150 - چرا با اهل توحيد جنگيدى ؟
ابراهيم بن علقمه و اسود نقل ميكند كه پيش ابو ايوب انصارى رفته و گفتيم : اى ابو ايوب خدا تو را محترم و مكرم نمود كه پيغمبر مهمان تو شد، بما بگو: چرا با على بن ابيطالب خارج شده و با اهل لااله الاالله جنگيدى ؟ گفت : بخدا سوگند كه در همين خانه بوديم كه رسول خدا نشسته بود، على در طرف راست او، و من در طرف چپ او نشسته بودم انس بن مالك در مقابل حضرت ايستاده بود كه حلقه در بصدا درآمد، پيغمبر فرمود: ببين كيست ؟ انس نگاه كرد و گفت : عمار بن ياسر است ، فرمود: در را بروى عمار پاك بگشا.
عمار وارد شد و سلام داد و نشست ، سپس رسول خدا فرمود: اى عمار پس از من در ميان امت من كارهاى ناگوار رخ مى دهد تا بروى هم شمشير كشيده يكديگر را مى كشند، و از يكديگر بيزارى ميجويند، در آن موقع از اين على بن ابيطالب كه در طرف راست من نشسته پيروى كن ، اگر تمام مردم از راهى بروند و على از راهى ، تو راه على را برو، اى عمار على تو را از هدايت باز نميدارد و به هلاكت راهنمائى نمى كند، اى عمار اطاعت على اطاعت من است ، و اطاعت من اطاعت خداست .
مدرك :
سفينه البحار ج 1 ص 52.
ابو ايوب انصارى نامش خالد بن يزيد است ، رسول خدا در هجرت به منزل او وارد شد، در غزوات پيغمبر شركت كرد، بعد از رسول خدا از حق اميرالمؤمنين دفاع كرده و در جنگهاى آن حضرت حاضر شد در سال پنجاه و يك در سپاهى كه عازم قسطنطنيه بود شركت كرد كه در اين سفر از دنيا رفت و كنار حصار قسطنطنيه دفن شد.