ما در دين خود اعتقاد داريم كه فرشتگان و جنها وجود دارند، امّا علم چنين چيزي را ثابت نميكند.
درباره اثبات وجود جن و فرشتگان از طريق علم پرسيدهايد، پاسخ دقيق شما هنگامي ميسر است كه آشنايي بيشتري با چگونگي شناخت انسان از جهان اطرافش داشته باشيم كه با توضيح مختصري در اين باره پاسخ شما نيز مشخص خواهد شد.
ابزار شناخت انسان عبارتند از حس و عقل و دل.[1] اموري كه انسان درك ميكند امور گوناگوني هستند كه هر يك با ابزار خاص خود ادراك ميشوند، امور حسي مثل گرما و سرما و زبري و نرمي و... همه فقط با حواس ظاهري درك ميشوند و اموري مثل گرسنگي، تشنگي و محبّت و... نيز با حواس باطني انسان قابل درك ميباشند. برخي امور نيز وجود دارند كه با عقل درك ميشوند مثل استدلالها و برهانهايي كه بر مسائل فلسفي اقامه ميشوند.
علوم تجربي نيز علومي هستند كه مقدمات آنها توسط حسّ ادراك ميشوند ولي قوانين علمي كه نتيجه آزمايشهاي فراوان است و در ذهن جا ميگيرند و در واقع محصول تجربه ميباشند محصول مشترك حسّ و عقل ميباشند. چرا كه حواس ظاهري توان شناخت اين امور را ندارند. مثلاً قانون انبساط اشياء در گرما و يا انقباض اشياء در سرما و قوانين مقاومت الكتريكي و... اشياء و چيزهايي نيستند كه فقط با چشم ديده و يا با گوش شنيده شوند بلكه به عنوان مثال چشم فقط بلندتر شدن اندازه ريل آهن را ميبيند ولي اين كه علت اين انبساط گرماست يا امرديگري، قابل ديدن نيست بلكه نتيجهاي است كه عقل با مشاهده تكرار اين عمل در زمانهاي مختلف، به آن دست مييابد. تمام قوانين علوم تجربي همين طور ميباشند ودر اين علوم حسّ به تنهايي نميتواند به انسان معرفتي بدهد.
حال اگر اموري وجود داشته باشند كه با هيچ يك از حواس ظاهري يا باطني درك نشوند، از دايره علوم تجربي خارج ميشوند و وسيله شناخت آنها عقل يا دل خواهد بود، مثل اثبات وجود خدا از طريق برهان نظم يا با فطرت انساني، و طبيعي است كه اگر حس نتواند چيزي رادرك كند مثل خدا يا روح و... نميتواند آن را اثبات كند و البته انكار نيز نميتواند بكند بلكه فقط بر اساس علوم تجربي ميتوان اظهار بياطلاعي كرد نه انكار يعني در علوم تجربي نميتوان گفت خدا وجود ندارد بلكه فقط ميتوان گفت نميدانيم كه وجود دارد يا ندارد.
فرشتگان و جنّيان جزو اموري هستند كه با هيچ يك از حواس ظاهري يا باطني قابل شناخت نيستند و لذا نميتوان وجود آنها را با علوم تجربي اثبات و يا انكار كرد. و راه شناخت و اثبات آنها يا عقلي است و اين كه بايد از طريق وحي و پيامبر وجود آنها را پذيرفت. چرا كه عقل انسان نيز به دليل اين كه محدوديت دارد قادر به فهم و شناخت همه چيز نيست. مثل اين كه جهنم كجاست و چگونه است و يا اين كه چرا نماز واجب است و... و فهم اين مسائل فقط از طريق وحي امكان پذير ميباشد.
البته براي شناخت امور غيرمحسوس راه ديگري نيز وجود دارد كه به آن شناخت نشانهاي يا آيتي[2] ميگويند. به اين معنا كه با ديدن و احساس نشانههاي يك چيز، به وجود آن پي ميبريم، مثل اين كه با مطالعه آثار ابن سينا نبوغ فلسفي او راكشف ميكنيم. در حالي كه اصلاً نبوغ قابل رؤيت نيست، و يا اين كه با مشاهده بر افروختگي و حرارت بدن كسي، پزشك بيماري او را شناسايي ميكند. البته در اين نوع از شناخت نيز وظيفه اصلي بر عهده عقل ميباشد.
نتيجه آن كه راه شناخت، منحصر به علوم تجربي نيست و اموري وجود دارند كه علوم تجربي قدرت شناخت و اثبات وحتّي انكار وجود آنها را ندارند، و بايد از راههاي ديگري آنها را شناخت. فرشتگان و جنّيان و تمامي مجرّدات جزو اين گونه امور هستند كه ما با استفاده از قرآن و روايات به وجود آنها باور داريم. و البته علوم تجربي وجود آنها را نفي نميكند چرا كه چنان كه گفته شد از دسترس علوم تجربي خارجند