به نام خدا
سلام
علي اكبر ولايتي در بخشي از سخنانش در مناظره سوم با پيوند زدن مذاكرات هستهاي و فشار بر مردم كه ریشه در تحریمها گفت كه: باید افرادی متصدی کار شوند که این تجربه را دارا باشند، تجربه من در مصوبه 598 و اجرایی کردن قرارداد 1975 چنین چیزی است. در بحث هستهای نیز باید به صورتی عمل کنیم که با کشورهای دیگر قهر نباشیم زیرا وظیفه دستگاههای دیپلماسی کاهش هزینه است و نه صدور بیانیه و اعلام مواضع. بنابراین بنده فکر میکنم که دیپلماسی این است که در داخل کشور خودمان طوری رفتار بکنیم که باید بتوانیم یک تعامل با همه دنیا داشته باشیم و قضیه بده و بستان است و هنر دیپلماسی بیانیه صادر کردن نیست و حتما این روند مذاکرات هستهای درست نیست و اگر درست بود وضع ما به این حالت نمیرسید.
حسن روحاني هم در بخشي از سخنان خود در مناظرهي سوم محتواي اصلي سخنان ولايتي را بگونهاي ديگر تكرار كرد و با پيوند زدن مستقيم مذاكرات هستهاي و معيشت مردم، در پايان با سخناني مشابه ولايتي، از روند مذاكرات هسته اي ابراز گلايه كرد.
با اين وجود اما سخنان مكرري از رهبر معظم انقلاب وجود دارد كه بر اين نكته تاكيد دارد كه با وجود تحريمهاي غرب عليه جمهوري اسلامي نبايد تن به عقبنشيني داد و از «مقاوت بر حقوق مسلم ايران» كوتاه آمد. «
در مسائلى كه با سرنوشت كشور ارتباط پيدا مىكند، حتماً تحليل و موضع داشته باشيد. بيانيهى تهران مسئلهى مهمى بود؛ تحليل شما از بيانيهى تهران چيست؟ موضعتان چيست؟ موافقيد؟ مخالفيد؟ قطعنامهى 1929 شوراى امنيت عليه جمهورى اسلامى صادر شده، يا تحريمهاى يكجانبهى آمريكا و اروپا عليه ايران شكل گرفته؛ تحليل شما از اين قضيه چيست؟ اين قضيهى كوچكى نيست. موضعتان چيست؟ ايران چه كار كند؟ چون اخم مىكنند، تحريم مىكنند، دندان نشان مىدهند، دستهايمان را بالا ببريم؟ حالا يك قدرى كوتاه بيائيم؟ تحليلتان اين است؟ در داخل كشور ما مجموعههاى سياسىاى هستند كه تحليلشان اين است؛ مىگويند وقتى كه طرف خيلى چهرهى سگى از خودش نشان مىدهد، شما عقب بنشينيد! خوب، شما اين را قبول داريد؟ عقب بنشينيم؟ يا نه؛ معتقديد كه هرگونه عقبنشينى، طرف را تشجيع مىكند. به مجردى كه ديدند شما با اخم مىترسيد، مىگويند آقا اخم كنيد؛ علاج اين آدم اخم است. به مجردى كه ديدند تهديد به كتك يا خود كتك، شما را به عقبنشينى وادار مىكنند، مىگويند دو تا بيشتر بزن تا خوب از همهى حرفهايش دست بردارد. طرف، اينجورى است. محاسبات دنيا اين است.»(بيانات در ديدار هزاران نفر از دانشجويان دانشگاهها- 01/ 06/ 1389)
ايشان همچنين با بيان «غفلت» برخي از خواص در مقابل اين تطميع و تهديدها ميفرمايند كه: «
ابزار آنان، تطميع و تهديد و فريب است. تجربهها نشان داده است كه درميان خواص، هستند كسانى كه اين ابزارها در آنان كارگر ميشود و ترس و طمع و غفلت، آنان را دانسته يا ندانسته به خدمت دشمن درمىآورد. چشم بيدار جوانان و روشنفكران و عالمان دينى بايد بدقت مراقبت كند»( پيام به كنگرهى عظيم حج- 14/ 08/ 1390)