چکيده ماجراي سقيفه و يورش به خانه وحي
نداي هل من ناصر علي و زهرا
طلب ياري اصحاب کساء از مهاجرين و انصار
جمع آوري قرآن و دعوت به آن
اتمام حجت بر ابوبکر در القاب ادعايي
اتمام حجت با انصار و يادآوري بيعت آنان
هجوم به خانه حضرت فاطمه(عليها السلام)
هجوم اول
هجوم دوم
دفاع امير المؤمنين صلوات الله و سلامه عليه از ام ابيها فاطمه زهرا سلام الله عليها
منابع اهل سنت
هجوم سوم
مجروح شدن حضرت زهرا سلام الله عليها به دست قنفذ
منابع اهل سنت
شهادت حضرت محسن صلوات الله و سلامه عليه
قاتل محسن عليه السلام
منابع اهل سنت
بيعت اجباري
اگر چهل نفر يار داشتم با شما مي جنگيدم
خالد مأمور به قتل حضرت امير بود
غصب فدک
فاطمة غضبت على أبي بكر
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مهاجمين را لعنت مي کنند
حضرت زهرا سلام الله عليها مهاجمين را نفرين مي کند
و اما سبب شهادت ايشان
منابع اهل سنت
منابع شيعه
بحث هجوم به خانه وحي و شهادت بانوي دو عالم حضرت زهرا سلام الله عليها از دير باز مطرح بوده است ، حتي از بعضي روايات استفاده مي شود كه اولين بار اين قضيه را وجود مقدس پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مطرح نموده اند و در حقيقت ايشان در زمان حياتشان از وقوع اين قضيه در آينده خبر داده بودند. به اين حديث توجه کنيد :
جويني « استاد ذهبي » از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اينگونه روايت مي کند :
......... و إنّي لمّا رأيتها ذکرت ما يصنع بها بعدي ، کأنّي بها و قد دخل الذّل في بيتها و انتُهکَت حُرمتُها و غُصِبَ حقّها و مُنِعَت إرثها و کسر جنبها و أسقطت جنينها و هي تنادي يا محمداه فلا تجاب ... فتکون أوّل من تلحقني مِن اهل بيتي فتقدم عليّ محزونة مکروبة مغمومة مقتولة .
فرائد السمطين ج2 ، ص 34 و 35 .
من هر وقت او را مي بينم ياد آن اتفاقي مي افتم که بعد از من برايش رخ خواهد داد . گويا مي بينم که ذلت در خانه وي داخل شده ، حرمتش شکسته شده ، حقش غصب گرديده ، از ارثش محروم گرديده ، پهلويش شکسته شده است و فرزند در رحمش سقط شده است در حاليکه صدا مي زند يا محمداه ولي کسي جواب او را نمي دهد ... او اول کسي است که از خانواده ام به من خواهد پيوست . او د ر حالي نزد من مي آيد
كه اندوهگين و سختي کشيده و غمگين است و کشته (شهيد) شده است .
اعتبار جويني نزد اهل سنت:
ذهبي از جويني به عنوان الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام ... دين و صالح
امام و پيشوا محدث يگانه و كامل و فخر اسلام و با ديانت و صالح تعبير مي كند.
 .تذکرة الحفاظ ج 4 ، ص 1505- 1506 ، رقم 24 .
چکيده ماجراي يورش به خانه وحي
بعد از وفات پيامبر اکرم صلي الله وآله كه عده اي به زور با ابوبکر بيعت كردند ، حضرت امير عليه السلام در دفاع از حق خود از انصار و ياران رسول خدا طلب ياري نمودند هيأت حاكمه از اين وضع احساس خطر كرد و در صدد برآمد تا با هجوم به بيت وحي ارکان حکومت خود را محکم کنند .
1- طلب ياري از اصحاب رسول خدا
بعد از جريان بيعت عده اي از مردم با ابوبکر ، سلمان مي گويد : اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه صديقه طاهره سلام الله عليها را سوار بر مرکب مي نمودند و شبانه درب خانه انصار و اصحاب بدر مي رفتند و از آنها ياري مي طلبيدند .
کتاب سليم بن قيس هلالي ص 146 تا 148 ، باب قضايا السقيفة على لسان سلمان الفارسي ؛ الإمامة و السياسة ج 1 ، ص 19 ، باب إباية علي كرم الله وجهه بيعة أبي بكر رضي الله عنهما ؛ تاريخ اليعقوبي ج 2 ، ص 126 ، باب خبر سقيفة بني ساعدة و بيعة ابي بکر .
2- هجوم هاي متعدد به خانه وحي
هجوم اول :
در هجوم اول قنفذ از طرف ابوبکر ، درب خانه حضرت آمد و از ايشان خواست که براي بيعت نزد ابوبکر رود ، حضرت به او فرمود : چقدر سريع به رسول خدا دروغ بستيد و خلافت و جانشيني آن حضرت را ادعا کرديد که حق شما نيست ...
کتاب سليم بن قيس هلالي ص 148 و 149 ، باب قضايا السقيفة على لسان سلمان الفارسي ، باب هجوم قبائل قريش على بيت الوحي وإحراقه ؛ الإمامة و السياسة ـ تحقيق الزيني ـ ج 1 ، ص 19 و 20 ، باب كيف كانت بيعة علي بن أبي طالب كرم الله وجهه ؛ انساب الاشراف، بلاذرى، ج1، ص586 ؛ تفسير الروح و المعاني - الآلوسي - ج 3 - ص 124.
هجوم دوم :
درهجوم دوم دشمنان بعد از آتش زدن درب بيت وحي و جسارت به ساحت مقدس صديقه طاهره صلوات الله و سلامه عليها با برخورد شديد آقا امير المؤمنين عليه السلام مواجه شدند و موفق نشدند حضرت امير صلوات الله و سلامه عليه را براي بيعت به مسجد ببرند .
کتاب سليم بن قيس هلالي ـ به تحقيق اسماعيل انصاري زنجاني ـ ص 149 و150 ؛ باب قضايا السقيفة علي لسان سلمان الفارسي ؛ تفسير الروح و المعاني - الآلوسي - ج 3 - ص 124 ؛ الملل والنحل للشهرستاني المتوفى سنة 548 ( ص 83 طبع مصر تحت إشراف محمد فتح الله بدران ) نقلا عن النظام ؛ اثبات الوصيه، مسعودى شافعي ، ص 143 ؛ الامامة و الخلافة، مقاتل بن عطيه، ص160 و 161 با مقدمه دكتر حامد داود ؛ المصنف ، ج8 ، ص 572 ؛ انساب الاشراف، بلاذرى، ج1، ص586 و ...