صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 31 به 40 از 45

موضوع: «الصدمه و الصمود» (شوک و پایداری) از 2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟

  1. #31
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب «صدمة و صمود»؛ از2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟ (قسمت چهاردهم)

    چگونه بشار اسد نپذیرفت در قضیه ترور حریری روش قذافی یا صدام حسین را پیش بگیرد؟/ سخنرانی قاطع اسد در برابر قطعنامه سنگین شورای امنیت


    گروه بین الملل رجانیوز: از روز 14 فوریه 2005 که رفیق حریری ترور شد، مسیر سیاسی لبنان و کل منطقه جهتی تازه گرفت: (چنانکه خواندیم) سوریه نیروهایش را از لبنان عقب کشید، دولت طرفدار سوریه سقوط کرد و دولت سنیوره روی کار آمد، فشارهای بر لحود برای استعفا فزونی گرفت و موضوع خلع سلاح حزب الله باز توسط مخالفین مطرح شد. تشکیل کمیته تحقیق بین المللی هم یکی دیگر از پیمدهای این ترور بود که با اتهاماتش هر بار یکی از مخالفین غرب را هدف قرار می داد که اولین نمونه اش (چنانکه در قسمت های قبل دیدیم) اتهام به 4 افسر امنیتی لبنان و دستگیری آنان بود. ولی رفته رفته نوک پیکان اتهامی این حقیقات از سمت افسران لبنانی به سمت سوریه درحال چرخش بود که آن هم در راستای فشار های هماهنگ جهانی به دولت سوریه تفسیر می شد. در این قسمت هم ادامه جریانات را پی می گیریم:

    خودکشی غازی کنعان
    در دوازدهم اوکتوبر 2005 [20 مهر 1384]، غازی کنعان در گفتگویی با رادیوی «صدای لبنان» اعلام کرد که که به نظام سوریه چه از حیث اشخاص و چه از حیث رویکردها پای بند است. و در گفتگویی با شبکه ی تلویزیونی «الجدید» در کلامی (که گویی داشت خودش را ملامت می کرد که چرا به وضعش به اینجا کشده است) گفت: «فکر می کنم این آخرین صحبتی باشد که می توانم بکنم.» و واقعا هم آن آخرین صحبتش بود چرا که بعد از آن گفتگو دست به خودکشی زد.


    [غازی کنعان]

    به محض اعلام خبر خودکشی مردی که حدود بیست سال [به عنوان مسئول اطلاعات ارتش سوریه در لبنان] حاکم [پشت پرده ی] لبنان بود، تحلیل ها و تفسیرهای مختلفی و متعددی مطرح شد. عجیب ترین نکته آنکه کسانی که او را در روز خودکشی اش دیده بودند، هیچ چیز غیر عادی ای در او مشاهده نکرده بودند. من بعدها از طریق کسانی که درباره او اطلاعات کاملی داشتند مطلع شدم که او چندی پیش از خودکشی اش برای خودش مقبره ای در محل تولدش ساخته بود و بسیار به آنجا می رفته و در مقابل قبر خود می نشسته است.
    با مرگ غازی کنعان، اسرار و قضایای مخفی لبنان و سوریه که در سینه داشت، به خاک رفت.

    ترور، خودکشی یا فوت؟!
    روز 13 اکتبر 2005، یعنی فردای مرگ غازی کنعان، فؤاد سنیوره جلسه ی هیئت دولت را با کمی تأخیر، آغاز کرده و در ابتدای جلسه گفت: «مهم ترین موضوع روز، خبر ترور غازی کنعان است» وزیر عضو حزب الله محمد فنیش بین صحبت او آمده و گفت: «ترور نه، خودکشی.» سنیوره صحبتش را ادامه داد: «خودکشی یا ترور نمی دانم.» سپس رو به منشی جلسه سهیل بوجی کرده و گفت: «آن کلمه را خط بزن و بنویس فوت غازی کنعان.»

    گزارش میلیس و محکوم کردن ضمنی سوریه
    در 21 اکتوبر 2005 [29 مهر 1384]، دیتلیف میلیس [سرپرست هیئت تحقیق بین المللی درباره ترور حریری] گزارش خود را به اعضای شورای امنیت و به حکومت لبنان تسلیم کرد. در این گزارش اشاراتی به دست داشتن سیستم امنیتی لبنان و سوریه در ترور رفیق حریری آمده بود بدون اینکه اشارات مستند باشد به دلایل و قرائن مستحکم. در نتیجه، این گزارش تبدیل شد به مایه کشمکش بین گروه مخالفین حکومت لبنان (که طبق آن خواستار استعفای لحود شدند) و گروه طرفداران حکومت که در صحت گزارش (به دلیل مستند نبودنش به دلایل متقن و محکمه پسند) تشکیک کردند و خواستار انتظار نتیجه ی محاکمات شدند.
    در هر حال، این گزارش اسد را در فشار قرار داد، و زمینه ی مناسب برای ادامه حمله به او را فراهم کرد.
    حالا بشار اسد مقابل امتحانی سخت بود: یا همان کاری که معمر قذافی کرد [و تحت فشار، برخی مسئولینِ کشورش را تحویل غربی ها داد] را بکند و از سیادت ملی دست کوتاه بیاید و در عوض کماکان در رأس نظام باقی بماند؛ یا اینکه کاری که صدام حسین کرد را بکند و دست به یک ماجراجویی طوفانی بزند؛ با همه خطرهای قریبی که برای نظامش در بر می داشت. اما بشار اسد قبول نکرد که تبدیل به معمر قذافی یا صدام حسین شود، و نپذیرفت که سوریه بشود لیبی دوم یا عراقی دیگر؛ بشار اسد برای خودش راهی مخصوص به خود ایجاد کرد.
    اسد، مواجهه [با دشمنان در این قضیه] را انتخاب کرد؛ به عقیده ی او کوتاه آمدن از یکی از مسئولین بلندپایه نظام در مقابل دشمنان و تسلیم آنها، مساوی با کوتاه آمدن از کل نظام بود. در نتیجه خواسته های بین المللی که می گفت برخی مسئولین امنیتی و برخی از مسئولین درجه یک نظامش را تحویل دهد (یعنی همان کاری که قذافی کرد) را نپذیرفت. در کنار این، زمینه برخاستن آتش جنگ (یعنی همان کاری که صدام حسین کرد) را هم فراهم نکرد. بشار اسد در اینجا از خود زبردستی و قدرتی نشان داد که هیچ کس فکرش را نمی کرد. او نشان داد که قواعد بازی بین المللی را می شناسد، قواعدی که در نتیجه ی گذار از زمان «جنگ سرد» به زمان «جنگ با تروریسم» تغییر کرده بود.

    قطعنامه جدید شورای امنیت و پاسخ مستحکم اسد
    در اواخر اوکتوبر 2005، شورای امنیت سازمان ملل قفطعنامه ای باشماره ی 1636 صادر کرد. این قطعنامه، امتداد قطعنامه 1559 بود.
    بشار اسد، پاسخ این قطعنامه را در 11 نوامبر 2005 [20 آبان 1384] از تریبون دانشگاه دمشق داد. بر خلاف همه پیش بینی ها، لحن اسد در این صحبت ها بسیار قوی و بالا بود، حتی می توان گفت به مرز مبارز طلبی می رسید. این درحالی بود که بسیاری از سیاسیون تصور می کردند که حالا بعد از این قطعنامه جدید، لحن صحبت های او آشتی جویانه خواهد بود.
    رئیس جمهور سوریه در آن سخنرانی، تأکید کرد: «اراده ی مقاومت و ایستادن در برابر دشمنان، میراثی ملی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. و عصر ما هم (مثل ذات همه ی عصرهای دیگر) عصر اقویا است و ضعفا در آن جایی [و امکانی برای فعالیت] نخواهند داشت.» اسد بر افتخارش به ملت سوریه تأکید کرده و گفت: ایراد اساسی ای که به سوریه می گیرند این است که «حاضر نیست استقلالش را بدهد در مقابل وابستگی، و سیادت ملی اش را بدهد در مقابل گردن کج کردن جلوی دیگران؛ و کرامتش را بدهد در مقابل تسلیم شدن.»
    اسد از این ابراز شگفتی کرد که برخی طرف های خارجی «دلیل غضبشان» بر او را اینگونه توجیه می کنند که او وعده ی اصلاحات داده و طبق ادعای آنها، به آن عمل نکرده است؛ انگار که سوریه «مزرعه ای از مزاع آنهاست!»
    اسد در آنجا، بازی آمریکا را که شعار «اصلاحات» می دهد تا نظام های مخالف خودش را تضعیف کند به سخره گرفت و گفت که آمریکا با طرح «اصلاحات اقتصادی» می خواهد زمام همه مقدرات عالم را در دست بگیرد.
    رئیس جمهور سوریه، لبنان را به «میدان آشفته» ای تشبیه کرد که حالا عده ای می خواهند آن را به «میدان تسویه حساب» با سوریه (که از مقاومت و سلاح مقاومت حمایت می کند) تبدیل کنند.
    اسد در آن سخنرانی نظرها را به این جلب کرد که اکثر محافل بین المللی و عربی گمان می کردند که «برای سوریه ممکن نیست که از لبنان بیرون برود، و اگر بیرون برود حکومت در سوریه ساقط خواهد شد. ولی ما تصمیم گرفتیم که از لبنان عقب نشینی کنیم و دیدید که کسی هم سقوط نکرد.» و سپس (با لحنی که در آن شوخی را با جدی آمیخته بود) اضافه کرد: «می شنویم که تحت اصطلاحِ «دوره ی قیمومیت» به سوریه حمله می کنند، اما جالب است که "سوگلی" این دوره ی اصطلاحا قیمومیت کسی نبوده جز خود رفیق حریری!»
    بشار اسد از این مسئله ابراز شگفتی کرد که برخی ها سوریه را مسئول کشتن حریری می دانند و اسرائیل را تبرئه می کنند، انگار می خواهند بگویند که حریری با سوریه روابط خوبی نداشت و با اسرائیل روابط خوبی داشت و «این حرف غلطی است.» و در ادامه پرسید: «چرا با این حرف می خواهند او را بعد از مرگش متهم به خیانت کنند؟» و ادامه داد: «حقیقت این است که خونخواهان حریری، "تجار خون" هستند که با خون حریری بورس راه انداخته اند و این بورس برای آن ها پول و منافع و مناصب به بار می آورد.»
    در این سخنرانی، بشار اسد جزئیات استقبال از سنیوره در دمشق و دیدارشان را نقل کرده و گفت که از سنیوره تنها یک چیز خواسته است و آن اینکه «لبنان، ممری برای هیچ توطئه ای علیه سوریه نشود» و سنیوره هم به صورت قاطع به او وعده داد که چنین نخواهد شد، اما به گفته ی اسد «آنچه امروز می بینیم این است که لبنان تبدیل شده اس به ممر و محل تولید و محل صدور همه توطئه ها» و نتیجه گرفت که سنیوره «یا نتوانسته به وعده ی قطعی ای که داده ملتزم باشد، یا اینکه به او اجازه نداده اند که به وعده اش ملتزم باشد، چون سنیوره یک مأمور معذورِ بی اختیار برای یک مأمور معذور بی اختیار دیگر است!» [ظاهرا اشاره به اینکه سنیوره مأمور عربستان یا دیگر کشورهای عربی است که آنها هم خودشان مأمور امریکا هستند]
    همین جمله ی کوچک، کار بزرگ خودش را در گوشه گوشه ی جهان عرب به انجام رساند. عکس العکل ها، یکی یکی به صورت انفعالی و مختلف شروع شد. اما در هر حال، این سخنرانی به هدف اساسی اش رسید که چیزی نبود جز هشدار و بیدار باش دادن به احساسات ملی سوری ها در برابر تهدیدات خارجی. و اسد یقین داشت که «آمریکا هرگز به سوریه حمله نظامی نخواهد کرد و تنها به برقراری تحریم های اقتصادی اکتفا خواهد کرد، و سوریه مدتهاست به این تحریم ها خو گرفته است.»

    تحقیق از افسران امنیتی سوری
    کمیسیون تحقیق بین المللی درباره ترور رفیق حریری، درجه ی فشارهایش را بالاتر برد و بر بازجویی و تحقیق از افسران امنیتی، خارج از خاک سوریه تأکید کرد. اسد بعد از مذاکرات طولانی و بعد از گرفتن تضمین هایی مبنی بر توقیف نشدن آنها، پذیرفت که پنج افسر امنیتی در یک مقر سازمان ملل، مورد تحقیق قرار بگیرند. این پنج افسر عبارت بودند از: رستم غزالی (مسئول سابق دستگاه امنیتی سوریه در لبنان) و دستیار او، جامع جامع. عبدالکریم عباس (مسئول اطلاعات ارتش) و ظافر عباس (مسئول بخش کامپیوتر) و سمیح القعشی (مسئول سابق دستگاه اطلاعاتی در بخش شمالی لبنان). در عین حال بشار اسد به صورت قاطع، مسئله ی تحقیق و بازجویی از برادرش ماهر اسد و شوهر خواهرش آصف شوکت را رد کرد.

    پس گرفتن اعترافات مهم ترین شاهد قضیه ترور حریری
    همان شبی که این پنج مسئول امنیتی سوریه برای تحقیق به وین سفر کردند، یک بمب رسانه ای در دمشق منفجر شد: هسام هسام سوری [که خارج از سوریه بود و توانسته بود حالا به سوریه برگردد] در یک کنفرانس خبری شرکت کرد و در مقابل رسانه ها اعترافات سابقی که در مقابل کمیسیون تحقیق بین المللی کرده بود را رد. این اعترافات، همان چیزی بود که دیتلیف میلیس برای تنظیم گزارشش [که در آن سوریه را متهم کرده بود] اساسا به آن تکیه نموده بود.
    هسام هسام در این کنفرانس، سعد حریری و دستگاه های امنیتی لبنان را متهم کرد که او را به خدمت گرفته بودند تا مقابل کمیسیون تحقیق بین المللی به دروغ شهادت بدهد تا پای مسئولین سوریه به این اتهام کشیده شود. هسام گفت که «تحت فشار» اقدام به شهادت دادن دروغ کرده است و مشخصا از «نفارس خشان» (از خبرنگاران روزنامه ی المستقبل [وابسته به سعد حریری]) نام برد که نقش اساسی در قانع کردنش به شهادت دادن دروغ داشته است. همچنین از وزیر کشور لبنان حسن السبع هم نلم برد و گفت که السبع به او پیشنهاد داده بوده تا در برابر انجام این مأموریت، مبلغ یک میلیون و سیصد هزار دلار پول بگیرد. و اشاره کرد که به او دو ماشین از نوع نیسان و تویوتا هم داده بودند و البته به منبع این ماشین ها اشاره ای نکرد.
    هسام گفت که در مونتفردی (همانجایی که تحقیقات انجام شد) چندین شخصیت سیاسی را دیده که در آنجا حاضر شده بودند، از جمله ولید جنبلاط و مروان حمادة و جبران توینی و غازی العریضی. و ضمنا با بهیة حریری [خواهر رفیق حریری] هم دیدار داشته است. البته هسام تأکید کرد که بهیة حریری نمی دانسته که او شاهد دروغین است و گمان می کرده که او یک شاهد حقیقی است.
    شخصیت پیچیده ی هسام هسام، هنوز هم که هنوز است محور سؤالات و ابهامات پی پایانی ست. مثلا نیروهای امنیت داخلی با او به شکل عجیبی رفتار کردند: بعد از ترور جرج حاوی تصویری از چهره او تهیه کرده و آن را پخش کردند و بعد هم تصویر خود او که در تشییع جنازه جرج حاوی شرکت کرده بود پخش شد!
    در آن زمان هسام هسام با تلویزیون «الجدید» تماس گرفت و گفت: «من یک مرده ام. یک مرده. اگر سوری ها مرا نکشند، لبنانی ها مرا خواهند کشت.» تلویزیون الجدید توانست او را قانع کند که از او تصویر بگیرد و صدایش را ضبط کند که این یک پیروزی بزرگ رسانه ای بود.
    به رغم پیچیدگی شخصیتش (یا اساسا به دلیل آن)، شهادت دادن او در قضیه ی ترور حریری، علامت سؤالهایی را درباره نتایجی که گزارش میلیس به آن رسیده بود ایجاد کرد. خود میلیس هم چندی بعد از ادامه مسئولیت عذر خواست و کنار کشیدن او، نقطه ی تحولی در سیر تحقیقات شد و یک اتفاق خاص در لبنان و خارج لبنان تلقی گردید. این چیزی بود که بشار اسد را واداشت در گفتگو با پایگاه «فرانس 3» بپرسد: «من نمی فهمم چرا پاریس با همه وزنش در تحقیقاتی که میلیس انجام می دهد افتاده است»

    ادامه زنجیره ترورها: جبران توینی
    درحالیکه میلیس مستعفی، در 12 دسامبر 2005 [21 آذر 1384] در حال ارائه آخرین گزارشش به اعضای شورای امنیت بود، صدای انفجار بزرگی در منطقه ی «المکلس» بیروت برخاست. این انفجار جبران توینی را هدف قرار داده بود.


    [جبران توینی]

    جبران توینی دو ماه بود که از ترس اینکه ترور شود در خارج مانده بود و حال بلافاصله بعد از وارد شدن به لبنان، این ترور صورت گرفته بود. این ترور از جهت نکات فنی مورد استفاده در آن، شبیه عملیات ترور ایلی حبیقة بود.

    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب





    موفق باشین.
    92/11/23
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #32
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب «صدمة و صمود»؛ از2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟ (قسمت پانزدهم)

    ژنرال عون چگونه و کی هم پیمان استراتژیگ سید حسن نصرالله شد؟/ رایس در لبنان به گروه 14 مارس چه گفت؟


    گروه بین الملل رجانیوز: در قسمت های پیش، روند قضایا را از زمان تصویب قطعنامه 1559 تا ترور حریری و سپس از پیامدهای ترور حریری تا زمان روی کار آمدن دولت سنیوره و خروج نیروهای سوریه از لبنان پی گیری کردیم. همچنین سیر برخوردهای کمیته تحقیق بین المللی در موضوع ترور حریری را هم با مسئولین لبنانی و سوری خواندیم. کما اینکه نگاهی داشتیم به زنجیره ترورهای پیاپی بعد از ترور حریری که آخرین نمونه آن ترور جبران توینی بود. اینک ادامه قضایا را پی میگیریم:
    دمشق به سرعت و با شدت ترور جبران توینی را محکوم کرد و خشم خودش را از اینکه این ترور دقیقا در همان شبی رخ داد بود که قرار بود شورای امینت، گزارش میلیس را بررسی کند، ابراز نمود و اعلام کرد که این زمان بندی برای ترور، شدت فشار ها بر دمشق را اضافه می کرده و به نفع دشمنان سوریه بوده است.

    از طرف دیگر فؤاد سنیوره هم از جوی که بر اثر این ترور ایجاد شده بود استفاده کرده موضوع تشکیل دادگاه بین المللی برای بررسی ترور رفیق حریری را در جلسه ی هیئت دولت به رأی گذاشته و اکثریت آرا را به دست آورد.

    حزب الله و جنبش امل در منگنه قرار گرفتند. آنها نه می توانستند با وجود فشار سیاسی و مردمی ایجاد شده در نتیجه ی ترور توینی، موضع منفی شان درباره دادگاه بین المللی را ادامه هند و نه می توانستند با تشکیل این دادگاه از طریق تصویب اکثریت وزرا موافقت کنند چرا که این روش مخالف نظام توافقی لبنان است که در آن باید موضوعات اساسی دستکم دو سوم رأی ها را به دست بیاورد.
    به همین سبب وزرای حزب الله و امل تصمیم گرفتند بدون اینکه استعفا دهند، دیگر در جلسات هیئت دولت شرکت نکنند. این موضعی بود بالاتر از اعتراض و پایین از استعفا.

    وضعیت لبنان در انتهای سال 2005 و آغاز سال 2006

    سال 2005 با وضعیتی ناقص تمام شد: عقب نشینی سوریه از لبنان موجب پایان نفوذ سوریه نشد؛ انتخابات مجلس نتوانست اکثریتی ایجاد کند که [به تنهایی] دولت تشکیل دهد؛ کشور دچار بی ثباتی؛ جامعه جهانی در آماده باش [و متوجه لبنان]؛ و حکومت به دو بخش تقسیم شده بود: گروه اکثریت [یعنی 14 مارس] که زمام کامل امور و قدرت تصمیم گیری مطلق را در دست نداشت و در حال عقب گرد هم بود، و گروه شیعه اقلیت که [با توجه با داشتن یک سوم اعضای کابینه] حق وتو پیدا کرده بود و در مسیر در دست گرفتن مجدد زمام امور بود.

    اما آغاز سال 2006 خبرهای خوشی برای دمشق داشت: پیروزی حماس در انتخابات فلسطین و خونریزی مغزی شدید آریل شارون که به حیات سیاسی اش پایان داد.

    در عرصه لبنان هم امتناع وزرای شیعه از مشارکت در جلسات هیئت دولت ادامه یافت. این وزرا برای بازگشت دو مسئله را شرط کردند: اول اینکه توافق شود که در موضوعات، اقدام به رأی گیری [بر اساس اکثریت] در داخل کابینه نشود. و دوم اینکه دولت متعهد شود که رسما اعلام کند حزب الله «یک گروه مقاومت است نه یک گروه شبه نظامی» فلذا اساسا مصداق آنچه در قطعنامه 1559 آمده نیست که می گوید باید گروه های شبه نظامی لبنانی خلع سلاح شوند. سنیوره موضوع اول را پذیرفت اما دومی را نه. فلذا بحران کماکان ادامه پیدا کرد.

    حمله تند جنبلاط به حزب الله

    درچنین فضایی، ناگهان و بدون مقدمه ولید جنبلاط به روی حزب الله آتش گشود؛ صرفا به این دلیل که حزب الله نتوانسته بود آنچه بین او و دمشق قطع شده را مجددا وصل کند. جنبلاط این بار همه مرزهای مرسوم در گفتگو و بحث های سیاسی را زیر پا گذاشت و سلاح حزب الله را «سلاح خیانت» توصیف کرد.

    سید حسن نصرالله به رهبران حزب الله گفته بود روزی که جنبلاط آن صحبت ها را کرد، او سعی کرده بالاترین درجه خویشتنداری را داشته باشد و از موضع گیری و پاسخ خودداری کند؛ و گفته بود: «روز بسیار سختی بود. هیچ وقت چنین روزی به این سختی نداشتم مگر روزی که حوادث پل فرودگاه در 13 سبتامبر 1990 رخ داد که ارتش، مردان و زنان تظاهر کننده را به گلوله بست.»

    نزدیکی بیش از پیش عون و حزب الله

    از آن طرف، سطح گل گفتن و گل شنیدن بین میشل عون و حزب الله بالاتر می رفت. سید حسن نصرالله «ثابت قدمی و صراحت و وضوح مواضع عون» را ستود و ژنرال عون هم اشاره کرد که حزب الله، «نزدیک ترین گروه لبنانی به من در موضوع اصلاحات و مقابله با فساد» است.

    این ها یک سری موضع گیری سطحی و گذرا نبود بلکه نشان می داد که در مذاکرات جاری بین جریان ملی آزاد و حزب الله برای رسیدن به موافقتنامه ای مشترک، پیشرفت حاصل شده است؛ موافقتنامه ای که بعدها «سند تفاهم» نام گرفت.

    وخامت اوضاع بین واشنگتن و دمشق

    از طرف دیگر در گامی که نشانگر وخامت شدید روابط آمریکا و سوریه بود، وزارت خزانه داری آمریکا اموال و حساب های مرتبط با رستم غزالی و آصف شوکت و چند نفر غیر دیگر از مسئولان سوری را مسدود کرد.

    سخنرانی مفصل بشار اسد درباره لبنان

    در روز 22 ژانویه 2006 [2 بهمن 1384] بشار اسد سخنرانی سیاسی مفصلی در کنفرانس وکلای عرب ایراد نمود و بخش زیادی از آن را به لبنان اختصاص داد. اسد درخواست دولت لبنان مبنی بر اینکه ترسیم مرزها با سوریه از مزارع شبعا آغاز شود را «خواستی اسرائیلی» خواند و گفت این کار نه ضرری به سوریه می رساند نه ضرری به لبنان و نه سودی به سوریه می رساند و نه سودی به لبنان ولی «به ضرر مقاومت و به سود اسرائیل است.» و ادامه داد: «می گویند سوریه باید مالکیت مزارع شبعا را ثابت کند، چطور ممکن است برای چیزی که مالکش نیستیم سند ارائه کنیم؟»
    اسد در باره ترور حریری هم گفت که رفیق حریری قربانی طرحی کثیف برای به راه انداختن کودتای سیاسی در منطقه (از راه هدف قرار دادن سوریه و لبنان) شد. این طرح بخشی از طرح بزرگ چند قسمتیِ نابود کردن هویت منطقه است «و نقط آغاز آن، چیزی نبود جز صدور قطعنامه 1559.»

    درباره موضوع تحقیق بین المللی هم اسد تأکید کرد که «اگر تحقیقات پاک و بی طرفانه باشد، منافع سوریه و منافع این تحققات یکی است [و سوریه از آن حمایت خواهد کرد]» ولی برخی طرف های بین المللی و لبنانی می خواهند «یک هیئت محکوم کردن تشکیل شود نه یک هیئت تحقیق ... من نسبت به روابط سوریه-لبنان نگران نیستم ... نگرانی ام از برخی مسئولین لبنانی است که قدرت و نفوذ خود را در خرابی لبنان می بینند یا منافع لبنان را از دریچه منافع سیاسی و مالی خودشان می نگرند.»

    رئیس جمهرو سوریه سخنانش را اینچنین تمام کرد که «هیچ دولت قوی ای بدون ملتی مقاوم وجود نخواهد داشت ... و هیچ حکومتی نیست که از کرامت ملتش دفاع کند مگر اینکه ملتی وجود داشته باشد که ذلت ناپذیر باشد و خائنین را محکوم کند و به هویتش پایبند باشد و به تاریخ و میراث خود افتخار نماید. اجازه بدهید از همین تریبون استفاده کنم و به ملت عربی سوریه درود بفرستم چون دقیقا نمایانگر همه این معانی ست.»

    اسد با این سخنان دست بر روی عمق درونیات ملت سوریه گذاشت که حالا بیش از هر وقت دیگری پیرامون او جمع شده بودند.

    بازگشت وزرای شیعه به جلسات هیئت دولت

    بعد از دوماه امتناع وزرای شیعه از شرکت در جلسات هیئت دولت، نبیه بری توانست ترتیب بازگشت آنها را بدهد. او این کار را از طریق برقراری تماسهایی با سعد حریری و سنیوره و نصرالله انجام دادو لی در این راستا تماسی با ولید جنبلاط و سمیر جعجع نگرفت.

    آشوب های 5 فوریه

    به محض اینکه دولت، قضیه امتناع وزرای شیعه را پشت سر گذاشت، قضیه اتفاقات 5 فوریه رخ داد. در این روز، تظاهراتی که برای محکوم کردن کاریکاتورهای نشریه دانمارکی موهن به اسلام و پیامبر اسلام برگزار شده بود تبدیل شد به کارهای شورشگرانه و آتش زدن و شکستن ماشین ها و مکان های مختلف و حتی برخی کلیساها در منطق مسیحی نشین بیروت.

    این کارها، جریان 14 مارس را در تنگنا قرار داد، خصوصا سعد حریری را، چون او را به صورت شخصی نمودار کرد که نمی تواند به گروه های تندرو لگام بزند، گروه های تندرویی که از کنترل او و از کنترل نیروهای امنیتی و انتظامی کشور بیرون رفته بودند. نیروهای امنیتی که هم که زیر نظر وزیر کشور، حسن السبع قرار داشتند و حسن السبع هم از نیروهای اصلی جریان المستقبل [وابسته به سعد حریری] بود. در نتیجه حسن السبع برای جلوگیری از انتقادات و اتهامات بیشتر به خودش استعفا کرد.

    دیدار تاریخی نصرالله و عون در کلیسای مار میخائیل و امضای سند تفاهم

    فردای این حوادث (که رنگ فرقه ای ناخوشایندی هم گرفته بود) دیداری غیر معمول و بی سابق رخ داد: دیدار میشل عون و سید حسن نصرالله در کلیسای مار میخائیل.

    در این دیدار، همه چیز استثنایی و خاص بود. انتخاب این محل برای دیدار از جهت نمادین، خودش مفاهیم و معانی زیادی را می رساند. این کلیسا در زمان جنگ های داخلی لبنان، به اصطلاح نظامی «خط تماس» چند گروه شبه نظامی در حال جنگ بود و بعد از جنگ هم تبدیل شد به مرز فاصل بین دو منطقه مسیحی و شیعی نشین، و حالا با این دیدار تبدیل شد به نماد به هم پیوستگی. چیزی که بر نمادین بودن بیشتر این محل می افزود این بود که این دیدار [دوستانه] در کلیسا، فردای تعدی به کلیساهای منطقه ی اشرفیه رخ می داد.

    از جهت مباحث مطرح شده هم در در این دیدار، «سند تفاهم» [سند همکاری و همپیمانی حزب الله و جریان ملی آزاد] رونمایی شد و آشکار شد که این قضیه، قفط یک نزدیکی مناسبتی و یا یک ترکیب سیاسی مذهبی نبوده بلکه طرحی برای ائتلافی ملی است که دربش به روی همه باز است و برای نقاط اختلافی مطرح در کشور هم راه حل ارائه می دهد: از موضوع سلاح حزب الله و قطعنامه 1559 و استراتژی دفاع ملی گرفته تا روابط لبنان-سوریه و مبارزه با فساد و قانون به روز و مناسب برای انتخابات.

    بعدها نصرالله برای خود من گفت که: «مهم ترین چیزی که در این توافق کتبی وجود داشت این بود که اساسا به [مکتوب کردن] آن نیازی نبود چون من شخصا مطمئن بودم که خود ژنرال عون درباره ی مقاومت، بهتر از هر قرارداد کتبی ای عمل خواهد کرد.» میشل عن هم به من گفت: «برای این که به توافق برسیم، نیازی به برگزاری جلسه با "سید" نبود. چون تفاهم و توافق به صورت خود به خودی برقرار بود.»

    برای من روشن بود که این توافق نامه و این تفاهم، بسیار عمیق تر از چیزی است که بسیاری تصور می کنند.


    [میشل عون و سید حسن نصرالله در یکی از جلسات گفتگوی ملی سیاستمداران لبنان]

    جریان 14 مارس هجوم متمرکزی را ضد توافقتنامه جریان ملی آزاد و حزب الله به راه انداخت و تلاش کرد که همه طرف های مسیحی را ضد این قرارداد برانگیزد تا عون را در تنگنا قرار داده، بخشی از محبوبیت مردمی او را از بین ببرد.
    در حقیقت هم افکار عمومی مسیحیان لبنان در ابتدا با تعجب با این توافقتاه مواجه شد، خصوصا که قبل از اینکه نهایی شود خبر آن اعلام شد بود.

    محافل دیپلماتیک غربی با این توافقنامه با احتیاط شدیدی برخورد کردند. معاون وزیر خارجه آمریکا دیوید ولش به صراحت از آن انتقاد کرد و گفت که این توفقنامه در تعارض است با مواضع قبلی عون پیرامون قطعنامه 1559 و نقش سوریه در لبنان و طرفی که بیش از همه از آن سود می برد حزب الله است که حالا با این توافقنامه پوششی مسیحی هم برای سلاحش کسب کرده است.

    از دیدگاه آمریکایی ها، این توافقنامه یک خطا محسوب می شد ولی در داخل لبنان یکی از پایه های اساسی وحدت ملی را تشکیل داد و چیدمان ورق های بازی سیاسی را دگرگون کرد و با ترکیب جدیدی چید.

    تلاش های آمریکا و فرانسه برای در دست گرفتن روند امور در لبنان

    گروه 14 ماری همه ی نیرویش را برای برگزاری اولین سالگرد شهادت رفیق حریری در 14 فوریه جمع کرد. رئیس جمهور فرانسه ژاک شیراک هم از این موقعیت استفاده کرده و با جورج بوش رئیس جمهور آمریکا تماس گرفت و از او خواست «حالا که نیروهای دموکراسی و تغییر، زنده بودن و حضور خود را در لبنان ثابت کرده اند» آمریکا اهتمام بیشتری به موضوع لبنان نشان دهد. شیراک پیشنهاد کرد که وزیر خارجه آمریکا [کاندولیزا رایس] در خلال سفر منطقه ای اش به خاورمیانه با اعضای گروه 14 مارس دیدار داشته باشد. بوش با پیشنهاد شیراک موافقت کرده و نظر او را به خطیر بودن وضع در عراق و نگرانی واشنگتن درباره برنامه ی هسته ای ایران جلب کرد.

    تفاوت اولویت های فرانسه و آمریکا واضح بود: همّ و غمّ شیراک متمرکز بود بر لبنان ولی همّ و غمّ بوش جنگ در عراق و وضعیت ایران بود.

    سفر رایس به لبنان و دیدار با اعضای گروه 14 مارس

    در هر حال، کاندولیزا رایس در مأموریتش برای حمایت از دولت سنیوره و نیروهای 14 آذار به بیروت سفر کرد. رایس عمدا امیل لحود رئیس جمهور لبنان را نادیده گرفت [و در برنامه اش دیدار با او را نگنجاند] و در برنامه اش دیدار با عون را هم قرار نداد چرا که از پیش می دانست، عون مواضع خود را تغییر نخواهد داد. اما در مقابل، دیدار استثنایی با جنبلاط در منزل او انجام داد [تا اهمیت او را برای آمریکا نشان دهد] و او را برای سفر به واشنگتن دعوت نمود.

    [دیدار رایس با ولید جنبلاط و سعد حریری]

    رایس در سفر خود از نظر سیاسی بر این تأکید کرد که پیروزی «انقلاب کاج» [مجموعه تظاهرات های گسترده ی مردمی در لبنان بعد از ترور حریری که جریان 14 مارس زاده ی آن است. به عبارت دیگر، مجموعه خواست های جریان های نزدیک به غرب در لبنان] بسیاری از اوضاع را نه فقط در لبنان بلکه در کل خاورمیانه تغییر خواهد داد. همچنین مجددا بر ضرورت افزایش تلاش ها برای اجرای قطعنامه 1559 تأکید کرد. رایس از گروه 14 مارس خواست تا به فعالیت های خود با وسایل مختلف ادامه دهند و به آنها اطمینان داد که آمریکا به فشارهایش بر دمشق برای متوقف کردن دخالت های سوریه در لبنان دامه خواهد داد. رایس، سخنانش را همانطور که شروع کرده بود به پایان رساند: «نترسید و کماکان انقلاب کاج را ادامه دهید.»


    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب




    موفق باشین.
    92/11/29
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  4. #33
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب«صدمة و صمود»؛از 2004 تا 2006 در لبنان و سوریه چه گذشت؟ (قسمت شانزدهم)

    جمله‌ی رئیس‌جمهور لبنان که رایس را عصبانی کرد/ نظر سیدحسن نصرالله درباره شخصیت های سیاسی موافق و مخالفش


    گروه بین الملل رجانیوز: در قسمت قبل دیدیم که پس از سیر جریاناتی که منجر به تشکیل گروه 14 ارس و به دست گرفتن دولت توسط آنان شد، کاندولیزا رایس طبق پیشنهاد ژاک شیراک سفری به لبنان داشت تا به نیروهای طرفدار غرب، قوت قلب بدهد. در این قسمت ادامه قضایا را می خوانیم:

    در حالیکه رایس داشت به گروه اکثریت چراغ سبز نشان می‌داد تا طرفداران خود را به خیابان‌ها بکشانند و خواستار کنار رفتن لحود شوند، نبیه بری در حال افزایش تلاش‌هایش برای تماس با اکثریت و اپوزیسیون بود تا جلسه‌ی گفتگویی در مجلس تشکیل شود. بری، گام‌های اولیه در این مسیر را برداشته بود و فقط مانده بود توافق بر سر دستور کار جلسات. جنبلاط و جعجع خواستار گنجانده شدن موضوع استعفای امیل لحود و انتخاب رئیس جمهور جدید بودند در حالی که سران اپوزیسیون و در رأسشان میشل عون می‌گفتند: «ساقط کردن رئیس جمهور از طریق تظاهرات‌های خیابانی، ایجاد یک پیشنه‌ی خطرناک محسوب می‌شود.»
    از طرف دیگر، امیل لحود هم نظرش را پیرامون این تحولات در گفتگویی که با هم داشتیم اینطور بیان کرد: «بوش در شن‌های روان عراق غرق شده است و همّ و غمّش متوجه لبنان نیست. اما شیراک، من حاضرم شرط ببندم که او قبل از اینکه من از ریاست جمهوری لبنان کنار بروم از ریاست جمهوری فرانسه کنار خواهد رفت و به خاطر تخلفاتی که در دوره ی شهرداری پاریسش مرتکب شده به دادگاه کشیده خواهد شد.»


    [ژاک شیراک و امیل لحود]

    از لحود پرسیدم چه چیز باعث شده رایس دیدار با او را تحریم کند [و در دستور کار سفرش به لبنان نگنجاند]؟ لحود جواب داد: «رایس به خاطر همراهی با 14 مارس یا سعد حریری دیدار با مرا تحریم نکرد، بلکه دیدار با مرا تحریم کرد چون من خلع سلاح مقاومت و فرستادن ارتش به جنوب [به جای نیروهای حزب الله] را رد کردم. تحریم من به خاطر جنایت ترور رفیق حریری نبود، بلکه به خاطر خط سیاسی‌ای که در پیش گرفتم بود. رایس فهمید که من هرگز مقاوت را خلع سلاح نخواهم کرد چون من خودم صریحا این عبارت را خطاب به او گفتم که این رزمندگان مقاومت، زمین‌های غصب شده و کرامت ما را به ما برگرداندند. به محض اینکه این جمله ی مرا شنید گفت: "تا وقتی اینطور فکر می‌کنی من جلسه را تمام می‌کنم [و دیگر دیدار نمی‌کنم.]" و فهمید که من ابدا موضعم را تغییر نخواهم داد.»

    عدم امکان کنار گذاشتن لحود
    با وجود موضع بوش و شیراک، تلاش‌های ساقط کردن لحود با سه مانع مهم مواجه بود: اول، مانع پارلمانی و اینکه اکثریت دو سوم در مجلس برای اصلاح قانون اساسی و کوتاه کردن مدت ریاست جمهوری وجود نداشت. دوم، مانع سیاسی و آن هم اینکه حتی حداقل‌های اجماع ملی بر سر گزینه ی جایگزین لحود وجود نداشت و سوم هم مانع قانون اساسی، چون مشاور حقوقی رئیس جمهور و عضو شورای قانون اساسی سلیم جریصاتی تحقیقی انجام داد که طبق نتیجه‌ی آن اعلام نمود اصلاح قانون اساسی برای برکناری رئیس جمهوری، عملی است که «قانون اساسی لبنان آن را کاملا رد می‌کند»

    جلسه متشنج هیئت دولت
    جلسه هیئت دولت در اول مارس 2006 [10 اسفند 1384]، جلسه‌ای طوفانی و عصبی بود که در آن، مسائل شخصی با اوضاع سیاسی ملتهب کشور در هم آمیخت.
    نخست وزیر جلسه را با محکوم کردن اغتشاشاتی که کلیساها و مناطق مسیحی نشین بیروت را هدف قرار داده بود آغاز کرد. سپس الیاس مر صحبتی مفصل داشت و از هرچه از زمان ترورش تا آن موقع در خاطرش می‌گذشت سخن گفت و از رئیس جمهور خواست «موضع بزرگ تاریخی‌ای اتخاذ کند و به پدری که هر سه فرزندش را در آغوش گرفته تبدیل شود.»
    امیل لحود همه این حرف‌ها را با آرامش شنید و سپس مفصل به آنها پاسخ داد. لحود متذکر شد که همّ همیشگی اش (چه آن موقعی که فرمانده ارتش بوده و چه در دوره ریاست جمهوری) سازندگی دولت بود و هست. لحود تأکید کرد که به صندلی ریاست جمهوری نچسبیده است و خوشحال نیست که به او و فرزنداش تهمت می‌زنند و همه مشکلاتش را مربوط به آن دانست که «خواسته‌های مادلین آلبرایت [وزیر خارجه ی قبلی آمریکا] را نپذیرفته و خط تلفن را بر روی او قطع کرده است و خلع سلاح مقاومت و فرستادن ارتش [به جای حزب الله] به جنوب را رد کرده است.»
    در باره ترور رفیق حریری هم گفت: «چرا فراموش می‌کنیم که در قضیه انفجار کلوپی در آلمان چه شد، آن وقت هم سوریه و لیبی را به انجام این انفجار متهم کرند تا اینکه گذشت و بعد از 14 سال [از خلال تحقیقات و ...] معلوم شد که اسرائیلی‌ها پشت این انفجار بوده اند.»
    لحود برای اولین بار به اسم به سخنان سمیر جعجع پاسخ داد و گفت: «[سمیر جعحع] مرا متهم می‌کند که کشور را ویران کرده ام، در حالیکه او خودش به جرم کشتن نخست وزیر اسبق [رشید کرامی] به اعدام محکوم شد [وبعد حکمش با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد] و در پرونده‌ی فتل دانی شمعون و ایلی الزایک هم مجرم شناخته شد. حالا او این ماه را موعد بخار کردن رئیس جمهور تعین کرده و ما قبلا دیدیم که او شعار های تند دیگری می‌داد و دیدیم که نتیجه‌اش چه شد.»

    آغاز سلسله جلسات موسوم به «گفتگوی ملی»
    روز دوم مارس 2006، و با استفاده از تجربه و کارآزمودگی بسیارش، نبیه بری افراد متضادی را که تا حالا با هم یک جا ننشسته بودند را در جلسه‌ای در ساختمان مجلس جمع کرد. در حاضرین این جلسه، نمایندگی مذهبی با نمایندگی سیاسی ترکیب شده بود تا بدین شکل مجموعه ای از 14 شخصیت برای بار اول دور هم جمع شوند:
    سید حسن نصرالله و نبیه بری از شیعیان، سعد حریری و فؤاد سنیوره و محمد الصفدی از اهل سنت، ولید جنبلاط از دروزی‌ها، میشل عون و امین جُمَیّل و سمیر جعجع و پطرس حرب از مسیحیان مارونی، میشل مر و غسان توینی (که به جای پسرش جبران توینی که ترور شده بود، به عنوان نماینده انتخاب شد) از مسیحیان ارتودوکس و الیاس سکاف از مسیحیان کاتولیک. به عنوان نماینده مسیحیان ارمنی هم قرار شد به ترتیب یکی از احزاب ارمنی شرکت کند که اول ‌هاکوب بقرادونیان از حزب طاشناق شرکت کرد. به هر شخصیت هم اجازه داده شد که در جلسات، دو دستیار با خود داشته باشند.


    [آغاز یکی از جلسات «گفتگوی ملی». سید حسن نصرالله، نبیه بری، فؤاد سنیوره، میشل عون و سعد حریری در صف اول]

    نبیه بری همین که توانسته بود بحران را از کف خیابان‌ها به میز گفتگو بکشاند، یک پیروزی سیاسی برای خود کسب کرده بود. نبیه بری فهمید که باید خودش را در مجادلات سیاسی بی طرف نگه دارد و به صورت یک حَکَم رفتار کرد، چرا که رئیس جمهور (که در اصل در چنین اوضاعی او باید حکم می‌بود) دیگر ممکن نبود به صورت حکم پذیرفته شود.
    دستور کار این گفتگوها چهار موضوع بود: تحقیق بین المللی درباره ترور رفیق حریری؛ موضوع ریاست جمهوری؛ سلاح مقاومت و روابط با سوریه.
    بری جلسه نخستین را با سخنانی آغاز کرد و گفت: «مطلوب و ایده آل این است که بر سر همه موضوعات به توافق برسیم. و اگر توافق بر سر همه چیز حاصل شود از بخت خوش همه ما و به نفع همه ما خواهد بود. ولی اگر موضوعی همچنان اختلافی باقی ماند، باید بر سر تنظیم اختلافاتمان پیرامون آن توافق کنیم [که به حالت بی حساب و کنترل نشده تبدیل نشود]»
    به سرعت بر سر بند تحقیقات بین المللی و دادگاه بین‌المللی در موضوع ترور رفیق حریری توافق شد، بر سر موضوع ضرورت تسلیم سلاح آوارگان فلسطینی در خارج از اردوگاه‌ها هم توافق شد و قرار شد آوارگان فلسطینی تنها اجازه ی حمل سلاح داخل اردوگاه‌های آوارگان در لبنان را داشته باشند و آن هم سازماندهی و مرتب شود و البته برای این کار دستورالعمل خاصی معین نشد.
    جعجع طی سخنانی در آن جلسه تأکید کرد که رئیس جمهور لحود هم همزمان با عقب نشینی سوریه باید کنار می‌رفت و «مشروعیت او محل تردید است و اینکه نماینده ی ملت لبنان باشد هم محل تردید است.» جعجع خواستار حل نهایی این وضع «برای احترام به جایگاه ریاست جمهوری» شد. امین جمیل هم موضع جعجع را تأیید کرده خواستار کناره گیری رئیس جمهور لحود شد.
    سید حسن نصرالله هم در صحبت‌هایش دو راهکار برون رفت پیشنهاد کرد: برون رفت سریع و آن هم اینکه لحود کنار برود و میشل عون به جای او انتخاب شود کما اینکه لحود اعلام کرده فقط حاضر است برای جایگزین شدن عون کنار برود نه هیچ کس دیگر؛ و برون رفت دیگر اینکه انتخابات زودهنگام مجلس برگزار شود تا مجلس جدید [که طبق قانون وظیفه ی انتخاب رئیس جمهور را دارد] به صورت زودهنگام رئیس جمهور بعدی را انتخاب کند و لحود امانت ریاست جمهوری را تحویل آن شخص دهد.
    نبیه بری هم خواستار کسب نظر از بطریرک نصرالله صفیر [رهبر معنوی مسیحیان مارونی لبنان] درباره این موضوع شد. و وقتی از بطریرک صفیر سؤال شد که کی خواستار استعفای لحود خواهد شد پاسخ داد: «هر وقت خود لحود اعلام کند که تصمیم گرفته کاخ ریاست جمهوری بعبدا را ترک کند [و کنار برود].»


    [بطریرک نصرالله سفیر و امیل لحود]
    طرف‌های مذاکره، هیچ پیشرفتی در موضوع ریاست جمهوری حاصل نکردند و هر گروه بر سر موضع خود باقی ماند. فلذا ادامه جلسه به بحث به موضوع سلاح حزب الله اختصاص یافت و معلوم شد که شکاف بین این گروه‌ها گسترده است و این شکاف در حین گفتگو بیشتر هم شده است.
    گروه اکثریت [یعنی 14 مارس که در این دوره که دولت را هم در اختیار داشت] بر خلع سلاح حزب الله و فرستادن ارتش به جنوب و احیای معاهده‌ی آتش بس با اسرائیل اصرار داشتند. در مقابل، گروه اپوزیسیون [یعنی 8 مارس] هم قطعنامه 1559 را رد می‌کردند و خواستار گفتگوهای داخلی لبنانی درباره آن بودند. گروه اپوزیسیون پیشنهاد کرد درباره‌ی یک سیستم کامل دفاعی ذیل عنوان «استراتژی دفاع ملی» بحث شود [تا نقش ارتش و مقاومت و ... همه کاملا و جزء به جزء مشخص شود. این پیشنهادی بود که حزب الله همواره بر آن تأکید داشته و خواستار بحث بر سر آن پیش از بحث بر سر خلع سلاح مقاومت بوده و هست.]
    اما بحث‌های شدیدتر از همه بر سر موضوع روابط با سوریه در گرفت. طرف‌های گفتگو، بر سر این موضوع به سه جهت گیری تقسیم می‌شدند:
    جهت گیری‌ای که در رأسش ولید جنبلاط قرار داشت، اینها روی سقوط نظام سوریه حساب می‌کردند.
    جهت گیری‌ای که سعد حریری در رأسش بود و خواستار تعلیق روابط با سوریه تا زمان روشن شدن حقایق ترور پدرش رفیق حریری بود.
    و جهت گیری سوم که در جنبش امل و حزب الله نمود داشت و خواستار از سرگیری روابط با سوریه و ترمیم آن (بدون منتظر بودن برای نتایج تحقیقات) بود.
    شیرین ترین چیزی که در این باره گفته شد حرف غسان توینی بود که گفت: «لبنان، نه از طرف سوریه اداره می‌شود و نه بر ضد سوریه اداره می‌شود.» و این جمله خودش تبدیل به ضرب‌المثل شد.


    [غسان توینی در مراسم یادبود پسرش جبران توینی]

    قبل از برگزاری جلسه، سید حسن نصرالله و سعد حریری جلسه ی دو نفره ی طولانی ای با هم داشتند که موجب دلخوری هم پیمانان سعد حریری و مشخصا جنبلاط و جعجع شد.

    موضع گیری جنبلاط ضد سوریه و حزب الله
    بعد از این دیدار‌ها جنبلاط راهی واشنگتن شد. او قبل از سفر تصریح کرد که جبهه سوریه «بیش از آنچه توقع می‌رود قوی است» و «انقلاب کاج» شکست خورده است «چون نتوانسته لحود را ساقط کند». جنبلاط اعلام کرد قبول ندارد که یک گروه بی دفاع با حزب الله که همه سلاح‌هایش را در اختیار دارد و حتی تسلیحش را افزایش هم می‌دهد، بنشینند و گفتگو کنند. جنبلاط در جواب یکی از یارانش که از حمایت مورد انتظار از طرف آمریکا سؤال پرسیده بود، لبخندی زد و با همان لحن تمسخرآمیز معمولش گفت: «لبنانی یک نقطه ی کوچک در دریای منافع آمریکا در منطقه است.»

    ستاره ی گفتگوهای ملی: سید حسن نصرالله
    اگر سودبرنده ی اصلی از برگزاری جلسه‌ی اول گفتگوهای ملی را نبیه بری بدانیم، بی شک ستاره ی آن سید حسن نصر الله بود که صرف خارج شدنش از مخفی گاهش و حضور شخص خودش در این گفتگو‌ها یک اتفاقا خاص و یک ریسک بود.
    چند وقت بعد دیداری با او داشتم و از او درباره نظرش پیرامون طرف‌های اصلی آن گفتگو‌ها پرسیدم، خصوصا که این اولین دیدار او با برخی از آنها بود. ابتدا ازگفتن نظرش امتناع کرد ولی بعدش قبول کرد که در این باره حرف بزند. من هم از سر امانت داری تنها بخش کوچکی از آنچه در این باره به من گفت را خلاصه و نقل می‌کنم . و طبعا در هر خلاصه کردنی ممکن است تحریفی ناخواسته رخ دهد [و در این صورت مسئولیت بر عهده ی من است]
    سید حسن نصرالله، سمیر جعجع را شخصی «دارای راه و رسم مشخص» توصیف کرد که خیلی وقت‌ها نظریاتی مطرح می‌کند که غلط است ولی از آن نظریات با دقیق ترین دلایل دفاع می‌کند تا به نتایج منطقی برسد ولی آن نتایج هم به نوبه‌ی خود خیلی وقت‌ها غلط هستند. و ادامه داد: «سمیر جعجع تلاش می‌کرد هر چه من می‌گویم مقابلش را بگوید و در واقع در همه چیز اختلاف داشتیم.»
    نصرالله درباره امین جُمَیّل هم گفت: «او با تجربه است ولی مواضعش نوعی گنگی دارد و خیلی هم در جزئیات غرق می‌شود.»


    [حاشیه یکی از جلسات گفتگوی ملی: امین جُمَیّل، میشل عون و سید حسن نصرالله]
    به نظر سید حسن نصرالله، جنبلاط «عصبی مزاج است و حرکاتش هم عصبی است. هرچه می‌خواهد را با ایجاز و بدون طول و تفصیل می‌گوید. می‌داند چه می‌خواهد و به کجا می‌رود.»
    نخواست نظرش را درباره سعد حریری بگوید. وقتی هم درباره نبیه بری پرسیدم، درحالیکه لبخندی روی لبانش بود گفت: «او واقعا استاد است، همانطور که به او استاد نبیه بری می‌گویند.»

    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب




    موفق باشین.
    92/11/29
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  5. #34
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب «صدمة و صمود»؛ از2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟ (قسمت هفدهم)

    سخنرانی صریح اسد ضد جریان 14‌مارس/درگیری نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور لبنان در یک کنفرانس خارجی!

    گروه بین الملل رجانیوز: در قسمت‌‌های قبل دیدیم که با درگیری‌های پیش آمده در لبنان پس از ترور رفیق حریری، نهایتا دولتی با رهبری جریان 14 مارس و به نخست وزیری فؤاد سنیوره تشکیل شده که رویکردی ضد حزب‌الله و ضد سوریه داشت. از طرفی فشارهای جهانی هم بر امیل لحود و بشار اسد و حزب‌الله از طرق مختلف همچنان ادامه می‌یافت و گفتگوهای ملی در لبنان هم نتوانسته بود مشکلات را کاملا حل کند. حالا ادامه سیر جریانات را می خوانیم:

    همزمان با برقراری گفتگوهای ملی در لبنان، رئیس‌جمهور سوریه در روز پنجم مارس 2006 در افتتاحیه کنگره عمومی‌احزاب عربی (که با عنوان «حمایت از سوریه و لبنان» در دمشق برگزار می‌شد) سخنرانی مفصلی ایراد کرد.
    اسد در آغاز سخنانش از سوء‌فهم کشورهای خارجی و عربی درباره مواضع سوریه ابراز تأسف کرد، با وجود آنکه بسیاری از مسئولین عرب به شخص او می‌گویند: «حق با سوریه است.» اسد گفت که طبعا از این حرف خوشش می‌آید، ولی مایه خوشحالی عمیق او نیست «برای اینکه ما هزینه را در جای غلط و به میزان غلط پرداختیم و نمی‌توانیم این هزینه را جایگزین کنیم و وقتی حوادث را به شکل صحیح نبینیم نمی‌توانیم موضع سوریه را هم به شکل صحیح بفهمیم.»
    اسد سپس به موضوع لبنان پرداخته و به بحث اسرائیل پیرامون «امنیت در مقابل صلح» به جای «زمین مقابل صلح» [که شعار نخست وزیر اسبق اسرائیل بود] اشاره کرد و نتیجه گرفت که اسرائیل که با همین شعار لبنان را از سال 1978 تا 2000 اشغال کرده بود و نه توانسته امنیت را محقق کند نه صلح را.
    بشار اسد قطعنامه 1559 را «حرکتی باجگیرانه» خواند و تعریف کرد که بلافاصله پس از تصویب این قطعنامه، مسئولین اروپایی و خارجی دیگر شروع کردند به آمدن به سوریه و با او مذاکره می‌کردند و می‌گفتند از ارتش سوریه نمی‌خواهند که [طبق قطعنامه 1559] به سرعت از لبنان خارج شود به شرطی که متعهد شود که حزب‌الله و اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در لبنان را خلع سلاح کند. اسد ادامه داد: به آنها پاسخ دادیم: «این موضوع به ما ربطی ندارد. خودتان [اگر می‌توانید] این کارها را بکنید. چیزی که به ما مربوط است این است که ما از لبنان عقب‌نشینی می‌کنیم، منتهی با زمانی که خودمان تعیین می‌کنیم و طبق عقیده‌ی خودمان و منافع خودمان.»
    اسد اضافه کرد که این مذاکرات و چانه‌زنی این طرف‌ها تا تنها چند روز پیش از ترور حریری هم ادامه داشت، ترور حریری شوک شدیدی ایجاد کرد و بعضی از مردم لبنان در اثر تحریکات عاطفی و مذهبی، ضد سوریه شدند؛ «وضع را حدودا سه هفته زیر نظر داشتیم و بعدش عقب‌نشینی ارتش سوریه از لبنان را اعلام نمودیم و کار عقب‌نشینی را هم دو ماهه تمام کردیم.» و در ادامه چنین توضیح داد: «وقتی بخشی از ملت لبنان ضد سوریه بشوند، ارتش سوریه یک روز هم نمی‌تواند در لبنان بماند.»
    اسد اشاره کرد که طرف های زیادی (چه عرب و چه غیر عرب) دچار این خطا شدند که فکر کردند نظام سوریه در صورت خروج ارتشش از لبنان سقوط خواهد کرد و گمان می‌کردند سوریه به دلایل اقتصادی به لبنان چسبیده است، ولی دیدیم که ارتش سوریه از لبنان خارج شد بدون اینکه از نظر سیاسی متأثر شود و این خروج، سوریه را به رشد اقتصادی‌ای رساند که پیش از آن تجربه نکرده بود.
    در موضوع تحقیقات بین المللی پیرامون ترور حریری هم اسد نظرش را اینطور بیان کرد که این تحقیقات به جای اینکه دلایل را در نظر بگیرد، مبتنی بر «برداشت‌ها» است و به عنوان نمونه اشاره کرد که این تحقیقات یک نظر رایج را ملاک کارش قرار داده که می‌گوید «ممکن نیست در لبنان، بدون اطلاع سوریه عملیاتی صورت بگیرد» ولی هیچ مدرک یا قرینه‌ای در این باب ارائه نکرده است. اسد ادامه داد «مضحک است که چند افسر را بنا به حرف‌های یک شاهد دروغین زندانی کرده‌اند.»
    بنا به گفته‌ی اسد، بعد از روشن کردن سستی تحقیق بین‌المللی، بعضی‌ها به جای اینکه دنبال حقیقت بگردند شروع کردند به تلاش برای انتقام گرفتن از لحود. رئیس‌جمهوری سوریه ادامه داد: «نمی‌خواهم وارد بحث دفاع از رئیس‌جمهور لحود شوم. او رئیس‌جمهوری است که بیشترین حمایت را از مقاومت داشته است. در اصل، بازی از سال 1998 شروع شد که تلاش‌هایی صورت گرفت تا او را از ریاست جمهوری دور کنند تا بدین شکل لبنان را از سوریه و جهت گیری عربی دور نمایند. ... اشتباه است اگر گمان کنیم مشکل از زمان بحث تمدید ریاست‌جمهوری لحود آغاز شد.»

    [بشار اسد و امیل لحود]

    رئیس‌جمهوری سوریه سپس به بحثی پرداخت که از نظر او، لبّ و اصل مشکل است و گفت: «مشکل بین لبنان و سوریه نیست. مشکل، مشکل جریانی در لبنان است که با سوریه مسئله دارد چراکه این جریان تصمیم گرفته خودش را تحت امر دیگران قرار دهد تا ضد سوریه توطئه کند.» [اشاره به جریان 14 مارس که در این زمان در لبنان اکثریت مجلس و دولت را هم در اختیار داشت] و افزود: «نبرد ما با این جریان نیست. چون این جریان صرفا یک آلت دست است و کشورها، با یک سری آلت دست نمی‌جنگند. ... این جریان از نظر ما اصلا چیزی به حساب نمی آید و اکثریت در نظر ما اکثریت پول و یا اکثریت کرسی های مجلس نیست که در سایه شرایط عاطفی معین [یعنی در جوّ ترور حریری] و در بازارگرمی ‌معین و در فریب مردم با شیوه‌ی معین به دست آمده است، بلکه اکثریت از نظر ما اکثریتی ملی است که از مقاومت و رابطه با سوریه حمایت می‌کند.»
    اسد صحبتش را با این عبارت به پایان برد که «هیچ صلحی در آینده نزدیک رخ نخواهد داد» چون اسرائیل (با همه شاخه هایش) هر روز بیش از دیروز از صلح دور می‌شود «و چون آمریکا [با سیاست های بوش] حالا نمی‌گذارد اسرائیل حتی یک قدم به سمت صلح بردارد. تازه این در صورتی است که یک [مسئول] اسرائیلی بخواهد (ولو به عنوان یک چیز آزمایشی) به صلح فکر کند. این درحالی است که قبلا آمریکا بود که اسرائیل را به سمت صلح هل می‌داد.»
    اسد ثابت کرد بازی را بیش از کسانی که ادعای حرفه ای بودن و فهمش را دارند می‌فهمد.

    حمله جنبلاط به حزب الله و سوریه از واشنگتن
    درحالیکه گفتگوهای ملی در دوری معیوب ادامه داشت، ولید جنبلاط در واشنگتن و پس از دیدار با کاندولیزا رایس [وزیر امور خارجه‌ی وقت آمریکا] موضعی پرسر و صدا اتخاذ کرده و گفت که هدفش از سفر به آمریکا این بوده که از آمریکایی ها بخواهد کمک کنند تا رئیس جمهور جدیدی در لبنان انتخاب شود که «قادر باشد قطعنامه 1559 را اجرا کند» و «مانع بازگشت سوریه به لبنان شود» و «فشارها را کامل کند تا نظام بشار اسد ساقط شود.» جنبلاط از واشنگتن به حزب الله حمله کرد و آن را «دشمنی وحشتناک» توصیف کرد که با سوریه‌ای که «حکومتی پلیسی» در لبنان ایجاد کرده بود، همپیمان است و از استراتژی «ایران هسته ای» دفاع می‌کند و می‌خواهد سلاح خود را «در راستای دستور‌کارهای غیرلبنانی» حفظ کند!

    گزارش جدید کمیسیون تحقیق و مثبت خواندن همکاری سوریه
    در روز 16 مارس 2006، گزارش اولی که رئیس جدید کمیسیون تحقیق بین‌المللی، سرژ پرامتز بلژیکی منتشر کرد، مایه‌ی شوک جریان 14 مارس شد چراکه در آن آمده بود سوریه با تحقیق بین‌المللی همکاری داشته و به آن پاسخ داده؛ و این یعنی توقف فشارها و تحریم ها ضد نظام سوریه. دلیل دیگر شوک این بود که در این گزارش آمده بود که کمیسیون می‌خواهد دلایل و معلوماتش را بازنگری کند و این هم یعنی آنکه گزارش رئیس قبلی کمیسیون دیتلیف میلیس نه محکم بود و نه موجّه.
    این گزارش همچین حصار خارجی‌ای که به دور لحود کشیده شده بود را هم از بین برد و لحود به صورت پیاپی سه دعوت برای شش ماه آینده دریافت کرد: دعوت اول از طرف سودان برای حضور در نشست سران عرب در 28 مارس، دعوت دوم از مصر برای حضور در مجمع اقتصادی در شرم الشیخ در ماه می، و دعوت سوم از طرف کوبا برای حضور در نشست سران جنبش عدم تعهد در هاوانا در سپتامبر.

    مصاحبه مهم میشل سلیمان فرمانده ارتش
    از طرف دیگر میشل سلیمان فرمانده ارتش مصاحبه ای با روزنامه ی الشرق الاوسط داشت (که آن هم به نوبه‌ی خود دارای پیام هایی بود). میشل سلیمان در این مصاحبه تأکید کرد که عقیده و نظرات نیروهای مسلح لبنان با منتقل شدن دولت به اپوزیسیون [یعنی جریان 14 مارس] تغییری نکرده است. میشل سلیمان 5 اصل اساسی و ثابت نیروهای مسلح را چنین بر شمرد: ارتش در داخل با همه طرف های فاصله ی یکسانی دارد و در خارج با اسرائیل دشمنی دارد؛ مقاومت حق ملت لبنان است (و این نظر را هم رد کرد که دشمنی با اسرائیل یعنی دشمنی با جریان 14 مارس)؛ دستگاه نظامی‌لبنان اصرار دارد که به خاطر سوریه با آمریکا دچار اختلاف نشود و به خاطر آمریکا هم با سوریه دچار اختلاف نگردد؛ ارتش لبنان تابع ارتش سوریه نیست؛ گفتگو های ملی لبنان باعث آسودگی ارتش شده چرا که اختلافات را از کف خیابان بیرون برده و فشار بر روی نظامی‌ها را کم کرده است.


    [ژنرال میشل سلیمان]

    این صحبت های سلیمان موجب آرامش مردم و همچنین امیل لحود شد که در حال آمادگی برای سفر به خارطوم برای شرکت در کنفرانس سران عرب بود.


    درگیری نخست وزیر و رئیس جمهور لبنان در یک کنفرانس خارجی
    کنفرانس سران عرب در روز 28 مارس 2006 [8 فروردین 1385] در «کاخ دوستی» در خارطوم پایتخت سودان برگزار شد. طبق آنچه در صورتجلسه‌ی طرف لبنانی از این کنفرانس آمده است، جلسه‌ی غیر‌علنی سران عرب که برای تدوین و تصویب بیانیه پایانی تکشیل شده بود، صحنه‌ی مواجهه‌ای شدید بین لحود و سنیوره شد. لحود (به عنوان رئیس‌جمهور و رئیس هیئت لبنانی) پیشنهاد داد که بند مربوط به مقاومت لبنان اینگونه نوشته شود: «تأکید بر اینکه مقاومت لبنان تعبیری حقیقی است از حق ملت لبنان در آزادسازی خاکش و دفاع از کرامتش در مقابله با تجاوزات و طمع‌ورزی های اسرائیل.» این فقره مبتنی بود بر آنچه در بیانیه ی ابتدای کار دولت سنیوره هم آمده بود. [هر دولت در لبنان در آغاز روی کار آمدن بیانیه ای منتشر می‌کند که رئوس برنامه‌ها و جهت گیری‌هایش در آن مندرج است. اصطلاحا به این بیانیه، بیانیه‌ی وزارتی می‌گویند.]
    اما ناگهان لحود مواجه شد با صحبت سنیوره که پیشنهاد می‌داد این بند اینگونه اصلاح شود: «تأکید بر حق ملت لبنان در آزادسازی خاکش و دفاع از کرامتش در مواجهه با تجاوزات و طعم ورزی های اسرائیل.» لحود بین مقاومت و ازادسازی ارتباط قائل شده بود ولی سنیوره فقط به آزادسازی اشاره کرده بود بدون اینکه به مقاومت اشاره کند.
    لحود با نظر سنیوره مخالفت کرده و از او پرسید: «میخواهی عبارت مقاومت لبنان را حذف کنی؟» سنیوره پاسخ داد: «این موضوع هنوز در جلسات گفتگوهای ملی مورد بحث و بررسی است، و [اگر عبارت مقاوت را بیاوریم] داریم موضعی در مقابل این گفتگوهای ملی مطرح می‌کنیم.» لحود با تعجب پاسخ داد: «چه ربطی به گفتگوها ی ملی دارد؟ واقعیت عینی این است که بخشی از خاک ما در اشغال است و مقاومت حق مشروع ماست برای بازگرداندن کرامتمان؛ گفتگوهای ملی چیزی برعکس این می‌گوید؟»
    سنیوره تلاش کرد اشاره کند که فرقی بین عبارت حق ملت لبنان و حق مقاومت نیست، ولی لحود عقیده داشت مسائل را با لحنی قوی و کاملا روشن بیان کنند و متذکر شد که لبنان تنها کشور عربی است که توانسته خاکش را با مقاومت آزاد کند و چیزی که دارد رخ می‌دهد این است که آنها می‌خواهند ما بهای این آزادسازی خاکمان را بپردازیم چون اسرائیل «چیزی که بر سرش آوردیم» را فراموش نمی‌کند، و اضافه کرد: «آزادسازی جنوب لبنان به فضل مقاومت رخ داد، پس حالا چرا سرمان را بکنیم در برف و به جای عبارت مقاومت بنویسیم حق ملت لبنان؟» در نهایت لحود هشدار داد که حذف عبارت «مقاومت» باعث شکاف در افکار عمومی‌لبنان خواهد شد.
    سنیوره همچنان بر روی موضعش پافشاری کرد، با این استدلال که کسی منکر نقش مقاومت نیست، ولی درباره این موضوع گفتگو در لبنان جریان دارد و اگر کنفرانس سران عرب درباره این موضوع حرف قطعی‌ای بزند یعنی آنکه در کنار گروه خاصی از لبنانی‌ها قرار گرفته و می‌خواهد جریانات را به سمت خاصی هدایت کند.
    لحود تأکید کرد که لبنان در این کنفرانس یک هیئت دارد نه دو هیئت: «من رئیس هیئت هستم، و این موضوعی است که به لبنان مرتبط است. و تصمیمم همان عبارتی است که گفتم و بر سر آن هستم.» سنیوره پاسخ داد: «نماینده ی دولت، من هستم» لحود هم پاسخ داد: «این نشست سران و رؤسای کشورهاست نه کنفرانس سران کابینه ها.»


    [فؤاد سنیوره و امیل لحود]

    رئیس جمهور سودان عمر حسن البشیر [که میزبان کنفرانس بود] با نظر لحود قانع شد و خطاب به سنیوره گفت: «اگر ما بیانیه را اینطور که گفته شد صادر کنیم [و بعد به قول تو] لبنانی ها روی هر چیز دیگری توافق کنند، خب طبعا در آن صورت تصمیمات اتحادیه عرب تابع تصمیم ملت لبنان خواهد بود.»
    سنیوره با نظر عمر البشیر مخالفت کرده و گفت که لبنان یک «تراوزی دقیق» است و نباید بیانیه اتحادیه‌ی عرب بر تصمیم لبنانی ها پیشی بگیرد. لحود پاسخ داد: «همینطور نباید بیانیه اتحادیه‌ی عرب، مقاومت را ساقط کند.»
    نماینده‌ی اردن پیشنهاد داد که کلمه‌ی مقاومت بدون آوردن کلمه‌ی لبنان درج شود، نماینده‌ی لیبی هم پیشنهاد کرد عبارت «حق ملت لبنان در مقاومت» ذکر شود و نماینده‌ی بحرین هم پیشنهاد کرد از عبارت «روح مقاومت» استفاده شود.
    لحود بر موضع خود پافشاری کرد. در اینجا رئیس‌جمهور الجزایر شروع به صحبت مفصلی در حمایت از موضع لحود کرده و اشاره کرد که متن می‌گوید مقاومت «تعبیری حقیقی» است نه «این تعبیر حقیقی» [یعنی به صورت نکره آمده و اشاره به طرف خاصی ندارد و معرفه نیامده که مثلا از آن، حزب الله یا گروه دیگری مد نظر باشد.»
    سنیوره هیچ کدام از این حرف‌ها را نپذیرفت و اعضای نشست را تهدید کرد که اگر با آنچه لحود گفته موافقت کنند «این امر موجب به پایان رسیدن گفتگوهای ملی در لبنان خواهد شد» و این طور به نظر خواهد رسید «که سران اتحادیه عرب فقط در کنار یک گروه خاص لبنانی قرار گرفته اند.» بوتفلیقه پاسخ داد: «ما در الجزایر به مقاومت افتخار می‌کنیم و موفقیت‌هایش را می‌ستاییم.»
    عمر البشیر مجددا وارد بحث شد و گفت آنچه مقاومت لبنان به دست آورد و انجام داد چیزی است که همه کشورهای عربی در انجام آن شکست خوردند، این موفقیتی است که ما حالا هر عبارتی هم که در بیانیه‌مان به کار ببریم، محو شدنی نیست. و حتی اگر فرداروزی ملت لبنان هم بگویند مقاومت کار غلطی است، این نمی‌تواند مانع شود که ما در اینجا حرف دیگری بزنیم و بگوییم مقاومت کار درستی است.
    عمر البشیر در انتها پیشنهاد کرد که همان چیزی که لحود پیشنهاد کرده تصویب شود.
    سنیوره سر موضعش ایستاد و مدام تکرار می‌کرد: «هی برای ما مشکل درست می‌کنید» لحود خطاب به او گفت: «این کارت باج گیری است.» سنیوره پاسخ داد: «ازتان خواهش می‌کنم جناب رئیس جمهور. این متن نشان‌دهنده نظر دولت لبنان نخواهد بود.»
    عمر البشیر موضوع را یکسره کرده و گفت: «ما اینجا نظر سران عرب را بیان می‌کنیم نه نظر رئیس جمهور لبنان یا دولت لبنان را. این موضع متن، موضع نشست سران است.»
    سنیوره خواست باز صحبت کند که رئیس نشست صحبت او را قطع کرده و گفت: «تمام شد تمام شد. بعد از این بحث‌های ثمر بخش و مفید می‌رویم سر بند بعدی.»
    سنیوره در آن روز دو بار شکست خورد: یک بار جلوی لحود و یک بار جلوی نظر کلی کشورهای عربی. اما تصمیم گرفت این اختلاف را به داخل لبنان بکشد.


    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب




    موفق باشین.
    92/12/11
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  6. #35
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب «صدمة و صمود»؛ از2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟ (قسمت هجدهم)

    صحبت‌های دقیق و اعجاب‌آور سیدحسن نصرالله درباره استراتژی مقاومت/ بوش از کدام نخست‌وزیر لبنان استقبال ویژه کرد؟

    گروه بین‌الملل - رجانیوز: چنانکه در قسمت های قبل خواندیم، با ترور رفیق حریری جو عاطفی و سیاسی و تبلیغاتی خاصی در لبنان ایجاد شد که در ابتدا موجب خروج کامل ارتش سوریه از لبنان و سپس اکثریت یافتن جریان چهارده مارس در مجلس و دولت شد. با نخست وزیر شدن فؤاد سنیوره، اختلافات گسترده‌ای بین او و رئیس‌جمهور لحود بروز کرد. نمونه ای از آن همان چیزی بود که در قسمت قبل خواندیم، یعنی درگیری علنی با یکدیگر در کنفرانس سران عرب در خارطوم سودان بر سر موضوع مقاومت. در این قسمت ادامه قضایا را می خوانیم:
    روز 30 مارس [10 فروردین 1385]، مجلس لبنان تشکیل جلسه داد. در این جلسه، نخست وزیر [سنیوره] موضعش در نشست خارطوم را تکرار کرد. رئیس مجلس [نبیه بری] با او مخالفت کرده و برخورد سنیوره در نشست خارطوم را «بیشتر از یک خطا، بلکه یک خطیئة» توصیف کرد [خطیئه به خطایی که شخص، بدون احساس ندامت، مدام تکرارش بکند می گویند] و اشاره کرد که «اصل موضوع مقاومت جزو موضوعات گفتگوی ملی نیست ... و مقاومت باقی خواهد ماند، باقی خواهد ماند، باقی خواهد ماند.»

    [فواد سنیوره و نبیه برّی]

    بری به سنیوره یادآوری کرد که او طبق بیانیه وزارتی [که در ابتدای نخست وزیری‌اش منتشر کرده] حکومت می‌کند [که طی آن بر مقاومت تأکید شده است] و سپس با لحنی قاطعانه خطاب به او گفت: «تو حق نداری که خودت به تنهایی مفاد آن بیانیه را تغییر دهی. هیئت دولت هم حق ندارد بیانیه وزارتی را تغییر دهد، اگر می‌خواهی از مفاد آن بیرون بیایی در آن صورت باید مجددا در پیشگاه مجلس حاضر شوی [و رأی اعتماد مجدد با بیانیه وزارتی جدید بگیری]. بری در همان جا بدون اینکه به سنیوره اجازه ی پاسخ بدهد، ختم جلسه را اعلام کرد.

    جلسه‌‌ی متشنج هیئت دولت

    اما صحنه در جلسه‌ی هیئت دولت از این هم داغ تر بود، اکثریت [که وابسته به 14 مارس بودند] خواستند تا جلسه را به هم بریزند کنند. وزیر مروان حمادة خواستار صحبت‌های نوبتی وزرا با حضور خبرنگاران داخل سالن جلسه کرد. لحود پاسخ داد: «این مسئله، قبل از خروج خبرنگاران ممکن نیست. بحث‌های هیئت دولت نباید جلوی دوربین[های خبری] باشد.» حمادة روی حرف اش اصرار و پافشاری کرد، رئیس جمهور هم با شدت و تندی پاسخ داد: «بنشین و ساکت باش. ما روی صحنه ی تئاتر نیستیم.»

    [فواد سنیوره و مروان حماده، از سران جریان 14 مارس]

    در اینجا وزیر احمد فتفت وارد بحث شد و درگیری‌ای بین او با رئیس‌جمهور در گرفت. در اثر این درگیری، وزرای اکثریت جلسه را ترک کرده و پیاده به سمت یکی از کافه‌های مجاور راه افتادند.

    فتفت بعد از جلسه مدعی شد که از طرف لحود مستقیما تهدید شده است و گفت که این موضوع را به اطلاع کمیسیون بین‌المللی تحقیق رسانده است.

    اما لحود هم موقع خروج از جلسه، آنچه رخ داد را «زشت و عیب» توصیف کرد و گفت به جای آنکه وزرا باید به مسائل مردم بپردازند (از مسئله بیمه بازنشستگی گرفته تا موضوع مبارزه با فساد»، «اکثریت توهمی» جلسه را تعطیل کردند. لحود ادامه داد: «اینها دنبال حقیقت امر در ترور رفیق حریری نیست، بلکه دنبال بریدن سر مقاومت و چنگ انداختن روی حکومت هستند. این اکثریت وهمی‌ نمی‌تواند هیچ کاری با ما بکند.»

    قدرت گرفتن بیشتر لحود

    گروه 14 مارس، نبرد ساقط کردن لحود را باخت. و حالا حزب‌الله با توجه به آنچه در نشست سران عرب در خارطوم گذشت، بیش از پیش پشتیبان لحود بود. نصرالله در همین زمینه به سنیوره صراحتا گفت: «نباید درباره موضوع مقاومت اینطور تحریک می‌کردید. شما می‌خواهید لحود را کنار بگذارید و در عین حال دارید تقویتش می‌کنید.»

    حالا گروه اکثریت بین دو لبه‌ی انبر گیر کرده بود: انتخاب عون به عنوان رئیس‌جمهور یا ابقای لحود. فلذا تصمیم گرفت به همزیستی اجباری با لحود برای این کمتر از دو سال باقی مانده از ریاست جمهوری‌اش ادامه دهد به جای آنکه عون را برای شش سال به عنوان رئیس جمهور انتخاب کند.

    سفر سنیوره به آمریکا

    در حرکتی برای بالابردن روحیه‌ی اکثریت تضعیف شده ی مجلس، جورج بوش در واشنگتن از سنیوره مثل رؤسای کشورهای استقبال کرد. جورج بوش با او با رفتاری استثنائی برخورد کرده و برایش ضیافت شام برقرار نمود و با او کنفرانس خبری مشترک ترتیب داد و همراه با او در باغ مقابل کاخ سفید «قدم زد» درحالیکه دستش را به نشانه‌ی دوستی روی شانه‌ی او گذاشته بود. حالا سنیوره نه فقط به عنوان مرد اول آمریکا در لبنان، بلکه به عنوان مرد اول آمریکا در کل منطقه نشان داده می‌شد.

    [دیدار فؤاد سنیوره با جورج بوش در کاخ سفید]

    سنیوره در واشنگتن، دشمنی محکمی ‌با سویه بروز داد و گفت که «نخست‌وزیر حریری همان شب تمدید ریاست جمهوری لحود، تهدیدات مستقیمی ‌از طرف سوریه دریافت کرده بود.»

    در مقابل، رئیس‌جمهور سوریه هم به این صحبت سنیوره در مصابه با شبکه‌‌ی بی بی اس اینطور پاسخ داد: «رفیق حریری از طرف هیچ سوری‌ای تهدید نشده بود، نه من و نه کسی غیر از من.»


    دور هشتم گفتگوهای ملی و سخنان دقیق سید حسن نصرالله

    در دور هشتم گفتگوهای ملی، گروه اکثریت تسلیم این واقعیت شد که نمی‌تواند لحود را کنار بزند و به صورت ضمنی اعتراف کرد که لحود تا آخر دوره ریاست جمهوری‌اش در منصبش باقی خواهد ماند. نبیه بری به عنوان سخنگوی اعضای جلسه اعلام کرد که موضوع ریاست جمهوری دیگر جزو دستور کار جلسات نیست و اعضای جلسه روی این موضوع به توافقی نرسیدند [فلذا لحود کماکان در ریاست جمهوری خواهد ماند] و اعضا به بند بعدی دستور جلسه یعنی موضوع سلاح مقاومت وارد می‌شوند. بری سپس سرشته کلام را به دست دبیر کل حزب‌الله سید حسن نصرالله سپرد که با خود پرونده‌ای قطور درباره مقاومت و ضرورت استمرارش به همراه آورده بود. نصرالله در خلال هفتاد دقیقه، نظرش را در موضوع استراتژی دفاعی بیان کرد. اعضای جلسه مبهوت روش‌مندی و دقت و ثبات نظر او شده بودند.

    دبیر کل حزب‌الله، ویژگی‌های مقاومت را از حیث انعطاف و انضباط و سری بودن و سرعت در اتخاذ تصمیم تشریح کرد. همچنانکه ویژگی‌های منطقه‌ی جنوب را از نظر جغرافیایی و مناسب بودنش برای یک جنبش مقاومت را شرح داد و نقاط ضعف دشمن [اسرائیل] را هم تبیین نمود.

    اعضای جلسه با دقت و سکوت محو شنیدن این بررسی‌های نصر الله بودند و جیک نمی‌زدند «جوری که انگار پرنده روی سرشان نشسته است»، تا حدی که حتی بعضی مسئولینِ نوشتن صورتجلسه هم دست از نوشتن کشیده و عمیقا محو شنیدن صحبت‌های او شدند. این بررسی‌های نصرالله صرفا یک تحقیق نظری یا تحلیلی نبود، بلکه حاصل تجربه ای بود که با خون و تلاش و توانمندی و عقل نوشته شده بود.

    نصرالله در ابتدا بر وجود دشمنی به اسم اسرائیل تأکید کرد که به خاک و آب منطقه از نیل تا فرات طمع دارد ولی مقاومت مجبورش کرد به همینی که در دست دارد اجبارا اکتفا کند و دیوار حائل دور خودش بکشد و از سرزمین‌هایی که اشغال کرده بود عقب بنشیند، نه فقط در لبنان بلکه حتی در فلسطین. در ادامه نصرالله اشاره کرد که هدف از ایجاد استراتژی دفاعی، حمایت از لبنان در برابر دشمنی است که تهدیدش می‌کند و این تهدیدات نشأت گرفته از طمع ورزی‌ها و امیال اسرائیل در وسعت دادن خود است که آن هم از ذات تجاوزگرانه‌ی اسرائیل نشأت می‌گیرد؛ اسرائیلی که «عادت کرده است مشکلات داخلی‌اش را با به راه انداختن جنگ‌های خارجی حل کند.»

    [یکی از جلسات گفتگوی ملی لبنان. ردیف جلو از راست: سید حسن نصرالله، نبیه برّی، فؤاد سنیوره، میشل عون، سعد حریری و امین جمیل]

    نصرالله در خاتمه این تحقیق غیرمکتوبش گفت که در علوم نظامی‌ می‌گویند که نمی‌شود با یک ارتش مجهز مقابله کرد مگر به وسیله ارتشی که از نظر قدرت در حد او باشد و بتواند توازن ایجاد نماید؛ از همین جهت ما فداکاری‌ها و قربانی دادن‌های ارتش لبنان و حرکات قهرمانانه‌اش و شجاعت‌هایش را ارج می‌نهیم ولی این ارتش [برای اینکه بتواند با قدرت ارتش اسرائیل متوازن شود] نیاز به تجهیزات و سلاح و امکانت نظامی‌ای دارد که به دست آوردنش هزینه‌ی سنگینی بر دوش دولت خواهد بود، تازه اگر پول هم پیدا شود «هیچ کس [از کشورهای بزرگ] در عالم سلاحی به ما نمی‌فروشد که با آن بتوانیم بر سلاح‌های اسرائیل تفوق پیدا کنیم.»

    سپس افزود: «ما توانستیم اسرائیل را شکست دهیم چون از ویژگی‌ها و مختصات مقاومت (به عنوان یک جنبش) و از ویژگی‌های جنوب لبنان (به عنوان یک منطقه‌ی جغرافیایی) بسیار خوب و به درستی استفاده کردیم، علاوه بر آن با تلاش مستمر، نقاط ضعف دشمن را شناسایی کردیم و از آن هم استفاده نمودیم.»

    نصرالله توجه حاضرین را به این نکته جلب کرد که این امر محقق شد چون «حزب‌الله بر روی هماهنگی کامل با ارتش ملی لبنان هم تمرکز کرد و همچنین بر اینکه در بین مردم پذیرفته و حمایت شود، خصوصا در جنوب. موضوع دیگری که مقاومت بر آن تمرکز داشت صداقت و جدیت و انضباطی بود که مقاومت در مقابل دشمن به کار می‌بست.»

    در ادامه نصرالله با شفافیت تمام، ذخایر سلاحی که مقاومت در اختیار داشت را برشمرد و نظرش را اینطور بیان کرد که مقاومت باید باقی بماند چراکه ارتش لبنان با توانایی نظامی ‌محدودش نمی‌تواند در مقابل ارتش اسرائیلی بایستد که همه کشورهای عربی با هم نتوانستند شکستش بدهند.

    نصرالله برا این تأکید کرد که «لبنان نمی‌تواند با دشمن [اسرائیل] توازن برقرار کند مگر از طریق مقاومت مردمی. و این مقاومت هم محتاج هماهنگی با ارتش است تا بدین شکل بتواند به پویایی و تحرک دست پیدا کند و در عین حال، هیچ مسئولیت [حقوقی و بین المللی و ...] هم متوجه دولت نشود.»

    در انتهای صحبت هم گفت: «موفقیت تجربه‌ی مقاومت، آن را تبدیل به نمونه‌ای کرده برای هر جنبش مقاومتی که می‌خواهد با یک دشمن (که از نظر ارتش نظامی ‌بر آن تفوق دارد) توازن ایجاد نماید.»

    بعد از آنکه «سید» صحبتش را تمام کرد، نبیه برّی از حضار پرسید چه کسی می‌خواهد صحبت کند. جعجع جواب داد: «این صحبت مهم و بزرگی بود. وقتی لازم داریم [تا درباره آن فکر کنیم] و سپس پاسخ دهیم.» رئیس جلسه پیشنهاد کرد ادامه جلسه به عصر موکول شود. جنبلاط اعتراض کرده و گفت: «ما صحبت‌های استراتژیکی را شنیدیم و تنها تا عصر زمان کافی‌ای نیست. ما به زمان طولانی‌تری [برای بررسی و پاسخ دادن] نیاز داریم.» اعضای جلسه بر روی روز 8 ژوئن به عنوان موعد جلسه بعدی توافق کردند تا در آن، گروه اکثریت پاسخش را درباره طرح نصرالله ارائه دهد.

    گزارش جدید کمیسیون تحقیق درباره ترور حریری

    در همین اثنا بود که گزارش پرامیتز [رئیس کمیسیون تحقیق بین‌المللی درباره ترور رفیق حریری] منتشر شد. در این گزارش هیچ مسئولیتی در این قضه به گردن سوریه انداخته نشده بود (یعنی برعکس چیزی که گروه 14 مارس انتظارش را داشت)، بلکه بر‌عکس، از همکاری سوریه در قضیه تحقیق ابراز رضایت شده بود و ابراز امیدواری کرده بود که تحقیقات ظرف یک سال تکمیل شود و بعد از آن دادگاه برگزار گردد.

    دستگیری یک گروه پیشرفته‌ی مرتبط با موساد

    از طرف دیگر در اواسط ژوئن 2006 بخش اطلاعات ارتش لبنان توانست عناصر شبکه‌ای را توقیف کند که ارتباطات مستقیمی‌ با موساد داشتند و در چند منطقه هسته‌هایی داشتند و روش‌های فنی و تکنولوژیکی پیشرفته‌ای را مورد استفاده قرار می‌دادند. سؤال‌های زیادی شروع به مطرح شدن کرد که آیا چیزی شبیه این شبکه می‌تواند ارتباطی داشته باشد با ترورهایی که در سال 2005 رخ داد؟ لحود در همین باره یکبار در دیدار با من گفت: «کسی حرف مرا باور نکرد وقتی که گفتم ترور حریری کار اسرائیل است یا آنکه کار گروه‌های اسلامگرایی است که موساد مستقیم یا غیر مستقیم آنها را مدیریت می‌کند و در هر حال این ترور مطلقا کار سوریه نیست [ولی حالا با کشف این شبکه، همه دارند به این نتیجه می‌رسند که حرف من غلط نبوده].»

    تأسیس حزب جریان مَرَدَة

    در 11 ژوئن 2006 سلیمان فرنجیة تأسیس حزب [مسیحی] «جریان مَرَدَة» را در یک تجمع مردمی‌گسترده اعلام کرد، و این چیزی بود که نشان از بالا رفتن محبوبیت مردمی‌ او در لبنان به صورت عام و در شمال لبنان به صورت خاص (به رغم اینکه در انتخابات مجلس شکست خورده بود) داشت. فرنجیه ثابت کرد رهبری حقیقی آن است که به رغم شکست‌ها استمرار پیدا کند و نشان دهد که تا چه حد در سرزمین و دل‌ها ریشه دارد.

    [دیدار سلیمان فرنجیة با میشل عون]

    بدین ترتیب، دوگانه ی عون – جعجع در بین مسیحی‌های لبنان تبدیل شد به چهارگانه ی عون و فرنجیه در مقابل جعجع و [امین] جُمَیِّل.


    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب

    موفق باشین.
    92/12/11
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  7. #36
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب «صدمة و صمود»؛ از2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟ (قسمت نوزدهم)

    جریان مصاحبه مفصل بشار اسد درباره دوستان و دشمنان سوریه در لبنان

    گروه بین‌الملل رجانیوز: در قسمتهای قبل، سیر قضایا را تا اواسط سال 2006 و اوج‌گیری اختلافات جریان 14 مارس با سوریه و جریان مقاومت خواندیم. ادامه قضایا را می خوانیم:

    در همین زمان بشار اسد در مصاحبه‌ای، پیامی‌ (درباره هرچه به روابط لبنان – سوریه مرتبط بود) برای اعضای نشست وحدت ملی لبنان فرستاد، از موضوع تبادل نمایندگان دیپلماتیک گرفته تا استقبال از سفر میشل عون به دمشق. [گفتنی است تا آن زمان لبنان و سوریه در پایتخت‌های یکدیگر سفیر نداشتند و سوریه برای این مسئله دلایلی ذکر می‌کرد از جمله نزدیک بودن تنها یک ساعته ی دو پایتخت و ... . اما لبنانی‌های مخالف سوریه این موضوع را دلیلی بر این می‌شمردند که سوریه لبنان را به رسمیت نمی‌شناسد و آن را به طور غیر رسمی‌بخشی از خاک خود می‌داند]
    اسد در این مصاحبه متذکر شد که این خود او بوده است که موضوع سفارتخانه را در مارس 2005 در جلسه کمیسیون عالی سوریه- لبنان مطرح کرده است. اسد در این باره گفت: «ما مشکلی نداریم اگر شما معتقدید که به سفارتخانه احتیاج هست. بررسی‌اش کنید تا ببینیم چه فرقی بین سفارتخانه با شورای عالی سوریه-لبنان [که در آن زمان وجود داشت] وجود دارد. ما از لحاظ بنیادی سفارتخانه را رد نمی‌کنیم و اساسا غیرمنطقی است اگر رد کنیم. بلکه می‌گوییم این مسئله غیرضروری است، با توجه به مسافتی که دمشق تا بیروت دارد و این فاصله کمتر از فاصله‌ی دمشق تا حمص [در خود سوریه] است. و در واقع هیچ مخالفتی با ایجاد سفارتخانه وجود ندارد به شرط آنکه این مسئله به دستور هیچ طرف محلی یا منطقه‌ای یا جهانی‌ای نباشد.» (باید اشاره کرد که اسد این صحبتش را چندی بعد و در روز 14 اکتبر 2008 [23 مهر 1387] که دستور گشایش سفارت سوریه در لبنان را صادر نمود، عملی کرد.)
    در موضوع ترسیم مرزهای بین لبنان و سوریه هم اسد متذکر شد که سنیوره جواب نخست‌وزیر سوریه را دریافته کرده که موافقت دمشق با ترسیم مرزها را اعلام نموده است ولی مشکل در مزارع شبعا است که نمی‌توان الان مرزهای داخل آن را در حالی که تحت اشغال اسرائیل است تعیین نمود. فلذا به سنیوره گفتیم: «باید اول از شمال شروع کنی یا از هرجای دیگر ولی در هر حال نه از مزارع شبعا.»
    و در پاسخ به سؤالی که آیا برگه‌هایی که سوریه برای بازی در دست دارد بعد از عقب نشینی‌اش از لبنان کاهش پیدا کرده، اسد جواب داد: «برعکس، [وقتی در لبنان بودیم] همه چیزهای منفی به گردن ما می‌افتاد حتی اگر ارتباطی با آن نداشتیم. الان اما مشخص شده است که مشکل کجاست.»
    از اسد سؤال دیگری شد که آیا شب اتخاذ تصمیم خروج از لبنان شب سختی بود؟ پاسخ داد: «نه، تصمیم سخت نبود، بلکه شرایط سخت بود. وقتی بخش بزرگی از ملت لبنان خیال می‌کنند که تو سبب مشکل هستی یا تو پشت سر ترور حریری قرار داری یا آنکه تو اشغالگری یا آنکه همه این اتهامات را با هم به تو می‌زند، در آن صورت، این شرایط صد در صد تنگنایی برای هر شخص سوری به حساب می‌آید [از جمله من].»
    در پاسخ به سؤالی که پرسید آیا سوریه «برای برگشتن به لبنان دلش تنگ می‌شود»، اسد پاسخ داد: «اگر از نظامیان سوریه بپرسی، می‌بینی که قبل از دیگران و بیش از دیگران می‌گویند هرگز؛ چراکه مأوریتی که در لبنان داشتند سخت بود و مسئولیت در آنجا مسئولیت بزرگی بود و گردش و تفریح نبود. در هر صورت دلتنگی یک مسئله است و کمک به لبنان در شرایط خاص چیز دیگری است. مسئله، دلتنگی نیست. ما در آنجا مأموریتی داشتیم و در آینده و در هر شرایطی سوریه کماکان بر پذیرفتن و انجام‌دادن مأموریت‌ها و وظایفش تأکید و پایبندی خواد داشت.»
    درباره ارتباط با رئیس جمهور لحود هم اسد گفت: «ارتباط متوقف نشده است. لحود کسی است که ممکن نیست روحیه اش تضعیف شود، حالا در هر گونه شرایطی.»
    درباره رئیس جمهور آینده لبنان هم گفت: «در لبنان، گفتگو همه چیز را حل می‌کند، به رغم گسستگی و شکاف طائفه‌ای و مذهبی‌ای که در لبنان (چه قبل از حضور سوریه و چه در زمان حضورش و چه بعدش) وجود داشته و حالا می‌بینیم که رو به گسترش هم هست. ... من معتقدم کسی از الآن نمی‌تواند مشخص کند که چه کسی رئیس جمهور آینده لبنان خواهد بود.»
    اسد درباره اینکه روابطی شبیه آنچه با لحود دارد، با میشل عون برقرار نماید (با توجه به اینکه هر دوشان نظامی‌هستند) گفت: «رئیس جمهور لحود از سخت‌ترین کسانی بود که ممکن بود با آنها تعامل داشته باشی، یعنی درست برعکس چیزی‌ که بقیه گمان می‌کنند. لحود کسی بود که بیش از همه ما را خسته کرد. آدم سرسختی بود که به سادگی از مواضعش کوتاه نمی‌آمد و هیچ کاری که به انجامش قانع نشده بود را انجام نمی‌داد. این اولین خصوصیت رئیس جمهور لحود است. دومین خصوصیت او این است که آدمی ‌ملی است. سومین خصوصیتش هم این است که طائفه گرا نیست و و خصوصیت چهارم اینکه به روابط عربی و لبنانِ عربی ایمان دارد. همه اینها چیزهایی اساسی برای ثبات لبنان است. هر رئیس جمهوری با این خصوصیات بیاید، ما تا بالاترین حد با او همکاری و تعامل خواهیم داشت. اما در مورد ژنرال عون، من به صورت شخصی او را نمی‌شناسم، ولی اگر بخواهیم مقایسه ای داشته باشیم بین کسانی که مدعی دوستی سوریه بودند و حالا الآن در حال توطئه بر علیه سوریه هستند با ژنرال عونی که روابط ما با او خوب نبود و حتی در برخی مواقع تصادمی ‌و برخوردی هم بود، چاره ای نیست جز اینکه اقرار کنیم ژنذال عون تلاشی نمی‌کند که از سوریه انتقام بگیرد و یا به آن توهین کند، بلکه بر عکس، از سوریه دفاع می‌کند؛ و در‌های دمشق هر وقت که او بخواهد به رویش باز است.»
    از اسد پرسیده شد که آیا دروازه روابط با ولید جنبلاط بسته شده است؟ اسد پاسخ داد: «این خود جنبلاط بود که این دروازه را بست، آن را از نظر سیاسی و اخلاقی بست. همه حد و مرزها را زیر پا گذاشت. و الان مطلقا هیچ تماسی با او نداریم.»

    از او درباره «نم‌کشیدن» روابط بین لبنان و سوریه سؤال شد، که پاسخ داد: «اگر روابط نم کشیده است، پس لبنان احتیاجی به دایه‌های مهربان تر از مادر ندارد، یعنی آنکه یک کشور عربی شده است. آنها از سوریه می‌خواهند که به استقلا لبنان ایمان بیاورد، آیا خود آنها حقیقتا به استقلال لبنان ایمان دارند؟ یا خود آنها با فرانسه یا با آمریکا روابط عالی دارند؟ آنها اوامر را از سفرا دریافت می کنند. قضیه نم‌کشیدن روابط سوریه و لبنان دروغ و نقاب است. دائما گفته می‌شد که رئیس جمهور سوریه به لبنان سفر نمی‌کند چون سوری‌ها [استقلال] لبنان را به رسمیت نمی‌شناسند، من در سال 2002 به لبنان سفر کردم، مخصوصا با هواپیما سفر کردم به آنجا، در فرودگاه [به صورت رسمی] ایستادم و سرود ملی لبنان پخش شد، در‌هان موقع راجع به فرستادن سفرا بحث کردیم. من به آنها گفتم: ما از وجود سفارتخانه ضرر نمی‌کنیم، ولی شاید فردا بگویند کاش ایجادش نمی‌کردیم.»

    فوت الیاس الهراوی
    هفتم جولای 2006 [16 تیر 1385] رئیس جمهور اسبق لبنان الیاس الهراوی در سن هشتاد سالگی فوت کرد.


    [الیاس الهراوی]

    در مراسم عزاداری او همه رؤسا و مسئولین و جمع کثیری از سیاسیون نزدیک به سوریه شرکت کردند ولی مخالفین مسیحی به اشکال مختلف مراسم را تحریم کردند: امین جمیل تسلیت گفت بدون اینکه در مراسم شرکت کند، میشل عون به جای خودش نمایندهی زحله سلیم عون را فرستاد، اما سمیر جعجع و همه اعضا و وابستگان «القوات اللبنانی» به صورت تام و تمام از مراسم غایب بودند.

    دور جدید گفتگوهای ملی در سایه حمله اسرائیل به غزه
    در روز 29 ژوئن [8 تیر 1385]، جلسه‌ی گفتگوهای ملی در حالی برگزار شد که اسرائیل به دلیل اسیر شدن سربازش گلعاد شالیت به دست نیروهای مقاومت فلسطینی، به صورت وحشیانه ای به نواز غزه حمله کرده بود. اسرائیل در پاسخ به این عملیات اسیرگیری همه چیز را ویران کرد و هشت نفر از وزرای دولت فلسطین یعنی یک چهارم اعضای دولت را بازداشت کرد، کما اینکه 24 نماینده‌ از نمایندگان جنبش حماس در مجلس را هم بازداشت نمود یعنی یک چهارم اعضای مجلس قانونگذاری فلسطین، همچنین جمعی از شهرداران و اعضای شورای محلی را هم بازداشت نمود.
    اعضای جلسه گفتگوی ملی لبنان به اجماع، تجاوز و حمله‌ی مستر اسرائیل را که «بالاترین درجه تروریسم دولتی محسوب می‌شود» را محکوم کردند. در این جلسه سید حسن نصرالله نظرات کتبی پطرس حرب و ولید جنبلاط و امین جمیل را درباره موضوع استراتژی دفاعی دریافت کرد. در این جلسه گفتگو‌های آرامی‌صورت گرفت بدون اینکه به دیدگاهی نزدیک به هم دست یافته شود.
    وقتی امین جمیل داشت برگه آماده کرده‌اش را توضیح می‌داد، بر سر عبارت «ارتش ملی» که نصرالله در صحبت‌های جلسه قبلش به کار برده بود ایستاد و از او پرسید: «منظورت از ارتش ملی چیست؟ آیا ارتش در زمان سرلشگر امیل لحود یا زمان ژنرال میشل عون، ملی نبوده است؟» نص الله پاسخ داد که منظور از «ملی» ارتشی است به دور از طائفه‌گرایی و مذهب‌گرایی [یعنی وابستگی و تعصب به طایفه یا مذهب خاص در لبنان]، و اضافه کرد: «الان هر طایفه‌ای در لبنان برای خودش یک سیستم امنیتی دارد: نیروی انتظامی برای یک طایفه است، اطلاعات ارتش در دست یک طایفه است، دستگاه اطلاعات در دست یک طایفه است. باید به این تشتت دستگاه‌ها پایان دهیم. و من مشکلی ندارم که طایفه گرایی همه دستگاه‌ها از بین برود.»

    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب

    موفق باشین.
    92/12/11
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  8. #37
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب «صدمة و صمود»؛ از2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟ (قسمت بیستم)

    سیدحسن نصرالله چند ساعت پس از آغاز جنگ 33 روزه چه گفت؟/جریان جلسه پرتشنج دولت لبنان پس از آغاز جنگ

    گروه بین‌الملل رجانیوز: در بحبوحه جریانات بحران آمیز لبنان (چنانکه در قسمت‌های قبل خواندیم، از ترور حریری و سلسله ترورهای بعدی و تشکیل گروه 8 مارس و سپس 14 مارس و خروج ارتش سوریه از لبنان و اکثریت یافتن 14 مارس در مجلس و دولت و بالاگرفتن اختلافات بین جریانات مختلف لبنانی) بحرانی تازه در لبنان پیش آمد که می‌خواست چهره لبنان و منطقه را بالکل تغییر دهد: جنگ 33 روزه. درباره این مطالب زیادی نوشته شده است اما نویسنده این کتاب به دلیل دسترسی به صورتجلسات هیئت دولت و به دلیل جلسات مستمر و منظم با رئیس جمهور امیل لحود، اطلاعات بکری از سیر قضایا در آن روزها دارد که می خوانیم:

    در ساعت نه و پنج دقیقه‌ی صبح روز چهارشنبه 12 جولای 2006 [21 تیر 1385 شمسی] واحدی از رزمندگان حزب الله، یک بمب کار گذاشته شده در کنار جاده را هنگام عبور یک ماشین گشتی اسرائیل در عیتا الشعب [در نقطه‌ی صفر مرزی فلسطین اشغالی با لبنان] منفجر نمود. بعد از آن، درگیری شدیدی بین رزمندگان مقاومت و نظامیان اسرائیلی به وجود آمد که از خلال آن، رزمندگان مقاومت توانستند هفت نظامی‌ اسرائیلی را بکشند و دو نفر را به اسارت بگیرند.

    در پی این کار اسرائیل تصمیم گرفت که همان شیوه‌ی «مجازات دسته جمعی» که در غزه به کار می‌گرفت را در لبنان هم به کار بگیرد، از همین رو بلافاصله شهرهای مرزی را بمباران نمود و پل‌های ارتباطی [جنوب به مرکز] را منهدم کرد تا مانع عقب رفتن نیروهای مقاومت [که اسرا را در اختیار داشتند] بشود. مقاومت هم در پاسخ برخی شهرک‌های [شمال فلسطین اشغالی] را با موشک‌های کاتیوشا هدف قرار داد. این چنین بود که جنگی آغاز شد که بعدها «جنگ تموز[جولای]» [یا همان جنگ 33 روزه] نام گرفت.


    کنفرانس خبری سید حسن نصرالله چند ساعت پس از آغاز نبرد

    چند ساعت بعد، دبیر کل حزب الله کنفرانسی خبری تشکیل داد. در آغاز صحبتش عباراتی احساسی و عمیق خطاب به «مجاهدین قهرمان» به کار برد که به عهد خود در اسیر گرفتن سربازان اسرائیلی برای مبادله‌شان با اسرای داخل زندان‌های اسرائیل وفا کردند، روی همین حساب اسم این عملیات را «وعده‌ی صادق» گذاشت.

    نصرالله آمادگی‌اش را برای آتش بس و انجام مذاکرات غیرمستقیم برای تبادل اسرا اعلام کرده و گفت: «دو اسیر در دست ما هستند و اگر همه عالم با هم جمع شوند نمی‌توانند آنها را برگردانند مگر از طریق مذاکره غیر مستقیم و تبادل.» و افزود: «اگر اسرائیلی‌ها می‌خواهند به کارهای نظامی‌ فکر کنند و می‌خواهند از طریق نظامی این دو اسیر را بازگردانند باید بگویم توهم کرده‌اند، توهم کرده‌اند، توهم کرده‌اند.»
    و تکرار کرد: «ما برای آتش بس آماده‌ایم و نمی‌خواهیم اوضاع در جنوب بالا بگیرد. این نیت ما نیست. ما نمی‌خواهیم لبنان و منطقه را به جنگ بکشانیم. و هنوز داریم خویشتنداری می‌کنیم و [به بمباران‌های اسرائیل] عکس‌العمل‌های محدود و حساب شده نشان می‌دهیم. اما اگر آنها مواجهه را می‌خواهند پس باید برای مواجهه آماده باشند و توقع «غافلگیری‌ها» از طرف ما را داشته باشند.»

    پیش‌بینی امیل لحود درباره پیروزی مقاومت
    از همان روز اول جنگ، امیل لحود این اعتقاد راسخش را اعلام کرد که حزب الله پیروز نبرد خواهد بود و لبنانی‌هایی که در سال 2000 جلوی اسرائیل ایستادند، «در مواضع ملی خود و نبردشان و مقاومتشان در برابر تجاوز و دشمنی‌ها و در تکمیل کردن مسیر آزادسازی» ثابت قدم هستند. و با احتیاط افزود: «اسرائیل باید بفهمد که سیاست‌هایش هیچ نتیجه ای نخواهد داشت و تعمیم نمونه‌ی غزه به جنوب لبنان اصلا ممکن نیست.»

    جلسه متشنج هیئت دولت در روز اول جنگ
    امیل لحود همان روز هیئت دولت را فراخواند تا تشکیل جلسه دهند. مروان حمادة به محض رسیدن به جلسه رو به لحود گفت: «ببین رفقایت چه می‌کنند، الان است که ارتش اسرائیل به لبنان حمله [زمینی] کند.» لحود پاسخ داد: «من از همین الان به تو می‌گویم که مقاومت پیروز جنگ خواهد بود،؛ چون اسرائیلی‌ها نمی‌توانند گیرش بیندازند و نمی‌دانند پایگاه‌هایش کجاست و محل موشک‌هایش کجاست. این عکس‌العمل اسرائیل یک حرکت لحظه‌ای [و بدون بررسی‌ها و آمادگی‌های خیلی طولانی] نیست و دلیلش هم اسارت گرفتن سربازانش نیست، اسرائیلی‌ها از خیلی وقت پیش برای این جنگ آماده می‌شدند. من خودم نظامی‌ام [امیل لحود پیش از ریاست‌جمهوری فرمانده ارتش لبنان بود] و به عنوان یک نظامی ‌با تو حرف می‌زنم، هیچ ارتشی [از جمله ارتش اسرائیل] نمی‌تواند که چنین عکس‌العملی نشان دهد مگر آنکه از قبل برای آن برنامه‌ریزی کرده باشد.»

    میشل سلیمان فرمانده ارتش هم در حال ورود به جلسه هیئت دولت بود که خبرنگاران از او پرسیدند آیا از مقاومت حمایت می‌کند، فقط یک کلمه پاسخ داد: «طبعا».

    میشل سلیمان در جلسه، به اختصار و با شفافیت وضعیت نظامی‌ را تشریح کرد و به اطلاع هیئت دولت رساند که ارتش دو طرح آماده کرده است: یکی طرحی نظامی ‌برای پاسخ دادن و مواجهه با هرگونه تجاوز اسرائیلی محتمل و دوم طرحی برای تحت پوشش گرفتن غیرنظامی‌ها در صورت آوارگی‌شان از منازلشان [درمناطق جنگی]. مسئول اطلاعات، جورج خوری پیش بینی کرد که بمباران اسرائیلی‌ها به مرکز لبنان و بقاع و شمال لبنان هم کشیده شود. اما نایب‌رئیس ستاد مشترک، حسن محسن تأکید کرد که تجهیزات نظامی ‌به جنوب ارسال شده است و گروه‌هایی از یگان‌های ویژه ارتش آماده‌اند تا در صورت لزوم وارد جنگ پارتیزانی شوند و این دسته‌ها محورهایی که ممکن است دشمن در آنجا پیشروی کند را مین‌گذاری و بمب‌گذاری کرده اند [تا در صورت نیاز از راه دور منفجر شود]. سپس وزیر دفاع خواستار تخصیص مبلغ سی و شش میلیون دلار از بودجه برای تأمین پنج واحد آتش برای پنج روز شد و توضیح داد که ارتش فقط یک واحد آتش برای یک روز در اختیار دارد. کما اینکه خواستار تخصیص یازده میلیارد لیره برای تأمین سوخت دیزل [برای وسایل نظامی] شد.

    بعد از بیرون رفتن فرمانده ارتش و دستیارانش، طبق آنچه در صورتجلسه‌ی آن جلسه آمده است، سنیوره «نگرانی خود و نگرانی لبنانی‌ها» را به واسطه‌ی حادثه‌ی امروز که «دولت نه از آن اطلاع داشت و نه مسئولیت آن را می‌پذیرد» اعلام کرد. همچنین آمادگی دولت را برای مذاکره با اسرائیل به واسطه‌ی سازمان ملل و همچنین آمادگی دولت برای مشارکت در جلسه وزرای خارجه‌ی عرب که سه روز بعد برگزار می‌شود را اعلام نمود.
    نماینده حزب الله در دولت، وزیر محمد فنیش از او پرسید: «سر چه چیزی می‌خواهی با اسرائیل به واسطه‌ی سازمان ملل مذاکر کنی؟»

    سنیور پاسخ داد: «درباره موضوع اسرا.»
    فنیش تأکید کرد: «اسرای طرفین طبعا.»

    سنیور (با حالت عصبی): ما تفکرمان تفکری قومی‌[و پایبند به آرمان‌های اعراب] است. خواهش می‌کنم برای همدیگر "کل کل نکنیم". ما مشکلمان الان است. حکومت اسرائیل گزینه‌ای ندارد جز آنکه دست به عملیات انتقام‌جویانه بزند. برادران، غزه [در این چند روز و بعد از حمله اسرائیل به واسطه‌ی اسیر شدن شالیت] با خاک یکسان شده و هیچ کس از کشته‌ها و اسرا و از نمایندگان مجلس و وزرای دستگیر شده [فلسطینی] حرفی نمی‌زند، همه عالم فقط از یک اسیر اسرائیلی [شالیت] حرف می‌زنند!»

    فنیش: «تقصیر خود اسرائیل است که تبادل اسرا را رد کرد. مسئولیت به عهده اسرائیل است. چرا ما مسئولیت را بر عهده‌ی او ندانیم و نیندازیم و به وضوح اعلام نکنیم مشکل اسرا باعث چنین عکس‌العملی [از طرف مقاومت در اسیر گرفتن از اسرائیل] شده است؟»
    سنیوره رو به فنیش: «قضیه دستگیر‌شدگان و اسرا برای سه سال پیش است و این کسی را قانع نمی‌کند. کاری که ما امروز کردیم این است که قضیه لبنان را گرفتیم و داخل قضیه فلسطین کردیمش و کشور را وارد کوره جنگ نمودیم و لبنان را به یک کشور در حال جنگ تبدیل کردیم ... پس حالا باید تصمیم به جنگ بگیریم و مسئولیتش را بپذیریم و سیاست سرزمین سوخته را در دستور کار قرار دهیم.»
    فنیش: «من شکی در عزم شما در مقاومت کردن ندارم، ولی من توصیه نمی‌کنم که لبنان را به کشوری در حال جنگ قرار دهیم و یا اینکه سیاست سرزمین سوخته را پیش بگیریم. کل چیزی که می‌خواهم این است که اگر بحران بالا گرفت، دولت مسئولیت را گردن ما [یعنی حزب الله] نیندازد. درحالیکه در اصل فقط اسرائیل مسئول آنچه الان در لبنان می‌گذرد [یعنی این جنگ] است چونکه حل قضیه‌ی دستگیرشدگان و اسرا از طریق سازمان ملل و واسطه‌ها را رد کرد.»

    اکثر وزرا به ترتیب سخن گفتند تا آنکه نخست وزیر از جیبش پیش‌نویس بیانیه‌ای را بیرون آورد و برای حضار قرائت کرد که در آن آمده بود: «دولت از این عملیات اطلاعی نداشته و اگر داشت با آن موافق نمی‌بود.»
    فنیش اعتراض کرده و گفت: «من درک می‌کنم که بگویی دولت از این عملیات "اطلاع نداشته" و حتی اگر لازم باشد بگویی که "مسئول آن نیست" ولی این را درک نمی‌کنم که بگویی «اگر اطلاع داشت با آن موافق نمی‌بود". این یک موضع گیری سیاسی محسوب می‌شود که از آن اینطور برداشت می‌شود که دولت با مقاومت دچار اختلاف شده است.»
    بعد از بحث‌هایی طولانی، نهایتا عبارت پیشنهادی سنیوره که می‌گفت «دولت اگر اطلاع داشت موافق نمی‌بود» تبدیل شد به این عبارت که «دولت مسئولیت آنچه رخ داد و رخ می‌دهد را بر عهده ندارد.»

    نبرد رسانه‌ای رئیس جمهور حامی مقاومت
    اما از طرف دیگر امیل لحود از مشاور رسانه‌ایش رفیق شلالا درخواست کرد که از تلویزیون آمریکایی سی. ان. ان دعوت کند تا لحود طی مصاحبه‌ای دلایل هجوم اسرائیل و پس زمینه‌هایش را شرح دهد.
    امیل لحود در تمام طول این جنگ یک نبرد رسانه‌ای را از طریق نشریات و رادیو‌ها و شبکه‌های تلویزیونی اداره می‌کرد که در آن به اشکال مختلف بر دو چیز تأکید می‌نمود: اسرائیل نمی‌تواند بر حزب الله غلبه نماید؛ و ارتش اسرائیل در هر حال چه حزب الله دو سرباز را اسیر می‌گرفت و چه اسیر نمی‌گرفت، جنگ علیه حزب الله را به راه می‌انداخت.
    یک بار پیش خود من گفت: «بگذار بگویند لحود دیوانه است [که مدعی است حزب‌الله در جنگ پیروز خواهد شد.]، معلوم است که کسانی که از جنگ سود می برند حرف مرا باور نمی کنند، کمااینکه در زمان آزادسازی جنوب لبنان هم همینطور بود.»

    جلسه بعدی هیئت دولت و رایزنی‌های پشت‌ پرده
    در روز سیزدهم جولای، هیئت دولت جلسه‌ای خاص تشکیل داد که در آن، میشل سلیمان [فرمانده ارتش] و جورج خوری و وزیر بهداشت محمد جواد خلیفه و دبیر کل هیئت عالی امدادرسانی یحیی رعد به ارائه گزارش پرداختند.
    وزیر خدمات عمومی محمد الصفدری توضیح داد که فرودگاه مورد اصابت یازده موشک قرار گرفته است که ده‌تایشان منفجر شده و یکی‌شان منفجر نشده و همچنان روی باند فرودگاه است و به این ترتیب روند برخاستن و نشستن هواپیما در فرودگاه به طور کامل تعطیل شده است و البته بخشی از مسائل را می‌شود حل کرد ولی کسانی که باید این کار را بکنند از کار کردن در فرودگاه می‌ترسند. الیاس المر پیشنهاد کرد تا تمام شدن کامل این اوضاع، هیچ تعمیراتی در باندهای فرودگاه صورت نگیرد. ولی سنیوره و صفدی پاسخ دادند که پنج هواپیمای متعلق به شرکت ملی میدل ایست در فرودگاه هست که لازم است از فرودگاه بیرون بیاید.
    پس از این صحبت‌ها سنیوره هیئت دولت را در جریان تماس‌های خارجی‌ای که داشته قرار داد، تماس‌هایی که طی آن «توصیه»‌هایی از طرف سفرای کشورهای بزرگ و برخی کشورهای عربی دریافته کرده بود که یک سری مواضع مشخص اتخاذ کند. سنیوره پیش نویس بیانیه‌ای را برای هیئت دولت مطرح کرد که طی آن از نقش دولت در امنیت و دفاع سخن گفته و ارسال ارتش لبنان به جنوب و خلع سلاح حزب‌الله را پیشنهاد داده بود.

    فنیش در اینجا وارد بحث شده و پرسید: «چه کسی از شما خواسته این بیانیه را صادر کنید؟ قدم‌های بعدی‌اش چیست؟» و اعلام کرد چنین بحث‌هایی نیاز به «بحث و گفتگوی قبلی» دارد و راجع به اینکه «چنین مواضعی ما را وارد اختلافات داخلی کند» هشدار داد و خواستار تعویق جلسه برای بررسی بیانیه‌ی پیشنهادی شد.

    امیل لحود هم در اینجا وارد بحث شد و تأکید کرد «توپ و تانک روی ما تأثیری ندارد، چیزی که روی ما تأثیر دارد [و به ما ضربه می‌زند] این است که بین خودمان اختلاف داشته باشیم.» و در باره متنی که سنیوره پیشنهاد داده بود گفت: «آنها می‌خواهند الان چیزی از ما به دست بیاورند که قبلا نتوانسته بودند به دست بیاوردند، یعنی فرستادن ارتش به منطقه‌ی مرزی [به جای نیروهای مقاومت].»

    لحود یاد آور شد که ارتش پیش از این در مرز حضور داشته است ولی اسرائیل هر وقت دلش می‌خواست به مرزهای لبنان وارد می‌شد، حتی دیدیم که جریان اشغال لبنان [و پیش روی اسرائیل تا بیروت] در سال 1982 رخ داد. لحود ادامه داد: «الان اسرائیلی‌ها تهدید می‌کنند ولی از ترس برخورد با نیروهای مقاومت وارد نمی‌شوند، پس درست نیست که خودمان این سلاحمان را تحویل دهیم و در عوض شروع به زد و خورد بین خودمان کنیم و ارتش را تبدیل به نیروی پلیس کنیم! و به همدیگر بپریم. اسرائیل هم جشن بگیرد.»

    سنیوره در پاسخ گفت هدفش از ارائه این طرح این است که «یک طرف خاص» نتواند کشور را بدون مشورت با بقیه به هرکجا دلش خواست بکشند، «بقیه چیزها هم برایم مهم نیست.»

    فنیش تکرار کرد که آنچه سنیور مطرح کرده است «مشکل را حل نمی‌کند، بلکه ما را وارد مشکلی بزرگ‌تر می‌نماید.» و پیشنهاد کرد که این موضوع به جلسات گفتگوی ملی ارجاع شود.

    موضوع داشت در همین جا تمام می‌شد که مروان حمادة وارد بحث شد و بحث را به نقطه‌ی اول یا نقطه برخورد کشاند و گفت: «پیام دولت به لبنانی‌ها و به جهانیان باید واضح و روشن باشد. مسئله این است که قانون اساسی لبنان، اتخاذ تصمیم را در دایره اختیارات هیئت دولت قرار داده است نه در جای دیگر.» بعد رو به وزیر فنیش کرد و گفت: «هیچ گروهی نیست که بتواند لبنان را به نابودی بکشاند. دارم با صراحت صحبت می‌کنم محمد [فنیش]، هیچ کس کاری که شما [در حزب الله کردید و سربازان اسرائیلی را اسیر گرفتید] قبول ندارد.»
    سنیور هم چیزی که حمادة شروع کرده بود را پی گرفت و اشاره کرد که در جلسات گفتگوی ملی بر سر انجام «عملیات یادآوری» توافق شد، یعنی اینکه گاه‌گاهی تلنگری زده شود ولی ناگهان «شما کشور را به دل خطرهای محتمل، بلکه خطرهایی قطعی کشیدید.»
    درگیری‌ها از نوع آغاز شد. از وزرا، نایلة معوض و میشل فرعون و احمد فتفت و غازی عریضی بیانیه پیشنهادی نخست وزیر را تأیید کردند و غازی العریضی در همین باره گفت نمی‌شود که یک گروه، دو تا حق داشته باش: «هر چیزی بخواهد را منفردا تصمیم بگیرد و هرچیزی را هم که نمی‌خواهد وتو کند.»
    رئیس جمهور لحود و وزرا فنیش و طراد حمادة و طلال الساحلی هم متناوبا صحبت کردند. وزرا به دو دسته تقسیم شده بودند: دسته ای که نمی‌خواست ارتش به مرزهای جنوبی فرستاده شود از بیم اینکه بین ارتش و مقاومت برخوردی پیش نیاید و گروهی که خواستار ارسال ارتش به جنوب بود تا بدین وسیله خلع سلاح حزب‌الله توجیه داشته باشد.
    بحث گسترده شد و از این شاخه به آن شاخه رفت و ادامه‌ی جلسه به ساعت شش عصر موکول شد تا درباره بیانیه سنیوره بحث شود.

    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب

    موفق باشین.
    92/12/11
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  9. #38
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب «صدمة و صمود»؛ از2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟ (قسمت بیست و یکم)

    تصریح اولمرت به هماهنگی«برخی کشورهای عربی»با اسرائیل در جنگ 33روزه/جریان اولین «غافلگیری» وعده داده شده‌ی نصرالله

    گروه بین‌الملل رجانیوز: در قسمت‌های پیشین، سیر قضایا را از زمان تمدید ریاست جمهوری امیل لحود تا ترور حریری بررسی کردیم و خواندیم که چطور جو عاطفی پس از ترور موجب بر سر کار آمدن گروه موسوم به 14 مارس شد. در ادامه مباحث رسیدیم تا قضیه اسیر گرفته شدن دو سرباز اسرائیلی توسط حزب‌الله و شروع حملات اسرائیل به لبنان و دیدیم که در هیئت دولت اختلافاتی درباره چگونگی نحوه برخورد با این قضیه پیش آمد. ادامه جریانات را پی میگیریم:
    در مدت زمان مانده تا برگزاری جلسه عصر هیئت دولت، تماس‌هایی صورت گرفت که در نتیجه آن اصلاحاتی در بیانیه پیشنهادی سنیوره انجام شد و نسخه‌هایی از این پیش‌نویس اصلاح‌شده به وزرا داده شد. فنیش با آن موافقت کرد ولی دو ملاحظه را درباره‌ی آن مطرح کرد: صحبت از «خط آبی رنگ»[نواری که نیروهای یونیفل در آن مستقرند] و قطعنامه‌های بین‌المللی با حق مقاومت در آزادسازی مزارع شبعا و تپه‌های کفرشوبا در تعارض نیست؛ دیگر آنکه فرستادن ارتش به جنوب لزوما به معنای فرستادن ارتش به منطقه‌ی مرزی نیست.
    احمد فتفت و پیِر جُمَیّل و نایلة معوّض از هدف انتشار این بیانیه پرسیدند و اینکه آیا به ما در تمام کردن تجاوز اسرائیل کمک ‌می‌کند؟
    بعد از بحثی که یک ساعت و نیم به طول انجامید، وزرا با بیانیه‌ی اصلاح‌شده موافقت کردند و بر سر تشکیل هر روزه‌ی جلسات هیئت دولت توافق نمودند.

    هماهنگی «برخی کشورهای عربی» با اسرائیل
    در 14 جولای، اسرائیل لبنان را از هوا و دریا و خشکی محاصره کرد و به تجاوزش به مناطق مختلف ادامه داد و به مناطقی که بمباران ‌می‌کرد افزود و حتی پایتخت و تلویزیون المنار (وابسته به حزب الله) را هم بمباران نمود. ضمن آنکه به تخریب پل‌ها هم ادامه داد.
    اینطور به نظر ‌می‌رسید که بالابردن سطح درگیری‌ها از نظر اسرائیلی‌ها نه سقف زمان دارد نه خطوط قرمز و عملیات نظامی‌شان تا آزادی دو اسیرشان ادامه خواهد داشت و قبل از آن وارد هیچ نوع مذاکره و بررسی راه‌حلی نمی‌شوند. در همین باره اولمرت تصریح کرد که «برخی دولت‌های عربی از انچه [از طرف اسرائیل] رخ ‌می‌دهد با خبر و با آن موافق اند.»
    عربستان سعودی هم حزب الله را را مسئول دانست و [طی بیانیه‌ای] تصریح کرد: «باید فرق قائل شد بین مقاومت مشروع با ماجراجویی‌های حساب نشده‌ای که برخی عناصر داخل دولت و کسانی که پشت سر آنها هستند، بدون رجوع به قدرت قانونی در دولت و بدون مشورت و بدون هماهنگی با دولت‌های عربی به آن دست ‌می‌زنند.»
    حسنی مبارک و ملک عبدالله دوم [پادشاه اردن] هم به حزب الله حمله کرده و عملیات اسیرگیری را «ماجراجویی و اعمال غیرمسئولانه»ای «که باعث بالاگرفتن اوضاع می شود» خواندند.
    اما جورج بوش که در آلمان بود در این حوادث دست سوریه را ‌می‌دید و درنتیجه مسئولیت را هم متوجه سوریه کرد و خواستار بازخواست سوریه و فشار بر آن برای آزاد شدن دو سربازی اسرائیلی شد.

    مواضع شجاعانه‌ی میشل عون
    از طرف دیگر حرکت مردم لبنان برای فرار از حملات از جنوب رو به گسترش بود. این آوارگان جنگی در مناطق دیگر لبنان با یاری‌های فراوانی مواجه شدند. در این بین، فعالین «جریان ملی آزاد» [وابسته به میشل عون] در صف اول فعالین پوشش این آوارگان بودند. خود عون هم شخصا با موضع گیری‌های روزانه و مؤید کارهای حزب الله، وارد جنگ شده بود.
    عون در سخنانی گفت که نصر الله در روز 12 جولای با او تماس گرفته و به او گفته است که «سقف عملیات، تبادل اسراست.» در جای دیگر هم تصریح کرد که هدف اسرائیلی‌ها نابودی کامل حزب الله است ولی این ممکن نیست «چونکه حزب الله یک ملت است و نمی توان یک ملت را نابود کرد.»

    روزهای پرکار نبیه برّی
    رئیس مجلس نبیه بری هم تحولات را دنبال ‌می‌کرد. بری در تماسی با ملک عبدالله پادشاه عربستان او را از جزئیات هجوم اسرائیلی‌ها مطلع کرد و تلگراف‌هایی به رئیس اتحادیه بین‌المجالس عربی و رؤسای پارلمان‌های کشورهای عوض سازمان کنفرنس اسلامی و به اتحادیه‌های پارلمانی قاره‌ای و بین‌المللی و به رؤسای مجالس نمایندگان و سنا در کشورهای عضو دائم شورای امنیت فرستاد و طی آن‌ها تفاصیل هجوم اسرائیل را تشریح کرد. بری در تماس‌هایش تأکید ‌می‌کرد که مسئله ربودن دو نظامی، فقط یک بهانه است و آنچه توسط اسرائیل رخ ‌می‌دهد یک «جنایت از پیش طراحی شده» است. بری از سازمان ملل متحد هم که «مثل همیشه در حال رکوع [به قدرت‌های جهانی] است» انتقاد و از موضع «مشکوک» اتحادیه عرب هم که برای کمک به لبنان از جایش ذره‌ای تکان نمی‌خورد، انتقاد و ابراز شگفتی نمود.

    اولین «غافلگیری» در جنگ 33 روزه
    روز 14 جولای، روز سوم جنگ، روزی خاص بود. در این روز ناوچه‌های جنگی اسرائیلی مقر دبیرکل حزب الله و منزل سید حسین نصرالله را هدف قرار دادند. خبر مجروحیت سید حسن نصرالله همه جا شایع شده بود.
    کمتر از نیم ساعت بعد از اینکه اسرائیل خبر هدف قرار دادن مقر و منزل نصرالله را اعلام کرد، نصرالله به صورت زنده [از طریق تلفن] در تلویزیون صحبت کرد تا آغاز «غافلگیری»هایی که در روز اول جنگ وعده‌اش را داده بود اعلام کند: سید حسن نصرالله از اهالی بیروت خواست تا به ساحل نگاه کنند و به ناوچه جنگی اسرئیلی حانیت (که به بیروت و ضاحیه جنوبی‌اش تعدی ‌می‌کرد) نگاه کنند که [با اصابت موشک مقاومت] «می‌سوزد و غرق ‌می‌شود.» نصرالله در صحبت‌هایش خطاب به اسرائیلی‌ها تأکید کرد «جنگ، همانطور که خودتان خواسته‌اید نامحدود خواهد بود و به حیفا و مابعد حیفا و مابعد مابعد حیفا خواهد رسید.» نصرالله سپس روی کلام را به حکام عرب برگرداند و گفت: «بله، ما از سال 1982 [که اسرائیل به لبنان حمله کرد و حزب الله برای مقاومت در برابر آن تشکیل شد] داریم ماجراجویی ‌می‌کنیم. آن روز گفتید که ما دیوانه‌ایم ولی ما ثابت کردیم که عاقلیم.» سپس خطاب به ملت لبنان و ملت‌های عرب گفت: «مطمئن باشید. ما دوباره سررشته را به دست گرفته ایم و تک و تنها مقاومت خواهیم کرد و پیروز خواهیم شد.»
    این صحنه که سید درحال سخن گفتن است و همزمان ناوچه اسرائیلی ‌می‌سوزد، تا مدت‌ها در حافظه‌ی جمعی خواهد ماند. حزب‌الله توانسته بود موج اول ضربات اسرائیلی‌ها را رد کند، یعنی خطرناک‌ترین موج‌ها را، و حالا شروع کرده بود به پاسخ دادن و از معادله‌ی رعب جدیدی خبر داد که طبق آن، همانطور که عمق خاک لبنان موشک‌باران و بمباران ‌می‌شد، عمق فلسطین اشغالی هم موشک‌باران خواهد شد. در طول جنگ، سخنان تلویزیونی سید حسن نصرالله تبدیل به جنگ روانی‌ای شد که وجود اسرائیلی‌ها را بیش از جنگ نظامی ‌می‌لرزاند.

    اطمینان رئیس جمهور لحود به پیروزی مقاومت
    امیل لحود درباره نتیجه یقین داشت، ولی پیش بینی ‌می‌کرد اسرائیل هرچه که بیشتر در زدن اهداف نظامی مرتبط با حزب الله شکست بخورد، با بی‌رحمی بیشتری به اهداف غیرنظامی حمله خواهد نمود. فلذا جهانیان را طی سخنانی خطاب قرار داد و گفت: «درحالیکه فرزندان ما سربریده ‌می‌شوند، جامعه جهانی با خیال راحت ‌می‌گذرد و هیچ کس دست به کاری نمی زند و کسی مطلقا تکان نمی‌خورد.»
    لحود در روزهای بعد هم به جنگ رسانه‌ای اش ادامه داد و مدام بر روی این نکته تأکید ‌می‌کرد که لبنان برای برگرداندن حقش ‌می‌جنگد و جنگ به دلیل ربودن دو نظامی اسرائیلی آغاز نشده است بلکه به دلیل میل سرکش اسرائیلی‌ها برای نابود کردن حزب‌الله آغاز شده است. در کنار اینها لحود اقدام به بازدید‌های میدانی از واحد‌های نظامی ارتش کرد و به بازدید پناهگاه‌هایی که مردم را در خود گرفته بود هم رفت. ایمان لحود با نتایج نبرد متزلزل نمی‌شد و مدام تأکید ‌می‌کرد: «نباید مقاومت را در جنگ تک و تنها بگذاریم.»
    در دیداری که یک بار در کاخ ریاست جمهوری با لحود داشتم گفت: «کسی که حق با اوست و حاضر است به خاطر خاکش جان بدهد، در نهایت پیروز خواهد شد. در آینده مراکز نظامی دنیا دو جنگی که ما با اسرائیل در سال 2000 و 2006 داشتیم را موضوع تحقیقشان قرار خواهند داد تا بفهمند که چطور کشوری کوچک مثل لبنان توانست بر بزرگترین ارتش خاورمیانه و پنجمین ارتش دنیا پیروز شود.» لحود کمی مکث کرد و سپس ادامه داد: «چیزی که در لبنان رخ ‌می‌دهد خیلی از آنچه در ویتنام رخ داد مهم تر است. در آنجا شوروی به صورت مستقیم از ویت کونگ‌ها حمایت ‌می‌کرد. ولی ما فقط حمایت ایران و سوریه از حزب الله را داریم که آن هم غیر مستقیم است. چیزی که مایه‌ی تفاوت ما در این جنگ است این است که رزمندگان حزب‌الله آماده اند که شهید شوند درحالیکه اسرادیلی‌ها حتی حاضر نیستند انگشت کوچکشان درد بگیرد.»

    مواضع حامیانه‌ی عون و فرنجیة در مقابل مواضع انتقادی جنبلاط و 14 مارس
    میشل عون هم در همین زمان حملات نظامی اسرائیلی‌ها ضد اهداف غیرنظامی لبنانی را محکوم کرد و گفت: «حزب الله دست به یک عملیات صد در صد نظامی محض زد، اینکه پاسخ اسرائیلی‌ها نظامی باشد قابل فهم است ولی نمی فهمیم که حمله اسرائیلی‌ها به زیرساخت‌های لبنان یعنی چه.» و افزود: «هدف قرار دادن زیرساخت‌ها امری مخالف همه قوانین جنگ است که کشورهای عضو سازمان ملل پذیرفته اند، خصوصا کنوانسیون ژنو.»
    در مقابل، ولید جنبلاط اصل موضعش را نشان داد و به صراحت اعلام کرد که «زمان اسیر گیری، زمانی غلط بود» و حزب الله نمی تواد به تنهایی برای جنگ و صلح تصمیم بگیرد و به ما به عنوان دولت و ملت بگوید: «من هستم و شما باید تبعات آنچه من انجام میدهم را بپذیرید.»
    جزیان 14 مارس هم از مواضعی شبیه جنبلاط اتخاذ کرد و مسئولیت‌ها را به عهده‌ی مقاومت دانست و او را به انجام «امر عملیاتی سوری – ایرانی» متهم کرد. دلیل این مواضع این بود که این جریان خیال می‌کرد اسرائیل مثل همیشه پیروز ‌می‌شود و مقاومت به سرعت فرو ‌می‌ریزد. و همین مواضع، توجیه اضافه‌ای به ارتش اسرائیل برای تخریب هر چه بیشتر و ارتکاب جنایت و کشتار‌های مختلف داد.
    در مقابل، سلیمان فرنجیه به این مواضع 14 مارس پاسخ داد و گفت: «مقاومت بسیار قوی‌تر از چیزی است که بسیاری فکر ‌می‌کنند. هر کس خیال ‌می‌کند مقاومت شکست خواهد خورد، بهتر است برود ویزایش را بگیرد.» فرنجیه آنچه اسرائیل در حال انجامش بود را هم «طرحی برسی شده و از پیش آماده شده» خواند «نه صرفا یک عکس العمل.»

    عکس‌العمل متوازن حزب‌الله به حملات بی‌سابقه‌ی اسرائیل
    صرف همینکه حزب الله به پرتاب موشک‌هایش ادامه داد [درحالیکه اسرائیلی‌ها گمان ‌می‌کردند منابع و سکوهای موشکی آن را از بین برده اند] و ناوچه حانیت را هم هدف قرار داد، موجب عصبانیت نظامی‌های اسرائیلی شد و آنها هم با همه ی کینه شان، موشک‌هایشان را به همه جای لبنان نشانه رفتند و از مرحله «محاصره» به «تخریب» منتقل شدند، و سپس از مرحله‌ی تخریب به جنایت و کشتار. در مقابل، حزب الله هم چاره ای نداشت جز عملی کردن تهدیدش در هدف قرار دادن حیفا و اطراف آن و این کار را هم کرد.

    سخنان مهم سید حسن نصرالله
    در روز 15 جولای [24 تیر 1385]، سید حسن نصرالله از طریق تلویزیون مطالبی بیان که شبیه بود به نقشه‌ی راه آینده ی نزدیک و دور کشور. نصرالله با صراحت اعلام کرد که حزب‌الله فقط مراکز نظامی را موشک باران نموده درحالیکه اسرائیل از روز اول شهرها و روستاها و مردم غیر نظامی و زیرساخت‌ها را هدف قرار داده است «فلذا ما راهی نداشتیم جز آنکه به وعده قطعی‌ای که دادیم عمل کنیم، روی همین حساب شهر حیفا را با موشک هدف قرار دادیم. ولی ما عمدا، کارخانه‌های مواد شیمیایی آنجا را نزدیم گرچه در تیررس موشک‌هایمان بود، و هدفمان این بود که از یک فاجعه بزرگ اجتناب کنیم و امور را به سمتی نامعلوم نبریم.»
    نصرالله این موضع گیری را با یک تهدید واضح ادامه داد: «اگر دشمن همچنان به تهاجم بدون مرز و بدون خط قرمزش ادامه دهد، ما هم بدون مرز و بدون خطوط قرمز در مقابلش ‌می‌ایستیم.» و سپس فرماندهان اسرائیل را خطاب قرار داد تا بگوید «معلومات اشتباه» درباره‌ی ذخایر حزب‌الله در دست دارند و آنچه تا به حال از موشک‌های حزب الله شلیک شده «میزان کمی از موشک‌ها بوده است و توان ما در شلیک فراوان فراون موشک هنوز باقی است و هر [اقدام برای] پیشروی زمینی شما، بشارتی برای نیروهای مقاومت خواهد بود که مشتاق رودرویی با شما هستند.»
    نصرالله به بازسازی هم متعهد شد و گفت: «ما دوستانی داریم که ‌می‌توانند بدون هیچ شرط و شروطی، در راه ساختن کشورمان ما را با پولی پاک و منزه یاری کنند. نسبت به چیزی که ممکن است این جنگ تخریب کند نگران نباشید. ما فقط آرزوی شفا برای مجروحین و طول عمر برای زندگان را داریم و آرزوی اینکه در سلامت و عافیت باشند.»
    دبیرکل حزب‌الله در ادامه روی سخن را به سمت ملت‌های جهان عرب و اسلام برد و گفت: «ما چیزی، نه در سطح مالی نه در سطح سیاسی و نه در سطح رسانه ای و نه در سطح نظامی، نمی‌خواهیم و با شما صحبت نمی‌کنیم که بگوییم به ما کمک کنید. بلکه ما مسئولیت آنچه ‌می‌بینید از عجز کشورهای عرب و آنچه از اتحادیه عرب بیرون می‌آید را بر عهده شما ‌می‌گذاریم، چرا که این شمایید که باید موضعی بگیرید، برای آخرت خودتان اگر به آخرت معتقدید و برای دنیای خودتان و سرنوشت خودتان و کرامت خودتان و آینده خودتان و آینده فرزندانتان.»
    و در خاتمه کلامش هم گفت: «ما تلاش داریم نمونه ای ارائه دهیم برای مقاومت و ایستادگی در نبردی نابرابر، نبردی که از جهت مواد و تجهیزات نابرابر است، به نفع دشمن است. ولی نبردی است که در عین حال از جهت روحیات و روحیه و تدبیر و عقل و حکمت و برنامه ریزی و در توکل بر خدا (سبحانه و تعالی) هم نابرابر است، ولی اینجا به نفع ما.»
    بعد از این سخنرانی، دانشگاه‌ها و خیابان‌های کشورهای عربی و اسلامی پر شد از تظاهرکنندگانی که تصویر نصرالله را سر دستگرفته بودند، کسی که اسمش حالا مترادف شده بود با «وعده ی خدا». در این بین، بعضی رسانه‌های لبنانی و عربی و خصوصا تلویزیون «الجدید» که زیر نظر «تحسین خیاط« بود و شبکه الجزیرة با شخص مدیر دفترش در لبنان یعنی غسان بن جدو [که بعدها از الجزیرة جدا شد] نقش مستقیمی ایفا کردند در بالا بردن روحیه رزمندگان و مردم از خلال یک جنگ رسانه‌ای موفق و هدفمند.

    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب



    موفق باشین.
    92/12/11
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  10. #39
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب «صدمة و صمود»؛ از2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟ (قسمت بیست و دوم)

    گزارش اسرائیلی‌ها در روز دوازدهم جنگ33 روزه چه می‌گفت؟/در جلسه کاندولیزا رایس با «کانال مذاکراتی مورد اعتماد حزب‌الله» چه گذشت؟

    گروه بین‌الملل رجانیوز: در قسمت های قبل، روند جریانات را از سال 2004 تا زمان شروع جنگ 33 روزه در جولای 2006 خواندیم. همچنین دیدیم که در موضوع جنگ هم در پس پرده‌ی سیاست، سیاستمداران لبنانی به دو دسته ی موافق و مخالف مقاومت تبدیل شده و هرکدام مواضع خاص خود را داشتند. ادامه قضایا را می خوانیم:

    در جلسه هیئت دولت که در روز 18 جولای [27 تیر 1385] تشکیل شد، فرمانده ارتش میشل سلیمان راجع به این مسئله هشدار داد که اسرائیل مراکز ارتش را هدف قرار دهد، آن هم نه به خاطر مسائل نظامی بلکه «برای اینکه صفوف داخل کشور را چندپاره کند، و برخی از نظامی‌ها را ضد برخی نظامیان دیگر یا برضد گروهی از مردم تحریک کند.» که منظورش از آن مردم، مقاومت ملی بود، و سپس اضافه کرد: «ما برای جلوگیری از ایجاد فتنه داخل ارتش یا بین مردم در حال تلاشیم و جلوی آن می‌ایستیم.» سلیمان راجع به مجهز نشدن ارتش به موشک و تانک هم ابراز تأسف کرد و گفت: «ما الان فقط مثل گروه‌های امداد و نجات عمل می‌کنیم.»
    جورج خوری فرمانده اطلاعات ارتش هم طی سخنانی پیش‌بینی کرد که اسرائیل راه‌ها و مخازن آب و پمپ بنزین‌ها را هدف قرار دهد، و در مرحله ی بعد نیروگاه‌های برق را هم هدف قرار دهد.

    اولین برخورد زمینی در جنگ و مقاومت در بنت جبیل
    روز هشتم جنگ، از وحشیانه‌ترین روزهای جنگ بود که طی آن بیش از هفتاد لبنانی شهید شدند، در مقابل مردان مقاومت هم در روستاهای واقع در خط مقدم جبهه، مقاومت جانانه‌ای نشان دادند. بدین ترتیب در روز 20 جولای [29 تیر 1385]، اولین برخورد زمینی بین ارتش اسرئیل و حزب الله در این جنگ، در مارون‌الرأس رخ داد: نبردی خانه به خانه. خود اسرائیلی‌ها این نبرد را «ویتنام لبنانی» نام‌گذاری کردند، نبردی که ارتش اسرائیل طی آن چند کشته داد، به علاوه نابودی یا آسیب دیدن چند تانکش و ساقط شدن یک هلیکوپتر و محاصره‌ی تعدادی از نظامیانش که راه را گم کرده بودند. به قول یکی از نشریات اسرائیلی «این نبرد گریه سربازان اسرائیلی را در آورد و فرماندهان را پریشان کرد.»
    اما در نبرد وادی الحجیر که در روز 28 جولای [6 مرداد 1385] آغاز شد و تا آخرین لحظه‌ی جنگ ادامه یافت، اسرائیلی‌ها به کشته شدن 33 نظامی‌شان از جمله چند افسر و فرمانده گردان و همچنین نابودی حدود پنجاه تانک مرکاوا (از جمله 16 تانک در یک روز) اعتراف کردند. بر روی این نبرد هم نام «مقبره مرکاوا» یا به قول اسرائیلی‌ها «موقعیت جهنم» گذاشته شد. بر اثر وقایع این نبرد، فرمانده منطقه‌‌ی شمالی ارتش اسرائیل «آوری آدم» به دلیل عدم موفقیتش در رسیدن به رودخانه لیتانی مجبور به استعفا شد.
    اما بنت جبیل (که اسرائیلی‌ها آن را «پایتخت حزب الله» می‌نامیدند) بیشترین میزان تخریب از طرف اسرائیلی‌ها را شاهد بود. دلیل این مسئله انتقام‌گیری اسرائیلی‌ها از سخنرانی سید حسن نصرالله در آنجا در سال 2000 بود [که طی آن اسرائیل را سست‌تر از خانه عنکبوت خوانده بود].
    ولی بنت جبیل تبدیل به «استالینگراد دوم» شد [استالینگراد نقطه کانونی مقاومت شدید شوروی در مقابل ارتش آلمان هیتلری در جنگ جهانی دوم بود]. ارتش اسرائیل چند بار اعلام کرد که بر بنت جبیل مسلط شده است، ولی هر بار کمی بعد معلوم شد نیروهای مقاومت هنوز در آنجا هستند و با اسرائیلی‌ها می‌جنگند. اسرائیلی‌ها آمده بودند تا انتقام بگیرند، ولی از نبرد بنت جبیل با سی و پنج کشته و ده‌ها زخمی و چند تانک از کار افتاده و تخریب شده بازگشتند.
    نبرد بنت جبیل، ثابت‌قدمی حزب‌الله و قدرتش در جنگیدن و مقاومت را ثابت کرد و نشان داد که پیش روی زمینی اسرائیلی‌ها کار آسانی نخواهد بود. یکی از سربازان اسرائیلی که از مرگ در بنت جبیل نجات یافته می‌گوید: «خیال می‌کردیم درخت‌های زیتون به ما تیراندازی می‌کنند، خیال می‌کردیم پشت هر سنگی یک رزمنده مخفی شده است.»

    آشکار شدن علائم پیروزی مقاومت
    با گذشت چند روز، ارتش اسرائیل به هیچ پیش روی قابل ذکری نرسیده بود، در حالیکه موشک‌های حزب‌الله کما کان بر شهرک‌های صهیونیستی مجاور مرز و یا در مناطق عمیق‌تر می‌بارید.
    ارتش اسرائیل کم کم داشت به خودش شک می‌کرد، و جامعه اسرائیل کم کم داشت به ارتشش شک می‌نمود؛ برای اولین بار در تاریخ اسرائیل، یک و نیم میلیون اسرائیلی مجبور شدند یا در پناهگاه‌ها زندگی کنند یا از منازلشان به مناطق امن‌تر مسافرت کنند.
    پس از دوازده روز از آغاز جنگ، یک گزارش اسرائیلی فاش کرد که فرماندهان اسرائیلی در محقق کردن اهدافشان شکست خورده‌اند با آنکه توقع می‌رفت ظرف چهار روز همه اهدافشان برآورده شود. این گزارش تصریح می‌کرد که ارتش هیچ پیش‌‌روی اساسی‌ای در طول مرز نداشته است و دو نظامی اسیر هنوز بازنگشته اند و اکثر موشک‌های حزب‌الله با موفقیت به اهدافشان اصابت کرده‌اند و سیر تحول درگیری‌ها، هر روز غافلگیری‌های ناراحت کننده جدیدی برای فرماندهان سیاسی و نظامی اسرائیلی در خود دارد.

    مواضع موافقان و مخالفان مقاومت در هیئت دولت
    در جلسه هیئت دولت در روز 22 جولای [31 تیر 1385]، فرمانده ارتش نظراتش را درباره سیر تحول جنگ برای هیئت وزیران تشریح کرد. سلیمان گفت که اسرائیل دارد جنگ را و همچنان تخریب زیرساخت‌های مرتبط با انواع ارتباطات (خصوصا مسائل مربوط به تلویزیون و شبکه‌ی تلفن) را ادامه می‌دهد و دلیل این کارش هم این است که نتوانسته است موفقیت نظامی واضحی به دست بیاورد. او پیش‌بینی کرد که اسرائیل در عین ادامه‌ی بمبارن و موشکباران وحشتناکش، نخواهد توانست به هیچ کدام از اهدافش برسد.
    فرمانده اطلاعات ارتش هم تأکید کرد که اسرائیل در پیش‌روی زمینی موفقیتی نداشته است و درگیری‌ها هنوز در همان منطقه‌ی مارون الرأس ادامه دارد که دقیقا در مرز است و از روز اول در آنجا درگیری بوده است [و هنوز فتح نشده است]. جورج خوری اینطور مطرح کرد که بزرگترین مشکل دولت، مسئله‌ی آوارگان و اوضاع اجتماعی آنان و مشکلاتی است که ممکن است با آن مواجه شوند. در جواب سؤالی، خوری اعلام کرد که تعداد کشته‌ها در طرف اسرائیلی به 33 نفر رسیده است و تعداد زیادی هم مجروح داده است.
    اخبار پایداری حزب الله، برخی‌ها را خوشحال می‌کرد، برخی‌ها را ناراحت می‌کرد، برخی را هم بر آن می‌داشت که در نظرات و وضعیت خود بازبینی کنند.
    بعد از رفتن فرمانده ارتش و دستیارانش، مروان حماده شروع به صحبت کرد و گفت که هیئت وزیران کمیته عالی امداد و نجات نیست، فلذا او می‌خواهد بداند در سطح سیاسی چه خبر است، و گفت: «هرج و مرج، وحشتناک است و ملت به روی ما آب دهان می‌اندازند. پهلوان پنبه بازی در آوردن کافی است، همه‌ی کاری که ما کرده‌ایم این بوده که کشور را تخریب کرده ایم، مقاومت [یعنی حزب الله] دارد ما را به کجا می‌کشد؟»


    [فؤاد سنیورة و مروان حمادة، از سران اصلی گروه 14 مارس]

    به این ترتیب، مروان حماده می‌خواست یک بار دیگر اختلافات داخل کابینه را علنی کند، در حالیکه [وزیر حزب الله در کابینه] محمد فنیش (به دلیل مقتضیات نبرد که اقتضایش تمرکز بر مسائل میدانی بود) از وارد شدن به بحثی بی نتیجه با او ابا داشت، فلذا در جواب حمادة تنها به همین جواب مختصر اکتفا کرد که: «تو می‌پرسی مقاومت دارد ما را کجا می‌کشد، ما می‌پرسیم اسرائیل دارد ما را به کجا می‌کشد [و هر چه هست تقصیر اسرائیل است نه تقصیر حزب الله که دفاع می‌کند.]»
    بحث در جلسه درگرفت و در این بین، پیر جمیل در صحبتی مفصل از وزرا خواست تا به نخست‌وزیر میدان مانوری بدهند تا بتواند با جامعه جهانی برای متوقف کردن این «تخریب عمومی و کشتار جمعی اجتاب‌ناپذیر» مذاکره کند. پیر جمیل پیشنهاد کرد «طرحی سیاسی» تهیه شود و در هیئت وزیران بر سر آن بحث شود و سپس به تصویب برسد «تا مسئله آوارگان، منجر به انفجار اوضاع نشود.»
    سنیوره در پاسخ گفت که کشورهای خارجی با لبنان احساس همدردی دارند ولی دو سؤال برایشان طرح است: دو اسیر اسرائیلی کی تحویل داده می‌شوند؟ و کی ارتش لبنان در همه خاک لبنان مستقر می‌شود، از جمله در مرزهای جنوبی؟
    وزیر طراد حمادة طی سخنانی گفت که موضوع، دیگر خیلی بزرگ‌تر از آزادی اسرا و استقرار ارتش در جنوب شده است، می‌بینیم که کاندولیزا رایس سفری اختصاصی به تل آویو کرده تا از طرح «خاورمیانه بزرگ» رونمایی کند و از اسرائیل خواسته است تا زمان محقق شدن این هدف به جنگ ادامه دهد. طراد حمادة ادامه داد: «ما با جنگ نسل‌کشانه مواجهیم، حجم تخریبی که در ضاحیه جنوبی رخ داده از برلین و استالینگراد و هیروشیما هم بیشتر است.» طراد حمادة با تأکید از هیئت دولت خواست سه موضوع را مطرح کنند: تبادل اسرا، آزاد سازی مزارع شبعا و تپه‌های کفرشوبا، تحویل نقشه مین‌ها[ی کارگذاشته شده اسرائیل در جنوب لبنان].


    [طراد حمادة، از شخصیتهای نزدیک به حزب الله]

    بعد از بحثی طولانی، هیئت وزیران روی سه نقطه‌ی پیشنهادی طراد حمادة تاوفق کردند. سنیره م از وزرا خواست که در شبکههای تلویزیونی خصوصا دو شبکه آمریکایی سی ان ان و فاکس نیوز ظاهر شوند و تأکید کنند که «ما مطلومیمیم و داریم ویران می‌شویم.»

    سفر کاندولیزا رایس به بیروت
    روز 24 جولای [2 مرداد]، وزیر خارجه‌ی آمریکا کاندولیزا رایس به بیروت سفر کرد و با نبیه بری و فؤاد سنیوره و بزرگان جریان 14 مارس دیدار کرد ولی با رئیس جمهور امیل لحود دیداری نداشت.
    در مقر نخست‌وزیری، نخست‌وزیر در مقابل درب ورودی به همراه وزیر خارجه فوزی صلوخ و مشاورانش به استقبال رایس رفت، دست دادن ابتدایی بین رایس و سنیوره بسیار گرم بود و سپس دیدارشان حدود دو ساعت طول کشید که طی آن، رایس از «شجاعت و مقاومت» سنیوره تمجید کرد و به او تأکید نمود که آمریکا بر روی تقویت دولت او اصرار دارد، و ضمنا «یک بسته» از راه حل‌ها به او پیشنهاد کرد.



    [فؤاد سنیورة و کاندولیزا رایس]

    رایس با این نتیجه گیری از دیدار با سنیوره بیرون آمد که: «آمریکا و نخست‌وزیر لبنان موضعی واحد دارند و برای رسیدن به یک هدف واحد تلاش می‌کنند» ولی در عین حال می‌داند که دولت سنیوره ضعیف است و با مشکلات بزرگی مواجه است.

    مذاکره محکم نبیه بری با رایس
    اما مذاکره واقعی رایس در دیدارش با نبیه بری رخ داد، نبیه بری هم رئیس مجلس لبنان بود و هم رئیس جنبش امل و هم کانال مذاکراتی مورد اعتماد و وثوق رهبران حزب الله. این دیدار یک ساعت طول کشید و طی آن رایس «بسته‌ای» از راه حل‌ها را مطرح کرد که شامل این موارد بود: برقراری منطقه‌ای فاصل و عاری از سلاح حزب‌الله در جنوب لبنان، استقرار ارتش لبنان در مرزهای جنوبی و ایجاد نیروی مسلحی بین‌المللی [برای استقرار در جنوب] و گسترده‌تر کردن اختیارات آن [از نیروهای فعلی]، تبادل اسرا و بازگشت آوارگان، ایجاد راه حلی برای مزار شبعا از طریق سازمان ملل و در نظر گرفتن کمک‌های بین‌المللی برای بازسازی خرابی‌های جنگ.
    رایس به صراحت خلع سلاح حزب‌الله به صورت کامل را ذکر نکرد و با اصرار بری سه بار تأکید کرد که «مزارع شبعا، متعلق به لبنان است.»



    [نبیه بری و کاندولیزا رایس]

    نبیه بری اجرایی کردن یک باره این بسته‌ی پیشنهادی را نپذیرفت و راهکاری دو مرحله‌ای پیشنهاد کرد که مرحله‌ی اول شامل آتش‌بس و بازگشت آوارگان و تبادل اسرا از طریق مذاکرات غیر مستقیم بود؛ و مرحله ی دوم می‌رسید به بحث درباره مسائل دیگر که مسائلی «گسترده و پیچیده» هستند و می‌شود در لبنان درباره آنها بحث و گفتگو کرد (حالا یا از طریق جلسات گفتگوی ملی یا با راهکارهایی دیگر).
    برداشت بری از این جلسه این بود که رایس راهکاری ارائه نمی کند بلکه دارد شروطی را برای متوقف کردن جنگ با در نظر گرفتن اولویت‌های اسرائیل مطرح می‌کند که در رأسشان آزادی بی قید و شرط دو اسیر اسرائیلی و توقف پرتاب موشک‌های حزب الله است، فلذا با صراحت به رایس اعلام کرد که او و حزب الله هرگونه بحث سیاسی را در سایه ادامه‌ی جنگ، رد می‌کنند.
    بری جلسه‌اش با رایس را «متشنج» توصیف کرد و اعلام کرد که شروط رایس، وحدت لبنان را تهدید می‌کند، و رایس حاضر نیست مقدم شدن آتش‌بس را بپذیرد چرا که نمی خواهد «پیروزی‌ای به حزب الله» تقدیم کند، و خواستار آن است که جنگ طول بکشد تا حزب‌الله فرسوده شود و دو هدف به دست بیاید: برنگشتن به وضعی که قبل از جنگ وجود داشت، و دادن این موقعیت به دولت سنیوره که شروطش را به حزب‌الله تحمیل کند.

    دیدار رایس با گروه غربگرای 14 مارس
    دیدار رایس با گروه 14 مارس، این هدف را دنبال می‌کرد که آنان را به تحرک رسانه‌ای و سیاسی وادارد تا مسئولیت جنگ و خرابی‌های ناشی از آن را به گردن حزب الله بیندازند. رایس در آن دیدار نظرش را اینطور بیان کرد که این جنگ «فرصتی گرانبها و تکرار نشدنی» برای محقق کردن همه اهداف «انقلاب کاج» است. و به آنها وعده داد که کار حزب الله، تمام است.
    در این دیدار امین جمیل، تجربه‌ی منجر به سرخوردگی خودش در تعامل با حکومت آمریکا را وقتی که رئیس جمهور بود تعریف کرد. ولید جنبلاط هم به نیرویی که اسرائیل برای تخریب لبنان به کار گرفته اشاره کرد و راجع به سرنوشت مزارع شبعا [که همچنان در اشغال اسرائیل بود] پرسید. رایس فورا و قاطعانه پاسخ داد: «فکر اینکه این موضوع الان حل شود را از سرتان بیرون کنید. این موضوع موکول است به چارچوب بحث‌های آینده.»

    تشکیل کنفرانس رم و طرح پیشنهادی سنیورة
    روز 26 جولای، فؤاد سنیوره در «کنفرانس» رم درباره‌ی لبنان، که با حضور وزرای خارجه 14 کشور تشکیل شده بود حضور یافت. از جمله وزرای خارجه حاضر در این کنفرانس، می‌توان به وزرای خارجه‌ی آمریکا و ایتالیا و فرانسه و آلمان و بریتانیا و روسیه و ترکیه و مصر و عربستان و اردن اشاره کرد.
    در این کنفرانس موضوع «امنیت اسرائیل» همه موضوعات دیگر را تحت الشعاع قرار داده بود. بین فرانسه و آمریکا در نظرگاهشان درباب راه حل اوضاع، اختلافی پدید آمد: پاریس معتقد بود که اولویت با آتش‌بس است تا جریان سیاسی به فعالیت درآید و منجر بشود به فرستادن نیروهای [حافظ صلح] بین المللی به لبنان. و واشنگتن معتقد بود که آتش بس به تنهایی نباید مطرح شود و این موضوع باید فقط یکی از نکات «بسته‌ی پیشنهادی واحد» برای پایان جنگ [که شامل موضوعات دیگری هم می شود] باشد. در خاتمه هم کنفرانس خواستار آتش‌بس نشد، بلکه تنها به دعوت به «فعالیت جهت رسیدن فوری به آتش‌بس» اکتفا کرد.
    سنیوره در این کنفرانس، طرحش را «برای پایان دادن جنگ در لبنان و چاره کردن دلایل و ریشه‌هایش» (به قول او) مطرح کرد، طرحی که مبتنی بود بر «آتش بسی فوری و کامل و اعلام توافق بر روی این هفت بند»:
    1-تعهد به آزادسازی اسرای لبنانی و اسرائیلی از طریق هیئت بین‌المللی صلیب سرخ.
    2-عقب نشینی ارتش اسرائیل به پشت «خط آبی رنگ» و بازگشت آوارگان به منازلشان.
    3-تعهد شورای امنیت سازمان ملل به تعیین مزارع شبعا و تپه‌های کفرشوبا ذیل قیمومیت موقت سازمان ملل تا آنکه مرزهای بین‌المللی تعیین و حاکمیت لبنان بر این اراضی عملی شود. با قید این نکته که در مدت حاکمیت موقت سازمان ملل بر این مناطق، این مناطق برای صاحبان املاک لبنانی قابل دست‌رسی باشد. ضمن آنکه اسرائیل هم باید همه نقشه‌های مین‌های باقی‌مانده در جنوب لبنان را به سازمان ملل تحویل دهد.
    4-بسط حاکمیت دولت لبنان به تمامی خاک این کشور از طریق انتشار نیروهای مسلح قانونی لبنان، چیزی که موجب می‌شود سلاح و حاکمیت منحصر بشود به دولت لبنان، و این چیزی است که پیمان طائف هم به آن توصیه کرده است.
    5-تقویت نیروی [حافظ صلح] بین المللی تابع سازمان ملل که در جنوب لبنان فعالیت می‌کند و افزودن به نفرات و تجهیزات آن و گسترش مأموریت‌ها و گستره‌ی عملش بنا به ضرورت. به هدف از سرگیری فوری فعالیت‌های انسان دوستانه و فعالیت‌های امدادی و تأمین ثبات و امنیت در جنوب لبنان، تا بدین ترتیب آوارگان بتوانند به منازل خود بازگردند.
    6-سازمان ملل با همکاری طرف‌های ذی ربط، راهکارهای لازم را برای از سرگیری عمل به توافقنامه‌ی آتش بس بین لبنان و اسرائیل که در سال 1949 منعقد شده است، اتخاذ نماید و التزام همه به بندهای این توافقنامه را تأمین نماید. علاوه بر این، انجام اصلاحاتی در آن یا گسترش بندهایش را (بنا به ضرورت) بررسی نماید.
    7-تعهد جامعه‌ی جهانی به پشتیبانی از لبنان در همه سطوح و مساعدت به آن برای مواجهه با بار سنگین ناشی از مشکلات انسانی و اجتماعی و اقتصادی‌ای که این کشور با آن رو بروست، خصوصا در صحنه‌های کمک‌رسانی و بازسازی و ساخت مجدد اقتصاد ملی.
    سنیوره ضمنا اعلام کرد که «لبنان از اسرائیل شکایت خواهد کرد و بابت خرابی‌هایی که بر سر ملت لبنان آمده خواستار غرامت خواهد شد» و تأکید کرد «باید یک "طرح مارشال" جدید ایجاد شود تا به لبنان در بازیابی سلامتی‌اش در اسرع وقت ممکن کمک شود.» [طرح مارشال طرح آمریکا پس از جنگ جهانی دوم برای کمک اقتصادی به کشورهای پیرو خود بود تا از افتادن آنها در دامن بلوک کمونیستی جلوگیری کند.]


    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب



    موفق باشین.
    93/2/9
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  11. #40
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ترجمه کتاب «صدمة و صمود»؛ از2004 تا 2006 در لبنان وسوریه چه گذشت؟ (قسمت بیست و سوم)

    اسرائیل کی و چرا حمله‌ی زمینی به لبنان را تصویب کرد؟/ کدام تهدید نصرالله باعث عقب‌نشینی اسرائیل از حرفش شد؟/قضایای روزهای آخر جنگ33روزه

    گروه بین الملل رجانیوز: در قسمت‌های پیشین، سیر قضایا را تا شروع جنگ 33 روزه خواندیم. همچنین برخی قضایای پشت پرده‌ی عرصه‌ی سیاسی این جنگ را هم دیدیم، ازجمله حضور سنیوره در کنفرانس رم و ارائه طرحی برای آتش بس. اینک ادامه قضایا را پی می‌گیریم:
    سنیوره پس از بازگشت از کنفرانس رم، در جلسه‌ی هیئت وزیران (که در روز 27 جولای تشکیل شد) به یک موضوع اساسی اشاره کرد و آن هم اینکه «جامعه جهانی نقطه نظراتی دارد که با نقطه نظرات ما یکسان نیست» و اشاره کرد که درباره‌ی ارسال نیرویی بین‌المللی به جنوب لبنان که بتواند از خودش دفاع کند (به اصطلاحِ انگلیسی Robust) و هچنین درباره‌ی قرار گرفتن مزارع اشغالی شبعا ذیل حاکمیت موقت سازمان ملل بحث شده است، و گفت: «من امضایم را پای هیچ موافقتنامه‌ای که شامل بحث مزارع شبعا نباشد نمی‌گذارم.»

    سنیوره موضع اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها را اینچنین خلاصه کرد: فعالیت برای برقراری آتش‌بس به شرط آنکه چنین تعدی‌هایی به اسرائیل مجددا تکرار نشود و فقط دولت لبنان باشد که بر همه‌ی اراضی لبنان حکم می‌راند و سلاح هم منحصرا در اختیار دولت باشد.

    لحود از جهت فرم، به سفر سنیوره به رم انتقاد کرد چرا که سنیوره در آن کنفرانس بندهای هفت گانه طرحش را، بدون آنکه قبلا مورد تصویب هیئت وزیران قرار گرفته باشد، مطرح کرده بود. گذشته از آن، درباره‌ی آن طرح در آنجا مذاکره هم کرده بود بدون اینکه رئیس جمهور اطلاع داشته باشد درحالیکه طبق قانون، حق مذاکره و امضای توافقنامه‌ها و معاهده‌ها در اختیار رئیس جمهور است. اما انتقاد اصلی لحود این بود که در بند سوم آن طرح به بازگرداندن مزارع شبعا اشاره شده بود ولی به موضوع آب‌های لبنان که در اشغال اسرائیل است اشاره نشده بود و در بند چهارم هم [به طور غیر مستقیم] از خلع سلاح حزب‌الله سخن رفته بود بدون اینکه به موضوع سوم ارتباطی داشته باشد، یعنی موضوع عقب‌نشینی اسرائیل و بازگردان اراضی و آب‌های لبنان. لحود در اینجا صحبتی را که قبلا هم گفته بود تکرار کرد: «آنها از ما می‌خواهند که زیر بمباران و موشک باران چیزی را به آنها بدهیم که قبلا نتوانسته بودند از ما به دست بیاورند.»

    سنیوره درِگوشی به لحود گفت که برّی با این هفت بند موافق است، لحود هم رو کرد به وزرای حزب الله و جنبش امل [به رهبری نبیه بری] و نظرشان را پرسید.

    محمد فنیش [از وزرای حزب‌الله] موضع‌گیری سنیوره در رم را مثبت ارزیابی کرد ولی از اینکه سنیوره پیشنهاد داده مزارع شبعا تحت قیمومیت سازمان ملل قرار بگیرد و از انتشار نیروهای بین‌المللی [در لبنان] و اینکه دو موضوع در هیئت وزیران مورد بحث قرار نگرفته بود،‌ انتقاد کرد. وزیر حزب‌الله در کابینه همچنین نسبت به این موضوع هشدار داد که اسرائیل تلاش می‌کند از طریق متمرکز کردن همه توجه‌ها به موضوع «گستردن سیادت و حکمرانی دولت» به جای بحث از «عقب نشینی از مزارع شبعا»، مشکل را به داخل لبنان منتقل کند.

    سنیوره توضیح داد که طبق اسناد فعلی بین المللی، مزارع شبعا از نظر حقوق بین‌الملل سرزمین‌هایی سوری محسوب می‌شود فلذا ذیل قطعنامعه 242 قرار می‌گیرد نه قطعنامه 425 و این موضوع تا وقتی که سوریه نامه‌ای کتبی به سازمان ملل نفرستد و طی آن به لبنانی بودن این مزارع اذعان نکند، همین خواهد بود، فلذا قرار دادناین مزارع در قیمومیت سازمان ملل راه حلی است که هویت آن را از طریق توافق بین لبنان و سوریه تعیین می‌کند.

    فنیش هم گفت: «با گسترده‌تر شدن مأموریت‌های همین نیروهای بین‌المللی حاضر در جنوب لبنان موافقم. ولی اگر تصمیم بر ایجاد نیروهای بین‌المللی جدیدی [در جنوب لبنان] است، این باید مورد بحث قرار بگیرد.»

    سنیوره هم پاسخ داد: «یا بدون شرط و شروط می‌پذیرید یا نمی پذیرید. من قبول نمی‌کنم که کسی با شرط و شروط بپذیرد.»

    لحود پیشنهاد کرد که هیئت وزیران جلساتی تشکیل دهد و در آن، طرح هفت بندی سنیوره را «بند به بند» بررسی کند. سپس جلسه را با این عبارات خاتمه داد: «نباید در حالیکه آتش جنگ هنوز برپاست، در مقابل افکار عمومی داخلی و خارجی اینطور نشان دهیم که با هم اختلاف نظر داریم، فلذا باید در صحبت‌های علنی مان بر روی نقاط تفاهم تأکید کنیم نه بر روی نقاط اختلاف.»

    کشتار قانا

    ده سال پس از کشتار اول قانا در سال 1996، اسرائیل به تجاوزاتش بعدی گسترده‌تر داد و برای دومین بار، در روز 30 جولای 2006 [8 مرداد 1385] کشتاری دیگر در قانا آفرید، کشتاری که بیش از پنجاه شهید برجای گذاشت که اکثرشان کودک بودند: هواپیماهای اسرائیلی در ساعت‌های پس از نیمه شب، ساختمان سه طبقه‌ای در محله‌ی الخریبة [در منطقه قانا] که داخل آن چند خانواده‌ی غیرنظامی پناه گرفته بودند را هدف قرار داد.

    کشتار دوم قانا باعث متوقف شدن تجاوز نشد (مثل کشتار اول قانا)، اما صفوف داخلی لبنان را وحدت بخشید و به نبیه بری فرصتی داد که (ولو شده برای مدتی محدود) بین نخست‌وزیر و حزب‌الله، نزدیکی ایجاد کند.

    پس از کشتار قانا، نبیه بری و فؤاد سنیوره کنفرانس خبری مشترکی برگزار نموده و طی آن، تعلیق همه مذاکرات و اولویت یافتن آتش‌بس فوری و کامل و غیرمشروط و آغاز تحقیقی بین‌المللی درباره این جنایت را اعلام کردند. بری اعلام کرد: «بعد از چیزی که در قانا رخ داد، شروط تبادل اسرا تغییر کرده است.» ولی توضیح بیشتری درباره این تغییرات نداد.

    پس از این کشتار، همه عالم از شرق تا غرب تکان خورد. رئیس جمهور فرانسه و پاپ خواستار آتش‌بس فوری شده و کشورهای عربی هم در تأیید موضع لبنان با هم متفق گشتند. رایس هم که می‌خواست به لبنان بیاید مجبور شد سفرش را به عقب بیندازد چون سفیر آمریکا در بیروت به او خبر داد که دولت لبنان مذاکره پیش از آتش‌بس را رد می‌کند.

    کشتار قانا رایس را هم در تنگنا قرار داد، و او مجبور شد در تنگنا قرار گرفتنش را در کنفرانس خبری‌اش در قدس نشان دهد و بگوید : «زمان آتش بس رسیده است.» سپس سریع اقدام به تصحیح حرفش کرد و گفت: «به آتش بسی احتیاج است که ثبات و استقرار را تضمین کند.»

    اسرائیل هم در بنا به دستور آمریکا و برای ایجاد فضای تنفس در فشار سنگینی که کشتار قانا ایجاد کرده بود، آتش بسی هوایی به مدت 48 ساعت اعلام کرد.

    ادامه پایداری حزب‌الله

    با گذشت سه هفته از این جنگ ویرانگر، رزمندگان حزب‌الله هنوز در روستاهای جنوب مقاومت می‌کردند و در مقابل حجم سنگین آتش اسرائیلی‌ها، حتی یک سر سوزن هم تکان نخورده بودند، و هنوز هم به شلیک موشک‌هایشان ادامه میدادند.

    صفوفشان را به شکلی قابل توجهی تنظیم کردند، کانال‌های زیرزمینی کشیدند، سلاحشان را حفظ کردند، و توانستند تأیید و حمایت مردمی را کسب کنند: حالا حزب‌الله تبدیل شده بود به کابوسی که خواب و خوراک را از ارتش و جامعه‌ی اسرائیل گرفته بود.

    تصویب حمله زمینی به لبنان

    کابینه‌ی امنیتی اسرائیل در یکم آگوست 2006 [10 مرداد 1385] در جلسه‌ای که تا بامداد به طول انجامید، اجازه داد تا هجوم زمینی‌اش را برای پیشروی در خاک لبنان (حداقل 5 کیلومتر و حداکثر تا رودخانه لیتانی) آغاز نماید. درباره این هجوم گفته شد که «بالاتر از یک نفوذ مرزی، و پایین‌تر از یک لشکرکشی زمینی» است.

    هدف نظامی این کار، این بود که سیستم موشکی حزب‌الله را نابود کنند، چراکه حالا با گذشت چندین روز از جنگ مشخص شده بود که عملیات‌های هوایی نتوانسته و نمی تواند به چنین هدفی دست یابد.
    هدف سیاسی طرح هم به دست آوردن یک موفقیت روشن و بی حرف و حدیث بود، چراکه صرفِ عدم پیروزی ارتش اسرائیل به معنای شکست بود، و در مقابل، صرفِ عدم شکست حزب‌الله، پیروزی‌اش به حساب می‌آمد.

    در این فضا، ارتش اسرائیل هجوم زمینی‌اش را آغاز کرد اما با مقاومتی مواجه شد که خیالش را هم نمی‌کرد. حتی تیپ نخبه‌ی «گولانی» (که سر و صدای قدرتش همه جا پیچیده بود) نتوانست در محور عیتاالشعب پیشروی داشته باشد. مقاومت و ارتش لبنان همچنین توانستند یک عملیات هلی‌برن در بعلبک را به شکست بکشانند. همین موضوع فرمانده ارتش میشل سلیمان را بر آن داشت که بگوید: «خون‌های نظامیان [ارتش] و نیروهای مقاومت که با هم بر زمین ریخت و ممزوج شد، ضامن مطمئن وحدت کشور خواهد بود.»

    امیل لحود هم در تماسی با میشل سلیمان از مقاومت ارتش تجلیل کرد و شهادت تعدادی از نظامیان ارتش را به او تسلیت گفت.

    در همین زمان، اسرائیل تهدید کرد که خود بیروت را هدف قرار خواهد داد. در جواب، سید حسن نصرالله در سخنانی تلویزیونی در سوم آگوست اعلام کرد: «اگر اسرائیل بیروت را هدف قرار دهد، مقاومت هم در مقابل، تل آویو را خواهد زد.»

    همین سخن سید حسن به صرف بیانش، با ایجاد معادله‌ی رعبی جدید، سپری حمایتی‌ای شد برای بیروت و فرماندهان اسرائیلی جرئت نکردند که توان سید حسن نصرالله را در عملی کردن تهدیدش بیازمایند.
    رئیس جمهور لحود هم در سخنانی تأکید کرد که اسرائیل ابدا نخواهد توانست مقاومت را نابود کند، چراکه مقاومت برخاسته از عمق ملت لبنان است و برعکس چیزی که برخی‌ها می‌خواهند نشان دهند، یک گروه وارداتی از سوریه یا ایران نیست.

    «روز نحس» صهیونیست‌ها

    درروز ششم آگوست اسرائیل با شوکی مواجه شد که به سادگی نتوانست خود را از آن خلاص کند: در این روز، شهرک صهیونیستی کِفارگلعادی با تلفات انسانی بی‌سابقه‌ای مواجه شد. آن روز، به سبب انفجار دو موشک شلیک شده توسط حزب‌الله، 12 نظامی و دو غیرنظامی اسرائیلی کشته شدند و دویست نفر هم متحمل جراحت‌های مختلف شدند. بدین ترتیب، روز 6 آگوست 2006 تبدیل شد به «روز سیاه نحس» در تاریخ ارتش اسرائیل.

    شکار اسطوره‌ی نظامی اسرائیلی‌ها

    روز سی‌ام جنگ را باید «روز شکار مرکاوا» نامید. در این روز رزمندگان مقاومت توانستند 18 افسر و سرباز اسرائیلی را بکشند و 15 تانک مرکاوا را هم در محور‌های مختلف (خصوصا در محور سهل الخیام-مرجعیون) نابود کنند. جالب است که از این کشته‌ها، چهارنفر داخل یکی از همان تانک‌های مرکاوای منفجر شده کشته شدند، تانکی که نظامیان اسرائیلی دلشان خوش بود که دژی غیرقابل نفوذ و با امنیت است.

    روز آخر جنگ و وحشی‌گری اسرائیل

    در روز سی و سوم جنگ (یعنی روز آخر) اسرائیل عملیات‌های نظامی‌اش را به شکل وحشیانه‌تر و به صورتی بی‌هدف و کور شدت و گسترش داد، اما باز هم در به دست آوردن هرگونه پیش‌روی زمینی ناکام ماند. بدین ترتیب، هجوم نظامی اسرائیل تبدیل شد به حماسه‌ای از حماسه‌های حزب‌الله. چیزی که حکومت اسرائیل را مجبور کرد طرح پیش‌نویس آمریکایی-فرانسوی‌ای که در شورای امنیت [برای اتمام جنگ] تهیه شده بود را به سرعت بپذیرد.

    حالا اولین بار در تاریخ نبرد عربی-اسرائیلی بود که اسرائیلی برای رسیدن به هدف‌هایش به تصمیمات بین‌المللی گردن می‌نهاد. درحالیکه پیش از آن همیشه اینطور بود که اسرائیل هرچه می‌خواست را اول از طریق قدرت نظامی‌اش به دست می‌آورد و آن وقت به دیپلماسی اجازه می‌داد برود مذاکره کند [و به آن صورتی قانونی ببخشد.]
    وزیر زیرساخت‌های اسرائیل و عضو کابینه‌ی امنیتی این رژیم، بنیامین بن الیعاذر نتوانست اوج حیرت خود را از سیر قضایا پنهان کند و گفت: «هیچ کس در دولت خیالش را هم نمی‌کرد که این عملیات اینقدر طول خواهد کشید و حزب‌الله چنین قدرتی در مقاومت نشان خواهد داد.»
    درست در ساعت اعلان آتش‌بس، آوارگان و جنوبی‌ها به جنبش درآمدند. سیل قافله‌ها به سوی روستاها و شهرهای ویران شده‌شان راه افتادند، بدون اینکه از کسی منتظر اشاره و اجازه باشند. باز می گشتند، درحالیکه با دستشان نشان پیروزی را نمایش می‌دادند.


    ادامه دارد ...

    مترجم: وحید خضاب



    موفق باشین.
    93/2/9
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-08-2013, 12:00
  2. آیا نشانه‌های حمله قریب‌الوقوع رژیم صهیونیستی به لبنان به چشم می خورد؟
    توسط محب المهدي (عج) در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-07-2013, 09:53
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-05-2013, 10:10
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 29-05-2013, 22:15
  5. هشدار نصرالله به اسرائیل: حمله کنید نابودید
    توسط محبّ الزهراء در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-02-2013, 11:43

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه