستی بهنحوی متحول گردد؛ تا با روشهای کارآفرینانه سازمان هماهنگ شود؛ این کار نیز احتیاج به زمان و تعهد کامل از سوی مدیران عالی سازمان دارد.[14] فرهنگهای مشوق کارآفرینی ویژگی هایی مانند مشارکت جویی، حمایت از ریسک و نوآوری، احساس رضایت کارکنان از انجام کار با معنی و آگاهی و ایمان به رسالت سازمان، کنترل توام با آزادی عمل، اعتماد و صداقت بین کارکنان را حائز هستند.[15]
4. شناسایی استعدادهای کارآفرینانه؛ در این مرحله افرادی که بهصورت بالفعل (گروه نوآوران) و بالقوه (گرایش و نظر مساعد به کارآفرینی ونوآوری)به روشهای کارآفرینانه گرایش دارند؛ بایستی شناسایی شوند.
5. پاداش به کارآفرینان سازمانی؛ نظام سنّتی پاداش برای کارآفرینان در سازمان انگیزاننده و ارضاکننده نیست؛ کارآفرینان از آنجایی که پروژههای پرمخاطره را برعهده دارند؛ بایستی از مزایای بیشتری برخوردار شوند. نظام پاداش برای کارآفرینان سازمانی میتواند نقدی یا غیر نقدی باشد. پاداشهای غیر نقدی مواردی مانند شناسایی رسمی عملکرد، در اختیار قراردادن سرمایه، ایجاد گروههای پشتیبانی و نظام ترفیع بر پایه فعالیت در توسعه پروژههای نوآورانه را شامل میشود.[16]
موانع كارآفرینی در سازمانها
· اندازه؛ هرچه سازمان بزرگتر میشود، نیاز به داشتن یك ساختار مشخص برای اعمال كنترل بیشتر احساس میشود. همچنین با افزایش ردههای مدیریتی در ارتباط سطوح پائین و بالا، مشكل ایجاد میشود. معمولا سازمانها برای "اعمال كنترل" استانداردهای اجرایی ثابت و كمیتپذیری را ایجاد میكنند. از اینرو دیوانسالاری و گزارشها، نسبت به برنامهریزیها برتری یافته و گزارشهای كاری بیشتر از نتایج، نظرات را جلب مینماید و قوانین و استانداردها نسبت به رفتار كارآفرینانه مهمتر تلقی میشود؛[17] تا جاییکه بعضی از صاحبنظران اعتقاد دارند، دیوانسالاری موجب عقیم شدن کارآفرینی میشود.[18]
· فرهنگ: اصول راهنما در فرهنگ سنتی شركتها، تابعیت از ساختار شركت، گریز از اشتباهات، دوری از شكست، پرهیز از ابتكارات و انتظار دریافت دستورات، حفظ اصالتها و حمایت از گذشته است. چنین محیطی، مانع كارآفرینی شركتی (سازمانی) بوده و مشوق خلاقیت، انعطافپذیری، استقلال و مخاطرهپذیری نیست.
· افق زمانی كوتاهمدت و سودهای كوتاهمدت؛ گزارشهای ماهانه و فصلی باعث میشود تا مدیران رده میانی شركتها فعالیتهای كوتاهمدت را در نظر داشته باشند و نیاز به سودهای كوتاهمدت (بهعنوان معیار موفقیت) باعث میشود تا مدیران، دید كوتاهمدت را مد نظر داشته باشند و از كارآفرینی كه فرآیندی بلندمدت و كم بازده (در كوتاهمدت) است، غافل و یا رویگردان شوند.
· فقدان استعدادهای كارآفرینانه؛ معمولا كارآفرینان جذب سازمانهای بزرگ نمیشوند و زندگی كارآفرینانه مستقل را به یك زندگی با امنیت بیشتر ترجیح میدهند. كارآفرینان، بعضا ابتدا در شركتهای (سنتی و غیرکارآفرین) مشغول بهكار شده، پس از چند سال آنها را ترك میكنند. سازمانها، كارآفرینان را تشویق نمیكنند؛ زیرا كارآفرینان را افرادی تنها مییابند (عضو گروههای كاری نیستند) چراكه علاقه بیشتری به پروژههای خاص دارند؛ تا فعالیت در امور روزمره. كارآفرینان اغلب افرادی عیبجو، شورشی و با روحیه آزاد بهنظر میرسند كه اغلب در کار خود تأخیر داشته، نامنظم بوده و خود را با معیارهای تعیینشده از سوی شركت وفق نمیدهند.
· سیستمهای پاداش؛ هر نوع برنامه حقوق و دستمزد كه بر پایه ساعت كار و یا حقوق ماهانه باشد، انگیزهای برای كارآفرینان بهوجود نمیآورد؛ اگر چه پاداشهای مالی برای كارآفرینان اهمیت خاصی ندارد، جهت تداوم نوآری در برخی از سازوكارهای پاداش بایستی تحول ایجاد گردد. ترفیع سنتی سازمان بهعلت اینكه كارآفرینان را از نوآوری و خلاقیت دور كرده، وارد محیط مدیریت میكند و همچنین با توجه به خلق و خوی خاص كارآفرینان ممكن است در سمتهای مدیریتی مشكلات خاص را ایجاد كنند.[19]
· عوامل دیگر؛ با توجه به رابطه تنگاتنگ كارآفرینی و نوآوری، هر نوع مانع سازمانی نوآوری، مانع كارآفرینی نیز تلقی میگردد.
· ناآشنایی با نقشهای مختلف افراد و عدم تشویق و حمایت از پیشتازان و حامیان نوآوری؛
· نپذیرفتن ریسك، شكست و اشتباهات كاركنان بهعنوان مسئلهای اجتنابناپذیر در فرآیند نوآوری؛
· نپذیرفتن، تشویق نكردن و عدم تأمین مالی طرحهای پیشنهادی بهمحض ایجاد اشكال؛
· نداشتن وقت آزاد برای فكر كردن درباره ایدههای نو در کارکنان و مدیران؛
· نداشتن آزادی عمل برای پیگیری و آزمایش ایدههای نو؛
· دست به دست گرداندن پیشنهادها و ایدههای نو برای أخذ تأیید؛
· عدم پاسخ سریع به ایدهها و پیشنهادهای جدید و فقدان سیستم پیشنهادهای بینام؛
· عدم اطمینان از سرقت ایدهها در سازمان؛
· عدم آگاهی از معیارهای ارزیابی ایدههای نو؛
· ناآگاهی كاركنان نسبت به توقعات و انتظارات مدیریت از خلاقیّت تكتك افراد؛
· عدم ارتباط مدیریت ارشد با مشتریان و پرسنل (عدم محاسبه سود و زیان بالقوه نوآوریها)؛
· دسترسی نداشتن به اطلاعات موثق، شفاف، مرتبط و بهموقع؛
· ساختار مكانیكی؛
· تعارض، تنش در نارضایتی كاركنان؛
· عدم ارتباط واحد تحقیق و توسعه با مشتریان و تحقیقات بازار؛
· مبارزات و سیاستبازیهای سازمانی؛
· اطلاعات بیش از حد؛
· فقدان دورنمای مشترك نسبت به نوآوریها؛
· رشد سازمانی (بهدلیل روشن نبودن مسئولیتها بههنگام رشد سازمان)؛
· وجود قلمرو حكومتی بین افراد؛ به این معنی كه هریك از افراد، حیطه كاری خود را بهمنزله قلمرو شخصی خود تلقی نماید و مانع اجرای ایدههای نو سایرین گردد.[20]
[1]. رضائيان، علي؛ مباني سازمان و مديريت، تهران، سمت، 1379، چاپ اول، ص10.
[2]. احمدپور دارياني، محمود؛ كارآفريني، تهران، شرکت پرديس57، 1383، چاپ پنجم، ص5.
[3]. صمدآقايي، جليل؛ سازمانهاي كارآفرين، تهران، مركز آموزش مديريت دولتي، 1378، چاپ اول، ص13.
[4]. معروف به Gifford Pinchot III نوه اقتصاددان امریکایی قرن نوزدهم و بیستم با همین نام و نام خانوادگی است.
[5]. احمدپور دارياني، محمود؛ پیشین، ص32- 31.
[6]. همان، ص134.
[7]. کوارتکو، دانلد اف و هاجتس، ریچارد ام؛ نگرشی معاصر بر کارآفرینی، ترجمه: ابراهیم عامل محرابی و محسن تبرائی، مشهد، 1383، انتشارات دانشگاه فردوسی، چاپ اول، جلد اول، ص76.
[8]. صمدآقايي، جليل؛ پیشین، ص15-14.
[9]. احمدپور دارياني، محمود؛ پیشین، ص140.
[10]. فرهنگی، علیاکبر و صفرزاده، حسین؛ کارآفرینی مفاهیم، نظریهها، مدلها و کاربردها، تهران، 1386، موسسه کار و تامین اجتماعی، چاپ اول، ص35.
[11]. كارت رايت، راجر؛ سازمانهاي كارآفرين، ترجمه: علي پارسائيان، تهران، ترمه، چاپ اول، 1383، ص1 تا 24.
[12]. مقیمی، سیدمحمد؛ کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1382، ص87.
[13]. احمدپور دارياني، محمود؛ پیشین، ص165.
[14]. همان.
[15]. صمد آقايي، جليل، پیشین، ص127.
[16]. احمدپور دارياني، محمود؛ پیشین، ص167.
[17]. همان، ص151.
[18]. كارت رايت، راجر؛ پیشین، ص39.
[19]. احمد پور دارياني، محمود، پیشین، ص152-151.
[20]. صمدآقايي، جليل، پیشین، ص176-175.
نویسنده : ابراهيم محمدي قراسوئي
سایت پژوهشکده باقرالعلوم