نوشته اصلی توسط
farzad-a
جناب پاتریوت سلام
من جزء تکلیف مدارها نیستم و ببخشید که میان بحث شما ها وارد شدم ولی برایم جالب است که بدانم شما با چه انگیزه ای این سرنگار را ایجاد کرده اید.
اصلا ولایتمداری و مصباح مداری یعنی چه؟
من اردت خاصی به مرحوم علامه طباطبایی دارم یعنی من یک"طباطبایی مدار"هستم.
در این فوروم رفتارهای عجیب و غریبی میبینم مگر شماها وقت اضافی برای تلف کردن دارید؟
اتفاقا من دوستان زیادی دارم که همه مخالف آقای مصباح یزدی هستند ولی تا حالا فرصت نشده که عملکرد این آقایی را که طناب پوسیده دست مردم میدهد را برایم نقد کنند.
از شمائی که بر عملکردهای ناصواب(شاید هم با ثواب)ایشان اطلاع کامل دارید لطفا برای امثال من هم بنویسید که شاید بر شنوده های خود باورمند و راسختر شویم.
البته مسائل دم دستی حمایت از این و آن شاید چندان جذبه ای نداشته باشد و بهتر است افکار ایشان را در جایگاه یک تئوریسین به نقد بگذارید تا بتوانیم با آنالیز و قیاس خط فکری و عملی ایشان به ماهیت اصلی ایشان پی ببریم.
پی نوشت:پاتریوت عزیز اگر شما با افکار ایشان و طرفدارانشان مشکل دارید که بیخودی وقتمان را تلف نکنیم چرا که من با افکار خیلی ها مثل کنفسیوس و ماکیاولی سالها است که مشکل دارم و پیش خودم فکر کرده ام که :خوب به من چه
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
ولی اگر واقعا حرفی برای گفتن دارید سراپا گوشم.
با درود به شما
امیدوارم این مطالب بدون سانسور درج گردد و منتقدین این مطالب به نقد بپردازند نه سانسور و حذف
باید عرض کنم تجربه مباحثه در دنیای مجازی به من ثابت کرده با طیف متعصب بحث کردن همانا آب در هاون کوبیدن و صرف زمان و هزینه بیهوده است چون معتقدم برای کور شدن نیازی نیست دشنه ای در چشم فرو کرد بلکه سقوط به وادی تعصب چه بسا بهتر از دشنه عمل خواهد کرد گویا شما جزو طیف متعصب نیستید لذا مطالبی در مورد سطور قبلی مطرح می کنم
شخصیت آقای مصباح رو چه باید دید ، یک فیلسوف ؟ یه عالم دینی ؟ یک سیاست مدار ؟ یه نظریه پرداز ؟ کدام یک ؟
آقای مصباح تا قبل از 84 به عنوان یک فیلسوف و یک عالم دینی شناخته شده بود اما بعد از 84 به طیفی از آقایان پیوست که غلوآمیز ترین عبارات را در حمایت از احمدی نژاد بکار می برد(لطفا ارجاع شود به سخنرانی ایشان در جمع اعضای کانون طلوع مورخ 8/4/84) و در جای دیگر اینطور می فرمایند: دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد؛ قبل از برگزاری مرحلۀ اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال أحیاء پیش از نیمۀ شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلاً او را نمیشناختم! خود ایشان نیز در تاریخ دهم دیماه قاطعانه گفته بود که من رئیسجمهور خواهم شد. کسانی با او شوخی میکردند که این چه حرفی است میزنی؟ چه کسی به تو رأی میدهد؟ چه کسی تو را میشناسد؟ گفته است این قول یادتان باشد، امروز ۱۰ /۱۰ /۸۳ است، من رئیسجمهور خواهم شد! حالا خواب دیده یا کسی به او گفته است من نمیدانم!» (گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۸۸۳) و به تناوب این حمایت های اغراق آمیز ادامه داشت تا جریان خانه نشینی 11 روزه احمدی نژاد که باعث شد در تاریخ 24 اردیبهشت 90 ایشان عنوان کرد : وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابدا طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد) (نقل به مضمون) و بعد از آن هم با بهانه جریان انحرافی این حملات ادامه داشت ، اما شخصیت ایشان در این سالهاهیچکدام از موارد فوق نبوده است ، با دید بسیار خوش بینانه تنها یک نظریه پرداز سیاسی به ایشان می توان نسبت داد و با دید واقعبینانه یک جوگیر سیاسی ، ایشان دم از نفوذ جریان انحرافی می زند اما باید گفت ایشان اشائه دهنده انحراف نه تنها در دولت بلکه در جامعه بوده است چرا ؟ ایشان علی رغم ادعاهای طرفدارانشان آنقدر دید سیاسی ندارند که انتخاب یک نفر را به عنوان رئیس جمهور به نذر و دعا ربط ندهد و اینقدر بینش سیاسی در ایشان ضعیف است که کنار رفتن پرده و نمایش چهره واقعی احمدی نژاد را به سحر و جادو مربوط ندانند و این آخر هم ابتدا لنکرانی را در ان جلسه کذایی انتخاب کردند و بعد از رد صلاحیت به جلیلی گرویدند ، احسنت به این منش سیاسی استاد
اما در مورد طرفداران ، طرفداران متعصب ایشان که در دسته بندی جامعه مدرک استادی دارند هر جا به این مشی سیاسی مصباح انتقاد شد شروع کردند به برچسب زنی در حالی که هنوز نمیدانند در عالم سیاست چیزی به نام 100 درصد درست وجود ندارد و هیچ کس از تیغ تیز نقد در امان نیست .
نکته دیگر اینکه که ناراحتی و نگرانی همیشگی حامیان آیتالله نسبت به نقدهای وارده به ایشان در حالی است که جبهه پایداری که آیتالله را پدر معنوی خود میداند از برچسب زدن و نقد کردن و یا حتی تخریب، هیچ ابایی ندارد و در هر زمان که به زعم خودشان تکلیف احساس شد، هر برچسبی را به هر کسی که بخواهند نسبت داده و «اناالحق زنان» به اثبات خویش میپردازند. بیبصیرت، ضدولایت، جریان فتنه، نخ تسبیح فتنه، جریان انحرافی، تکنوکرات، سازشگر، جریان تردید و... از جمله دهها عنوانی است که حامیان آیتالله در مواقع لزوم از آنها بهره میجویند و سران قوا و وزیر و وکیل و نماینده مجلس و مرجع تقلید و... از این عناوین در امان نیستند.
حال برادر عزیز در مورد این فرد و طرفدارانش چه می توان گفت ؟