خدا رو به من نشان بده!
در روايتي آمده است: شخصي پسر خود را نزد امام جعفر صادق(ع) برد و گفت:
«اين بچه مرا كلافه كرده و دائم از من مي پرسد كه خدا را به من نشان بده !
و من هنوز نتوانسته ام پاسخ او را بدهم.»
امام صادق(ع) فرمودند: «اين كار تو نيست!»
سپس بدون اين كه كودك متوجه شود، دستور دادند مقداري قند را در آب حل كرده و بياورند. وقتي آب قند آماده شد، «امام رو به كودك فرمودند: پسرم بنوش! آن گاه از او سؤال كردند: «چه مزه اي مي دهد؟»
كودك گفت: «شيرين است.» ايشان سؤال كردند: «چرا شيرين است؟»
كودك گفت: «حتماً ماده شيريني داخل آن است.»
امام(ع) از كودك خواستندآن ماده را نشان دهد. كودك گفت: «ديده نمي شود.»
امام سؤال كردند: «پس از كجا متوجه شدي كه شيرين است؟»
كودك پاسخ داد: « از مزه اش فهميدم كه چيز شيريني در آب حل شده و موجب شيريني آن گرديده است.»امام صادق(ع) او را تحسين كردند و فرمودند:خدا هم در اين عالم حضور دارد و همان لذتهايي كه از مشاهده كوه، دشت، طبيعت، خوراكي ها و نوشيدني ها و... مي بري، نشان دهنده حضور خالق اين زيبايي ها يعني خداست كه با چشم نمي توان ديد، ولي حضورش را مي توان درك كرد!