نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: گفتگو با مسعود فراستی دربارۀ شهید سید مرتضی آوینی

  1. #1
    همکار بازنشسته Eliyas آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    محل سکونت
    زیر سایۀ حضرت معصومه سلام الله علیها
    نوشته ها
    758
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Wink گفتگو با مسعود فراستی دربارۀ شهید سید مرتضی آوینی

    گفتگو با مسعود فراستی درباره شهید آوینی

    ابتدا از آشنایی خودتان با شهید آوینی بگویید
    فراستی:من سال ۶۸ – ۶۹ در هفته نامه “سروش ” کار می کردم و نقد فیلم می نوشتم. راجع به فیلم “هامون ” ساخته« مهرجویی» نقدی نوشتم .

    دوره سردبیری آقای فیروزان بود؟
    فراستی:بله! این نقد در سروش چاپ نشد چون خیلی تند بود و حجمش هم زیاد . اگر حجم را کم و لحن را درست کنید ،

    یعنی آن موقع نقد فیلم آقای مهرجویی تا این حد حساس بود؟
    *فراستی: هامون فیلم خیلی مهمی بود. به حدی مهم بود که روشنفکران و بچه مسلمانها با هم طرفداراش بودند. فضا نسبت به فیلم خیلی مثبت بود. حتی بچه های تیپ مسلمان نظری هم طرفداراش بود. این فیلم به عنوان “علی خواهی ” جایزه جشنواره فجر را گرفت. روشنفکران هم همینطور و هنوز آن را بهترین فیلم می دانند. این را بگویم که قبل از آاین ماجرا، مرتضی در ماهنامه سوره نقدی راجع به “مهاجر ” ساخته “ابراهیم حاتمی کیا ” نوشته بود که در آن یک پاورقی گذاشته بود که رجوع کنید به نقد فراستی راجع به این فیلم و البته یک نقل قول هم از نقد من کرده بود.

    شما سوره را دنبال می کردید؟
    - فراستی:خیر. من سوره را خوب نمی شناختم و حتی کمی هم برایم دافعه داشت چون تصورم این بود که به شدت تندرو و حزب اللهی است اما به گوشم رسید که این مطلب از مرتضی آوینی در سوره چاپ شده. مطلب را خواندم . مرتضی شنیده بود که “فراستی ” نقد تندی علیه هامون دارد که سروشی ها چاپش نکردند. به من از طریق “حمید روزبهانی ” که آن موقع در سوره بود پیغام فرستاد که بیا و نقد “هامون ” را بیاور چاپ کنیم.

    تا آن زمان ایشان را ندیده بودید؟
    - فراستی:خیر. رو در رو نه.

    با اعضای دیگر حوزه هنری هم ارتباط خاصی نداشتید؟
    - فراستی:خیر. اما اولین برخوردم با مرتضی در همان حوزه هنری بود. یک روز حوزه هنری فیلم “مشق شب ” ساخته “کیارستمی ” را در تالار اندیشه به نمایش گذاشت .من در تالار نشسته بودم.در میانه فیلم یک نفر که دو – سه ردیف جلوتر از ما نشسته بود شروع کرد به علیه فیلم موضع گرفتن. ما صدایش را می شنیدیم که خیلی آتشین علیه فیلم حرف می زد. من هم به همان شکل داشتم هر چه از دهنم درمی آمد به فیلم و کارگردان می گفتم. آن بنده خدا که پشتش هم به ما بود عرقچین سیاهی به سر داشت. به بغل دستی ام گفتم این مرتضی آوینی نیست؟ گفت از کجا متوجه شدی؟ گفتم این “مایه ” فقط می تواند مال او باشد. گفت: بله. فیلم تمام شد. ما بلند شدیم و مرتضی از کنار ما رد شد.برخورد اول ما همین بود اما شک دارم که با هم سلام علیک کردیم یا نه.

    شمایل مرتضی را در دیدار اولتان در سوره به یاد دارید؟
    - فراستی:بله. ۲-۳ روز بعد از دیدن “مشق شب “به حوزه رفتم و نقد هامون را به مرتضی دادم.مرتضی تازه از سفر پاکستان آمده بود .خیلی ژولیده بود ، عرقچین مشکی به سر داشت و موها و محاسنش کوتاه بود. در دفتر مجله نشستیم به صحبت. ایشان گفت من سردبیر نیستم و مسئول صفحات سینمایی هستم. نقد را خواند و گفت آن را چاپ می کنیم . گفتم آقا مرتضی این حذفی ندارد ها! گفت خیالت راحت. آن موقع “سید محمد آوینی ” سردبیر بود. سید محمد برای این که زهر مطلب مرا کم کند یک نقد یک صفحه ای نوشت و صفحه سمت راست مطلب من جا داد ، با امضای “محمد منزوی ” که در دفاع از “هامون “بود. مجله که چاپ شد چند روز بعد مرتضی زنگ زد و گفت کجا هستی؟ بیا کارت دارم! رفتم. گفت: مطلب بعدی را بده. مطلب بعد را دادم. گفتم آقا مرتضی این مطلب چیست که کنار مطلب من چاپ شده؟
    مرتضی گفت نظر سردبیر است. گفتم چرا اسم نزده؟ گفت کاریت نباشه. تو کار خودت را بکن، مطلب خودت را بنویس تا چاپ شود. این طوری بود که ما سوره ای شدیم .

    تصور قبلی تان از ایشان چطور بود؟
    فراستی:فکر می کردم یک بچه مسلمان به شدت رادیکال، ایدئولوژیک و البته باسواد باشد اما اذعان می کنم که تصور نمی کردم این قدر باسواد باشد. از گذشته اش هم چیزی نمی دانستم.

    در این آدم چه چیزی را غالب دیدید؟
    - فراستی:او را آدمی دیدم که به شدت روی مواضع خود محکم است. به شدت مؤمن و معتقد است و در عین حال ظرفیت بسیار زیادی دارد و آدم بازی دارد.واقعا ظرفیت بالایی برای شنیدن صدای مخالف خود را داشت و به معنای واقعی کلمه هم مومن و انقلابی بود

    با خود نگفتید از یک آدم متشرع چگونه منتقد سینما در می آید؟
    -فراستی: خیر. این برای من مسلم بود که مرتضی فیلمساز نیست(منظورم فیلم داستانی است) بلکه یک نظریه پرداز است و اصول بسیار محکمی هم دارد.

    کارهای قبلی او را دیده بودید؟
    فراستی: بله. “سراب ” را دیده بودم.

    ظاهراً مراودات شما با ایشان خیلی نزدیک بوده.
    فراستی: بله. ما به سرعت به هم نزدیک شدیم و عقاید مشترک زیادی نسبت به سینما و جریان روشنفکری داشتیم. در همین خط جلو رفتیم تا زمان وزارت ارشاد آقای خاتمی که فشار زیادی به ما آمد.در این زمان بود که مرتضی مطلب “تحجر و تجدد ” را چاپ کرد.

    راجع به حوادث این مقطع زمانی بیشتر صحبت کنید.
    فراستی: در زمان وزارت آقای خاتمی در سوره یک مصاحبه با مهدی نصیری سردبیر وقت کیهان چاپ کردیم. راستش من مخالف این مصاحبه بودم. به مرتضی گفتم: این درست نیست، گفت: عیبی ندارد. بگذار ما مرزبندی مان را با روشنفکران کامل کنیم. گفتم: من این را قبول دارم اما نگاه مان با نصیری یکی نیست. مصاحبه چاپ شد و تبعات خود را به دنبال آورد. یکی دو شماره بعد مطلبی نوشت و در آن مطرح کرد که ما بر خلاف کیهانی ها فرهنگ را دنبالیچه ی سیاست نمی دانیم. از آن پس طیف گسترده ای ما را مورد حمله قرار دادند که تریبون آنها عمدتاً روزنامه های کیهان و جمهوری اسلامی بود. تا اینکه داستان بوسنی پیش آمد. من به غیر از اینکه مسئولیت صفحات سینمایی را داشتم، معاون مرتضی هم بودم. اگر مرتضی در شرایطی نمی توانست صفحات مجله را ببندداین کار را من انجام می دادم. مرتضی هم در آخر کار می دید. در همان روزها مرتضی یک عکس از بوسنی برای چاپ داد. عکس متعلق بود به یک جوان بوسنیایی اما شمایل این جوان به قول امروزی ها حسابی “رپ ” بود و در عین حال یک پیشانی بند “الله اکبر ” هم به سر بسته بود.




    گفتم: آقا مرتضی این را روی جلد نزنیم، تبعات دارد.
    اوضاع فعلی این چیزها را نمی طلبد، دخل ما را می آورند. گفت: نه! بزنیم. بعد از کلی بحث راضی شد و گذاشتیم جلد ۲، اما باز با این وجود کلی به ما حمله شد. یک عکس هم از فستیوال کن روی جلد گذاشتیم. عکس کمی مشکل داشت. تکه تکه بود که بابت آن عکس و عکس صفحه ۲ و مطالبی دیگر، برخی مطبوعات شدید علیه ما نوشتند. ما در آن زمان در سوره تحت حمله شدید جبهه تحجر و تجدد به صورت توامان بودیم. بعدها بعد از رفتن خاتمی از ارشاد مرتضی یک نامه به آقای خاتمی نوشت و در آن نامه بیشتر تحجر را زد، بدون تغییر دادن موضعش. کاری که مرتضی در سوره انجام داد که به نظر من دستاورد بزرگ آن مجله است (غیر از کارهای روایت فتح) و در تاریخ ایران ماندنی هم است این بود که فضای مجله را دیالوگ کرد. مرتضی می گفت مجله باید جایی باشد که مطبوعات آن طرفی ها هم نظرشان منعکس شود. مثلاً یادم می آید مرتضی علیه مسعود بهنود مطلبی نوشت ولی همزمان اعلام هم کرد که او حق دارد جواب دهد. در مورد دیگران هم همین طور بود. یعنی گفتمانی را که بعدها دوم خردادی ها ادایش را درآوردند به طور جدی در سوره پیاده کرد و هنوز هم در جای دیگر انجام نمی شود. من به وحید جلیلی هم ، وقتی می خواست دوره جدید سوره (دوره چهارم) را دربیاورد گفتم: وحید باید این تیپی جلو بروی. گفت: من می خواهم مجله پایگاه بچه مسلمان ها باشد. گفتم: میل خودت است اما تجربه من در سوره آوینی این طور می گوید.


    گرایش سیاسی شهید آوینی را می دانستید؟
    فراستی: به هیچ وجه در چارچوب جناح های سیاسی قرار نمی گرفت. مرتضی از نظر سیاسی وقتی می خواست رأی بدهد به جناح رأی نمی داد، به آدم رأی می داد و مفصل تحقیق می کرد. یادم هست در انتخابات مجلس، ۶ نفر را از لیست های مختلف پیدا کرده بود و به من گفت: به اینها رأی می دهم، سابقه انقلابی شان را می دانم. هم طرفدار امام هستند و هم جناح باز نیستند و مردمی اند. این تفکر تا آخرین لحظه با مرتضی بود؛ علاقه شدید به امام و اعتقاد جدی به جبهه و جنگ داشت. آدم متفکری بود که اشراف فراوانی به جریان روشنفکری داشت. فلسفه غرب را خوب می فهمید و “پوپر ” را که قبله آمال داخلی هاست عالی می شناخت. او به شدت با سواد بود و روشنفکری به طور کامل در او محقق شده بود. به همین دلیل توانست با انقلاب و جنگ دفاعی از آن عبور کند. چیزی که تا به امروز در مورد دوستان به اصطلاح تازه روشنفکر شده (به خصوص فیلمساز) محقق نشده است.


    شما آوینی را فیلمساز نمی دانید در حالی که ایشان مستند ساز است، پس باید نتیجه گیری کنیم که احتمالاً شما “مستند ” را “فیلم ” نمی دانید. درست است؟
    فراستی: بله. مراد من از فیلم، فیلم بلند داستانی است. من فکرمی کنم باید با “مستند ” حرف زد و معتقدم آدمی که این چنین اهل نظر است اساساً نمی تواند “قصه گو ” باشد و فیلم بلند سینمایی برای گیشه یا حتی نیمه گیشه بسازد. مرتضی از این نوع آدم ها نیست و نبود. اگر صد سال دیگر هم زندگی می کرد، به نظر من مستند می ساخت و سمت ساخت فیلم بلند داستانی نمی رفت.


    به نظر شما ایشان ادعای ساخت فیلم داستانی را هم نداشتند؟
    فراستی: به هیچ وجه.

    *اما بعضی ها مدعی هستند ایشان می خواست اواخر عمرش فیلم داستانی بسازد.
    فراستی: من بی خبرم.

    آقای همایونفر می گوید در شب آخر قبل از سفر ایشان به جنوب مرتضی را در منزل آقای رجبی معمار دیده و آن جا شهید آوینی به ساختن کار داستانی تمایلی نشان داده است.
    فراستی: من یک کلمه که دال بر این ادعا باشد از شخص مرتضی نشنیدم.


    از داوری شهید آوینی در جشنواره نهم فیلم فجر چیزی به خاطر دارید؟
    فراستی: بله. یادم هست ایشان در اتاق ما نشسته بود که تلفن زنگ زد. اتاق من ومرتضی در ابتدا یکی بود اما این اواخر به خاطر رفت و آمد زیاد به اتاقش، اتاق هایمان را جدا کردیم . در اتاق مرتضی همیشه باز بود و افراد مختلفی همین طور در اتاقش رفت و آمد داشتند. بالاخره من اتاقی گرفتم و رفتم به گوشه ای از سوره.
    آن روز مرتضی در اتاق من بود که آقای لاریجانی زنگ زد. گوشی را برداشتم و سلام و علیکی کردیم. همدیگر را می شناختیم. ایشان گفت: می خواهیم آقای آوینی یکی از داوران جشنواره فجر باشد. به مرتضی گفتم: داور جشنواره می شی؟ گفت: بروم یا نروم؟ گفتم: برو. می روی و اثر خود را می گذاری. خلاصه آخرش به این جمع بندی رسید که برود و مرتضی داور شد. طی چند روزی که داور بود مرتب تماس تلفنی داشتیم. من پرسیدم که فیلم خوب چه دیدی تا من هم بینیم. روز آخر زنگ زد و گفت: مسعود بیا به تالار وحدت. گفتم چرا؟ گفت بیا. من بیانیه پایانی را نوشتم و می خواهم قبل از خواندنش، تو آن را مطالعه کنی. وقتی رفتم دیدم بی تاب است. بیانیه را نگاه کردم و گفتم: این که بیانیه مرتضی آوینی نیست. ما یکبار می توانیم داور شویم و حرف هایمان را بزنیم. تو الان داوری شدی و من در این بیانیه فقط ۳۰ درصد مرتضی را می بینم. گفت: همین طور است. چون من که تنها نبودم. من یک نظر دارم. در نهایت مرتضی با اکراه همان متن را به عنوان بیانیه پایانی نهمین جشنواره فیلم فجر خواند و خواندن چنین متنی آن قدر برایش فشار داشت که از آن روز به بعد تا روزی که زنده بود خروسک گرفت و صدایش در نمی آمد. مرتضی اهل فریاد از عمق جان بود و آن روز چون مجبور شد ملاحظاتی داشته باشد و فریادش را نزند حسابی اذیت شد. فردای شبی که بیانیه را خواند در سوره دیدم اش . دیگر سر حال نبود و خروسک صدایش هم معلوم بود. تا روز قبل از رفتنش به فکه همین طور بود.


    یعنی تمام بیانیه نهایی جشنواره نهم را شهید آوینی نوشته است؟
    فراستی: بله. نثر بیانیه متعلق به مرتضی است اما جمع بندی نظر داوران است. طبیعی هم بود که نمی توانست نظر کامل مرتضی باشد.


    درباره ” هیچکاک همیشه استاد ” بگویید. انتشار این کتاب هم از جمله مواردی بود که حملات قابل توجهی را در زمان حیات شهید آوینی متوجه ایشان کرد .
    *فراستی: یک روز به مرتضی گفتم: این طور نمی شود که روشنفکران هر کاری می خواهند انجام دهند و ما هم بی کار بنشینیم. ما فقط داریم نقد می کنیم و بساط آنها را به هم می ریزیم اما این کافی نیست، ما باید یک الگوی جایگزین مطرح کنیم. الگوی داخلی مان که سینمای جنگ است، باید یک الگوی دیگری را هم در زمینه سینمای خارجی مطرح کنیم.
    پرسید نظرت چیست؟ گفتم: روشنفکران و مسئولان که تارکوفسکی را علم کردند(البته به نظر من الان هم همان بساط است و این دو دسته امروز هم در کنار هم اند) گفتم: بیا مقابل تارکوفسکی یک آدم حسابی علم کن. گفت: مثلا کی؟ گفتم: هیچکاک، مرتضی گفت: مسعود! هیچکاک تکنسین بزرگی است ولی به لحاظ نظری مقابل تارکوفسکی کم نمی آورد؟ این بابا متفکر است. من در جوانی چند تا فیلم از هیچکاک دیدم اما باید دوباره و بیشترفیلم ببینم. چند تا فیلم بده ببینیم.


    اما آن قدر که من می دانم شهید آوینی معتقد بود که تارکوفسکی از مبانی سینما هم خبر ندارد.
    فراستی: دقیقاً، اما تارکوفسکی کتاب های نظری جدی دارد. کتاب معروفش به نام “پیکر تراشی زمان ” که مرتضی هم آن رامی شناخت از لحاظ نظری کتاب قابل تأملی است، یا یک گفت وگو دارد که حرف حسابی در آن زیاد است. تارکوفسکی اگر فیلم نمی ساخت من شخصاً می گفتم که نظریه پرداز خوبی است. به هرحال مرتضی تردید داشت که در مقابل این جبهه روشنفکری هیچکاک تاب ایستادن داشته باشد. گفت فیلم برسان به من. ۵-۴ تا فیلم دید. روز دوم – سوم که فیلم ها را می دید گفت: مسعود! هیچکاک انتخاب درستی است.
    یادم می آید دانشکده صدا و سیما فیلم “مرد عوضی ” از هیچکاک را گذاشت. مرتضی با خانم امینی آمدند و دیدند. مرتضی بعد از پایان فیلم گفت: این بی نظیر است. این فیلم به معیارهای مورد نظر ما خیلی نزدیک است. ما شیعه جماعت خیلی می توانیم با هیچکاک ارتباط برقرار کنیم. خلاصه آوینی مطمئن شد که می تواند روی هیچکاک مانور بدهد و مقابل جبهه روشنفکری داخلی مطرحش کند. آن موقع ما هنوز نشر نداشتیم. با “سید مهدی شجاعی ” که آن روزها “انتشارات برگ ” را داشت صحبت کردیم تا کار به صورت مشترک با آنها دربیاید. این نخستین تجربه کتابی مان بود و گفتیم شاید درست تر باشد که یک ناشرهم کنارمان باشد.
    تلویزیون همان موقع فیلمی از هیچکاک را نشان داد. مرتضی شبانه به من زنگ زد و گفت: این فیلم را دیدی؟ به نظر من بی نظیر است. فیلم «جنایت» هیچکاک را می گفت.


    اما همان موقع مطرح شد و حتی مطبوعات نوشتند که آوینی تحت تأثیر فراستی این مجموعه را منتشر کرده است.
    فراستی: بله. کیهان این را نوشت اما حقیقت این است که مرتضی فیلم های زیادی از هیچکاک را دید تا به این نتیجه رسید که هیچکاک مهم ترین است.
    با رجوع به مقاله آوینی در همین مجموعه “هیچکاک همیشه استاد ” می توان فهمید که چنین مواضعی را اصلاً می شود با تأثیر پذیری اتخاذ کرد یا این که باید شناخت جامعی از موضوع داشت.


    گردآوری: ظهور 12
    ویرایش توسط Eliyas : 03-07-2013 در ساعت 21:28
    بزرگوار من خداست

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    فدایت که به لطف و مهربانی/ مرا بر درگه خود می کشانی
    منِ آلوده را رسوا نکردی/ گناهم دیدی و افشا نکردی
    ندیدی گرچه از من جز جسارت/ تو با من جز به رحمت تا نکردی
    تو حتی بر ملائک نامه ام را/ که پُر از معصیت شد وا نکردی
    ولی دانم که این رفتارها را/ به غیر از خاطر زهرا (س) نکردی...
    {محتواي مخفي}


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    اما تو اگر قاسم نیستی، اگرعلی اکبرنیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی،
    لااقل حرمله مباش!

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 31-08-2013, 10:29
  2. شهید توپخانه
    توسط vorojax در انجمن جبهه و جنگ
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-04-2013, 12:03
  3. رونمایی از دست نوشته منتشر نشده شهید سید مرتضی آوینی
    توسط محبّ الزهراء در انجمن جبهه و جنگ
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 21-04-2013, 08:08
  4. چه کسانی از شهید آوینی می ترسند ؟
    توسط محبّ الزهراء در انجمن جبهه و جنگ
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-04-2013, 05:54
  5. فقیهی كه سرش را بریدند
    توسط vorojax در انجمن شخصيت های مرتبط با جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-03-2013, 16:54

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه