موضوع: نتیجه بحث تحریف قران به سود چه کسی است؟

نتیجه بحث تحریف قران به سود چه کسی است؟


وبلاگ [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] نوشت:
مدتهاست که در شبکه های ماهواره ای چه شیعه و چه سنی بحث هایی در رد و اثبات عقاید همدیگر میشود کار بسیار خوبی است و یقینا جهت های مثبتی هم دارد اما گاهی برخی از بحث هیچ فایده ای ندارد که هیچ مخرب اصل اسلام نیز هست که گاه باعث کفر دیگرران هم میشود مثلا بحثی مانند اینکه شیعیان معتقدند که قران تحریف شده بله بر هر شیعه ای واجبه که ولو با جدل به رد این ادعا بپردازه تا روشن کنه که این حرف حرف دروغ و ناحسابی است حال اگرما بیاییم و ثابت کنیم که نه خیر خودتان میگویید که قران تحریف شده اینهم سندهایش شاید تعجب کنید اما هردو سخن درست است هم از علمای شیعه کسانی هستند که قایل به تحریف قرانند وهم از علمای مخالفین (دقت کنید ):

از علمای شیعه جناب محدث نوری(میرزا حسین نوری) 1298 ق وسید نعمت الله جزایری 1112ق به ترتیب صاحب کتابهای فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب و انوارالنعمانیه قایل به تحریف قران هستند واین کتابها را به همین منظور نوشته اند کتاب فصل الخطاب محدث نوری کتابی در حدود چهارصد صفحه میباشد که اگر به چاپهای امروزی چاپ شود حدود سه تا چهار جلد است اما عمده دلیل او این است که ما روایاتی داریم که مشعر به این است که ما هم دچار مشکلات امتهای پیشین میشویم یکی از مصایب امتهای پیشین تحریف کتب آسمانی آنها بود پس ما هم دچار شده ایم باید گفت که این روایات اوالا سندشان دارای مشکل است الا4تای آنها دوما دلالتشان مورد خدشه است پس با رد سندشان دیگر جا برای دلالت باقی نمی ماند اما آن 4روایت نقل شده از کتابهای کافی قرب الاسناد بصایر الدرجات و رجال کشی میباشد که از این 4روایت دو روایت مربوط به موارد خاص(یعنی مشابهت در مورد مشخصی است)ودو روایت در مورد مشابهت با بنی اسراییل است نه سایر امم که این خود نیز دارای موارد نقض بسیاری است ماننداینکه:1.برفرض صحت دلالت و سند هیچ کدام از روایات زمان تحقق تحریف را مشخص نکرده اندوچه بسا تا زمان تحقق آن سالها باقی مانده باشد2. گوساله پرستی 3.شکافته شدن رود نیل 4.سرگردانی چهل ساله بنی اسراییل که هیچ کدام را بر امت پیامبر مشاهده نکردیم بگذریم که بحث در این زمینه مفصل است.محدث نورى در این راهى که پیموده- به اعتراف خود- تنهاست. وى چنین مى‏گوید:
باید از دلیل پیروى کرد هر چند افرادى اندک آن را بپذیرند ... نباید از راهى که روندگان آن اندک‏اند ترسید، بلکه سزاوار نیست آدمى وحشت زده شود و از راه خود باز ایستد.

اما سند این دو کتاب یکی است که با رد هر کدام دیگری نیز به طبع رد میشوداما منابع این دو و نظر علمای رجال:

1.القرائات احمد بن محمد سیاری. نظر علمای رجال در مورد او: نجاشی میگوید:این شخص ضعیف وفاسدالمذهب است.طوسی: ضعیف الحدیث فاسد المذهب.غضائری: ضعیف و محرف. بروجردی دو سوم آیات تحریف قران از او بوده است

2.ابوجارود زیادبن منظور. نظر علمای رجال در مورد او:کشی میگوید:قلب تاریکی داشته و امام صادق علیه السلام او را لعن کرده

3.استغاثه علی بن محمد کوفی. نظر علمای رجال در مورد او:نجاشی:غلوکرده ودر آخر عمر مذهبش فاسد شد.غضائری: کذاب و غالی است

4.احتجاج طبرسی: مؤلف این کتاب معلوم نیست که کدام طبرسی میباشد واین خود نشانه ضعف این کتاب میباشد چرا که نویسنده اش معلوم نیست به علاوه که تمام روایاتش مرسل است وفاقد سند

5.یکی دیگر از منابع این کتاب کتاب دبستان مذاهب میباشد که نویسنده آن یک جاسوس انگلیسی است

پس اگر برخى از علماى شیعه کتابى درباره تحریف قرآن نوشته‏اند، بایستى نظریه شخصى خود او تلقى شود، نه نظریه اکثریت قاطع علماى شیعه. و از این رو است که مى‏بینیم پس از انتشار کتاب مزبور، ردیه‏هاى متعددى از سوى علماى شیعه بر آن نوشته شده است؛ همان گونه که وقتى در سال 1345 ه. ق از طرف یکى از علماى مصر کتابى با استناد به پاره‏اى روایات درباره نسخ یا انساء (به فراموشى انداختن) تلاوت آیاتى از قرآن، به عنوان اثبات تحریف در قرآن نوشته شد، از طرف علماى دانشگاه ازهر مردود شناخته شد و کتاب مزبور مصادره گردید.

یکی دیگه از خاطرات حقیر با یکی از وهابیان درهمین زمینه است اون بشدت تمام میگفت که شما قایل به تحرف هستید بعد از اینکه دلایل منو شنید گفت خب اون سید نعمت الله جزایری را که لعنت خدا بر انان باشد تکفیر کنید جواب دادم شما خود میگویید که هیچ کس جز خدا حق لعن ندارد بعد شما لعن میکنید؟دوما الان تکفیر این دو که حدود چهارصد سال از آنان میگذرد چه فایده ای دارد؟ او هم شروع کرد به بد و بیراه به امام خمینی گفتن که من جواب دادم که اتفاقا امام هم در مورد ایشان نظری دارد گفت:چه گفتم:امام خطاب به علمای وقت میگوید:مگر علمای وقت خواب بودند که گذاشتند چنین کتابی چاپ شود.... جاتون خالی چشاش سرخ شده بود و کارد میزدی خونش نمیومد و مام بسی کیف کردیم.

اما ادامه بحث ما دیگر به روایاتی که در صحیحین در مورد تحریف قران آمده(البته در کتابهای دیگرشان هم هست اما این دو کتاب برایشان اهمیت فوق العاده ای دارد) نمی پردازیم چون العاقل یکفی به الاشاره اما اصل بحث این است که این نظریه تحریف قران بحثی است که در بین علمای فریقین بوده و هردو گروه هم این مطلب را دارند فلذا این تنها یک بحث علمی است که در دوره ای ممکن است طرفدارانی هم داشته ولی الان هیچ یک از علمای ما قایل به این بحث نیست و با دلایل قاطع از جانب فریقین رد شده حال با دامن زدن به این بحث چه فایده ای به چه کسی میرسد خب دو گروه قران های موجود بین خود را مطالعه کنند یقینا جواب خود را میگیرند. بد نیست که به ذکر خاطره ای بحث رو به انتها نزدیک کنم:خواهر حقیر که برای یک سمینار علمی به دبی رفته بودند اونجا با یک خانم عرب اهل اونجا آشنا میشن اون خانم همین بحث رو پیش میکشه و از خواهر ما میخواد که بسم الله الرحمن الرحیم را بخواند ایشون هم گفتند که من هم بسم الله را تا آخر سوره حمد خواندم دیدم با کمال تعجب به من نگاه میکند وبه من گفت:تو دروغ میگویی وداری تقیه میکنی. من هم قران کوچکی را که در کیفم داشتم به او نشان دادم و نتیجه اش تعجب بیشتر اون بود بماند که این خانم که با پوشیه و چادر سفت و محکم آمده بود با اساتید خارجی دست داده بود(آخه نه به اون نه به این کدومو باور کنیم آخه).

اما نتیجه این بحث گاهی ضرر هم میزند و اونم زمانیه که وقتی یه شخصی دلایل طرفین رو میشنوه و درک کافی و یا علم کافی نداره پیش خودش میگه:هم این طرفیا وهم اون طرفیا تو کتاباشون دارن که قران تحریف شده نتیجش اینه که همه میگن قران تحریف شده پس به راحتی به این سمت میره که با اعتراف طرفین قران تحریف شده است. به همین راحتی ما ممکنه یک ویا چند شخص رو با همین بحث کافر کنیم. سوال من از پر و پا دهندگان به این بحث که غالبا مخالفین هستند این است که آیا میشو این مسئله را در این برهه زمانی یه بحث علمی قلمداد کرد؟ به نظر من تیشه ای ایست به ریشه اسلام که دسته این تیشه جز بدست کفار و معاندین اسلام نیست.

وسلام علی من اتبع الهدی