نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: هیئت دولت، فیـــــلتـر شکن، قلیان، دو سیب و باقی قضایا!

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض هیئت دولت، فیـــــلتـر شکن، قلیان، دو سیب و باقی قضایا!

    هیئت دولت، ***** شکن، قلیان، دو سیب و باقی قضایا!




    بعد از فیس بوک بازی برخی دولتمردان و البته اظهارنظرهای عجیب و غریب هر از گاه برخی دیگر از آنها، جدیداً جناب آقای نجفی معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در افاضاتی جدید گفته‌اند: «حالا بنده با همسرم یا دخترم رفتیم قلیان بکشیم دو پک هم آنها بزنند چه مشکلی دارد؟!»
    ایشان کمی پیشتر هم درباره مجسمه شیردال و به مناسبت مطرح شدن تقلبی بودن آن گفته بودند: «حالا اگر گفته‌اند که اصل نیست این طور نیست که اصلی وجود داشته باشد و فرع آن را ساخته‌اند بلکه از اول کسی این را ساخته است، مسئله تخصصی است.» بعد از شنیدن این جمله تعدادی از فلاسفه خود را به آتش کشیدند که ما اصلاً به آنها کاری نداریم ولی در همین راستا سعی کردیم گوشه‌ای از مکالماتی که احتمالا در آینده‌ در جلسه هیئت دولت یک کشور در کره مریخ، بیان خواهد شد را اینجا بنویسیم. مدیونید اگر فکر کنید این جملات به مطالب بالا ربط داشته باشد!



    دبیر جلسه: خب آقایون وزرا ساین اوت کنن و از فضای مجازی تشریف بیارن تو فضای حقیقی تا جلسه رو آغاز کنیم.


    وزیر ورزش: من نگرانی خودم رو از این وضعیت اعلام میکنم. این فیس بوک بازی به شدت باعث عدم تحرک شده.


    آقای مشاور: نه که حالا این کابینه تو این سن و سال حال و حوصله ورزش کردن دارند!


    (خنده اعضای هیئت دولت)


    دبیر جلسه: دستور جلسه امروز درباره تعرفه واردات است. آقایون شروع کنند به بحث کردن.


    رییس میراث فرهنگی: به نظر من از تعرفه توتون شروع کنیم!


    دبیر جلسه: البته تعرفه داروهای بیماران خاص سه ماه است که در نوبت است اما بخاطر روی گل شما قبول می‌کنیم. حتماً توتون بحث مهمی است!


    رییس میراث فرهنگی: ممنون از این مهم شناسی شما!


    دبیر جلسه: خب، آقایون نظرشون چیه؟ تعرفه توتون چی باشه؟


    وزیر بهداشت: بنظر من چون توتون برای سلامتی مضره و هر پک به قلیان معادل 40 نخ سیگار ضرر داره، تعرفه باید بالای 500 درصد باشه.


    رییس میراث فرهنگی: اعتراض دارم! این چه حرفیه آقا؟ به نظر من باید تعرفه رو صفر کرد تا مردم انقدر قلیان بکشن تا خودشون با عمق وجود بفهمن ضرر داره!


    وزیر بهداشت: حالا چون شما اشکالی نمی‌بینید که خانواده‌تون قلیان بکشن دلیل نمیشه که ما جون مردم رو به خطر بندازیم که.


    رییس میراث فرهنگی: من میگم لااقل بیایید بین انواع توتون تفاوت قائل بشیم.


    دبیر جلسه: یعنی چی؟


    رییس میراث فرهنگی: میگم لااقل دو سیب و موز رو با تعرفه پایین وارد کنیم. باور کنید جامعه به هم میریزه ها!


    دبیر جلسه: بقیه آقایون نظرشون چیه؟


    وزیر خارجه: آقا چرا انقدر طولش می‌دید؟ تموم کنید این بحث دو سیب و موز رو تا بریم سراغ ***** شکن!


    دبیر جلسه: آقا این چه حرفیه؟ بحث دو سیب رو دست کم نگیرید.


    وزیر خارجه: عزیز من تا حالا شنیدید آدم از بی قلیونی بمیره؟ اما خدا وکیلی من دارم از بی‌*****شکنی می‌میرم! سه ساعته نتونستم جواب کامنتا رو بدم!


    وزیر راه و شهرسازی: البته همه این موارد مهمه، اما اگر وقت کردیم وضعیت این خانه‌های مسکن مهر رو هم مشخص کنیم خوبه!


    رییس میراث فرهنگی: ای آقا! شما هم وقت گیر آوردی‌ها. بذار ببینیم این قیمت دوسیب چی میشه حالا؟ خانواده منتظرن!!!


    وزیر اقتصاد: دوستان این وضعیت سه دهکی که قراره حذف بشن رو هم مشخص کنن.


    وزیر خارجه: بابا طبق حروف الفبا از الف شروع کنید بیاید پایین هر جا سه دهک تموم شد به بقیه یارانه بدید دیگه! ***** شکن رو چه کار کنم من؟


    وزیر نفت: آقا خدا رو خوش نمیاد. اینا که اول اسمشون الف بوده، زمان مدرسه هم همش میرفتن پای تخته و سوال جواب می‌دادن. من میگم برای اینکه کارمون علمی و مبتنی بر آمارهای دقیق باشه، از آخر حروف الفبا شروع کنیم و بیایم جلو و حذف کنیم!


    رییس میراث فرهنگی: زکی! تعرفه دوسیب رو که پایین نیاوردید، حالا از آخر حروف الفبا هم شروع کنید به حذف کردن تا یارانه ما هم قطع بشه و کلاً نتونیم همراه با خانواده دو پک قلیان بکشیم!


    دبیر جلسه: بچه‌ها... بچه‌ها... یه کم ساکت باشید. من میگم بیاید یه فکری هم به حال قیمتها کنیم. مرغ و برنج و کره و... بدجور رفته بالا...


    وزیر خارجه: خب نخورن... میمیرن؟! یکی به من ***** شکن برسونه!


    رییس میراث فرهنگی: دو سیب چی شد؟!

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Thumbs down حسین مرعشی: قلیان میکشم!

    به نقل از تسنیم، حسین مرعشی پسرعموی همسر اکبر هاشمی رفسنجانی است و در حزب کارگزاران حضور دارد، البته به‌دلیل محکومیتی که در دادگاه دارد، تا ۲۲ ماه دیگر نمی‌تواند در جلسات شورای مرکزی حزب کارگزاران شرکت کند.

    حسین مرعشی در دوران سازندگی در سن ۲۱سالگی به استانداری کرمان می‌رود و در حالی که دانشجوی اقتصاد است، به مجلس پنجم می‌رود. وی می‌گوید: "وقتی وارد مجلس شدم، فراغتی پیدا کردم و توانستم کلاس‌ها را به‌موقع بروم و درسم را در دوره کارشناسی به پایان برسانم"، بنابراین برای دور ششم مجلس شورای اسلامی مدرک کارشناسی خود را در رشته اقتصاد به مجلس می‌دهد و نمایندگی مردم کرمان را به دوش می‌کشد.

    وی در دوران تصدی استانداری کرمان ایده تأسیس شرکت هواپیمایی ماهان را مطرح و در گام اول ۴ هواپیما را از دوبی خریداری می‌کند. وی در گفت‌وگوی پیشِ‌رو جزئیات بیشتری در رابطه با تأسیس هواپیمایی ماهان مطرح می‌کند و تأکید دارد که در هواپیمایی ماهان و کرمان خودرو هیچ سهامی ندارد.

    مرعشی همچنین بارها در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های خود گفته است: من لیبرال دموکرات مسلمان هستم، و اخیراً نیز حزب متبوع وی بر مشی لیبرالیسم سیاسی تأکید کرده است. برای همین موضوع با مرعشی به گفت‌وگو پرداختیم تا نظرات حزب کارگزاران را در رابطه با مشی خود(لیبرالیسم سیاسی) بیشتر جویا شویم.

    گفت‌وگوی خبرنگاران تسنیم با حسین مرعشی که بیش از دو ساعت و تا پاسی از شب به طول انجامید، در دفتر کار وی در ستارخان انجام گرفت. وی در این گفت‌وگو به سؤال‌های خبرنگاران تسنیم در موضوعات مختلفی از جمله اقدامات دولت در سیاست داخلی، فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها، تأسیس حزب کارگزاران، رابطه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و حزب کارگزاران پاسخ داد.

    مشروح گفت‌وگوی خبرنگاران تسنیم با حسین مرعشی را در زیر می‌خوانید:

    سلام، با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، اگر اجازه بدهید، درباره مسائل مختلف سؤالاتی داریم که خدمتتان مطرح کنیم.

    مرعشی: از چه می‌خواهید شروع کنید؟ اول از خودتان بگویید ببینیم چه‌کاره هستید. وضعیت مالی‌تان الحمدلله خوب هست؟

    نرم حقوق خبرنگارها و حقوقشان معلوم است دیگر!

    مرعشی: حقوق‌های شما مثل حقوق‌های ما کم است؟ (خنده)

    اگر مثل حقوق شما کم بود که خیلی خوب بود؛ آن‌وقت خبرنگاران غم مالی نداشتند! (خنده)

    مرعشی: آره!! اگر مثل حقوق من بود، اصلاً نمی‌توانستید زندگی کنید.

    پرونده‌ای بعد از میراث فرهنگی در دیوان محاسبات برای من تشکیل شده بود. پرونده بابت خرید کالاهای خارجی بود (آن سال خرید کالای خارجی ممنوع بود). زمانی که مسئولیت من رئیس سازمان میراث فرهنگی بود، در موزه کاخ گلستان یک تلویزیون LCD خارجی خریده بودند که پیرو آن من را به کسر یک‌چهارم حقوق به‌مدت سه ماه محکوم و حکم را ابلاغ کردند و من هم که کارمند بودم ولی حقوق نمی‌گرفتم و دادستان پیگیری می‌کرد که اجرای آن چه شد، من هم پاسخ دادم: من حقوق نمی‌گیرم و اولین حقوق که گرفتم و جایی مشغول شدم؛ چشم، یک‌چهارم آن را کسر می‌کنم.

    از دولت نمی‌گرفتید؟ وضعتان خوب بود دیگر!

    مرعشی: نه! از هیچ‌جا نمی‌گرفتم. از حقوق دولت می‌توانستند حقوق را کسر کنند ولی من از غیر دولت هم حقوق نمی‌گرفتم، بعد دادستان به من گفت» شما یک‌چهارم آخرین حقوقی را که می‌گرفتید، ضرب در ۳ کنید و به حساب خزانه بریزید که من هم برای وی نوشتم: حکمی نیست ولی اگر شما می‌فرمایید من پرداخت می‌کنم، زیرا در حکم کسر حقوق نوشته است و پرداخت حقوق ننوشته‌اند. خوب! بگذریم، چه خبر؟

    آقای مرعشی، قضیه قهوه‌خانه چی شد؟ قرار شد از مجلس ششم راه بیندازید؟

    مرعشی: والّا صرف نکرد.

    حتی وبلاگ قهوه‌خانه‌تان را هم که زده بودید!

    مرعشی: واقعش این است که صرف نکرد بزنم، دو دلیل داشت.

    مجوز داشتید؟

    مرعشی: مجوزش را می‌گرفتیم، کار سختی نبود.

    پارتی داشتید مجوز گرفتید! (حالت خنده)

    مرعشی: دیروز یکی پیش من آمده بود و می‌گفت شما می‌توانید مجوز قهوه‌خانه (قلیان) برای من بگیرید؟! فهمیدم گران شده که سراغ من آمده‌اند.

    فکر می‌کنم الآن دیگر خیلی محدود شده است مجوز قهوه‌خانه.

    مرعشی: وقتی یک عده حاضرند بگیرند و پیگیری کنند، چرا مجوز نمی‌دهند؟

    خوب، بالاخره طبیعی است به‌خاطر مضرّاتش حداقل مجوزش را محدود کنند.

    مرعشی: بد شانسی آوردیم که! (خنده) من می‌خواستم بگیرم که یک کافه "های کلاس" راه بیندازم. «های کلاس» نه به‌معنای مادی آن، بلکه به‌معنای سیاسی آن، بعد دیدم که اشکال اساسی که به وجود می‌آید، این است که افراد می‌آیند...

    قلیان می‌کشند و پولش را نمی‌دهند؟

    مرعشی: نه! پولش به‌درک. حرفای خودشان را می‌زنند و مسئولیت آن به گردن من می‌افتد و من که نمی توانم آنجا بگویم که چه‌کسی چه‌چیزی بگوید و چه‌چیزی نگوید و وزارت اطلاعات هم که طبیعتاً وظیفه‌اش بود و شنود می‌کرد، آن‌وقت ما را اعدام می‌کردند (خنده) و دیدیم که صرف نمی‌کند.

    پس صرف سیاسی نمی‌کرد تا صرف اقتصادی!

    مرعشی: بله! آن‌وقت بچه‌هایم یتیم می‌شدند (با شوخی). روی صرف اقتصادی آن فکر کرده بودم، چون یک تجربه خیلی قشنگی داشت یک دکتری در سیرجان به‌نام دکتر صادقی ــ که خدا رحمتش کند که بیست سالی است فوت کرده است ــ دکتر صادقی پزشک عمومی بود و در اتاق منشی وی یک قدح گذاشته بود و هرکس هرچقدر می‌خواست می‌توانست پول در آنجا بگذارد و هرکه می‌خواست می‌توانست در حد نسخه پول بردارد، یعنی اگر بیماری می‌آمد و پول نداشت می‌توانست پول ندهد و اگر نسخه‌اش را هم نمی‌توانست بگیرد (وسع مالی نداشت)، پول نسخه‌اش را هم از آن برمی‌داشت و آن دخل دکتر صادقی شده بود که با مجموع آن پول توانست یک درمانگاه رایگان برای سیرجان بسازد و درمانگاه دکتر صادقی الآن وجود دارد و ما فکر کردیم و می‌خواستیم یک‌چیزی در گوشه‌ای قرار دهیم، هرکه خواست بگذارد و هرکه خواست بردارد.

    الآن قلیان می‌کشید؟

    مرعشی: هفته‌ای دو سه بار. اگر مفت گیر بیاید بیشتر... .

    با توجه به اینکه ناراحتی معده دارید، ضرر شدیدی هم دارد.

    مرعشی: ممکن است اثر بگذارد، بله.

    آقای مرعشی، این شوخی‌های شما مسبوق به سابقه است، یک بار برای شما در مجلس ششم دردسرساز شده بود، آن‌زمانی که شخصی زنگ زده بود به آقای حسین کروبی و لیست دوم حقوق‌دانان پیشنهادی قوه قضائیه از سوی آیت‌الله شاهرودی را گفته بود که بعدش آیت‌الله شاهرودی زنگ می‌زنند به رئیس مجلس و می‌گویند: من اصلاً چنین لیستی را ندادم!

    مرعشی: بله؛ یکی یک کاری کرده بود و شایع کرده بود که من بوده‌ام و نزدیک بود برای من دردسر شود، البته هنوز پرونده‌اش مفتوح هست.

    هنوز مفتوح است؟ آخرش مشخص شد چه‌کسی بوده؟

    مرعشی: نه! هنوز هم مفتوح است.

    پس شما هنوز درگیر آن قضیه هستید؟

    مرعشی: من را رها کردند ولی موضوع هنوز کشف نشده، مثل ترور کندی هست. (با خنده)

    این شوخی‌های‌تان که دیگر دردسرساز نشد بعد آن موضوع؟

    مرعشی: والّا بعد آن موضوع من توبه کردم که دیگر شوخی نکنم. آقای ناطق تعریف می‌کرد که یک نفر فوت کرد، کسی خوابش را دید، پرسیدند: آن دنیا چه خبر؟ گفت: خیلی اوضاع خراب است، هرچه آن دنیا شوخی کردیم، اینجا جدی گرفتند (با خنده) حالا اگر این شوخی‌های ما را جدی بگیرند، خیلی سخت می‌شود جواب داد. من را به بازرسی می‌بردند و می‌آوردند و می‌گفتند: کار تو است، و من می‌گفتم که به چه استنادی، گفتند: غیر از تو این کار از کس دیگر برنمی‌آید. من هم گفتم: همان کسی که این کار را کرده، خودش شایع کرده که مرعشی است و خودش هم فرار کرده و شما را منحرف کرده است.

    آقای مرعشی، اگر اجازه بدهید، بحث را به‌صورت جدی‌تری دنبال کنیم. از ارتباط شما با دولت شروع کنیم، بعد در مورد خود کارگزاران و بحث لیبرالیسم یا همان لیبرالیسم سیاسی مورد ادعای کارگزاران می‌پرسیم. علت این مسئله هم مباحثی است که اخیراً دوباره در برخی رسانه‌های نزدیک به کارگزاران مطرح شده و آن مشی لیبرال کارگزاران در حوزه سیاست است. فکر می‌کنم شما اولین نفری بودید که صراحتاً این را عنوان را مطرح کردید، بعد از شما مثلاً آقای کرباسچی یا اعضای جدید کارگزاران مثل آقای قوچانی نیز آمدند و صریحاً این مطلب را گفتند. در مورد آن هم کمی شفاف‌تر با هم صحبت خواهیم کرد. الآن اگر اجازه بدهید، بحث درباره خود دولت باشد، شما رابطه سیستماتیک با دولت دارید؟ مشورتی یا...؟

    مرعشی: من شخصاً یا کارگزاران؟!

    رابطه سیستماتیک با دولت ندارم/ دولت روحانی نعمتی بزرگ است

    شما به‌صورت شخصی...؟

    مرعشی: نه! من رابطه خاص سیستمی با دولت ندارم، من دولت آقای روحانی را برای جمهوری اسلامی و برای انقلاب، در این شرایطی که قرار داشتیم و داریم، یک نعمت بزرگ می‌دانم. از بابت استقرارش همیشه خداوند را شاکر بودم و فکر می‌کنم که همه باید به دولت آقای روحانی کمک کنیم که بتواند مأموریت‌های مهمی را که در این دوره از تاریخ انقلاب به‌عهده دولت است به‌خوبی انجام بدهد.

    یک برداشت کلی اگر بخواهم از موضوع بکنم، ضمن اینکه سیاست‌های دولت را هم عمدتاً سیاست‌های قابل دفاعی می‌دانم، قبل از همه و بالاتر از همه در بحث سیاست خارجی و درواقع شکست بن‌بست روابط غرب با ایران است. وقتی می‌گویم بن‌بست در روابط، دوطرفه است، نمی‌خواهم بگویم یک طرف ما در بن‌بست هستیم, آنها هم در بن‌بست بودند. همان‌طور که ما به همکاری غرب نیاز داریم، غرب هم به همکاری ما در منطقه نیاز دارد. یک بن‌بستی ایجاد شده بود که این بن‌بست را یکی باید می‌شکست و من خوشحالم که با راهنمایی‌های مقام معظم رهبری و اقدامات خیلی شایسته دولت آقای روحانی در یک شرایط بحرانی، بن‌بست‌ها شکسته می‌شود.

    من فکر می‌کنم که در مجموع اقدامات و سیاست‌های دولت در عرصه اقتصادی صحیح است؛ هرچند در تاکتیک‌ها اشتباهات کوچکی داشته و دارد، ولی استراتژی کلی حاکم بر سیاست‌های اقتصادی دولت، سیاست‌های صحیحی است.

    دولت خود را در برابر قانون منضبط می‌داند، سعی می‌کند از قانون تخطی نکند، به قانون احترام می‌گزارد، به کارشناسی اهمیت می‌دهد و کارشناسان کشور ــ حتی اگر منتقد باشند ــ می‌توانند حرف‌های خود را منتقل کنند. دولت سعی کرده است که برآیندی از نظرات کارشناسی به‌وجود آورد؛ دولت در انضباط مالی بسیار مقید است و سیاست‌های ضدتورمی دولت، سیاست‌های درستی است.

    برنامه‌های اخیری که دولت برای ایجاد رونق اعلام کرده، برنامه‌های خوبی است و من فکر می‌کنم که شاید جامعه در کوتاه‌مدت با موضوعاتی مواجه شود که خلاف‌ انتظار عمومی باشد. یکی از این مسائل، افزایش قیمت‌ها و ادامه تورم است ولی برای انتقال اقتصاد ایران از شرایط بسیار بحرانی به شرایط متعادل، این از لوازم کار است و ما از لحاظ کارشناسی می‌توانیم این مسئله را بپذیریم. هرچند مردم در کوتاه‌مدت در فشار هستند ولی نه‌تنها در بلندمدت بلکه در میان‌مدت، مردم آثار این سیاست‌های صحیح را خواهند دید.

    در خصوص روابط میان قوا، دولت به بی‌تدبیری‌های گذشته پایان داده و صحنه متشنج بین قوا را با رفتار منطقی خود به صحنه تعامل تبدیل کرده است.

    در عرصه فرهنگ نیز دولت گام‌های خوبی را برداشته و سیاست‌هایش، سیاست‌های روشنی است؛ هرچند مسئله فرهنگ به‌دلیل پیوند خوردن با ارزش‌ها، گاهی پیچیده و اختلاف برانگیز می‌شود، این مسئله همیشه در فرهنگ وجود داشته و این بار هم وجود خواهد داشت.

    در حوزه سیاست داخلی، کنار پیشرفت‌هایی که در دولت وجود داشته، اما در عین حال ما انتقاداتی نسبت به برخی از این سیاست‌ها داریم. به‌عنوان مثال، سیاست‌های کلی آقای روحانی در تعامل با مجلس درست است و همان‌طور که قانون اساسی تأکید می‌کند، عزت دوباره‌ای به مجلس بخشید و روابط دولت با مجلس را مجدداً تنظیم کرد.

    آقای روحانی به مجلس احترام می‌گزارد، ولی حتماً برداشت صحیح از قانون اساسی این است که میان شخص نمایندگان با کلّیت مجلس تفاوت وجود دارد و ما تفسیر رسمی شورای نگهبان را هم دراین‌باره داریم، برای مثال، زمانی اصل بر این بود که نمایندگان هر استان یا شهرستانی می‌توانند در شورای برنامه‌ریزی آن شهرستان به‌عنوان ناظر شرکت کنند اما شورای نگهبان گفت که این اتفاق نمی‌تواند رخ دهد، مگر این‌که مجلس به‌عنوان نماینده خودش به این شخص رأی دهد بنابراین اگر امروز نماینده‌ای می‌تواند در شورای برنامه‌ریزی استان یا در شورای اقتصاد یا در کمیته‌ها و شوراهای مختلف حضور داشته باشد، ابتدا در مجلس برای این مسئله رأی‌گیری می‌شود و او به‌عنوان نماینده مجلس در این امر خاص برای نظارت حضور می‌یابد.

    جایگاه فرد نماینده با کلّیتی به‌نام مجلس کاملاً متفاوت است؛ به همین دلیل، من نسبت به مماشات دولت با نمایندگانی که در امور اجرایی دخالت می‌کنند، منتقد هستم. چنین اقدامی در حوزه انتخاب فرمانداران، مدیران‌کل، رؤسای دانشگاه‌ها، مراکز پژوهشی و... خلاف قانون اساسی و خلاف تفکیک قواست و مسئولیت‌ها را مخدوش می‌کند.

    چنین انتقاداتی دارم ولی در مجموع دولت را رو به تکامل می‌بینم . دولت در حال برداشتن بار سنگینی از دوش نظام و رهبری است، به مسئولیت‌های خود آگاه است و ان‌شاءالله موفقیت‌هایش نصیب همه مردم ایران شود.

    وزرا بیش از حد مراعات مجلس را می‌کنند

    مشخصاً برای دولت در این زمینه چه اقدامی تجویز می‌کنید؟ این نسخه تجویزی از جنس نسخه‌های آقای حجاریان برای انحلال مجلس است؟

    مرعشی: بازگشت به قانون اساسی؛ به‌نظر من دولت و وزرای محترم نباید اجازه بدهند که هیچ نماینده‌ای شخصاً در امور اجرایی دخالت کند و مثلاً بگوید: چرا این پروژه را به این پیمانکار دادید؟ مجلس می‌تواند سؤال کند، نظارت کند، ضابطه بگذارد و حتی قانون‌گذاری کند که مدیران فنی کشور چگونه ارتقا پیدا کنند یا برکنار و نصب شوند؛ این مسئله بسیار مثبتی است که ضابطه داشته باشیم. نمی‌خواهم بگویم که اگر وزرا بی‌ضابطه عمل کردند، خوب است ولی اینکه فلان شخص اینجا یا آنجا باشد، به کار اجرایی مربوط می‌شود.

    یعنی در حال حاضر چنین کاری صورت می‌گیرد؟

    مرعشی: بیش از اندازه.

    آقای احمدی‌نژاد دو کار را هم‌زمان انجام داده بود؛ هم جلوی مداخله نمایندگان در کار اجرایی را گرفته بود و هم تحلیلش این بود که مجلس، باید قانونی را که من می‌خواهم، تصویب کند. وی جایگاهی برای مجلس قائل نبود که این نگاه یک تندروی علیه مجلس بود اما آقای روحانی این روند را اصلاح کرد اما در مقابل، نمایندگان از ابزارهایی همچون سؤال و تهدید به استیضاح استفاده می‌کنند و خر خودشان را می‌رانند که این اشتباه است.

    آقای رحمانی فضلی گفته است که یکی از راهبردهای آقای روحانی برای انتخاب استانداران و فرماندارانش، مشورت با نمایندگان مجلس است.

    مرعشی: مشورت غیر از مسئولیت است. مشورت با هر کسی خوب است، خصوصاً با نمایندگان ملت. من مشورت را رد نمی‌کنم اما این‌که وقتی نماینده‌ای موافق نیست، این فرد را نمی‌گذاریم و موقعی که نماینده‌ای موافق است، این را می‌گذاریم، چنین موافقتی را نداریم.

    به‌خاطر ترس برخی وزرای دولت از مجلس نیست؟ اگر وزیری مشکلی نداشته باشد، چرا باید باج بدهد؟

    مرعشی: ببینید! ما زمانی می‌توانیم به کارآمدی نظام امیدوار باشیم که هر چیزی در جای خودش باشد. در مقام مشورت خیلی خوب است که با نماینده مشورت شود و یا در مورد شأن نماینده خیلی خوب است که شئون نماینده رعایت شود ولی معنای چنین حرفی این نیست که اگر از یک استاندار بپرسیم که چرا استان تحت‌ مدیریت تو پیشرفت نکرد، نتواند پاسخگو باشد و یا یک وزیر نتواند در خصوص عملکرد وزارتخانه تحت‌ مدیریت خود پاسخ قابل قبولی بدهد و بگوید که نماینده گفته است، حکومت که قابل تجزیه نیست.

    اگر از ناحیه وزرا باج‌دادن صورت نگیرد، مسلماً نماینده مجلس هم قانوناً نمی‌تواند به این روند ادامه بدهد.

    مرعشی: من انتقاد را متوجه نمایندگان می‌دانم.

    سؤال بنده این است که چرا یک وزیری که از خودش مطمئن است و اشکالی هم در کارش نیست، باید باج به نماینده بدهد؟ من فکر می‌کنم خود وزرا هم کم مقصر نیستند، قبول دارید؟

    مرعشی: مراعات بیش از حد می‌کنند یا این‌که در جاهایی از خودشان ضعف نشان می‌دهند؛ من این را به‌نفع دولت نمی‌دانم. این چیزهایی که من به شما می‌گویم، به‌دلیل این است که در زندگی‌ام تجربه دو دوره استانداری و دو دوره نمایندگی مجلس را دارم.

    شما دانشجوی اقتصاد بودید که وارد مجلس شدید.

    مرعشی: بله، من دانشجوی اقتصاد بودم. در دولت هم رییس سازمان ملی بودم؛ همه این مسئولیت‌ها را داشته‌ام و به همه زوایای این مسئله آشنا هستم. پاسخ‌گویی نباید مخدوش باشد؛ اگر قرار شد کسی وزیر باشد، باید در مقابل اقداماتش پاسخ‌گو باشد و نمی‌تواند بگوید که من نمی‌خواستم چنین اقدامات مخدوشی صورت گیرد و فلان نماینده گفته است. شما مسئول هستی؛ نماینده تهدید می‌کند؟ سؤال می‌کند؟ استیضاح می‌کند؟ اشکالی ندارد. نه می‌شود مناقصه یا مزایده‌ای را با نظر نماینده عوض کرد و نه می‌شود مسئولیتی را از کسی گرفت یا به کسی مسئولیت داد. از این منظر، فکر می‌کنم که هم بزرگان مجلس و هم بزرگان دولت باید پایبند به قانون اساسی باشند.

    روحانی به وعده‌های انتخاباتی خود پایبند باشد

    تسنیم: شما هم شنیده‌اید که آقای روحانی با هاشمی در برخی مسائل هماهنگ نیست و این مسئله باعث دلخوری‌هایی بین این دو شده است؟ البته از سوی دیگر اصلاح‌طلبان هم چندان در باطن از دولت آقای روحانی گویا راضی نیستند.

    مرعشی: من این‌ها را نه جدی می‌دانم و نه وارد. همان‌طور که گفته‌ام، آقای دکتر حسن روحانی، دکتر حسن روحانی است؛ نه هاشمی است، نه ناطق و نه خاتمی. آقای روحانی، روحانی است و دولتش هم حتماً باید تعریف خودش را داشته باشد. اگر حمایتی هم از آقای روحانی در انتخابات وجود داشته، یک معامله سیاسی نبود بلکه تصمیمی بود که بر اساس تشخیصی که در آن مقطع وجود داشت، اتخاذ شد.

    هیچ‌وقت نه آقای هاشمی، نه اصلاح‌طلبان و نه هیچ‌کس دیگر مطالبه‌ای از آقای دکتر روحانی نداشته‌اند. آنچه همواره مورد تأکید ما بوده ــ و البته هنوز هم هست ــ این است که آقای روحانی نسبت به آنچه به مردم وعده داده و مصالحی که به‌نفع کشور می‌داند، پایبند باشد.

    هیچ‌چیز برای جامعه سیاسی ما مفیدتر از این نیست که هرکس همان‌چه هست، باشد چراکه هیچ‌کدام از این گرایش‌ها، جمع‌ها و سیاست‌ها بد نیست و ممکن است هریک در مقطعی به درد مملکت بخورند، ولی باید خودشان باشند. من از این‌که آقای روحانی خودش است، خوشم می‌آید.

    درست است که دسترسی آقای روحانی به آقای هاشمی و سایر شخصیت‌های تراز اول کشور یک امکان مفید است و می‌تواند از تجربه آنها استفاده کند یا هرجایی‌که لازم بداند، با آنها مشورت کند و از نظرات‌شان بهره‌مند شود. اگر آقای روحانی هوشیار باشد ــ که هست ــ حتماً از این امکانات استفاده می‌کند ولی بهتر آن است که آقای روحانی مسئول دولت خودش باشد و قرار نیست جمع دیگری یا جناح دیگری مسئول...

    البته ازآنجایی‌که آقای روحانی به‌عنوان مخرج مشترک آقای هاشمی و آقای خاتمی شناخته می‌شود، اگر آقای روحانی شکست بخورد، برخی می‌گویند هاشمی و خاتمی هم شکست خورده‌اند.

    مرعشی: نه؛ اصلاً چنین چیزی نیست. مگر وقتی آقای احمدی‌نژاد کشور را به این وضعیت دچار کرد، اصول‌گراها پاسخگو بودند؟

    احمدی‌نژاد با اصول‌گرایان همان رفتاری را کرد که با اصلاح‌طلبان کرد

    خود شما اصلاح‌طلبان و کارگزاران از ضعف‌های احمدی‌نژاد همواره علیه اصول‌گرایان استفاده کردید و در انتخابات هم اصول‌گرایان را با چوب وی زدید، این‌طور نیست؟

    مرعشی: نه، اتفاقاً در عرصه سیاسی ایران من تنها کسی بودم که مسئولیت دولت آقای احمدی‌نژاد را متوجه اصول‌گراها نمی‌دانم؛ یعنی آقای احمدی‌نژاد با اصول‌گراها همان رفتاری را کرد که با اصلاح‌طلب‌ها کرد. اگر به مصاحبه‌های قبلی من رجوع کنید، می‌بینید که من آقای احمدی‌نژاد را محصول آشفتگی سیاسی در دو جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب می‌دانم. اصول‌گراها تا نقطه‌ای سعی کردند تا حد امکان با احمدی‌نژاد کنار بیایند ولی بعد دیدند که این فرد جنسش خاص است و نمی‌توانند مسئولیتش را بپذیرند، آرام آرام از او فاصله گرفتند، خصوصاً در دور دوم.

    احمدی‌نژاد اصلاً جنسش عوض نشد؛ آقای احمدی‌نژاد همانی بود که بود. من از آقای باهنر پرسیدم: شما می‌خواهید چه‌کار کنید؟ آقای باهنر گفت: اگر در دور دوم کمی عاقل‌تر باشد، می‌خواهیم به وی کمک کنیم. گفتم: حرف عجیب و غریبی می‌زنید. یادتان باشد هیچ‌گاه بدون نگاه به گذشته نمی‌توانید آینده را تحلیل کنید؛ گذشته احمدی‌نژاد راه آینده‌اش را نشان می‌داد.

    آقای مرعشی، گفتید که اصلاح‌طلبان مطالبه‌ای از دولت ندارند ولی آقای منتجب‌نیا مصاحبه می‌کند و می‌گوید ما روحانی را رئیس جمهور کردیم و رئیس جمهور باید مطالبات اصلاح‌طلبان را پوشش دهد...

    مرعشی: حتماً جناح اصلاح‌طلب در رئیس جمهور شدن آقای روحانی نقش اساسی داشتند...

    خوب، الآن سهم خود را می‌خواهند ولی شما گفتید اصلاح‌طلبان از دولت انتظاری ندارند!

    مرعشی: ببینید، عرض کردم آنچه آقای روحانی وعده داد به مردم، بخش مهمی از آن خواسته‌های اصلاح‌طلبان هم بوده است، همان‌ها را آقای روحانی به‌عنوان وعده‌های خودشان عمل کند نه به‌عنوان وعده‌هایی که ما از وی مطالبه داریم...

    خواسته‌های واقعی اصلاح‌طلبان از دولت حداکثری است. الآن پله‌های اول است و به همین خاطر امثال آقای پورنجاتی از دولت انتقاد می‌کنند و تهدید می‌کنند که اگر همین‌طور ادامه بدهد، ظرفیت اجتماعی اصلاح‌طلبانی‌اش می‌ریزد!

    مرعشی: الآن ۸ -۹ ماه از دولت آقای روحانی گذشته است، در این مدت ما چه چیز حداکثری از آقای روحانی خواستیم؟

    به نظر شما آقای روحانی در عملکردشان خیلی شبیه احمدی‌نژاد نیست؟ یعنی الان تقریباً همان کارها را انجام می‌دهد.

    مرعشی: اصلاً. ببینیند آقای احمدی‌نژاد یک اصولی برای خودشان داشت و اصولاً این بود که اصلا حرف کارشناسی گوش نمی‌کرد. خودشان کارشناس همه رشته‌های عالم بودند.

    البته او هم کارشناسی‌های مخالف را گوش نمی‌کرد. مثل آقای روحانی!

    مرعشی: مخالف و موافق نداشت.کارشناسی های دولت خودش را هم گوش نمی کرد.

    بی‌سواد خواندن منتقدان حتماً جمله قشنگی نیست

    آقای روحانی هم به منتقدان و کارشناسانی که حرفی مخالفش بزنند، می‌گویند شما بی‌سوادید...

    مرعشی: نه! نمی‌خواهیم بُل بگیریم ولی همه کسانی که با آقای روحانی از نزدیک کار می‌کنند و کسانی که ارتباط داشتند و دارند - عرض کردم رابطه تشکیلاتی خاصی الان با دولت ندارم و آقای روحانی را هم از بعد از انتخابات تا این لحظه ندیدم- ولی همه در حوصله آقای روحانی و در گوش کردن حرف کارشناسی و در تسلیم بودن در برابر کارشناسی‌های اساسی, تجلیل می‌کنند. آقای احمدی‌نژاد خودش کارشناس همه رشته‌ها بود, نه به کارشناسی کشور توجهی می‌کرد و نه حتی به کارشناسی دولت. در تمام موضوعات خود را صاحب نظر می‌دانست.

    اینکه رئیس‌جمهور یک کشور منتقدان را بی‌سواد بداند، تعبیر جالبی است؟

    مرعشی: حتما جمله قشنگی نیست. ببینید من آقای روحانی را با آن ظرفیتی از سعه صدر می‌دانم که خیلی راحت بنشیند و انتقادی را تحمل و گوش کند. ممکن است در انتقادی هم یک حرف حسابی باشد حتی تندروی. ببینید باز این‌ها را به اتکای تجربیات زندگی شخصی خودم می‌گویم. من منافع زیادی در دوره ی استانداری‌ام از تندروهای خیلی دو نبش بردم. هیچ‌کس به اندازه تندروها نمی‌تواند به یک مدیر خدمت کند. همه ضعف‌های مدیر را تندروها می‌پوشانند.

    جامعه فرق انصاف و بی‌انصافی را خوب می‌فهمد. آقای روحانی سعه صدر خوبی دارد و می‌تواند این‌ها را تحمل کند. حالا شاید گاهی آدم خسته یا عصبانی شود و جمله‌ای بگوید ولی اساساً جنس آقای روحانی متفاوت است و می‌تواند گوش کند و می‌تواند به نظرات کارشناسی اعتنا کند و همچنین می‌تواند تصمیماتی بگیرد که ممکن است در کوتاه مدت به انسان فشار بیاید.

    افزایش نرخ حامل‌های سوخت در مقطع اخیر از لحاظ سیاسی حتماً برای دولت در جامعه‌ ایران مفید نبوده است ولی برای کشور نیاز بود. تصمیمی بود که باید دولت می‌گرفت. در تشخیص بنده تا این لحظه آقای روحانی هم خوب گوش می‌دهد و هم خوب تصمیم می‌گیرد.

    مستند " من روحانی هستم" را شما دیده‌اید؟

    مرعشی: نه ندیده‌ام. اگر در دسترس شما هست، برایم بفرستید تا ببینم.

    از تخریب‌هایی که نسبت به این مستند شده، حتماً اطلاع...

    مرعشی: من حرف آقای لاریجانی را دیده‌ام. وقتی دیدم، فکر کردم آقای لاریجانی از اینکه "من لاریجانی هستم" بیرون بیاید، ترسیده است، به همین دلیل آن قدر از آن عصبانی شده بود. آدم می‌تواند بفهمد که آقای لاریجانی از اینکه کسی آقای روحانی را هو کند، آنقدر بدش می‌آید؛ فکر کرده است خلیفه‌کشی است و اگر باب شود، او را هم می‌کشند (با خنده) من بلافاصله ذهنم متوجه این شد که این احتمالاً ادامه دارد. یک "من لاریجانی هستم" هم قرار است بیاید بیرون, آقای لاریجانی موضع گرفتند ولی آقای روحانی را بنده ندیدم که موضع تندی گرفته باشند.

    واقعاً ندیدید؟ تقریباً کسی شک ندارد که صحبت‌های آقای روحانی در افتتاحیه نمایشگاه کتاب علیه منتقدین، کاملاً به همین مستند اشاره داشت. آنجایی که می‌گفت کسی که انتقاد می‌کند، با شناسنامه باشد!

    مرعشی: نه. "با شناسنامه صحبت کنید" حرف قشنگی است. اینکه در واقع هر کس می‌خواهد حرفی را بزند، با شناسنامه باشد. مثلاً من می‌‌گویم, ما حزب کارگزاران هستیم و مواضعمان هم این است، فردا هم مسؤلیت اشتباهاتم را اگر اشتباه باشد یا پیام منفی یا مثبت داشته باشد, می‌پذیرم. اینکه کاری بیاید بیرون و معلوم نشود کار کیست...!

    ولی عوامل این مستند مشخص هستند و مصاحبه هم کرده‌اند.

    مرعشی: چه کسانی هستند؟ بالاخره شناسنامه‌شان چیست؟

    عده‌ای دانشجو هستند که نامشان در مستند هم موجود است و شما می‌توانید با آنها صحبت هم بکنید. ماخودمان با آنها مصاحبه هم کرده‌ایم. مسئله آنجاست که آقای روحانی می‌گویند هرکس انتقاد می‌کند، باید حتما وابسته به یک حزبی و جناحی باشد و این شناسنامه را رو کند!

    مرعشی: این‌ها بالاخره دسترسی‌هایی داشته‌اند به آرشیو‌ها.

    دسترسی به اینجور آرشیوها برای مستندسازی سخت نیست. یک سوال دیگر اگر اجازه دهید در همین باره بپرسیم، شما قطعاً آقای هاشمی را فرد صادقی می‌دانید، درست است؟ اگر در این امر مخیر شوید که صحبت آقای هاشمی را تأیید کنید یا از آقای روحانی دفاع کنید,کدام یک را انتخاب می‌کنید؟

    مرعشی: والا باید حرف هر دو را گوش کنم.

    ولی شما گفتید آقای هاشمی را صادق می‌دانید؟ اینطور نیست؟

    مرعشی:‌ حرف‌هایشان را صادق می‌دانم. ببینید خداوند داستان حضرت داوود را در قرآن آورده است. وقتی دو برادر آمدند نزد داوود, از داوود خواستند به حق بین ما حکم کن. داوود حرف اولی را شنید, بدون آنکه حرف دومی را بشنود، قضاوت کرد، زیرا حرف اولی ظاهر بسیار قشنگی داشت.گفت او نود و نه میش دارد و من یکی و او می‌خواهد میش من را بگیرد, داوود بلافاصله گفت که او خیلی کار بدی می‌کند. خیلی از شرکا این ظلم‌ها را می‌کنند. همان لحظه داوود متوجه شد که خداوند دارد امتحانش می‌کند و استغفار کرد. پس در هرموضوع که انسان می‌خواهد قضاوت کند، باید حرف دو طرف را بشنود.

    در این مستند قسمت‌هایی در مورد مک‌فارلین وجود دارد که بحث‌هایی درباره نقش آقای روحانی را بر اساس خاطراتی از آقای هاشمی نقل می‌کند. آقای لاریجانی درباره همین قسمت می‌گوید که این‌ها دارند به تاریخ دروغ می‌گویند! در خبرها بود که مدیرمسئول روزنامه شرق هم که به کارگزاران کاملا نزدیک است، گفته بود که به نظر ما اینجا (ماجرای مک فارلین) آقای هاشمی دروغ گفته است، زیرا یک قسمت از واقعیت را گفته و تعارف هم نداریم یک قسمت از واقعیت یعنی دروغ.

    مرعشی: این حرف قشنگی نیست. به دلیل اینکه برخی از واقعیت‌ها ممکن است زمانش فرا برسد تا بتوانیم بگوییم...

    به نظر شما آقای هاشمی درست می‌گویند؟

    مرعشی: من نمی‌دانم، چون آن وقت جوانی در کرمان بودم...

    حضور در مذاکرات مک‌فارلین مشکلی نداشت

    آقای هاشمی در خاطراتش می‌گوید آقای روحانی هم در ماجرای مک‌فارلین بوده...

    مرعشی: بودن در قضیه مک‌فارلین مشکلی ندارد، آن افراد خائن به مملکت نبودند و با نظارت حضرت امام (ره) یک پروژه‌ای را به جلو می‌بردند.

    بنده الان اصلی خیلی کاری به مک فارلین ندارم. چون می‌شود درباره آن هم بحث کرد. مسئله اینجاست که بالاخره آقای هاشمی راست می‌گوید یا نه؟ اصلاً چرا برخی در حمایت از آقای روحانی اصرار دارند بگویند او در مک فارلین نبوده؟ از این قسمت مستند خیلی ناراحت هستند گویا.

    مرعشی: من چون هیچ طرف قضیه نیستم، به طور کلی عرض می‌کنم. اگر هم شما فکر می‌کنید این طور نیست، می‌توانید از طرف من یک توصیه‌ای بکنید به آقای روحانی یا هرکس دیگری که کسی برنده می‌شود که سینه‌اش فراخ‌تر باشد, حوصله‌اش بیشتر باشد و مخالفین تندرو بیشتری داشته باشد, او موفق‌تر می‌شود.

    ۲۲ ماه دیگر به کارگزاران برمی‌گردم

    خب از این موضوع بگذریم. آقای مرعشی چقدر مانده تا دوباره به کارگزاران برگردید؟

    مرعشی: دقیقا بیست و دو ماه

    قبلا گفته بودید به کارگزاران برگردید، می‌خواهید دبیر‌کل را عوض کنید؟

    مرعشی: آن که طنز بود. به نظرم از همان طنزهایی که گفتم اگر جدی بگیرم، بعد گرفتار می‌شوم.

    شما گفتید دولت آقای روحانی دولت قانون‌مداری است، یکی از شعارهایشان هم همین قانونگرایی بود. چند روز پیش مصاحبه‌ای از شما خواندیم که گفته بودید دولت نباید هدفمندی را اجرا می‌کرد، این گفته شما یک نوع دعوت از دولت به قانون‌شکنی نیست؟

    مرعشی:‌ نه! گفتم باید گزارش را به مجلس می‌داد و قانون را لغو می‌کرد... اصل موضوع یارانه‌ها این بود که حامل‌های انرژی در ایران قیمت‌هایش انحرافی پایین است و آن روی کارایی اقتصاد ما اثر گذاشته است و مقدار زیادی منابع ما را هدر داده است, شدت انرژی در ایران را به چهار برابر متوسط جهانی رسانده است, رشد تکنولوژی را در ایران عقب انداخته و در کشوری که مشکلات واقعی در زیربنای عرصه بهداشت و درمان وجود دارد, در رفاهش, در عرصه مختلف چه اجتماعی و چه اقتصادی وجود دارد، در واقع یک اسراف وسیع منابع صورت می‌گیرد. این واقعیت تلخ اقتصاد ایران است. شاید معادل چیزی حدود دو ونیم میلیون بشکه نفت را در اقتصادی با کارایی کم هدر می‌دهیم, می‌سوزانیم و از بین می‌بریم.

    مجلس ششم طرح پرداخت یارانه نقدی را رد کرد

    در اینکه ما باید نرخ حامل‌های انرژی را تعدیل کنیم و منابع حاصل از این را برای امور اساسی کشور هزینه کنیم, تقریبا یک اتفاق نظر در کشور وجود دارد. یک سیاست همیشه این بوده است که -مرگ یک بار شیون هم یک بار- یک بار این تعدیل را انجام دهیم. یک سیاست دیگر این بوده است که این را تدریجی انجام بدهیم. در مجلس ششم, یک جمعی از نمایندگان طرحی را آوردند که آقای ادب نماینده‌ مردم فقید سنندج پیشگام آن بود، از دوستان اصلاح‌طلب هم بودند - البته قبلش اصولگرا بود، بعدا اصلاح‌طلب شد- در واقع تکنوکرات بود. ایشان یک پیشنهادی و امضایی جمع کرد و آورد که دولت بیاید یارانه‌ها را از سال بعد کلاً قطع کند و مابه ازای ریالی‌اش را به مردم بدهد. اسمش هم کاملا این بود " پرداخت یارانه نقدی".

    به همه یکسان یارانه بدهند؟

    مرعشی: بله! به همه یکسان بدهند. این آمد برنامه بودجه و به اتفاق آرا رد شد, به اتفاق آرای آقای حسن روحانی و من و آقای مجید انصاری, آقای مزروعی و احمد ناطق نوری این طرح را رد کردیم، دیدیم خام و نپخته است. دوباره رفت در صحن عمومی مجلس و گفتند که آقا ما می‌خواهیم به مردم مستضعف برسیم و مناطق برخوردار بیشتر استفاده می‌کنند و مناطق محروم اینطور کمتر استفاده می‌کنند و کلیتش رای آورد.کلیتش تصویب شد و دوباره آمد کمیسیون. در کمیسیون ما مجبور بودیم برای شور دوم دوباره آن را بررسی کنیم. از دولت آقای تاجگردون تعیین شد که معاون سازمان برنامه بودند و از کمیسیون هم من تعیین شدم و نشستیم یک متن جایگزین دادیم. این حق کمیسیون بود که متن جایگزینی را به مجلس بدهد. متن جایگزین همین جمله بود و اولین بار در ادبیات قانونی این‌ها آمد که دولت مکلف است از آغاز برنامه نظام پرداخت "یارانه‌ها را هدفمند کند". این قانونش هست می‌توانید برگردید قانون مصوبش در مجلش ششم را ببینید که مسایل مربوط به تامین اجتماعی, ایجاد اشتغال, سرمایه‌گذاری در مناطق محروم, حمایت از اقشار ضعیف جامعه, ایجاد تعادل و... همه این آرزوهای خوب را ما در آن قانون گذاشتیم و شد پایه قانون هدفمند.

    آقای احمدی‌نژاد آمدند یک موضوع را مطرح کردند. طرح موضوع توسط آقای احمدی‌نژاد اصلاً اصلاح اقتصادی ساختار کشور نبود. آقای احمدی‌نژاد دنبال یک هدف سیاسی بود و آن پخش کردن پول بین مردم و ایجاد یک پایگاه اجتماعی از نظر من بود.

    مدل آقای احمدی‌نژاد هم که به آن علاقه‌مند بود، مدل چاوز بود. همین‌طور که می‌گوییم رضا شاه وقتی به ترکیه رفت و تحت تاثیر آتاتورک قرار گرفت، برگشت و بی‌حجابی را رواج داد. رضاشاه قبلش که با مذهبی‌ها بد نبود و خودش سینه‌زنی راه می‌انداخت. بعد از آتاتورک بی‌حجابی و کلاه پهلوی ‌و چیدن قباهای بلند و مذاهب نوین را یاد گرفت و می‌خواست اینجا اعمال کند، در حالی که تفاوت‌ها را اصلا نمی‌دانست.

    احمدی‌نژاد هم الگویش چاوز بود. من در زمان صدارت آقای چاوز رفتم کاراکاس را دیدم. جامعه چاوز یک جامعه کاملا دوقطبی است. آنجا با انجمن تولیدکنندگانشان یک جلسه‌ای گذاشتیم و من پرسیدم چقدر زمین دارید؟ گفتند ۵۰۰ هزار هکتار! کمتر از ۳۰۰ هزار هکتار در آن جمع کسی نبود. یعنی یک عده‌ای زمین‌دار داشتند و یک عده زیادی فقیر.

    آقای چاوز گفت هر کس هر جا می‌خواهد زمین بگیرد, بگیرد. تمام تپه‌های مشرف به کاراکاس چند میلیون آدم ریختند. مثل زورآباد که در کرج است و آنها ساختند و رفتند و به آنها هم گفته بود آب و برق می‌دهم و واقعا هم داد و تا دم در کاخ ریاست جمهوری دست فروش‌ها بودند و کار می‌کردند و طرفداران چاوز بودند و وی هروقت هم سوت می‌زد، ظرف یک ساعت ۲ میلیون نفر درکاراکاس جمع می‌شدند.

    احمدی‌نژاد از این مدل خیلی خوشش می‌آمد و دید در جایی یک پولی وجود دارد که طبقات پر مصرف بیشتر از این استفاده می‌کنند, گفت من این پول را بگیرم و بدهم به آن حوزه رأی که می‌خواست برای خودش درست کند. اصلاً نه به اقتصاد کاری داشت و نه به قانون کاری داشت و وقتی به مجلس لایحه‌اش را برد, از نظر من مجلس خطا کرد که اصل قضیه را پذیرفت, مجلس منفعل شد و آن را تعدیل کرد.

    خب! بین احمدی‌نژاد و مجلس دعوا بود و مجلس می‌خواست شیب آن را کم کند. احمدی‌نژاد خواست یک‌جا کل یارانه‌ها را حذف کند و بتواند به مردم پرداخت سنگینی داشته باشد. مجلس گفت این تورمش سنگین است و آقای توکلی ایستادگی کردند و بالاخره شیبش را کم کردند و برای سال اول اجازه دادند دولت از این محل ۲۵ هزار میلیارد کسب درآمد کند و در آن اختلاف بود.

    برای کسب درآمد اختلاف بود. احمدی‌نژاد می‌گفت اینکه چگونه توزیع‌ کند، در اختیار دولت است و مجلس می‌گفت باید بیاید در بودجه و در توزیع‌ این مقدار برای تولید است و این مقدار برای حمل و نقل و آنقدر هم برای خانواده است و چون احمدی‌نژاد خیلی اصرار داشت، گفتند ۴۰ درصدش را به خانوارها می‌توانیم اختصاص دهیم.

    که آقای احمدی‌نژاد ۱۰۰ درصد آن را داد...

    مرعشی: نه! دقیقا ۴۰۰ درصد داد. احمدی‌نژاد قانون را اجرا نکرد و پول کل سال را در بهمن و اسفند به خانوارها داد که نفری ۴۵ هزار تومان شد. حالا می‌توانید در فروردین ۱۰ هزار تومانش کنید؟ به قولی- خر بیار و باقالی بار کن - رئیس دولت ماهی ۴۵ هزار تومان ریخته به حساب خانوارها حالا نماینده‌های محترم مجلس می‌توانند که بگویند فروردین باید ۱۰ هزار تومان بدهید؟! نتیجه‌اش این شد که حدود ۱۵ یا ۱۷ هزار میلیارد تومان کسری بودجه برای دولت درست شد، یعنی تورم، یعنی منشا همه فسادها.

    آقای احمدی‌نژاد گفت این قانون اگر اجرا شود، در کشور دیگر فقیر و بی کار و... نخواهد بود. من اگر جای آقای روحانی بودم، به مجلس گزارش می‌دادم که این قانون آنقدر کسری بودجه درست کرده که اثرش در تورم آنقدر درصد است, این قانون منجر به کاهش تولید شده و این هم اثرش. این قانون شکاف‌های اجتماعی را هم پر نکرده است.

    قانون هدفمندی از مصوبه مجلس منحرف شد

    مظورتان این است که برگردیم به دوره پیش از هدفمندی؟

    مرعشی: نه! قانون هدفمندی از آنچه که مجلس تصویب کرده بود، منحرف شده بود و به این رسیده بود که هرچه را که ما گران می‌کنیم، یک و نیم برابرش را اضافه کنیم و به مردم بدهیم.

    می‌خواهم بگویم انتظارات این شده بود، به همین دلیل وقتی از مردم خواهش می‌کنید که آنکه نیازمند است بیاید ثبت نام کند, ۹۷ درصد مردم "نیازمند" می‌شوند.

    خب دولت باید یک شهامتی داشته باشد و هدفمندی را اگر معتقد است منحرف شده، به راه خودش برگرداند. بالاخره هدفمندی یارانه‌ها نیاز کشور است ولی برخی از ترس پایگاه اجتماعی یا ندیدن توانایی برای اجرای درست در خودشان، کلا صورت مساله را پاک می‌کنند.

    مرعشی: شهامت در مقابل مردم را چگونه می‌خواهید تعیین کنید، این کار را خود آقای احمدی‌نژاد نتوانست بکند. آقای احمدی‌نژاد چند بار بر روی شناسایی دهک‌ها اقدام کرد.

    این بحث گران کردن بنزین را خیلی‌ها جرأت نداشتند ولی آقای احمدی‌نژاد انجام داد...


    مرعشی: بعضی کارها شهامت نمی‌خواهد و بعضی کارها نشدنی است. اگر نخواهید اطلاعات مردم فاش نشود, امکان دسته‌بندی مردم براساس درآمد وجود نخواهد داشت، زیرا به خود مردم نمی‌توانید بگویید خودت بگو من درآمدم کجاست. ما درآمد یک سوپری میوه‌فروشی سر خیابان را نمی‌توانیم کشف کنیم. ممیز مالیاتی اگر می‌خواهد این درآمد را کشف کند و ۲۵ درصد درآمد این را بگیرد، در کشور دعوا می‌شود. آیا توانستیم ۳ درصد مالیات ارزش افزوده را از طلافروش‌ها بگیریم؟!

    من هنوز متوجه نشدم، پیشنهاد مشخص شما درباره هدفمندی چیست؟ باید چه کار کنیم؟

    مرعشی: من حرفم این است که هدفمندی توسط آقای احمدی‌نژاد با هدف سیاسی و نه اصلاح ساختار اقتصادی ایران طرح شد و بعد مجلس آن را تعدیل کرد, آقای احمدی‌نژاد در اجرا تمام قانون را زیر پا گذاشت و هدفمندی، طرح شکست خورده‌ای بود که نه مردم را راضی کرد و نه اقتصاد را کمک کرد. می‌توانستیم آن را لغو کنیم ولی آقای روحانی به احترام اینکه این قانون است, وارد فاز دوم آن هم شد. به نظر من الان دولت نباید با بررسی فرم‌ها به اقتصاد و اجتماع ایران دوباره شوک وارد کند. از نظر من این ۴۰ هزار میلیارد را باید جزء هزینه‌های قطعی کشور حساب کرد.

    یعنی آن ۱۰ میلیون نفر راهم که دولت ادعا کرده می‌داند پردرآمد هستند، حذف نکنیم؟ خب این هم که خلاف قانون است.

    مرعشی: شدنی نیست، زیرا هیچ اطلاعاتی درباره افراد نداریم که بتوانیم حذف کنیم و با مردم هم بیشتر از این نباید وارد مجادله بشویم. دولت باید این ۴۰ هزار میلیارد تومان را جزو هزینه‌های قطعی خودش منظور کند. پیشنهاد من این است که دولت و مجلس سعی در رشد اقتصاد ایران داشته باشند. با بزرگ شدن اقتصادمان به سمتی حرکت کنیم که ۴۰ هزار میلیارد تومان کوچک شود.

    اگر اقتصادمان سالی ۸ درصد رشد بکند, شغل درست بشود, درآمد خانوارها افزایش پیداکند، به تدریج مثلاً یک دوره ۵ساله, نقش ماهی ۴۵ هزار تومان در سبد زندگی مردم و سبد دولت کوچک می‌شود و ما می‌توانیم در موردش راحت‌تر تصمیم بگیریم.

    یک مناظره‌ای درباره سرکشی به حساب‌های مردم درباره راستی‌آزمایی فرم‌هایی که پرشده بود, در شبکه یک برگزار شد که به نظرم مناظره جالبی بود. آنجا این بحث مطرح شد که اطلاعات مردم عادی که شفاف است، ولی یک‌سری از مسئولان و ثروتمندان سابق و حال هستند که اتفاقاً اینها راضی نیستند اطلاعاتشان بررسی شود, می‌خواستیم بدانیم حضرت‌عالی حاضر هستید که حساب شما هم بررسی شود؟

    مرعشی: من کاملاً موافقم و تمام اطلاعاتم را در اختیار شخص شما می‌گذارم تا بررسی کنید و دارایی‌های من را در سایت محترم تسنیم بگذارید تا اگر کسی بیشتر از آن را قبول دارد، بیاورد.

    ما استقبال می‌کنیم و فکر می‌کنم همه استقبال کنند. قبلاً در مصاحبه‌هایی که داشتید، پذیرفته بودید که ماهان و کرمان خودرو برای شماست.

    مرعشی: نه! ماهان انشاالله ثوابش برای من باشد ولی سهامش برای من نیست.

    گفته بودید که چهارتا هواپیما خریدید! در آن دوره نیز شما استاندار کرمان بودید, پس از کجا خریداری شد؟ شما گفتید هواپیما را آوردید.

    مرعشی: من ماهان را تأسیس کردم. استانداری که نمی‌تواند هواپیما بخرد.

    پس سهامدارش چه کسی بود؟

    مرعشی: در زمان استانداری من در کرمان موسسه غیرانتفاعی توسعه تأسیس شد به نام مولی الموحدین. هم هواپیمای ماهان، هم کرمان خودرو و هم سازمانی که الان در خدمتتان نشستیم و هم چندین سازمان دیگر همه متعلق به این مؤسسه غیرانتفاعی است.

    شما در این مؤسسه سهام ندارید؟

    مرعشی: من جزو هیئت امنا هستم.

    از این مؤسسه درآمدی کسب می‌کنید؟

    مرعشی: هیچ چیز. اصلاً هیئت امنا یک ریال حق برداشت و حق معامله ندارد.

    ببخشید؛ اینهم کلکی مثل "شبه‌کلک" وقف دانشگاه آزاد نیست؟ آنجا هم می‌خواستند به اصطلاح وقف عام کنند و متولی بگذارند که هم ریاستش را موروثی می‌کرد و هم عوایدی نصیبشان می‌شد.

    مرعشی: دانشگاه آزاد کلک نبود. شما خودتان عین کلک هستید، بعد دیگران را به کلک متهم می‌کنید. دانشگاه آزاد یک مؤسسه غیرانتفاعی است و آقای هاشمی گفتند وقف کنند.

    من با اجازه شما برگردم به همان بحث قبلی که داشتیم. قضیه سهام مؤسسه مولی‌الموحدین به چه صورت است؟

    مرعشی: ببینید مؤسسه مولی‌الموحدین یک مؤسسه غیرانتفاعی است ولی از جنس مؤسسات معمولی که اعانه جمع می‌کنند، نیست. ما جمعی بودیم که در کنار مسؤلیت‌های رسمی، سعی داشتیم یک ابتکاراتی را برای توسعه استان استفاده کنیم، نمی‌توانستیم در یک فضای صرفاً دولتی کار کنیم و نمی‌خواستیم هم خصوصی و دولتی کار کنیم. کارهایی هم که انجام می‌دهیم، عموما کارهایی است که توسط بخش خصوصی قابل تصمیم‌گیری و قابل اجرا نبوده است.

    مثلاً همین اتوبان هفت باغ علوی در کرمان را ببنید، از کرمان تا ماهان ۲۷ کیلومتر، به عرض ۱۲۰ متر اتوبان ساخته شده است که این با ابتکاراتی با حضور مردم و کاری که برای مردم ایجاد می‌کردیم، انجام می‌شد. این‌ها یک متولی می‌خواست، ما موسسه مولی‌الموحدین را به صورت یک مؤسسه غیرانتفاعی تاسیس کردیم، نه هیچ‌کدام از هیئت امنا نه حق انتفاع دارند، نه حق معامله دارند.

    ماهان سود سهام نمی‌دهد و هر چقدر پول در آورد، هواپیمای جدید می‌خرد، کرمان خودرو سود سهام نمی‌دهد و هر چقدر در می‌آورد، کارخانه در بم می‌سازد. یک برنامه‌هایی را برای توسعه در کرمان در قالب یک مؤسسه غیرانتفاعی طراحی کردیم و آن را جلو می‌بریم.

    آقای مرعشی از همین‌جا استفاده کنیم و بحث دیگری را مطرح کنم. شما که ظاهراً یک لیبرال هستید و به بازار آزاد اعتقاد دارید، کسی می‌توانست مثل یک فرد عادی بیاید و مؤسسه بزند، حتما از یک رانتی استفاده شده است.

    مرعشی: مگر این همه مؤسسه مالی و اعتباری که ثامن و مهر ایرانیان، فردوسی، میزان و ده‌ها مؤسسه‌های دیگری که ساخته شده است، خیلی از آنها شخصی است، چه اشکالی دارد؟ الان یک کسی به نام آقای پهلوان پیدا شده است و پدیده را به آن زیبایی دارد می‌سازد. مگر کسی می‌تواند بگوید چرا ساختی؟

    بالاخره در اقتصاد ایران شفافیت به خصوص در آن دوره نبود.

    مرعشی:به هر حال اگر کسی کاری کرد و مال خودش هم نبود، بعد یک عده‌ای جمع شوند و بگویند تو چرا انجام دادی؟! خب! اینکه حسادت است.

    شما اگر مسئول نبودید و رانت نداشتید، می‌توانستید این موسسه را بزنید؟ حداقل رانت اطلاعاتی.

    مرعشی: آره می‌توانستم؛ من الان هشت سال است مسئول نیستم. یعنی شما نظام جمهوری اسلامی را اینگونه می‌دانید که اگر کسی مسئول نباشد، نمی‌تواند کار کند؟ من اشکالم این است که جواب بی‌عرضگی رقبایم را باید بدهم یعنی من باید جواب بدهم، چون رقبایم بی‌عرضه‌اند؟ اگر رانت بوده، پس چرا نمی‌گیرند؟ احمدی‌نژاد که هشت سال رئیس جمهور بود، چرا نگرفت؟

    سابقاً یک جمله‌ای را گفته بودید که ما دزد بودیم و احمدی‌نژاد عرضه نداشت ما را بگیرد.

    مرعشی: همان عرضه نداشت، حالا هم می‌گویم. ببینید وقتی که مثلا آقای هاشمی آمد و دانشگاه آزاد را درست کرد و ایده‌اش درست بوده که با پول دانشجو و شهریه دانشجو، ظرفیت ۲ میلیونی درست شده است. آقای x و y هم که رئیس قوه مقننه و مجریه بوده، می‌توانستند قبلش و بعدش این کار انجام دهد ولی انجام ندادند. حالا آقای هاشمی باید جواب دهد، به دلیل اینکه آنها انجام ندادند؟ آنها کار بدی کردند.

    آقای مرعشی دانشگاه آزاد بحث مفصلی دارد، اگر بخواهیم وارد این موضوع شویم، ما سوالات فراوانی داریم.

    مرعشی: این بحث مفصل نیست، بحث دو کلمه است؛ شما جوان هستید، گوش کنید این را یاد بگیرید... توی ایران یک مشت آدم بی‌هنر، یقه یک مشت آدم باهنر را می‌گیرند. بارها این را من گفتم. ببینید آدم‌های بی‌هنری که کاری نمی‌توانند انجام دهند، می‌گویند تو چرا کردی!

    آقای باهنر یک موقعی آمد تا مولی‌الموحدین را از ما بگیرد، باهنر بود دیگر، نمی‌توانیم بگویم بی‌هنر است، چون رسما باهنر است. بهش گفتیم شما چه می‌گویید، گفتم بگذار بفهمم چه می‌گویی تا با شما همراه شوم؟ گفت ببین تا دیروز شما بودید و این‌ها دست شما بود، امروز ما هستیم و باید این‌ها دست ما باشد. فوری از تاریخ یک چیزی آوردم و قانع کردم. گفتم ببین در کرمان یک زمانی مرحوم گنجعلی خان حاکم کرمان بود، یک مجموعه به نام گنجعلی خان ساخت. بعد ابراهیم ظهیرالدوله حاکم کرمان شد، ابراهیم ظهیرالدوله هم نیامد تابلو مجموعه گنجعلی خان را عوض کند و بگوید این مجموعه ابراهیم خان است و آمد یک مجموعه به نام مجموعه ابراهیم خان درست کرد.

    به آقای باهنر گفتم، تا دیروز ما بودیم، مولی‌الموحدین را ساختیم، چهار شرکت هم دارد. امروز هم شما هستید، شما بیاید آن را درست کنید، نه اینکه بیاید قبلی را بگیرید. این تفکر منجر به توسعه نمی‌شود، یعنی اینکه ما بیایم و به جای اینکه ایجاد کنیم، یقه بگیریم.

    ببینید یکی آمده یک کاری را در دوره مسئولیتش انجام داد، من به ده‌ها و صدها نفر کمک و زمین دادم ولی یک‌سری کارها بود به هر کسی می‌دادم انجام نمی‌داد. شرایطی فراهم شد که می‌توانستیم کرمان خودرو را در بم تاسیس کنیم. بم که مرکز ناامنی و شرارت آن زمان بود، بروید آنجا کارخانه بزنید. بانک سپه را صدا زدم و گفتم بیایید این کار را انجام دهید و گفت من این کار را نمی‌کنم. بخش خصوصی را صدا زدم و آنها گفتند ما اصلا بلد نیستیم آنجا کار کنیم. دو تا از جوان‌ها را صدا زدم و گفتم ۳ میلیون تومان به شما می‌دهم و گفتم بروید در بم کارخانه بزنید و گفتم سهامش هم برای مؤسسه غیرانتفاعی می‌شود.

    ببیند آقای مهندس سوال من این است که افرادی مانند شما که در دولت آقای هاشمی بودید، گلوگاه‌هایی را در اختیار گرفتند که فرد دیگری به خاطر عدم نفوذش، نمی‌توانست آنها را در دست بگیرد.

    مرعشی: ببینید! یک وقت است که من رفته‌ام و فلان پروژه نفتی را برداشتم که این می‌شود گلوگاه ولی صنعت خودروسازی در بیابان‌های بم گلوگاه نبود.

    بنده اولین نامه را به آقای هاشمی دادم و ایشان هم خطاب به آقای نژادحسینیان دستور داد. وقتی بنده خدمت آقای نژادحسینیان رسیدم، او به من گفت که ما به هیچ‌کس امتیاز خاص نمی دهیم؛ قرار است من آگهی بدهم و هرکسی می‌خواهد بیاید و خودروسازی بزند. من به شما تنها مجوز خودروسازی نمی‌دهم.

    گفتم ما اصلا مجوز خاص نمی‌خواهیم؛ به هر کسی خواستید بدهید. شصت موافقت با ارائه طرح به‌دست افراد متقاضی رسید که از آن شصت مجوز، دوازده موافقت اصولی صادر شد. از این دوازده موافقت اصولی فقط کرمان خودرو به نتیجه رسید. مگر کسی جلوی سینا خودرو را گرفته بود که با فولکس واگن آلمان قرارداد بست؟ ما با دوو کره جنوبی شروع کردیم و آنها هم فولکس را وارد کشور کردند؛ در حالی‌که فولکس خیلی برند مشهورتری است.

    همچنان به نظر من مساله اصلی این است که اقتصاد در کشورمان از شفافیت خوبی برخوردار نیست. مثلاً هیچ فرد عادی نمی‌تواند بداند شما از کجا شروع کردید، به کجا رسیدید و چطور به اینجا رسیدید.

    مرعشی: نه؛ عدم‌شفافیت اشکال دارد و هرجا نیست، باید ایجاد شود. اگر کسی در ایران امروز، دیروز یا فردا، بخواهد کار بزرگ - حتی شخصی - انجام دهد اما نتواند، مشکل از سیستم ماست؛ اگر سیستمی به فعالان اقتصادی خودش اجازه ندهد که بدون دردسر و پاک کار کنند، باید اشکالات آن را رفع کرد.

    اگر موافق باشید، با توجه به اینکه وقت هم خیلی گذشته و ممکن است به موضوعات بعدی نرسیم، الان وارد بحث لیبرالیسم و کارگزاران شویم.

    مرعشی: لیبرال دموکراسی اسلامی.

    مهرنامه که از رسانه‌های نزدیک به کارگزاران است، اخیراً پرونده‌ای تهیه کرده و با آقای کرباسچی مصاحبه‌ای انجام داد. آقای قوچانی هم به‌عنوان یکی از اعضای جدید کارگزاران سرمقاله‌ای نوشت. مسئله مهمی که در آنجا از سوی آقای کرباسچی و آقای قوچانی مطرح شد، این بود که لیبرالیسم سیاسی تناقضی با اسلام ندارد. اما ما معتقدیم که تناقض دارد. بالاخره شما، آقای قوچانی و آقای کرباسچی در جمهوری اسلامی زندگی می‌کنید و حزب کارگزاران هم در داخل جمهوری اسلامی فعالیت می‌کند. اگر مبانی اسلامی را قبول نداشته باشد یا روشی را درپیش گیرد که سازگار با اسلام نباشد، بالاخره حق فعالیت حداقل نخواهد داشت.

    مرعشی:به همین خاطر وارد حزب ما نمی‌شوید؛ چون فکر می‌کنید تناقض دارد.

    اگر ثابت کنیم که تناقض دارد، قطعاً کارگزاران نمی‌تواند از لیبرال بودن خودش علناً سخن بگوید. اینجا یک بحثی مهم را پیش رو داریم.

    مرعشی: نمی‌شود که تفتیش عقاید کرد.

    ما کاری به عقاید نهانی شما نداریم؛ درباره آنچه علناً گفته‌اید، سوال می‌کنیم. سوال مشخص این است که کدام لیبرالیسم را به عنوان خط‌مشی خودتان پذیرفته‌اید؟ لیبرالیسم براساس اندیشه‌های لاک، راولز، کانت، فون‌هایک، نوزیک یا ...؛ کدامیک از اینها؟

    مرعشی: مسئله را خیلی فلسفی نکنید؛ ما در سیاست حرف می‌زنیم.

    این اصلاً بحث فلسفی به آن معنا که می‌گویید نیست. بالاخره اینها فلاسفه مهم لیبرال غرب هستند. شما حتما باید با نظرات اینها آشنا باشید!

    مرعشی: اگر می‌خواهید به ریشه‌های فلسفی قضیه برگردید...

    اتفاقا آقای قوچانی در مهرنامه هم گفته بودند که ما اصلا کاری به لیبرالیسم فلسفی نداریم؛ آقای کرباسچی هم همین را گفته بود اما دقیقا یکی از بحث‌های ما هم همینجاست که مگر می‌توان بدون نظر به ریشه‌های اندیشه‌ای و فلسفی یک مکتب یا نگرش، ساختار سیاسی آن را پذیرفت؟

    مرعشی: شما مسلمانید؛ بر اساس دستور پدرتان مسلمان شده‌اید یا آزادانه اسلام را پذیرفتید؟

    مسلمان نباید در اصول مقلد باشد.

    مرعشی: وقتی شما می‌خواهید وارد اسلام شوید، ابتدا باید به وحدانیت خداوند، نبوت نبی‌اکرم اسلام(ص)، به معاد و - به اعتقاد شیعه - به عدالت و امامت معتقد باشید. مسلمان شدن شما باید براساس تحقیق باشد؛ نه براساس حرف عرف. انسان در ذات خلقت خود حدی از آزادی را دارد که می‌تواند به دین خدا گردن بنهد یا نه. مسلمان خودش قیود اسلامی را می‌پذیرد؛ همان‌طور که اگر کسی در غرب بخواهد آزادی انسان را تعریف کند، با قانون تعریف می‌کند و آن را به قانون مقیدش می‌کند.

    مفهوم آزادی در اسلام، اصیل‌تر و گسترده‌تر از لیبرالیسم است

    قانون نیست، قاعده است. قاعده‌اش هم این است که به آزادی دیگران ضرر نزند.

    مرعشی: بله؛ این قانون است. آزادی دیگران که نباید خدشه‌ای به آن وارد شود، از سوی قانون تعیین می‌شود. ما معتقدیم انسان‌ها در پذیرش دین مقید نیستند و مختار هستند؛ اگر مختار نباشند، دینشان ارزشی ندارد. شهید مطهری در یکی از مباحث خود این مساله را مطرح می‌کند که آنچه اسلام به بشر می‌دهد، به مراتب از آزادی که مکاتب لیبرال غربی به بشر می‌دهند، اصیل‌تر است بنابراین یکی از تفاوت‌های لیبرالیسم و سوسیالیسم در این است که شما در سوسیالیسم آنچه را که جامعه بپسندد، حاکم می‌کنید ولی در لیبرالیسم یکایک افراد اختیار دارند. این بحث فلسفه است که رشته من هم نیست و اگر بخواهیم وارد بشویم، جای بحث دارد ولی در حال حاضر بحثمان یک بحث کاربردی است.

    اما اگر این مبانی را جدی نگیریم، در کاربرد به مشکل برمی‌خوریم. بحث ما با شما بر سر این است دقیقاً.

    مرعشی: نه, ما که نمی‌خواهیم مکتبمان را عوض کنیم؛ مکتب ما اسلام است.

    قرائت متفاوت باعث می‌شود ما اسلام و لیبرالیسم را قابل جمع‌شدن بدانیم

    اما اسلام با لیبرالیسم سازگاری ندارد و لیبرالیسم اسلامی نوعی التقاط است. در این مورد اگر مرحمت کنید، بحث کنیم تا به نتیجه برسیم.

    مرعشی:شما می‌گویید به‌هم نمی‌خورد, اما من می‌گویم می‌خورد. قرائت شما با قرائت من متفاوت است. آیا فاشیسم به اسلام می‌خورد؟

    نه.

    مرعشی: پس چرا طالبان چنین چیزی را می‌گویند؟

    چه کسی گفته طالبان نماد اسلام است؟

    مرعشی: شما نمی‌توانید بگویید مسلمان نیستند.

    قطعا اسلام مورد ادعای طالبان اسلام واقعی نیست. ما با اسلام‌های آمریکایی و ... کاری نداریم. مسئله مورد بحث ما با شما سازگاری اسلام ناب با لیبرالیسم است.

    مرعشی: نیمی از یک میلیارد و هفتصد میلیون مسلمانی که شما به آنها افتخار می‌کنید، همین‌ها هستند.

    یعنی شما ظاهرا می‌گوید که اسلام طالبانی هم نوعی اسلام است؟ ما می‌گوییم اصلا طالبان مقید به اسلام نیستند.

    مرعشی: آنها هم می‌توانند بگویند که اسلام من و شما اصیل نیست؛ قرائت‌های متفاوتی وجود دارد.

  4. #3
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض



  5. #4
    کاربر فعال بخش اسلام حبیب الله* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    4,437
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سلام ، حالا اگه این بنده خدا منسوب به همسر هاشمی نبود می تونست در ۲۱ سالگی استاندار بشه و در دولتهای مختلف پست و مسئولیت بگیره ؟
    ویرایش توسط حبیب الله* : 11-08-2014 در ساعت 18:00
    بسیج شجره طیبه است


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اول برکناری بعداً جلسه هیئت امنا!
    توسط golenarges در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 19-09-2013, 09:06
  2. ماجرای هیئت های انگلیسی/ یک معتاد همه را معتاد می کند، یک نماز خوان چطور؟
    توسط خادم الزینب در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 13-08-2013, 16:10

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه