صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 31

موضوع: یک مناظره ی شیرین ادبی (لطفا کامل بخونید؛ ضررنمیکنید!)

  1. #1
    مدیر انجمن جنگ نرم و پزشکی منتقمُ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    محل سکونت
    خـراب آبـاد
    نوشته ها
    8,630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Post یک مناظره ی شیرین ادبی (لطفا کامل بخونید؛ ضررنمیکنید!)

    :rolleyes: حمید مصدق:

    تو به من خندیدی
    و نمیدانستی
    من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم...
    باغبان از پی من تند دوید،
    سیب را دست تو دید،
    غضب آلود به من کرد نگاه،
    سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک...
    و تو رفتی و هنوز
    سالهاست که در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تکرارکنان
    میدهد آزارم
    و من اندیشه کنان غرق این پندارم
    که چرا باغچه ی کوچک ما سیب نداشت؟؟ !!! ..........

    عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
    سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...

    (التماس دعا)


  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیر انجمن جنگ نرم و پزشکی منتقمُ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    محل سکونت
    خـراب آبـاد
    نوشته ها
    8,630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Wink فروغ فرخزاد:

    من به تو خندیدم
    چون که میدانستم
    تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی!
    پدرم از پی تو تند دوید
    و نمیدانستی
    باغبان باغچه ی همسایه پدر پیر من است!
    من به تو خندیدم
    تا که با خنده ی خود
    پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
    بغض چشمان تو، لیک،
    لرزه انداخت به دستان من و
    سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک...
    دل من گفت برو
    چون نمیخواست به خاطر بسپارد
    گریه ی تلخ تو را....
    و من رفتم و هنوز
    سالهاست که در ذهن من آرام آرام
    حیرت و بغض تو تکرارکنان
    میدهد آزارم
    و من اندیشه کنان غرق این پندارم
    که چه میشد اگر باغچه ی خانه ی ما سیب نداشت؟؟ !!! ........


    عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
    سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...

    (التماس دعا)


  4. #3
    مدیر انجمن جنگ نرم و پزشکی منتقمُ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    محل سکونت
    خـراب آبـاد
    نوشته ها
    8,630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Wink جواد نوروزی:

    دخترک خندید و پسرک ماتش برد
    که به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیده!
    باغبان از پی او تند دوید،
    به خیالش میخواست
    حرمت باغچه و دختر کمسالش را از پسر پس گیرد!
    غضب آلود به او غیضی کرد
    این وسط من بودم
    سیب دندان زده ای که به خاک افتادم،
    من که پیغمبر عشقی معصوم،
    بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
    و لب و دندان تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم،
    و به خاک افتادم،
    چون رسولی ناکام...
    هر دو را بغض ربود
    دخترک رفت ولی زیرلب این را میگفت:
    "او یقینا پی معشوق خودش می آید"
    پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
    "مطم
    ئنا که پشیمان شده، برمیگردد"
    ....
    سالهاست که پوسیده ام آرام آرام!
    عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز!
    جسم من تجزیه شد ساده ولی ذراتم
    همه اندیشه کنان غرق این پندارند:
    "این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت!" ...
    عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
    سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...

    (التماس دعا)


  5. #4
    مدیر انجمن جنگ نرم و پزشکی منتقمُ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    محل سکونت
    خـراب آبـاد
    نوشته ها
    8,630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Wink استاد منتقم الزهرا!!!:

    او به تو خندید و
    من نمیدانستم
    که به چه دلهره از باغچه ی اجدادی سیب را دزدیدی!
    دل من از پی تو تند دوید
    سیب دست تو نبود
    غضب آلود نگاهت کردم...
    بغض عشق تو که لرزاند دلش را به مرور،
    سیب دندان زده از دست او افتاد به خاک...
    پسرک،
    ماتت برد
    و ندیدی که چطور
    از میان غم و لبخند شما
    بانگی از سیب خروشید که گفت:
    "نرو ای مدعی دعوی عشق،
    و تو
    آن تشنه ی کشف و پر از پرسش و ترس؛
    دل به تنهایی و نخوت نسپارید؛
    و مرا،
    چون رسولی ناکام،
    به دل خاک سیاه،
    ..."
    برق شوقی از آیینه ی چشمم رد شد!
    دخترم رفت ولی بعد از
    آن
    سالهاست که در یاد من آرام آرام
    عشق بی تای تو در اوج فراق
    میدهد آزارم
    و من اندیشه کنان غرق این پندارم
    که چه میکردم اگر باغچه ی خانه ی ما سیب نداشت؟؟ !!! .......
    عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
    سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...

    (التماس دعا)


  6. #5
    همکار بازنشسته محب علی (ع) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    زمین خاکی
    نوشته ها
    4,085
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض استاد مهنا فاطمی!

    واقعیتش منم این مناظره چند وقت پیش ادامه دادم اما متاسفانه برگه چک نویس رو پیدا نمیکنم!!
    انشاالله در صورت یافتن ، در اسرع وقت قرار میدم!






    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



    دوباره ضامن من میشوی امام رئوف؟!
    عجیب در سفر کربلای خود گیرم.........


  7. #6
    همکار بازنشسته محب علی (ع) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    زمین خاکی
    نوشته ها
    4,085
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Wink استاد مهنا فاطمی!!


    من به تو خندیدم
    چون در آن لحظه تمام نفست حبس شد و
    تو نمیدانستی
    پدرم در پی توست !
    سیب و دندان زدم اما
    لحظه ی دیدن غیض غضب آلود پدر
    سیب ناخودآگاه به سمتش لغزید
    بغضم از سیب زمین خورده برآمد؛ نه که از غیض پدر!

    من گذشتم آرام
    از کنارت عشقم
    تا که در اوج غرور
    نشوی اشک به چشم
    و برافرازی سر ..
    و تو اما آسان
    دل بریدی از من ..

    و هنوزم که هنوز است طعم آن سیب دندان زده را
    سالهاست که بر لب دارم
    و من اندیشه کنان
    غرق این پندارم
    که امیدم به درختیست که از سیب دلم میروید
    و دگر هیچ کسی نیست پس از چیدن سیب ، در پی تو بدود..
    ودگرباره نخواهد بروی
    با همه دلهره از باغچه ی همسایه ، سیب را کش بروی...






    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



    دوباره ضامن من میشوی امام رئوف؟!
    عجیب در سفر کربلای خود گیرم.........


  8. #7
    مدیربازنشسته paradise آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    3,041
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    چه استعداد های نهفته ای ما اینجا داشتیمو خبر نداشتیم:kkkaf:
    استاد منتقم الزهرا و استاد مهنافاطمی واقعا لذت بردیم :tanx1::tanx1::tanx1::tanx1::tanx1::tanx1::tanx1:

    منتقم الزهرا:
    از میان غم و لبخند شما
    بانگی از سیب خروشید که گفت:
    "نرو ای مدعی دعوی عشق،
    و تو
    آن تشنه ی کشف و پر از پرسش و ترس؛
    دل به تنهایی و نخوت نسپار
    :rolleyes:

    مهنافاطمی:
    و من اندیشه کنان
    غرق این پندارم
    که امیدم به درختیست که از سیب دلم میروید
    و دگر هیچ کسی نیست پس از چیدن سیب ، در پی تو بدود..
    ودگرباره نخواهد بروی
    با همه دلهره از باغچه ی همسایه ، سیب را کش بروی...
    :rolleyes:
    مادرم حضرت زهرا،پدرم شاهِ نجف/ خوش به حالم که چه مادر پدری دارم من


    اعلم یا یهود؛نحن الغالبون

    آتش فتنۀ اموی را حسین با خونش خاموش کرد!

    ما را از فتنه هراسی نیست![برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] در رگهایمان بی قراری می کند.

    لااله الا انت،سبحانک،انی کنت من الظالمین

  9. #8
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    سلام
    دیدم دوستان عزیز قشنگ کار کردن گفتم ما هم طبع شعرمون رو بکار بندازیم شاید فرجی شد :دی
    ناقابل نقدیم به دو استاد عزیز منتقم الزهرا و مهنا فاطمی گل:

    من به تو خندیدم
    و به تاوان همین خنده ی تلخ
    قلبم آهسته و آهسته شکست
    سیب را دزدیدم
    و دویدم تا شب
    تا ته کوچه ی تنهایی خود
    تا ته کوچه ی شک
    و تو ماندی و هنوز
    سالها فکر من این است چرا
    دفتر شعر من از نام تو خالی نشدست
    و غزل های نیازم جاریست
    به همان قبله ی سیب
    به همان باغچه ی کوچک امیدو هراس
    و همان لبخند و غضب


    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  10. #9
    همکار بازنشسته Eliyas آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    محل سکونت
    زیر سایۀ حضرت معصومه سلام الله علیها
    نوشته ها
    758
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شاید در جمع شما بی ادبی باشد؛ اما شاگردی ما را بپذیرید...
    نگاهی متفاوت



    بعد از آن رفتن و انداختن نیمۀ سیب
    من نشستم
    و به تنهایی خود خندیدم
    که چرا واسطۀ شر گشتم
    دو نفر
    شوق وصال
    من در این بین
    چه بیجا پسرک را دیدم
    شاید آن لحظه حسادت کردم
    به جوانی که دلش در گرو معشوق است
    سالها میگذرد
    شاعران میگویند
    همه از جانب آن دو
    و در اندیشۀ تنهایی من چه کسی شعر سرود؟
    باز هم حس حسادت آمد...
    بغض هم همراهش
    بهتر این است که تنها باشم
    باغ را بفروشم
    بروم سمت حرم...
    و ببینم دو نفر
    در طواف سیبی
    چه صمیمانه به هم میخندند
    تا فروغی به حمیدی برسد...آه...
    شاید آنجا گره این دل تنگم
    به صفای حرم عشق شود باز و
    حلالم بکنند آن دو کبوتر...
    شاید...
    ویرایش توسط Eliyas : 09-12-2013 در ساعت 15:03
    بزرگوار من خداست

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    فدایت که به لطف و مهربانی/ مرا بر درگه خود می کشانی
    منِ آلوده را رسوا نکردی/ گناهم دیدی و افشا نکردی
    ندیدی گرچه از من جز جسارت/ تو با من جز به رحمت تا نکردی
    تو حتی بر ملائک نامه ام را/ که پُر از معصیت شد وا نکردی
    ولی دانم که این رفتارها را/ به غیر از خاطر زهرا (س) نکردی...
    {محتواي مخفي}


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    اما تو اگر قاسم نیستی، اگرعلی اکبرنیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی،
    لااقل حرمله مباش!

  11. #10
    حق آب و گل داره Avin آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    نوشته ها
    1,483
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    واااااااااااای خیلی قشنگ بودن...آفـــریــــــن به همگی :tanx1::tanx1::tanx1::tanx1:
    چه حس شاعرانه قشگی دارین:happy:
    لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم




    گهگاهی سفری کن به حوالی دلت...
    شایـد از جانب ما خـاطـره ای...
    منتظر لمس نگاهت باشد ...




صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ثواب قرآئت یا حفظ سوره هاى قرآن
    توسط ولایت پذیر در انجمن روایات مرتبط با قرآن
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 25-09-2011, 13:48
  2. پاسخ: 99
    آخرين نوشته: 29-06-2011, 19:14
  3. دانلود سخنرانی های حجه السلام قرائتی
    توسط s.ali در انجمن سخنراني ها و دروس صوتي
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 03-06-2011, 18:04
  4. فضیلت سوره های قرآن همراه با توضیح
    توسط ali20 در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-09-2009, 08:50
  5. آینده جهان اسلام. کدام اسلام ؟؟؟؟؟
    توسط mrezamahdi در انجمن تاریخ
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 20-08-2009, 16:19

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه