گرچه در اوستای موجود جای جای اشارههای پراکندهای به نام و خانواده و برخی حوادث زندگی زرتشت میشود ولی زندگینامهٔ او به طور منظم و پیوسته عرضه نمیگردد. شواهد موجود نشان میدهد که شرح زندگی زرتشت در سه نَسک (بخش) از ۲۱ نَسک اوستا به نامهای سپند، چهرداد و وشتاسپ ساست آمده بودهاست. اصل متن اوستایی و ترجمهٔ پهلوی این بخشها در دست نیست اما خلاصهٔ مطالب آنها در کتاب هشتم دینکرد نقل شدهاست.
آگاهیهای تاریخی و واقعی دربارهٔ زندگی زرتشت بسیار اندک است. آنچه در اوستا و در منابع پهلوی و فارسی آمدهاست، بیشتر جنبهٔ اساطیری دارد، گرچه در این مطالب نیز حقایقی میتوان یافت. آنچه به یقین در مورد زندگی زرتشت از متون اوستایی بر میآید اینست زرتشت از کودکی تعلیمات روحانی دیدهاست زیرا در گاتها (یسن ۳۳، بند ۱) خود را زوتَر نامیدهاست و آن اصطلاحی است که در مورد دین مردی که دارای شرایط کامل روحانیت است، به کار میرود. در گاتها (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شدهاست. زرتشت در تبلیغ دین خود با دشواریهایی روبرو بودهاست. در سرودهای خویش (یسن ۴۶، بند ۲) از فقر و کمی تعداد حامیانش میگوید و از بدکاری پیشگویان و روحانیان هم وطن خود کویها و کرپنها، گله و شکایت دارد و از بعضی دشمنان خود مانند بندوه و گرهمه (یسن ۴۹، بند ۱ و ۲) نام میبرد. سرانجام بر آن میشود که از زادگاه خود دور شود و به سرزمین مجاور برود که فرمانروای آن کی گشتاسپ است. زرتشت در این سرزمین سرانجام با موفقیت روبرو میگردد. با گِرَوِش کی گشتاسپ به دین زرتشت، مخالفتهای حکمرانان همجوار برانگیخته میشود. نام برخی از فرمانروایان مخالف زرتشت در آبانیشت (یشت ۵، بند ۱۰۹) آمدهاست که از میان آنان ارجاسب تورانی از همه نامورتر است. برحسب سنت زرتشت در سن ۷۷ سالگی کشته شد و قاتل او برادریش نام دارد.