انسان و حقیقت « من روحی »
چندی پس از نزول قرآن کریم و تدبر مسلمانان در آیات ژرف و بی انتهایش کم کم سیل سوالات و شبهاتی که در ذهن افراد نقش می بست آنها را بسوی خانه ی وحی یعنی خانه ی اهل بیت عصمت سوق می داد .
یکی از آیاتی که ذهن مسلمین را خیلی به خود مشغول ساخت و آنان را در فهم صحیح معنای خود دچار حیرت و سر درگمی نمود آیه ی مبارکه ی « و نفخت فیه من روحی » و آیات شبیه به این آیه بود . از امام معصوم علیه السلام سوال شد : هل فیه شی ء من جوهریه الرب ؟ آیا " من روحی " به این معناست که قسمتی از خدا جدا شده و در بدن ما قرار گرفته ؟ معصوم نیز در پاسخ ، سائل را از این تفکرات بر حذر داشته و می فرماید روح انسان مخلوق خدا و از امر اوست .
خدا بسیط است و جزء ندارد . چیزی از آن کاسته و بر آن افزوده نمی شود ... .
پس منظور از « من روحی » چیست ؟ مفسرین گفته اند این لفظ اضافه ی تشریفی است . در اضافه ی تشریفی کم ترین مناسبت کافی است و ملکیت و جزئیت را نمی رساند . پس معنای آیه این می شود که روح انسان از جانب ماست و ساختاری الهی و خدا آشنا دارد .
در حقیقت ترکیب « من روحی » به همان بعد معنوی و روحانی وجود انسان اشاره دارد که در جسم او تعبیه شده چنانکه حضرت صادق علیه السلام می فرماید : ان الله خلق خلق و خلق روحا ثم امر ملکا فنفخ فیه ... ، خداوند آفریده ای را آفرید و روحی را آفرید سپس فرشته ای را دستور داد تا روح را در آفریده بدمد .
منابع : علوم قرآن محمد هادی معرفت / معارف قرآن مصباح یزدی