به گزارش پایگاه افسران جنگ نرم به نقل از جام نیوز ، «با حذف اسفندیار رحیم مشایی، شعارها، برنامه ها و گفتمان آقای احمدی نژاد -که آقای مشایی خود را ادامه دهنده آن معرفی می کرد- از صحنه رقابت ها حذف شده و هیچ یک از نامزدهای ۸ گانه منتخب شورای نگهبان، این برنامه ها و شعارها را در کلیت خود نمایندگی نمی کنند.»
"فرج سرکوهی" فعال ضدانقلاب و عضو جماعت موسوم به کانون نویسندگان ایران، در یادداشتی برای وب سایت بی بی سی فارسی (BBCPersian) نوشته است:
««ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی به معنای حذف شعارها و برنامه های او از رقابت های انتخاباتی و عرصه سیاسی ایران نبوده و لایه های رأی دهنده به او نیز از حضور نامزد مطلوب خود در انتخابات محروم نشدند.
اما با محروم شدن آقای اسفندیار رحیم مشایی از حضور در این رقابت ها، یکی از برنامه های مطرح در جامعه از صحنه انتخابات ریاست جمهوری حذف شد و لایه های رأی دهنده به این برنامه ها نیز از حضور نمایندگان و نامزدان خود در عرصه انتخابات محروم شدند.
با حذف رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، حسن روحانی که از حمایت آشکار آقای هاشمی نیز برخوردار است، بخش مهمی از برنامه های او را در رقابت های انتخاباتی مطرح خواهد کرد؛ هرچند آقای روحانی از شهرت، نفوذ، رأی آوری، سابقه و امکانات سیاسی و ارتباطی هاشمی رفسنجانی برخوردار نبوده و حتی اگر پیروز شود توانایی، امکانات، قدرت و اختیارات او را نخواهد داشت.
لایه هایی از جامعه که به آقای رفسنجانی رأی می دادند نیز در ترکیب ۸ نفره منتخب شورای نگهبان، تجزیه شده و در دور اول بخشی به روحانی، بخشی به قالیباف، بخشی به عارف رأی داده و بخشی در انتخابات شرکت نخواهد کرد.
اما با حذف اسفندیار رحیم مشایی، شعارها، برنامه ها و گفتمان آقای احمدی نژاد -که آقای مشایی خود را ادامه دهنده آن معرفی می کرد- از صحنه رقابت ها حذف شده و هیچ یک از نامزدهای ۸ گانه منتخب شورای نگهبان، این برنامه ها و شعارها را در کلیت خود نمایندگی نمی کنند.
حذف نامزد انتخابات اما به معنای حذف نیازها و خواست های لایه های مهمی از جامعه نیست. لایه هایی از جامعه که از سر انتخاب آگاهانه و آزادانه یا به دلیل فریب خوردگی و غیبت آلترناتیوها و نمایندگان واقعی، برنامه ها و شعارهای آقای احمدی نژاد را به نیازها و خواست ها خود نزدیک دیده، یا در غیبت برنامه واقعی و اصیل خود به ناچار به مشابه پوپولیستی (عوامانه) آن پناه برده بودند، با حذف این برنامه ها و شعارها، از داشتن نامزدی نزدیک به فرهنگ، خواست ها و نیازهای خود در مبارزات انتخاباتی خرداد ماه محروم شدند.
بخش هایی از این لایه ها به سعید جلیلی رأی خواهند داد و شماری به نامزدهای دیگر؛ اما حذف این شعارها و برنامه ها از رقابت های درون حکومتی جمهوری اسلامی می تواند نگاه لایه های نیازمند به این شعارها و برنامه ها را به نیروهای بیرون از حکومت و بیرون از جناح های حکومتی مجاز، جلب کند.
این لایه ها در دو بار تبلیغات انتخاباتی احمدی نژاد به بخش هایی از خواست های خود واقف شده و در غیبت این تبلیغات و به ضرورت موقعیت اقتصادی و اجتماعی خود در ترکیب جامعه، احتمالا جستجو برای یافتن یا خلق نمایندگان واقعی یا غیرواقعی خود را در عرصه هایی بیرون از تبلیغات انتخاباتی جناح های حکومتی آغاز خواهند کرد.
آقای جلیلی ابعادی از برنامه ها و شعارهای احمدی نژاد را در زمینه سیاست اتمی و خارجی نمایندگی می کند، اما از ارائه مردم پسند وجه داخلی این برنامه ها و شعارها، که گره گاه اصلی جذابیت آن ها برای لایه های مهمی از جامعه بود، ناتوان است.
آقای احمدی نژاد در عرصه بین المللی سیاست مصوب رهبر را در زمینه ادامه غنی سازی تا مرحله توانائی ساخت بمب اتمی -و البته نه ساخت آن- ، مخالفت با صلح خاورمیانه و حمایت از حزب الله لبنان و حماس اجرا می کرد. این وجه از سیاست های او را در شعار "مقاومت" آقای جلیلی نیز می توان دید.
اما آرای آقای احمدی نژاد در دو بار پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، بر شعارهایی چون توزیع عادلانه درآمدهای نفتی، افزایش سهم لایه های فقیر، کم درآمد، میانه و حاشیه نشین از درآمدهای نفتی با واسطه یارانه های نقدی و مبارزه با قدرتمندان فاسد به صندوق ها ریخته شد.
مقاومت آشکار آقای احمدی نژاد در برابر دخالت رهبر، مراجع تقلید، روحانیون بانفوذ و سپاه پاسداران در حوزه اختیارات ریاست جمهوری[!] و مخالفت بارها بیان شده او با برخورد روحانیت محافظه کار سنتی در زمینه های فرهنگی و اجتماعی ـاز جمله مسأله حضور زنان در برخی عرصه های جامعه یا مدارا در زمینه سانسور و حجابـ نیز حمایت لایه هایی از جامعه را به سود او برانگیخت.
آقای جلیلی در عرصه های اجتماعی وفرهنگی به برخورد روحانیت سنتی محافظه کار گرایش دارد و از حمایت از مستصعفین و ضعفا و ادامه پرداخت یارانه های نقدی سخن می گوید، اما تاکنون برنامه هایی روشن در زمینه های اقتصادی ارائه نداده است.
او شعارهای مبتنی بر عدالت اجتماعی خود را نیز نه در زبان پوپولیستی متناسب با این شعارها در جمهوری اسلامی که در زبان شعارگونه بسیجی یعنی با زبانی بیان می کند که کارآیی و جذابیت خود را پس از جنگ تا حد بالایی از دست داده است[!]
آقای احمدی نژاد در غیبت نیروهای اصیل چپ، چون کالای مشابه در غیبت اصل، مفاهیم برآمده از عدالت اجتماعی را در زبان و شعارهای پوپولیستی و عوام گرایانه فرموله و شعار مبارزه با فساد نهادینه قدرتمندان را با حمله به برخی قدرتمندان با ذکر نام، برای توده رأی دهنده خود تشخص بخشید و عینی کرد. او با مقاومت علنی در برابر دخالت ها در حوزه اختیارات خود نیز کوشید تا جدیت خود را در اجرای برنامه های خود به رأی دهندگان اثبات کند.
آقای جلیلی با زبانی شعاری و بسیجی سخن می گوید، اما شعارهای پوپولیستی، زبانی پوپولیستی و متناسب با خود می طلبد. شعارهای پوپولیستی در زبان شعاری و بسیجی یا در زبان استدلالی و منطقی جذابیت خود را از دست داده و وجه عوام گرایانه خود را افشا می کنند.
انتظار آقای رفسنجانی برای برانگیخته شدن موج حمایت مراجع و روحانیون بانفوذ در حمایت از او برآورده نشد، اما رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هنوز از موقعیتی بالا در ساختار قدرت برخوردار و از شبکه ای نیرومند در بافت اجرایی، قانون گذاری و حوزه های دینی بهره مند است و با اعتراض نکردن به رأی شورای نگهبان، این موقعیت را حفظ و شاید مستحکم تر کند.
اما حذف رحیم مشایی از رقابت های انتخاباتی، به معنای حذف تدریجی شبکه هواداران احمدی نژاد از بافت قدرت نیز هست. رئیس جمهور در واکنش به حذف نامزد مطلوب خود، هواداران خود و مشایی را به "صبر" دعوت کرد.
آقای مشایی نیز از حضور "داغ داغ" خود تا شب انتخابات و از فرارسیدن دوران "رسوایی" مخالفان خود خبر داد، اما آمادگی نیروهای انتطامی، وزارت اطلاعات، مجلس، سپاه و دیگر نهادهای قدرت برای مقابله با هرگونه واکنش در برابر رأی شورای نگهبان، چندان جدی بیان شده و آشکار است که راه را بر هر واکتش اعتراضی بسته است.
در حالی که ردصلاحیت برگشت ناپذیر آقای مشایی حتمی و پیش بینی پذیر بود، چرا آقای احمدی نژاد همه نیروی خود را برای حمایت از او سرمایه گذاری و بسیج کرد؟
در پاسخ به این پرسش هیچ تحلیل و برداشت روشن و مستدل و قابل بحثی ارائه نشده است، اما با پیروزی هریک از ۸ نامزد منتخب شورای نگهبان، رئیس جمهوری تنفیذ خواهد شد که به دلایل گوناگون شخصی، سیاسی و آرای نه چندان بالا، از همه رؤسای جمهور گذشته ضعیف تر و حرف شنوتر خواهد بود...»»