اللّهم انّا نرغب الیک فی دولهً الکریمه تعز بها الاسلام واهله وتذل بها النفاق واهله وتجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک والقاده الی سبیلک وترزقنا بها کرامه الدنیا والآخره
نام جانبخش تو چون بر دهنم میآید
عطر فردوس برین از سخنم میآید
زمزم اشک ز چشم تر من میجوشد
نام شیرین تو چون بر دهنم میآید
ای مسیحا دم عالم ز نسیم مهرت
روح ایمان و یقین بر بدنم میآید
همچو جان سخت گرانقدر و عزیز است مرا
ز تو هر غم که به جان و به تنم میآید
دل نشسته است به سوگ و به عزایت شب و روز
ناله و گریه ز بیتالحزنم میآید
از شرار غم تو سوختم اما شادم
که به سویت خبر سوختنم میآید
گر پس ازمرگ ببویند مرا در دل خاک
نکهت مهر حسین از کفنم میآید
گرچه خارم چو «وفایی» ولی از لطف حسین
روز محشر خبر گل شدنم میآید
نامت از روزِ ازل وردِ زبانهاست حسین
هرکه شد نوکرِ تو سرور و آقاست حسین
مجلسِِِِ روضه ی تو جنَّتُ الاعلی است حسین
سلطنت تا به ابد بر همه دلها داری
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
سید هاشم وفایی
اللّهم انّا نرغب الیک فی دولهً الکریمه تعز بها الاسلام واهله وتذل بها النفاق واهله وتجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک والقاده الی سبیلک وترزقنا بها کرامه الدنیا والآخره
از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین
دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم
یکی برای حسن آن یکی برای حسینیقین که آتش دوزخ حرام گردیده
به جسم آنکه بود یار آشنای حسینبرای بخشش کوه گناه یک راه است
بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسینکبوتر دل عشاق هر شب جمعه
نشسته است روی گنبد طلای حسینخدا کند که شبی زائر حرم گردیم
و جان دهیم همان شب به کربلای حسین
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)