پيشرفت اقتصادي در عصر حکومت مهدوي،
با تأکيد بر روايات اسلامي
عليرضا رجالي تهراني â[1]
چكيده
از روايات استفاده ميشود كه در عصر طلايي ظهور حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف ، پيشرفت همه جانبهاي در عرصههاي مختلف خصوصاً در عرصه اقتصاد صورت ميپذيرد؛ به طوري که چنان پيشرفتِ سريع و عادلانهاي در هيچ زماني نظير نداشته است. از سوي ديگر مشكلات اقتصادي جامعه بشري در سطح كلان حل خواهد شد؛ رفاه و آسايش پديد خواهد آمد و عوامل سلطه بر فكر و فرهنگ و اقتصاد از بين خـواهند رفت، و با زدودن فقر و تهيدستي، زمينه رشد و تكامل مادي و معنوي انسانها فراهم خواهد شد.
در عصرِ ظهورِ حضرتِ حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف ، از يك طرف با اجراي احكام و استقرار نظام عدالت و برابري، و نابودي ظلم و تبعيض و بيعدالتي، زمين بركات، منابع و ذخاير خود را بدون هيچگونه امساكي عرضه خواهد كرد؛ و از طرف ديگر با پيشرفت علوم و فنون، کشاورزي و دامداري نيز رونق گرفته، محصولات مردم چندين برابر خواهد شد. با پيشرفت علم و دانش، تمام منابع و ذخاير روزميني و زيرزميني، شناسايي و كشف شده، همه دست به دست هم خواهند داد و در جهت تأمين رفاه و آسايش انسان، توأم با رشد معنويت و اجراي عدالت، در آن عصر طلايي و رؤيايي، بسيج و استخدام خواهند شد.
کليد واژهها: پيشرفت، توسعه، پيشرفت اقتصادي، اقتصاد اسلامي، حکومت مهدوي.
مقدمه
آيا پيشرفت همه جانبه اقتصادي در دوران پربار حکومت مهدوي تحقق خواهد يافت؟ اگر چنين است، آيا آن پيشرفتها به سبب امدادهاي الهي صورت ميپذيرد، يا توسط امام زمان عليه السلام و برنامههاي اقتصادي دولت کريمه آن حضرت به ثمر مينشيند؟
ترديدي نيست که مترقّيترين جامعه بشري از آغاز خلقت تا پايان دنيا، جامعه مهدوي است؛ چرا که عصر ظهور امام زمان عليه السلام و حکومت مهدوي، از ابعاد برجستهاي برخوردار است که يکي از آنها بُعد اقتصادي آن است. اين موضوع در موفقيت و گسترش سريع قيام و نيز اقبال عمومي به سوي حکومت عدل گستر آن حضرت، نقش بسزايي دارد.
نظام ارزشي اسلام، خوشبختي دنيا و آخرت انسان را به طور همزمان مورد توجه قرار داده و دنيا را مزرعه آخرت معرفي كرده است. بر اين مبنا، هر رفتار اقتصادي مفيد كه در حوزه ارزشهاي اسلامي مجاز باشد، مطلوب و شايسته است.
قرآن کريم يکي از مهمترين عوامل اطاعت از يک حکومت مشروع را تأمين معيشت و ساماندهي اقتصادي آنها معرفي ميکند. در سوره قريش، آيات 3 و 4 آمده است:
(فَليَعبُدوا رَبَّ هذَا البَيتِ، الَّذي اَطعَمَهُم مِن جُوعٍ وَ آمَنَهُم مِن خَوفٍ)
پس بايد پروردگار اين خانه ]کعبه[ را بپرستند. آن [خدايي] که آنها را از گرسنگي نجات داد، و از ترس و نا امني ايمن ساخت.
پس همه نهضتها، انقلابها و حکومتها ـ خصوصاً يک حکومت الهي - هم براي گسترش يافتن، و هم براي باقي ماندن و تحکيم موقعيت خود، نيازمند تکثير ثروتهاي، درآمدي مناسب و نيز هزينه بجا و توزيع عادلانه آنها هستند. نيز ترديدي نيست که حفظ دين و فرهنگ ديني و ديگر مظاهر و شؤون دين، همچنين گسترش و تبليغ آن، نيازمند قدرت مالي و اقتصادي است.
فراهم آوردن رفاه و آسايش و ايجاد شرايطي كه در آن، آحاد جامعه جهاني ـ بهويژه مسلمانان ـ از نظر معيشتي در وضعيت خوبي باشند و اضطراب و نگراني از اين ناحيه احساس نكنند، در سرلوحه برنامههاي كاري حكومت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف قرار دارد؛ لذا پرداختن به اين مطلب که از جمله برنامههاي قطعي و نتيجهبخش آن حضرت، ايجاد پيشرفت همه جانبه و گسترده اقتصادي است و اين که وضعيت زندگي و اقتصاد مردم از رونق بينظيري برخوردار خواهد شد، اهميت بسياري دارد.
حضرت با توزيع عادلانه بيت المال و درآمدها و نظارت دقيق به دستگاههاي اجرايي و اقتصادي حكومت، زمينه لازم براي رفاه و آسايش همگاني را فراهم خواهند كرد؛ به گونهاي كه ساكنان آسمانها و زمين، از شرايط به وجود آمده، راضي و خشنود خواهند شد.
موضوع پيشرفت و رونق علم، اقتصاد و کشاورزي در عصر ظهور حضرت مهدي عليه السلام از موضوعاتي است که از دوران رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به مسلمانان وعده داده شده است. در اين باره نيز تاکنون مقالات و تحقيقاتي صورت گرفته است که هر يک از آنها به نوبه خود در تبيين اين موضوع موفق بودهاند. ما در اين مقاله با رويکردي خاص و دقيقتر سعي کرديم به موضوع پيشرفت اقتصادي در عصر ظهور بپردازيم.
پيشرفت اقتصادي يا توسعه؟
مفهوم پيشرفت، مدتهاست که در سايه مفاهيم توسعه قرار دارد و در کشورهاي صنعتي و در حال توسعه مورد تکريم است؛ در حالي که اين واژه، مفهومي هنجاري - دستوري است که بايد بين اين واژه و اصطلاحات توصيفي ديگر نظير «تغيير» و «توسعه» تمايز قايل شد؛ از اينرو، سخن از پيشرفت بدون تلاش جدّي براي يافتن ارزشهاي عميق و قابل تحقق انساني، گفتهاي فريبنده و بيمحتوا است.
لذا به جاي واژه توسعه، از واژه پيشرفت استفاده شده است، تا به اين بهانه به فرق اين دو نيز پرداخته شود؛ چنان که حضرت آيت الله خامنهاي ـ مدّ ظلّه العالي ـ در اين خصوص، طيّ چند نکته بيان فرمود:
نکتهي اول، اين است که ما وقتى ميگوييم پيشرفت، نبايد توسعه به مفهوم رايج غربى تداعى بشود.... آنچه ما دنبالش هستيم، لزوماً توسعه غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نيست. غربىها يك تاكتيك زيركانه تبليغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا كردند و آن، اين است كه كشورهاى جهان را تقسيم كردند به توسعهيافته، در حال توسعه و توسعهنيافته. در وهله اول، انسان خيال ميكند توسعهيافته يعنى آن كشورى كه از فناورى و دانش پيشرفتهاى برخوردار است. توسعهنيافته و در حال توسعه هم به همين نسبت؛ در حالى كه قضيه اين نيست. عنوان توسعهيافته - و آن دو عنوان ديگرى كه پشت سرش مىآيد؛ يعنى در حال توسعه و توسعهنيافته - يك بارِ ارزشى و يك جنبه ارزشگذارى همراه خودش دارد. در حقيقت، وقتى ميگويند كشور توسعهيافته، يعنى كشور غربى، با همه خصوصياتش؛ فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهتگيرى سياسىاش؛ اين توسعهيافته است. در حال توسعه يعنى كشورى كه در حال غربى شدن است. توسعهنيافته يعنى كشورى كه غربى نشده و در حال غربى شدن هم نيست... ؛ لذا ما مجموعه غربى شدن، يا توسعه يافته به اصطلاحِ غربى را مطلقاً قبول نميكنيم. پيشرفتى كه ما ميخواهيم، چيز ديگرى است.
مطلب دوم، اين است كه پيشرفت براى همه كشورها و همه جوامع عالم، يك الگوى واحد ندارد. پيشرفت يك معناى مطلق ندارد؛ شرايط گوناگون - شرايط تاريخى، شرايط جغرافيايى، شرايط جغرافياى سياسى، شرايط طبيعى، شرايط انسانى و شرايط زمانى و مكانى - در ايجاد مدلهاى پيشرفت، اثر ميگذارد... .
نكته بعدى هم نكته مهمى است؛ مبانى معرفتى در نوع پيشرفت مطلوب يا نامطلوب تأثير دارد. هر جامعه و هر ملتى، مبانى معرفتى، مبانى فلسفى و مبانى اخلاقىاى دارد كه آن مبانى، تعيين كننده است... مبانى معرفتى ما به ما ميگويد اين پيشرفت مشروع است يا نامشروع؛ مطلوب است يا نامطلوب؛ عادلانه است يا غيرعادلانه.
البته يك نقاط اشتراكى هم وجود دارد كه اينها در توسعه كشورهاى توسعهيافته غربى كاملاً وجود داشته. روح خطرپذيرى - كه انصافاً جزو خلقيات و خصال خوب اروپايىهاست - روح ابتكار، اقدام و انضباط، چيزهاى بسيار لازمى است. در هر جامعهاى كه اينها نباشد، پيشرفت حاصل نخواهد شد. اينها هم لازم است. ما اگر بايد اينها را ياد بگيريم، ياد هم ميگيريم؛ اگر هم در منابع خودمان باشد، بايد آنها را فرا بگيريم و عمل كنيم (آيت الله خامنهاي، 1388).
پيشرفت به معناي علم بيشتر يا تکنيک بهتر نيست، مگر آنکه بهوسيله هدفهاي با ارزش انساني هدايت و نظارت شوند، و ضروري است که از لحاظ کمّي و کيفي داراي ويژگيهايي باشد. پيشرفت نميتواند تنها در افزايش کمّي شاخصها محدود شود (جمعيت بيشتر يا رفاه بيشتر)؛ بلکه لازم است مطالبي مؤثر و نافذ درباره هدفهاي زندگي بشر مطرح كند.
پيشرفت، بهبود در همه ابعاد است. گسترش و بهبود در يک بعد و پسرفت يا توقف در يک بعد ديگر، با تعريف پيشرفت، سازگاري ندارد. اصولاً مقوله پيشرفت براي انسان، در زندگي بهتر و حرکت در مسير کمال مطرح ميشود.
اگر هم گاهي از اصطلاح توسعه استفاده کنيم، بايد به اين نکته اساسي توجه داشته باشيم که تفاوت ويژه توسعه از ديدگاه اسلام با توسعه غربي، هدف نبودن خود توسعه است. توسعه از نظر اسلام، خود، وسيله و ابزاري براي رسيدن افراد به كمال و قرب الهي و مقدمه زندگي آخرتي است كه از درون افراد و بر اساس دستورهاي شرع، ريشه ميگيرد.
خلاصه، پيشرفت مورد نظر و تاييد اسلام، وجوه مشترکي با مفهوم توسعه در مکاتب يادشده دارد؛ ولي اين دو از نظر انگيزه و هدف نهايي بر يکديگر منطبق نيستند؛ زيرا از نظر اسلام، پيشرفت، فرايند جهتدار است و هدف غايي آن، رساندن انسان به کمال نهايي و شايسته اوست که در جهانبيني اسلامي، کمال نهايي انسان، قُرب اِليالله ميباشد. تامين رفاه مادي انسان در حدّ معقول، در مقايسه با هدف نهايي ـ يعني تقرّب به خدا ـ به عنوان هدفي متوسط و به منزله ابزاري براي رسيدن به هدف نهايي است. بنابراين مفهوم پيشرفت از ديدگاه اسلام، وسيعتر از آن است که فقط در ابعاد مادي هستي بگنجد.بيانات در ديدار نخبگان علمى و اساتيد دانشگاهها