صفحه 4 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 31 به 40 از 118

موضوع: وظایف شیعه و خدمتگذاری امام عصر

  1. #31
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى

    نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى


    عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحب الامر(ع)، باعث شده است که در طول هزار و اندى سال که از غیبت کبرى مى گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى که داشته اند، از منظرى خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستى تلقى کند.
    در این میان جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنى با طرح موضوع خلیفة الله و انسان کامل و همچنین نقشى که حجت الهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه ها غفلت ورزیدند.
    گروهى دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشى که آن حضرت به عنوان امام و پیشواى مردم به عهده دارند هیچگونه مسؤولیتى را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که براى فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
    عده اى هم ضمن توجه به جنبه فرا طبیعى و طبیعى وجود مقدس حضرت حجت(ع)، تمام هم و غم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود رااین دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
    اما در این میان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى که بدانها اشاره شد به طرح معناى درست انتظار پرداخته و در صدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه هم مساله خلافت الهى انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده و هم وظیفه اى که مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
    شاید بتوان امام راحل امت ، رضوان الله تعالى علیه، را به عنوان درخشان ترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. ایشان با صراحت به نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى که از مساله انتظار فرج وجود دارد پرداخته و دیدگاه خاص خود را در این زمینه چنین مطرح ساختند:
    «البته این پر کردن دنیا رااز عدالت، این را ما نمى توانیم بکنیم، اگر مى توانستیم مى کردیم. اما، چون نمى توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. قرآن و ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمى توانیم بکنیم ، چون نمى توانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را ، فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم ، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت(ع) ... » (1)
    در جائى دیگر نیز ایشان درباره مفهوم «انتظار فرج » مى فرمایند:
    «انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیداکند. و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه شود.» (2)
    براى روشن شدن بیشتر دیدگاه اخیر، در این مقاله، در ضمن سه گفتار روایات مربوط به «انتظار موعود» را مورد بررسى قرار مى دهیم تا روشن شود که:
    1- انتظار چه ضرورتى دارد؟
    2- فضیلت آن چیست؟
    3- چه وظایفى در عصر غیبت بر عهده منتظران است؟
    وجوب انتظار
    در تفکر شیعى انتظار موعود، با خصوصیاتى که در این تفکر براى آن برشمرده شده ، به عنوان یک اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده و در بسیارى از روایات شیعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد:، تصریح شده است. که از جمله مى توان به روایات زیر اشاره کرد:
    1- محمدبن ابراهیم نعمانى در کتاب «غیبت » به سند خود ازابوبصیر روایت کرده است که روزى امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند:
    «الا اخبرکم بما لا یقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى ، فقال: شهادة ان لااله الاالله ، و ان محمدا عبده و [رسوله]، و الاقرار بما امرالله ، والولایة لنا، والبرائة من اعدائنا - یعنى الائمة خاصة - والتسلیم لهم، والورع، والاجتهاد، والطمانینة ، والانتظار للقائم،(ع)» (3)
    «آیا شمارا خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هیچ عملى را جز به آن از بندگان نمى پذیرد؟ گفتم: چرا، فرمود: گواهى دادن به اینکه هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و اینکه محمد(ص) بنده و فرستاده او است ، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان - یعنى خصوص امامان - و تسلیم شدن به آنان ، و پرهیزکارى و اجتهاد و اطمینان و انتظار قائم(ع)»
    2- ثقة الاسلام کلینى در اصول کافى به سند خود از اسماعیل جعفر روایت مى کند که روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر(ع) ، وارد شد و صفحه اى در دست داشت. حضرت باقر(ع)، به او فرمود:
    «هذه صحیفة مخاصم سال عن الدین الذى یقبل فیه العمل .فقال: رحمک الله ، هذاالذى ارید، فقال ابوجعفر(ع): شهادة ان لااله الاالله. وحده لا شریک له ، و ان محمدا عبده و رسوله و تقر بما جاء من عندالله و الولایة لنااهل البیت، والبرائة من عدونا، والتسلیم لامرنا، والورع ، والتواضع و انتظار قائمنا، فان لنا دولة ، اذا شاءالله جاءبها». (4)
    این نوشته مناظره کننده اى است که پرسش دارد از دینى که عمل در آن مورد قبول است . آن مرد عرض کرد: حمت خداوند بر تو باد همین راخواسته ام. پس حضرت ابوجعفر باقر(ع) ، فرمود: گواهى دادن به اینکه خدا یکى است و هیچ شریکى براى او وجود ندارد، و این که محمد بنده و رسول او است، و این که اقرار کنى به آنچه از سوى خداوند آمده ، و ولایت ما خاندان و بیزارى از دشمنان ، و تسلیم به امر ما، و پرهیزکارى و فروتنى ، و انتظار قائم ما ، که ما را دولتى است که هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد».
    3- شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین » به سند خود از عبدالعظیم حسنى روایت مى کند که:
    «روزى بر آقایم محمدبن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن ابى طالب:، وارد شدم و مى خواستم که درباره قائم از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدى است یا غیر او پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود»:
    «یا اباالقاسم ،ان القائم منا هوالمهدى الذى یجب ان ینتظر فى غیبتة و یطاع فى ظهوره، و هو الثالث من ولدى ». (5)
    «اى ابوالقاسم بدرستى که قائم از ماست و او است مهدى که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد، و او سومین [امام] از فرزندان من است ».
    روایات بالا و بسیارى روایات دیگر - که در این مجال فرصت طرح آنها نیست - همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غیبت دلالت مى کند، اما حال باید دید که انتظار که این همه بر آن تاکید شده و یکى از شرایط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مى شود - چه فضیلتى دارد و شخص منتظر چه وظایفى بر عهده دارد.


    فضیلت انتظار

    در روایات وارد شده از ائمه معصومین(ع)، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده که گاه انسان را به تعجب وامى دارد که چگونه ممکن است عملى که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از این چنین فضیلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفى که براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر این فضیلت را روشن مى سازد.
    در اینجا به پاره اى از فضائلى که براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقیة الله الاعظم بر شمرده شده اشاره مى کنیم: 1- مرحوم صدوق در کتاب «کمال الدین » از امام صادق(ع) ، روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، - که بر آنها درود باد - فرمود:
    «المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیل الله » (6)
    «منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد»
    2- در همان کتاب به نقل از امام صادق ،(ع) ، روایت دیگرى به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده
    «طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئک اولیاءالله الذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون » (7)
    «خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسى برایشان هست و نه اندوهگین شوند».
    3- مرحوم مجلسى در کتاب «بحارالانوار» به سند خود از امیرالمؤمنین،(ع) ، نقل مى کند که آن حضرت فرمودند:
    «انتظرواالفرج و لاتیاسوا من روح الله فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظارالفرج » (8)
    «منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید. بدرستى که خوشایندترین اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است ».
    4- همچنین مرحوم مجلسى روایت دیگرى را به سند خود از فیض بن مختار نقل مى کند که در آن امام صادق،(ع) مى فرمایند:
    «من مات منکم و هو منتظر لهذاالامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه ، قال: ثم مکث هنیئة ، ثم قال: لا بل کم قارع معه بسیفه، ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسول الله(ص)» (9)
    «هر کس از شما بمیرد در حالیکه منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم(ع) در خیمه اش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظه اى درنگ کرده ، آنگاه فرمود: نه ، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون کسى است که در رکاب رسول خدا(ص)، شهید شده باشد.»


  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #32
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وظایف منتظران

    در اینکه شیعیان در دوران غیبت چه وظایفى بر عهده دارند سخنهاى بسیارى گفته شده است و حتى در بعضى از کتابها، تا هشتاد وظیفه براى منتظران قدوم خاتم اوصیاء، حضرت بقیة الله، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است. (10)
    اما، از آنجا که تبیین همه وظایفى که شیعیان در عصر غیبت بر عهده دارند در محدوده یک مقاله نمى گنجد، ما در اینجا به تناسب عنوان مقاله، تنها به بیان آن دسته از وظایف مى پردازیم ، که توجه به آنها مى تواند در رشد و بالندگى و پویایى جامعه اسلامى مؤثر باشد:

    1- شناخت حجت خدا و امام عصر (عج)
    اولین و مهمترین وظیفه اى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومین(ع)، نقل شده ، آمده است که:
    «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » (11)
    «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد،به مرگ جاهلى مرده است ».
    جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان، با طرح موضوع خلیقة الله و انسان کامل و ... تنها به جنبه فراطبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه ها غلفت ورزیده اند.
    و در روایت دیگرى که مرحوم کلینى به سند صحیح از فضیل بن یسار نقل مى کند آمده است که:
    «سمعت اباجعفر(ع)، یقول: من مات و لیس له امام فمیته میتة جاهلیة، و من مات و هو عارف لامامه لم یضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم فى فسطاطه.» (12)
    «شنیدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر) ،علیه السلام، مى فرمود: هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش افتادن و یا تاخیر این امر (دولت ال محمد: او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالیکه امامش را شناخته همچون کسى است که در خیمه قائم،(ع)، با آن حضرت باشد.»
    توجه به مفاد دعاهایى که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تاکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع ناخت حجت خدا رهنمون مى سازد، چنانکه در یکى از دعاهاى معروف و معتبرى که شیخ صدوق آن را در کتاب «کمال الدین » نقل کرده ، مى خوانیم:
    «اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنى نبیک فانک ان لم تعرفنى تبیک لم اعرف حجتک اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى اللهم لاتمتنى میتة جاهلیة و لا تزع قلبى بعد اذ هدیتنى...» (13)
    «بار الها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها!پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من،نشناسانى از دینم گمراه مى گردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را از (حق) پس از آنکه هدایتم فرمودى منحرف مگردان ...»
    مؤلف کتاب ارزشمند «مکیال المکارم فى فوائد الدعا للقائم » مراد و مقصود از «معرفت امام » را، که در روایتهاى یادشده بر آنها تاکید شده بود، چنین توضیح مى دهند: «بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما، که درودها و سلامهاى خداوند برایشان باد، تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هست بشناسیم. به گونه اى که این شناخت سبب درامان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد، و این چنین شناختى جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول ، شناختن شخص امام(ع) ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ویژگیهاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است.» (14)
    البته امر دومى که در کلام یادشده بدان اشاره شده ، در عصر ما از اهمیت بیشترى برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که مى تواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد. زیرا گر کسى بحقیقت به صفات و ویژگیهاى امام عصر (عج) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نیاز خود نسبت به او واقف شود ، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمى شود.
    نکته مهمى که در اینجا باید در نظر داشت این است که شناخت و معرفت حقیقى نسبت به حجت خدا جز با عنایت حضرت حق حاصل نمى شود و همچنانکه ، در دعایى که پیش از این بدان اشاره کردیم ، ملاحظه شد باید از درگاه الهى توفیق شناخت حجتش را درخواست کرد، تا بدین وسیله از گمراهى و سرگردانى نجات یافت. این موضوع را از روایتى که مرحوم کلینى به سند خود از محمد بن حکیم نقل کرده نیز مى توان استفاده کرد، در این روایت آمده است:
    «قال: قلت: لا بى عبدالله (ع) ، المعرفة ،من صنع من هى ؟ قال: من صنع الله ، لیس للعباد فیها صنع ». (15)
    «از ابى عبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسیدم: معرفت ساخته کیست؟ فرمود: از ساخته هاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نیست.»

    2- تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقى
    وظیفه مهم دیگرى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(ع)، نقل مى کند آمده است:
    «من سره ان یکون من اصحاب القائم، فلینتظر ، ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم(ع)، بعده کان له من الاجر مثل الاجر من ادرکه فجدوا و انتظروا، هنیئا لکم ایهاالعصابة المرحومة ». (16)
    «هر کس دوست مى دارد از یاران حضرت قائم(ع) ، باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالیکه منتظر باشد، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(ع) ،بپاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خداوند».
    موضوع تهذیب نفس و دورى گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یکى از وظایف منتظران در عصر غیبت، از چنان اهمیتى برخوردار است که در توقیع شریفى که از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شیخ مفید ، رحمة الله علیه، صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانى که از شیعیان آن حضرت سر مى زند، یکى از اسباب و یا تنها سبب طولانى شدن غیبت و دورى شیعیان از لقاى آن بدر منیر شمرده شده است:
    «فما یحبسنا عنهم الا مایتصل بنا ممانکرهه ، ولانؤثره منهم » (17)
    «... پس تنها چیزى که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده مى دارد، همانا چیزهاى ناخوشایندى است که از ایشان به ما مى رسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نمى رود».

    3- پیوند با مقام ولایت
    حفظ و تقویت پیوند قلبى با امام عصر (عج) و تجدید دایمى عهد و پیمان با آن حضرت یکى دیگر از وظایف مهمى است که هر شیعه منتظر در عصر غیبت بر عهده دارد. بدین معنا که یک منتظر واقعى حضرت حجت(ع)، على رغم غیبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نباید احساس کند که در جامعه رها و بى مسؤولیت رها شده و هیچ تکلیفى نسبت به امام و مقتداى خود ندارد.
    این موضوع در روایات بسیارى مورد تاکید قرار گرفته است که در این مجال به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
    در روایتى که از امام محمد باقر(ع) نقل شده آن حضرت در تفسیر این کلام خداى تعالى: «یا ایهاالذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون » فرمودند:
    «اصبروا على اداءالفرائض و صابرو عدوکم و رابطوا امامکم [المنتظر] (18)
    «بر انجام واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایدارى کنید، و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید».
    همچنین امام صادق ،(ع)، در روایت دیگرى که در تفسیر آیه مزبور وارد شده مى فرمایند:
    «اصبروا على الفرایض، و صابروا على المصائب و رابطوا على الائمة » (19)
    «بر واجبات صبر کنید و یکدیگر را بر مصائب به صبر وادارید و خود را بر پیوند با امامان [و یارى آنها] ملتزم سازید.»
    روایات دیگرى نیز به همین مضمون از امام جعفر صادق و امام موسى کاظم (ع)، وارد شده است که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خوددارى مى کنیم. (20)
    این که مى بینیم در روایتهاى متعددى امامان ما شیعیان خود را به تجدید عهد و بیعت با امام زمان خود سفارش کرده و از آنها خواسته اند که در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهمیت پیوند دائمى شیعیان با مقام عظماى ولایت و حجت خدا دارد.
    یکى از مشهورترین دعاهاى عهد، دعایى است که مرحوم سید بن طاووس آن را در کتاب ارزشمند «مصباح الزائر» به نقل از امام صادق،(ع) ، روایت کرده و در ابتداى آن آمده است که:
    «من دعا بهذا الدعا اربعین صباحا کان من انصار القائم(ع)، و ان مات قبل ظهوره احیاه الله تعالى، حتى یجاهد معه، و یکتب له بعدد کل کلمة منه الف حسنة، و یمحى عنه الف سیئة و ...»
    «هر کس چهل روز این دعا را بخواند از یاوران حضرت قائم،(ع) خواهد بود، و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداى تعالى او را زنده خواهد کرد، تا در رکاب آن جناب جهاد نماید. و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته مى شود، و هزار کار بد از او محو مى گردد.»
    به دلیل اهمیت و اعتبار مضمون این دعاى شریف در اینجا بخشى از آن را نقل مى کنیم:
    بعد از ذکر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنین آمده است:
    «اللهم انى اجدد له فى صبیحة یومى هذا و ماعشت من ایام حیاتى عهدا و عقدا و بیعة له فى عنقى لا احول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فى قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و نواهیه و المحامین عنه و السابقین الى ارادته و المستشهدین بین یدیه ». (21)
    «بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیم، عهد و عقد و بیعتى را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید مى کنم ، که هرگز از آن عهد و بیعت بر نگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا مرا از انصار و یاران آن حضرت و مدافعان از حریم مقدس او، و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال کنندگان دستورات و اوامر و نواهیش ، و حمایت کنندگان از وجود شریفش، و سبقت جویان به سوى خواسته اش و شهید شدگان در رکاب و در حضور حضرتش قرار ده ».
    دقت در عبارتهاى بالا مى تواند تصویرى روشن از مفهوم عهد و پیمان باامام و حجت زمان به ماارائه دهد، عهد و پیمانى ناگسستنى براى یارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
    آیا اگر هر شیعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه، چنین عهد و پیمانى را با امام و مقتداى خود تجدید نماید، هرگز تن به رکود، ذلت و خوارى و ظلم و بى عدالتى خواهد داد؟
    آیا هرگز حاضر خواهد شد که به رضاى مولا و سرور خود بى اعتنایى کند و تن به گناه و معصیت دهد؟ مسلما خیر و بدون هیچ تردیدى اگر در جامعه اى چنین فرهنگى حاکم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند ، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى ، از خودبیگانگى، یاس و نومیدى و انحطاط نخواهد شد. این نکته نیز مسلم است که اگر همه شیعیان با همدلى و همراهى دست بیعت و یارى به سوى مولا و سرور خود دراز کنند و بر نصرت او متفق شوند دیرى نخواهد پایید که فرج مولایشان را درک خواهند کرد و براى همیشه از ظلمها و ذلتها رهایى خواهند یافت. چنانکه در توقیع شریفى که بیش ازاین نیز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:
    «لو ان اشیاعنا، و فقهم الله لطاعته، على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد علیهم لما تاخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا». (22)
    «اگر شیعیان ماکه خداوند آنان را در اطاعتش یارى دهد، در وفاى پیمانى که از ایشان گرفته شده یکدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخیر نمى افتد و سعادت دیدار ما براى آنها با معرفت کامل و راستین نسبت به ما تعجیل مى گردد».

    3- کسب آمادگى براى ظهور حجت حق
    یکى دیگر از وظایفى ، که به تصریح روایات ، در دوران غیبت بر عهده شیعیان و منتظران فرج قائم آل محمد(ص) مى باشد کسب آمادگیهاى نظامى و مهیا کردن تسلیحات مناسب هر عصر براى یارى و نصرت امام غائب مى باشد، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(ع) ، نقل کرده آمده است:
    «لیعدن احدکم لخروج القائم(ع) و لو سهما فان الله تعالى اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسى فى عمره حتى یدرکه [فیکون من اعوانه و انصاره]» (23)
    «هر یک از شما باید که براى خروج حضرت قائم(ع) [سلاحى] مهیا کند. هر یک هر چند که یک تیر باشد، که خداى تعالى هر گاه بداند که کسى چنین نیتى دارد امیدوارم عمرش را طولانى کند تاآنحضرت را درک کند [و از یاران و همراهانش قرار گیرد]».
    در روایت دیگرى مرحوم کلینى به سند خود از امام ابوالحسن [موسى کاظم](ع) نقل مى کند که:
    «،،، من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و یغیظ به عدونا و هو منسوب الینا ادرالله رزقه ، و شرح صدره و بلغه امله و کان عونا ملى حوائجه »
    «... هر کس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگین سازد و او به ما منسوب باشد خداوند (روزیش را فراخ گرداند و شرح صدر به او عطا کند و به آروزیش برساند و یار بر حوائجش باشد».
    همچنین مرحوم کلینى در «روضة کافى » به سند خود از ابوعبدالله جعفى روایتى را نقل مى کند که توجه به مفاد آن بسیار مفید است:
    «قال لى ابوجعفر محمد بن على،(ع): کم الرباط عندکم؟ قلت: اربعون، قال(ع)لکن رباطناالدهر.» (24)
    «حضرت ابوجعفر محمدبن على، امام باقر: به من فرمودند: منتهاى زمان مرابطه نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز ، فرمودند: ولى مرابطه ما مرابطه اى است که همیشه هست ...»
    «مرابطه » چنانکه فقها در کتاب جهاد گفته اند ، این است که شخص مؤمن براى جلوگیرى از هجوم و نفوذ مشرکان و کافران در مرزهاى کشور اسلامى و یا هر موضعى که از آن احتمال بروز حمله اى علیه مسلمانان مى رود، به حال آماده باش و در کمین به سر برد.این عمل در زمان غیبت امام معصوم(ع) ، مستحب بوده و فضیلتهاى بسیارى براى آن بر شمرده شده است ، چنانکه در روایتى که به طریق اهل سنت از رسول گرامى اسلام،(ص) نقل شده آمده است:
    «رباط یوم و لیلة خیر من صیام شهر و قیامه، و ان مات مرابطا جرى علیه عمله و اجرى علیه رزقه و امن من الفتان » (25)
    یک شب نه روز مرابطه (مرزدارى) در راه خدا از اینکه شخص یک ماه روزها روزه باشد و شبها به عبادت قیام نماید ثوابش بیشتر است . پس هر گاه در این راه بمیرد عملى که انجام مى داده بر او جریان خواهد یافت ، و روزیش بر او جارى خواهد شد و از فرشته اى که در قبر مرده ها را امتحان مى کند ایمن خواهد ماند».
    اما در مورد اینکه حداقل و حداکثر زمان مرابطه چه اندازه است باید گفت که: حداقل زمان مرابطه سه روز و حداکثر آن چهل روز است ، زیرا اگر از این مقدار بیشتر شود دیگر برآن صدق مرابطه نکرده و جهاد شمرده مى شود و شخصى هم از ثواب جهادکنندگان برخوردار مى شود.
    علامه مجلسى در شرح این فرمایش امام(ع)، مى فرماید:
    «اى یجب على الشیعة ان یربطوا انفسهم على طاعة امام الحق، و انتظار فرجه،و یتهیاوالنصرته ». (26)
    «بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براى یارى نمودنش مهیا باشند».
    شیخ محمد حسن نجفى نیز در کتاب «جواهرالکلام » در شرح روایت مزبور مى فرماید:
    «و هو محمول على ارادة ترقب الفرج ساعة بعد ساعة کما جائت به النصوص لاالرباط المصطلح » (27)
    «مرابطه در این روایت به معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه روز است، همچنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه ».
    البته شاید بتوان گفت که کلام مرحوم صاحب جواهر نیز در نهایت به همان کلام مرحوم علامه مجلسى بر مى گردد که فرمودند: مرابطه در روایت مزبور به معناى آمادگى و مهیا بودن براى یارى امام منتظر مى باشد. که البته نحوه این آمادگى و مهیا بودن بسته به شرایط زمان و مکان دارد و اگر در بعضى از روایات سخن از آماده کردن اسب و شمشیر براى ظهور ولى امر (عج) به میان آمده، و براى آن فضیلت بسیار برشمرده شده است، به این معنا نیست که اینها موضوعیت دارند، بلکه با قدرى تامل روشن مى شود که ذکر این موارد تنها به عنوان تمثیل و بیان لزوم آمادگى رزمى براى یارى آخرین حجت حق مى باشد، و مسلما در این عصر بر شیعیان لازم است که با مسلح شدن به تجهیزات نظامى روز خود را براى مقابله با دشمنان قائم ال محمد(ع) آماده سازند، و البته در حال حاضر به خاطر وجود حکومت شیعى و حاکمیت فقیه جامع الشرایط بر سرزمین اسلامى این وظیفه در درجه اول بر عهده حکومت اسلامى است که در هر زمان قواى مسلح کشور را در بالاترین حد آمادگى نظامى قرار دهند تابه فضل خدا در هر لحظه که اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشریت (عج) قرار گرفت بتوانند به بهترین نحو در خدمت آن حضرت باشند.


    پى نوشت:
    1- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى ، قدس سره...) ، تهران ، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى ، 1369 ، ج 20 ، ص 198 -199.
    2- همان ماخذ ، ج 7 ، ص 255.
    3- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، الغیبة ، تهران ، مکتبة الصدوق ، بى تا ، ص 200 ، ح 16
    4- الکلینى ، محمد بن یعقوب ، الکافى ، تهران ، دارالکتب الاسلامیة ، 1365، ج 2 ، ص 22 ، ح 13 .
    5 - الصدوق (ابن بابویه) ، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین ، کمال الدین و تمام النعمة ، تهران ، دارالکتب الاسلامیة ، 1395 ق ، ج 2 ، ص 377 ، ح 1.
    6- همان ماخذ ، ج 2، ص 645 ، ح 6.
    7- همان ماخذ ، ج 2 ، ص 357 ، ح 54.
    8 - المجلسى، المولى محمد باقر ، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء،1403 ق ، ج 52،ص 123،ح 7.
    9- همان ماخذ ، ص 126 ، ح 18 .
    10 - ر. ک: الموسوى الاصفهانى ، میرزامحمدتقى ، مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم ، قم ، مدرسه الامام المهدى ، بى تا،3 ، ص 104 به بعد.
    11- المجلس ، المولى محمد باقر ، پیشین ، ج 8 ، ص 368 و ج 32 ، ص 321 و333; همچنین ر . ک: القندوزى حافظ سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع المودة ، تهران ، اسوه 1416 ق ، ج 3 ، ص 372 .
    12- الکلینى،محمدبن یعقوب، پیشین ، ج 1، ص 371 ، ح 5 .
    13- الصدوق ، ابو جعفر محمد بن على بن الحسین ، پیشین ، ج 2، ص 512 .
    14- الموسوى الاصفهانى،میرزامحمد تقى،پیشین ، ج 2 ، ص 107 .
    15- الکلینى ، محمد بن یعقوب ، پیشین ، ج 1، ص 194 ، ح 1 .
    16- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، پیشین ، ص 200 ، ح 16 .
    17- سوره ال عمران ، آیه 200 .
    18- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، پیشین ، ص 199 ، همچنین ر.ک: البحرانى السیدهاشم الحسینى، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران ،قم ، دارالکتب العلمیه ، بى تا، ج 1، ص 334 ، ح 4 .
    19- البحرانى ، السید هاشم الحسینى ، پیشین ، ج 1 ، ص 334 ، ح 2.
    20- ر . ک: ماخذ پیشین .
    21- المجلسى، مولى محمدباقر ، پیشین ، ج 102 ، ص 111 .
    22- همان ماخذ.
    23- النعمانى، محمد بن ابراهیم، پیشین، ص 320 ، ح 10 .
    24- الکلینى، محمدبن یعقوب، پیشین ، ج 6 ، ص 535 ، ح 1.
    25- البرهان ، علاءالدین على المتقى، کنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال ، بیروت،مؤسسة الرسالة،1413 ق، ج 4، ص 284 ، ح 10509
    26- المجلسى ، المولى محمدباقر، مراة العقول فى شرح اخبار آل الرسول، تهران ، دارالکتب الاسلامیة، 1404 ق ، ج 26 ، ص 582 .
    27- النجفى ، الشیخ محمد حسن ، پیشین ، ج 21 ، ص 43.

    منابع:
    موعود 1375 پیش شماره 2/نویسنده:ابراهیم شفیعی سروستانی

  4. #33
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    خدمت به حضرت


    از وظایف مؤمنان، خدمت به امام زمان (ع) است. ملائکه و انبیاء خدمت به آن حضرت را افتخار خود می دانند و پیامبر بزرگی همچون خضر (ع) در خدمت ایشان هستند. امام صادق (ع) نیز می فرمایند: «اگر او را درک می کردم، در تمام دوران زندگی ام به او خدمت می نمودم. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    خدمت به حضرت مهدی (ع) از راه خدمت به دوستان، پیروان و شیعیان او به دست می آید. رفع حوائج و دفع مشکلات و حل و فصل امور آن ها در حقیقت خدمت به آن حضرت است. همچنین برپایی محافل و مجالس ذکر، تألیف یا نشر کتب مهدوی، بنای حوزه های علمیه و ... خدمت به آن بزرگوار به حساب می آید. مصادیق خدمت به امام (ع) بسیارند که باید با قصد و نیت خدمت به آن حضرت انجام بگیرند.

    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] بحارالانوار، ج 51، ص 148

    منابع:
    موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص291

  5. #34
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    یاری کردن حضرت


    از وظایف مؤمنان، نصرت و یاری کردن آن حضرت می باشد که نصرت خداوند متعال است. یاری کردن امام عصر (ع)، این است که مؤمن نسبت به آن چه خواست آن حضرت است، اقدام نماید. نصرت در زمان غیبت به آن است که مؤمن خودسازی کند و در حق آن حضرت و شیعیان او دعا نموده، مناقب و فضایل آن حضرت را بیان نماید. اما نصرت در زمان ظهور، با جهاد کردن در کنار امام (ع) و صبر بر سختی ها و بذل مال و جان به دست می آید. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    دفاع از امام (ع) و صیانت از دین او و سنت رسول اکرم (ص) نوعی یاری کردن آن حضرت است. در وجود ولی عصر (ع) اموری جمع شده که هر کدام از آن ها موجب اهتمام ورزیدن در نصرت و یاری آن جناب است، زیرا که یاری نمودن او، یاری کردن مظلوم، و نصرت غریب، و یاری عالم، و کمک به ذی القربی، و نصرت ولی نعمت، و یاری نمودن واسطه نعمت و نصرت کسی است که خداوند او را یاری می کند، و نصرت کریم، شریف، طرید، خونخواه و مهجور است. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] راه وصال، حسینی مطلق، ص 125
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] مکیال المکارم، ج 2، ص 319 (ترجمه سید مهدی حائری قزوینی)

    منابع:
    موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص780

  6. #35
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    یاد کرد حضرت


    چکیده: از وظایف مؤمن منتظر، یاد کردن امام عصر (ع)، در همه زمان ها و مکان ها در حد مقدور است؛ به ویژه در روزها و ساعت مخصوص آن حضرت مانند: روز جمعه، نیمه شعبان، شب های قدر و پس از نمازهای یومیه. بهترین صورت یاد حضرت، آن صورتی است که دل و روح مؤمن در تسخیر یاد آن حضرت باشد. یاد و ذکر آن حضرت در هر حال و در هر صورتی، ذکر و یاد خداوند متعال است.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    کلمات کلیدی: یاد کرد,حضرت,نیمه شعبان,جمعه,نوروز
    زمان هایی که نسبت به یاد حضرت مهدی (ع) در آن ها تأکید بیشریت شده است: شب و روز نیمه شعبان، شب های قدر، شب و روز عاشورا، شب و روز جمعه، روز نوروز، عصرهای روز دوشنبه و پنج شنبه، هنگام خواب، ثلث آخر شب که آن حضرت مشغول تهجد است، هنگام طلوع فجر، پس از نماز صبح، اول ظهر، پس از نماز ظهر، پس از نماز عصر، هنگام غروب آفتاب، روز عرفه، روزهای عید، میلاد معصومین (ع) و ایام شهادت آنان می باشد. و اما مکان های ویژه یاد آن حضرت عبارتند از: مسجد صعصعه، صحرای عرفات، مشاهد مشرفه معصومین (ع) به ویژه کربلا. یاد و ذکر امام (ع) با زیارت او، تقدیم سلام و درود بر او، دعا در حق ایشان، اهدال اعمال صالحه مثل صدقه دادن و نماز خواندن و همچنین انجام نیابت از طرف ایشان در اعمال و عبادات به ویژه حج، تحقق می یابد.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    البته نام گذاری فرزندان به اسامی و القاب حضرت و مادربزرگوارشان، انتشار کتاب و نشریات مهدی، برگزاری نمایشگاه ها و گفتمان ها، شب های شعر و مسابقات فرهنگی، تولید برنامه های تلویزیونی و رادیویی و ... گاهی مثبت در یاد کرد حضرت و اقدامی مهم در جهت گسترش و تعمیق فرهنگ مهدویت در جامعه است.


    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] کافی، ج 2، ص 496
    • [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] راه وصال، حسینی مطلق، ص 120

    منابع:
    موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص778

  7. #36
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ویژگی یاران امام زمان (عج) در کلام امام صادق (ع)


    حضرت امام صادق(ع) در روایتی ویژگی‌ها و برنامه‌های کسانی را که می‌خواهند از یاران امام زمان(عج) باشند، بیان کرده‌اند. «من سرّه ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق؛ هر کس خوشحال می‌شود و دوست دارد که درشمارِ یاران حضرت مهدی(عج) باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: منتظر بودن، با ورع بودن، اخلاق کریمانه و بزرگوارانه داشتن».

    ویژگی نخست: منتظر بودن

    انتظار کشیدن ـ که از وظایف یاران امام مهدی(عج) است ـ یک حالت و عمل قلبی و درونی‌ است که آثار و برکت‌های فراوان بیرونی هم دارد. انسان منتظر، دائماً به در نگاه می‌کند. پیوسته در درون و باطن به عالم بالا نگاه می‌کند که آقایش چه زمانی تشریف می‌آورد.
    پس اوّلین اثر انتظار، این است که انسان را دائماً به یاد منتظَر می‌اندازد؛ یعنی در حقیقت، انسان منتظِر، یک لحظه هم از یاد آن حضرت غافل نیست. دومین اثر، آماده شدن و مهیّا شدن برای آمدن امام زمان(عج) است. شخصی از امام صادق(ع) می‌پرسد: متی الفرج؛ آقاجان! گشایش و فرج شما اهل بیت(ع) چه زمانی است؟ امام فرمودند: «مالک و الفرج و انت ممن ترید الدّنیا!؟؛ تو را به فرج چه کار در حالی که از کسانی هستی که دنیا را می‌خواهند و دنیاطلبند؟! کسی می‌پرسد فرج چه زمانی است، که خود را برای آن ساخته و آماده کرده است. تو فرج را برای آن می‌خواهی که دنیایت آباد شود! مشکلات اقتصادی و سیاسی برود! تو خود آقا را نمی‌خواهی. آقا بیاید تا دنیایت را آباد کند. بنابراین پرسشت بی‌جاست!» پس مهم، آماده بودن برای ظهور است.
    اثر سوم انتظار، لحظه شماریِ انسانِ منتظر برای آمدن آن حضرت(عج) است. لحظه لحظه می‌گوید: خدا کند تو بیایی!. اصلاً آمدن حضرت(عج) را در خواب می‌بیند. نه اینکه بگوید ـ نعوذبالله ـ آقا تا هزار سال دیگر هم ظهور نمی‌کند.



    ویژگی دوم: با ورع بودن

    دومین ویژگی یاران امام زمان(عج) تهذیب نفس و خودسازی است. در اسلام، یک منطقة ممنوعه داریم و یک منطقة قُرق. منطقة ممنوعه، گناه است و منطقة قرق شده، مکروهات و شبهات.
    دوری از گناه، تقوا و دوری از مکروهات و شبهات، ورع نام دارد. اگر کسی بگوید: می‌روم و در مرز سرزمین گناه می‌ایستم و گناه نمی‌کنم بداند که شیطان می‌آید و آرام به گناه هلش می‌دهد!
    برای حفظ خودمان، باید یک سری مستحبّات را انجام دهیم. مستحبّات، بازوی واجبات است و باید یک سری مکروهات را هم ترک کنیم. دوری از مکروهات، به دوری از حرام و گناه کمک می‌کند.
    پس امام صادق(ع) می‌فرماید: «هر کس می‌خواهد از یاران مهدی(عج) باشد، علاوه بر ترک گناه، باید از شبهات هم دوری کند؛ یعنی مواظب باشد که هر چیزی که در آن شبهة عقلی وعرفی است (نه شبهة برخاسته از وسوسه!) مرتکب نشود.»
    ترک شبهات میان انسان و امام زمان(عج) سنخیّت و تشابه به وجود می‌آورد. البتّه حضرت(ع) درجات و مقاماتش بی‌نهایت است و این یک درجه از آنهاست. ایشان دریای تقوا و ورع هستند و اینها که ما گفتیم، یک قطره بود. باید قطره شد، آنگاه به دریا پیوست!
    نکتة جالب دیگری که از این قسمت از روایت می‌توان استفاده کرد، این است که «اهل ورع، اهل کار وکوشش هستند، نه اهل خانه نشستن و کاری با جامعه نداشتن!» زیرا می‌فرماید: «فلیعمل بالورع؛ یعنی اهل حرکتند، امّا با ورع در میان مردم زندگی می‌کند. یاران حضرت(ع) ورع را پشت کفة ترازو و در محلّ کار خود، همراه دارند.»


    ویژگی سوم: داشتن محاسن اخلاق

    ویژگی سوم یاران امام زمان(عج) داشتن اخلاق کریمانه است.
    این صفاتی که فطرت، به خوبی آنها شهادت می‌دهد و امامان معصوم(ع) از آنها مدح و تمجید کرده‌اند، باید در وجود یار و یاور مهدی(عج) باشد. مانند سه صفتی که در این روایت شریف آمده است.
    امام صادق(ع) می‌فرمایند: «سرور خلق‌های نیک وخوب، سه خصلت است؛ اهل انصاف بودن، مواسات با برادران دینی و همواره به یاد خدا بودن.» پس اوّلین سیّد و سرور اعمال، انصاف است. انسان باید در همه چیز اهل انصاف باشد؛ در داوری میان دیگران، در گفتار، در معامله، در روبه‌رو شدن با مردم، در نگاه و در هر جایی که بشر در آنجا به رعایت انصاف نیاز دارد.
    همین صفت انصاف داشتن اگر در انسان به وجود آید، ربط معنوی و روحی میان او و امام زمان(عج) برقرار می‌شود، داستان پیرمرد قفل ساز که به سبب همین منصف بودن، خدمت امام زمان(عج) می‌رسید، معروف است.
    دومین عملی را که آقای اعمال شمردند، مواسات با برادران دینی است؛ یعنی به آنها در مسائل مالی کمک برساند و یاری کند. خیلی بد است که در میان مسلمانان، شخصی ورشکست شود و کارش به زندان بکشد، امّا همة اطرافیان او میلیون‌ها تومان پول داشته باشند! آیا با این وضع می‌شود توقّع داشت که از یاران حضرت مهدی(عج) بود؟! حضرت می‌فرمایند: «این دوست من است، چرا گرفتاری او را حل نکردید؟!» اولیای خدا در زندگی مواسات داشتند. امامان معصوم(ع) اهل مواسات بودند.
    سومین عمل برجسته، به یاد خدا بودن در همه حال است. چه در خلوت و چه در جلوت؛ چه در میان مردم و چه دور از مردم؛ چه در بیداری و چه در خواب! یاد قلبی و باطنی خدا را در همه حال داشته باشید.
    با توجّه به این روایات، روشن می‌شود که یاران حضرت مهدی(عج)، دارای چنان ویژگی‌ها و اوصاف برتر و کم‌نظیری هستند که به حق در این مقام و موقعیّت قرار گرفته‌اند و بدین جهت نقش مهمّی در پیروزی آن قیام جهانی خواهند داشت.
    تذکّر این نکته ضروری است که ظهور حضرت موقوف به انقضای اجل و سرآمد حکمت وتحقّق شرایط و ظهور علامات است؛ زیرا غیبت حضرت را مدّتی است معلوم و حجاب را مصلحتی و ظهور را شرایطی.

    منابع:
    ماهنامه موعود شماره ۱۱۷

  8. #37
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وظایف منتظران


    درباره وظایف و تکالیف شیعیان در دوران غیبت، سخن های بسیاری گفته شده است و حتی در بعضی کتاب ها از جمله کتاب «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم» تا هشتاد وظیفه برای منتظران حضرت مهدی (ع) برشمرده شده است. [1] ما در این جا به تعدادی از مهم ترین این وظایف اشاره می کنیم:
    1. شناخت حجت خدا و امام عصر (ع)؛ نخستین وظیفه منتظران، کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت است که در روایات بسیاری که به طریق شیعه واهل سنت از پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) نقل شده آمده است: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.» [2]
    توجه به مفاد دعاهایی که خواندن آن ها در عصر غیبت تاکید شده است، نیز ما را به اهمیت موضوع شناخت حجت خدا رهنمون می سازد: «خدایا! خودت را به من بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی، پیغمبرت را نخواهم شناخت، بار الها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه می گردم...» [3]

    2. پیراستگی از بدی ها و آراستگی به خوبی ها: امام صادق (ع) می فرماید: «هر کس دوست دارد از یاران قائم (ع) باشد، باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید...» [4]
    امام زمان (ع) نیز می فرماید، «هر یک از شما باید آن چه را که موجب دوستی ما می شود، پیشه خود سازد و از هر آن چه موجب خشم ما می گردد، دوری گزیند...» [5] در توقیعی که از ناحیه مقدسه به مرحوم شیخ مفید صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان حضرت سر می زند، یکی از اسباب و یا تنها سبب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از دیدار آن حضرت شمرده شده است. [6]

    3. پیوند با مقام ولایت: حفظ و تقویت پیوند قلبی با حضرت و تجدید دائمی عهد و پیمان با آن حضرت. در روایتی از امام باقر (ع) می خوانیم: «... برانجام واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایداری کنید و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید.» [7] اگر شیعه منتظر، در آغاز هر روز با حضور و توجه، عهد و پیمانی را با مقتدای خود تجدید نماید، هرگز به رکود، ذلت، ظلم و بی عدالتی تن نخواهد داد. در همان توقیع حضرت به شیخ مفید آمده است، «اگر شیعیان ما ... در وفای پیمانی که از ایشان گرفته شد، یک دل و مصمم باشند، نعمت لقای ما از آنان به تأخیر نمی افتد...»
    4. کسب آمادگی برای ظهور: از امام صادق (ع) روایت است که فرمودند: «هر یک از شما باید برای خروج حضرت قائم (ع) (سلاحی) مهیا کند؛ هر چند یک تیر باشد. خدای تعالی هرگاه بداند کسی چنین نیتی دارد، امید آن است که عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را درک نماید...» [8] در روایت دیگری از امام موسی کاظم (ع) نقل شده که: «هر کس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالی که او منسوب به ماست، خداوند روزی اش را فراخ می گرداند...» [9] رمز این که شیعه باید هر لحظه آماده یاری امام خود باشد، این است که زمان ظهور برای ما مشخص نیست. البته نحوه آمادگی بستگی به شرایط زمان و مکان دارد و اگر در بعضی روایات سخن آماده کردن اسب، تیر و شمشیر به میان آمده، ذکر این موارد تنها به عنوان تمثیل و بیان لزوم آمادگی برای یاری آن حضرت است.
    5. ارتباط با فقها و مراجع تقلید: ائمه (ع) تکلیف ما را در زمان غیبت امام و عدم دسترسی به امام معصوم (ع) مشخص کرده و به ما امر فرموده اند که به فقهای جامع الشرایط مراجعه کنیم. [10]
    امام عصر (ع) نیز در یکی از توقیعات خود در پاسخ «اسحاق بن یعقوب» می فرماید: «و اما رویدادهایی که پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا آن ها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان»[11]

    6. دعا برای تعجیل فرج: امام عصر (ع) فرمود: «برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید که فرج شما همان است.»[12]
    7. بزرگداشت نام و یاد مهدی (ع). [13]

    پی نوشت:
    [1] مکیال المکارم، ج 2، ص 104
    [2] بحارالانوار، ج 8، ص 368؛ ینابیع الموده، ج 2، ص 372
    [3] کمال الدین، ج 2، ص 512
    [4] غیبه نعمانی، ص 200
    [5] بحارالانوار، ج 53، ص 176
    [6] بحارالانوار، ج 53، ص 178
    [7] غیبه نعمانی، ص 199
    [8] غیبه نعمانی، ص 321
    [9] کافی، ج 6، ص 535
    [10] وسایل الشیعه، ج 18، ص 95
    [11] کمال الدین، ج 2، ص 483
    [12] غیبه طوسی، ص 176
    [13] برترین های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص 84
    منابع:
    موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای

  9. #38
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض مهدويت و زندگي سياسي معاصر اسلام

    مهدويت و زندگي سياسي معاصر اسلام


    زندگي معاصر اسلامي و چگونگي تنظيم آن از دغدغه هاي انديشمندان مختلف اسلامي است. ديدگاهها و نظريه هاي مختلفي در اين باره مطرح شده است. آنچه در پي مي آيد تلاشي است براي تبيين زندگي سياسي امروزي بر اساس آموزه آينده نگرانه اعتقاد به منجي موعود و مهدويت مواجهه مسلمانان با دنياي مدرن غرب سبب گسترش آموزه جدايي دين از سياست در جوامع اسلامي گشته است كه برخي را به ديدگاه تفكيك دين از سياست سوق داده است. همچنين ديدگاههايي نيز به صورت سنتي درجوامع اسلامي و بويژه در جوامع شيعي وجود داشته است كه بر دوگانگي وضعيت مدينه فاضله و عصر مهدوي با عصر حاضر تأكيد مي كردند. اين مقاله در صدد است با نشان دادن وجود اشتراك اعتقادي بين ديدگاههاي آينده نگر و اديان آسماني بر وجه مشترك آنها تأكيد نموده و با تمسك بر ويژگي ديني جامعه موعود، بر ضرورت تنظيم زندگي سياسي ديني و احياي حكومت و جامعه ديني در عصر حاضر تأكيد نمايد.
    (و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين)

    طرح مسأله‌

    آموزه ظهور منجي موعود يكي از آموزه هاي مشترك و فراگير اديان آسماني است. ظهور منجي موعود تحقق بخش آرمان ديرپاي بشري براي زندگي در يك مدينه فاضله مي باشد. هر چند چنين آرماني تاكنون محقق نشده است، اما مؤمنان همواره در راستاي تعاليم پيامبران خود چشم به راه آن بوده اند. هر چند انتظار تحقق چنين جامعه‌اي به طول انجاميده است، با اين حال اين آموزه از آرمانهاي تغييرنيافته و پايدار انسان در طول قرنها و از مسلمات اعتقادي اديان آسماني مي باشد. به رغم اختلافها، تشكيك ها و ترديدهايي كه در طول تاريخ در باب آموزه هاي ديني صورت گرفته است، چنين اعتقادي از جمله اعتقادات ترديد ناپذير ديني باقي مانده است. با فرض انسجام دروني ديدگاههاي ديني چنين ويژگي مي تواند به گونه اي در بازسازي و تأييد ديگر آموزه‌هاي ديني مورد ترديد قرار گرفته مفيد واقع شود.
    مسأله حايز اهميت اين است كه آموزه نجات و منجي گرايي به عنوان يك آرمان مشترك بشري تا چه ميزان مي تواند در تنظيم زندگي امروز جوامع مورد استفاده قرار گيرد؟ آيا مي توان با استعانت از اين آموزه ابهامات موجود در چگونگي تنظيم زندگي سياسي امروزي را نيز حل نمود؟ آيا مي توان با تمسك به آن، نوعي همگرايي و وحدت عمل و نظر را بين پيروان اديان آسماني در عصر پيش از تحقق مدينه فاضله جستجو كرد؟ آيا مي توانيم با همكيشان مسلمان خود كه در برخي ابعاد زندگي سياسي- اجتماعي اختلاف نظر داريم، بر اساس تأمل مشترك در اين آموزه ها به نقاط اشتراك بيشتر و مطمئن تري دست بيابيم؟
    دغدغه و مسأله اصلي در اين بحث بر سر قابليت و چگونگي كاربرد آينده شناسي در زندگي سياسي حال است. با توجه به چشم انداز اجمالي آينده كه بر اساس اصول و آموزه هاي ديني ترسيم مي شود، ويژگيهاي كلان زندگي آينده بشري بر اساس آموزه مهدويت و ظهور منجي موعود تاحدودي روشن است. البته ابهامات و اختلاف نظرهايي در چگونگي و كيفيت عصر ظهور و مدينه فاضله مورد نظر اديان وجود دارد، اما مي توان ويژگيهاي كلان زندگي آينده را با استعانت از مسلمات اعتقادي اديان و نيز اصول كلامي فلسفي استخراج نمود. با تمسك به اين ديدگاههاي مشترك و بازتابانيدن آنها بر وضعيت عصر حاضر مي توان به تفاهم در چگونگي تنظيم زندگي سياسي امروز خود دست بيابيم.
    كاربرد ديگر اين بحث به آسيب شناسي وضعيت امروز جوامع بشري و بويژه جوامع اسلامي در پرتو آرمان مدينه فاضله آتي بر مي گردد. از اين حيث ما مي توانيم وضعيت فعلي خود را سنجه زده و ميزان تناسب و سازگاري آن را با وضعيت آرماني مشخص سازيم. مي توانيم معين سازيم ما از وضعيت آرماني تا چه ميزان فاصله داريم و در نهايت براي كم كردن فاصله و اختلاف وضعيت امروز خود با وضعيت آرماني بكوشيم.
    پيوند ديدگاههاي مشترك آينده نگرانه را با وضعيت حاضر مي توان از چهار سطح مختلف موردبررسي قرار داد: نخست در سطح بين كل مكاتب و ديدگاههاي آينده نگر كه به طرح ايده‌هايي در باب آينده مي پردازند. اين سطح بين اديان ( اعم از اديان بشري و آسماني) و مكاتب و فسلفه‌هاي آينده نگر مشترك است. سطح دوم، آموزه هاي مشترك آينده نگرانه بين اديان آسماني است. سطح سوم، آموزه هاي مشترك موعودگرايانه بين مذاهب اسلامي است. در نهايت سطح چهارم، سطح درون مذهبي است و به ديدگاههاي موجود در درون يك فرقه يا مذهب اعتقادي مربوط مي شود. در اين سطح مي توان با استعانت از ديدگاههاي مشترك آينده نگرانه در يك مذهب اعتقادي، به ايجاد همگرايي بيشتر در بين پيروان آن مذهب در باب زندگي سياسي امروز پرداخت و برخي از ابهامات موجود را برطرف كرد.
    به رغم كاربرد اين بحثها در سطوح مختلف ذكر شده، مسأله اصلي و مهمتر براي ما زندگي و وضعيت امروز جوامع اسلامي است. هر چند جستجوي اشتراكات با ديگر اديان و نيز حتي با ديگر مكاتب و فلسفه هاي آينده نگر مي تواند چشم انداز همگرايي بيشتري را بين ما و ديگران ايجاد كند، اما پرداختن به وضعيت امروز جوامع اسلامي و تمركز بر آن مي‌تواند ما را در ارائه راه حلهاي مناسب جهت برون رفت از وضع نامطلوب موجود جهان اسلام مدد رساند. از اين جهت بحث حاضر در واقع بحث وضعيت فعلي و امروز ما مي باشد كه از منظر آينده نگري به آن مي پردازيم. از چنين منظري ما به جاي جستجو در ناكجاآبادها و غوطه ور شدن در اشتياق آينده، با مسائل و مشكلات امروز خود درگير مي شويم و به درمان و رفع آسيب هاي آن مي پردازيم. چنين بحثي به بيان ديگر جستجوي خويشتن و هويت مورد تهاجم قرار گرفته امروز جوامع اسلامي نيز مي باشد كه در تهاجم و شبيخون هاي فكري و فرهنگي غرب مدرن دچار خود فراموشي و بحران هويت شده است. شايد تمسك به برخي از آرمانهاي محفوظ مانده و دست نخورده بتواند ما را به <خويشتن> خود متوجه ساخته و از وضعيت از خود بيگانگي فعلي نجات دهد. از اين رو در بحث حاضر صرفاً بحثي اجمالي در دو سطح نخست مطرح نموده و عمدتاً بر سطوح سوم و چهارم تمركز خواهيم كرد. البته دو سطح اخير به نوعي پيوندهاي بيشتري با يكديگر دارند و از اين حيث به شفافيت همديگر كمك مي رسانند. فرضيه اين تحقيق آن است كه جستجوي اين مشتركات مي‌تواند به لحاظ نظري در استقرار زندگي سياسي ديني بويژه در جهان اسلام و مقابله جويي با تهاجم سكولاريسم غربي به جهان اسلام كمك نمايد.
    بررسي مشتركات ديدگاه‌هاي آينده‌نگر بين اديان و مكاتب بشري‌ انسانها به استناد منابع تاريخي و آثار باستان شناسي از دير باز و از هنگام عصر اسطوره اي در انتظار ظهور يك منجي بوده اند. منجي در نگاه اساطيري غالبا با حركت ادواري تاريخ پيوند مي‌يافت و پس از پايان يك دوره محنت بار، سرانجام با ظهور خود بار ديگر عصر زرين گذشته را تجديد مي‌كرد.1

  10. #39
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در دوران مدرن برخي از فلسفه هاي آينده نگر بر اساس آموزه پيشرفت آينده نويدبخشي را براي انسان پيش بيني مي كردند. در بحث حاضر كه در صدد يافتن وجوه اشتراك بين نظريه هاي آينده نگر مي باشد، نمي توان چنين اشتراكي را در تمامي اين نظريه ها يافت. نظريه هاي آينده نگر دوران مدرن عمدتا در دو دسته نظريه هاي سوسياليستي- ‌ماركسيستي و نظريه هاي ليبراليستي عرضه شده‌اند. هر چند جامعه كمون ثانوي در انديشه ماركس تجلي جامعه آرماني است كه نيازهاي انسانها تأمين و هرگونه ظلم و تعدي به حقوق انسانها برطرف مي‌گردد و مدينه فاضله كمونيستي محقق مي شود، اما به دليل نگرش ماترياليستي نظريه هاي ماركسيستي وجه اشتراك عمده اي را نمي توان بين آنها و اديان يافت. اما در مقابل مي‌توان در برخي از نظريه هاي ليبراليستي ديدگاههايي را يافت كه با الهام از آموزه‌هاي مسيحي ديدگاهي را عرضه كرده اند كه در برخي از وجوه با نگرش آينده نگر اديان مشترك است. عمده ترين فيلسوف و نظريه پرداز دوران مدرن كه مي توان ديدگاه آينده نگرانه او را با اديان در برخي از وجوه مشترك دانست، فيلسوف آلماني ايمانوئل كانت ( 1724-1804م ) مي باشد.
    كانت با تمركز بر خرد بشري و خير اخلاقي در نظريه سياسي خود، آينده بشر را از منظر اخلاقي مورد توجه قرار داده است. او در رساله اي با عنوان < معناي كلي تاريخ در غايت جهان وطني> به وضعيت آينده بشري مي پردازد.2 در اين رساله كانت در تداوم ايده هاي خود در سنجش خرد ناب دستيابي به كامل ترين <سازمان مدني عادلانه> را كه در آن عدل به نحو همگاني بر پا داشته شده و آزادي به نحو بيشترين حد ممكن مطابق قانون وجود داشته باشد، يعني جامعه مدني را بزرگترين مسأله براي انسان اعلام مي كند. از نظر كانت هر چند موانعي بر سر راه تحقق كامل اين جامعه وجود داشته است، اما نوع انسان آنقدر باقي مي ماند تا در روابط سياسي خود سازمان مدني كامل و عادلانه اي را تحقق بخشد و اين امر در واقع به منزله غايت پنهان طبيعت براي تحقق خرد است كه بدون آن بايد جهان طبيعت فاقد عقل را غايتمند و در مقابل موجود واجد عقل را فاقد غايت شمرد.3
    بر اساس ديدگاه كانت سرانجام بشر به مدينه فاضله خود نايل مي شود. مدينه فاضله او كه همان تحقق كامل جامعه مدني است، با ديدگاه اديان در وجوهي مشترك است. عمده ترين وجوه اشتراك را مي‌توان در دو ويژگي <اخلاقي بودن> اين مدينه و <تحقق عدالت> در آن دانست. بر خلاف ديگر نظريه هاي مدرن كه دغدغه اي نسبت به اخلاقي بودن و فضيلت ندارند، كانت خير اخلاقي و نيز فضيلت را در كانون نظريه سياسي خود قرار مي دهد.4 بديهي است كه دو ويژگي فوق از مهمترين ويژگيهاي جامعه آرماني مورد نظر اديان به شمار مي روند و مي توان آنها را از وجوه بارز اشتراك بين ديدگاههاي آينده نگر كانت و اديان دانست. البته تفاوتهاي اساسي نيز بين ديدگاه كانت و اديان و بويژه در خود اين ويژگيهاي مذكور وجود دارد. تفسير كانت از اين دو مفهوم و مباني آن با ديدگاه اديان تفاوت جدي دارد. به عنوان بنيادي ترين وجه تمايز بايد توجه داشت كه در حالي كه از نظر اديان نيل به چنين جامعه‌اي بر اساس رهنمودهاي منجي آسماني صورت مي پذيرد، كانت آنها را محصول كمال عقل بشري و به تعبير دقيق تر محصول بلوغ عقلي انسان كه مظهر تام روشنگري نيز مي باشد،5 مي‌داند.در ديدگاه كانت زندگي امروز شكل ناقصي از وضعيت آينده است. از اين رو آينده برآيند سير تكاملي وضعيت انسان مدرن مي باشد كه با گذر از فرايند روشنگري به بلوغ نهايي خود مي‌رسد. در فلسفه كانت ارتباط وثيقي بين حال و آينده وجود دارد و مي توان وضع مطلوب حال را در چهره آينده نگريست. بر اساس نگرش كانت حدواسط ماهوي بين اين دو دوره وجود ندارد و هردو زمان مي بايست به لحاظ ويژگيها و ماهيت خود جامعه مبتني بر خير اخلاقي باشند. تنها وجه تمايز آنها ميزان نيل به مقصود اصلي بوده و در نتيجه به ميزان كمال حاصله در هر دوره اي برمي‌گردد. چنين ويژگي در بحث ما نيز حايز اهميت است. كانت عملا پيوند حال و آينده را مطرح كرده است و مي توان در ديدگاه او وضعيت انعكاسي را بين حال و آينده مشاهده كرد. اگر جامعه آينده جامعه اي مبتني بر خير اخلاقي و عدالت است، مي بايست در زندگي امروز نيز اين اصول را رعايت كرد و در جهت تحكيم و تقويت آنها كوشيد.


    ديدگاههاي مشترك آينده نگر بين اديان آسماني‌

    در سطح دوم ديدگاههاي مشترك اديان آسماني در مورد آينده و تبعات آن براي عصر حاضر مطرح مي باشد. در اين سطح مشتركات عمده اي را مي توان بين اديان آسماني در باره آينده يافت و به تبع آن جستجوي اشتراك در وضعيت زندگي حاضر نيز بر اساس آن ميسرتر ميباشد. در اين سطح مي توان به اديان آسماني زردشتي و يهوديت - مسيحيت اشاره كرد. و سپس مي توان آنها را با ديدگاههاي اسلامي در سطح سوم مقايسه كرد. با مروري بر آموزه ها و اعتقادات اين اديان مي‌توان آموزه موعودگرايي و ظهور منجي موعود را در آنها يافت. منجي در اين اديان با اسامي <سوشيانت> يا <سئوشينت> در آئين زردشتي و <مسيح> يا <ماشيح> در يهوديت و مسيحيت نام برده شده است. چنين نامهايي با <مهدي> در اسلام متشابه است و بيانگر آرمان مشترك بين اديان آسماني در ظهور منجي موعود است. با نگاهي اجمالي به ويژگيهاي منجي در اين اديان مي توان اشتراكات آنها را به نحو بهتري بيان نمود.
    هر چند در <گاثاها > كه محققان آن را سروده هاي خود زردشت دانسته اند سوشيانت كه معناي لغوي آن <سود رسان> يا <رهاننده> مي‌باشد،6 خود زردشت دانسته شده است، اما در بخشهاي ديگر اوستاي موجود سوشيانت فردي موعود است كه در آينده ظهور مي كند. در بخش <يشتها> از سه تن كه بر اساس متون متأخر زرتشتي سوشيانت دانسته شده اند، نام برده شده است.7 در بخشهاي ديگر از ويژگيها و صفات اين منجي سخن رانده شده است. در <زامياد يشت> چنين آمده است:
    <ياران استوت ارت پيروزمند بدر آيند: آنان نيك انديش، نيك گفتار، نيك كردار، و نيك دين‌اند و هرگز سخن دروغ بر زبان نياورند. >8
    در جاهاي ديگر نيز او پيك اهورا مزدا و داراي فرّكياني9 دانسته شده است.
    در نزد يهوديان و مسيحيان نيز <مسيح> يا <ماشيح> از ويژگيهاي مشابهي برخوردار است. در سوره اشعياي نبي در عهد عتيق با اشاره به روز بازگشت و فرج يهود آمده است:
    < و در روزي كه خداوند شكستگي قوم خود را ببندد و ضرب جراحت ايشان را شفا دهد روشنايي ماه مثل روشنايي آفتاب و روشنايي آفتاب هفت چندان مثل روشنايي هفت روز خواهد بود>10
    مهم ترين ويژگيهاي مشترك منجي موعود در اديان سه گانه فوق را كه در بحث حاضر نيز حايز اهميت است، مي توان در موارد زير بر شمرد:
    1- تقدير الهي در پيروزي و حاكم شدن حق و شكست باطل؛
    2- نقش رهبري ديني در برقراري وضعيت آرماني و موعود؛
    3- برقراري حكومت ديني به دست منجي موعود و نابودي حكومتهاي ظالمانه و ستمگر؛
    4- حاكميت دين بر زندگي انسانها و بسط و گسترش عدالت؛
    اصول فوق را مي توان از عمده ترين اصول مشترك بين نگرشهاي آينده نگرانه اديان آسماني فوق دانست.


    آينده‌نگري در اسلام و ويژگيهاي مدينه فاضله موعود در مذاهب‌اسلامي‌

    هر چند نگرشهاي آينده نگر اديان سه گانه پيشين صرفا به بيان كلي ويژگيهاي جامعه موعود مي پرداخت، اما در ديدگاه اسلامي برخي از جزئيات مدينه فاضله تشريح شده است. در مقاله حاضر نيز ديدگاههاي اسلامي به دليل تعلق آنها به زندگي روزمره ما در جهان اسلام ا ز اهميت ويژه اي برخوردار است. در ذيل بر اساس ديدگاههاي مذاهب اسلامي كه عمدتا در دو مذهب شيعي و سني منعكس شده است، به بررسي اين موضوع خواهيم پرداخت.
    پيش از پرداختن به ديدگاههاي مذاهب اسلامي به مهدويت لازم است تا نگاهي به آراء مذاهب مختلف اسلامي به مسأله حكومت و دولت داشته باشيم و سپس بر اساس آموزه مهدويت چگونگي نگرش آنها به زندگي سياسي معاصر اسلامي مورد بررسي قرار گيرد. براي ارائه گزارشي از ديدگاههاي مذاهب اسلامي در باره مسأله دولت و حكومت مي توان به گزارش خواجه نصير الدين طوسي در باره آراء مختلف فرق مذاهب اسلامي تمسك نمود.
    خواجه نصير الدين طوسي در قواعد العقايد11 در تلاش براي طبقه‌بندي ديدگاههاي مختلف اسلامي در باب مسأله امامت و رهبري جامعه اسلامي چارچوب مناسبي را در اختيار قرار داده است كه در بحث حاضر نيز حايز اهميت مي باشد. وي با تمركز بر مسأله امامت و رهبري در جامعه اسلامي ابتدا قائلان نظريه هاي مختلف را به دو دسته قائلان به ضرورت امامت و قائلان به عدم ضرورت آن تقسيم كرده است. قائلان به عدم ضرورت همان خوارج مي باشند. قائلان به ضرورت نيز بر دو دسته تقسيم مي شوند: گروهي به ضرورت عقلي نصب امام معتقدند. اينها همان عدليه مي‌باشند كه شامل ديدگاه شيعيان و معتزله مي گردد. گروه ديگر ضرورت سمعي و شرعي را مي‌پذيرند. اينها نيز اهل حديث و اشاعره و برخي ديگر از فرق اهل سنت را تشكيل مي دهند. البته برخي فرق و گرايشهاي شيعي نيز همچون جريان اخباريون چنين اعتقادي دارند. از ديدگاه اينان ضرورت نصب امام صرفاً به دليل شرعي لازم است. قائلان به ضرورت عقلي بر دو دسته هستند. شيعيان آن را بر خداوند به دليل لطف واجب مي دانند. اما معتزليان آن را به عنوان يك حكم عقلي صرفاً بر جامعه اسلامي واجب مي دانند. البته در اين تقسيم بندي مي توان كساني را يافت كه برهر دو وجوب شرعي و عقلي معتقد هستند. شيعيان عموماً هم بر دليل شرعي و هم بر دليل عقلي براي ضرورت امامت تمسك مي كنند.
    البته گفته مي شود ابوبكر اصم معتزلي همانند خوارج به بي نيازي از امام و عدم ضرورت آن راي داده اند. ابي بكر اصم در موضعي افراطي و شاذ در ميان معتزله به امكان الغاء حكومت و دولت و بي نيازي از امام در صورت تامين آن بدون امام راي داده است. او مي گويد: <اگر مردم با خودشان انصاف داشته باشند و ظلم و آنچه موجب اقامه حد مي شود, از بين برود، مردم از امام بي نياز مي‌شوند.> 12 او در اينجا براي حكومتي كه توسط امام عينيت مي يابد، ويژگيهايي قرار داده است كه عبارتند از: انصاف و زوال ظلم و نبود آنچه موجب اقامه حد شود. از نظر وي هرگاه اين اهداف متحقق شود و مردم از اين حكومت و امام بي‌نياز مي شوند.13 اما فراتر از ديدگاههاي خوارج و تعداد شاذي از معتزليان در باره مسأله امامت، مي توان اصل ضرورت تشكيل دولت اسلامي را اصلي فراگير و مشترك در بين تمامي مكاتب اسلامي دانست.
    چنين ديدگاههايي در باره دولت اسلامي را ميتوان تا دو سده پيش بيانگر تمامي ديدگاههاي مسلمانان در باره دولت اسلامي دانست. اما با آشنايي مسلمانان با غرب مدرن و ورود آموزه هاي دنياي مدرن غربي و تجدد گرايي به جهان اسلام به تدريج نظريه ها و آراء جديدي نيز با تأثير پذيري از دنياي مدرن غرب در جهان اسلام مطرح گرديد. آموزه سكولاريسم مسيحي با كالون و لوتر در فرايند شكل گيري مدرنيسم غربي يكي از اصول و اركان اصلي دنياي جديد غرب گشت و حكومت ديني مورد ترديد و انكار قرار گرفت. بعدها غرب مدرن اين آموزه را نيز در سراسر جهان ترويج نمود. نخستين نمودهاي گرايش به اين ديدگاه را مي توان در پي اقدامات تركان جوان به رهبري كمال آتا تورك در تركيه جديد براي الغاي خلافت و سپس در نظريه پردازي افرادي چون علي عبد الرازق14 مشاهده نمود. پيش از آشنايي با تجربه غرب ما در جهان اسلام جز گروه شاذ خوارج هيچ جريان مخالف تشكيل حكومت ديني نداريم.
    با توجه به پذيرش فراگير ضرورت تشكيل حكومت اسلامي در عصر پيش از تجدد از سوي مذاهب مختلف اسلامي مي توان آموزه مهدويت را نيز بررسي نموده و در نهايت به بررسي وضعيت زندگي سياسي معاصر اسلامي در پرتو آن پرداخت.
    آموزه مهدويت و ظهور فردي از سلاله پاك پيامبر گرامي اسلام (ص) يكي از مسائل اجماعي و اتفاقي مسلمانان مي باشد. اين آموزه در نزد شيعيان از مسلمات مذهب تشيع است و اهل تسنن نيز به رغم اختلاف با اماميه در باره مسأله جانشيني پيامبر گرامي اسلام، در مسأله مهدويت اتفاق نظر دارند. شيخ عبدالمحسن العباد از علماي وهابي و نيز شيخ عبدالعزيز بن باز عالم برجسته وهابي و مفتي اعظم سعودي بر اصالت اعتقاد ظهور مهدي(عج) از سلاله امام علي(ع) تأكيد كرده اند. شيخ محسن العباد در سخنراني خود در دانشگاه اسلامي مدينه منوره اظهار مي دارد:
    < از ميان مسائل مربوط به آينده كه در آخر الزمان هنگام نزول عيسي بن مريم عليه الصلاه و السلام به وقوع مي پيوندد ظهور و قيام مردي از خاندان نبوت از فرزندان علي بن ابي طالب (رض) است كه نام وي با نام پيامبر (ص) يكسان است و مهدي ناميده مي‌شود كه زمامداري مسلمانان را بر عهده مي‌گيرد و عيسي بن مريم پشت سر او نماز مي‌گزارد. اين خبر در احاديث متواتر از پيامبر خدا ( ص) مورد قبول تمام امت واقع گشته و اعتقاد بر حجيت آن جز از سوي افرادي شاذ محرز و قطعي گرديده است.> 15
    در بحث حاضر نيازي به ذكر تفصيلي روايات مورد تمسك اهل سنت يا شيعيان در باره آينده تاريخ و ظهور مهدي موعود نيست و صرفاً مي‌توان به گزارشات كلي فوق در باره ظهور مهدي موعود تمسك نمود. آنچه اهميت اساسي دارد، بحث در باره نسبت زندگي سياسي امروز در جهان اسلام با اعتقاد به آينده و مهدويت مي باشد.
    در نگاهي كلان و بر اساس ديدگاههاي مسلمانان به آينده مي توان نتايج مشترك اعتقادي مسلمانان را (اعم از شيعه و سني) در باره آينده شناسايي كرد. يكي از اين مسلمات اعتقاد به تحقق حكومت جهاني اسلامي به رهبري حضرت مهدي از سلاله پاك پيامبر گرامي اسلام است. چنين حكومتي بر محوريت رهبري ديني استوار است و رهبري ديني در آن نقش اساسي دارد. مبناي چنين حكومتي نيز قوانين شرعي خواهد بود.
    حال آنچه در اين سطح مطرح مي باشد، نسبت ديدگاههاي موجود در جهان اسلام با تأكيد بر تمامي مذاهب اسلامي با آينده جهان و اعتقاد به مهدويت مي باشد. نظريات موجود در جهان اسلام را مي توان بر دو گروه كلان تقسيم كرد. گروهي معتقد به حكومت ديني وضرورت تشكيل آن مي‌باشند و بر اساس آن حركتها و جنبشهاي اسلامي متعددي شكل گرفته است. چنين جرياني ريشه در سنت گذشته اسلامي دارند و در صدد احياي سنت اسلامي مي باشند. اما گروه ديگر كساني هستند كه بر جدايي دين از سياست و تأسيس دولت عرفي جديد تأكيد مي كنند. اين گروه عمدتا متأثر از آموزه هاي غرب مدرن بوده و با الهام گيري از آموزه هاي عصر جديد غرب به تفسير و توضيح سنت اسلامي مي پردازند. از نگاه اين افراد تفسير سياسي از دين امري است كه در گذشته اسلامي به دليل تفاسير نادرست مسلمانان از سنت و سيره پيامبر گرامي اسلام رخ داده است. علي عبدالرازق از پيشگامان چنين جرياني در جهان اسلام در تحليل مسأله خلافت اسلامي به اين نكته اشاره مي كند. از نظر وي اسلام دستوري درباره تشكيل حكومت اسلامي يا خلافت نداده است و در نتيجه در عصر الغاي خلافت نيز ضرورتي ديني براي احياي خلافت نداريم. آنچه در طول تاريخ خلافت صورت گرفته است، صرفاً بازتاب برداشت نادرست مسلمانان اين دوره از سنت اسلامي مي باشد.16

  11. #40
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در نزد شيعيان نيز ما شاهد ظهور جريانات و ديدگاههايي هستيم كه بر آموزه جدايي دين از سياست معتقدند. از نظر اين افراد سياست امري مربوط به جهان دنيوي است در حالي كه دين امري قلبي و باطني است كه دغدغه آن رضايت خالق است و به بعد فردي مربوط مي شود. از اين حيث دين و سياست دو مقوله متفاوت بوده و از هم جدا مي باشد. در چنين ديدگاهي دين به صورت كامل از امر سياست جدا مي شود.17 البته كسان ديگري نيز هستند كه از منظر تفكيك اما با قرائتي متفاوت به زندگي سياسي امروزي مي‌پردازند. اين ديدگاه كه به نظريه اشراف دين بر سياست شناخته مي‌شود، معتقد است دين به ارائه چگونگي تشكيل حكومت و ساختار و الگوي آن نپرداخته است و صرفا به ارشادات و ارائه رهنمودهاي كلي در باره زندگي اجتماعي و سياسي بسنده كرده است. از اين منظر ارتباط دين با سياست ارتباط تفكيكي به معناي نخست نيست و در حد توصيه هاي اخلاقي - كلان آموزه هاي ديني در عرصه سياسي به كار گرفته مي شوند.
    ديدگاه ديگري را كه مي توان بويژه در جامعه شيعي يافت نگاهي دو گانه به زندگي امروز و وضعيت آينده است. از اين منظر هر چند عصر موعود عصر تحقق حكومت ديني است اما در عصر حاضر به دليل غيبت امام معصوم (ع) نمي‌توان حكومت ديني تشكيل داد. از اين منظر كه مي‌توان از آن به نظريه تعليق حكومت ياد كرد، هرچند عصر حضور امام معصوم ع عصر تحقق حكومت ديني است و مي بايست به تأسيس حكومت ديني پرداخت، اما در عصر غيبت به دليل فراهم نبودن شرايط تأسيس، حكومت ديني تعليق مي يابد.
    در نهايت ديدگاه چهارم كه در جوامع شيعي و سني توامان مطرح مي‌باشد، ضرورت تأسيس حكومت ديني است. هم بسياري از انديشمندان سني و هم عالمان شيعي بر ضرورت تأسيس حكومت در عصر پيش از ظهور منجي تأكيد كرده‌اند. البته چگونگي تشكيل حكومت ديني در نزد سنيان با ديدگاه شيعي متفاوت است. در حالي كه در نظريه هاي شيعي ولايت فقيهان در دوران غيبت مورد توجه قرار گرفته است در نظريه هاي سني صرفاً بازگشت به مدينه النبي و خلافت راشده مورد توجه مي باشد. با ظهور اسلام سياسي در دو سده اخير و شتاب آن در اواخر قرن بيستم چنين ديدگاهي در حال بسط و گسترش مجدد در جهان اسلام مي باشد.
    آنچه در مورد ديدگاههاي فوق حايز اهميت است چگونگي ارتباط آنها با آينده و آموزه مهدويت مي باشد. بدون ترديد اكثر مسلمانان، چنانكه گذشت آموزه مهدويت و ظهور منجي موعود و تحقق مدينه فاضله اسلامي را همانند ديدگاه غالب اديان آسماني مي پذيرند. حال بر اين اساس پرسشي كه مطرح مي شود و اين نوشتار در صدد بررسي آن بود، ميزان تناسب زندگي و عمل سياسي جامعه اسلامي با عصر ظهور منجي موعود است. از ميان ديدگاههايي كه در باره وضعيت زندگي سياسي معاصر اسلامي وجود دارد تنها ديدگاه چهارم است كه بيشترين تناسب را با جامعه موعود برخوردار است. ديدگاههاي ديگر به نوعي در تناقض و يا در تباين با جامعه مهدوي دارند.
    آنچه كه از اعتقاد به آموزه مهدويت در جوامع اسلامي مي توان بهره برد و در زندگي معاصر اسلامي نيز آن را برجسته كرد، ضرورت تشكيل حكومت ديني مي‌باشد. مومني كه همواره در انتظار تحقق مدينه فاضله اسلامي است مي‌بايست در راستاي آن نيز تلاش نمايد و همسان با نظام سياسي عصر موعود به تنظيم زندگي سياسي خود بپردازد. در غير اين صورت دوگانگي و تضاد در انديشه و عمل سياسي اسلامي بسيار بارز خواهد بود و موجب انحطاط جامعه اسلامي خواهد گشت.
    بدون ترديد دين پيامي آسماني براي تمام انسانها و در تمامي ادوار مي باشد. تفكيك اعتبار احكام آن براي برهه هاي خاصي يقينا موجب خدشه در امر هدايت ديني خواهد بود. اگر چنانكه از نگاه ديني ضروري است تا جامعه مطلوب بر اساس الگوي دولت ديني اداره شود، پس در نتيجه در زندگي عصر پيش از تحقق مدينه فاضله نيز مي‌بايست چنين الگويي را پيگيري نمود. بدون ترديد احياي گرايش به منجي گرايي و مهدويت در جهان در چند دهه اخير نويد بخش فضايي است كه مي‌توان با ايجاد همگرايي در بين مومنان به تعاليم آسماني و بويژه در بين مسلمانان پرداخت و اساس جامعه اسلامي را بر آن مبتني نمود.
    ظهور گرايشات تفكيك گرايانه بين دين و سياست محصول تفكر مدرن غربي بوده است كه اينك با نقدها و بحرانهايي كه در مدرنيسم غربي بروز نموده است مي‌توان با بازگشت به سنت ديني - اسلامي و دعوت تمامي معتقدان به عصر ظهور منجي موعود كه بر تأسيس حكومت ديني بشارت مي دهد و مدينه فاضله ديني را برقرار مي‌سازند، زندگي سياسي امروزي را نيز سامان داد.

    نتيجه گيري‌

    آينده تاريخ از منظرها و ديدگاههاي مختلفي مورد توجه و بررسي قرار گرفته است. عمده مذاهب آينده نگر با نگاهي خوش بينانه آينده تاريخ را عصري مطلوب و تحقق مدينه فاضله مي‌دانند. در اين ميان توجه به اشتراكات اين مكاتب فكري با آموزه منجي‌گرايي اديان حايز اهميت است. چنانكه گذشت در دوران مدرن نيز انديشمنداني چون كانت بر زندگي اخلاقي تأكيد مي‌كردند و جامعه آينده را نيز بر اساس آن به تصوير مي كشيدند. در اديان آسماني نيز اعتقاد به ظهور منجي موعود نويد بخش جامعه‌اي آرماني بر اساس الگوهاي ديني مي باشد. آموزه مهدويت اسلامي نيز كه تمامي مسلمانان جهان در آن مشترك هستند بر چنين جامعه اي فرا مي خواند. بر اساس چنين آموزه مشتركي مي توان بر نوعي همفكري و همكاري بين اديان و بويژه مسلمانان دعوت نمود تا بر اساس الگوي مدينه فاضله عصر موعود زندگي امروزي خود را نيز سامان دهند. بر اين اساس مي توان ديدگاههايي را كه به نوعي بر تفكيك عرصه ديني از سياست فرامي خوانند نقد نمود و در راستاي سنت اسلامي بر احياي نظام اسلامي در جوامع اسلامي دعوت نمود.

    پي نوشت:
    1 . براي بحث در نگرش هاي اسطوره اي به تاريخ و موعود گرايي نك: ميرچيا الياده، اسطوره بازگشت جاودانه، ترجمه بهمن سركاراتي، نشر قطره، 1378.
    2 . ايمانوئل كانت، <معناي كلي تاريخ در غايت جهان وطني>، ترجمه منوچهر صانعي دره بيدي، در نامه فلسفه، س 2، ش 3، زمستان 1378.
    3 . همان.
    4 . در مورد نظريه سياسي كانت نك:
    همچنين نك: حسين جمالي و عباس منوچهري،<تأملي بر فلسفه سياسي كانت>، در نامه مفيد، ش 25، بهار 1380.
    5 . كانت خود بر پيوند روشنگري با بلوغ آدمي تصريح كرده است. نك: ايمانوئل كانت،<روشنگري چيست؟ در پاسخ يك پرسش>، ترجمه همايون فولادپور،كلك، ش 22، دي ماه 1370.
    6 .نك: ابراهيم پورداوود، سوشيانت موعود مزديسنا، 1927؛ به نقل از سيد مجتبي آقايي، پيشين.
    7 . اوستا، ترجمه و پژوهش هاشم رضي، تهران، انتشارات بهجت، 1379، فروردين يشت، بند 129. در بررسي سوشيانت و ديدگاه زرتشتي از مقاله زير بهره گرفته شده است: سيد مجتبي آقايي،<در آمدي بر يك نظريه>، در : بررسي نظريه هاي نجات و مباني مهدويت (مجموعه مقالات سومين اجلاس دو سالانه بررسي ابعاد وجودي حضرت مهدي عج)، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1381، ج 2، صص 115-156.
    8 . اوستا، زامياد يشت، بند 95.
    9 . همان، بند 92.
    10 . عهد عتيق، بر اساس ترجمه فارسي 1904، فصل اشعياي نبي، سوره 30، آيه 27.
    11. خواجه نصير الدين طوسي، قواعد العقاند، ضميمه تلخيص المحصل، بيروت دارالاضواء، 1988.
    12 . قاضي عبدالجبار معتزلي ، المغني في ابواب التوحيد والعدل، قسمت اول, ج20, ص48.
    به نقل از: محمد العماره، "وجوه سياسي آزادي در كلام معتزله"، ترجمه سيد محمد رضا شريعتمدار، فصلنامه علوم سياسي، ش 3، زمستان، 1377.
    13 . گفته مي شود بعدها اصم از اين ديدگاه نخست خود برگشته است.
    14 . علي عبدالرازق، الاسلام و اصول الحكم، تحقيق محمد عماره، بيروت، موسسه الدراسه و النشر، بي تا.
    15 . سيد هادي خسرو شاهي ، مصلح جهاني و مهدي موعود از ديدگاه اهل سنت، تهران، انتشارات اطلاعات، 1374، ص 104. لازم به توضيح است كه اين اثر سخنراني و توضيحات شيخ عبدالمحسن العباد و شيخ عبد العزيز بن باز و توضيحات آقاي خسروشاهي را در بر دارد و از اين جهت متن ديدگاه يكي از عالمان وهابي را در باره مهدويت و اعتقاد اهل سنت به آن نشان مي دهد.
    16. علي عبدالرازق، پيشين،
    17 . عبدالكريم سروش به همراه كسان ديگري بر چنين اعتقادي رفته اند. نك: عبدالكريم سروش، فربه تر از ايدئولوژي، (مقاله معنا و مبناي سكولاريسم)،تهران، انتشارات صراط، 1366.

    منابع:
    دکتر غلامرضا بهروز لک

صفحه 4 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 80
    آخرين نوشته: 20-09-2015, 09:56
  2. لطفا دیگر نگویید «مرگ بر آمریکا» !
    توسط گلنرگس در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 35
    آخرين نوشته: 10-05-2015, 09:58
  3. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 12-11-2013, 15:28
  4. همه چیز درباره اهالی جماران+عکس
    توسط محب المهدي (عج) در انجمن مقالات
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-10-2013, 11:06
  5. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 25-06-2013, 12:04

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه