نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: درخت گردکان با این بزرگی، درخت خربزه الله اکبر!

  1. #1
    مدیربازنشسته paradise آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    3,041
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض درخت گردکان با این بزرگی، درخت خربزه الله اکبر!


    روزی بود روزگاری بود. الاغی بود كه فكر می كرد خیلی داناست. به خیال خودش از همه چیز انتقاد می كرد و درباره همه ی موضوعات اظهار نظر می كرد.
    روزی الاغ به باغی رفت و چشمش به بوته ی خربزه ای افتاد. بوته ی خربزه روی زمین پهن شده بود و میوه ای به آن بزرگی داشت. الاغ از بوته ی خربزه خوشش آمد و با خودش گفت:« چه بوته ی خوبی! با این كه شاخه ی محكمی ندارد، توانسته میوه ای به این بزرگی بدهد.»
    الاغ كمی علف خورد و رفت زیر درخت گردو تا در سایه ی آن استراحتی بكند. درخت گردو تكانی خورد و گفت: «جناب الاغ! آخر این شد رسم دوستی؟! سلامت كو؟ احوالپرسیت چی شد؟ همین جوری سرت می اندازی پایین و می گیری زیر سایه ی من استراحت می كنی؟ مثل این كه تعارف و تشكر هم بد نیست ها! من سال ها ست زحمت كشیده ام تا به این قد و بالا و سایه رسیده ام.»
    الاغ كه اهل این حرف ها نبود، تا چشمش به گردوهای درخت افتاد، عرعر بلندی كرد و گفت: «به تو هم می گویند درخت؟ خجالت نمی كشی؟ فقط بلدی پز شاخ و برگ و سایه ات را بدهی . برو از بوته ی خربزه یاد بگیر. یك هزارم تو هم قد و قیافه ندارد،اما با آن ساقه ی نرم و باریكش توانسته میوه ای به آن بزرگی به دنیا بیاورد. اما تو چی؟ ساقه ای به این محكمی و كلفتی داری. هزار تا شاخه و یك میلیون برگ داری. آن وقت محصولت گردوست؛ گردویی به آن كوچكی. معلوم است كه خجالت می كشی از میوه ات حرف بزنی، هی سایه ات را به رخ دیگران می كشی.»
    درخت گردو كه از حرف های الاغ ناراحت شده بود، تصمیم گرفت درسی فراموش نشدنی به الاغ بدهد.


    درخت گردو صبر كرد تا الاغ چرتش بگیرد. هنوز اولین خرو پف های الاغ بلند نشده بود كه درخت گردو تكانی به خودش داد و یكی از گردو هایش را درست انداخت وسط كله ی الاغ.
    گردو محكم به سر الاغ خورد، الاغ از خواب پرید و بنای داد و بیداد گذاشت و گفت: «آخ سرم! این چی بود كه تو سر من بیچاره خورد؟»
    درخت گردو خندید و گفت: ای بابا! این که چیزی نبود. فقط یکی از میوه های کوچک من بود که افتاد و خورد توی سر تو.»


    الاغ گفت: « هر چه بود، سر من که خیلی درد گرفت.»
    درخت گردو گفت: «خوب، اگر همه ی فكر های خركی تو درست از آب در می آمد چه می شد؟»


    الاغ منظور درخت گردو را نفهمید. درخت گردو توضیح داد: « اگر میوه ی من به اندازه ی یك خربزه بود و می افتاد، سر كسی كه زیر سایه ی من خوابیده چه می آمد؟ حتماً جا به جا می مرد؛ این طور نیست؟»
    الاغ گفت: « هر چیز به جای خویش نیكوست. همان بهتر كه میوه ی تو كوچك باشد.»
    از آن به بعد، هر وقت بخواهند از نامناسب بودن مقایسه ای حرف بزنند، می گویند: «درخت گردكان با این بزرگی، درخت خربزه الله اكبر.»


    ضرب المثال_ مصطفی رحماندوست
    گروه کودک و نوجوان سایت تبیان
    مادرم حضرت زهرا،پدرم شاهِ نجف/ خوش به حالم که چه مادر پدری دارم من


    اعلم یا یهود؛نحن الغالبون

    آتش فتنۀ اموی را حسین با خونش خاموش کرد!

    ما را از فتنه هراسی نیست![برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] در رگهایمان بی قراری می کند.

    لااله الا انت،سبحانک،انی کنت من الظالمین

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ويژه نامه رحلت أم المؤمنين حضرت خديجه كبرى سلام الله عليها
    توسط مجنون العباس در انجمن حضرت خدیجه (س)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 18-07-2013, 13:17
  2. رنج‏ هاى پيامبر (ص) در مسير تبليغ
    توسط golenarges در انجمن اهل بيت (عليهم السلام)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-06-2013, 18:34
  3. ماجرای غم انگیز فدک
    توسط safaeei در انجمن فاطمة الزهراء (س)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-06-2013, 16:58
  4. شیعه و دفاع از حریم آن در خطبه های حضرت زهرا علیهاالسلام
    توسط golenarges در انجمن فاطمة الزهراء (س)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 13-04-2013, 19:19
  5. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 24-03-2013, 19:52

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه