*آزادی بیان که داریم، آزادی پس از بیان چی ! ...
*همه دنبال دهکده جهانی اند، ایران دنبال ملی کردن صنعت اینترنت!
*پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟ میگم نه! میگه آخه قبلا شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم!!
*رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت:
یه دوبار بپوشی جا باز میکنه!
دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. فروشنده گفت:
چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه!
*کاردار سوئیس رو احضار کردن که بره به آمریکا بگه چرا عربستان نیروهاشو فرستاده بحرین!
*رفتم شلوار بخرم میگم کجاییه؟ میگه ایتالیاییه؛
میگم چرا پرچم ایران داره پس؟
میگه دِ! این پرچم ایتالیاست!
میگم پس این الله وسطش چیه؟
میگه برای ایران زدن دیگه!!
*تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد؛ دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی! پیرزنه گفت قربون قد و
بالات مادر مواظب باش!
*قزوین! مجسمه دهخدا تو خیابون فردوسیه، مجسمه فردوسی تو خیابون دهخدا...
*میری آدامس اوربیت بخری، بقاله به جای بقیه پول، بهت آدامس شیک میده!
*طرف میخواد تو کنکور تقلب کنه زنگ میزنه دفتر مراجع استفتاء!
*طرف تو فیس بوکش چنان پستهای سیاسیای میذاره که فکر میکنی چگوارای زمانه، بعد بهش میگی چرا تجمعات رو نمیای؟ میگه مامانم نمیذاره!!!
*یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقهش نوشته تولیدی برادران عباسپور!
*رفیقم زنگ زده میگه ویسکی سراغ نداری؟ میگم برای چی میخوای؟ میگه بابام امشب از کربلا میاد کلی مهمون داریم!
* به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم، برمیگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی!!
* اینم از مجلس ختم، با کفش رفتیم با دمپایی برگشتیم!
* یارو رو آوردن تو تلویزیون، زیر اسمش نوشته: "کارشناس مسائل یمن"، من موندم این بنده خدا تو این ۴۰ سال از چه راهی نون در میآورده!!
* قبلاً برق میرفت بابامون فحش رو میکشید به اداره برق، الان برق میره خوشحال هم میشه!
* ایران که هستیم توی سوپرمارکت دنبال جنس خارجی میگردیم، بعد خارج که میریم میافتیم دنبال جنس ایرانی!
* یارو گیتار الکتریک تو اتاقم دیده میگه تو هم شیطان پرست شدی!
* میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول بر میداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: خانوم رمزتو اشتباه زدیها!
* خبرنگار رفته تو یه روستا سوال میکنه با یارانه تون چیکار کردین؟ مرده میگه: قبض هامونو پرداخت کردیم، چندتا قسط دادیم، شهریه دانشگاه دخترمو دادیم، یه تراکتور هم خریدیم! تازه یه مقداری هم پس انداز کردیم!