نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: "من روحانی هستم" چیست و چه می‌گوید؟! + فیلم

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض "من روحانی هستم" چیست و چه می‌گوید؟! + فیلم

    "من روحانی هستم" چیست و چه می‌گوید؟! + فیلم




    مرجع : تسنیم


    "من روحانی هستم"؛ مستندی که این روزها خبرساز شده و همه نگاه‌ها و توجهات را به خود جلب کرده است؛ مستندی که روایتی است از زندگی حجت‌الاسلام حسن روحانی؛ از تولد تا انقلاب؛ از انقلاب تا...!




    "من روحانی هستم" نام مستندی است که این روزها بسیار حاشیه‌ساز شده است؛ مستندی تاریخی که گزیده‌هایی از نقاط برجسته زندگی انقلابی، سیاسی، اجرایی و ... حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران را روایت می‌کند.




    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    این مستند که توسط «گروه چندرسانه‌ای شفق» تولید شده است، براساس کتاب خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و کتاب خاطرات حجت‌الاسلام حسن روحانی، مصاحبه با مسئولان وقت، مصاحبه با فعالان سیاسی، منابع مکتوب، مصاحبه با سران اروپایی و جراید و سایر منابع ساخته شده است.

    بنا بر اعلام «گروه چندرسانه‌ای شفق»، کتاب خاطرات حسن روحانی ۴۴ درصد، کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی ۲۰ درصد، مصاحبه با فعالان سیاسی ۱۲ درصد، منابع مکتوب شامل کتاب‌های "مک‌فارلین با چشم باز" و "چهل تدبیر" ۸ درصد، مصاحبه با مسئولان وقت ۷ درصد، مصاحبه با سران اروپایی ۵ درصد و جراید ۴ درصد منابع مورد استفاده در ساخت مستند "من روحانی هستم" را تشکیل می‌دهند.


    زندگی شخصی و مبارزاتی حسن روحانی ازجمله بخش‌های مستند "من روحانی هستم" است. این بخش از زندگی حسن روحانی بر اساس کتاب خاطرات حسن روحانی، روزنامه شرق و مصاحبه‌های تصویری و فیلم‌های آرشیوی حسن روحانی روایت می‌شود.

    این مستند به روایت دوران ریاست حسن روحانی بر شورای نظارت بر صدا و سیما براساس کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی (سال ۶۲) می‌پردازد و همچنین ماجرای مربوط به مخالفت ۹۹ نفر از نمایندگان وقت مجلس با نخست‌وزیری میرحسین موسوی و نقش حسن روحانی در این زمینه را براساس آرشیو روزنامه مردم‌سالاری و روزنامه ابتکار روایت می‌کند.

    نقش حسن روحانی در ماجرای "مک‌فارلین" نیز بر پایه کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی، کتاب مک‌فارلین با چشم باز، مصاحبه‌های تصویری هاشمی رفسنجانی، کتاب چهل تدبیر و روزنامه النهار روایت شده و ماجرای «مجمع عقلا» هم براساس مصاحبه‌های تصویری حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی بازخوانی می‌شود.

    فتنه ۱۸ تیر ۷۸ نیز در این مستند بازخوانی می‌شود. این بخش نیز مستند به مصاحبه‌های تصویری حسن روحانی، علیرضا زاکانی، محمدعلی ابطحی و سیدمرتضوی نبوی است.

    بخش دیگر این مستند روایتی است از مذاکرات هسته‌ای در دولت خاتمی که ریاست تیم ایرانی به‌عهده حسن روحانی قرار داشت. مستند «IRAN & WEST» تولید بی‌بی‌سی انگلیسی، مصاحبه‌های تصویری سیدمحمد خاتمی، محمدجواد ظریف و حسین موسویان و نیز فیلم‌های آرشیوی حسن روحانی منابع استفاده شده در این بخش هستند.



    آغازگر مستند، ماجرای "مک‌فارلین" است؛ مشاور عالی امنیت ملی رئیس جمهور وقت آمریکا که ۴ خرداد سال ۶۵ در رأس یک هیئت دیپلماتیک آمریکایی و با پاسپورت جعلی ایرلندی و با یک هواپیمای اروپایی که خدمه‌ای ایرلندی داشت، وارد تهران پایتخت ایران شد.

    مک‌فارلین به‌همراه خود کیکی با نماد «کلید» و انجیلی را که توسط «ریگان» رئیس جمهور وقت آمریکا امضا شده بود، به‌عنوان هدیه آورده بود و هواپیمای وی نیز حامل سلاح‌هایی بود که گویا مورد نیاز آن روزهای جمهوری اسلامی ایران بود. (کتاب مک‌فارلین با چشم باز)


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



    این مستند روایت می‌کند که «رابرت مک‌فارلین» مشاور عالی امنیت ملی رئیس جمهور وقت آمریکا ابتدا خواستار دیدار با رئیس جمهور ایران می‌شود تا پیام رئیس جمهور آمریکا را تسلیم وی کند اما رئیس جمهور ایران ملاقات را نمی‌پذیرد. مک‌فارلین سپس درخواست می‌کند که با نخست‌وزیر و یا رئیس مجلس ایران دیدار کند. (کتاب مک‌فارلین با چشم باز)

    این اکبر هاشمی رفسنجانی است که وارد ماجرا می‌شود و به حسن روحانی مأموریت می‌دهد که در کنترل سلاح‌های موجود در هواپیمای فرودآمده در فرودگاه قلعه‌مرغی و نیز اداره مسائل سیاسی و مذاکرات با هیئت آمریکایی همکاری کند. (کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی)

    مستند اینجا فلاش‌بک می‌خورد و به گذشته تاریخ سفر می‌کند؛ به هشتم آبان سال ۱۳۵۶؛ به مسجد ارک تهران؛ به مجلس گرامی‌داشت شهادت "حاج‌آقا مصطفی" پسر بزرگ امام خمینی و سخنرانی انقلابی حسن روحانی؛ سخنرانی مشهوری که روحانی در آن رهبر کبیر انقلاب را "ابراهیمِ زمان" می‌خواند و از حضرت آیت‌الله العظمی سید روح‌الله خمینی به‌عنوان "امام خمینی" یاد می‌کند. می‌گویند این اولین باری بوده که عنوان "امام" برای رهبر فقید انقلاب به کار برده شده و از آن روز به بعد این عنوان معروف و مشهور شد.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    مستند باز هم به عقب‌تر برمی‌گردد؛ به نهم دی‌ماه سال ۱۳۲۷ که حسن روحانی در خانواده‌ای مذهبی در سرخه استان سمنان چشم به جهان گشود. روحانی ۱۲ساله بوده که تحصیل در حوزه علمیه را برمی‌گزیند و از حوزه علمیه قم نیز وارد مبارزات انقلابی می‌شود و به نهضت امام خمینی می‌پیوندد. (کتاب خاطرات حسن روحانی)

    حسن روحانی خود روایت می‌کند سوابق انقلابی خود را: "اولین باری که تحت تعقیب قرار گرفتم، جوانی بودم حدود ۱۴ساله، در دی‌ماه ۱۳۴۱ بود، به‌خاطر پخش اعلامیه حضرت امام در سمنان".

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



    روحانی کنار دروس حوزوی، به خواندن دروس معمولی آن‌هم به‌صورت شخصی و بدون معلم و بدون رفتن به مدرسه تا مقطع دیپلم مشغول و با قبولی در کنکور سال ۴۸ در رشته حقوق قضایی وارد دانشگاه تهران می‌شود. او با لباس طلبگی به دانشگاه تهران می‌رفت.(کتاب خاطرات حسن روحانی) آن‌زمان با استاد شهید مطهری هم آشنا شده بود و با ایشان مراوده داشت. با فن بیان قوی‌ای که داشت، به یک روحانی منبری و سخنرانی کارکشته و حرفه‌ای هم تبدیل شده بود.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    روحانی به خدمت سربازی هم می‌رود: "روزهای اولم در پادگان، سرلشگر امین افشار فرمانده پادگان در سرکشی از گروهانمان دستور داد بروم ریش‌هایم را کوتاه کنم. گفتم من ریش‌هایم را نمی‌تراشم، گفت: چرا؟ گفتم: چون معمم هستم و آخر هفته منبر دارم. گفت: برای تو الآن که نظامی هستی، سخنرانی ممنوع است؛ گفتم: ممنوع نیست؛ من حقوقدان هستم و می‌دانم". (کتاب خاطرات حسن روحانی)



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



    مستند ادامه می‌دهد و از سختی‌های زندگی طلبگی حسن روحانی و ازدواج وی با دخترخاله‌اش و زندگی وی در یک اتاق ۳ در ۳ در خرپشته خانه دایی‌اش و ... روایت می‌کند تا می‌رسد به سال ۵۶ و همان سخنرانی غرّا در مراسم بزرگ‌داشت حاج آقامصطفی؛ مراسمی که متولی برگزاری‌اش کسی نبود جز شهید آیت‌الله مطهری که حسن روحانی را برای سخنرانی برگزیده بود. (کتاب خاطرات حسن روحانی)

    "إِنََّ هَذََا لَهُوَ الْبَلََاء الْمُبِِین؛ این بلای مبین و آزمایش روشن و آشکار برای ابراهیم ما و بنابراین من یک لقب برای مرجع‌مان می‌پسندم و آن امام خمینی".



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    همین سخنرانی انقلابی و همین تعابیر زیبا و دلنشین، حیات سیاسی حسن روحانی را وارد مرحله جدیدی می‌کند، نام روحانی جوان را بر سر زبان‌ها می‌اندازد و او را به یکی از انقلابیون شناخته‌شده تبدیل می‌کند.

    ساواک هم بیش از پیش او را تحت نظر و مراقبت قرار می‌دهد. "آقای حسن روحانی سخنرانی مجلس را به‌عهده گرفت. در جلوی در ورودی مسجد مطالبی را مطهری، دکتر مفتح و بازرگان به او گفتند و سپس چند شعار علیه دولت داده شد". [گزارش ساواک]



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    همین حساسیت ساواک و افزایش مراقبت‌های مأموران امنیتی رژیم شاه و احتمال ممنوع المنبر شدن و بازداشت، روحانی را بر آن می‌دارد که ادامه تحصیل در خارج از کشور را مناسب ببیند.

    روحانی رشته حقوق را برای ادامه تحصیل انتخاب می‌کند اما پس از ورود امام خمینی به پاریس، درس را رها می‌کند و به سخنرانی‌های متعدد در دانشگاه‌های مختلف در سراسر اروپا می‌پردازد و بیشتر وقت خود را به همین سخنرانی‌ها و نیز راه‌اندازی تظاهرات‌ها اختصاص می‌دهد.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    روحانی در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به محل اقامت امام خمینی در نوفل لوشاتو می‌رود. روز بازگشت امام به ایران اما روحانی به‌دلیل پُر شدن ظرفیت هواپیما، از بازگشت به تهران بازمی‌ماند. به همین دلیل به لندن می‌رود و به‌همراه خانواده‌اش به تهران بازمی‌گردد. (کتاب خاطرات حسن روحانی)

    پس از پیروزی انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای مسئولیت ساماندهی ارتش را به‌عهده می‌گیرند. ایشان از حسن روحانی دعوت می‌کنند تا در این امرِ مهم همکاری کند.

    روحانی می‌گوید: "ایشان این وظیفه را به‌عهده گرفته بودند که ارتش را سامان بدهند و من وقتی که رفتم خدمت ایشان، ایشان فرمود که شما بیاید کمک کنید که ما برویم ارتش را سامان بدهیم، در واقع اولین کار در کنار آیت‌الله خامنه‌ای سامان دادن نیروهای مسلح بود. آن زمان اوایل سال ۵۸، پادگان‌ها را تشکیل می‌دادیم و افراد را دعوت می‌کردیم چون وضع خاصی بود. تحصن‌هایی بود در یک مقطعی؛ تحصن‌ها را بایست می‌شکستیم".



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    به‌روایت این مستند، روحانی اجرای طرح اجباری کردن حجاب در ارتش و ادارات و سازمان‌های مربوطه را به دست می‌گیرد. اولین بخش، ستاد مشترک ارتش بود که روحانی کارمندان زن مستقر در آن را به رعایت پوشش اسلامی و حجاب فرامی‌خواند.

    "آن‌ها سی نفری بودند. پس از گفت‌وگو قرار شد از فردا با روسری بیایند. زنان کارمند که به‌جز یکی دو نفر همه بی‌حجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم‌های بی‌حجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند. این دستور است". (کتاب خاطرات حسن روحانی)



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



    روحانی کنار این مسئولیت‌ها، به فعالیت‌های تبلیغی هم ادامه می‌دهد. افشاگری‌ها و سخنرانی‌های وی علیه گروهک‌های ضدانقلاب، موجب می‌شود این گروهک‌ها نقشه ترور وی را بکشند.




    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    "ظهر روز عید فطر، سال ۵۸ می‌خواستم از خانه خارج شوم که ناگهان زنگ در به صدا در‌آمد. هنوز در را باز نکرده بودم که شبح جوانی را از پشت شیشهِ درِ ورودی منزل دیدم. در را باز نکردم؛ برگشتم و کلت خود را مسلح کردم و به پشت‌بام رفتم. از آنجا جوانی را دیدم که پشت در ایستاده و دستش زیر کاپشنش است. آن‌طرف کوچه روی یک موتور جوان دیگری نشسته و گویی همراه این است. نگاه آن که به من روی پشت‌بام افتاد، روی موتور پریدند و با سرعت از آنجا دور شدند. وقتی سوار موتور شد، کلت زیر کاپشنش کاملاً نمایان شد". (کتاب خاطرات حسن روحانی)

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    روایت مستند "من روحانی هستم" از تاریخ انقلاب به ۱۳ آبان ۱۳۵۸ می‌رسد. انقلاب اسلامی هنوز یک‌ساله نشده است که به‌تعبیر امام راحل، انقلابی دیگر (انقلاب دوم) به وقوع می‌پیوندد. سفارت آمریکا که به لانه جاسوسی از جمهوری اسلامی تبدیل شده بود، به دست دانشجویان انقلابی و پیرو خط امام تسخیر می‌شود.

    ابهت آمریکا در جهان فرومی‌ریزد. با این حال مقامات ایالات متحده به فکر برقراری رابطه با ایران می‌افتند. امام پیش‌تر فرموده‌ بودند: "روابط دارند درست می‌کنند، می‌خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه‌چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود، ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم، نخواهیم گذاشت".

    زمان می‌گذرد. سال ۶۵ چند آمریکایی در بیروت پایتخت لبنان گروگان گرفته می‌شوند. آمریکا از ایران می‌خواهد بین ایالات متحده و حزب‌الله لبنان واسطه‌گری کند. (کتاب مک‌فارلین با چشم باز)

    آمریکا برای نزدیک شدن به ایران تلاش می‌کند. ابتدا از طریق یک واسطه به‌نام "منوچهر قربانی‌فر" سلاح‌هایی راکه جمهوری اسلامی در جنگ به آنها نیاز دارد، به ایران می‌فروشد اما مدتی بعد این هوس به سرشان می‌زند که این سلاح‌ها را به‌صورت مستقیم و بدون واسطه در اختیار مقامات ایرانی قرار دهند. "منوچهر قربانی‌فر" هم این درخواست را به گوش هاشمی رفسنجانی می‌رساند. (کتاب ۴۰ تدبیر)



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    اینجا پای هیئت دیپلماتیک آمریکایی به‌سرپرستی «رابرت مک‌فارلین» به پایتخت ایران باز می‌شود. مدت‌ها بعد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا اذعان می‌کند که هدف اصلی این سفر ایجاد ارتباط مناسب با رهبران احتمالی آینده ایران بوده است. (روزنامه النهار)

    نظام اما هدایای آمریکایی‌ها (کیک با نماد کلید و انجیل امضاشده توسط رئیس جمهور وقت آمریکا) را نمی‌پذیرد و مذاکره مقامات رده‌بالای جمهوری اسلامی با هیئت آمریکایی را هم ممنوع می‌کند.(کتاب مک‌فارلین با چشم باز)

    مذاکرات به‌صورت مخفیانه و توسط دکتر هادی و دکتر روحانی شروع می‌شود و در هفت دور ادامه می‌یابد.(کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی) جمهوری اسلامی مذاکرات را صرفاً در موضوع گروگان‌های آمریکایی در لبنان می‌داند اما آمریکایی‌ها می‌خواهند پای همه مسائل کلی و سیاسی را به این مذاکره باز کنند. هیئت آمریکایی چندین بار خواستار دیدار با مقامات عالی‌رتبه جمهوری اسلامی هم می‌شود اما از این طرف جواب منفی است.

    آمریکایی‌های ناکام تصمیم به ترک تهران می‌گیرند.(کتاب مک‌فارلین با چشم باز) ایران سلاح‌های اهدایی آمریکایی‌ها را که برچسب اسرائیلی داشتند، نیز پس می‌فرستد. (کتاب ۴۰ تدبیر)


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    امام خمینی به هاشمی رفسنجانی مأموریت می‌دهد که مردم را از ماجرای سفر هیئت آمریکایی به تهران باخبر کند. (کتاب ۴۰ تدبیر)

    هاشمی رفسنجانی در یک برنامه تلویزیونی حاضر می‌شود و دروغ‌گویی مقامات آمریکایی را افشا می‌کند: "آقایان صریحاً دروغ به ملت آمریکا گفتند که ما با پاسپورت خودمان رفتیم ایران، در صورتی که فتوکپی پاسپورت‌هایی که اینها داشتند، الآن پیش ما موجود است که ایرلندی است".

    هاشمی به‌عنوان نمونه تصویری از پاسپورت جعلی رابرت‌ مک‌فارلین را به نمایش می‌گذارد.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    مستند "من روحانی هستم" با بازخوانی فرازهای دیگری از زندگی سیاسی حسن روحانی ادامه می‌یابد. از حضور در ارتش تا نمایندگی مجلس در ۷ دوره و تصدی ریاست کمیسیون دفاع و نایب‌رئیسی مجلس.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    روحانی در همان اولین دوره مجلس شورای اسلامی، رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما هم می‌شود. محمد هاشمی رفسنجانی نیز رئیس سازمان صدا و سیماست. اختلافات متعدد میان روحانی و هاشمی موجب می‌شود که محمد هاشمی رفسنجانی به‌دست حسن روحانی از ریاست صدا و سیما کنار گذاشته شود؛ موضوعی که موجبات آزردگی امام را فراهم می‌آورد. امام مخالف دخالت شورای نظارت بر صدا و سیما در کار این سازمان هستند لذا از طریق فرزند خویش به رئیس مجلس یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی پیغام می‌دهند که حسن روحانی از شورای نظارت بر صدا و سیما کناره‌گیری کند. روحانی ناراحت می‌شود و درخواست می‌دهد با امام ملاقات کند اما امام جواب "نه" می‌دهند. (کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی)


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    مردادماه سال ۶۴ فرامی‌رسد. آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت با عنایت به شرایط حساس کشور و مواجه بودن کشور با جنگ تحمیلی، با انتخاب دوباره میرحسین موسوی به عنوان نخست‌وزیر موافقت می‌کند؛ موافقتی که مخالفت عده‌ای از نمایندگان مجلس را به‌دنبال دارد. امام با این‌گونه اختلافات و حاشیه‌ها در مقطع حساس جنگ تحمیلی موافق نیستند و توصیه می‌کنند میرحسین موسوی به عنوان نخست‌وزیر برگزیده شود اما باز هم ۹۹ نفر از نمایندگان که حسن روحانی یکی از فعالین آنهاست، به موسوی رأی منفی می‌دهند. (روزنامه مردم‌سالاری)



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    روحانی در مجلس گروهی را تشکیل می‌دهد که بعدها به "مجمع عقلا" معروف می‌شود. به‌گفته هاشمی رفسنجانی این گروه در سیاست‌های جنگی بی‌تأثیر نبودند و در پایان جنگ هم تأثیرگذار بودند.


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    محسن رضایی نیز می‌گوید: ما در عملیات رمضان رفتیم وارد خاک عراق شدیم. یک قطعه‌ای از خاک عراق را گرفتیم. از آنجا به بعد یک بحث‌هایی مطرح شد که بیشتر در گوشی بود و بعضی از این آقایان آن شهامت لازم را در اینکه به‌طور جدی بیایند بحث کنند با امام یا با مسئولان اصلی کشور که تصمیم‌گیرنده بودند، نداشتند. در گوشی یا بعضی جاها یک جلساتی می‌گذاشتند که این تا والفجر مقدماتی و همین‌طور ادامه پیدا کرد".

    این اختلافات بین "مجمع عقلا" و رزمندگان و فرماندهان نظامی کشور ادامه پیدا می‌کند. "مجمع عقلا" خواهان پایان جنگ است اما رزمندگان و فرماندهان نظر دیگری دارند.

    روحانی در این باره می‌گوید: یکی از اعضای جلسه ظاهراً می‌رود با آقای رضایی صحبت می‌کند، با آقای محسن رضایی که فرمانده سپاه بودند، به ایشان می‌گوید که یک جلسه‌ای هست که نمایندگان مجلس دارند و در آنجا دارند طراحی صلح می‌کنند که چه‌جوری صلح کنیم با صدام. ایشان یک نامه‌ای می‌نویسد به امام و می‌گوید که شما که این‌همه تأکید می‌کنید برای جنگ و ادامه جنگ، در مجلس یک گروهی هستند، اسم من را هم می‌برد، با حضور فلانی و این‌ها راجع به صلح دارند بحث می‌کنند.

    محسن رضایی نیز می‌گوید: شاید دلیل اینکه این آقایان این مسئله را طرح کردند، این بوده که قبلاً یک چیزهایی توی ذهنشان بود ولی چون رزمندگان ما همیشه در حال پیروزی بودند، شهامت لازم را در رابطه با طرح این مسئله نداشتند ولی بعد از عدم‌الفتح والفجر مقدماتی کم‌کم یک مباحثی مطرح شد که خوب است دیگر ایران جنگ را همین‌جا در حقیقت تمام بکند، اما نمی‌گفتند که چطور، چون وقتی می‌گفتند جنگ را ایران تمام کند، از آنها سؤال می‌کردند: خوب، چه‌کار کند، ایران جنگ را تمام کند؟ باید یک قرارداد صلحی باشد دیگر. چون این دو طرف دارد و اگر منظورتان این است که ما عملیات نکنیم، فرض کنیم ما هفت ماه هشت ماه عملیات نکردیم؛ اگر بعد از ۷ ــ ۸ ماه آن شروع کرد به حمله کردن و یک جایی را آمد گرفت، شما جواب این را چه می‌دهید؟ آنها هیچ پاسخی نداشتند. می‌گفتند که ما تلاش باید بکنیم که برویم دنبال اینکه صلح شود. باید برویم صلح بکنیم. بعد وقتی سؤال بعد طرح می‌شد که خوب، مگر کسی مزاحم‌تان هست؟ مگر کسی مانع شما هست؟ چون هیچ هیأت صلحی نبود که از اول جنگ تا آخر جنگ تقاضای رفت و آمد با ایران کرده باشد و ایران اینها را رد کرده باشد. یک سند نیست. ما نمی‌خواستیم جنگ طولانی شود. اینهایی که می‌گفتند عملیات نکنیم، منظورشان این بود که جنگ بیست سال طول بکشد، بیست سی سال طول بکشد. در حالی که ما فکر می‌کردیم جنگ باید زودتر تمام شود و زود تمام نخواهد شد مگر اینکه ما به دشمن فشار بیاریم که آنها شرایط ایران را که یک شرایط عادلانه‌ای بود، بپذیرند، حداقل ۱۹۷۵ را بپذیرند یعنی اعلام بکنند ما موافقت‌نامه ۱۹۷۵ را قبول داریم.کسی نمی‌گفت این را. اصلاً حتی از مرز بین‌الملل هم اسم نمی‌آوردند.


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    اما نظر امام چه بود؟! "ما از اول جنگ با کسی نداشتیم؛ لکن با صدام صلح نمی‌توانیم بکنیم. صدام یک جانی است که به هیچ‌یک از تعهداتی که می‌کند، اعتبار قائل نیست. او با دولت سابق با اینکه غیرقانونی بود، تعهد کرده بود و آن را هم به‌هم زد. او هرروز عوض می‌کند افکارش را! او انسانی نیست که بشود با او صلح کرد. شما گمان می‌کنید که اگر ما با صدام صلح کنیم، به این صلح ادامه می‌دهد؟"

    جلسات مجمع عقلا و اختلافات این مجمع با فرماندهان نظامی درباره جنگ و پایان جنگ ادامه می‌یابد تا اینکه امام مطلع می‌شوند و از هاشمی رفسنجانی توضیح می‌خواهند. (کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی)

    روحانی می‌گوید: آقای هاشمی که رفته بود خدمت امام، امام به ایشان گفته بود که این چیست که به من نوشتند؟ شنیدم فلانی، خبر من، فلانی هم هست، چون امام می‌دانست من مسئولیت‌های جنگ را دارم. آقای هاشمی گفت: نه، این‌طور نیست، من خبر دارم، جلسه با اطلاع من هست، من مطلع هستم، همچین چیزی نیست.

    محسن رضایی نیز می‌گوید: امام به آنها پیام داد که این جلسات چیست؟ این جلسات ماهیتش چیست؟ چون مخفیانه این جلسات تشکیل شده بود؛ بعد هم به گوش همه می‌رسید.

    اینجا بود که به‌گفته روحانی، جلسات مجمع عقلا کمرنگ شد و استحکام خود را از دست داد و بعداً هم تعطیل شد.


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    روایت مستند "من روحانی هستم" از سوابق روحانی به مقطع پس از ارتحال حضرت امام خمینی بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی ایران می‌رسد. پس از ارتحال امام راحل و انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی،‌ حسن روحانی با حکم ایشان به نمایندگی رهبری در شورای‌عالی امنیت ملی برگزیده می‌شود. هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت نیز وی را به عنوان دبیر شورای‌عالی امنیت ملی انتخاب می‌کند.

    در دوران تصدی حسن روحانی، شورای‌عالی امنیت ملی با چالش‌های مهم داخلی و خارجی روبه‌رو می‌شود و تصمیمات سرنوشت‌سازی هم می‌گیرد؛ از حصر مرحوم منتظری گرفته تا ماجرای فتنه ۱۸ تیر ۷۸.

    فتنه ۷۸ با برنامه‌ریزی قبلی و در پوشش اعتراضات دانشجویی کلید می‌خورد و آشوب و اغتشاش بخش‌هایی از مرکز تهران را دربر می‌گیرد. روحانی آن‌زمان در فرانسه به سر می‌برد. وی به‌محض بازگشت به ایران و مطلع شدن از اوضاع، با مسئولیت خود به بسیج دستور می‌دهد که وارد میدان مبارزه با فتنه ۷۸ شود، اینجاست که آتش فتنه ۷۸ خاموشی می‌گیرد.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    ۲۳ تیرماه سال ۷۸ راهپیمایی عظیم مردمی در محکومیت فتنه ۷۸ به وقوع می‌پیوندد. روحانی سخنران ویژه این راهپیمایی است؛ سخنرانی مهمی که به‌دلایل نامعلومی از آرشیوهای رسمی حذف شده است. روحانی در این سخنرانی، مطالب مهمی علیه اغتشاش‌گران و عاملان اصلی و پشت‌پرده فتنه ۷۸ بیان می‌کند و از بازداشت این عناصر خبر می‌دهد.


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    مقام معظم رهبری درباره فتنه ۷۸ می‌فرمایند: آن‌کسی که این حوادث را خنثی کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال ۷۸ مردم آمدند در خیابان‌ها، توطئه دشمن را که سال‌ها برایش برنامه‌ریزی کرده بودند، در یک روز باطل کردند.

    مستند "من روحانی هستم" پس از روایت ماجرای فتنه ۷۸ به مقطع حساس مذاکرات هسته‌ای در دولت خاتمی می‌رسد. همزمان با دوران مسئولیت حسن روحانی در دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی، پرونده هسته‌ای ایران به‌عنوان یک چالش مهم در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دستورکار دبیرخانه این شورا قرار می‌گیرد.


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    روحانی مسئولیت مذاکرات هسته‌ای با وزرای خارجه ۳ کشور اروپایی را به‌عهده می‌گیرد؛ مذاکره با وزرای خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه. محمدجواد ظریف و حسین موسویان نیز روحانی را در این مذاکرات یاری می‌کنند.

    زیاده‌خواهی‌های طرف غربی در این مذاکرات بر پایه تعطیلی تمام فعالیت‌های هسته‌ای ایران استوار بود؛ خواسته‌ای که البته چندین بار با مخالفت طرف ایرانی مواجه شد.


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    با این حال تیم مذاکره‌کننده ایرانی نگران آبروی سیاسی خود در ایران هم بود. محمدجواد ظریف در گوشه‌ای از یک سالن بزرگ و بدون حضور شخص سومی با محمد البرادعی رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مذاکره می‌کند. دوربین‌ها تصویر این مذاکره را ضبط می‌کنند و صدای ظریف نیز به گوش می‌رسد که به البرادعی می‌گوید: "بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری [ایران] از شکست مذاکرات ما سود می‌برند. آنها موفقیتی در این گفت‌وگوها نمی‌بینند و از طرفی آن‌ها آدم‌های پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپایی‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آن‌ها نبود، این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود، اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه".


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    اینها موجب می‌شود طرف غربی بر موضع زیاده‌خواهانه خود استوارتر شود. قرار می‌شود تفسیر آژانس انرژی اتمی توسط دو طرف لحاظ شود. ایران نیز بر این اساس با طرف غربی توافق می‌کند.

    حسین موسویان می‌گوید: آقای روحانی توی ملاقات خصوصی از آقای البرادعی سؤال کرد: این تعلیقی که شما می‌گویید، یعنی چی؟ آقای البرادعی به آقای روحانی گفت که فقط مواد به سانتریفیوژها وارد نشود، تعریف تعلیق".

    ایران به البرادعی اعتماد می‌کند اما این البرادعی است که در نهایت، پاسخِ غیرقابل قبولی به اعتماد ایرانیان می‌دهد و به‌گفته موسویان، تحت فشار غربی‌ها یک تعریف فوق‌العاده گسترده‌ای از تعلیق می‌دهد و قطعه، مونتاژ، تولید سانتریفیوژ، حتی ساخت و ساز، تحقیقات، اصفهان و همه این موارد را ذیل تعریف تعلیق می‌آورد.

    سید‌محمد خاتمی در این زمینه می‌گوید: متأسفانه آقای البرادعی علی‌رغم حرفی که زده بود و علی‌رغم معیارهایی که بود، جور دیگری تعلیق را مطرح کرد که به‌نظر ما امر بسیار خلاف اخلاقی بود.


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    این مذاکرات در نهایت به تعلیق تمام فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران می‌انجامد و تیم ایرانی به‌ریاست روحانی می‌پذیرد که ایران به‌صورت داوطلبانه غنی‌سازی انجام ندهد، اما این تعلیق‌ها هم جلوی خلف وعده‌های غربی‌ها را نمی‌گیرد و شورای حکام سازمان ملل باز هم علیه ایران قطعنامه صادر می‌کند. این در حالی است که ماه‌های زیادی فعالیت‌های هسته‌ای ایران در محاق تعلیق رفته است.

    تا اینکه به‌دستور رهبر معظم انقلاب، ایران تعلیق هسته‌ای را می‌شکند و فعالیت‌های هسته‌ای خود را از سر می‌گیرد.

    "من همان‌وقت هم گفتم، در جلسه مسئولین که بعدها از تلویزیون پخش شد، گفتم چنانچه بخواهند به روند مطالبه پی‌در‌پی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می‌شوم و همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقب‌نشینی متوقف شود و تبدیل بشود به مسیر پیش‌روی و اولین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقب‌نشینی در آن دولت انجام گرفته بود و همین کار هم شد".


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    و این پایانی است بر مدیریت حسن روحانی در پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران در آن دوران.

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  4. #3
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    «مجله مهر» ۳ بخش خبرساز این مستند را منتشر می‌کند، یکی درباره ماجرای مک‌فارلین، دیگری موضوع ۹۹ نفر و بالاخره ماجرای شورای نظارت بر صدا و سیما.

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  5. #4
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    با سلام
    اين مستند به صورت نرم و آرام قصد تطهير و توجيه كارهاي روحاني را دارد و قصد دارد تا او را يكي از مجريان و سياستگذاران موثر نظام قلمداد كند
    البته در اين بين خيلي از مسائلي را كه نبايد بيان ميشد عنوان ميگردد اما با شيوه تحريف و تعويض واقعيتهاي آن ماجراها چهره مظلوم و مقبولي را ارائه ميدهد
    اما براي كساني كه در جريان ماجراهاي سالهاي اول انقلاب بودند و بعضا در اين مستند هم اشاره‌هاي كوچكي به آن ميشود خودسري و استبدار راي و دوري از ولايتمداري روحاني چه در زمان امام و چه در زمان آمام خامنه‌اي مشهود است
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  6. #5
    حرفه ای محامین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2012
    نوشته ها
    719
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض


    علی لاریجانی با انتقاد شديد از پخش سي دي «من روحاني هستم» گفت: مثلا براي متفرق کردن ذهن ها چند روز پيش سي دي «من روحاني هستم» منتشر شد که آقاي روحاني را در آن به دست داشتن در ماجراي «مک فارلين» متهم کردند که اين دروغي بزرگ است.

    وي با توصيه به کساني که اين سي دي را ساخته و منتشر کردند، گفت: حداقل در اين زمينه از بزرگاني که در جريان انقلاب بودند درباره اين موضوع سوال مي کرديد تا آنها به شما نيز مي گفتند که البته مستندي که شما تهيه کرده ايد خلاف واقع است و به تاريخ هم دروغ مي گوييد.

    رئيس قوه مقننه با تاکيد دوباره بر اين که سي دي «من روحاني هستم» دروغي بزرگ به تاريخ است، گفت: برخي ها فکر مي کنند باتهيه اين سي دي انتقام گرفته اند اما اين کارها براي مردم نان و آب نمي شود.

    لاريجاني با بيان اين که من نمي گويم آرامش گورستاني بايد در کشور حاکم باشد، ادامه داد: اما دروغ گفتن و سي دي درست کردن و متهم کردن افراد کاري ناصحيح است. اين چه کاري است که براي کسي که مسئوليت اجرايي کشور را برعهده دارد سي دي دروغ تهيه مي کنيد. نماينده مردم قم در مجلس با تاکيد بر اين که امروز در کشور احتياج به همدلي داريم ادامه داد: برخي ها مشي مارکسيستي دارند و اين مردانگي نيست که براي رسيدن به اهدافمان از هر حربه اي استفاده کنيم...


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]






    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  7. #6
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    واکنش یک تاریخ‌نگار به شبهات «من روحانی هستم»






    آقای هاشمی امروز میگوید 'یاران امام را حذف میکردند' در حالی که اگر بررسی کنیم خود ایشان مهمترین حذف کننده نیروهای انقلاب است و چه بسیار نیروهای سیاسی که بخاطر مخالفت با آقای هاشمی زندانی و دستگیر و از صحنه سیاسی حذف شدند.


    به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، افزایش اعتراضات از سوی رسانه های اصلاح طلب و حامی دولت به مستندی با نام "من روحانی هستم" از یک سو و رد بخشی از خاطرات هاشمی رفسنجانی در این مستند درخصوص نقش حسن روحانی در ماجرای مک فارلین توسط علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی باعث شد تا در گفتگویی تفصیلی با محمد حسن روزی طلب، کارشناس تاریخ انقلاب اسلامی و سردبیر نشریه رمز عبور به بررسی ماجرای مک فارلین و بررسی دلایل حمله به این مستند پرداخته شود. متن زیر مشروح این گفتگوی تفصیلی است:


    مستندی اخیرا با عنوان "من روحانی هستم" در برخی از دانشگاه‌ها اکران شد و در برخی از دانشگاه‌ها نیز از اکران آن جلوگیری به عمل آمد، با این حال در روزهای اخیر رسانه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب و حامیان دولت حملات شدیدی را علیه این مستند آغاز کرده‌اند تا جایی که بر اثر این حملات آقای علی لاریجانی در یکی از سخنرانی‌های اخیر خود در واکنش به بخشی از این مستند که به نقش آقای حسن روحانی در ماجرای "مک فارلین" اشاره شده بود، می‌گوید که آقای روحانی در "مک فارلین" هیچ نقشی نداشتند و این مستند مستندی "دروغ" است؛ اگر موافق هستید برای شروع گفتگو یک اشاره‌ای به ماجرای "مک فارلین" بفرمایید و اگر آقای روحانی در این ماجرا نقشی داشته اند، آن را نیز بیان کنید.

    - بسم الله الرحمن الرحیم. ماجرای معروف به ماجرای "مک فارلین" که گاهی در رسانه‌های غربی از آن بعنوان "ایران گیت" نام برده می‌شود، اتفاقی است که در اواسط جنگ تحمیلی و در پی یک سری ضرورت‌های تاریخی رخ می‌دهد یعنی اینکه از یک طرف ایران در جنگ عراق درگیر است و مورد تحریم تسلیحاتی قرار گرفته و از طرفی نیازمند به تسلیحات به ویژه در بخش پدافند است یعنی شهرها و جبهه ها در برابر موشک‌های عراقی بی‌دفاع مانده و از سویی دیگر به دلیل اینکه ساختار ارتش ایران قبل از انقلاب وابسته به سلاح‌های آمریکایی بوده، بعد از چندین سال تحریم و زمانی که تجهیزات یدکی این تسلیحات وارد کشور نشده، خیلی از این تسلیحات مثل هواپیماها و موشک‌ها بدون استفاده مانده بود.

    در طرف دیگر دولت ریگان که در آن زمان بر ایالات متحده حاکم بود، در برهه‌ای از تاریخ رای آورده بود که فضا تحت تاثیر بحران گروگانگیری در ایران بود، یعنی بحران 444 روزه‌ای که دانشجویان پیرو خط امام 52 نفر از کارکنان سفارت آمریکا در تهران را گروگان می‌گیرند و بیش از یک سال اینها را نگه می‌دارند و ضعف دولت کارتر در حل این مناقشه باعث روی کار آمدن دولت ریگان شد.


    ریگان البته خودش دوباره با یک بحران گروگانگیری مواجه می‌شود یعنی در لبنان گروه‌هایی که علاقمند به انقلاب اسلامی ایران بودند مثل گروه جهاد اسلامی، اینها یک سری از عوامل سطوح بالا دولت آمریکا را دستگیر می‌کنند، مثل رئیس دفتر منطقه لبنان CIA را گروگان می‌گیرند و در آن کشور کوچک به مدت دو سال آنها را نگه می‌دارند.

    در نتیجه در این ماجرا دو نیاز وجود داشته است؛ یکی نیازی که ایران به آمریکا داشته و یکی هم نیازی که آمریکا برای حل این گروگانگیری به ایران داشته است. به واسطه یک سری از دلال‌های سلاح از طرف آمریکا و یک سری از مقامات ایران که دنبال سلاح بودند و مسائل امنیت خارجی را دنبال می‌کردند، این دو مسأله به هم گره می‌خورد و منجر می‌شود به یک معامله مخفی با هدف فروش سلاح در برابر آزادی گروگان ها. یعنی آمریکا یک سری سلاح ها به ایران می‌فروشد و ایران در آزادی گروگان‌های آمریکا در لبنان کمک می کند.

    یعنی اصل ماجرای "مک فارلین" فروش سلاح و آزادی گروگان است؛ اما وقتی این اتفاق در اواخر سال 64 و در اوایل سال 65 می‌رسد، دولت آمریکا تلاش می‌کند این را به یک مرحله بالاتر برساند و بحث را کمی جلوتر ببرد و طراحی می‌شود که آقای رابرت مک فارلین، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا که بعد از رئیس‌جمهور و وزیر خارجه آمریکا به عنوان نفر سوم سیستم سیاسی و امنیتی آمریکا است به تهران سفر کند. آقای "مک فارلین" یک سال قبل از سفر به تهران به دلیل اینکه با خیال راحت و بدون هیچ دغدغه‌ای بتواند وارد این قضایا شود از سمت خود استعفا داده بود.

    برای آقای روحانی نیز می‌توان دو نقطه ورود به این پرونده در نظر گرفت؛ نقطه ورود اول این است که سلاح‌هایی که ما می‌خریدیم عمده آنها در سیستم پدافند هوایی ما استفاده می‌شد و آقای روحانی نیز با حکم رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای عالی دفاع، مسئول پدافند هوایی کشور بود و در جای جای خاطرات آقای هاشمی می‌بینیم که ایشان مامور می‌شود تا برود ببیند این سلاح‌ها سالم هستند و آیا به درد ما می‌خورد یا خیر و این چیزی نیست که تکذیب‌پذیر باشد؛ به عنوان نمونه خاطره ذیل تاریخ 4 خرداد 1365؛ البته واقعا اگر فقط به همین نقش اکتفا شود، می‌توانیم بگوییم که آقای روحانی نقشی موثری در ماجرای "مک فارلین" نداشته؛ یعنی در سفر آقای رابرت مک فارلین از 2 تا 6 خرداد سال 65 که وی در تهران حضور داشته، آقای روحانی نقشی نداشته است؛ پس یک جنبه کار این است که میتوانیم بگوییم وی یک اطلاعات اجمالی داشته و نقش او نیز نقش حاشیه‌ای بوده اما مسأله دوم این است که آیا ایشان در مذاکرات بین گروه ایرانی و گروه آمریکایی که در این چهار روز صورت گرفته، حضور داشته یا نداشته است؟

    در بررسی اصل واقعه شاهدیم که به هر علتی آقای "مک فارلین" تصمیم می‌گیرد به ایران سفر کند، البته بحثی وجود دارد که آیا مقامات ایرانی اطلاع داشتند که آیا آقای مک فارلین در این هیأت است؟ یا اطلاع نداشتند؟ اما قرائن نشان می‌دهد که آنها اطلاع داشتند. چراکه چند روز قبل از این ماجرا آقای هاشمی در خاطراتش می نویسد که قرار بوده امریکایی‌ها در هیات ظاهری آلمانی به تهران بیایند و این مسئله در جلسه سران قوا بحث شده است (خاطرات روز 17 اردیبهشت 1365) و یا آقای هاشمی رفسنجانی در دیدار با مسئول واحد اطلاعات سپاه به او می‌گوید قرار است گروهی آمریکایی به ایران بیاید (خطرات روز 18 اردیبهشت 1365) و یا اقای هاشمی می‌نویسد که به اقای کنگرلو، مشاور امنیتی نخست وزیر و طرف مذاکره با امریکایی‌ها گفته که با اقای وحیدی، مسئول اطلاعات سپاه در مورد امنیت امریکایی‌هایی که بناست بیایند، هماهنگ کند. (خاطرات روز 23 اردیبهشت 1365) و یا این که رسما تاریخ سفر هیات امریکایی دو روز قبل به اقای هاشمی رفسنجانی اطلاع داده می‌شود (خاطرات روز 2 خرداد 1365) این نشان می‌دهد که مقامات ایرانی از این سفر اطلاع داشتند اما اینکه اطلاع از حضور "مک فارلین" در این هیأت داشتند یا نه این بحث دیگری است. طبق گفته مقامات ایرانی و آمریکایی بعد از اینکه مک فارلین وارد تهران می‌شود و مشخص می‌شود که یک شخصیت برجسته آمریکایی وارد تهران شده جلسه‌ای با حضور سران قوا شکل می‌گیرد.

    آیا امام(ره) در جریان جزئیات این ماجرا قرار گرفته بودند؟

    - امام(ره) در جریان کلیات کار بودند و می‌دانستند که قرار است هیأتی از آمریکا وارد تهران شود اما اینکه چرا یکدفعه خود مک فارلین وارد ماجرا می‌شود، دو نظر وجود دارد؛ عده‌ای می‌گویند اطلاع داشته‌اند و عده‌ای میگویند اطلاع نداشته‌اند اما آن چیزی که از خاطرات آقای هاشمی برداشت می‌شود این است که امام(ره) اطلاعی نداشتند.

    هنگامی که ماجرا نزد سران کشور طرح شد، این سوال مطرح می شود که منظور سفر آقای "مک فارلین" به تهران چیست؟ گفته می‌شود که فروش اسلحه و آزادی گروگان‌ها؛ در پاسخ تدبیر این می‌شود که اگر فروش اسلحه و آزادی گروگان موضوع بحث است، مقام متناظر با این بحث باید برود وارد گفتگو شود؛ یعنی به عنوان مثال ما اگر می‌خواهیم در مورد خرید مقداری سلاح بحث کنیم وزیر خارجه ما می‌رود با آنها صبحت می‌کند یا معاون وزیر دفاع؟ مسلم است که معاون وزیر دفاع ما می رود.

    در خاطرات آقای مک فارلین و گزارش هایی که آمریکایی ها مطرح کردند و در کتاب "ماجرای مک فارلین" که زیر نظر آقای هاشمی رفسنجانی و توسط فرزندشان یعنی محسن هاشمی منتشر شده است، آمده که آقای مک فارلین بارها گفته که من بیش از این و برای برقراری روابط و گوشزد کردن خطر شوروی به ایران آمده ام و این نشان می دهد که انگیزه آمریکایی ها برای سفر به ایران بیش از معامله سلاح و گروگان بوده یعنی معامله سلاح و گروگان یک مدخلی برای بازگشایی روابط بین ایران و آمریکایی و همکاری های مشترک امنیتی در مسائلی چون شوروی، خاورمیانه، لبنان و خلیج فارس.

    بعد از اینکه امام اجازه نمی دهند که مقامات ارشد کشور یعنی رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس مجلس و فرمانده جنگ آقای هاشمی، وزیر امور خارجه، وزیر اطلاعات و فرمانده سپاه با هیأت آمریکایی مذاکره کنند، چهار نفر از طرف ایران شروع به مذاکره با طرف آمریکایی میکنند که این چهار نفر در کتاب "مک فارلین" آقای هاشمی اسمشان بدین ترتیب آمده است: نجفی، مصطفوی، سمیعی و کنگرلو. آقای کنگرلو که به اسم خودش است و مشاور امنیتی آقای میرحسین موسوی است؛ آقای نجفی نیز به احتمال فراوان نام مستعار آقای هادی نجف آبادی نماینده مجلس و کسی است که به زبان انگلیسی مسلط است، نفر سوم که حتما در مذاکرات بوده که با نام سمیعی مطرح شده به احتمال خیلی قوی آقای فریدون وردی نژاد معروف به مهدی نژاد معاون وقت اطلاعات سپاه است و نفر چهارم هم به نام آقای مصطفوی است؛ اینکه آقای مصطفوی چه کسی است باید در مورد آن صحبت کنیم یعنی آن سه نفر دیگر واضح است و خودشان و کسان دیگری نیز گفته اند که در مذاکرات حضور داشته اند.

    نکته ای که در اینجا وجود دارد این است آقای هادی نجف آبادی آیا فقط بخاطر آشنایی با زبان انگیلسی و نماینده مجلس بودنش وارد این مذاکرات شد؟ جواب این است که آقای هادی معاون آقای روحانی در کمیسیون سیاست خارجی در مجلس دوم بود و آقای روحانی هم بعنوان یکی از نزدیک ترین اشخاص به هاشمی شناخته می‌شد. پس این نشان میدهد که آقای هادی نجف آبادی هم می تواند نماینده آقای روحانی در مذاکرات بوده باشد. موید این مطلب خاطرات اقای هاشمی در روز 5 خرداد 1365 است که می نویسد: «دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند و پس از توصیه آنها در مورد مسائل قابل بحث قرار شد دکتر هادی با هیات امریکایی مذاکره کنند». این نشان دهنده آن است که آقای روحانی در بطن قضیه و جزییات آن حضور داشته است.

    نکته سومی که وجود دارد این است که مقامات آمریکایی پس از اینکه آقای روحانی به ریاست جمهوری ایران رسیدند، در گزارشات خود و در گزارشی که در فارین پالیسی در چند ماه قبل منتشر شد، به صراحت گفتند که آقای روحانی نفر چهارم مذاکرات ایران و آمریکا بوده است؛ حتی جملاتی را از آقای روحانی نقل کردند که در صورت جلسه ای که طرف ایرانی در کتاب ماجرای مک فارلین آورده است، عیناً نقل شده است.

    نکته چهارم هم همان خاطرات آقای هاشمی است که به صراحت نقش آقای روحانی را در ماجرای مک فارلین ذکر کرده اند و هیچ کسی اندازه آقای هاشمی از این ماجرا اطلاع نداشته است. حتی آقای ولایتی در گفتگویی درباره ماجرای مک فارلین ابراز بی اطلاعی کرده اند و گفتند تا وقتی که آقای مک فارلین سفر کردند از آن باخبر نشده بودند و بعدش هم در جریان جزئیاتش قرار نگرفتند، یعنی در سطح وزیر امور خارجه نیز از ماجرا بی اطلاع بوده و اینکه آقای هاشمی رفسنجانی چنین چیزی را مطرح کرده بسیار مستدل تر از هر فرد دیگری است و ایشان در اینخصوص مطلع ترین فرد است و حتی می توانست در این چند روز این موضوع را تکذیب کند. آقای هاشمی به صراحت می نویسد: قرار شد... مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدی نژاد مخفی نگه داریم.»(خاطرات 4 خرداد 1365) و یا چند روز بعد از رفتن رابرت مک فارلین از تهران آقای هاشمی رفسنجانی می نویسد: «عصر دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند. راجع به پیگیری مساله گروگانهای امریکایی بحث شد. قرار شد طبق همان پیشنهاد نهایی ما که نپذیرفتند عمل شود.» (خاطرات 8 خرداد 1365) لذا یک احتمال قریب به یقین وجود دارد که آقای روحانی شاید در صحنه و جلسه مذاکره نبوده اما همانطور که آقای هاشمی گفتند، هدایت مذاکره را بر عهده داشتند.

    البته من نمیخواهم بگویم این حضور آقای روحانی نقطه مثبتی در کارنامه ایشان است یا نقطه منفی و کاری هم ندارم به اینکه در فیلم "من روحانی هستم" این قضیه چقدر بزرگنمایی شده یعنی آیا آقای روحانی اینقدر در ماجرای مک فارلین نقش داشته که شروع فیلم با این موضوع باشد یا خیر؛ اما این روایتی که در این فیلم از ماجرای مک فارلین ارائه شده شده است، روایت کاملا درستی است. واقعا این باعث تعجب است که آقای لاریجانی می گوید "من مطلع بودم"! ایشان در آن زمان یعنی در سال 65 رئیس ستاد مشترک سپاه بوده، یعنی یکی از فرماندهان سپاه بوده و ایشان حتما اطلاعاتش نسبت به اطلاعات آقای هاشمی کمتر است .

    واضح و مشخص است که هر سه نفر مذاکره کننده ایرانی آقایان کنگرلو، هادی و وردی نژاد حی و حاضر هستند و در تقسیم بندی جناح چپ قرار دارند و به همین روزنامه های زنجیره ای هم نزدیک هستند و هر از گاهی گفتگوهایی از اینها نیز منتشر می شود؛ خیلی راحت می شود به اینها مراجعه کرد و پرسید که آیا آقای روحانی در این ماجرا حضور داشت یا نه و این ماجرا نیازی به این همه جار و جنجال و "دروغ به تاریخ" و ... نداشت و از آن ساده تر آقای هاشمی رفسنجانی بیاید درباره صحت ادعاهای کتابش در سال 65 توضیح دهند.
    چرا در این مدت به این خاطرات ایرادی گرفته نشده و تکذیب نشدند و به یکباره این موضوع مورد حساسیت قرار گرفته است؟

    - ما نمیتوانیم وارد نیت خوانی از آقای لاریجانی شویم که چرا الان تکذیب کرده اند ولی اطلاعات خام این مستند صحیح است، چه در خصوص ماجرای مک فارلین و چه درخصوص مسائل دیگر.

    آن روایتی که در مستند از آقای روحانی در ماجرای حوادث کوی دانشگاه در سال 1378 شده آیا تحریف شده است؟

    - معروف است که دو نفر از آقایان بزرگان که الان همپیمان آقای روحانی هستند یعنی آقای هاشمی و آقای ناطق نوری وفتی از آنها دعوت شد برای سخنرانی روز 23 تیر 78 در مصلی دانشگاه تهران دعوت شدند، نپذیرفتند و متن سخنان آقای روحانی در همه جا هست، آسانترین کار مراجعه اسنادی به جاهایی مثل مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس و هرجایی که روزنامه ها جمع آوری می شوند و این موضوع به راحتی قابل دسترسی است و چیزی نیست که ما بگوییم به تاریخ دروغ گفته می شود.

    مجمع عقلا چطور؟

    - خود آقای روحانی میگوید ما یک مجمعی داشتیم به اسم مجمع عقلا، در جلسه رای اعتماد به آقای رحمانی فضلی گفتند که ایشان عضو مجمع عقلا بوده و یا وقتی آقای سیدمحمود علوی را میخواستند به عنوان وزیر اطلاعات معرفی کنند، گفتند ایشان عضو مجمع عقلا بوده و حتی در برنامه شناسنامه هم ایشان این موضوع را مطرح کردند؛ خب اینکه چیزی به اسم مجمع عقلا وجود داشته است درست است و حتی اختلافاتی که بین این مجمع با فرماندهان سپاه مثلا آقای رضایی و شمخانی وجود داشته و یا تاثیر گذاری آن بر تصمیمات آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ؛ اینها اعتراض داشتند به این تصمیمات مجمع عقلا و این اعتراض چیزهایی است که واضحات تاریخ است.

    آقای محمد درودیان پژوهشگر برجسته جنگ که الان هم قائم مقام معاونت دفاعی شورای عالی امنیت ملی کشور هستند، در کتابشان به صراحت و با یک لفظ تندی نوشته اند که "امام مجمع عقلا را سر جایش نشاند"؛ یا در کتاب خاطرات سال 67 آقای هاشمی رفسنجانی، ایشان میگوید که آقای روحانی چندجا درباره پایان جنگ صحبت کرد و حرفهایش مخالف حرف های امام بود؛ این را آقای هاشمی گفته و تازه این مطلب در مستند آورده نشده و جا داشت آورده بشود؛ مثلا اقای هاشمی رفسنجانی در روز 6 تیر 1367 در خاطراتش می نویسد: "آقای روحانی به ادامه جنگ اعتقادی ندارد و تاکید بر ختم آن دارد". این سخنان در حالی است که در آن زمان امام پیام داده بودند که یک لحظه تردید در جنگ خیانت به رسول الله است.

    آقای روحانی در تاریخ انقلاب نقش آفرین بوده و این نقش آفرینی را نمی توان پاک کرد؛ بزرگترین دروغ به تاریخ این است که ما از صحنه امروز کشورمان عکس بگیریم و بخواهیم آن را به سی سال قبل قالب کنیم؛ آقای روحانی بعد از ماجرای کودتای نوژه در مجلس شورای اسلامی اول شهید چمران را با لفظ تند به محاکمه میکشد و میگوید که تیپ "نوهد" یعنی مهمترین نیروی ارتش باید منحل شود؛ آنهم درشرایطی که پانزده روز به آغاز جنگ بیشتر نمانده بود و همین ارتش قرار بود برود و از کشور دفاع کند؛ مشروح مذاکرات مجلس کاملا در تاریخ ثبت شده است؛ آقای روحانی اصرار داشته که قرارداد الجزایر که بین آقای بهزاد نبوی و آمریکا برای آزادی گروگانها بسته شده هرچه سریعتر در مجلس بدون بررسی و با دوفوریت تصویب شود؛ وقتی که آقایان شهید آیت و سید محمد خامنه ای اعتراض میکنند که چرا باید با این سرعت این موضوع تصویب شود ایشان میگوید که دولت بعدی آمریکا می آید و زیر تعهداتش میزند. اینها مر تاریخ است و نمی شود آن را بالا و پایین کرد.

    پس چرا علیرغم وجود این همه استنادات این مستند بدین شکل مورد حمله اصلاح طلبان قرار گرفته؟

    من فکر می کنم اشکال بزرگوارانی که از این مستند انتقاد میکنند بیش از اینکه انتقادشان به اطلاعات این مستند باشد، بخاطر تناقضی است مخاطب بعد از دیدن این فیلم با شعارها و رفتار امروز آقای روحانی پیدا میکند.

    یعنی این مستند چهره انقلابی آقای روحانی را نشان میدهد و منتقدان با این موضوع مشکل دارند؟

    - هر رفتاری که بوده با الان متفاوت است. اینها یک شعاری دارند که ما خط امام هستیم و دیگر به غیر از ما کسی نیست؛ این شعار با تناقض روبرو می شود چرا که اینها نظرشان درباره جنگ و صدا و سیما با امام مخالف بوده یا نظرشان درباره مساله هسته ای با رهبری مخالف بوده؛ مثل نظر رهبری درباره عقب نشینی هسته ای که روحانی در کتاب خاطراتش به آن اشاره کرده است.

    در مورد ماجرای 99 نفر هم توضیح میدهید؟

    - ماجرای 99 نفر اتفاقا جایی است که نقطه افتخار آقای روحانی می تواند بشود؛ من کاری به نحوه انتخاب مجدد آقای میرحسین موسوی به سمت نخست وزیری ندارم اما در همان جلسه 21 مهر 64 وقتی آن جلسه معروف مجلس شکل میگیرد که نامه امام خوانده می شود و رای گیری می‌شود؛ البته رای گیری مخفی بوده و بعدا جریان چپ برای منکوب کردن مخالفینش از جریان راست، اسامی 99 نفر که رای ممتنع یا مخالف دادند را اعلام میکند و هیچوقت هم این اسامی تکذیب نشد و در این سالها بارها این اسامی در رسانه ها و کتاب های آمده است و جالب این است که آیت الله خامنه ای به عنوان رئیس جمهور وقت در حزب جمهوری اسلامی یک سخنرانی میکند و از تخریب این 99 نفر انتقاد میکند و میگوید من نفر صدم این 99 نفر هستم و این کار یک نقطه روشن در کارنامه آقای روحانی است.

    بخشی از این مستند که هنوز در مورد آن حرف نزده ایم ماجرای ریاست آقای روحانی بر شورای نظارت بر صدا و سیما و عزل آقای محمدهاشمی توسط ایشان است، در این مورد چه تحریفی صورت گرفته و چه "دروغی" گفته شده است!؟

    - به صورت کلی آقای هاشمی وقتی به خاطراتش قداست می دهد باید تبعات استناد به آن را هم بپذیرد. سیاست در دهه شصت در ایران ، بعد از حذف جناح مخالف خط امام کاملا زیرزمینی می‌شود و کاملا اختلافات و دعواها به پس پرده منتقل می شود و ما در روی پرده آنچنان اختلافی نمی بینیم و این تک روایت انحصاری آقای هاشمی از پشت پرده سیاست می تواند کاملا قاطع باشد، البته با توجه به آن تقدسی که خودشان به آن داده اند.

    آیا بین آقای روحانی سال 93 با روحانی سالهای ابتدای انقلاب تفاوتی از لحاظ نگرش های سیاسی و حتی اعتقادی وجود دارد؟

    - به نظرم این مقایسه مقایسه درستی نیست؛ همه آدمها تغییر میکنند و حتی ممکن است مواضع متضاد بگیرند؛ آن چیزی که بد است تناقض است یعنی شما با یک منطق یک رفتار انجام دهید و بعد با همان منطق یک رفتار مخالف آن را انجام دهید. من به نظرم میرسد که تیم تبلیغاتی آقای روحانی در ارائه چهره آقای روحانی دچار تناقض است. همه روزنامه نگاران می فهمند که مستندی که چهارماه قبل تولید و منتشر شده و سه ماه قبل آقای روحانی در مورد آن صحبت کرده، به یکباره تبدیل به تیتر یک روزنامه می شود و درخواست محاکمه سازندگانش مطرح می شود؛ مشخص است که یک بازی رسانه ای است و هرچه که اینها این بازی رسانه ای را ادامه بدهند بیشتر به ضررشان خواهد بود.

    بخش پایانی این مستند اشاره به مذاکرات سعدآباد با سه کشور اروپایی درخصوص پرونده هسته ای دارد؛ با توجه به اینکه الان هم مذاکرات حساسی بین ایران و غرب در حال انجام است، شما نگاه تیم جدید دولت و دستگاه دیپلماسی به مقوله غرب و استکبارستیزی را چطور ارزیابی میکنید؟

    - اینها یک نوع خوشبینی خاص به آمریکا دارند که این را در ماجرای مک فارلین هم میبینیم؛ این خوشبینی باعث می‌شود آمریکا با سوار شدن بر این خوشبینی بدترین ضربه‌ها را به نظام بزند؛ در مذاکرات سعدآباد اینها آخرش گفتند که کار البرادعی در تعریف تعلیق غیراخلاقی بوده، امیدواریم در مذاکرات جاری هم کار به جایی نکشد بگویند ما خیلی خوشبین بودیم و کار آمریکا در برچیدن تاسیسات هسته ای ما غیراخلاقی بوده است!

    ماجرای چهره‌سازی و معرفی چهره جدید از افراد در مورد آقای هاشمی رفسنجانی هم صادق هست؟

    - مشکل تاریخ نگاری آقای هاشمی که دیگر تقریبا مبتذل هم شده این است که میخواهد تصویر الان را به تن بیست سال پیش بکند؛ مثلا آقای هاشمی امروز میگوید "یاران امام را حذف میکردند" در حالی که اگر بررسی کنیم خود ایشان مهمترین حذف کننده نیروهای انقلاب است و چه بسیار نیروهای سیاسی که بخاطر مخالفت با آقای هاشمی زندانی و دستگیر و از صحنه سیاسی حذف شدند؛ خب وقتی شما میخواهید ژست امروزتان را قواره تن بیست سال پیش کنید با مشکل مواجه می شود.

    دولت آیا در عمل به وعده آزادی بیان که میدهد موفق بوده؟

    - قطعا کارنامه دولت به نسبت اینکه تازه هشت ماه است که بر سر کار آمده، کارنامه منفی است؛ یعنی هیچ دولتی در یک سال اول فعالیتش تصمیم به توقیف روزنامه‌ها و فشار به رسانه ها نمی گیرد؛ به نظر من دولت آقای روحانی تکرار دولت آقای هاشمی است ولی الان دو مشکل وجود دارد؛ مشکل اول این است که نرخ نقد شدن شکسته است یعنی رئیس جمهور قبلی و رئیس جمهور قبل تر در رسانه ها چنان نقد شدند که رویای بازگشت به رئیس جمهور سلف اینها که آقای هاشمی است، دست نیافتنی است؛ الان حتی یک صدم انتقادات به دولت قبلی مطرح نمی‌شود، این نرخ نقد شکسته شده و دولت نمی خواهد این را بپذیرد؛ بعنوان مثال امروز که دائم دم از "سی دی" زده می شود، ما یادمان نرفته که چه "سی‌دی" هایی علیه دولت قبلی به عناوین مختلف منتشر شد.

    نکته دوم اینکه اشکالی که دولت با آن برخورد میکند این است که فضای کنترل و نظارتی که بر رسانه ها وجود دارد با ورود رسانه های جدید شکسته شده یعنی اگر در دوره آقای هاشمی سه روزنامه وجود داشت و آنها اگر با محتوای یک روزنامه مشکل داشتند، کسی را به چابخانه میفرستادند و جلوی انتشار آن مطلب را میگرفتند تمام می شد اما اگر امروز شما یک روزنامه را ببندید با چند میلیون سایت و وبلاگ و شبکه اجتماعی و رسانه های جدید چه کار میخواهید بکنید؟

    این دو مانعی که دولت و آقای روحانی برای مصون ماندن از نقد دارند باعث عصبانی شدن آنها می شود؛ یعنی تیم رسانه ای دولت برای پرونده سازی و بولتن سازی و شکایت فشار زیادی وارد میکند ولی نتیجه ای نمیگیرد؛ بعنوان مثال شما یک هفته نامه 9دی را توقیف بکنید، با صدرسانه اینترنتی دیگر چه میخواهید بکنید؟ با رسانه های غیررسمی مثل فیسبوک و گوگل پلاس که یک پست آن چندده هزار بار مشاهده می شود چه میخواهید بکنید؟

    در پایان نکته ای اگر دارید بفرمایید.

    به نظرم دولت، آقای روحانی، آقای لاریجانی و هر شخصیت دیگری از نقد رسانه ها ناراحت نشوند؛ بالاخره اینها هم طرفدارانی دارند؛ مخالفان اینها اگر فیلم و نشریه و کتاب میسازند، موافقانشان صد برابر بیشتر از آن را می سازند، و توصیه من این است فکر خود را بیشتر معطوف کار و خدمت کنند.

    ممنون از وقتی که در اختیار این خبرگزاری قرار دادید.

    من هم در انتها از از شما و همچنین کارگردان و پژوهشگران مستند "من روحانی هستم" و آرزوی موفقیت بیشتر برای آنها دارم.

    منبع: نسیم

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  8. #7
    حرفه ای farzad-a آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    687
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نکته دوم اینکه اشکالی که دولت با آن برخورد میکند این است که فضای کنترل و نظارتی که بر رسانه ها وجود دارد با ورود رسانه های جدید شکسته شده یعنی اگر در دوره آقای هاشمی سه روزنامه وجود داشت و آنها اگر با محتوای یک روزنامه مشکل داشتند، کسی را به چابخانه میفرستادند و جلوی انتشار آن مطلب را میگرفتند تمام می شد اما اگر امروز شما یک روزنامه را ببندید با چند میلیون سایت و وبلاگ و شبکه اجتماعی و رسانه های جدید چه کار میخواهید بکنید؟
    گویا کوزه گر در کوزه افتاده که اینطور جیغ بنفش میکشد.
    چه روزهایی بود وقتی برای قلع و قمع کردنهای مرتضوی جماعت هورا میکشیدند و تا همین چند ماه پیش چترحمایت بر سرش داشتند.

  9. #8
    حرفه ای 5227053076 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    نوشته ها
    914
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط محامین نمایش پست ها

    علی لاریجانی با انتقاد شديد از پخش سي دي «من روحاني هستم» گفت: مثلا براي متفرق کردن ذهن ها چند روز پيش سي دي «من روحاني هستم» منتشر شد که آقاي روحاني را در آن به دست داشتن در ماجراي «مک فارلين» متهم کردند که اين دروغي بزرگ است.

    وي با توصيه به کساني که اين سي دي را ساخته و منتشر کردند، گفت: حداقل در اين زمينه از بزرگاني که در جريان انقلاب بودند درباره اين موضوع سوال مي کرديد تا آنها به شما نيز مي گفتند که البته مستندي که شما تهيه کرده ايد خلاف واقع است و به تاريخ هم دروغ مي گوييد.

    رئيس قوه مقننه با تاکيد دوباره بر اين که سي دي «من روحاني هستم» دروغي بزرگ به تاريخ است، گفت: برخي ها فکر مي کنند باتهيه اين سي دي انتقام گرفته اند اما اين کارها براي مردم نان و آب نمي شود.

    لاريجاني با بيان اين که من نمي گويم آرامش گورستاني بايد در کشور حاکم باشد، ادامه داد: اما دروغ گفتن و سي دي درست کردن و متهم کردن افراد کاري ناصحيح است. اين چه کاري است که براي کسي که مسئوليت اجرايي کشور را برعهده دارد سي دي دروغ تهيه مي کنيد. نماينده مردم قم در مجلس با تاکيد بر اين که امروز در کشور احتياج به همدلي داريم ادامه داد: برخي ها مشي مارکسيستي دارند و اين مردانگي نيست که براي رسيدن به اهدافمان از هر حربه اي استفاده کنيم...


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    سلام
    فکر نمیکردم به این زودی ها کار به جایی برسه که رئیس جمهور اصلی!!! :) مجبور بشه برگه های آس!!! ی مثل این دوستمون رو روو کنه...بالاخره آدم هایی مثل این آقا خاکستری نگه داشته میشن برای روزای مهم!!! :) ...نباید الان ازش استفاده میشد...مگه اینکه واقعا احساس خطر کرده باشن...مثل اینکه اوضاع خرابه...

    اولا بهتره آقای لاریجانی بره تحقیق کنه که این به قول ایشون cd !! چند روز پیش منتشر نشده و چند ماهه که تو دانشگاه ها و ... داره اکران میشه و جیغ بنفشی هم شنیده نمیشد...

    ثانیا اگر منظور از بزرگان نظام همین دوستان هم تیمی هست باید گفت .... :)
    این مستند تا جایی که بنده اطلاع دارم از منابع موثق خود همین دوستان و از کتاب خاطرات خود دکتر روحانی و کتاب خاطرات یکی از بزرگترین ارکان نظام که حتما جناب لاریجانی خدمتشون ارادت اخص دارند ، تهیه شده و دیگه این بهونه ها اعتباری نداره...

    برخي ها فکر مي کنند باتهيه اين سي دي انتقام گرفته اند اما اين کارها براي مردم نان و آب نمي شود.
    اصلا کاری به نان و آب نداریم...نان و آب که الحمدلله از صدقه سر دولت تدبیر و کلید همینطوری هر روز بهتر از دیروز است!!!!طوری که مردم از سر ذوق سر صف برنج و مرغ دق می کنند و میمیرند...بحث سر یکسری مسائل در تاریخ انقلاب هست و بازخوانی حوادث...راوی هم که به قول معروف سنی نیست...ربطش به نان و آب چیست؟؟...

    باید از آقای لاریجانی پرسید واقعا آقای گودرزی چه ارتباطی با خانم شقایقی دارد!!


    بدان كه «نفس»در هر حظّى كه از اين عالم مى برد،در «قلب» اثرى از آن واقع مى شود...و سبب تعلّقِ آن است به دنيا، و التذاذات هر چه بيشتر باشد،قلب از آن بيشتر تأثير پيدا مى كند و تعلق و حُبّش بيشتر مى گرددتا آن كه تمام وِجهه ى قلب،به دنيا و زخارف آن گردد، و اين منشأ مفاسد بسيارى است. تمام خطاهاى انسان و گرفتارى به معاصى و سيّئات،براى همين محبت و علاقه است،و از مفاسد بزرگ آن،چنان چه حضرت شيخ عارف ما، روحى فداه مى فرمودند آن است كه:

    اگر محبت دنيا، صورت قلب انسان گردد و اُنس به او شديد شود، در وقت مردن كه براى او كشف شود كه حق تعالى او را از محبوبش جدا مى كند و ما بين او و مطلوباتش افتراق مى اندازد، با سخطناكى و بُغض به او از دنيا برود.
    و اين فرمايش كمرشكن،بايد انسان راخيلى بيدار كندكه قلب خودرا خيلى نگاه دارد
    امام خمینی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. «برلین منفی ۷» حمله‌جدی سینمای ایران به امریکاست
    توسط گلنرگس در انجمن اخبار مرتبط با فیلم ، صوت و محتوای صدا سیما
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-01-2014, 10:19
  2. اولین گزارش 100 روزه روحانی+حاشیه‌ها
    توسط محبّ الزهراء در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 05-12-2013, 01:25
  3. زندگينامه فروغ فرخزاد
    توسط zahra mirmehdi در انجمن شخصیت های ادبی ، علمی و تاریخی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 28-10-2013, 19:53
  4. روضة الشهداء
    توسط يادشهيد در انجمن داستان های مرتبط با امام حسین(ع)
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 22-12-2011, 00:37
  5. اصحاب و ياران مهدي( عج) چه كساني هستند و چگونه به امام ملحق مي شوند؟
    توسط monji_2008 در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-02-2011, 13:37

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه