ماجرای تبعید میشل عون به فرانسه/ رفیق حریری لحظاتی پیش از ترور چه گفت؟/ هشدار سیدحسن نصرالله، 10 روز پیش از ترور حریری
گروه بینالملل - رجانیوز: در دو قسمت پیشین، نحوه ی تصویب قطعنامه 1559 و آغاز فشارهای بین المللی به سوریه برای خروج از لبنان و همچنین برای خلع سلاح حزب الله را شاهد بودیم. همچنین دیدیم که پس از تمدید ریاست جمهوی امیل لحود (که خلاف یل طرف های غربی بود)، رفیق حریری که نتوانست دولتی همه گیر تشکیل دهد از نخست وزیری کنار رفت و عمر کرامی مأمور تشکیل کابینه شد.
ادامه قضایا را با هم می خوانیم:
در نوامبر 2004، محافل لبنانی ناگهان در برابر این تصمیم سازمان ملل قرار گرفتند که تری رود لارسن را به عنوان مأمور اجرای قطعنامه 1559 تعیین نمود.
[تری رود لارسن]
عمر کرامی در برابر این موضوع واکنش نشان داده و در جلسه هیئت دولت در تاریخ 25 نوامبر 2004 گفت: «ایجاد اختلال در ثبات لبنان به مصلحت هیچ کس نیست. من گمان می کنم که اجرای قطعنامه 1559 امری مربوط به آینده محسوب می شود [الان اجرایی نیست]. همه، میزان خطیر بودن این تصمیم (که اساسا اتخاذش هیچ وجهی هم نداشته است) را درک می کنند.»
دولت کرامی مشغول حرکت آهسته و خیلی آرام بر روی توده مشکلات باقی مانده از دولت های رفیق حریری از سال 92 تا آن زمان بود و در مسیرش از حمایت کامل امیل لحود هم برخوردار بود. حتی امیل لحود در اکثر جلسات هیئت دولت شرکت نمی کرد تا بدین ترتیب عمر کرامی بتواند آزادانه و شخصا ریاست جلسات هیئت دولت را برعهده بگیرد، در حالیکه لحود در مقابل رفیق حریری چنین رویه ای نداشت. لحود در عوض حضور در جلسات هیئت دولت، هر هفته روزهای چهارشنبه با عمر کرامی جلسه داشت تا در جریان دستور جلسات و تصمیماتی که می خواست اتخاذ شود قرار بگیرد.
[عمر کرامی و امیل لحود]
طرح میشل عون برای تشکیل کنفرانس گفتگوی ملی
در 21 نوامبر 2004، میشل عون [که در این زمان هنوز در پاریس در تبعید به سر می برد [1]] یک نشست سیاسی در کاخ کنفرانس های پاریس برگزار کرده و طی آن طرحش را برای تشکیل یک کنفرانس عمومی گفتگوی ملی مطرح و [نیروهای سیاسی] را به آن دعوت کرد، کنفرانس گفتگوی ملی ای «برای تأمین بهترین شرایط برای عقب نشینی ارتش سوریه از لبنان و برنامه ریزی برای بعد از این عقب نشینی.»
در همین راستا «جریان ملی آزاد» [وابسته به میشل عون] به جنبش در آمده و دعوتنامه هایی را هم برای احزاب و شخصیت های لبنانی اپوزیسیون و هم برای احزاب و شخصیت های لبنانی موافق دولت ارسال کردند.
[میشل عون]
مثلا در سوم دسامبر، هیئتی [از طرف جریان ملی آزاد] در دفتر مرکزی حزب کتائب [که نویسنده، در آن زمان ریاست آن را بر عهده داشت] به دیدن من آمده و دعوت نامه ای از طرف میشل عون را تحویل من دادند که در آن آمده بود: «الان دیگر عقب نشینی سوریه امری است که احتمال رخ دادنش کاملا وجود دارد، فلذا من از لبنانی ها (اعم از احزاب و تشکلها) و همچنین از حکومت سوریه، مجددا دعوت می کنم رسما در یک گفتگوی باز که در یک کشور امن تشکیل شود، شرکت کنند و بدین ترتیب تلاش کنند که به توافقی دست یافته شود که طبق آن برون رفتی که همه را راضی نماید، پیدا شود ... از تمامی طرف ها می خواهم که با این دعوت از دید مثبت مواجه شوند (حالا نظرات و مواضعشان هرچه می خواهد، باشد) تا بدین ترتیب قدرتمان در گفتگو و در مسئولیت پذیری را ثابت کنیم؛ چراکه در قضایای حیاتی، جای برخورد متکبرانه و جای لجبازی و نپذیرفتن نیست. برای حفظ کشور بر ما واجب است که از اصول ملی حفاظت کنیم، فارغ از رقابت سیاسی مان که طبق حق اختلاف نظر، امری طبیعی است و اساسا دموکراسی بدون آن معنایی ندارد.»
من دعوت عون به تشکل کنفرانس وحدت ملی را امری مفید یافتم و آن را در دفتر سیاسی حزب کتائب مطرح کردم و فتر سیاسی هم با این موضوع موافقت کرد.
تلاش های اپوزیسیون برای سرنگونی لحود
بعد از سفر معاون وزیر خارجه آمریکا ریچارد آمیتاژ به دمشق در اوایل سال 2005 که در پی آن، واشنگتن تماسهایش با دمشق را قطع کرد، همه قراین نشان می داد که سال 2005 سال درگیری بین سوریه و آمریکا خواهد بود.
در آغاز سال 2005، همچنان درگیری بین دولت لبنان و اپوزیسیون هم ادامه داشت. در رأس اپوزیسیون ولید جنبلاط بود که همه پل های ارتباطی با سوریه را هم قطع کرده و امیل لحود را به استعفا فراخوانده و دعوت به کودتایی [مردمی] شبیه به آنچه در سال 1952 رخ داد کرده بود. (در سال 1952 رئیس جمهور استقلال بشارة الخوری زیر فشار مردم و اعتصاب عمومی مجبور به استعفا شده بود.)
[ولید جنبلاط]
مواضع تند سفیر آمریکا در لبنان
در حرکتی غیر معمول، سفیر آمریکا در لبنان جفری فیلتمن بعد از دیدارش در 4 ژانویه 2005 با امیل لحود بیانیه ای صاد کرد و در آن عنوان نمود که واشنگتن مایل است نیروهای سوریه را در حال عقب نشینی «مسالمت آمیز و منظم» از کل لبنان ببیند. ضمنا بیان کرد که دولت آمریکا تصمیم دارد انتخابات مجلس لبنان را از نزدیک دنبال کند تا اطمینان یابد که هیچ گون «ددخالت اجنبی» در آن رخ نخواهد داد. فیلتمن رد بیانیه اش به مخالفین دولت هم اطمینان داد قطعنامه 1559 طی ماه های آینده اجرا خواهد شد، و مسئله عقب نشینی نیروهای سوریه مسئله ای قطعی و تمام شده است و «فقط زمانش ممکن است کمی دیر و زود شود.»
[جفری فیلتمن]
واضح بود که فشارهای آمریکا و فرانسه و بریتانیا در این مسیر قرار گرفته که شانس مخالفین دولت را در پیروزی انتخابات مجلس افزایش دهند.
دیدار مسئول اطلاعات ارتش سوریه با رفیق حریری
در این زمان، رئیس دستگاه اطلاعات ارتش سوریه در لبنان، سرتیپ رستم غزالی به منزل رفیق حریری در منطقه بقریطم رفت تا با او دیدارکن. این مسئله موجب جلب توجه و سر و صدای زیادی هم در محافل مخالفین و هم در محافل طرفداران دولت شد.
در این دیدار، غزالی به حریری ابلاغ کرد که دمشق مایل است که قضیه ی تمدید ریاست جمهوری امیل لحود که بینشان دوری ایجاد کرده بود دیگر کنار گذاشته شده، و صفحه ی جدیدی در روابط دمشق و حریری باز شود.
[رستم غزالی]
غزالی گفت که دمشق بین مواضع حریری و مواضع جنبلاط تفاوت قائل می شود؛ مواضع حریری ای که کماکان مثل یک همپیمان دمشق رفتار می کند و درهای دمشق هم به روی او باز است و مواضع جنبلاطی که در مخالفتش همه ی خطوط قرمز را زیر پا گذاشته است و شده است عضوی از جریان گسترده ی فشارهای روبه افرایش بین المللی بر سوریه، و همین است که همه درها را به رویش بسته است.
بحث تدوین قانون جدید انتخابات و اوج گیری اختلافات
موضوع تدوین قانون جدید انتخابات مجلس، همه توجهات را به خودش جلب کرده بود. سلیمان فرنجیة به عنوان وزیر کشور دست به کاری بی سابقه زد: همه مردم (اعم از اشخاص و گروه ها) را دعوت کرد نظرات و پیشنهاداتشان را پیرامون بهترین قانون انتخابات مجلس طی یک نظرخواهی آزاد ملی، اعلام کنند. جامعه مدنی به شکلی فراتر از انتظار به دعوت فرنجیه پاسخ مثبت داد، طوری که بیش از 132 پیشنویس و پیشنهاد به وزارت کشور رسید.
هیئت دولت، جلسه 27 ژانویه 2005 اش را با حضور رئیس جمهور به بررسی همین موضوع اختصاص داد. [طی جلسه، بحث های مفصلی راجع به چگونگی دوایر انتخابی و ملاک بودن قانون 1960 یا قانون «ستّین» و همچنین چگونگی حضور زنان در انتخابات و سن رأی گیری رخ داد]
رفیق حریری شدیدا با تقسیم بیروت به دوایر انتخابی مختلف مخالفت کرده، چرا که به گفته ی او این طرح «حقوق طایفه ی سنی را خدشه دار می کرد.» از طرف دیگر اعضای «تجمع قرنة شهوان» [2] خواستار عقب نشینی کامل ارتش سوریه قبل از برگزاری انتخابات شد. اما ولید جنبلاط از این حدود فراتر رفته و روی این موضوع انگشت گذاشت که قبل از هر چیزی ضروری است که امیل لحود استعفا دهد.
[ولید جنبلاط]
اجتماع عین التینة و صحبت های مهم سید حسن نصرالله
نبیه بری در جواب این بالاگرفتن کارهای مخالفین، طرفداران دولت را به یک دیدار سیاسی گسترده در 4 فوریه [16 بهمن 1383] در عین التینه (مقر اقامت رئیس مجلس) دعوت کرد. در این دیدار، جمع گسترده ای از سیاسیون حاضر شدند که در بینشان 17 وزیر، 35 نماینده مجلس و 23 نماینده از طرف احزاب و سازمان های لبنانی حضور داشتند. همه این نکته را دریافتند که «اجتماع عین التینة» پاسخی است به «اجتماع بریستول» که چند ماه قبل سران مخالفین را دور هم گرد آورده بود.
صحبتی که سید حسن نصرالله، با آن جلسه را آغاز کرد مهمترین چیزی بود که در «اجتماع عین التینة» مطرح شد. سید حسن نصرالله در صحبت هایش، مواجهه در مرحله پیش رو را ترسیم کرد. سید حسن به تشکیل کنفرانس ملی همه گیر و شاملی دعوت کرد و اینطور مطرح کرد که لبنان شاهد «یک لشگرکشی و هجوم سیاسی است که هدفش تغییر چهره لبنان و تغییر چهره منطقه با استفاده از همه وسایل است» و افزود: «این به عهده ماست که در لبنان در مقابل این هجوم بایستیم، هجومی که ما را به سمت نمونه عراق [که در آن زمان در اشغال آمریکا و در اوج ناامنی قرار داشت] پیش می برد.»
[سید حسن نصرالله]
سید حسن نصرالله در سخنانش به صحبت های مخالفین هم اشاره کرد که به گفته او «نیات آنها را در موضوع مقاومت» و «در موضوع عقب نشینی سوریه از لبنان و جدایی دو مسیر» روشن می کرد. سید حسن نصرالله صحبت هایش را با برحذر داشتن مخالفین از عواقب «کشاندن کشور به هرج و مرج» خاتمه داد.
[سید حسن نصرالله و رفیق حریری]
ترور رفیق حریری
درست رأس ساعت 12:56 ظهر روز دوشنبه 14 فوریه 2005 [26 بهمن 1383]، صحنه سیاسی منطقه و لبنان به کلی تغییر کرد، وقتی که انفجار وحشتناکی مقابل هتل سن جورج بیروت، به حیات رفیق حریری خاتمه داد و موجب سوختگی شدید باسل فلیحان شد (که 64 روز بعد بر اثر جراحات فوت کرد) و موجب کشته شدن 7 نفر از محافظان حریری و 12 نفر از مردم عادی شده و 220 مجروح هم (با جراحت های کم تا زیاد) بر جای گذاشت. اولین کسی که به محل جرم رسید، خبرنگار روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» رابرت فیسک بود که صحنه را «کشتار بزرگ» نامید.
[تصویر منتسب به جسد رفیق حریری]
[تصویر منتسب به جسد رفیق حریری]
مروری بر زندگی رفیق حریری
در اواخر دهه هشتاد میلادی مکررا حریری را در پاریس می دیدم و در دیدار های ما جونی عبده هم حضور داشت. یک بار از حریری پرسیدم: «رمز موفقیت ات چیست؟» پاسخ داد: «هیچ سری در موفقیت نیست، فقط کافی است پرتلاش و انسان باشی.» به این افتخار می کرد که هیچ وقت در زندگی اش برگه ای را برای تأیید مقروض بودنش امضا نکرده است چرا که همان حرف شفاهی اش از هر سند کتبی ای پراعتبارتر محسوب می شده است. وقتی وعده ای می داد، به آن عمل می کرد، حالا شرایط هر چه می خواست باشد.
[رفیق حریری]
رفیق حریری در خانواده ای فقیر در صیدا متولد شد و وقتی چهل ساله شد، ثروتمند ترین شخص لبنان و جزو صد نفر اول جهان از نظر ثروت بود. یک بار به او گفتم: «مجله فوربس (که مجله ای بین المللی است) ثروت تو را حدود چهار میلیارد دلار تخمین می زند.» در حالیکه لبخند می زد، پاسخی داد که اشاره می کرد ثروتش از اینها بالاتر است، گفت: «چرا فوربس اصرار دارد که نشان دهد من هنوز آدم فقیری هستم؟!»
یک امپراتوری مالی را از صفر و از هیچ، بنا کرد؛ یا به عبارت بهتر از قدرتش در ریسک و در مواجهه با مشکلات. مسیرش به سمت ثروت وقتی آغاز شد که به خودش جرئت داد که در مناقصه ای برای بنای یک مجتمع بسیار بزرگ در عربستان ظرف تنها مدت شش ماه، شرکت کند. ریسک کرد و گرفت و در نتیجه سود بسیار بالایی نصیبش شد، ولی رفیق حریری در این قضیه چیز مهم تری از سود کسب کرد و آن اعتماد ولی عهد وقت عربستان، شاهزاده فهد بن عبدالعزیز بود که چندی بعد پادشاه عربستان شد. بدین ترتیب رفیق حریری تبدیل شد به یکی از بزرگترین مقاطعه کاران عربستان و چندی بعد هم فرستاده شخصی پادشاه عربستان (ملک فهد) [در قضایای مختلف] شد.
[رفیق حریری]
وقتی در سال 1992 رئیس جمهور لبنان الیاس هراوی او را به عنوان نخست وزیر منصوب کرد، هیچ کس (حتی خود هراوی) هم انتظار نداشتند که این مرد با گذشت زمانی کوتاه به عنوان رهبر اصلی سنی های لبنان و جزو قوی ترین رهبران لبنان شود. یک بار در دیداری که با او داشتم با افتخار گفت: «من فقط در اقتصاد خاص و استثنایی نیستم، در سیاست هم خاص و استثنایی هستم.»
خوب یادگرفته بود چگونه از پول استفاده کند تا در سیاست منافعی کسب کند؛ و چگونه از سیاست استفاده کند تا در اقتصاد منافعی کسب کند.کما اینکه خوب یاد گرفته بود که چطور از یک بازرگان موفق به یک سیاستمدار موفق تبدیل شود و این، مسئله ای نادر بود.
رفیق حریری در برخورد با محتاجان با سخاوت بود و به افراد موفق هم کمک های مالی می کرد و در عین حال، شرکت های بزرگی را از پرداخت مالیات معاف می کرد و در عین حال طرح های عظیمی چون طرح های ساختمانی و نوسازی در مرکز بیروت را خودش در اختیار می گرفت.
بسیار سود کرد، بسیار بخشید، و بسیار به ارث گذاشت. اما لبنان را در دامن دو آفت باقی گذاشت: یکی فساد (که در دوره، فساد برای خود به یک نظام حکومتی بدل شد!) و دیگری آفت قرض های دولت که دولت تا سالهای زیادی تحت الشعاع سنگینی آن خواهد بود.
تنها چند روز قبل از ترورش، خانمی (که مایل نیست اسمش ذکر شود) از او پرسید: «نسبت تو با مخالفین دولت [یعنی مخالفین عمر کرامی و امیل لحود] چیست؟» با لبخند پاسخ داد: «این سؤال، جوابش صد میلیون دلار قیمت دارد!» و ادامه داد: «من در حکومت نیستم پس به صورت اتوماتیک در صفوف مخالفین محسوب می شوم ولی سؤال این است: کدام مخالفین؟ من با ولید جنبلاط هم پیمانم ولی با «[اعضای] اجتماع قرنة شهوان» همپیمان نیستم [جنبلاط و اعضای قرنه شهوان همه جزو اپوزیسیون بودند] و تلاش های فراوانی کرده ام که بین این دو تفکیک شود.» و صحبتش را با این جمله خلاصه کرد: «این مسئله ی مخفی ای نیست که من با سوریه اختلافاتی دارم، ولی سوریه دولتی دوست است و ما می خواهیم که بهترین روابط را با آن داشته باشیم.»
[رفیق حریری و پسر ارشدش سعد حریری]
رفیق حریری از صمیم قلب به موافقتنامه ی طائف (که خودش در تدوین آن مشارکت داشت) پایبند بود. در آخرین صحبت اش با خبرنگاران تنها چند دقیقه پیش از ترورش گفت: «من نمی فهمم منفعت برخی از افراد اپوزیسیون در برانگیختن موضوع تعدیل توافقنامه طائف (یعنی همان کاری که امین جُمَیّل می کند) چیست. من تلاش دارم موضعی میانه اتخاذ کنم، بین کوتاهی مخالفین و کوتاهی حکومت و طرفدارانش.» و در حین خداحافظی با خبرنگاران هم گفت: «وضع خطیری است و تمایلات به شکل خطرناکی در حال رشد است.»
ادامه دارد ...
مترجم: وحید خضاب
پی نوشت ها:
1-ژنرال میشل عون که در زمان جنگ داخلی لبنان، فرمانده کل ارتش بود، پس از امین جمیل به ریاست جمهوری موقت انتخاب شد ولی به دلیل مخالفت با پیمان طائف و مخالفت با حضور سوریه در لبنان، وارد درگیری نظامی با نیروهای سوریه ای و برخی نیروهای لبنانی شد و در نهایت در سال 1990 مجبور به کناره گیری و رفتن به سفارت فرانسه شد و چند ماه بعد هم به او اجازه خروج از لبنان و رفتن به نوعی تبعید به مقصد فرانسه شد و تا این زمان هنوز در فرانسه حضور داشت.
2-«لقاء قرنه شهوان» [تجمع قرنه شهوان] به مجموعه ای از سیاستمداران عمدتا مسیحی لبنان گفته می شود که در قضایای سیاسی جهت گیری واحدی دارند. این اسم به دلیل اولین جلسه مشترک این افراد که در روستای قرنه شهوان تشکیل شد به آنها داده شده است. از مهم ترین اعضای این گروه می توان به رئیس جمهور اسبق لبنان امین جُمَیّل، پترس حرب، میشل خوری و سمیر فرنجیه [با سلیمان فرنجیه اشتباه نشود] اشاره کرد.
موفق باشین.
92/11/23