با سلامطبیعی هستش که کسی نتواند جلوی انتشار کتاب موسسه کیهان را بگیرد .چون حاج حسین شریعتمداری به معنای واقعی در خط انقلاب حرکت می کند و فعلا دلیلی برای جلوگیری از چاپ مطالب این موسسه وجود ندارد.
بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که چاپ مجدد شدن و یا نشدن این کتاب مربوط به سیاستگذاری خود موسسه کیهان است.
امام در جایگاهی بودند که میتوانستند تک تک مسئولین را بازخواست و برکنار کنند.بد بختی ما این است که همان کسانی که به تفکرات حضرت امام خیانت کردند و جام زهر را به ایشان نوشاندند امروز دوباره سر کار آمده اند.
من مثل شما از نوع تفکرات امام خبر ندارم اما [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] را بخوانید.
امام با کسی رودربایستی نداشتند.من به اتفاق ديگر افرادي كه در بيت امام بوديم، همچون آقايان توسلي و صانعي، يك روز خدمت امام رسيديم. به ايشان عرض كرديم كه ما از آغاز مبارزه و حتي قبل از آن در خدمت شما بودهايم و الان هم هستيم. اما ممكن است شما ورود ما را در اينجا به مصلحت ندانيد و به خاطر رودربايستي ما را تحمل كنيد. ما به اينجا آمدهايم تا اگر حضرتعالي، حضور ما را صلاح نميدانيد بفرماييد تا همين الان برويم. امام فرمودند كه اگر من روزي تشخيص بدهم كه حضور شما در اينجا به مصلحت نيست، يك لحظه هم شما را تحمل نميكنم، الان هم بلند شويد و دنبال كارتان برويد امام كه اينقدر قاطع است و در مورد افرادي چون رسولي محلاتي كه عمري با ايشان بودهاند چنين صحبت ميكند آن وقت در نجف راجع به چنين آدمي كه نسبت به بزرگان توهين ميكند سكوت ميكند و او را در كنار خود نگه ميدارد؟ اين يك تحريف تاريخ است و در تاريخ ميماند.
لذا تصمیماتی که با رویکرد ایدئولوژیک شخص امام مغایرت داشت میتوانست به کرسی ننشیند بنابراین امام در آنجا عقب نشینی از خواستهایشان را به مصلحت دانستند و عملگرایانه برخورد کردند و دیگران بایدبرای همیشه به این تصمیم احترام بگذارند.
حسینی گرامیبنده به هیچ وجه قصد تطهیر ایشون رو نداشتم و در کتاب مذکور ایشان تطهیر نشده است و به نقش ایشان هم در کنار هاشمی اشاره شده است.بنده صرفا چند نقل قول از ایشان به عنوان فرمانده سپاه آن زمان ذکر کردم.
در مورد کربلای 4 کمی بیشتر بررسی کنید شاید به نتایجی برسید البته آن عملیات آنقدر فاجعه آمیز بود که هر یک از مسئولین به تناقض گویی افتاده و قصد تطهیر خود را دارند اما مطلب ذیل تا حدی امکان اجرای حمله همه جانبه و تسخیر کل عراق را با اما و اگر مواجه میکند.
گفته میشود که سپاه برای انجام عملیات کربلای چهار درخواست ۱۵۰۰ گردان داشت که برای تامین آن، جمعآوری حدود چهارصد و پنجاه هزار نیروی داوطلب ضروری بود. اما به دلیل عدم استقبال مردم، امکان بسیج این نیرو وجود نداشت و در نهایت عملیات با ۳۰۰ گردان انجام شد. (اطلس جنگ ایران و عراق- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ - حسن دری) حتی همین بسیج نیرو هم بزرگترین نیرویی است که در تمام دوران جنگ اتفاق افتاده است. تلاش برای اعزام نیم میلیون داوطلب برای یک عملیات جنگی، نشان از استراتژی شبه نظامی سپاه پاسداران در تکیه به "امواج انسانی" در جنگ با عراق داشت.دو هفته بعد کربلای پنج آغاز شد که آن هم به اهداف خود نرسید و تلفات بسیار سنگینی داشت. حسین علایی از فرماندهان زمان جنگ، درباره عملیات کربلای چهار گفته است: " عملیات کربلای چهار که عظیمترین بسیج نیرو برای آن در طول جنگ انجام شده بود، به موفقیت منجر نشد. بنابراین ما نتوانستیم شرایطی را فراهم کنیم که ارتش عراق دچار شکست فاحش بشود. [...] انجام عملیات کربلای چهار نشان داد که توان ما توان محدودی است. توان ما در همین حد است که یک عملیات بزرگی مثل فاو را انجام بدهیم." او همچنین با اشاره به تلفات گسترده نیروهای ایران در کربلای پنج میگوید: "عملیات کربلای پنج از نظر نظامی پیروزی است، اما هم ما و هم عراق از لحاظ قوا خیلی آسیب دیدیم."(خبرآنلاین- ۲۰ بهمن ۱۳۸۹)من هم مثل شما در دل و مغز سیاسیون نیستم و نمیدانم که بهزاد نبوی قصد خیانت داشته و یا نه ولی اوج اشتباه(یا خیانت)او زمانی بود که [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]بنده در دل و مغز سیاسیون آن زمان نبوده ام که به طور قطع بگویم کار هایی که کرده اند به قصد خیانت بوده است یا خیر.(البته راجع به بهزاد نبوی با درصد بالایی شبهه خیانت هستش )
ولی اعمال این افراد به طور قطع نشان دهنده خیانت به حضرت امام و تفکرات ایشان بوده است.
شاید خونهایی که در جنگ ریخته شد بیشتر دامن امثال او را بگیرد تا سایرینی که شما نام برده اید.
ممکن است حق با شما باشد و چون اطلاع دقیقی ندارم نمیتوانم با حدس و گمان از کسی دفاع کنم.قسمتی از کتاب:"
هاشمی در تاریخ دوم اردیبهشت 1361 نیز در مصاحبه با ماهنامه پاسدار اسلام گفته بود:
بودجه جنگی ما در سطح بودجه زمان صلح برخی کشورهاست.یعنی در برنامه ریزی کل بودجه،بیش از 10 الی 15 درصد برای جنگ اختصاص نیافته است و این بسیار مهم است...عراق در حال صلح بیش از 18 تا 20 درصد بودجه اش امور نظامی اختصاص داشته است و در حال جنگ،حدود 80 درصد از بودجه اش را صرف جنگ می کند.بنابراین ما در حال جنگ،بودجه ای را برای جنگ اختصاص داده ایم که اگر در حالت صلح نیز همین بودجه تعیین می شد،قابل قبول بود.
معنای جملات فوق آن است که آقایان اعتقادی به تصویب بودجه جنگی نداشتند!می توان حدس زد که جناب هاشمی با داشتن پست ریاست مجلس شورای اسلامی و فرماندهی جنگ،در این میان مقش اصلی و تعیین کننده را داشته است.
"
جناب فرزاد!
این وضعیت تا آخر جنگ ادامه داشته است.اگر یادتان باشد در سال 88 هم به این موضوع اشاره شد.
این موضوع نشان دهنده این هستش که علی رغم تاکید حضرت امام به این مساله که جنگ باید در راس امور قرار بگید این آقایون مشغول کارشکنی در جنگ و رایزنی های دیپلماتیک خودشون برای پایان دادن به جنگ بوده اند.
مطمئنید که من اصول فکری مشخصی ندارم؟جناب فرزاد!ما بر خلاف شما اصول فکری مان مشخص هستش و جلوتر یا عقب تر از حضرت اقا حرکت نمی کنیم.حضرت آقا فرمودند مذاکرات باید ادامه پیدا کند .