نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: جمعه 8 فروردين 93 روز مباهله

  1. #1
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض جمعه 8 فروردين 93 روز مباهله






    امروز روز مباهله بود
    روز بیست و چهارم ذوالحجه روزی است که رسول خدا (ص) با مسیحیان نجران که حرفهای او را باور نداشتند مباهله کرد؛ و حقانیت اهل بیت(ع) را نیز به اثبات رساند.
    معنای لغوی و اصطلاحی مباهله
    مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است. اما مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است. کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.
    شرح مختصر واقعه مباهله
    مباهله پیامبر با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم طی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.
    موقعیت جغرافیایی
    بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دعوت به اسلام
    پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم در ادامه رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.
    نامه حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ به اسقف نجران
    مشروح نامه پیامبر به اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. [این نامه ایست] از محمد، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید [تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود».
    عکس العمل نجرانی‏ها
    نمایندگان پیامبر که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پیامبر بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نیز شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت. یکی از آنان که به عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها از پیشوایان خود شنیده ایم که روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که محمد ـ که از اولاد اسماعیل است ـ همان پیامبر موعود باشد». بنابراین شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد صلی الله علیه و آله وسلم تماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.
    گفتگوی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ با هیئت نجرانی
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مذاکره ای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان را به پرستش خدای واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسی علیه السلام بدون واسطه پدر می دانستند. در این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر جاری ساخت: «به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفرید». در این آیه، خداوند، با بیان شباهت تولد حضرت عیسی علیه السلام و حضرت آدم علیه السلام ، یادآوری می کند که آدم را با قدرت بی پایان خود، بدون این که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که مسیح فرزند خداست، پس حضرت آدم برای این منصب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر. اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  4. #3
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    آیه مباهله
    خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی علیه السلام می پردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو می کند و از آنان می خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراین پیامبر، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت. خداوند در آیه 61 سوره آل عمران می فرماید: «هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ.
    بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت ‏خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.( سوره آل عمران، آیه 61)
    دیدگاه بزرگان نجران درباره مباهله
    در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند. نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه ای روان شناسانه سرچشمه می گرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.
    در میعادگاه چه گذشت؟
    طبق توافق قبلی، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر فرزندش حسین علیه السلام را در آغوش دارد، دست حسن علیه السلام را در دست گرفته و علی و زهرا علیهماالسلام همراه اویند و به آنها سفارش می کند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که پیامبر، عزیزترین و نزدیک ترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمی داد. بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.
    سخنان ابوحارثه درباره مصالحه
    هنگامی که هیئت نجرانی پیامبر را در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد بر حق نمی بود چنین بر مباهله جرئت نمی کرد. اگر با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک می شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند».
    سرانجام مباهله
    ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم». پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  5. #4
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مباهله، اثبات صدق دعوت پیامبر(ص)
    مباهله پیامبر با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمی نهد. نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغ گو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر کسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشه های او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر به درستی دعوتش می باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار می دهد.
    مباهله، سند عظمت اهل بیت(ع)
    مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی علیهم السلام بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین علیهماالسلام هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه علیهاالسلام و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی علیه السلام بوده است. این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره دارد که علی علیه السلام در منزلت جان و نفس پیامبر است.
    دو روایت در شأن اهل بیت (ع)
    در کتاب عیون اخبار الرّضا درباره مجلس بحثی که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود، چنین آمده است: امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: «خداوند پاکان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به دنبال نزول این آیه، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را با خود به مباهله برد. این مزیّتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرفی است که قبل از آن، هیچ کس از آن برخوردار نبوده است».
    در کتاب غایة المرام به نقل از صحیح مسلم آمده است: روزی معاویه به سعد بن ابی وقاص گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمی‏گویی؟! گفت: از آن وقت که به یاد سه چیز افتادم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره علی فرمود، از این کار صرف نظر کردم. یکی آن بود که وقتی آیه مباهله نازل شد پیغمبر تنها از فاطمه و حسن و حسین و علی دعوت کرد و سپس فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی؛ خدایا، اینها خاصّان منند»...
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  6. #5
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اعمال روز مباهله
    روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روز مباهله پیامبر با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست. در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:
    اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
    دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
    سوم: دو رکعت نماز؛
    چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.
    هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی علیه السلام که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
    بخش هایی از دعای روز مباهله
    خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادی و خرّمی، استقامت و گشایش، عافیت و سلامت و کرامت، روزی پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده یا از آسمان به زمین نازل می شود، قسمت کن.
    خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و میان من و تو حایل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست می کنم به نور آبرویت که خاموش نشود و به آبروی حبیبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و به آبروی وصیّت علّی مرتضی علیه السلام و به حق اولیائت که آنها را برگزیدی که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و هر گناه که کرده ام بیامرزی و مرا در باقی مانده عمرم حفاظت کنی.
    خداوندا، من مطیع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خیر کن و ثواب آن را برایم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آنی برای من انجام ده، ای سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، ای مهربان ترینِ مهربانان
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  7. #6
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض مباهله در کلام معصومین (علیهم السلام)

    نویسنده:رضا اسلامی

    استشهاد به واقعه مباهله و استناد به همراهى على و همسر و دو فرزند او با رسول‏خدا

    1 ـ در كلام امام على علیه‏السلام:

    به دنبال امتناع على‏علیه السلام از بیعت با ابوبكر، میان آن حضرت و ابوبكر بحث و گفتگویى درگرفت. ابوبكر با تمسك به حدیثى از رسول‏خدا درصدد توجیه كار خویش بود و در مقابل على‏علیه السلام با او احتجاج مى‏كرد و از او در مورد شایستگیهاى خود اعتراف مى‏گرفت و شبیه همین احتجاج را آن حضرت با اصحاب شورى بعد از مرگ عمر نیز داشت. هر دو حدیث به حدیث منا شده معروف است و در هر دو جا آن حضرت به واقعه مباهله و همراهى خود و همسر و دو فرزندش با رسول‏خدا اشاره مى‏كند و آنها سخن او را تأیید مى‏كنند.
    در حدیث اول آمده است: «فانشدك بالله أبى برز رسول‏الله و بأهلى وولدى فی مباهلة المشركین ام بك و باهلك و ولدك» قال ابوبكر: «بل بكم». (1)
    و در حدیث دوم آمده است:
    «نشدتكم بالله هل فیكم احد اخذ رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله وسلم بیده وید امرأته و ابنیه حین اراد ان یباهل نصارى اهل نجران غیرى؟ قالوا: لا. (2)
    حدیث نقل شده در مورد دوم بدین تعبیر نیز وارد شده است:
    «افتقرون أن رسول‏الله صلى‏الله علیه و آله حین دعا اهل نجران الى المباهلة انه لم یأت الا بى و بصاحبتى و إبنى؟
    قالوا اللهم نعم». (3)
    در روایت معروف دارقطنى كه ابن‏حجر در الصواعق المحرقه نیز آورده است، حدیث منا شده چنین نقل شده است:
    «انشدكم‏الله هل فیكم احد اقرب الى رسول‏الله فی الرحم منى و من جعله نفسه و ابناءه ابناءه و نسائه نسائه غیرى؟
    قالوا اللهم لا». (4)
    غیر از حدیث منا شده در موارد دیگر نیز امیرالمؤمنین به واقعه مباهله اشاره كرده است و از آن موارد است كه آورده‏اند جماعتى نزد آن حضرت آمدند و گفتند از بالاترین مناقب خود براى ما بگو پس حضرتش به ترتیب از واقعه «سدالابواب»، مباهله، ابلاغ سوره برائت بر مشركین، تعبیر قرآن از او به «اذن» [در آیه «و تعیها اذن واعیة» (الحاقة / 12)]
    نزول آیه «اجعلتم سقایة الحاج...» (توبه/ 19) در حق او و واقعه غدیر خم یاد مى‏كند و در ضمن شرح واقعه مباهله مى‏فرماید كه رسول‏خداصلى الله علیه وآله وسلم دست من و حسن و حسین و فاطمه را گرفت و براى مباهله بیرون رفت. (5)
    در روایتى دیگر كه شبیه بدین روایت است امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: از امیرالمؤمنین در مورد فضائلش سؤال شد آن حضرت برخى را شمرد. بدو گفتند بیشتر بگو. حضرت فرمود دو پیشواى دینى از مسیحیان نجران به نزد رسول‏خدا آمدند و در مورد عیسى با آن حضرت سخن گفتند. آنگاه خداوند این آیه را فرستاد «ان مثل عیسى عندالله كمثل آدم...» سپس پیغمبر وارد خانه شد و دست على و حسن و حسین و فاطمه «سلام‏الله علیهم اجمعین» را گرفت و بیرون آمد و كف دستش را به سوى آسمان گرفت و انگشتانش را باز كرد. آنها را به مباهله فراخواند . (6)
    در حدیث مفصلى كه آن حضرت هفتاد منقبت از مناقب خود را مى‏شمارد به عنوان سى و چهارمین منقبت خود مى‏فرماید: نصارى چیزى را ادعا كردند پس خداوند در مورد آنان این آیه را فرستاد «فمن حاجك فیه...» پس نفس من نفس رسول‏خداست و «نساء» همان فاطمه است و «ابناء» حسن و حسین مى‏باشند سپس آن قوم پشیمان شدند و از رسول‏خدا خواستند كه آنان را از مباهله معاف دارد و رسول‏خدا آنها را معاف داشت. قسم به خدایى كه تورات را بر موسى و فرقان را بر محمدصلى الله علیه وآله وسلم فرستاد اگر با ما به مباهله برمى‏خواستند هر آینه به صورت میمون‏ها و خوك‏هایى مسخ مى‏شدند. (7)
    2 ـ در كلام امام حسن بن على علیه‏السلام

    آن حضرت بعد از صلح با معاویه در حضور او خطبه‏اى خواند و در ضمن آن فرمود جدم در روز مباهله از میان جانها پدرم و از میان فرزندان مرا و برادرم حسین را و از میان زنان فاطمه مادرم را آورد پس ما اهل او و گوشت و خون او هستیم. ما از او هستیم و او از ماست.
    عبارت آن حضرت چنین بود «ایها الناس انا ابن البشیر و انا ابن النذیر و انا ابن السراج المنیر... فاخرج جدى یوم المباهلة من الانفس ابى و من البنین انا و اخى الحسین و من النساء فاطمة امى فنحن اهله و لحمه و دمه و نحن منه و هو منا». (8)
    3 ـ در كلام امام حسین بن على علیه‏السلام

    در جریان مراسم حج و در صحراى منى امام حسین‏بن على‏بنى‏هاشم و بزرگان از اصحاب رسول‏خدا را جمع كرد و در اثنا خطبه‏اى كه خواند از آنان در مورد فضائل پدرش على‏بن ابى‏طالب اقرار گرفت. در این خطبه مفصل نیز به واقعه مباهله و حضور على و همسرش فاطمه و دو فرزندش اشاره شده است و چنین آمده است:
    قال انشدكم الله أ تعلمون ان رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله وسلم حین دعا النصارى من اهل نجران الى المباهلة لم یأت إلا به و بصاحبته و إبنیه؟
    قالوا اللهم نعم. (9)
    4 ـ در كلام امام صادق علیه‏السلام

    ابوجعفر احول از امام صادق‏علیه السلام نقل مى‏كند كه به آن حضرت برخى از امورى را كه مردم در حق آنها منكرند گفتم. حضرت فرمود بدانان بگو كه قریش مى‏گفتند ما آن «اولوالقربى» هستیم كه غنیمت براى آنهاست. (10) سپس [در پاسخ ]بدین منكرین گفته شد كه رسول‏خدا در روز بدر براى جنگ جز اهل بیت خویش را حاضر نكرد و به هنگام مباهله [كه انتظار مى‏رفت عذاب بر یكى از دو طرف نازل شود] على و حسن و حسین و فاطمه سلام‏الله علیهم اجمعین را آورد. پس آیا براى آنها [یعنى اهل بیت كه در بدر و در مباهله حاضر بودند] تلخى و براى اینها [یعنى قریش ]شیرینى باشد. (11)
    نكته قابل توجه در این روایت آن است كه حضور اهل بیت در واقعه مباهله به مانند حضور خویشان رسول‏خدا در بدر دانسته شده است.
    5 ـ در كلام امام موسى بن جعفر علیه‏السلام

    در گفتگوى هارون الرشید با موسى‏بن جعفرعلیه السلام آمده است كه هارون پرسید چرا شیعیان شما از تعبیرشان در مورد شما به «یابن رسول‏الله» دست برنمى‏دارند در حالى كه شما فرزند على و فاطمه هستید و فاطمه ظرف تولد فرزند بود. در واقع فرزند به پدر منسوب مى‏گردد نه مادر. آن حضرت پس از استشهاد به آیه 84 سوره انعام (و وهبنا له اسحق و یعقوب كلا هدینا و نوحا...) اضافه فرمودند كه همه امت اسلام از نیكوكار و بدكار اتفاق دارند كه چون آن شخص نجرانى را پیغمبر به مباهله فراخواند در كساء او جز على و فاطمه و حسن و حسین كس دیگرى نبود و خداوند فرمود «فمن حاجك فیه من بعد...» پس تأویل «ابنائنا» حسن و حسین و تأویل «نسائنا» فاطمه و تأویل «انفسنا» على‏بن ابى‏طالب بود. (12)
    6 ـ در كلام امام على‏بن موسى الرضاعلیه السلام

    چون حضرت رضاعلیه السلام در مجلس مأمون عباسى حاضر شد مأمون از او سؤالاتى كرد و حضرت یكایك پاسخ مى‏داد. تا سخن بدینجا رسید كه مأمون پرسید آیا خداوند در جایى از قرآن «اصطفاء» را تفسیر كرده است؟ آن حضرت در پاسخ فرمود خداوند اصطفاء عترت را در دوازده موضع از كتاب خویش بیان فرموده است. سپس آن حضرت در بیان سومین موضع فرمودند: در واقعه مباهله كه آیه شریفه «فمن حاجك فیه من بعد...» نازل شد، پیامبر خدا، على و حسن و حسین و فاطمه (سلام‏الله علیهم اجمعین) را احضار كرد و جان آنها را قرین جان خود قرار داد. پس آیا مى‏دانید معناى «وانفسنا و انفسكم» چیست؟ علماى مجلس گفتند مراد از آن نفس پیامبر خدا است. آن حضرت فرمود به غلط افتادید. خداوند در «انفسنا» نفس على‏علیه السلام را قصد كرده است و دال بر این امر سخن پیغمبر خداست كه فرمود «لتنتهین بنو ولیعه او لأبعثن الیهم رجلا كنفسى یعنى على‏بن ابى‏طالب» و این خصوصیتى است كه پیش از این و پس از این هیچكس بدان نخواهد رسید زیرا آن حضرت نفس على را همانند نفس خود قرار داد. (13)
    در روایت دیگرى آمده است كه مأمون روزى به امام رضاعلیه السلام گفت بزرگترین فضیلتى را كه براى امیرالمؤمنین است و قرآن بر آن دلالت دارد براى من بگو. حضرت فرمود فضیلت او در مباهله است كه در آیه شریفه «فمن حاجك فیه من بعد ماجاءك...» اشاره شده است. آنگاه رسول‏خدا حسن و حسین را فراخواند پس آنها دو پسر او بودند و فاطمه را خواند پس او در موضع «نساءه» است و امیرالمؤمنین را خواند پس به حكم خداوند عزوجل او نفس رسول‏خدا است و چون هیچكس از مردمان بالاتر و برتر از رسول‏خدا نیست پس به حكم الهى باید هیچكس برتر و بالاتر از نفس رسول‏خدا نباشد. مأمون گفت مگر نه این است كه خداوند «ابناء» را به لفظ جمع آورده و رسول‏خدا تنها دو پسرش را فراخواند و «نساء» را به لفظ جمع آورد، در حالى كه رسول‏خدا فقط دخترش را آورد پس چرا جایز نباشد كه آن حضرت از نفس خودش دعوت بكند نه از دیگرى بنابراین فضلى را كه براى امیرالمؤمنین مى‏گویى ثابت نیست. امام هشتم در پاسخ فرمود آنچه گفتى صحیح نیست زیرا داعى باید غیر از خودش را دعوت كند، چنان كه آمر باید به غیر خودش دستور بدهد و صحیح نیست كه رسول‏خدا در حقیقت خودش را دعوت كند چنان كه نمى‏تواند به حقیقت آمر به نفس خود باشد و هرگاه ثابت شود كه رسول‏خدا در مباهله هیچكس جز امیرالمؤمنین را نخوانده است، ثابت مى‏شود كه او نفس رسول‏خدا است كه خداوند در كتابش بدو نظر داشته و در قرآنش بدو حكم كرده است. (14)
    و نیز از جمله مناظرات آن حضرت با مأمون آورده‏اند كه مأمون به آن حضرت گفت چه دلیلى بر خلافت جد شما [على‏بن ابى‏طالب‏] است؟ حضرت فرمود «انفسنا» پس مأمون گفت «لولا نسائنا» پس حضرت فرمود «لولا ابنائنا» آنگاه مأمون ساكت شد. (15) شرح مفاد این حدیث در تفسیر آیه مباهله گذشت.
    استناد به واقعه مباهله در كلام سعدبن ابى وقاص

    از آنجا كه گفته‏اند «الفضل ماشهدت به الاعداء »مى‏توان حدیث سعد را دلیلى قاطع و دندان‏شكن بر منكرین حضور اهل بیت در صحنه مباهله دانست چرا كه منابع متعدد شیعه و سنى نقل كرده‏اند كه معاویةبن ابى‏سفیان به سعد گفت چه چیز جلودار تو است كه ابوتراب را دشنام نمى‏گویى؟ سعد گفت هرگاه به یاد سه چیزى كه رسول‏خدا در حق او گفت مى‏افتم هرگز اجازه دشنام گویى به او را به‏خود نمى‏دهم. اگر یكى از آنها براى من بود از شتران سرخ مو برایم دوست‏داشتنى‏تر بود. [اول آن كه‏] چون در یكى از جنگها رسول‏خدا على را به جاى خویش در شهر باقى گذاشت على گفت، آیا مرا همراه زنان و كودكان در شهر مى‏گذارى؟ پس رسول‏خدا بدو گفت آیا راضى نمى‏شوى كه نسبت به من منزلتى چون منزلت هارون نسبت به موسى داشته باشى جز آن كه بعد از من نبوتى نیست و [دوم آن كه‏] از رسول‏خدا شنیدم كه در روز جنگ خیبر فرمود هر آینه پرچم را به دست مردى مى‏دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. پس آن حضرت فرمود على را نزد من بخوانید على را آوردند در حالى كه چشم درد داشت پس رسول‏خدا از آب دهان خود به چشم او كشید و خوب شد و آنگاه پرچم را بدو سپرد و [سوم آن كه‏] چون این آیه «فقل تعالوا ندع ابناءنا...» نازل شد رسول‏خدا على و فاطمه و حسن و حسین را فراخواند و فرمود «اللهم هولاء اهلى» و در روایتى دیگر از سعد نقل شده است كه رسول‏خدا فرمود «ان هولاء اهل بیتى». (16)
    مباهله در قطعاتى از شعر عرب

    استناد به شعر شاعران نامدار عرب كه در قرون اولیه مى‏زیسته‏اند همچون استناد به كلام مورخین بزرگ بلكه گاه قوى‏تر از آن است؛ خصوصا آن گاه كه شعر آنها بر زبانها رائج و دارج و در اذهان عامه مردم ثبت شده باشد. چرا كه برخى اشعار بازگوكننده رویدادى مهم در تاریخ اسلام و مقطعى حساس از تاریخ مسلمانان است و چه بسیار حماسه‏ها كه در قالب قصیده‏ها براى همیشه در خاطره‏ها جاودان مانده است. و ما مى‏بینیم كه شاعران تواناى شیعى مسلك كه همواره درصدد بودند هر فضیلتى و هر منقبتى از فضائل و مناقب اهل بیت را در آینه شعر منعكس سازند، چون به واقعه مباهله رسیده‏اند، به وجد آمده و از اتحاد جان پیغمبر و على سخن گفته‏اند پس باید در اینجا به نمونه‏هایى از اشعار این شاعران كه موقعیت و مكانت خاص اجتماعى‏شان پشتوانه شعر آنهاست اشاره شود.
    ابوالحسین على‏بن محمدبن جعفر الكوفى الحمانى المعروف «بالأفوه» شاعر قرن سوم كه چون مناقب امیرالمؤمنین على‏علیه السلام را به نظم مى‏آورد بدینجا مى‏رسد:
    وانزله منه على رغمة العدى
    كهارون من موسى على قدم الدهر
    فمن كان فی اصحاب موسى و قومه
    كهارون لازلتم على ظلل الكفر
    و آخاهم مثلا لمثل فاصبحت
    اخوته كالشمس ضمت الى البدر
    فآخى علیا دونكم و أصاره
    لكم علما بین الهدایة و الكفر
    و انزله منه النبى كنفسه
    روایة ابرار تأدت الى البشر
    فمن نفسه منكم كنفس محمد
    الا بأبى نفس المطهر الطهر
    و به گفته صاحب الغدیر دو بیت آخر به حدیثى اشاره دارد كه نسائى در كتاب خصائص خود به نقل از ابوذر آورده است كه رسول‏خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمود «لینتهین بنو ولیعة او لأبعثن علیهم رجلا كنفسى ینفد فیهم امرى...» (17)
    صاحب‏بن عباد شاعر معروف قرن چهارم در قصیده‏اى فضائل امیرالمؤمنین على‏علیه السلام را چنین برمى‏شمارد:
    و كم دعوة للمصطفى فیه حققت
    و آمال من عادى الوصى خوائب
    فمن رمد آذاه جلاه داعیا
    لساعته و الریح فی الحرب عاصب
    و من سطوة للحر و البرد دوفعت
    بدعوته عنه و فیها عجائب
    و فى اى یوم لم یكن شمس یومه
    اذا قیل هذا یوم تقضى المآرب
    أفى خطبة الزهراء لما استخصه
    كفاء لها و الكل من قبل طالب
    أفى الطیر لما قد دعا فأجابه
    و قد رده عنه غبى موارب
    أفى رفعه یوم التباهل قدره
    و ذلك مجد ما علمت مواظب
    أفى یوم خم اذ اشاد بذكره
    و قد سمع الایصاء جاء و ذاهب (18)
    و نیز از اوست:
    قالت فمن ذا قسیم النار یسهمها؟
    فقلت من رأیه أذكى من الشعل
    قالت فمن باهل الطهر النبى به؟
    فقلت تالیه فی حل و مرتحل
    قالت فمن شبه هارون لنعرفه؟
    فقلت من لم یحل یوما و لم یزل (19)
    پی نوشت :
    1) شیخ طبرسى، الاحتجاج، ج 1، ص .118
    2) همان، ج 1، ص 139، قاضى نورالله شوشترى، احقاق الحق، ج 3، ص 46 به نقل از الصواعق المحرقة؛ عابدین مؤمنى، مقاله على علیه السلام نفس رسول‏خدا در كتاب مجموعه گفتارهاى موسوم به شناخت نامه على‏علیه السلام، ص 189 به نقل از الصواعق المحرقة.
    3) محمدیان، محمد، حیاة امیرالمؤمنین عن لسانه، ص 53 به نقل از كتاب سلیم‏بن قیس، امالى طوسى، تاریخ دمشق، خصال شیخ صدوق و احتجاج طبرسى.
    4) علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 35، ص .267
    5) قاضى نعمان، دعائم الاسلام، ج 1، ص .16
    6) تفسیر عیاشى، ذیل آیه مباهله؛ علامه طباطبائى، المیزان، ذیل آیه مباهله.
    7) رى شهرى، محمد، موسوعة الامام على‏بن ابى‏طالب، ج 8، ص 9، و ص 240 به نقل از كتاب خصال.
    8) سلیمان‏بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج 1، ص 40؛ شیخ طوسى، الامالى، ص .561
    9) رى شهرى، محمد، موسوعة الامام على‏بن ابى‏طالب، ج 8، ص .272
    10) اشاره است به آیه «واعلموا انما غنتم من شى‏ء فان‏لله خمسه و للرسول ولذى القربى» (انفال، 41) كه با تأویل آن گروهى از مردم معتقد بودند كه خمس تنها به فرزندان رسول‏خدا تعلق ندارد.
    11) تفسیر عیاشى، ذیل آیه مباهله.
    12) شیخ مفید، الاختصاص، ص 54؛ شروانى، ما روته العامة من مناقب اهل‏البیت، ص 85، به نقل از الصواعق المحرقه، و نظیر این حدیث در عیون اخبار الرضا نقل شده است كه علامه طباطبائى در المیزان، ذیل آیه مباهله آن را ذكر كرده است و نیز على‏بن عیسى الاربلى، كشف الغمة، ج 2، ص .778
    13) سلیمان‏بن ابراهیم القندوزى، ینابیع المودة، ج‏1 ، ص 131؛ رى شهرى، محمد، موسوعة الامام على‏بن ابى‏طالب، ج 7، ص 10 به نقل از عیون اخبار الرضا و الامالى للصدوق؛ علامه طباطبائى، المیزان، ذیل آیه مباهله.
    14) شیخ مفید، الفصول المختارة من العیون و المحاسن، ص 38؛ آیت‏الله میلانى، قادتنا كیف نعرفهم، ج 1، ص 435 به نقل از شیخ مفید، علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 35، ص .257
    15) رى شهرى، محمد، موسوعة الامام على‏بن ابى‏طالب، ج 8، ص 10 به نقل از طرائف المقال؛ علامه طباطبائى، المیزان، ذیل آیه مباهله.
    16) تفسیر عیاشى، و تفسیر المیزان ذیل آیه مباهله؛ رى شهرى، موسوعة الامام على‏بن ابى‏طالب، ج 8، ص 314؛ ابن بطریق عمدة عیون صحاح الاخبار، ص 188 به نقل از صحیح مسلم؛ ابن بطریق، كتاب خصائص الوحى المبین، ص 100، به نقل از صحیح مسلم؛ شروانى، ما روته العامه من مناقب اهل البیت، ص 84 به نقل از سنن ترمذى، فرائد السمطین، تاریخ ابن‏عساكر و جامع الاصول؛ كنجى شافعى، كفایة الطالب، ص 141 با ذكر چند سند مختلف؛ محمدبن معتمد خان، نزل الابرار، ص 47؛ جلال الدین سیوطى، الدرالمنثور؛ محمد رشید رضا، المنار، ذیل آیه مباهله؛ احمدبن عبدالله الطبرى، ذخائر العقبى، ص 25؛ شیخ طوسى، الامالى، ص 306؛ محمدبن عبدالله الحاكم النیشابورى، المستدرك على الصحیحین، ج 3، ص 162 حدیث شماره 4719؛ مسلم‏بن الحجاج النیشابورى، صحیح مسلم، ج 4، ص 1870 حدیث شماره 32؛ محمدبن عیسى‏بن سورة، الجامع الصحیح (سنن ترمذى)، ج 5، ص 224 حدیث شماره 2999 و حدیث شماره 3724؛ ابراهیم‏بن محمد الجوینى، فرائد السمطین فی فضائل المرتضى و البتول و السبطین، ج 1، ص 377؛ على‏بن عیسى الاربلى، كشف الغمة، ج 1، ص 124 و ص 160 و چون حدیث سعد از جمله مستندات واقعه مباهله است در اینجا مناسب مى‏بینیم كه به دیگر منابعى كه اسناد واقعه مباهله راجمع كرده‏اند اشاره كنیم. مرحوم بحرانى در غایةالمرام واقعه مباهله را در خلال 19 حدیث از طرق اهل سنت و 15 حدیث از طرق شیعه نقل كرده است. نگاه كنید به قادتنا كیف نعرفهم، ج 3، ص 64 و نیز حاكم حسكانى در شواهد التنزیل، ج 1، ص 155 واقعه مباهله را به 9 طریق از طرق موجود نزد اهل سنت نقل مى‏كند و نیز ابن‏مغازلى در كتاب مناقب خود واقعه مباهله را به نقل از شعبى از جابربن عبدالله آورده است كه این یكى از طرق مذكور در شواهد التنزیل است. نگاه كنید به عمدة عیون صحاح الاخبار، ص 188 و نیز ابونعیم اصفهانى در كتاب النور المشتعل من كتاب مانزل من القرآن فی على‏علیه السلام، ص 49 برخى احادیث پیرامون واقعه مباهله را به نقل شعبى از جابرآورده است و استاد محمد باقر محمودى در تعلیقه خود از دیگر روات این احادیث كه از جمله آنها ابورافع و ابن عباس است یاد كرده‏اند و در هر مورد سلسله سند را آورده‏اند .
    و نیز اسناد واقعه مباهله در نزد اهل سنت را مى‏توان در ذیل آیه مباهله در تفسیر طبرى و تفسیر الدر المنثور جستجو كرد.
    17) علامه امینى، الغدیر، ج 3، ص 66؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى‏طالب، ج 2، ص .217
    18) علامه امینى، شیخ عبدالحسین، الغدیر، ج 4، ص .41
    19) رى شهرى، محمد، موسوعة الامام على‏بن ابى‏طالب، ج 9، ص 43، به نقل از الغدیر، ج 4، ص .40
    منبع:کتاب مباهله
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. استجابت دعا در روز جمعه
    توسط گلنرگس در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-02-2014, 11:42
  2. احترام فرزندان حضرت فاطمه زهرا(س)
    توسط محبّ الزهراء در انجمن فاطمة الزهراء (س)
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-03-2012, 00:31
  3. حب و محبت در ایات و روایات
    توسط vorojax در انجمن احادیث اخلاقی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 14-02-2012, 12:26
  4. محبت و مودت به امام عصر ارواحنا فداء
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-10-2010, 07:42
  5. درآمدی بر تربيت نسل منتظر
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 25-09-2010, 08:02

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه