همسر
1. ایمان و دینداری
ایمان و دینداری از مهمترین و ضروریترین ویژگیهایی است که باید در انتخاب همسر به آن توجه شود، زیرا دو همسر که میخواهند یک عمر با هم زندگی کنند تحت تأثیر عقاید و افکار و رفتار و اخلاق یکدیگر نیز قرار خواهند گرفت، همسر دیندار همسرش را به دیانت، تقوا، اخلاق نیک، عمل صالح و ترک گناه تشویق و ترغیب میکند و در پیمودن صراط مستقیم دیانت و پرورش و تکمیل نفس بهترین یار و مددکارش خواهد بود، و اسباب سعادت و کمال او را فراهم ساخت. بر عکس، همسر بیایمان و بیتقوا همسرش را به بدی و گناه خواهد کشید. همسر با ایمان و متعهدِ به احکام و اخلاق و ضوابط اسلامی بهتر میتواند مورد اعتماد باشد که از آبرو و مال و جان همسرش دفاع کند و با رعایت ضوابط و مقررات و اخلاق اسلامی کانون خانواده را گرم و باصفا گرداند و در تعلیم و تربیت صحیح فرزندانش سعی و کوشش کند. به همین جهت در احادیث، دینداری در رأس مزایای گزینش همسر قرار گرفته است.
حضرت صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:«اگر مردی با زنی برای جمال یا مالش ازدواج کند به همین امر واگذار میشود ولی اگر برای دیندار بودن با او ازدواج کند خدا مال و جمال را نیز نصیبش میگرداند»(همان، ص 30).
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:«هر کس با زنی فقط برای جمالش زندگی کند به مطلوب خود نخواهد رسید و هر کس فقط برای مال ازدواج کند خدا او را به همین امر واگذار مینماید. پس شما به خواستگاری زنی بروید که دیندار باشد»(همان، ص 31).
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:«هر کس با زنی برای مالش ازدواج کند خدا او را به همین امر واگذار مینماید و هر کس که برای جمالش ازدواج کند به چیزی میرسد که از آن کراهت دارد و هر کس که برای دینداری ازدواج کند خدا هر سه را برایش جمع میکند»(همان).
مردی خدمت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ رسید تا در امر ازدواج با او مشورت کند، رسول خدا فرمود:با زن دیندار ازدواج کن تا خدا به زندگی تو برکت دهد»(همان، ص 30).
بنابراین، کسانی که درصدد انتخاب همسرند به ویژه افراد دیندار، باید ایمان و دینداری را شرط ضروری محسوب بدارند و برای یافتن آن، کمال سعی و جدیت را به عمل آورند. والدین پسر و دختر نیز باید در انتخاب همسر برای فرزندان خود موضوع ایمان و دیانت و تقیّد به ضوابط و مقررات شریعت را یک شرط اساسی بدانند و در یافتن چنین فردی به پسر و دخترشان کمک نمایند.
در این جا ممکن است کسی به سخنان گذشته خرده بگیرد و بگوید: دینداری را نمیتوان مزیت به حساب آورد، زیرا ما افرادی را میبینیم که دیندار یعنی اهل مسجد و نماز و روزه و زیارت و توسل و دعا هستند ولی با همسرشان رفتار خوبی ندارند، برعکس افراد دیگری را هم سراغ داریم که معروف به دینداری نیستند ولی رفتارشان با خانواده خوب است، برای حل این شبه به چند مطلب اشاره میکنیم:
1ـ ایمان و دینداری عقیدهای قلبی است که به وسیلۀ عمل میتوان اصل وجود آن و درجاتش را کشف کرد. هر چه ایمانِ انسان قویتری باشد طبعاً عمل بهتر و بیشتری را به همراه خواهد داشت. برعکس از بیتقوایی و کمتوجهی به وظایف و مقررات دین میتوان به مقدار ضعف ایمان پی برد. بنابراین کسی دیندار کامل محسوب میشود که به همۀ مقررات و وظایف دینی، عبادی، اخلاقی و اجتماعی مقیّد باشد. اگر کسی به بعضی احکام و مقررات عمل میکند و به بعضی دیگر تقید ندارد، دیندار کامل محسوب نمیشود ولی به همان اندازه که عمل میکند قابل اعتماد خواهد بود، از همین جهات هم بر افراد دیگر برتری دارد؛ مثلاً کسانی که اهل نماز و روزه هستند ولی اخلاق خانوادگیشان خوب نیست، گر چه از جهت اخلاق نقطۀ ضعف دارند و دیندار محسوب نمیشوند ولی تقیّد به نماز و روزه و سایر مراسم دینی برایشان یک مزیت محسوب میشود، نهایت این که نباید به این مقدار کفایت کرد.
2ـ دینداری افراد را فقط با نماز و روزه و پارهای از مراسم مذهبی، نمیتوان کشف کرد، زیرا این قبیل امور کارهای سادهای هستند که انسان به تدریج به آنها عادت میکند. بلکه دینداری را به وسیلۀ امانتداری و وفای به عهد و اجتناب از مال حرام و درستکاری و تقیّد به امر به معروف و نهی از منکر، و رعایت حقوق دیگران و اجتناب از ظلم و تعدی، میتوان تشخیص داد. بنابراین در تشخیص دینداری افراد نباید به نماز و روزه و انجام پارهای مستحبات اکتفا کرد، بلکه نیاز به کنجکاوی و دقت بیشتری دارد.
حضرت صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:«به نماز و روزۀ مردم مغرور نشوید، زیرا بعضی مردم به نماز و روزه عادت کردهاند، آن چنان که از ترک آنها ناراحت میشوند. در تشخیص مراتب دینداری، آنها را به وسیلۀ راستگویی و امانتداری امتحان کنید»(کافی، ج 1، ص 104).
3ـ بهترین وسیله برای تشخیص دینداری یک شخص معاشرت و در صورت امکان معامله است. در این مورد از دوستان و خویشان و معاشرین آنها میتوان تحقیق کرد. به هر حال تشخیص دینداری افراد کار آسانی نیست، ولی اگر در انتخاب همسر معیاری مهم و ضروری شناخته شد باید برای احراز آن جدیت و تلاش کرد و از هر طریق ممکن استفاده نمود.
2. عقل و هوش
بعد از دینداری، عقل و زیرکی از مهمترین شرایط همسر خوب است. اداره و تداوم زندگی و پیمودن راه راست و حل مشکلات زندگی کار سادهای نیست. اگر دو همسر با هم تفاهم داشته باشند و موقعیت یکدیگر و شرایط و امکانات زندگی را خوب درک کنند میتوانند زندگی را بر پایۀ صحیح استوار سازندو به انجام وظیفه مشغول باشند و به کانون خانواده صفا و محبت و گرمی دهند و با عقل و درایت مشکلات را حل و فصل نمایند. همسر عاقل امکانات خانواده و شرایط و اوضاع زندگی را خوب درک میکند، توقعات بیجا و بلند پروازی ندارد تا همسرش را در فشار قرار دهد. اکثر اختلافات خانوادگی و کشمکشهای زندگی، معلول جهالت و نادانی زن و شوهر یا یکی از آنهاست. هر چه عاقلتر باشند بهتر میتوانند همسرداری کنند و وسیلۀ آسایش و خوشی خود را فراهم سازند و از اختلافات و مشکلات بکاهند. همسر عاقل گذشت و بردباری دارد و با بهانههای کوچک و جزئی زندگی را متلاشی نمیسازد.
به علاوه، عقل و هوش زن و شوهر در فرزندانشان نیز تأثیر دارد، فرزندان خانوادۀ خوشفهم و باهوش، غالباً باهوش و زیرک میشوند، و برعکس حماقت و نادانی پدر و مادر نیز در فرزند تأثیر دارد. همسر باهوش و عاقل بهتر میتواند در تعلیم و تربیت فرزندانش بکوشد. باری، عقل و درایت یکی از مزایای مهم و بسیار باارزش محسوب میشود که به هنگام گزینش همسر باید کاملاً مورد توجه قرار گیرد.
امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود:«با انسان نفهم و احمق ازدواج نکنید، زیرا معاشرت با او بلایی است عظیم و فرزندانش نیز ضایع خواهند شد»(وسائل الشیعه، ج 14، ص 56).
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به حضرت علی فرمود:«یا علی! هیچ فقری بدتر از نادانی و جهالت نیست و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست»(کافی، ج 1، ص 25).
حضرت صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:«عقل راهنمای مؤمن است»(همان). همچنین فرمود:«هر کس عاقل باشد دیندار است و هر کس دین دار باشد داخل بهشت خواهد شد»(همان، ص 11).
به هر حال تردید نیست که عقل و هوش یکی از بزرگترین مزایایی که در انتخاب همسر باید مورد عنایت دختر و پسر باشد و هنگام خواستگاری باید مورد توجه قرار گیرد و برای کشف آن از هر طریق ممکن استفاده شود. برای تشخیص آن از راههای زیر میتوان استفاده کرد:
راه تشخیص عقل و هوش
برای تشخیص عقل و هوش از راههای زیر میتوان استفاده کرد:
الف. معاشرت و مصاحبه
دختر و پسر اگر مدتی با هم گفت و گو و مصاحبه داشته باشند،میتوانند به مقدار عقل و هوش و شعور یکدیگر پی ببرند، اما چنین معاشرتی برای اغلب پسران و دختران که درصدد ازدواج هستند امکان پذیر نیست. ولی مصاحبه و گفتوگوهای چند ساعته، هم امکان وقوع دارد و هم تا حدی مفید خواهد بود. اگر این موضوع یکی از شرایط اساسی شد باید دختر و پسر در این باره تصمیم بگیرند و برای کشف آن به مقدار امکان تلاش کنند. لازم است دختر و پسر چند جلسه با هم بشینند، خجالت را کنار بگذارند و رسماً با هم گفتوگو کنند. میتوانند از هدف ازدواج، وظایف زن و شوهر نسبت به یکدیگر، انتظارات و توقعات، برنامۀ آیندۀ زندگی، مشکلات احتمالی و راهحل آنها، مسائل سیاسی و اجتماعی، سؤال و نظرخواهی کنند و بدین وسیله به مقدار عقل و شعور اجتماعی یکدیگر آشنا گردند.
ب. نامهنگاری
همین مسائل را به وسیلۀ نامه هم میتوان مطرح کرد و نظرخواهی نمود. اگر سؤالهای دقیق و حساب شدهای مطرح شود با رد و بدل شدن چند نامه میتوان تا حدی به مقصود نائل آمد.
ج. سؤال و تحقیق از دیگران
مقدار عقل و هوش و شعور اجتماعی افراد را میتوان از دوستان و خویشان و معاشرین آنها تحقیق کرد. البته مشروط به اینکه خودشان نیز عاقل و مورد اعتماد باشند.
د. بررسی وضع خانواده
از عقل و فهم پدر و مادر و سایر اعضای خانواده نیز میتوان مقدار عقل و شعور فرزندان را تا حدی کشف کرد، زیرا فرزندان بیشتر به پدر و مادرشان شباهت دارند. در اصل بعضی طایفهها از عقل و شعور اجتماعی بیشتری برخوردارند. ولی این موضوع را نباید به عنوان یک اصل کلی تلقّی کرد بلکه موراد خلاف فراوانی نیز مشاهده میشود.
هـ. محل زندگی
شهریها بیشتر از روستاییها خوش فهمترند و همچنین ساکنین شهرهای بزرگ غالباً از ساکنین شهرهای کوچک فکر بازتری دارند. ساکنین برخی مناطق کشور از ساکنین بعضی مناطق دیگر غالباً باهوشترند. همچنین افراد تحصیل کرده اغلب از افراد بیسواد یا کمسواد فهمیدهترند، ولی هیچ یک از آنها کلیت و عمومیت ندارد و موارد خلاف فراوانی در آنها دیده میشود. چه بسا افرادی در دهات یا شهرهای کوچک دیده میشوند که از جهت عقل و شعور اجتماعی از بعضی شهرها به مراتب بهتر و بالاترند. همچنین در بین تحصیل کردهها حتی فارغالتحصیلان عالی، افرادی دیده میشود که از لحاظ فهم اجتماعی در سطح پایینتری قرار دارند، برعکس در بین بیسوادها نیز افراد فراوانی دیده میشود که از بعضی تحصیل کردهها به مراتب عاقلتر و باهوشترند. بنابراین، این امور را نباید معیار کلی و عمومی تلقی کرد، اما به عنوان امری اکثری میتوان پذیرفت.