صفحه 2 از 12 نخستنخست 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 118

موضوع: وظایف شیعه و خدمتگذاری امام عصر

  1. #11
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وظیفه بیستم: دعا در زمان غیبت آن حضرت


    دعايي است که سيد بن طاووس‏رحمه الله در کتاب «مهج الدعوات» آورده، در حديثي که غيبت حضرت مهدي - عجّل اللَّه فرجه الشريف - در آن ياد شده، راوي گويد: عرض کردم:
    شيعيانت چه کار کنند؟ فرمود: بر شما باد به دعا کردن و انتظار فرج کشيدن، تا آن‏جا که گويد: عرضه داشتم: به چه چيزي دعا کنيم؟ فرمود: مي‏گويي: «اَللَّهُمَّ أَنْتَ عَرَّفْتَنِي نَفْسَکَ وَعَرَّفْتَنِي رَسُولَکَ وَعَرَّفْتَنِي مَلآئِکَتَکَ وَعَرَّفْتَنِي نَبِيَّکَ وَعَرَّفْتَنِي وُلاةَ أَمْرِکَ. اَللَّهُمَّ لا آخُذُ إِلّا ما أَعْطَيْتَ وَلا أَوْقي إِلّا ما وَقَيْتَ. اَللَّهُمَّ لا تُغَيِّبْنِي عَنْ مَنازِلِ أوليائکَ وَلا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي. اَللَّهُمَّ اهْدِنِي لِوِلايَةِ مَنْ أَفْرَضْتَ طاعَتَهُ»؛ بار خدايا! تو خودت و فرستاده‏ات و فرشتگانت و پيغمبرت و واليان امرت را به من شناسانيدي، بار خدايا! من نگيرم جز آنچه تو عطا کني و هيچ نگهدارنده‏اي جز تو برايم نيست. بار خدايا! مرا از منازل دوستانت دور مگردان و دلم را پس از آن‏که هدايت کرده‏اي، منحرف منماي. بار خدايا! مرا به ولايت کسي که اطاعتش را بر من واجب ساخته‏اي، هدايت فرماي. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] مهج الدعوات، 332.

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #12
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وظیفه نوزدهم: تداوم بر خواندن دعای غریق


    مداومت کردن بر خواندن دعايي که شيخ صدوق به سند خود، از عبد اللَّه بن سنان روايت کرده که گفت: حضرت ابوعبد اللَّه امام صادق ‏عليه السلام فرمود: پس از اين، شبهه ‏اي شما را خواهد رسيد، که بدون نشانه ديده شدني و امام هدايت کننده ‏اي خواهيد ماند و از آن نجات نمي‏يابد، مگر کسي که دعاي غريق را بخواند. راوي گويد: عرضه داشتم: دعاي غريق چگونه است؟ فرمود: چنين بگويد: «يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِکَ»؛ اي خداوند! اي رحمان! اي مهربان! اي دگرگون کننده دل‏ها! دل مرا بر دينت پايدار کن.
    راوي گويد: من گفتم: «يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأَبْصارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِکَ». فرمود: البته خداوند دگرگون کننده دل‏ها و ديده‏ها است، ولي همين‏طور که من مي‏گويم، تو نيز بگو: «يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِکَ». [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . و شيخ نعماني در کتاب الغيبة به سند خود، از حمّاد بن عيسي، از عبد اللَّه بن سنان روايت آورده که گفت: من با پدرم به محضر امام ابوعبد اللَّه صادق ‏عليه السلام شرفياب شديم، پس آن حضرت فرمود: چگونه خواهيد بود اگر در حالي واقع شديد که امام هدايتگر و نشانه آشکاري نباشد (ديده نشود)؟ که از آن حيرت و سرگرداني نجات نيابد، مگر کسي که به دعاي غريق (يا حريق) دعا کند. پدرم گفت: به خدا سوگند! اين بلا است. پس فدايت شوم! در آن هنگام چگونه رفتار کنيم؟ فرمود: هرگاه چنان شد - و تو آن زمان را درک خواهي کرد - به آنچه در دست داريد [از عقيده راستين] متمسّک شويد، تا آن‏که امر برايتان به خوبي روشن شود. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] کمال‏الدين، 351:2
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] غيبت، 81

    منابع:
    سید محمد تقی موسوی اصفهانی,مترجم:سید مهدی حائری قزوینی، مکیال المکارم، انتشارات بدر، ج2، ص260

  4. #13
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وظیفه هجدهم: تداوم درخواست معرفت آن حضرت


    مداومت کردن بر دعايي که ثقة الاسلام کليني [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] و شيخ نعماني[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] و شيخ طوسي به سندهاي خود، از زراره روايت کرده ‏اند که گفت: شنيدم حضرت ابوعبد اللَّه امام صادق ‏عليه السلام مي‏فرمود: براي آن جوان پيش از قيامش غيبتي خواهد بود. گفتم: چرا؟ فرمود: مي‏ترسد - و به شکمش اشاره کرد - سپس فرمود: اي زراره! و او است منتظَر و او است که در ولادتش شک مي‏کنند، پس بعضي مي‏گويند: پدرش بدون بازمانده از دنيا رفت و بعضي از آن‏ها مي‏گويند: در حالي که در شکم مادر بود، پدرش فوت کرد و بعضي مي‏گويند: دو سال پيش از فوت پدرش متولد شد و اوست منتظر، مگر اين‏که خداوند - عزّوجلّ - دوست دارد که شيعه را امتحان کند، پس در آن هنگام است که تشکيک و توهم اهلِ باطل آغاز مي‏شود. اي زراره! اگر آن زمان را درک کردي، اين دعا را بخوان: «اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ بار خدايا! تو مرا به خود شناسا کن، که اگر خودت را به من نشناساني، پيغمبرت را نخواهم شناخت، بار خدايا! تو رسولت را به من بشناسان، که اگر رسول خود را به من نشناساني، حجّتت را نخواهم شناخت. پروردگارا! حجّت خودت را به من بشناسان، که اگر حجّتت را به من نشناساني، از دين خود گمراه خواهم شد.
    و رئيس المحدّثين شيخ صدوق در کتاب «کمال الدين» آن را به سند خود، از زراره چنين روايت آورده که گفت: شنيدم حضرت ابوعبد اللَّه امام صادق‏ عليه السلام مي‏فرمود: براي قائم پيش از آن‏که قيام کند، غيبتي خواهد بود. گفتم: چرا؟ فرمود: مي‏ترسد - و به شکمش اشاره کرد - سپس فرمود: اي زراره! و او است انتظار کشيده شده، و او است آن‏که مردم در ولادتش شک مي‏کنند، بعضي از مردم خواهند گفت: او در شکم مادر است. و برخي گويند: او غايب است. و بعضي گويند: متولد نشده است. و بعضي مي‏گويند: دو سال پيش از فوت پدرش متولّد گشت. جز اين نيست که خداي - تبارک و تعالي - مي‏خواهد شيعيان را بيازمايد، پس در آن هنگام است که باطل‏جويان به ترديد مي‏افتند. زراره گويد: عرضه داشتم: فدايت گردم! اگر آن زمان را درک نمودم، چه عملي انجام دهم؟ فرمود: اي زراره! هرگاه آن زمان را درک کني، بر اين دعا مداومت کن: «اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَکَ...». [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] اصول کافي، 337:1.
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] غيبت نعماني، 86، ان في قائم سنة من الانبياء.
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] کمال‏الدين، 342:2.

    منابع:
    سید محمد تقی موسوی اصفهانی,مترجم:سید مهدی حائری قزوینی، مکیال المکارم، انتشارات بدر، ج2، ص258

  5. #14
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وظیفه هفدهم: در خواست معرفت امام عصر از خداوند


    درخواست معرفت آن حضرت از خداوند - عزّوجلّ - از [وظايف مهمّ ما مي‏باشد] ، زيرا که علم با آموزش و درس خواندن بسيار نيست، بلکه علم نوري است که خداوند در دل هرکس که بخواهد هدايتش کند، قرار مي‏دهد و هرکه را خداوند هدايت کند، هدايت يافته است. و در کافي از ابوبصير، از حضرت ابوعبد اللَّه امام صادق‏عليه السلام آمده: درباره فرموده خداي - عزّوجلّ -: «وَمَنْ يُؤْتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً کَثِيراً»؛ و هرکس که حکمت به او داده شود، خير بسيار به او داده شده. فرمود: [يعني] طاعت خداوند و معرفت امام‏عليه السلام. [1] . و در همان کتاب از ابوبصير آمده، که گفت: حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام به من فرمود: آيا امام خود را شناخته‏اي؟ گويد: عرضه داشتم: آري. به خدا سوگند! پيش از آن‏که از کوفه بيرون بيايم. فرمود: همين تو را کفايت مي‏کند. [2] . و در همان منبع، در خبر صحيحي از حضرت ابوجعفر امام باقرعليه السلام آمده که فرمود: بلندي و رکن و کليد امر و درب اشيا و خشنودي خداي - تبارک و تعالي - بعد از معرفت او اطاعت امام است. [3] .
    و از ابوخالد کابلي روايت آمده که گفت: از حضرت ابوجعفر امام باقرعليه السلام درباره فرموده خداي - عزّوجلّ -: «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الِّذِي أَنْزَلْنا»؛ [4] پس به خداوند و رسول او و نوري که نازل کرديم، ايمان آوريد. سؤال کردم. فرمود: اي ابوخالد! [اين] نور به خدا سوگند! امامان از آل محمدعليهم السلام تا روز قيامت مي‏باشند و آنان هستند به خدا سوگند! نور خداوند، که آن را نازل کرده و آنان هستند به خدا! نور خداوند در آسمان‏ها و در زمين. قسم به خدا، اي ابوخالد! همانا نور امام در دل‏هاي مؤمنين از خورشيد تابان در روز روشن‏تر است و آنان به خدا سوگند! دل‏هاي مؤمنين را نوراني مي‏سازند و خداي - عزّوجلّ - نورشان را از هر کس بخواهد مي‏پوشاند، پس دل‏هاي چنين کساني تاريک مي‏گردد، به خدا قسم، اي ابوخالد! هيچ بنده‏اي ما را دوست ندارد و از ما پيروي نکند، تا اين‏که خداوند دلش را پاک گرداند و خداوند دل بنده‏اي را پاک نسازد، تا اين‏که به ما تسليم شود و با ما سازگار باشد، پس هرگاه با ما سازگار باشد، خداوند او را از سختي حساب به سلامت خواهد داشت و از هراس بزرگ روز قيامت ايمنش خواهد ساخت. [5] .



    بيان و توضيح:

    پيش‏تر دانستي که مهم‏ترين و واجب‏ترين امور بعد از شناخت خدا و رسول او، شناختن وليّ امر و صاحب الزمان است، زيرا که اين امر، يکي از ارکان ايمان مي‏باشد. و هر کس در حالي بميرد که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است و معرفت او، کليد تمام ابواب خير و سعادت و رحمت مي‏باشد و خداوند بندگان خود را امر فرموده، که معرفت او را تحصيل نمايند و دعا از جمله درهايي است که خداي تعالي فرمان داده که از آن‏ها وارد شوند، او فرموده است: ««أُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ [6] مرا بخوانيد که شما را اجابت کنم. «وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»؛ [7] و از فضل خداوند درخواست کنيد. و نيز فرموده: «إِنَّکَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلکِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشآءُ»؛ [8] البته تو [اي رسول ما!] چنين نيست که هر کس را بخواهي، هدايت تواني کرد، بلکه خداوند هرکه را بخواهد، هدايت مي‏کند. و در کافي به سند خود از محمد بن حکيم آورده که گفت: به حضرت ابي عبد اللَّه امام صادق‏عليه السلام عرضه داشتم: معرفت ساخته کيست؟ فرمود: از ساخته‏هاي خداوند است، بندگان را در آن ساخت بهره‏اي نيست. [9] . و آيات و رواياتي که بر اين مطلب دلالت مي‏کند بسيار است،پس بر بندگان لازم است که از درگاه خداوند شناخت و معرفت امام زمانشان را به آنان روزي نمايد و کامل گرداند. و نيز مؤيّد و دليل بر آنچه ياد کرديم، وارد شدن دعا براي اين مطلب به طور خاصّ مي‏باشد، چنان‏که در امر آينده ان شاء اللَّه تعالي خواهد آمد. و اين منافات ندارد با آن‏که بنده مختار و مأمور به کسب و تحصيل و مطالعه وسايل معرفت باشد، زيرا که اين نظير روزي است که بندگان امر شده‏اند، آن را طلب نمايند و نيز براي آن دعا کنند، ولي خداوند - جلّ شأنه - خود روزي دهنده است، چون سعي و کوشش وظيفه بنده است و به ثمر رساندن، برعهده خالق متعال مي‏باشد، خداوند - تبارک و تعالي - فرموده: «وَالَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛ [10] و آنان که در راه ما تلاش کنند، البته آنان را به راه‏هاي خويش هدايت مي‏نماييم. همچنان که کِشت و آبياري و مانند اين‏ها وظيفه بندگان است، چون تحت قدرت و در اختيار آن‏ها مي‏باشد، و رويانيدن و پرورانيدن و از آفت‏ها دور نگهداشتن، تا آن‏که به نتيجه برسد و مقصود حاصل گردد، بر خداوند است، چون از قدرت بندگان بيرون است، ولي برعهده آن‏ها است که دعا کنند و درخواست نمايند که نتيجه مقصود به دست آيد. و همين‏طور شناخت و معرفت امام‏عليه السلام وسايل و اسبابي دارد، که خداي تعالي آن‏ها را براي بندگانش فراهم ساخته و در توان آنان هست، مانند: دقّت کردن و بررسي معجزات و اخلاق آن حضرت‏عليه السلام و مطالعه اخبار امامان پيشين در مورد او، ويژگي‏هاي او و طولاني شدن غيبتش و آنچه در فرمان غيبت او بر مؤمنين مي‏رسد و شؤوني که خداي تعالي به آن جناب اختصاص داده و دلايلي که بر او دلالت دارند و امور ديگر، که بر بندگان خدا لازم است با وسايل ياد شده و مانند اين‏ها در تحصيل معرفت آن حضرت سعي کنند و همّت گمارند، ولي چون معرفت از ساخته‏هاي خداي - عزّوجلّ - است، به حکم عقل و نقل بر آنان واجب و مؤکّد است که دعا کنند و معرفتش را از درگاه خداوند تعالي مسألت نمايند، (که آنچه خداوند از [درهاي] رحمت بر مردم بگشايد هيچ کس نتواند آن را بربندد و هر آنچه او ببندد، کسي را ياراي گشودنش نيست). [11]

    پی نوشت:
    [1] اصول کافي، 185:1.
    [2] اصول کافي، 185:1.
    [3] اصول کافي، 185:1.
    [4] سوره تغابن، آيه 8.
    [5] اصول کافي، 194:1.
    [6] سوره غافر، آيه 60.
    [7] سوره نساء، آيه 32.
    [8] سوره قصص، آيه 56.
    [9] اصول کافي، 163:2.
    [10] سوره عنکبوت، آيه 69.
    [11] سوره فاطر، آيه 2.
    منابع:
    سید محمد تقی موسوی اصفهانی,مترجم:سید مهدی حائری قزوینی، مکیال المکارم، انتشارات بدر، ج2، ص255



    ادامه دارد...

  6. #15
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وظیفه شانزدهم: گریستن در فراق امام عصر


    و امّا آنچه بر فضيلت گريستن در فراق آن حضرت‏عليه السلام و به خاطر محنت ‏هايي که بر آن جناب وارد مي‏گردد و به طور خاصّ دلالت مي‏کند، رواياتي است از جمله در کافي و غيبت نعماني [1] و کمال الدين از مفضل، از امام صادق‏ عليه السلام آمده است. عبارت حديث در کافي چنين است: مفضّل بن عمر گفت: شنيدم حضرت ابوعبد اللَّه امام صادق ‏عليه السلام مي‏فرمود: مبادا دم برآوريد، همانا به خدا سوگند! امامتان سالياني از روزگار غايب خواهد ماند و شما در امتحان سخت واقع مي‏شويد، تا آن‏جا که درباره او سخنان مختلف گفته مي‏شود: مرده، کشته شده، هلاگ گرديده، به کدام درّه رفته؟! و هر آينه ديدگان مؤمنين بر او گريان خواهد بود و در امواج حوادث واژگون خواهيد شد، همچنان‏که کشتي‏ها در امواج دريا واژگون مي‏شوند، پس نجات نخواهد يافت مگر کسي که خداوند پيمان از او گرفته و ايمان در دلش ثبت گرديده و به روحي از سوي خويش تأييدش فرموده باشد، دوازده پرچم اشتباه‏انگيز افراشته خواهد شد، که دانسته نمي‏شود کدام به کدام است. راوي گويد: پس گريه کردم و گفتم: پس چه بايد کرد؟ آن حضرت به خورشيد که به ايوان تابيده بود، نگاهي افکند و فرمود: اي اباعبد اللَّه! اين آفتاب را مي‏بيني؟! گفتم: آري. فرمود: به خدا سوگند! امر ما از آفتاب روشن‏تر است. [2] .
    و در کتاب غيبت نعماني از مفضّل روايت آمده که گفت: شنيدم شيخ - يعني حضرت ابي‏ عبد اللَّه امام صادق‏ عليه السلام - مي‏فرمود: مبادا تغيير يابيد [دم برآوريد] همانا به خدا سوگند! امام شما مدّتي از روزگارتان غايب خواهد گشت و يادش خاموش خواهد ماند، تا اين‏که گفته مي‏شود: مرده، هلاک شده، به کدام درّه رفته؟! و البته ديدگان مؤمنين بر او گريان خواهد شد.... [3] .

    و در کمال الدين به سند خود از مفضّل از حضرت ابي عبد اللَّه امام صادق‏ عليه السلام آورده که گويد: شنيدم آن حضرت‏ عليه السلام مي‏فرمود: مبادا دم بزنيد، همانا به خدا سوگند! امام شما سالياني از دورانتان غايب خواهد ماند و آزمايش خواهيد شد، تا جايي که گفته مي‏شود: مرده، يا هلاک گرديده، به کدام وادي رهسپار شده؟! و به درستي که ديدگان مؤمنين بر او اشکبار خواهد گشت و [در امواج فتنه ‏ها] واژگون خواهيد شد، همان‏طور که کشتي‏ها در امواج دريا واژگون مي‏گردند. و نجات نمي‏يابد مگر کسي که خداوند پيمان از او گرفته و ايمان در دلش نوشته و با روحي از جانب خويش تأييدش فرموده باشد.... [4] .
    و شيخ طوسي در کتاب غيبت به سند خود، از مفضّل آورده که گفت: شنيدم حضرت ابي عبد اللَّه امام صادق‏ عليه السلام مي‏فرمود: مبادا دم برآوريد، همانا به خدا سوگند! امام شما سال‏هايي از دورانتان را غايب خواهد ماند و ياد او خاموش مي‏گردد، تا آن‏جا که گفته مي‏شود: مرده، کشته شده، (هلاک گشته) به کدام وادي رفته؟! البته ديدگان مؤمنين بر او گريان خواهد گشت و واژگون خواهيد شد، همچنان‏که کشتي‏ها بر اثر امواج دريا واژگون مي‏گردند، پس نجات نخواهد يافت مگر کسي که خداوند پيمان از او گرفته و ايمان در دلش ثبت نموده و به روحي از سوي خود تأييدش فرموده است.... [5] .
    مي‏گويم: بنگريد و تأمل کنيد که چگونه امام‏ عليه السلام گريستن بر فراق مولايمان را نشانه ايمان قرار داده و بر چيزي که وجدان آن را انکار نمي‏دارد، بلکه درست گواه بر آن است، دلالت فرموده است، زيرا که گريه کردن بر آن حضرت، دليل معرفت و نشانه محبّت قلبي مي‏باشد که بخشي از ايمان، بلکه نزد اهل يقين حقيقت آن است. معرفت و محبت، صاحب ايمان را بر گريستن در فراق مولايمان صاحب الزمان‏ عليه السلام و محنت‏ ها و اندوه‏هايي که بر آن جناب وارد مي‏شود، برمي‏انگيزاند و چه خوش گفته‏اند به زبان عربي:
    قَلْبِي إِلَيْکَ مِنَ الأَشْواقِ مُحْتَرِقٌ
    وَدَمْعُ عَيْنِي مِنَ الآماقِ مُنْدَفِقٌ
    اَلشَّوْقُ يُحْرِقُنِي وَالدَّمْعُ يُغْرِقُنِي
    فَهَلْ رَأَيْتَ غَرِيقاً وَهُوَ مُحْتَرِقٌ؟
    ترجمه [به نظم آوردم]:
    دل ز شوق ديدنت سوزد چو عود
    از فراقت ديده گريد همچو رود
    غرقه در سيلاب اشک و دل کباب
    کس غريقي شعله‏ور کي ديده بود؟!
    آتش عشق تو چون در سر فتاد
    تاب از دل؛ خواب از چشمم ربود
    و در فارسي گفته ‏اند: گواه عاشق صادق در آستين باشد. و از همين روي مي‏بينيد محبّ صادق و دوست واقعي هر قدر معرفت و محبتش نسبت به محبوب فزون‏تر باشد، گريه‏اش نيز بيشتر و فزون‏تر و پيوسته‏ تر است.
    و رئيس محدّثين شيخ صدوق ‏رحمه الله در کتاب کمال الدين [6] به سند خود، از سدير صيرفي روايت کرده که گفت: من و مفضل بن عمر و ابوبصير و ابان بن تغلب بر مولايمان حضرت ابي عبد اللَّه صادق‏ عليه السلام وارد شديم، که ديديم آن حضرت بر روي خاک نشسته و جُبّه خيبري طوق ‏دار بي‏يقه‏ اي که آستين‏هايش کوتاه بود، پوشيده (=مصيبت ديدگان در آن زمان، چنين جامه‏اي مي‏پوشيدند) و همچون کسي که فرزند از دست داده و جگرش سوخته باشد، مي‏گريد. حزن و اندوه چهره‏اش را فرا گرفته و رنگش را تغيير داده و اشک چشمش را پر کرده بود، مي‏فرمود: اي سرور من! دوري تو، خواب از چشمم برده و زمين را بر من تنگ نموده و راحتي از دلم ربوده است. سرورم! غيبت تو، مصيبتم را به اندوه‏هاي ابدي پيوسته و يکي بعد از ديگري را از ما مي‏ربايد، که جمعيت و افراد را به سوي فنا مي‏کشاند و از جهت مصيبت‏هاي گذشته و بليّات پيشين، اشکي از چشمم جاري نشود و ناله‏اي از سينه‏ام سر نکشد، مگر اين‏که در برابر چشمم محنت‏هايي مجسم مي‏گردد، که از آن‏ها بزرگ‏تر و هولناک‏تر و سخت‏تر است و حوادثي که با خشم تو درهم آميخته و وارداتش با سخط تو عجين گشته است.
    سدير گويد: از آن مصيبت سخت و پديده بسيار بزرگ، عقل‏هايمان پريد و دل‏هايمان چاک چاک گرديد و چنين پنداشتيم که آن حالت، نشانه واقعه کوبنده و يا مصيبتي از مصايب زمان است، که بر آن جناب روي آورده است. عرض کرديم: خداوند ديدگانت را نگرياند، اي زاده بهترين مردم! از کدامين پيش‏آمد اشکت روان و گريه‏ات همچون باران است؟! و چه حالتي سبب شده که چنين در ماتم و سوگ بنشينيد؟!

  7. #16
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    امام صادق‏ عليه السلام آهي برکشيد که بر اثر آن درونش برآمد و پريشاني‏اش بيشتر شد و فرمود: واي بر شما! صبح امروز من در کتاب جفر نگريستم و آن کتابي است مشتمل بر علم مرگ‏ها و بلاها و مصيبت‏ها و علم آنچه بوده و خواهد بود تا روز قيامت، که خداوند آن را به محمد و امامان پس از اوعليهم السلام اختصاص داده است. در اين کتاب ولادت و غيبت و به درازا کشيدن و طول عمر غايب (قائم)مان و گرفتاري مؤمنين در آن زمان و شک و ترديدهايي که بر اثر طولاني شدن غيبت او برايشان پديد مي‏آيد و بيشترشان از دين برمي‏گردند و رشته اسلام را که خداوند - جلّ ذکره - مي‏فرمايد: «وَکُلَّ إِنْسانٍ أَلْزَمْناهُ طآئِرَهُ فِي عُنُقِهِ»؛ [7] و رشته عمل هر انسان را دور گردنش قرار داديم، يعني: ولايت را از گردن بيرون مي‏افکنند، تأمّل نمودم، لذا رقّت کردم و اندوه‏ها بر من مستولي گشت. عرض کرديم: اي زاده رسول خدا! با سهيم کردن ما در شناختن قسمتي از آنچه درباره آن مي‏دانيد، مشرّف و گراميمان بداريد. فرمود: خداوند - تبارک و تعالي - سه جرياني که در مورد سه تن از رسولان روي داده است، در مورد قائم ما پيش خواهد آورد؛ ولادت او را بسان ولادت موسي و غيبتش را همچون غيبت عيسي و به درازا کشيدنش را همانند به درازا کشيدن جريان نوح تقدير فرموده و پس از آن، عمر بنده صالح - يعني خضرعليه السلام - را نشانه و دليلي بر طول عمر او قرار داده است. عرضه داشتيم: اي زاده رسول خدا! از حقايق اين معاني براي ما پرده برداريد. فرمود: امّا ولادت موسي‏ عليه السلام؛ چنين بود که چون فرعون مطلع گشت که برافتادن حکومتش بر دست اوست، دستور داد کاهنان نزدش حاضر شوند و آنان فرعون را به نژاد او راهنمايي کردند و از بني اسراييل است و پيوسته فرعون زيردستان خود را دستور مي‏داد شکم زنان باردار از بني اسراييل را پاره کنند، تا آن‏جا که در تعقيب او، بيست و چند هزار نوزاد را به قتل رسانيد، ولي نتوانست به کشتن موسي دست يابد، چون خداي - تبارک و تعالي - او را حفظ کرد. همين‏طور بني اميه و بني عباس چون مطلع شدند که از بين رفتن حکومت آن‏ها و نابودي امرا و ستمکاران بر دست قائم از ما خواهد بود، با ما به دشمني پرداختند و شمشيرهاي خود را در جهت کشتن آل رسول‏ عليهم السلام و برافکندن نسل او به کار گرفتند، به طمع اين‏که به کشتن قائم‏ عليه السلام دست يابند، ولي خداي - عزّوجلّ - ابا دارد که امر خويش را در دسترس يکي از ستمگران بگذارد تا اين‏که نور خود را به کمال رساند، هرچند که مشرکين را ناخوش آيد. و امّا غيبت عيسي‏ عليه السلام؛ البته يهود و نصاري متّفق شدند که او کشته شده است و خداوند - جلّ ذکره - با فرموده خويش که: «وَما قَتَلُوهُ وَما صَلَبُوهُ وَلکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ»؛ [8] و او را نکشتند و به دار نزدند، ولي مطلب بر آنان مُشتبه شد. آن‏ها را تکذيب فرمود. غيبت قائم نيز همين‏طور است که امّت به خاطر طولاني شدنش، آن را انکار خواهد کرد، پس بعضي از روي ناآگاهي خواهند گفت: هنوز متولد نشده. و گروهي خواهند گفت: او متولد شده و از دنيا رفته. و گوينده‏اي که کافر شود، به اين‏که مدّعي گردد: امام يازدهم عقيم بوده. و ديگري از دين بيرون رفته، که سيزده تن و بيشتر را امام خواهد شمرد. و قايل ديگري خداي - عزّوجلّ - را معصيت کند، که بگويد: روح قائم‏عليه السلام در کالبد ديگري سخن مي‏گويد.... و امّا ديرکرد نوح‏ عليه السلام اين است که: چون فرود آمدن عذاب از سوي آسمان را براي قومش درخواست کرد، خداوند - تبارک و تعالي - جبرئيل روح الامين را با هفت هسته خرما فرو فرستاد، پس جبرئيل گفت: اي پيغمبر خدا! خداوند - تبارک و تعالي - به تو مي‏فرمايد: اينان مخلوق و بندگان من هستند و من ايشان را با صاعقه ‏اي از صاعقه‏ هايم نابود نمي‏سازم، مگر بعد از آن‏که دعوت آنان تأکيد شود و به حجّت ملزم گردند، بنابراين باز هم تلاشت را در دعوت کردن قوم خود تکرار کن، که من بر اين کار، تو را پاداش خواهم داد، پس اين هسته‏ ها را در زمين غرس بنماي که در روييدن و رشد و به حاصل رسيدن آن‏ها، هنگامي که ثمر دهند، براي تو گشايش خلاص خواهد بود و به اين مطلب پيروان مؤمنت را مژده بده. هنگامي که بعد از مدّتي طولاني درخت‏ها روييد و تنومند شد و ساق‏هاي آن‏ها قوّت يافت و شاخه‏هاي فراوان از آن‏ها برآمد و خرماها زرد و سرخ شد، نوح‏ عليه السلام از خداوند - سبحانه و تعالي - درخواست کرد که وعده‏اش را عملي سازد، پس خداوند - تبارک و تعالي - به او امر فرمود که از هسته ‏هاي آن درخت‏ها برگيرد و غرس نمايد و صبر و تلاش را از سر گيرد و دليل حجّت را بر آنان مؤکّد سازد، نوح‏ عليه السلام اين فرمان را به گروه‏هايي که به وي ايمان آورده بودند، خبر داد، پس سيصد تن از آنان از دين برگشتند و مرتدّ شدند و گفتند: اگر آنچه نوح ادّعا مي‏کند راست بود، در وعده پروردگارش تخلّفي پيش نمي‏آمد. سپس خداوند - تبارک و تعالي - هر بار دستور مي‏داد که هسته‏ها را دوباره بکارد، تا هفت نوبت. و هر بار گروهي از مؤمنين از وي روي بر مي‏تافتند، تا اين‏که هفتاد و اندي با او ماندند، پس خداوند - تبارک و تعالي - در آن هنگام به او وحي فرستاد و فرمود: اي نوح! اکنون صبح روشن پرده از روي شام تاريک برگرفت، که حقّ محض و خالص عيان گشت و ايمان از ناخالصي جدا شد، به اين‏که هر کس طينتش پليد بود، مرتدّ گرديد، اگر من کافران را هلاک مي‏کردم و کساني که به تو ايمان آورده بودند و به تدريج مرتدّ شدند را باقي مي‏گذاشتم، وعده پيشينم را درباره مؤمناني که خالصانه توحيد را پذيرفته و به رشته نبوت تو چنگ زده‏اند، به راستي انجام نداده بودم، به اين‏که آنان را در زمين جانشين سازم و دينشان را برايشان تسلّط دهم و ترسشان را به امنيت بدل کنم، تا عبادت برايم به سبب بيرون رفتن شک از دل‏هاي آنان خالص شود و چطور ممکن است جانشيني و تسلّط و جايگزين شدن امنيت به جاي ترس از ناحيه من انجام گردد، با اين‏که مي‏دانستم کساني که مرتدّ شدند، يقينشان ضعيف و سرشتشان پليد و باطنشان بد است، که اين‏ها آثار نفاق و پيدايش گمراهي است. و اگر آن‏ها حکومتي را که هنگام استخلاف به مؤمنين داده شد، وقتي دشمنانشان را هلاک کردم، احساس مي‏نمودند و بوي آن به مشامشان مي‏رسيد، به آن سخت مي‏آويختند و نفاق باطني آن‏ها شديدتر و رشته‏ هاي گمراهي در رياست‏ خواهي و انحصار امر و نهي به خود با آنان جنگ مي‏کردند. و چگونه مي‏شود تسلّط و اقتدار دين و رواج امر مؤمنين فراهم آيد، با اين‏که فتنه‏ ها برانگيخته و جنگ‏ها برپا باشد؟! نه [چنين چيزي نمي‏شد] (و کشتي را با نظارت و وحي ما بساز). [9] .
    امام صادق‏ عليه السلام فرمود: و همين‏طور قائم ‏عليه السلام که دوران غيبتش امتداد مي‏يابد، تا اين‏که حق به‏ طور يک‏دست آشکار گردد و ايمان از ناصافي به درآيد و خالص شود، به اين‏که هرکس سرشتش پليد است، از شيعياني که بيم آن مي‏رود که هرگاه احساس کنند در زمان حضرت قائم ‏عليه السلام جانشيني و تسلّط و امنيت خواهد بود، نفاق مي‏ورزند، چنين افرادي مرتدّ شوند. مفضّل عرضه داشت: يابن رسول اللَّه! اين ناصبيان چنين پندارند که اين آيه [10] درباره ابوبکر و عمر و عثمان و علي‏ عليه السلام نازل شده؟! امام صادق‏ عليه السلام فرمود: خداوند دل‏هاي ناصبيان را هدايت نکند، کي آن ديني که خدا و رسول او پسنديده‏اند، تسلّط يافت، به اين‏که ترديد از سينه‏ هايشان رخت بربسته باشد؟! يا در دوران علي‏ عليه السلام نيز، با وجود مرتدّ شدن مسلمانان و فتنه ‏هايي که در آن دوران برمي‏خاست و جنگ‏هايي که ميان آن‏ها با کافران شعله مي‏گرفت. سپس امام صادق‏ عليه السلام اين آيه را تلاوت کرد: «حَتّي إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جآةَهُمْ نَصْرُنا»؛ [11] تا آن هنگام که رسولان مأيوس گشتند و گمان بردند که تکذيب شده‏اند، ياري ما آنان را فرا رسيد. و امّا بنده صالح خضرعليه السلام را خداوند - تبارک و تعالي - عمر طولاني عنايت فرمود، نه از جهت نبوّتي که برايش تقدير کرده باشد، يا کتابي که بر او فرستد، يا شريعتي برايش قرار دهد، که آيين پيغمبران پيشين را با آن نسخ نمايد، يا امامتي که بندگانش را به پيروي از آن ملزم سازد و يا طاعتي برايش واجب فرمايد، بلکه خداي تعالي چون در علمش گذشته بود، که عمر قائم‏ عليه السلام در دوران غيبتش طولاني باشد، تا آن‏جا که بندگان او باور نکنند و آن عمر طولاني را انکار نمايند، خداوند عمر بنده صالح (خضر) را بدون سبب طولاني ساخت، مگر به علّت استدلال به وسيله آن، بر عمر قائم ‏عليه السلام و تا اين‏که دليل و برهان معاندين را قطع نمايد، که مردم را بر خداوند حجتي نباشد. [12] و ما تمام اين حديث را آورديم، چون مشتمل بر فايده‏ هاي بسيار و نکته‏ هاي گرانبار بود، که بايد در آن دقت شود.

    پی نوشت:
    [1] غيبت نعماني: 77.
    [2] اصول کافي، 336:1 باب غيبت.
    [3] غيبت نعماني، 77 باب مدح زمان غيبت.
    [4] کمال‏الدين، 347:2 باب 33 ح 35.
    [5] غيبت، 204.
    [6] کمال‏الدين، 352:2 باب 33 ح 50.
    [7] سوره إسراء، آيه 13.
    [8] سوره نساء، آيه 157.
    [9] سوره هود، آيه 37.
    [10] منظور آيه شريفه: «وَعَدَ اللَّه الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأَرْضِ کَما اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ». سوره نور، آيه 55.
    [11] سوره يوسف، آيه 110.
    [12] بحارالانوار، 219:51، ح 9.
    منابع:
    سید محمد تقی موسوی اصفهانی,مترجم:سید مهدی حائری قزوینی، مکیال المکارم، انتشارات بدر، ج2، ص249

  8. #17
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    جوانيِ اصحاب امام عليه السّلام


    خداي متعال طرح جديد جهان را به دست تواناي حضرت بقيّه الله الاعظم اروحنا فداه در سراسر گيتي بپا مي دارد. و بار اين مسووليّت را بر دوش جواناني سعادتمند قرار مي دهد كه به ياري كردن حجّت خدا ممتاز گشته اند، زيرا قدرت تحوّل پذيريِ جوانان بيشتر از پيران، و فرمانبري آنان نسبت به فرامين الهي افزون تر، و پاي بندي ايشان به متاع اندك دنيا كمتر است.
    از اميرمومنان عليه السّلام نقل شده كه فرمودند:
    «أصحابُ الْمَهْدِيِّ شَبَابٌ لَا كُهُولَ فِيهِمْ إِلَّا مِثْلَ كُحْلِ الْعَيْنِ وَ الْمِلْحِ فِي الزَّادِ وَ أَقَلُّ الزَّادِ الْمِلْحُ.»
    یاران مهدی علیه السلام، همه جوان هستند، و در میان آنان پیر نیست، مپر به اندازۀ سرمۀ در چشم و نمک در توشه. و کمترین توشه، نمک است.

    آن پيرِ كهن هزار و صد و شصت و اندي ساله در طلعت نو و چهره اي جوان ظهور مي كند، و گِرْد و جود او را جوانان مي گيرند، و دنياي پير فرسوده را جوان مي كنند.
    اي چرخ كهن به طلعت نو از روي تو خور گرفته پرتو بندي به كمند تـو مِـجَـرَّه نعلـي ز سـمند تـو مـه نـو اي بندة درگه تو شـاهـان وي چاكر درگه تو خسرو چرخ ار نه به كام تو زند دور گـامي بـزن و بـه بام او شـو
    منابع:
    کمال هستی در عصر ظهور، مؤلف: محمدباقر علم الهدی، مترجم: دکتر جلال برنجیان، نشر سنبله، ص85

  9. #18
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مجالس حضرت


    حضور یافتن و نشستن در مجالس که فضایل و مناقب حضرت مهدی (ع) و آنچه مربوط به او است در آن ها یاد می شود، از تکالیف بندگان در عصر غیبت است. پیامبر (ص) فرمود: «در باغ های بهشت بگردید.» عرضه داشتند: ای رسول خدا! باغ های بهشت چیست؟ فرمود: «مجالس ذکر...»[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] از امام رضا (ع) نیز روایت شده که «هر کس در مجلسی بنشیند که امر ما در آن زنده می گردد، دلش نخواهد مرد، روزی که دل ها می میرند» [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]نیز برپا نمودن مجالسی که مولایمان صاحب الزمان (ع) در آن ها یاد شود و فضائل آن حضرت در آن ها ترویج و منتشر گردد و در آن مجالس برای آن جناب دعا شود، از تکالیف عصر غیبت است که این کار، در حقیقت ترویج دین خدا و نصرت ولی الله است.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] مکیال المکارم، ج 2، ص 238
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] بحارالانوار، ج 44، ص 278
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] مکیال المکارم، ج 2، ص 241 (ترجمه سید مهدی حائری قزوینی)

    منابع:
    موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص613

  10. #19
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    گریه کردن برای حضرت


    یکی از وظایف مؤمنان، گریه کردن در فراق آن حضرت و یا بر آن چه از مصیبت ها و ناملایمات به ایشان رسیده است، می باشد. امام صادق (ع) فرمود: «هر کس ما را یاد کند، اگر از چشم او به اندازه بال پشه ای اشک بیرون آید، خداوند گناهان او را می آمرزد، هر چند به اندازه کف دریا باشد.» [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]سُدیر صِیرَفی می گوید: با بعضی اصحاب بر امام صادق (ع) وارد شدیم. دیدیم بر روی خاک نشسته و همچون کسی که فرزند خود را از دست داده و جگرش سوخته باشد، می گریست و می گفت: «ای آقای من! غیبت تو، خواب را از من گرفته و زمین را بر من تنگ کرده است...» سُدیر می گوید: از این حالتِ حضرت، ناراحت شدیم و عرض کردیم: خداوند دیدگانت را نگریاند! چه حالتی سبب شده که چنین درماتم بنشینید؟ حضرت آهی کشید و فرمود: غیبت امام زمان (ع). [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    از دیگر تکالیف مؤمنان، گریاندن دیگران بر فراق آن حضرت یا بر شداید وارده بر آن حضرت است. از امام صادق (ع) روایت شده است: هر کس [بر مصیبت اهل بیت] گریه کند و یا کسی را بگریاند، بهشت برای او است و هر کس نیز تباکی خود را شبیه گریه کنندگان سازد – نماید، بهشت برای او است. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]




    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] بحارالانوار، ج 44، ص 278
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] کمال الدین، ج 2، ص 352؛ بحارالانوار، ج 51، ص 219
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] لهوف، ص 11؛ بحارالانوار، ج 44، ص 288

    منابع:
    موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص601

  11. #20
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    صله با حضرت


    از وظایف مؤمن منتظر، صله با آن حضرت به وسیله مال و دارایی دنیا است. منظور از صله در این جا، عطا و بخششی است که فرد، برای جلب توجهات معنوی امام (ع) تقدیم می کند و همان هدیه است که صرفاً جهت خشنودی و سرور امام (ع) اهدا می شود. هر کس به اندازه توانایی و امکانات خود، مقداری از مال و دارایی خود را به آن حضرت اختصاص می دهد و به او اهدا می کند. در زمان ظهور آن حضرت، این مال به خود حضرت تقدیم می گردد، اما در عصر غیبت، صله امام (ع) باید در اموری که مرضی آن حضرت است به کار گرفته شود. (البته به قصد و نیت صله آن حضرت) مثلاً آن مال صرف چاپ کتب ارزنده یا صرف مجالس و محافل ذکر و یاد آن حضرت گردد. امام صادق (ع) می فرماید: «یک درهم که با آن، با امام (ع) صله می شود، بهتر است از دو میلیون درهم که در سایر کارهای نیک، جز صله امام صرف می شود.» [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] و امام کاظم (ع) می فرمایند: «هر کس نمی تواند با ما صله نماید، پس با دوستان صالح ما صله کند که ثواب صله برای او نوشته می شود.»[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] کافی، ج 1، ص 538
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] کامل الزیارات، ص 319

    منابع:
    موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص455

صفحه 2 از 12 نخستنخست 1234567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 80
    آخرين نوشته: 20-09-2015, 09:56
  2. لطفا دیگر نگویید «مرگ بر آمریکا» !
    توسط گلنرگس در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 35
    آخرين نوشته: 10-05-2015, 09:58
  3. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 12-11-2013, 15:28
  4. همه چیز درباره اهالی جماران+عکس
    توسط محب المهدي (عج) در انجمن مقالات
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-10-2013, 11:06
  5. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 25-06-2013, 12:04

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه