صفحه 6 از 20 نخستنخست 12345678910111213141516 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 51 به 60 از 200

موضوع: قصه هاى اسلامى و تكه هاى تاريخى

  1. #51
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    50 - انوشيروان و مزدك

    مزدك در زمان قبادبن فيروز ظهور كرد، كتاب ((اوستا ))را تفسير و تاءويل نمود، در بعض چيزها با زردشت موافقت و در بعض چيزها مخالفت كرد، در احكام آن چيزهائى افزود و چيزهائى كم كرد، در اموال و املاك و غلامان و كنيزان و حتى زنان همه را مساوى و شريك دانست ، زن يكى را گرفته بديگرى داد، كارش رونق گرفت و اتباعش زياد شدند، قباد هم از او بيعت كرد.
    روزى به قباد گفت : امروز نوبت من است ، بايد زن خوند يعنى مادر انوشيروان را در اختيار من بگذارى ، قباد هم مى پذيرفت كه انوشيروان بپاى مزدك افتاد و كفش او را از پايش در اورده پايش را بوسيد، و گفت : در تمام اموال و املاك سلطنتى تصرف كن ولى معترض مادرم مباش ، پس از التماس ‍ بسيار مزدك قبول كرد.
    چون انوشيروان به سلطنت رسيد براى مردم اذن عمومى داد، مزدك هم وارد مجلس شد، پس از او ((منذرين ماء السماء )) - كه قبلا در حيره والى و نماينده حكومت ايران بود و قباد اول او را عزل كرده بود - وارد شد انوشيروان گفت : من دو آرزو داشتم كه اميدوارم خدا هر دو را برآورده باشد.
    مزدك گفت : شاهان آن دو آرزو چيست ؟ گفت : يكى اينكه اين مرد بزرگوار (منذر) را به كارش بگمارم دوم اينكه اين بى دينها را بكشم ، مزدك گفت : مگر ميتوانى همه مردم را بكشى ؟! انوشيروان كه تا اينجا خود را به غفلت و بى توجهى زده بود حالت جدى بخود گرفت و گفت :
    زنازاده تو هم اينجا هستى ؟! بخدا سوگند از روزى كه پايت را بوسيده ام هنوز بوى گند جورابت از دماغم نرفته است ، سپس دستور داد مزدك را كشته و به دار زدند، و در يك نيم روز يكصد هزار نفر از مزدكيها را كشته و اموال آنها را بين مردم مستمند و بى چيز قسمت كرد.
    مدرك :
    الكامل ابن اثير ج 1 ص 242 - 255.

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #52
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    51 - حديث سازان

    معاويه جمعى از صحابه و تابيعن را اجير كرد در بدگوئى و عيب گيرى از على عليه السلام اخبار و احاديث جعل كنند و براى اينكار مزد قابل توجهى معين كرد، ايشان هم رواياتى كه باب طبع و مورد پسند معاويه بود وضع كردند كه ابوهريره ، عمر و عاص ، مغيرة بن شعبه و عروة بن زبير از آن اشخاص بودند.
    از جمله رواياتى كه ابوهريره جعل كرد و در واقع بى اساس ميباشد اين داستان است : على عليه السلام در حيات رسول اكرم از دختر ابوجهل خواستگارى كرد، چون پيغمبر از جريان اطلاع يافت ناراحت و خشمگين شد، به منبر رفت در خطبه فرمود: بخدا قسم دختر دشمن خدا با دختر ولى خدا در يك خانه جمع نميشوند، فاطمه پاره تن من است ، مرا ناراحت ميكند آنچه او را ناراحت ميكند، اگر على ميخواهد با دختر ابوجهل ازدواج كند بايد از دختر من جدا شود، آن وقت هر چه دلش ميخواهد بكند.
    مدرك :
    شرح نهج البلاغه ج 4 ص 64.

  4. #53
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    52 - يك حديث بى اساس :

    خبرى كه در صحيح بخارى و صحيح مسلم درباره ابوبكر نقل نموده اند صحيح نيست خبر اين است : رسول اكرم در مرض موتش به عايشه فرمود: پدرت را بگو بيايد تا براى او نوشته اى بنويسم چون مى ترسم پس از من گوينده اى بگويد، و يا آرزو كننده اى آرزو كند، خدا و مومنان غير از ابوبكر كسى را قبول ندارند.
    مدرك :
    شرح نهج البلاغه ج 6 ص 13.
    صحيح بخارى تاءليف محمدبن اسماعيل بخارى عالم معروف اهل سنت ، بسال 194 هجرى در بخارى متولد شد، در سال 210 هجرى براى طلب حديث دست به مسافرت طولانى زده به خراسان ، عراق ، مصر و شام سفر كرد، از صد هزار شيخ استفاده برد، كتابهائى تاءليف نمود كه مشهورترين آنها ((جامع صحيح ))است كه نزد اهل سنت از معتبرترين كتب حديث است ، بخارى بسال 256 هجرى از دنيا رفت .
    صحيح مسلم تاءليف مسلم بن حجاج نيشابورى يكى از حافظان و از علماء اهل سنت است ، بسال 204 هجرى در نيشابور چشم به جهان گشود براى كسب حديث به حجاز، مصر شام و عراق سفر نموده ، بسال 261 هجرى در نيشابور از دنيا رفت ، كتاب او نزد اهل سنت در مرتبه دوم واقع است .

  5. #54
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    53 - ما درباره اين جنگ شك داريم

    موقعى كه على عليه السلام به جنگ صفين ميرفت عده اى از اصحاب عبدالله بن مسعود خدمت حضرت آمدند و گفتند: ما هم با شما به صفين رفته كنار سپاه شما اردو زده ناظر كارهاى شما واهل شام ميشويم هر كه را ديديم كه كار خلاف و ناروا انجام ميدهد، و يا به طرف مقابل خود ظلم ميكند بر عليه او قيام و اقدام ميكنيم حضرت فرمود: آفرين بر شما، اين فهم دين و علم به سنت است ، هر كس به اين پيشنهاد راضى نشود خائن و متكبر است .
    عده ديگر از اصحاب ابن مسعود كه ((ربيع بن خثيم )) هم از آنها بود، و تعدادشان به چهارصد نفر ميرسيد آمدند و گفتند: يا امير المومنين ما در اين جنگ به شك افتاده ايم با اينكه در فضل و مقام تو شك نداريم مسلمانان و مملكت اسلامى احتياج به جمعى دارد كه از مرزها محافظت كند و از هجوم دشمن دفاع نمايد، ما را به يكى از مرزها و سرحدهاى مملكت اسلامى روانه كنيد تا با دشمنان اسلام بجنگيم ، على عليه السلام آنها را با سرپرستى ربيع بن خثيم به سر حد رى روانه نمود، پرچم ربيع بن خثيم اولين پرچمى بود كه حضرت على عليه السلام در كوفه برافراشت .
    مدرك :
    شرح نهج البلاغه ج 3 ص 186.
    ربيع بن خثيم معروف به ((خواجه ربيع )) مدفون در دو فرسخى مشهد مقدس ، يكى از زهاد ثمانيه و از نيكان آنها و از اصحاب امير المومنين عليه السلام بو، كلمات پندآميز و حالات زاهدانه زياد از او نقل شده ، علماء درباره او اختلاف نموده اند، اكثر علماء او را خوب دانسته اند، مرحوم ممقانى به اكثر ايرادها جواب داده است ، بسال 61 هجرى و بقولى 63 هجرى از دنيا رفت .

  6. #55
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    54 - نماز در موقع اعدام

    در سال 51 هجرى چون بدستور معاويه در مرج عذرا ء خواستند مرد حق ((حجر بن عدى )) و سيزده نفر از يارانش را بكشند حجر گفت : مهلت دهيد تا دو ركعتت نماز بخوانم ، وضوى كامل گرفت و دو ركعت طولانى با آرامى بجا آورد، گفتند: نماز را طول دادى از ترس مرگ بود؟ گفت : هيچ وقت وضو نگرفته ام مگر اينكه بعد از آن نماز خوانده ام و هرگز نمازى باين عجله نخوانده ام .
    چون جلاد آماده قتل شد لرزه باندام حجر افتاد، گفتند: از مرگ بى تابى ميكنى ؟ گفت : اگر بى تابى كنم بجاست ، چون شمشير آخته كفن آماده و قبر كنده شده پيش روى خود مى بينم ، گفتند: گردنت را جلو بياور گفت : براى ريختن خود كمك نميكنم .
    مدرك :
    عيون الاخبار ابن قنيبه ج 2 ص 14.

  7. #56
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    55 - على و دهقانان

    موقعى كه على عليه السلام عازم صفين بود شهر انبار رسيد بنى خشنوشك كه دهقانان آن شهر بودند به استقبال حضرت آمدند از مركبهاى خود پياده شد در اطراف حضرت شروع بدويدن كردند، تعدادى قاطر هم سر راه آماده نگهداشته بودند، پرسيد: اين چارپايان براى چيست ؟ و اين كارى كه انجام داديد براى چه بود ؟
    عرض كردند: اين رسمى است كه بعنوان تعظيم بزرگان خود بجا مياوريم ، و ثاطرها را هم به شما هديه آورده ايم ، ضمنابراى سربازان طعام و براى مركبهاى آنها علوفه تهيه ديده ايم .
    حضرت فرمود: اين كارى كه براى تعظيم بزرگان انجام ميدهيد براى آنها هيچ نفعى ندارد جز اينكه شما خود را بزحمت انداخته و خسته ميكنيد، بعد از اين همچو كارى نكنيد، و قاطرهاى شما را اگر مايل باشيد از ماليات شما محسوب نموده و مى پذيريم ، اما طعام و علوفه كه تهيه ديده ايد ما بدون پرداخت قيمت از آن استفاده نميكنم .
    عرض كردند: شما از آن استفاده كنيد ما بعدا قيمت آنرا از شما ميگيريم ، فرمود: در آن صورت به قيمت واقعى آن حساب نخواهيد كرد، مابه طعام ساده و كمتر از طعام شما قانع هستيم ، بدون استفاده از آن طعام و علوفه با آنها وداع كرد و رفت .
    مدرك :
    شرح نهج البلاغه ج 2 ص 203.

  8. #57
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    56 - اهميت علم آموزى

    رسول اكرم در جنگ بدر از كفار مكه هفتاد نفر اسير گرفت ، پس از پايان جنگ از آنها بقدر امكان آنها فديه گرفته آزاد ميكرد، جمعى از اهل مكه با خواندن و نوشتن آشنا بودند، ولى اهل مدينه بى سواد بودند، آنهائى كه از اسيران قدرت مالى داشتند بى سواد بودند فديه داده آزاد شدند، و آنهائى كه باسواد بودند حضرت ده نفر از جوانان مدينه را در اختيار او ميگذاشت كه به آنها خواندن و نوشتن ياد دهد، وقتى كه آن ده نفر جوان در خواندن و نوشتن كامل ميشدند معلم اسير آزاد ميشد.
    مدرك :
    طبقات كبرى چاپ دار بيروت ج 12 ص 14 تاءليف ابوعبدالله محمد بن سعد زهرى كاتب واقدى وى از فضلاء جليل القدر بود، بسال 168 هجرى در بصره متولد شد، به بغداد مسافرت نموده مدتب ملازم خدمت واقدى شد، بر مدينه و كوفه نيز سفر كرده با بعض شيوخ ملاقات نمود، بالاخره روز يكشنبه چهارم جمادى الاخرى سال 230 هجرى در بغداد از دنيا رفت .

  9. #58
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    57 - از اين مرد دست بردار

    جمعى از بنى اميه نزد معاويه گرد آمده گفتند: تو به آرزوى خود - كه غصب خلافت بود - رسيدى خوب است از سب و بدگوئى و لعن اين مرد (على عليه السلام ) دست بردارى ، گفت : نه بخدا قسم بايد اين كار آن قدر ادامه يابد كه بچه ها با آن بزرگ شوند، و بزرگها پير شوند و هيچ گوينده اى از او فضيلتى نقل نكند.
    مدرك :
    شرح نهج البلاغه ج 4 ص 57.
    رسول خدا فرمود: هر كس على را سب كند مرا سب كرده و هر كس مرا سب كند خدا را سب كرده است .
    مدرك :
    كنز العمال ج 11 ص 602.

  10. #59
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    58 - شبها به در خانه انصار ميرفت

    ابو جعفر محمد بن على رضى الله عنه (امام باقر عليه السلام ) فرمود: على عليه السلام شبها فاطمه عليهما السلام را سوار الاغى نموده به در خانه هاى انصار ميرفتند و از ايشان نصرت و يارى ميخواستند، در جواب ميگفتند: اى دختر رسول خدا ما به اين مرد (ابوبكر) بيعت كرده ايم ، اگر پسر عمويت پيشدستى ميكرد از او عدول نمى كرديم و به كسى غير از او بيعت نمى نموديم .
    على عليه السلام ميفرمود: آيا جايز بود كه جنازه رسول خدا را بدون كفن و دفن روى زمين گذاشته و بيايم درباره خلافت و جانشينى وى منازعه كنم ؟ فاطمه ميگفت : ابوالحسن آنچه را كه سزاوار او بود كرده است ، و ايشان كارى انجام داده كه خدا به حساب آن خواهد رسيد.
    مدرك :
    شرح نهج البلاغه ج 6 ص 13.

  11. #60
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    59 - وسوسه را او كرد

    پس از رحلت رسول اكرم ابوبكر و عمر كنار در خانه رسول خدا نشسته بودند كه مغيرة بن شعبه آنها را ديد و پرسيد: چرا اينجا نشسته ايد؟ گفتند منتظر هستيم كه اين مرد (على عليه السلام ) بيرون بيايد تا به او بيعت كنيم ، گفت : آيا منتظر غوره نارس اين خاندان هستيد؟ خلافت و رياست را در قريش وسعت و تعميم دهيد كه پذيراى توسعه ميباشد.
    مدرك :
    شرح نهج البلاغه ج 6 ص 43.
    مغيرة بن شعبه از شياطين عرب بود، در سال خندق مسلمان شد، و در صلح حديبيه حاضر بود، گفته اند با سيصد زن ازدواج نمود، در خلافت عمر والى بصره بود كه به زناى او شهادت دادند عمر او را از بصره عزل و والى كوفه نمود، عثمان در خلافتش او را عزل كرد، در اول خلافت على عليه السلام پيشنهاد نمود كه معاويه را عزل نكند حضرت قبول نكرد، در زمان معاويه والى كوفه شد، وليعهدى يزيد را او پيشنهاد كرد، امام حسن عليه السلام در مجلس معاويه به مغيره فرمود: تو بودى كه بر پهلوى دختر پيغمبر زدى و او را خونين كردى تا فرزندانش را سقط نمود.

صفحه 6 از 20 نخستنخست 12345678910111213141516 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-10-2013, 21:17
  2. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 17-08-2013, 20:52
  3. وسوسه و وسوسه‏ گران‏
    توسط محبّ الزهراء در انجمن اخلاق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 22-06-2013, 20:29
  4. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 23-02-2013, 16:35

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه