صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 81

موضوع: بحث و گفتگوی آزاد: قطعنامه 598 و عاملان نوشاندن جام زهر به امام(ره)

  1. #11
    کاربر جدید Javad_Kazeroni آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    نوشته ها
    1
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سلام
    اول اینکه فک میکنم ولی فقیه خودشون سکان دار این مملکت هستند-و کسی حق نداره وقتی ایشون تریبون ثابت دارند-حتی به اسم نیت خونی و دلسوزی از جانب ایشون اظهار نظری کنه
    دوم:یه نکته خیلی عالی رو ایشون گوشتزد فرمودند(حاج سعید قاسمی):
    تاریخ ۵۹۸ را نگفتند تا درس نگیریم
    این به خاصیت ما ایرانی ها اشاره داره که همیشه نگاهمون برای چیز آموختن به دست دیگرانه
    و باید به این نکته توجه داد که اگر کتاب بخوانیم و قوه استدلال خود رو تفویت کنیم-خودمان را از گزند خواص(خواص خود خوانده و مثلا دلسوز) رهایی خواهیم بخشید
    اگر دوستانی که در این بحث نظر گذاشته اند و فقط به سخنان "حلج سعید قاسمی"اعتقاد دارند کتاب ها-مجلات و .... را که هر سال و هر سال به تجدید چاپ می رسند مطالعه فرمایند خواهند فهمید که
    1-اقتصاد کشور در مقابل ارتش مجدد نوسازی شده ی عراق کمتر تاب تحمل داشت-و اشغال مجدد کشور نه از دریغ شدن جانفشانی رزمندگان بلکه از کمبود ادوات رزمی نیز نشاءت می گرفت
    و باید گفت کاملا ساده لوحانه بنظر می رسد که تمام تکیه ها فقط بر نیروی انسانی مخلص باشد-بی تردید در زمان جنگ شاهد بوده اید که اگر من باب مثال جنگنده اف 14(ساخت استکبار جهانی البته) نمیداشتیم ممکن بود ضربه ای که از ناحیه دشمن می خوردیم چند برابر وضعیت فعلی می شد.
    2-این که به فرض رشادت های مردم و خرج و جانفشانی های مردم-آیا نتیجه بالاتر از وضعی میشد که با سیاست هوشمندانه و کمک از سازمان های جهانی به نتایج دلخواه خود رسیدیم؟ و صدام ملعون بدست خود بتدریج بساط هلاک خود را فراهم کرد؟
    3-اگر تاریخ را بخوانید و بخوانید و بخوانیدمتوجه خواهید شد که یک سر قضیه مک فارلین کمک دولت آمریکا به عنوان متحد سابق ما برای پایان جنگ بود(البته آنموقع نیز نیت آمریکا جای شبه داشت ولی برای مسئولان جبهه و جنگ نیز ثابت شد(خاطرات هاشمی رفسنجانی)که سیاست دولت آمریکا تغییر یافته است..و اهمال و لج بازی باعث شد که قضیه با هزینه سنگینی برای کشور تمام شد

    4-امیدوارم آنقدر بدانید که سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرباس ایران وگرفتن مدال فرمانده آن نیز جلوه ای از این فشارها برای اتمام جنگ تحمیلی بود-و متاسفانه واقعیت تاریخ را آنگونه که صدا و سیما و رسانه های وابسته آن نقل می کنند نیافتم-و علت این تحریفات برای اینجانب کاملا نا مشخص است و صد البته باید گفت کسانی نیز بغیر از دولت آمریکا در این جنایت آمریکا باید پاسخگوی وجدان بیدار تاریخ باید باشند(اذعان رسانه های غیر و توجه به تاریخ سرنگونی هواپیما-تا پذیرش قطع نامه موید این مطلب نیز هست)

    5-در وضعیت فعلی از (حاج سعید قاسمی)می پرسم آیا امروز بیماری در منزل دارندکه درد کمبود دارو برایشان سخت و ثقیل باشد؟آیا وجدان دینی مان اجازه میدهد که برای پیروزی به هر قسم قدم برداریم؟
    آیا ایشان فرزند بدون شغل و با آتیه ی نا معلوم در منزل دارند تا درد مردم برای ایشان ملموس باشد؟
    براستی من و شما عمیق بیندیشیم-و در پی قهرمان بازی هایی که هزینه آن را مردم با گوشت و استخوان خود می پردازند نباشیم-چون ما مسلمانیم و به روز معاد اعتقاد راسخ قلبی داریم

    6- بنظر بنده با توجه به حوادث کشور در سال 88 و انتخاب و تائید صلاحیت آفای حسن روحانی و محمد رضا عارف به عنوان کاندیدای جناح به قول گفتنی مساله دار در انتخابات سال 92 این نکته روشن می شود با وجود اختلاف نظر ها حضرت آقا به جناب رفسنجانی اعتماد خیلی بیشتری دارند و این مصداق بارز ضرب المثل گوشت یکدیگر را بخوریم-استخوان ها به دور انداخته نمی شود است تا جریان های نوپا و مدعی انقلاب که با وجود حضور دارای هیچگونه کارنامه قابل استناد برای انقلاب نیستند متاسفانه

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #12
    حرفه ای اشاره آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    محل سکونت
    بهشت
    نوشته ها
    739
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سلام
    جناب فرزاد از دو جنبه و قضیه میشه به این بحث پرداخت.
    بعد سیاسی مد نظر سردار قاسمی
    بعد نظامی که مد نظر این تاپیک نیست ولی براتون تشریح میکنم تا متوجه اشتباه تون بشید

    از نظر بعد سیاسی، همه ما کاملا به این اعتقاد داریم در مقابل دشمن قسم خورده -ایا این دشمن قسم خورده رو باور دارید یا نه بعهده خودتون هست-اگر ذره ایی اظهار ناتوانی بکنید او به پیش خواهد امد.هر قدم رو به عقب ما قدم رو به جلویی برای او خواهد.معنایی کامل از شرایط پنجه در پنجه هست.کنه و مفهوم سخنان جناب قاسمی همین هست و تذکریست به کسانی که فکر میکنند با تعامل باشیاطین میتونن به ارامش و توسعه و عزت و... ...برسند.ان العزة لله جمیعا.
    بعد نظامی
    انکار بدیهیات جنگ وزنه مواضع و صحت گفتگوهای شما رو پایین میاره.
    بعد از پذیرش قطع نامه ما دچار دو حمله اساسی شدیم.
    یک از جانب ار تش عراق و دوم از سمت منافقین
    ایا حمله منافقین رو قبول دارید؟
    دلیل این حمله چه چیزی بود؟ممکنه همین الان با ده تا تویوتا مجهز به تیربار از میدان ازادی تا تهرانپارس حرکت کنید ایا این به منزله فتح تهران هست؟
    انگیزه و نیت منافقین چی بود؟
    بعد.....
    نیت و انگیزه صدام برای حمله چه چیزی بود؟
    شما با این دلیل که حرکتی برای باز پس گیری از جانب ایران انجام نشد اساسا این هجوم رو رد میکنید.اشتباه شما اینجاست.صدام برای موازنه غنایم با ایران دست به این حمله زد.عراق شاید نزدیک به ده هزار یا پونزده هزار اسیر داشت و میزان اسرای ایران نزدیک به چهل هزار اسیر بود.
    حمله همه جانبه و حرکت تانک و نفر بر با سرعت چهل تا پنجاه کیلومتر و نفوذ به عمق ایران با چه عقل و منطقی سازگار هست؟با یک بار بمباران عقبه کلیه نیروها تلف خواهند شد.تنها دلیل حمله بزن و در رو هست.تلفات خاصی بگیر و برگرد.هدف تصرف خاک نبوده که مثل اول جنگ حمله کلاسیکی به خرمشهر انجام بگیره.
    اگر صدام اینکار رو بعد از قبول قطعنامه از جانب ایران انجام میداد نزد همه مجامع محکوم بود با وجود تمامی ژست های صلح طلبانه ش از ابان سال ۵۹.خود صدام بعد از تخلیه مهران چه مطلبی رو بیان داشت؟
    تاریخ برای عبرت هست و نه مطالعه.ولی از شما خواهش میکنم حداقل تاریخ چند ساله اخیر رو مطالعه کنید.
    تا چن سال دیگه احتمالا به متجاوز بودن هم محکوم میشیم.خدا میداند.شاید وجود جنگی هم منتفی بشه با این روند تاریخ سازی
    بابت اشتباهات تایپی عذرخواهی میکنم.با تبلت بهتر از این نمیتونم:-)
    بخوان قران بی شیرازه ایات عجیبت را....


    أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً.....

  4. #13
    حرفه ای اشاره آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    محل سکونت
    بهشت
    نوشته ها
    739
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    ایا خاطرات هاشمی معتبر هست؟
    بخوان قران بی شیرازه ایات عجیبت را....


    أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً.....

  5. #14
    حرفه ای farzad-a آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    687
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بعد از تاریخ 27 تیر 67، عملیات بزرگی به نام «عملیات سرنوشت» قبل از عملیات مرصاد در محور جنوب انجام شد. برای اطلاع بیشتر از این عملیات به جهت اینکه در نوشته های بعدی خودتون که در معرض دید دختران و پسران هست و به جهت اینکه بعدا نوشته هاتون رو بی سند نخوانند، به لینک زیر مراجعه کنید:
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    با سلام
    به لینکی که گذاشتید مراجعه کردم و در همانجا آقای محسن رضایی توضیح داده است:نام این عملیات هم هنوز در روزنامه‌ها و کتاب ها نرفته است، نام این عملیات، عملیات سرنوشت شد. به این دلیل سرنوشت نام گرفت...............
    این عملیات نامی رسمی نداشته و بصورت محفلی و توسط جناب رضایی و هم ردیفهایشان برای مجموعه فعالیتهای آن دوران نامی انتخاب و در این سخنرانی مورد اشاره قرار گرفت.
    ضمن اینکه نامگذاری ایشان را محترم میشمارم نظر شما را به یکی از رفرانس رسمی(اخذ از مرکز حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس) در [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]جلب میکنم که در فهرست نامی از عملیات سرنوشت برده نشده است.

    چرا وقتی بسیجیان و رزمندگان بعد از دعوت مجدد امام(ره) به جبهه ها، تونستند ظرف کمتر از 2 روز، همه ی وسعت اشغال شده ای که اشاره کردم رو آزاد کنن، عده ای قبل از پذیرش قطعنامه و در روزهای منتهی به آن مدام دم از خسته شدن مردم و نبود امکانات زدند؟ چرا با این بهانه ها، امام را جام زهر دادند؟ مردمی که خسته از جنگ بودند، بدون امکانات چطور 2 روزه سرنوشت جنگ رو معین کردند در حالیکه برخی مدعی بودند تا قبل از آن نمیتوانند و باید برویم سازش کنیم؟

    اگر برای این مطالبات پاسخی دارید، بیان کنید وگرنه ایرادات لغتی، تا همیشه تاریخ بوده و خواهد بود.


    پس از پذیرش قطعنامه در تاریخ 27 تیرماه ، نظر امام درباره ی غیرقابل اعتماد بودن عراق (و سازمان های بین المللی تحت سلطه ی آمریکا) به اثبات رسید! یعنی در تاریخ سی ام تیرماه عراق هجمه ای تمام عیار به داخل خاک ایران آورد که تا جاده ی اهواز خرمشهر جلو آمد ...
    فعلا درگیر تنظیم و نهایی کردن اظهار نامه مالیاتی شرکت هستم و وقت زیادی برای بودن در فوروم ندارم ولی از پرداختن به موضوعات دفاع مقدس و دلائل پایان دادن به جنگ استقبال میکنم که روشنگری در این مورد را لازم میدانم.
    نکته کلیدی که لازم است گفته شود اینکه دلائل پذیرش قطعنامه از سوی امام نه فشار و اصرار بزرگان نظام در داخل بلکه تغییر استراتژی امریکا و سایر قدرتهای حامی عراق مبنی بر ورود بی واسطه و عیان به جنگ برعلیه ایران بود که میتوانست موازنه را بصورتی معنادار برهم زده و موجب تلفات باور نکردنی و مقلوب شدن جمهوری اسلامی شود.
    ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرباس,نابود کردن [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ],[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]نشانه هایی از آغاز جنگ مستقیم با امریکایی ها بود که از حالت جسته گریخته میتوانست به رویارویی تمام عیار تبدیل شده و ایران توان مقابله با نیروی دریایی و هوایی امریکا را نداشت(علاوه بر خساتهایی که به نیروی دریایی و پایانه های نفتی وارد میشد,صادرات نفت و واردات کالا از طریق دریا نیز قطع میشد) لذا بزرگان نظام چنین اخطارهایی را جدی گرفتند و صلاح دانستند که به جنگ خاتمه دهند.


  6. #15
    حرفه ای ghanbar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    866
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سلام علیکم

    متاسفم که در این محفل با یک انسانی روبرو هستیم که از هر طرف که به او جواب داده شود و راهی نداشته باشد طرف دیگری را در پیش میگیرد و شبهه ای دیگر وارد میکند، شبهه هایی که نشانه ی عدم اطلاع سطحی از مسائل تاریخ معاصر ماست (روزهایی را که حتی خود پشت سر گذاشته به خاطر ندارد)
    چه تضمینی هست که ما هرقدر جواب دهیم و تکرار کنیم ایشان آخر الامر اعتراف به خطای فهم و اطلاعات ضعیف خود کند و حق به جانب مسئله را به سمتی دیگر نبرد؟
    جناب فرزاد! امام را متهم به دروغ گویی میکنید زیرا پیام 598 امام حاکی از چیز دیگریست: ، از آن جایی که هیچ نسبتی با امام ندارید ! بنده اقوال فردی از تبار خودتان را درباره ی این مسئله نقل قول میکنم ، هاشمی در سال 78 میگوید:
    "امام میخواستند جنگ را پیگیری کنند تا مسئله ی عراق حل شود، امام اصلا موافق نبودند که آتش بس پذیرفته شود ، ایشان اجازه صحبت کردن از صلح را نمی دادند ، حرف ایشان این بود که تا آخرین نفس میجنگیم!"
    و در خاطرات 18 مرداد 67 خود میگوید :
    "در اخبار صبح آمد که آتش بس ایران و عراق از تاریخ 29 مرداد بر قرار می شود. از اینکه من نقش اساسی در ختم جنگ را داشتم احساس خشنودی میکنم"

    پس دیگر ضعف عده ای از خائنین به اسلام و رسول خدا را و سازش آنها با دشمن را به پای این نگذاریم که :
    نقل قول نوشته اصلی توسط farzad-a نمایش پست ها

    نکته کلیدی که لازم است گفته شود اینکه دلائل پذیرش قطعنامه از سوی امام نه فشار و اصرار بزرگان نظام در داخل بلکه تغییر استراتژی امریکا و سایر قدرتهای حامی عراق مبنی بر ورود بی واسطه و عیان به جنگ برعلیه ایران بود
    چرا که همه ی مسئولین و صاحبنظران اعتراف کرده اند که عده ای از مسئولین این مسئله را به امام تحمیل کردند و همانطور که خود امام و حضرت آقا فرموده اند هیچگاه با پذیرش قطعنامه موافق نبودند!
    کسانی که متزلزل شده بودند و کسانی که خیانت کار و ترسو و بزدل بودند (امثال مجمع عقلایی ها که امام تعریضا آنها را خائن به اسلام معرفی کرد) با حمله ی آمریکا بهانه پیدا کردند تا آنچه را سالها در طول مدت جنگ برایش زحمت میکشیدند به امام تحمیل کنند ،حضرت آقا در مورد این مسئله اینطور میفرمایند:
    "امام همان وقت که در سال 67 جنگ را تمام کردند ، بعد از آن موقعی بود که بعضی از مسئولین با ایشان رفتند، بحث کردند ، حرف زدند ، اصرار کردند . ایشان همان موقع هم حاضر نبود جنگ را تمام کند . روحیه امام یک روحیه ی محکم تسلیم ناپذیر بود" 16 مرداد 75

    حال پیام امام در تاریخ 13 تیر 67 را مرور میکنیم:

    باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم . امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است . غفلت از مسئله ی جنگ خیانت به رسول الله است . اینجانب جان ناقابل خود را به رزمنده های صحنه های نبرد، تقدیم مینمایم" صحیفه ج 21 ص 69
    آیا کسانی که تردید کرده بودند بجز اینها بودند: هاشمی و روحانی و میرحسین موسوی و موسوی اردبیلی و ...

    جناب فرزاد و آقایون همفکر ایشون بدانند که تنها یک طیف در جامعه نخواستند بفهمند کی عراق حمله کرد! کجا را گرفت! چقدر شهید دادیم و چه مصیبت هایی کشیدیم ، آنهم یک مشت مرفه بی درد لیبرال خودفروخته بودند!
    نقل قول نوشته اصلی توسط اشاره نمایش پست ها
    ایا خاطرات هاشمی معتبر هست؟
    نه برادر من، تنها چیزی که برای جناب فرزاد معتبر است ، آن فرافکنی و شبهه ایست که در لحظه و به فراخور بحث نشر میدهد!


    امام خامنه ای :
    اگر در مقطع فعلی دستگاه دیپلماسی بتواند حضور فعال، هوشمندانه و مقتدرانه داشته باشد، جایگاه و استحکام جمهوری اسلامی در چندین ده سال آینده و در نظم جدید جهانی به عنوان جایگاهی برجسته تثبیت می شود وگرنه، در جهان پیش رو، از موقعیت لازم برخوردار نخواهیم بود
    ...
    این کار (تعمل با آمریکا) ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می دهند.
    بیست و دوم مردادماه

  7. #16
    حرفه ای اشاره آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    محل سکونت
    بهشت
    نوشته ها
    739
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اقا فر زاد تکلیف خودتون رو مشخص کنید
    بالاخره تهاجم عراق دروغ بود یا نبود؟
    یکجا در نفی اون صحبت میکنید و جای دیگه در تایید اون!
    حداقل مواضع خودتون رو مشخص کنید.
    بخوان قران بی شیرازه ایات عجیبت را....


    أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً.....

  8. #17
    حرفه ای محامین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2012
    نوشته ها
    719
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض اگر امام قطعنامه 598 را نپذیرفته بود...

    «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مساله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی به واسطه حوادث و عواملی که فعلا از ذکر آن خودداری می کنم - و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد- وبا توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور - که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان ایمان دارم - با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت ما و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود...

    - خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسیران و مفقودین و خانواده های معظم شهیدان و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قطعنامه را سرکشیده ام...

    - من باز می گویم قبول این مساله برایم از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم...

    -گمان نکنید من در جریان کار جنگ و مسوولان آن نیستم.مسوولان، مورد اعتماد من هستند. آنها را از این تصمیمی که گرفته اند شماتت نکنید که برای آنان نیز سخت و ناگوار بوده است.»

    این عبارات، بخش هایی از پیام تاریخی امام خمینی رهبر فقید انقلاب اسلامی تنها 48 ساعت پس از اعلام پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی جمهوری اسلامی ایران در 27 تیر 1367 است که به جنگ هشت ساله ایران و عراق پایان داد و امروز 26 سال از آن روز می گذرد.(سازمان ملل البته 29 مرداد 1367 را به عنوان روز آتش بس در جنگ هشت ساله ثبت کرده است. اما قبول قطعنامه و ورود سازمان ملل به میانجی گری آتش بس و بازگشت به مرزهای بین المللی ازهمان 27 تیر شروع شده بود.)



    با این که پایان هر جنگی خوشایند است اما چون جمهوری اسلامی تاکید کرده بود تا کیفر متجاوز و سقوط حزب بعث و صدام حسین به عنوان تنبیه آنان حاضر به قبول آتش بس نیست، طبعا این همان پایانی نبود که ایران در پی آن بود. با این حال همین که برای اولین بار در تاریخ معاصر در جنگی همه جانبه ذره ای از خاک ایران کم نشد و دشمن به هدف خود که ساقط کردن جمهوری اسلامی بود دست نیافت پذیرش قطعنامه را هر چند به منزله پیروزی مطلق تصویر نمی کرد اما اقدامی از سر ضعف هم تلقی نشد.

    27 تیر البته روزی نیست که مانند فتح خرمشهر در سوم خرداد 1361 جشن گرفته شود اما روز حقارت و شکست هم نیست واز این رو احساس دوگانه ای را یادآور می شود.

    هم خرسندی مردم از پایان جنگی که جان 300 هزار جوان ایرانی پای آن قربان شده بود ، 500 هزار تن را مجروح و جانباز ساخته، ده ها هزار نفر را در اردوگاه های دشمن گرفتار ساخته ، صدها میلیارد دلار خسارت به بار آورده و پی گیری آرمان های دموکراتیک انقلاب را به تاخیر انداخته بود در پی داشت و هم شوک رزمندگانی را که باور نمی کردند رهبری که بر شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» تاکید کرده بود به آتش بس رضایت دهد.

    27 تیر را نمی توان به مثابه روز صلح، شیرین دانست که مهم ترین تعبیر مرتبط با آن همان «جام زهر» است که امام به کار برد و به همین سیاق نمی توان این روز را روز فتح دانست و از این رو هر سال هفته آغاز جنگ به عنوان نماد مقاومت دربرابر تجاوز دشمن گرامی داشته می شود و نه مانند غالب کشورها روز ختم آن.

    27 تیر اما بی گمان "روز شجاعت امام خمینی" است. روز دیگری در توصیف شجاعت های او و این بار بر پایه «مصلحت».

    تصور کنید اگر امام تن به پایان جنگ نمی داد و کمتر از یک سال بعد هم درمی گذشت - که چنین هم شد- جانشین ایشان با چه چالش سهمگینی رو به رو می شد. به یاد آوریم که آیت الله خامنه ای پس از انتخاب به رهبری تصریح کردند: « ملتزم و متعهدم درس های الهی امام خمینی را مو به مو به کار بندم» و طبعا تصمیم درباره پایان جنگ اگر نه غیر ممکن که دشوار می نمود.

    پس شجاعت اول قبول قطعنامه هموار ساختن راه برای جانشین خود بود. چه، در هر حالت دیگر همه دچار مشکل می شدند. اگر می پذیرفتند این سخن در می گرفت که «اگر امام بود» و اگر نمی پذیرفتند «تا کی و تا کجا قابل ادامه بود»؟

    شجاعت دوم ترجیح مصلحت کشور و مردم بر آبروی خود بود. امام در آن لحظه نگران نبود که تصویر قاطع و آشتی ناپذیر او خدشه ببیند - که البته باز هم ندید- و از موضع خود گذشت.

    شجاعت سوم این بود که تمام مسوولیت را خود قبول کرد. حال آن که می توانست سکوت کند تا جامعه در این تصور فرو رود که امام به رغم نظر خود و با فشار پذیرفته است. البته با اکراه پذیرفته بود -که اگر چنین نبود تعبیر جام زهر را به کار نمی برد- اما تصریح کرد:« گمان نکنید من در جریان کار جنگ و مسوولان آن نیستم. آنها مورد اعتماد من هستند.»

    این رفتار امام پاسخی به فداکاری تاریخی جانشین وقت فرماندهی کل قوا - اکبر هاشمی رفسنجانی - هم بود که پیشنهاد می کند: «اعتبار شما در این قضیه هزینه نشود. من در مقام جانشین فرمانده کل قوا پذیرش قطعنامه و پایان جنگ را اعلام می کنم و بعد هر چند که جنگ تمام می شود اما مرا برکنار کنید تا از چشم شما نبینند.»

    امام اما پای یاران خود ایستاد. چندان که آنان 25 سال با او همراه بودند. پس تمام مسوولیت را خود می پذیرد تا فرماندهان و رزمندگان نیز دچار سرخوردگی و یاس نشوند.

    رهبری که با واژگان انقلابی شناخته می شد در این پیام بارها واژه «مصلحت» را به کار می برد تا بعدتر اتهامی متوجه سیاسیون مصلحت اندیش نشود. چرا که تشخیص مصلحت با اهل سیاست است نه نظامی ها و در همین پیام نیز از «نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور» سخن گفته می شود.

    امام فرصت نیافت تا جزییات این مصلحت را بازگوید اما به نظر می رسد نوعی روشن بینی در آن نهفته بود چرا که تنها دو سال بعد روند سقوط صدام آغاز شد و بی آن که مردم ایران هزینه بیشتری بپردازند پس از 12 سال سرانجام به دست آمریکایی ها برافتاد.

    27 تیر روز شجاعت امام است به خاطر ترجیح مرارت جام زهر قبول قطعنامه بر احساس حلاوت اصرار بر مواضع گذشته. به سبب ترجیح نظر «تمام کارشناسان سیاسی و نظامی» بر «نظر خود تا چند روز قبل از آن». به دلیل قبول مسوولیت به جای نسبت دادن آن به دیگران.

    قبول این مصلحت البته چنان برای امام تلخ و سنگین بود که در 11 ماه بعد از آن که در این جهان زیست هیچ گاه دیگر در دیداری عمومی در حسینیه جماران سخن نگفت. تنها دو دیدار رسمی با اعضای هیات دولت و ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجه وقت اتحاد شوروی سابق داشت و اگر چه پیام هایی صادر کرد و تصمیمات مهم و انتصابات تاثیر گذار داشت اما کام او از قبول قطعنامه تلخ بود هر چند که کام مردم را با پایان جنگ، شیرین کرد.

    27 تیر روزاتخاذ یک تصمیم بزرگ است: صرف نظرکردن از یک هدف برای تامین مصلحتی بزرگ تر. روزی که این صدا در گوش تاریخ می پیچد:

    « من با مردم عزیز ایران پیمان بسته بودم تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز من فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای خدا از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم تا راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی مردم مقدم ندارم.»

    27 تیر 67 را اگر نتوان به عنوان روز فتح جشن گرفت می توان به خاطر شجاعت امام در تغییر نظر خود و ترجیح مصلحت و واقع گرایی سیاسی بر آرمان خواهی های پرهزینه گرامی داشت.

    کسانی اما هستند که اصرار دارند از این روز تصویر تیره و تاری بسازند که انگار چند سیاستمدار آبروی بنیانگذار نظام را به مخاطره انداختند.

    کسانی که به جای مرور و تفسیر پیام امام در 29 تیر 1367 که بارها و بارها در آن به واژه «مصلحت» اشاره شده در پی متهمان خیالی یی هستند که بر جنگ 8 ساله نقطه پایان گذاشتند و از بازی های روزگار این که غالب فرماندهان و نقش آفرینان جنگ خود چنین مدعایی ندارند و طَبق طَبق ادعا از آنانی شنیده می شود که نقش چندانی هم در جنگ ایفا نکردند.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]




    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  9. #18
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سلام.

    مقاله ای نسبتا منصفانه بود.
    اما گوشه هاییش هم خارج از انصاف بود. نقد خودمو به این گوشه ها در ادامه میارم:

    1-
    تصور کنید اگر امام تن به پایان جنگ نمی داد و کمتر از یک سال بعد هم درمی گذشت - که چنین هم شد- جانشین ایشان با چه چالش سهمگینی رو به رو می شد. به یاد آوریم که آیت الله خامنه ای پس از انتخاب به رهبری تصریح کردند: « ملتزم و متعهدم درس های الهی امام خمینی را مو به مو به کار بندم» و طبعا تصمیم درباره پایان جنگ اگر نه غیر ممکن که دشوار می نمود.

    پس شجاعت اول قبول قطعنامه هموار ساختن راه برای جانشین خود بود. چه، در هر حالت دیگر همه دچار مشکل می شدند. اگر می پذیرفتند این سخن در می گرفت که «اگر امام بود» و اگر نمی پذیرفتند «تا کی و تا کجا قابل ادامه بود»؟
    این تلقین اشتباهی به جامعه است که مردم مدام و پیوسته تصمیمات مقام معظم رهبری رو با مشی حضرت امام(ره) مقایسه میکنند. در واقعیت اینطور نیست. در این 25 سالی که از رهبری و زعامت امام خامنه ای گذشته، هیچگاه توسط مردم ولایی و انقلابی، چنین قیاسی حتی در ذهن خودشون هم صورت نگرفته. به طور مثال در قضایای 18 تیر 78، خیلی از به اصطلاح دلسوزان و مسئولین کشور به بیت معظم له مراجعه میکردند و از سر دلسوزی نظرات کارشناسی میدادند که سر و ته قضیه با دادن امتیازاتی جمع شود اما ایشان چنین نکردند. در فتنه 88 هم همینطور. اما هیچکس نتوانست ادعا کند و ادعایی هم مطرح نشد که فرضا اگر امام راحل(ره) زنده بودند، آیا نظرات این کارشناسان و مسئولین رو ترتیب اثر میدادند یا مشابه حضرت آقا، محکم بر قانون تکیه میکردند. پس بنابراین اگر حتی در اون مقطع، قطعنامه پذیرفته نمیشد و حضرت امام(ره) از دنیا میرفتند، نظر امام خامنه ای در پایان دادن یا ندادن به جنگ، برای همه محترم بود.

    2-
    شجاعت سوم این بود که تمام مسوولیت را خود قبول کرد. حال آن که می توانست سکوت کند تا جامعه در این تصور فرو رود که امام به رغم نظر خود و با فشار پذیرفته است. البته با اکراه پذیرفته بود -که اگر چنین نبود تعبیر جام زهر را به کار نمی برد- اما تصریح کرد:« گمان نکنید من در جریان کار جنگ و مسوولان آن نیستم. آنها مورد اعتماد من هستند.»

    این رفتار امام پاسخی به فداکاری تاریخی جانشین وقت فرماندهی کل قوا - اکبر هاشمی رفسنجانی - هم بود که پیشنهاد می کند: «اعتبار شما در این قضیه هزینه نشود. من در مقام جانشین فرمانده کل قوا پذیرش قطعنامه و پایان جنگ را اعلام می کنم و بعد هر چند که جنگ تمام می شود اما مرا برکنار کنید تا از چشم شما نبینند.»

    امام اما پای یاران خود ایستاد. چندان که آنان 25 سال با او همراه بودند. پس تمام مسوولیت را خود می پذیرد تا فرماندهان و رزمندگان نیز دچار سرخوردگی و یاس نشوند.
    این قسمتش هم به نظر کمی متملق گویانه است و صرفا تلاش میکنه که وجهه ای برای هاشمی از طریق چسباندن او به امام(ره) دست و پا کنه.
    امام(ره) حتی از دولت بنی صدر و بازرگان هم تا موقعی که بر سر کار بودند، حمایت کردند تا اونها سرخورده و برای ادامه ی فعالیت و کارهای اجرایی دچار یاس نشن. همواره عبارت «مسئولان مورد اعتماد و تایید من هستند» در کلام امام(ره) (و حتی امروزه در کلام مقام معظم رهبری) بوده و ارتباطی به اینکه مسئولین وقت آیا واقعا در باطن کاملا همراه امام بودند یا نه نداره.

    3-
    تشخیص مصلحت با اهل سیاست است نه نظامی ها و در همین پیام نیز از «نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور» سخن گفته می شود.
    تشخیص مصلحت به عهده ی رهبر جامعه ی اسلامی است و کارشناسان صرفا نظرات خودشونو میگن. در پیام امام(ره) هم همین نکته بارز هست و ایشون بعد از اینکه نظرات رو جویا میشن، خودشون مصلحت رو تشخیص میدن. نظرات اطرافیان امام در اون مقطع از سال 62 به بعد بر قبول قطعنامه و آتش بس و اتمام جنگ بود. اما امام(ره) از سال 62 تا 67 مصلحت رو در ادامه ی جنگ دیدند درحالیکه اهل سیاست مصلحت دیگری اندیشه کرده بودن. بابراین این جمله غلطه که «تشخیص مصلحت با اهل سیاست است». درستش اینه که بگیم «تشخیص مصلحت فقط و فقط با رهبر است»

    4-
    امام فرصت نیافت تا جزییات این مصلحت را بازگوید اما به نظر می رسد نوعی روشن بینی در آن نهفته بود چرا که تنها دو سال بعد روند سقوط صدام آغاز شد و بی آن که مردم ایران هزینه بیشتری بپردازند پس از 12 سال سرانجام به دست آمریکایی ها برافتاد.
    11 ماه فرصت کافی نبوده؟ نارضایتی امام(ره) همونطور که در این مقاله هم اشاره شد، از عدم برگزاری دیدارها در جماران به خوبی روشن هستش. امامی که حاضر نیست برای مایوس شدن و سرخورده شدن مسئولین وقت، حرفی بزنه، معلومه که بعد از قبول قطعنامه که موقع بازسازی ویرانی هاست، باز هم برای سرخورده نشدن مسئولین وقت (اونهاییشون که در قضایای مربوط به قطعنامه دخیل بودند) صحبتی به میون نمیاره. وگرنه 11 ماه فرصت کمی برای بازگو کردن حقایق نیست.

    نکته بعد هم آنکه صدام بعد از 12 سال برافتاد اما حزب بعث او که براندازی اونها جزء اهداف دفاع مقدس بود، هیچگاه تمام و کمال از بین نرفت و هنوز هم که هنوزه آثار اعضای باقیمانده از اون حزب رو در عراق و در گروه های تکفیری میتوان مشاهده کرد در حالیکه میشد یکبار برای همیشه این حزب را ساقط و مردم مظلوم عراق و سوریه رو از دست این جانیان راحت کرد. بر خلاف ادعای نویسنده ی این مقاله، موضع امام(ره) بر تنبیه صدام و حزب بعث عراق توسط نیروهای رزمنده خودمان (نه سازمان های بین المللی که تحت لابی استکبار هستند) موضعی به مراتب روشن بینانه تر بود.

    5-
    « من با مردم عزیز ایران پیمان بسته بودم تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز من فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای خدا از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم تا راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی مردم مقدم ندارم.»

    27 تیر 67 را اگر نتوان به عنوان روز فتح جشن گرفت می توان به خاطر شجاعت امام در تغییر نظر خود و ترجیح مصلحت و واقع گرایی سیاسی بر آرمان خواهی های پرهزینه گرامی داشت.
    گمون نمیکنم متن پیام امام(ره) با قسمت آبی رنگ شده تقارب مفهومی داشته باشه. حضرت امام(ره) ملاک خودشون رو رضایت حق معرفی میکنند اما نویسنده تلاش میکنه که معیار و ملاک حضرت امام(ره) رو واقع گرایی سیاسی جلوه بده. واقع گرایی سیاسی شاید جاهایی حکم به بستن چشم در مقابل رضای خدا بده. این دو مقوله تفاوت معنایی بسیار زیادی با هم دارند.

    6-
    از بازی های روزگار این که غالب فرماندهان و نقش آفرینان جنگ خود چنین مدعایی ندارند و طَبق طَبق ادعا از آنانی شنیده می شود که نقش چندانی هم در جنگ ایفا نکردند.
    این تیکه از متن رو هم به قضاوت سایر دوستان میسپرم.
    اتفاقا یکی از افراد پژوهشگر در زمینه قطعنامه و شرایط پایان جنگی که توسط هاشمی رفسنجانی فردی معرفی شد که در جنگ نقشی نداشته (و بسیار هم توسط رسانه های وابسته به او مورد تخریب شخصیتی قرار گرفت و کتابش هم در این دولت ممنوع الطبع شد) کسی است که عین 8 سال دفاع مقدس رو در جبهه های نبرد بود، نه پشت جبهه ها (کامران غضنفری، نویسنده کتاب پرفروش «راز قطعنامه») سردار قاسمی هم یکی دیگر از همین افراده که سعی میشه امروزه اونها رو افرادی وانمود کنن که در جنگ نبودند! در حالیکه سردار قاسمی هم در زمان جنگ 8 ساله حضور داشت و هم پس از جنگ تا مدتها در زمینه ی مستند سازیِ دفاع مقدس فعال بود (همراه با شهید آوینی)

    کامران غضنفری در نامه ای سرگشاده در انتهای کتاب خودش، به همه ی این ادعاها که منتقدین عملکرد هاشمی در جنگ همگی جنگ ندیده اند، پاسخ مبسوطی میده که اگه کتاب رو پیدا کنم، از روش براتون تایپ خواهم کرد. این نویسنده از هفته ی اول مهرماه 59 به جبهه اعزام میشه و تا آخر جنگ در جبهه ها در خط اول حضور داشته. در سال 60 دوبار هدف ترور منافقین قرار میگیره ولی جون سالم به در میبره و به اذعان خودش بارها و بارها متلاشی شدن مغز رفقاش روی لباس خودش رو میبینه و لمس میکنه، بارها توسط تانکهای عراقی به قدری محاصره میشن که صدای شنی تانک ها رو بالای سرشون میشنیده اما جرات تکان خوردن نداشته و نفس در سینه حبس کرده. بارها مجروحین شیمیایی رو با دست خالی از خط مقدم عقب کشیده و ... (کارهایی که هاشمی رفسنجانی تجربه ی اونها رو نداشته) اینها مختصری از شرح حال کسی است که طبق نظر نویسنده ی این مقاله، ادعاهای زیاد و طَبق طبق داره ولی جنگ رو ندیده.



    +
    تاپیکهای قدیمی مرتبط با این بحث:
    http://www.noas.ir/f/forum324/thread67909.html
    http://www.noas.ir/f/forum379/thread53115.html



    موفق باشین.
    93/4/29
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  10. #19
    حرفه ای محامین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2012
    نوشته ها
    719
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamid نمایش پست ها
    سلام.

    مقاله ای نسبتا منصفانه بود.
    سلام.

    نکته بعد هم آنکه صدام بعد از 12 سال برافتاد اما حزب بعث او که براندازی اونها جزء اهداف دفاع مقدس بود، هیچگاه تمام و کمال از بین نرفت و هنوز هم که هنوزه آثار اعضای باقیمانده از اون حزب رو در عراق و در گروه های تکفیری میتوان مشاهده کرد در حالیکه میشد یکبار برای همیشه این حزب را ساقط و مردم مظلوم عراق و سوریه رو از دست این جانیان راحت کرد. بر خلاف ادعای نویسنده ی این مقاله، موضع امام(ره) بر تنبیه صدام و حزب بعث عراق توسط نیروهای رزمنده خودمان (نه سازمان های بین المللی که تحت لابی استکبار هستند) موضعی به مراتب روشن بینانه تر بود.
    شما فکر میکنید اگر جنگ تحمیلی ادامه پیدا میکرد، الان هیچ گروه تروریستی در جهان اسلام وجود نداشت؟

    الان گروه های تروریستی مثل داعش و النصره و جیش العدل و.... زیرمجموعه حزب بعث عراق هستند؟ یا القاعده؟

    این گروهک ها، با حمایت آمریکا، غرب و مخصوصاً عربستان سعودی قدرت گرفتند.

    ادامه جنگ، فقط هزینه های سنگین برای هر 2 طرف داشت. و نمیشه با قاطعیت گفت اگر جنگ ما تداوم پیدا میکرد، الان توی عراق و سوریه صلح و آسایش حاکم بود.

    و به نظر من به موقع توافقنامه رو پذیرفتیم. هم به لحاظ جنگی در وضعیت بهتری (نسبت به بعد از فتح خرمشهر) بودیم، و هم به لحاظ دیپلماسی، تونستیم توافقنامه ای رو تنظیم کنیم که هم عراق و صدام به عنوان متجاوز شناخته شد، و هم عراق محکوم به پرداخت غرامت شد. (حالا اینکه ما بعداً عُرضه نداشتیم غرامت بگیریم، بحثش جداست)

    تداوم جنگ فقط باعث میشد که ما بیشتره انرژی و سرمایه و وقت خودمون رو بیخودی تو جبهه ها هدر بدیم. و کلی هم شهید و جانباز و اسیر و... بدیم.

    حضرت امام(ره) ملاک خودشون رو رضایت حق معرفی میکنند اما نویسنده تلاش میکنه که معیار و ملاک حضرت امام(ره) رو واقع گرایی سیاسی جلوه بده. واقع گرایی سیاسی شاید جاهایی حکم به بستن چشم در مقابل رضای خدا بده. این دو مقوله تفاوت معنایی بسیار زیادی با هم دارند.
    به نظر من، ملاک امام خمینی(ره) رضایت حق بود. و در این قضیه، رضایت حق همون آسایش مردم و اتمام جنگ و خونریزی بود.

    امام مصلحت اندیشی کرد، و مصلحت این بود جنگ زودتر تمام بشه تا هزینه های بیشتر به مردم و نظام تحمیل نشه، و تمام سرمایه و توان و انرژی کشور صرف ساخت و آبادانی و پیشرفت کشور بشه، نه صرف از بین بردن حزب بعث عراق.


    ***************************

    و در آخر یک سوال از شما دارم، جوابش برام مهمه:

    طبق سخن شما که فرمودین:

    پس بنابراین اگر حتی در اون مقطع، قطعنامه پذیرفته نمیشد و حضرت امام(ره) از دنیا میرفتند، نظر امام خامنه ای در پایان دادن یا ندادن به جنگ، برای همه محترم بود.
    به نظر شما، اگر تا زمان حیات امام خمینی(ره) جنگ تموم نمیشد و بعد از وفات ایشان، ادامه داشت، آقای خامنه ای به عنوان رهبر جامعه، چه تصمیمی می گرفتند؟ تداوم جنگ تا نابودی حزب بعث عراق؟ یا مصلحت اندیشی و صلح؟




    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  11. #20
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط محامین نمایش پست ها
    سلام.
    علیک سلام


    نقل قول نوشته اصلی توسط محامین نمایش پست ها
    شما فکر میکنید اگر جنگ تحمیلی ادامه پیدا میکرد، الان هیچ گروه تروریستی در جهان اسلام وجود نداشت؟

    الان گروه های تروریستی مثل داعش و النصره و جیش العدل و.... زیرمجموعه حزب بعث عراق هستند؟ یا القاعده؟

    این گروهک ها، با حمایت آمریکا، غرب و مخصوصاً عربستان سعودی قدرت گرفتند.
    بحث بر سر اینکه الان در شرایط فعلی اینها زیرمجموعه کجا هستند نیست. حتی بحث من بر سر اینکه اینها الان دارن از کجا تغذیه میشن هم نیست. کاملتر توضیح میدم و شما هم عنایت بیشتری به خرج بدید:

    حزب بعث عراق، سازماندهی تشکیلاتی خودش رو بعد از جنگ دوم خلیج فارس از دست داد اما اعضا و عناصر این حزب که یکهو تو هوا پودر نشدند که. همین ابوبکر البغدادی که خلیفه ی خودخوانده ی داعشی هاست، یکی از فرماندهان گارد ویژه ی ریاست جمهوری صدام بود که از اونها به عنوان فداییان صدام یاد میشد. شهر موصل که الان در دست اونهاست با همکاری و خیانت اعضای سابق این حزب که هنوز در موصل پست و مسئولیتی هرچند جزئی داشتند، در عرض کمتر از یک روز بدون درگیری و مقاومت خاصی سقوط کرد.

    حرف بنده اینجاست که اگه حزب بعث و صدام در خلال جنگ تحمیلی ایران و عراق با شکست در جنگ ساقط میشد، مطمئنا نظام انقلابیِ بعدی روی کار اومده در عراق عناصر قبلی رو یکی پس از دیگری محاکمه و مجازات میکرد و کار به اینجا نمیکشید که هر روز این افراد مصیبتی تازه برای مردم مسلمان منطقه ایجاد کنند. (دقیقا مشابه کاری که خود ما با عناصر باقیمونده از رژیم پهلوی کردیم و یا کاری که حاکمان و قدرتمندان فعلی مصر دارن با اعضای اخوان المسلمین و باقیمونده های دولت محمدمرسی میکنن و اونها رو در دادگاه های به اصطلاح عادلانه شون(!) محاکمه میکنن) اما وقتی حزب بعث عراق، با حمله ی آمریکایی ها ساقط بشه، دولت و حاکم موقت آمریکایی هم منصوب میشه و دیگه دادگاه عدل انقلابی ای نمیتونه تشکیل بشه و این افراد فرصت کافی خواهند داشت که برای روز مبادا مخفی بشن و سازماندهی و یارگیری کنند. گروه های «مقاومت و جهاد» که هسته ی اولیه ی تشکیل دهنده گروه داعش بودند، در سال 2006 و بعد از حمله ی آمریکا به عراق شروع به فعالیت کردند.

    در حقیقت آمریکایی ها به ظاهر صدام رو سرنگون کردند اما آتش هایی زیر خاکستر برای امروزه باقی گذاشتند.


    نقل قول نوشته اصلی توسط محامین نمایش پست ها
    و به نظر من به موقع توافقنامه رو پذیرفتیم. هم به لحاظ جنگی در وضعیت بهتری (نسبت به بعد از فتح خرمشهر) بودیم، و هم به لحاظ دیپلماسی، تونستیم توافقنامه ای رو تنظیم کنیم که هم عراق و صدام به عنوان متجاوز شناخته شد، و هم عراق محکوم به پرداخت غرامت شد. (حالا اینکه ما بعداً عُرضه نداشتیم غرامت بگیریم، بحثش جداست)
    اما به نظر صاحبنظرانی که از نزدیک در جبهه ها بودند، ما وقتی قطعنامه رو قبول کردیم که اصلا و ابدا در وضعیت بهتری در جنگ قرار نداشتیم. همه ی مناطقی که ما در عملیاتهای موفق والفجر8، خیبر و کربلای 5 به دست آورده بودیم، ظرف کمتر از 7 ماه از دست دادیم. فاو، جزایر مجنون، منطقه مرزی شلمچه، منطقه ی هورالعظیم و ... رو همگی از دست داده بودیم. در عرض 2 روز بیش از 20 هزار اسیر دادیم! نیروهای عراقی حتی در روزهای آخر مجددا تا نزدیکی های خرمشهر پیش اومدند و حتی چند ساعت این شهر رو هم تصرف کردند. همون طور که سردار سعید قاسمی هم در این تاپیک گفته، وقایع و خاطرات روزهای آخر جنگ (قبل از پذیرش قطعنامه) رو زیاد کسی بازگو نکرده. بنده از نزدیک پای صحبت بسیاری از بر و بچه های جنگ نشستم که دارم اینا رو میگم.

    از نظر دیپلماسی هم طبق اعتراف خاویر دکوئیار (دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) متن پیشنویس قطعنامه 8 ماه قبل از پذیرش اون توسط امام خمینی(ره) توسط برخی اعضای وزارت امورخارجه ی وقت و نمایندگان ایران در سازمان ملل (که در ادبیات بچه حزب اللهی ها به «باند نیویورکی ها» معروف بودند) توافق و پذیرفته شده بود. اما اون پیشنویسی که دوستان امضا کرده بودند و پذیرفته بودند، متجاوز رو تعیین نکرده بود. یعنی در حقیقت باند نیویورکی ها ما صرفا رفته بودند و «آتش بس» رو امضا زده بودند. بعد از اینکه امام(ره) با قاطعیت بر تعیین متجاوز و سازوکار تنبیه او اصرار میکنن، اون پیشنویس برمیگرده و این موارد درش گنجونده میشه.

    مشخص و واضحه که توافقنامه ای که برخی حتی تحت عنوان «آتش بس» هم فورا زیرش رو حاضر بودن در اون مقطع بدون کسب اجازه و مشورت از امام(ره) امضا بزنن، بعدها هم تلاشی برای به فعلیت رسوندن بندهای مربوط به تنبیه متجاوز و دریافت غرامت در سطح بین المللی و سازمان ملل نخواهند کرد.
    (داخل پرانتز این نکته رو یادم اومد عرض کنم که مذاکره کنندگان سیاسی ما در گذشته هم سابقه ی مخفی کردن مذاکراتشون از ولی فقیه رو داشتند و چیز جدیدی نیست. اسناد این ادعاهای بنده هم همگی در همون کتاب راز قطعنامه موجوده. اکیدا سفارش میکنم این کتاب رو از دست ندید!)

    نقل قول نوشته اصلی توسط محامین نمایش پست ها
    تداوم جنگ فقط باعث میشد که ما بیشتره انرژی و سرمایه و وقت خودمون رو بیخودی تو جبهه ها هدر بدیم. و کلی هم شهید و جانباز و اسیر و... بدیم.
    شروع جنگ هم باعث میشد انرژی و سرمایه و وقت و جون جوونهامون رو بدیم. پس چرا اصلا جنگ رو همون هفته های اول به سمت پایان نبردیم؟!

    شاید براتون عجیب باشه و تا حالا جایی این حرف رو نخونده و یا نشنیده باشین اما قطعنامه ای که امضا شد، اولین قطعنامه ی پیشنهادی سازمان ملل به ایران نبود. بلکه دهمین قطعنامه بود. امام خمینی(ره) هر 9 قطعنامه ی قبلی رو رد کرده بودند. آیا این عجیب نیست که در عرض 8 سال، 10 قطعنامه برای پایان جنگ از طرف سازمان ملل به ایران پیشنهاد بشه و بخواد تصویب بشه؟ تازه از شهریور 59 تا خرداد 61 رو هم که ابتدا بنی صدر جبهه ها رو به فنا داد و بعد از اون هم مشغول آزادسازی مناطق اشغالی در خاک خودمون بودیم، هیچ قطعنامه ای صادر نشد چرا که دست عراق در جنگ برتر بود. اولین قطعنامه بعد از عملیات رمضان که ما وارد خاک عراق شدیم، به تصویب رسید. یعنی در عرض 6 سال، 10 قطعنامه صادر شد.

    امام(ره) در سال 65 در مورد یکی از همین قطعنامه هایی که قرار بود منجر به صلح و پایان جنگ بشه در موضعی قاطع و محکم در پیام خودشون به زائران بیت الله الحرام در سال 65 فرمودند:

    «سازش و صلح تحمیلی بدتر از جنگ چه معنی دارد؟ چه کسی است که نمی‏داند صلح‏ طلبی دشمن برای مجهز شدن بیشتر و غافلگیری‏ ای است، که جمهوری اسلامی باید برای احتراز از آن در طول بیش از هزار کیلومتر قوای مجهز آماده داشته باشد؟ و کیست که نداند صلح با این حزب به رسمیت و شرعیت شناختن حکومت بعث است که با قتل و جنایت بر یک کشور اسلامی حکومت می‏کند؟ و کیست که نداند این امر از بزرگترین گناهان است و از واضحترین خیانتها به مسلمین است؟ ملت عزیز ما با تعهدی که به اسلام دارند، جنگ را تا سر حد شهادت و لقاءاللّه‏ که از بزرگترین آمال اولیای خدا و ارباب معرفت است ادامه می‏دهند، گرچه آن را بیخبران نابودی انگارند و مادیگرایان لقاءاللّه‏ را نابودی لقب می‏دهند.»

    نقل قول نوشته اصلی توسط محامین نمایش پست ها
    به نظر من، ملاک امام خمینی(ره) رضایت حق بود. و در این قضیه، رضایت حق همون آسایش مردم و اتمام جنگ و خونریزی بود.
    مصداق و تفسیر رضایت حق رو بنده و شما میتونیم تشخیص بدیم و درباره اش نظر بدیم؟
    اگه قرار باشه هر کسی تفسیر خودشو از رضایت خدا در هر مقطعی به عنوان ملاک قرار بده، سنگ رو سنگ بند میشه؟ اینجاست که بنده عرض کردم تشخیص مصلحت صرفا به عهده ی رهبر و ولی فقیهه. سیاسیون و مشاوران و مسئولان و ... صرفا تشخیص «منفعت» میکنند نه تشخیص «مصلحت»!

    سوالی مربوط به تاریخ صدر اسلام که بی ارتباط با این قسمت نیست و تفکر در اون به هر دوی ما کمک میکنه:
    «چرا امیرالمومنین(ع) موقتا با معاویه برای دفع شر خوارج (که دشمن هر دو طیف بود) متحد نشدند تا کمتر خونی از لشگریان حضرت ریخته و آسایش مردم بیشتر میسر بشه؟ آیا فکر میکنین افرادی که به اصطلاح عقلای قوم در اون مقطع بودند، چنین پیشنهادی به حضرت نداده بودند؟ آیا اون افراد مصلحت اندیشی واقعی کرده بودند؟ آیا رضایت حق رو در این پیشنهاد دادنشون ملاک قرار نداده بودند؟»

    نقل قول نوشته اصلی توسط محامین نمایش پست ها
    امام مصلحت اندیشی کرد، و مصلحت این بود که ...
    بازم میگم که من و شما نیستیم که صلاحیت تعیین مصلحت رو داشته باشیم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط محامین نمایش پست ها
    و در آخر یک سوال از شما دارم، جوابش برام مهمه:


    به نظر شما، اگر تا زمان حیات امام خمینی(ره) جنگ تموم نمیشد و بعد از وفات ایشان، ادامه داشت، آقای خامنه ای به عنوان رهبر جامعه، چه تصمیمی می گرفتند؟ تداوم جنگ تا نابودی حزب بعث عراق؟ یا مصلحت اندیشی و صلح؟
    من از کجا باید بدونم که ایشون چه تصمیمی میگرفتند؟
    بنده فقط اینو میدونم که معظم له به صورت آشکاری با اینکه نخست وزیر وقت (میرحسین موسوی) مسئول ستاد پشتیبانی جنگ باشه مخالف بودند و این مخالفت رو خدمت امام(ره) هم عرضه کرده بودند. ایشون حتی نمیخواستند میرحسین برای دور دوم ریاست جمهوری ایشون، نخست وزیر بشه چرا که اهمال کاری های او در اون مقطع حساس کشور که درگیر جنگ بودیم و بی توجهی های او به شرایط جنگ و القای روحیه یاس، ایشون رو به شدت عصبانی و ناراحت میکرد (خودتون فکر کنم در جریان اون ماجرا به طور کامل هستید)

    مقام معظم رهبری در آذرماه سال 75 در مورد شرایط پذیرش قطعنامه فرمودند:

    « قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولان آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‌کشد و نمی‌تواند جنگ را با این همه هزینه ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛‌ به خاطر تهدید آمریکا نبود... اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می‌کردند، امام رضوان الله علیه، کسی نبود که روی برگرداند. آن [پذیرش قطعنامه] یک مسئله داخلی نبود؛‌ مسئله دیگری بود.»

    با این اوصاف نظر شخصی بنده اینه که درصورتی که امام(ره) از دنیا میرفتند و جنگ هنوز پایان نیافته بود، مقام معظم رهبری جنگ رو با نفرات جدیدی که واقعا به اونها اطمینان داشته باشند، ادامه میدادند. یعنی همونطور که در سال 60 مدیریت کلان جنگ و جبهه ها با کنار زدن بنی صدر و اطرافیانش، پوست اندازی کرد در سال 68 هم مجددا یک دور خیلی ها به علت خیانتها و کمکاری های عمدی، برکنار میشدند و فرماندهان تازه نفس و دارای روحیه ی انقلابی تری جایگزین میشدند تا به پیروزی کامل برسیم.




    موفق باشین.
    93/4/29
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 21-09-2014, 12:57
  2. روایت تکان دهنده از تحقیق و تفحص درباره دانشگاه آزاد
    توسط محبّ الزهراء در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-05-2014, 11:16
  3. مستند خرمشهر آزاد شد
    توسط safaeei در انجمن فیلم و کلیپ اسلامی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 24-05-2014, 06:50
  4. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 23-02-2013, 16:35
  5. به ‎جاسبی می‎گفتند معظم له!
    توسط safaeei در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 18-02-2013, 19:34

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه