25سالي است که از جنگ ميگذرد، تمام دلخوشي شان همين شب جمعههايي است که ميآيد و ميرود، شايد ديگر هيچ شب جمعهاي را نبينند به خاطر همين باز هم بر سر مزار فرزندانشان ميآيند.مادر و پدر شهيد را ميگويم.
اينجا بهشت زهراي تهران است. مهم نيست کدام قطعه شهدا ولي بايد روايت را تا انتها بخواني تا دستگيرت شود. مادر که باشي انگار تمام دنيا خلاصه ميشود در زندگي فرزندانت، گرد پيري خوب برگيسوي او نشسته است، با همان لرزش دستانش، آب را بر سنگ قبرپسر ميريزد و زير لب با او درد و دل ميکند، مادر شهيد را ميگويم هماني که اولين پرسش ما از او اين است که مادر جان خسته نشدهاي هر هفته ميآيي؟
نسبت به ديروز که پسرش را راهي جبهه ميکرد، کلي شکسته شده، قدش تا شده، محاسن سفيد کرده اما باز هم ميآيد با هر سختي و مشقتي، پدر شهيد را ميگويم…. پدر و مادراني را ميگويم که گرد پيري بر چهره دارند، داغ بي مهري در دل، يکي شرق و ديگري در غرب اين پايتخت بي مهريها زندگي ميکنند. بااينحال باز هيچ فرقي برايشان نميکند که کجا باشند و از کدام محله به گلزارشهداي بهشت زهرا بيايند.
پدر و مادر شهيد از هر کجا که بيايند باز هم مسافت طولاني را بايد براي رسيدن به مزار شهدايشان طي کنند اما سني از آنها گذشته و اغلب يا تنها به قرار شب جمعههايشان ميآيند يا با بقيه والدين شهدا. از ابتداي درب ورودي بهشت زهرا تا برخي از قطعات دفن شهدا مسافتي طولاني است، والديني که خود بر سر قرار عاشقي با شهدايشان حاضر ميشوند، اغلب از حملونقل عمومي استفاده ميکنند و بهدليل نبود امکانات مناسب مجبورند از ابتداي بهشت زهرا دوباره از وسيله ديگري استفاده کنند.
بالاخره با هر سختي و مشقت خود را به قطعه شهيدشان ميرسانند، همه جا حفاري شده است. مادر شهيدي که کلي راه طي کرده حالا بايد حواسش به گودالهاي کنده شده کنار مزار پسرش باشد. همه جا حفاري شده است و پدر شهيد بايد مراقب باشد عصايش به سنگ و کلوخهاي آن اطراف گير نکند تا خداي ناکرده… صفا و مروه والدين شهدا براي تهيه آب به دليل حفاريهاي طولاني مدتي که در برخي از قطعات گلزار شهداي بهشت زهراي تهران انجام شده است، لولههاي آبرساني نيز دچار مشکل شده و مدتهاست آب در اين قطعات قطع است.
والدين شهدا تنها دلخوشي شان اين است که شب جمعهها بر سر مزار شهدايشان بيآيند، فاتحهاي بخوانند، آبي بر سنگ مزار عزيزشان بريزند و عقده دل باز کنند، حالا مجبورند براي تهيه يک بطري آب صفا و مروهاي را طي کنند. نام اين بي ساماني، ساماندهي گلزارها است مي گويند طرح ساماندهي قبور شهدا است، اين وضعيت نامناسبي که مدتهاست در برخي از قطعات شهدا حاکم است نامش ساماندهي است، ساماني که سالهاست شروع شده و هنوز به انتها نرسيده است.
طرحي که پاي خيلي از مسوولان در اجراي آن گير است از قوه مجريه گرفته تا استانداري و شهرداري و بنياد شهيد و …
بودجه 60ميليارد ريالي براي ساماندهي گلزارهاي شهدا
درست 24مهر سال 89بود که رئيسجمهورو هيات همراه در سومين دوره از سفرهاي استاني خود به استان تهران، نسخهاي دو ساله براي گلزارهاي شهدا پيچيدند ومصوب کردند که مبلغ 60ميليارد ريال براي تکميل، ساماندهي، بهسازي و احياء تمامي گلزارهاي شهداي شهري و روستايي در سطح استان با مشارکت خود استان تهران به نسبت مساوي طي سالهاي 89 و90 اختصاص يابد.
در حالي رو نوشت اين مصوبه به دفتررييس جمهور، دفتر معاون اول، معاونت هماهنگي و پيگيري نهاد رياستجمهوري، استانداري و دفترهيئت دولت ارسال شده است که تنها طي کردن مسافتي طولاني براي تهيه يک بطري آب سهم والدين شهدا از طرح ساماندهي و بودجه 60ميليارد ريالي است. براي بررسي هر چه بيشتر روند ادامه طرح ساماندهي قبور شهدا به گلزار شهداي بهشت زهراي تهران رفتيم واز نزديک آخرين وضعيت را پيگيري کرديم.
مادر شهيدي که تمام مصوبات مسوولان به بهانه ايجاد آرامش در زندگي وي و در کنارآن توسعه فرهنگ ايثار و شهادت است حالا بطري و دبههاي آب حمل ميکند و چادر از سربرداشته تا در حين حمل بطري زمين نخورد. مادر شهيد علي زينالي به خبرنگار تابناک ميگويد: سختي راه و حفاري و قطعي آب هم باعث نميشود من به پسرم سر نزنم. بااينحال وقتي به اينجا ميايم دلم طاقت نميآورد مزار پسرم را کثيف و خاکي ببينم، دوست دارم همه چيز علي تميز باشد،
هر 5شنبه که ميايم دوست دارم آبي بر سنگ قبر او بريزم و بگويم علي جان اين هفته هم مادرت آمد. مدتهاست که برخي از قطعات شهدا حفاري شده است و ماههاست آب قطعات قطع شده است و بسياري از مادران شهدا مجبورند چادر به کمر بسته خود بطري به دست به دنبال کمي آب کلي راه تا قطعات ديگر طي کنند. مادريم ديگر، دلمان طاقت نميآورد و تمام دلخوشي ما همين شب جمعهها و آمدن پيش شهدايمان است بااينحال اين همه سختي و بي مهري در شان خانوادههاي شهدا نيست… يک سال است مزار برادرم را نشسته ام خواهر شهيد حسين نژاد نيز با انتقاد از عملکرد بنياد شهيد به خبرنگار تابناک ميگويد: بنياد شهيد فقط همان چند سال بعد از جنگ هواخواه خانواده شهدا بود و به اسم ساماندهي وضعيت نامناسبي را براي خانوادههاي شهدا فراهم کردند. و از زمان حفاري و قطعي آب يک سالي ميشود که مزار برادرم را نشستهام.
در پايان ذکر اين نکته ضروري است که ارزشگذاري به خواستههاي بحق خانواده شهدا يکي از مصاديق احترام گذاشتن به فرهنگ ايثار و شهادت است وگاهي اين خواستهها براي مسوولان مربوطه هزينه زيادي به همراه ندارد به عنوان مثال تا زمان نهايي شدن و تکميل طرح ساماندهي گلزار شهدا ستادهاي مربوطه و دست اندرکار در اجراي اين پروژه ميتوانستند با گذاشتن يک تانکر آب در نزديکي قطعات، از رفت و آمدهاي طولاني والدين شهدا جلوگيري کنند.