* محمد دربندی
مشکلات و شکستها در زندگی از مهمترین عوامل ایجاد اندوه و در نهایت افسردگی است. افسردگی انسان را از حالت طبیعی و اعتدال خارج میکند و زمینه بسیاری از بدبختیهای دیگر و گاه حتی خودکشی میشود. انسان در حالت افسردگی در نومیدی کامل قرار میگیرد و انگیزه حرکت و زندگی را از دست میدهد. احساس افسردگی، انسان ثروتمند و قدرتمند را در چنان حالتی قرار میدهد که دنیا با همه بزرگی و امکانات رفاهی و آسایشی آن برای او تنگ میشود. این تنگدلی و در نهایت دلتنگیهاست که بسیار خطرناکآفرین، زندگی شخص را تهدید به زوال و نیستی میکند و شور و نشاط زندگی را از او سلب کرده و او را به خمودی میکشاند و خوره جان و تن میشود.
در مقاله حاضر راهکارهای قرآنی درباره چگونگی مواجهه با شکستها و ناکامیها بیان شده و راه های مدیریت روان و احساسات در مقابله با فشارها تبیین گردیده است.
شکستها و ناکامیها، عامل افسردگی
افسردگی حالتی روانی است که نشانههای آن شامل بیعلاقگی نسبت به لذات زندگی، نداشتن انگیزه، بیحالی، بیتحرکی، گوشهگیری، گرفتگی خلق و خو، زودرنجی، ماتمزدگی، کاهش فعالیتهای ذهنی، کاهش خلاقیتها و فعالیتهای حیاتی، از دست دادن انرژی حیاتی، احساس ناامیدی، افکار خودکشی و دیگر جنبههای شناختی و جسمانی است.
برخی از روانشناسان، افسردگی را در واقع یک اختلال در مغز میدانند. استفاده از فنآوریهای جدید تصویربرداری از مغز، روشن ساخته است که در افسردگی، مدارهای عصبی که مسئول تنظیم افکار، خلق، فکر کردن، خوابیدن، اشتها و رفتار هستند از حالت طبیعی خارج شده و ارتباطات صحیحی بین این مناطق وجود ندارد.
برای افسردگی علل و عوامل گوناگونی را مطرح میکنند که از جمله آنها علل وراثتی است. البته بسیاری از افراد به سبب علل خارجی و بیرونی و محیطی گرفتار افسردگی میشوند؛ زیرا شکستها و ناکامیهای گوناگون در زندگی چون شکست عشقی، شکست کاری یا حتی مرگ دوستان و آشنایان بسیار نزدیک که شخص به آنان وابستگی عاطفی و روحی دارد، از مهم ترین عوامل افسردگیهاست. عامل سوگنشینی در غم از دست دادن کسانی که دوستشان داریم، در بسیاری از موارد اگر استمرار یابد، موجب افسردگی میشود.
به نظر میرسد که اندوه از دست دادن هر کس و هر چیزی که انسان به آن وابسته است و احساس تعلق دارد، علت اصلی در ایجاد افسردگیهاست. هر انسانی به کسان یا اموری وابستگی و احساس تعلق دارد که نوعی اعتیاد است؛ وقتی متعلق از شخص گرفته شود، آن تعلق بیمتعلق آدمی را میآزارد و رنج میدهد. چنین شخصی همانند معتادی است که موادمخدر را از او گرفتهاند ولی اعتیاد هنوز وجود دارد. چنین شخصی در درون نیازی را احساس میکند که نمیتواند بدان پاسخی مناسب دهد. از همینرو گرفتار رنج شدید میشود که در اصطلاح از آن به اندوه و حزن یاد میشود.
از سنتهای الهی این است که آدمی را با مصیبتهای گوناگون، از وابستگی و دلبستگی رهایی بخشد؛ چرا که انسان برای دنیا ساخته نشده است؛ زیرا دنیا مکانی برای نشو و نمو انسان و گذرگاهی به سوی ابدیت اخروی است. پس هرگونه وابستگی، امری نادرست و رویهای غلط و باطل است؛ چه رسد که انسان به این امور دلبسته شود و فراتر از وابستگی، به این امور تعلق و یا تعلقخاطر پیدا کند. هرگونه علقه به این امور که از زینتهای دنیاست نه زینتهای انسان، موجب میشود که در صورت از دست دادن، احساس کمبود و ناکامی و شکست کرده و دچار افسردگی شود.
از نظر قرآن هرگاه انسان، چیزی را از دست دهد که از آن او نیست، ولی بدان تعلقخاطر یافته و وابسته و دلبسته شده است، احساس شکست و ناکامی میکند و دچار افسردگی میشود. لذا وابستگی و دلبستگی را مهمترین علت و عامل در ایجاد افسردگی میشمارد.
راهکارهای قرآنی در درمان افسردگی
راهکاری که خداوند برای رهایی از افسردگی ارایه میدهد ارتباط تنگاتنگی با بینشها و نگرشها دارد. قرآن در تحلیل علت افسردگی به حوزه بینشها و نگرشها توجه خاصی مبذول میدارد و از همین منظر نیز به ارایه راهکارهای برون رفت بلکه ریشهکنی علل و عوامل افسردگی و اندوه و حزن میپردازد.
خداوند در آیات قرآنی بیان میکند که اصولا دنیا محل گذر انسان است و هرگونه تعلق و وابستگی و دلبستگی به آن، کاری بیهوده و لغو است. از همین زوایه دید است که از نظر خداوند زندگی دنیا به عنوان لهو و لعب مطرح میشود؛ زیرا نباید به عنوان یک اصل مورد توجه و طلب قرار گیرد. هرگونه طلب دنیا، کاری بیهوده است و آدمی را از مقصد عالی دور میسازد. (انعام، آیه52)
بدترین حالتی که انسانها در زندگی دنیوی بدان گرفتار میشوند فراتر از طلب دنیا، دلبستگی به آن است به گونهای که دنیا برای آنها محبوب و دوست داشتنی میشود. (ابراهیم، آیه3) در چنین حالتی، فقدان محبوب دشوارتر شده و اندوه و حزن به شدت افزایش مییابد و شخص را به جنون میکشاند.
در حالی که اصولا از نظر انسان مؤمن که نگرش الهی دارد و برای او آخرت و ابدیت اصالت دارد، دنیا ابزاری برای آخرتسازی است. نگاه مؤمن به دنیا نگاه به ابزاری است که میبایست به درستی از کارکرد هر یک آگاه شد و آن را برای مقاصد اخروی به کار گرفت. بنابراین، دنیا و متعلقات آن هرگز برایش هدف نمیشود.
انسانها باتوجه به فقر ذاتی (فاطر، آیه15) همواره دنبال غذا و بینیازی هستند. از اینرو، آن را در هر چیز کمالی میجویند. همین مسئله موجب میشود که در مادیات دنیا، کمالاتی را جست وجوکنند، در حالی که ذات دنیا ناپایدار و متغیر است و هرگز کمالات آن ثابت و باقی نیست، ولی اشتباه ادراکی و محاسباتی بشر موجب میشود تا بدان گرایش یافته و آن را به عنوان کمالی که فقرزداست بجوید خداوند برای اصلاح نگرش انسان به دنیا، از طریق عقل و وحی بر آن است تا بیان کند که کمال مطلق تنها در خداوند غنی حمید است (همان) و برای اینکه به غنایی برسند میبایست خود را به خدا برسانند و خدایی شوند.
خداوند در آیه 50 سوره ذاریات از مردم میخواهد که از غیر خدا هر چیزی که هست بریده و منقطع شده و به سوی خدا بگریزند (ففروا الی الله) در حقیقت از نظر خداوند دنیا همانند پیچکی است که آدمی را به گیر میاندازد و به بند میکشد و اجازه نمیدهد تا حرکت کمالی داشته باشد. لذا انسانها باید از دنیا و متعلقات آن به سوی خداوندی که غنی حمید است بگریزند تا نجات یابند.
تسلیم و رضا، مهمترین مؤلفه آرامش
خداوند در آیات قرآنی بر آن است تا زندگی انسان را در همین دنیا بهگونهای سامان دهد که سعادتآفرین باشد و آسایش و آرامش را در همین دنیا پیش از آخرت تجربه کند. به این معنا که تمام زندگی او در دنیا و آخرت به سلامت باشد و از هیچ بیماری جسمی و روانی رنج نبرد. از همین رو آموزههای معرفتی و دستوری قرآن برای مدیریت جسم و جان انسان در دنیا وارد شده تا انسان، سالم و معتدل در دنیا زندگی کرده و سالم و سلامت به آخرت برود و در دارالسلام برای ابدیت زندگی کند. (مریم، آیه33)
هدف خداوند در همین آیات آن است تا انسانها حقیقت مالکیت، ربوبیت، قدرت و علم خداوند را بشناسند و بدانند که همه چیز در هستی براساس یک نظام عادلانه و حکیمانه ساخته شده و خداوند برای رساندن هر چیزی به آن هدف حکیمانه به مدیریت و ربوبیت میپردازد و با پرورش هر چیزی بر آن است تا آنها را به کمال بایسته و شایسته خود برساند. خداوند هم دانا به نیازهای هر کسی است و هم توانا به انجام آن است. پس پرسش ذات هر موجودی را میشنود و به آنها پاسخ مناسبی میدهد.
همین مسئله موجب میشود تا انسان مؤمن به این باور برسد که همه چیز در دنیا براساس یک حکمتی است و هرگز امری در جهان بیمشیت و اراده الهی رخ نمیدهد. پس هر چیزی که در دنیا اتفاق میافتد، مبتنی بر مشیت حکیمانه و عادلانه الهی است و خداوند بر آن است تا به مهر و رحمت و گاه به چوب مصیبت، مردم را به سوی کمال سوق دهد که همان قرب صفات الهی است که با ربانی شدن انسان تحقق مییابد. (ذاریات، آیه 56؛ آلعمران، آیه 79)
از آیات قرآنی به دست میآید که انسان اگر بتواند نگرش خود را براساس تسلیم و رضا سامان دهد، از همه مصیبتها و مشکلات رهایی یافته و همواره در آرامش و آسایش خواهد بود، هرچند که به ظاهر از نظر مادی فقیر است ولی از نظر روحی و روانی در آسایشی است که خوابیدن روی سنگ خارا نیز برای او چون خوابیدن بر روی تشکی از پر قو است.
1-مقام تسلیم: یکی از مهم ترین نگرشهایی که خداوند در آیات قرآنی بر آن تاکید دارد مقام تسلیم است. اصولا هدایت وحیانی بر کلیدیترین واژه و مفهومی که تاکید دارد همین تسلیم است. از همینرو عنوان اسلام بر هدایت وحیانی درطول تاریخ بشریت اطلاق شده است. تسلیم در لغت درچند معنا از جمله به معنای سلام کردن، اعطای چیزی به کسی، گردن نهادن، راضی شدن به چیزی، اطاعت و انقیاد و فرمانبرداری و سرسپردگی آمده است. (لغتنامه، ج 4، ص 5891، «تسلیم») اما آنچه در اینجا مراد است همان سرسپردگی و انقیاد محض است. خداوند از انسانها میخواهد تا همواره تسلیم محض خداوند باشند؛ چرا که چنین حالتی در انسان نشان از پذیرش خالقیت، الوهیت، مالکیت و ربوبیت خداوندی دارد. برآیند چنین ایمانی به خداوند آن است که در شخص آرامشی نسبت به همه وقایع هستی پدید میآید که هیچ چیزی نمیتواند جایگزین آن شود. (بقره، آیه 112) از نظر قرآن، انسانی که به چنین بصیرت و ایمانی رسیده است در برابر خداوند تسلیم محض بوده ودر همه زندگیاش اهل توکل و تفویض است.(یونس، آیه 84) و از هیچ کسی و هیچ چیزی نمیترسد و خوف و هراسی به دل راه نمیدهد.(یونس، آیات 83 و84) از نظر قرآن کسی که به مشیتالهی قایل باشد و بداند که در جهان چیزی بیرون از دایره مشیتالهی رخ نمیدهد، در برابر مشیتالهی که حکیمانه و عادلانه است تسلیم میشود و همین روحیه تسلیم است که او را به آرامش میکشاند و اهل توکل میکند. (توبه، آیه 51) از مهمترین علل و عوامل زمینهساز روحیه تسلیم در برابر مشیتالهی به آگاهی از عزت و حکمت خداوند (بقره، آیه 208 و 209)، ایمان به خدا (بقره، آیه 285)، توجه به بازگشت همه چیز به سوی خداوند (بقره، آیات 208 تا 210)، توجه به گستردگی نعمتهای خداوند (نحل، آیه 81)، اعتقاد به توحید (حج، آیه 34)، اعتقاد به توحید ربوبی و ربوبیت خداوند بر همه هستی (بقره، آیه 131)، تقوا پیشگی (آلعمران،آیه 102) و مانند آن اشاره کرد.
2-مقام رضا: بیگمان نتیجه «تسلیم» و برآیند طبیعی آن در «رضا» نهفته است. رضا که در لغت به معنای خشنودی است (لغتنامه، ج 7، ص 10662)، «رضا»؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 356، «رضی».) از سوی بنده به این معناست که قضا و قدر الهی را ناپسند نشمارد و این امر محقق نمیشود مگر آنکه بنده به قضای الهی و کارهای تکوینی و احکام تشریعی خداوند راضی باشد. (المیزان، ج 9،ص 375) چنین حالتی در بنده موجب میشود که وقتی مصیبت و مشکلاتی در زندگی او پدید آید نسبت به آن واکنش غیرمنطقی نداشته باشد و آرامش خود را از دست ندهد. وقتی انسان نسبت به مشیتالهی راضی و خشنود باشد، چنین خشنودی بطور طبیعی خشنودی خداوند را نسبت به بنده موجب میشود و تحت فضل و رحمتالهی قرار میگیرد. (مائده، آیه 119، توبه، آیه 100، مجادله، آیه 22) خداوند در آیات 27 تا 29 سوره فجر بیان میکند که چگونه نفس مطمئن به خداوند، از رضایت دو سویه سود میبرد و زندگیاش به آرامش خاصی میرسد.
مهم ترین عامل در ایجاد مقام رضا، تسلیم در برابر مشیت الهی است. کسی که در برابر خداوند تسلیم است هیچ چیزی از ثروت و فقر، هجر و قرب، درد و سلامت، او را تحت تاثیر قرار نمیدهد بلکه در برابر خداوند حکیم و عادل سر تسلیم فرود آورده و بدان راضی است. انسانی میتواند به این مقام برسد که در زندگی دنیوی از چشم دوختن به داشتههای دیگران و دلبستگی به دنیا اجتناب ورزد (طه، آیات 130 و 131) و از عقل و خرد واقعی بهرهمند باشد که او را به جای دنیاطلبی به سوی آخرت طلبی و بهشت سوق میدهد. پیامبر(ص) میفرماید: یا علی العقل مااکسبت به الجنه و طلب به رضی الرحمن؛ ای علی! عقل چیزی است که با آن بهشت و خشنودی خداوند رحمان به دست میآید. (کنزالعمال، ج 13، ص 151، ح 36472).
نگاه اهل بیت(ع) به مشیت الهی
امام باقر(ع) در دیدار جابربن عبدالله انصاری از بینش و نگرش اهل بیت(ع) و رضایتمندی ایشان به مشیت الهی اینگونه سخن میگوید که در حکایت پیشرو آمده است: جابربنعبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص) در بستر بیماری افتاده و آخرین لحظات زندگانی خود را میگذراند. امام باقر(ع) به عیادت او رفت و کنارش نشست و فرمود: ای جابر، حالت چطور است؟ جابر، پیرمردی که عمری را در رکاب پیشوایان معصوم علیهمالسلام گذرانیده بود، عرض کرد: حال پیرمردی را دارم که پیری را بر جوانی میپسندد و مرگ را نسبت به زندگانی بیشتر دوست دارد و به بیماری نسبت به تندرستی علاقه بیشتری دارد. او میخواست اینگونه بر ناملایمات شکر گزارد و بگوید که از هیچیک از آنها نابردباری نمیکند. اما امام باقر(ع) سخنی فراتر از آن گفت و فرمود: «اما من آنچه را خدا بخواهد دوست دارم. اگر جوانی را بخواهد به آن علاقهمندم و اگر بیماری را بر تندرستی من بپسندد، من هم همان را میخواهم و اگر زندگی را بر مرگ در مورد من ترجیح دهد، همان را برمیگزینم.»
(جامعالسعادات ج 3/ ص 285)
باباطاهر همدانی به خوبی مقام رضا را در شعر زیر سروده است:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
صبر در برابر مشکلات وناکامیها
کسی که بتواند به مقام تسلیم و رضا برسد میتواند به سادگی در برابر مشکلات و مصیبتها صبر کند و از افسردگی رهایی یابد و کسی که بداند دلبستگیهای او به دنیا نادرست است و باید خود را از آن برهاند در برابر از دست دادن نهتنها اندوهگین نشود بلکه شاد باشد که بند و متعلقی و تعلقی از او برداشته شده است. بسیاری ازکسانی که گرفتار تعلقات دنیوی هستند وقتی با مرگ مواجه میشوند، به عذاب سختی در هنگام مرگ دچار میگردند؛ زیرا میبینند که تعلق هست ولی متعلق از آنان جدا شده است. این حالت و احساس از دست دادن، آنان را به جنون میکشاند و در عالم برزخ نفیر ایشان بلند است.
اگر بتوانیم خود را از متعلقات و تعلقات رهایی بخشیم دیگر در هنگام دادن نعمتی خوشحال نمیشویم و درهنگام از دست دادن آن نیز ناراحت و اندوهگین نشده و دچار افسردگی و نومیدی نخواهیم شد. (آل عمران، آیه 153؛ حدید، آیه 23) و دادنها و گرفتنها را مایه اکرام و اهانت نمیشماریم (فجر آیات 15 و 16) و با مسائل زندگی به گونهای دیگر برخورد کرده و بويژه در برابر مشکلات و مصیبتها و ناکامیها صبر پیشه کرده و به مشیت الهی گردن مینهیم و تسلیم محض او میشویم.