بزرگوار من خداست
فدایت که به لطف و مهربانی/ مرا بر درگه خود می کشانی
منِ آلوده را رسوا نکردی/ گناهم دیدی و افشا نکردی
ندیدی گرچه از من جز جسارت/ تو با من جز به رحمت تا نکردی
تو حتی بر ملائک نامه ام را/ که پُر از معصیت شد وا نکردی
ولی دانم که این رفتارها را/ به غیر از خاطر زهرا (س) نکردی...
{محتواي مخفي}
اما تو اگر قاسم نیستی، اگرعلی اکبرنیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی،لااقل حرمله مباش!
ما کوچیک شمائیم آقا سید!!شرمنده اگر به ساحت شما جسارت شد.....
به نظر بنده حقیر حمایت ما در این مقطع از دولت باعث میشه در صورتی که نتیجه ی مذاکرات تکیه به داخل باشه(که هست!)...این بهونه از افراد گرفته بشه که بگن سنگ اندازی یه عده نگذاشت مذاکرات نتیجه بده...
این طوری اکثریت کسائی که از سر دلسوزی برای نظام و انقلاب و کشور به مذاکرات خوشبین هستند قانع بشن که این راهش نیست...
تمام قد باید حمایت کرد و همزمان تمام قد انتقاد کرد...
بدان كه «نفس»در هر حظّى كه از اين عالم مى برد،در «قلب» اثرى از آن واقع مى شود...و سبب تعلّقِ آن است به دنيا، و التذاذات هر چه بيشتر باشد،قلب از آن بيشتر تأثير پيدا مى كند و تعلق و حُبّش بيشتر مى گرددتا آن كه تمام وِجهه ى قلب،به دنيا و زخارف آن گردد، و اين منشأ مفاسد بسيارى است. تمام خطاهاى انسان و گرفتارى به معاصى و سيّئات،براى همين محبت و علاقه است،و از مفاسد بزرگ آن،چنان چه حضرت شيخ عارف ما، روحى فداه مى فرمودند آن است كه:
اگر محبت دنيا، صورت قلب انسان گردد و اُنس به او شديد شود، در وقت مردن كه براى او كشف شود كه حق تعالى او را از محبوبش جدا مى كند و ما بين او و مطلوباتش افتراق مى اندازد، با سخطناكى و بُغض به او از دنيا برود.
و اين فرمايش كمرشكن،بايد انسان راخيلى بيدار كندكه قلب خودرا خيلى نگاه دارد
امام خمینی
دکتر باقری: وجود عبارت های تفسیربردار در متن توافق نامه مشکل آفرین است
عبارتهایی در توافقنامه وجود دارد که به صورت غیرمستقیم حقی برای ایران در زمینه غنیسازی به رسمیت می شناسد، اما این عبارت ها، ضمنی، غیر آشکار و تفسیربردار بوده و مشکل ساز خواهد شد
پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: مذاکرات هسته ای ژنو 3 بین ایران و 5+1 که صبح یک شنبه سوم آذرماه پایان یافت، یکی از مهم ترین دوره از مذاکرات هسته ای ایران با گروه 5+1 بود و وزارت خارجه کشورمان از آن به عنوان یک موفقیت بزرگ یاد کرد. این مذاکرات منجر به صدور یک توافق نامه یا یک برنامه کاری برای دو طرف شد. وزیر امور خارجه کشورمان بعد از پایان مذاکرات در جمع خبرنگاران تصریح کرد که توافق نامه حق غنی سازی را برای ایران به رسمیت شناخته است و وزرای خارجه فرانسه و روسیه نیز بعد از چند ساعت این موضوع را تأیید کردند، با این حال وزیر خارجه آمریکا ادعا کرد که در توافق نامه حرفی از برخورداری ایران از حق غنی سازی زده نشده است.دکتر سیامک باقری، کارشناس ارشد مسائل سیاسی در گفتگو با پایگاه بصیرت به واکاوی ابعاد مختلف این توافق نامه می پردازند:
بصیرت: مهمترین محور مذاکرات هستهای ژنو۳ حول موضوع «حق غنیسازی هستهای ایران» بوده است. اکنون که توافقنامه نهایی و متن آن منتشر شده، مقامات آمریکایی با تفسیر خاص خود سخن از عدم درج عبارت « حق غنیسازی برای ایران» به میان آوردهاند، این ادعا تا چه میزان با واقعیت منطبق است؟
دکتر باقری: مقامات آمریکایی از جمله جان کری بهصورت مکرر پس از توافق نهایی ژنو۳ اعلام میکنند که ما هیچ حق غنیسازی برای ایران در این توافقنامه مورد شناسایی قرار ندادهایم و اساساً معاهده ان.پی.تی چنین حقی را برای کسی قائل نیست. بررسی متن منتشر شده از جهت ظاهر کلمات و عبارات، به طور مستقیم به عبارت «حق غنی سازی» اشاره نکرده است، زیرا در مقدمه توافقنامه بر حق ایران در خصوص بهرهبرداری از انرژی هستهای در چارچوب انپیتی تأکید شده است و موضوع غنیسازی در عبارتی با عنوان «برنامه غنیسازی تعریف شده بین طرفین» اشاره گردیده و بهطور صریح از عبارتهای برخورداری ایران از حق غنیسازی سخنی به میان نیامده است.
بصیرت: آیا بهرهبرداری از انرژی هستهای نمیتواند به معنای حق غنیسازی تلقی شود؟
دکتر باقری: به نظر من واژه انرژی هستهای که با عبارت لاتین «nuclear energy for peaceful purposes » آمده است، در معنای اصطلاحی خود اشارهای به غنیسازی ندارد. در تعریف انرژی هستهای، این موضوع شامل فعالیتهایی که عموماً مربوط به نیروگاههای هستهای و سایتهایی که برای ایزوتوپهای دارویی است، میشود. تاکنون کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مقامات آمریکایی در خصوص انرژی هستهای تعریف مطرح شده را اراده کردهاند. پس چنین حقی که در توافقنامه تصریح شده براساس تفسیری که غربیها از عبارت انرژی هستهای دارند، شامل غنیسازی نمیشود. به این دلیل که غنیسازی دارای یک فرایند استانداردشده خاص است که از استخراج سنگهای اورانیوم، فراوری آن ها و غنیسازی از طریق دستگاههای سانتریفیوژ و یا راههای دیگر صورت میگیرد.
در حالی که انرژی هستهای محصول نیروگاههای هستهای است که با سوخت اورانیوم غنی شده فعالیت میکند، غنیسازی یکی از مراحل مهم چرخه سوخت هستهای است که اورانیوم فراوری شده را به درصدهای مختلف غنی میکند و برای نیروگاههای هستهای و یا نیروگاههای تحقیقاتی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
بصیرت: با این وجود آیا از نظر شما در توافقنامه ژنو۳ هیچگونه اشاره ضمنی هم به حق غنیسازی برای ایران نشده است؟
دکتر باقری: اگر توافقنامه را به صورت کلی و همه بندهای آن را با هم مدنظر قرار دهیم، ممکن است نتایج متفاوتی از آنچه گفته شد حاصل شود. به بیان دیگر عبارتها و بندهایی در این توافقنامه وجود دارد که به صورت غیرمستقیم حقی برای جمهوری اسلامی ایران در زمینه غنیسازی به رسمیت می شناسد. برای نمونه وقتی در این توافقنامه چنین عبارتی ذکر میشود: « این راه حل جامع متضمن یک برنامه غنی سازی با تعریف مشترک و محدودیتهای عملی و اقدامات شفاف ساز به منظور تضمین ماهیت صلح آمیز برنامه هستهای میباشد.»
و نیز در بند پایانی که عناصر گام های نهایی را آورده و می گوید: « گام نهایی راه حل جامع که اعضا قصد دارند مذاکره در خصوص آن را در کمتر از یک سال بعد از تصویب این سند، به پایان رسانده و اجرای آن را شروع کنند» یکی از این عناصر گام های نهایی چنین است:
«متضمن یک برنامه غنی سازی باشد که توسط طرفین تعریف میگردد، برنامهای که شاخصههای آن با موافقت طرفین و منطبق با نیازهای عملی، با محدودیتهای مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعالیتهای غنی سازی، ظرفیت غنی سازی، محلهایی که در آن غنی سازی انجام میشود و ذخایر اورانیوم غنی شده برای دوره زمانی که مورد توافق قرار میگیرد، تعیین میگردد.»
در واقع این عبارت یک برنامه غنیسازی تعریف شده مورد توافق طرفین را مورد تأکید قرار داده و از آن میتوان به عنوان تأیید ضمنی برخورداری ایران از غنیسازی برداشت کرد. در نهایت میتوان اینگونه نتیجه گرفت در این توافقنامه از حق برخورداری از انرژی هستهای سخن به میان آمده، اما در مورد غنیسازی از عبارت یک برنامه غنیسازی استفاده شده است. بهنظر میرسد توافقنامه از تصریح حق غنیسازی خودداری کرده و در عبارتهای ضمنی، غیر آشکار، غیرملموس و تفسیربردار این حق را پنهان کرده است و بهنظر میرسد همین عبارات تفسیربردار است که مقامات آمریکایی با اتکا به آن اصرار دارند که حقی برای ایران شناخته نشده و برعکس تیم هستهای جمهوری اسلامی ایران بر این حق تأکید دارد.
بصیرت: با توجه به عبارات تفسیربردار در این توافقنامه، میتوان گفت طرف غربی راههای گریزی را برای عدم تمکین به خواستههای ایران در توافقنامه محفوظ داشته است؟
دکتر باقری: اگرچه تلاشهای قابل توجهی از سوی تیم هستهای ایران برای تدوین توافقنامه ژنو۳ صورت گرفته است، با این حال با توجه به سوابق دولتهای غربی در انعقاد قراردادها و توافقنامهها بهویژه توافقنامههایی که غربیها در سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ با ایران در موضوع هستهای منعقد کردند، دلالت بر این امر دارد که آن ها همواره با تفسیر خودشان با توافقنامه ها برخورد کردهاند. اگر هیچگونه عبارتهای سیال، کشدار و دوپهلویی هم در توافقنامه موجود نباشد، با این حال نحوه رفتار غربیها همواره براساس منافع آن ها بوده است. اما در این توافقنامه به نظر میرسد واژگان و عباراتی وجود دارد که تفسیربردار است. واژههایی مانند « رفع نگرانیها، اعمال محدودیتها، اقدامات شفافساز، حصول اطمینان، رضایتبخشی، غنیسازی تعریف شده » و... میتواند موجب تفسیرهای خاص از سوی گروه غربی برای تحمیل خواستههایشان بر جمهوری اسلامی ایران شود، به این معنا که نگرانیهای غربیها با چه روشی و به چه اندازه و حجمی از فعالیتهای هستهای، میتواند رفع شود؟ تا چه میزان جمهوری اسلامی ایران باید شفافیت از خود نشان دهد؟ شاخصهای شفافسازی از نظر غربیها چیست؟ و آیا امکان ندارد که پس از شفافسازیها در یک بازه زمانی خاص، دوباره طرح مطالعات ادعایی مطرح شود و یا خبرهای واهی از سوی گروههای معارض و یا سیستمهای اطلاعاتی موساد و... مطرح گردد و بر اساس آن مسئله شفافسازیها مورد خدشه واقع شده و همچنان غرب مدعی عدم شفافیت جمهوری اسلامی ایران گردد؟
همچنین غربیها چگونه میتوانند از ماهیت صلحآمیز انرژی هستهای ایران مطمئن شوند و اساساً حد یقف اطمینانسازی تا کجاست؟
بنابراین واژههای تفسیربردار فوق از جمله مواضعی خواهد بود که پیشروی یک توافقنامه مرضیالطرفین را مورد خدشه قرار میدهد و سوالات فوق را ایجاد میکند که برای ایران نگرانکننده خواهد بود.
بصیرت: علاوه بر واژگان تفسیربردار که راه ایجاد سوالات نگرانکننده را باز میگذارد، آیا موارد دیگری نیز در توافقنامه ژنو۳ وجود دارد؟
دکتر باقری: به نظر میرسد که اشاره به قطعنامههای امنیت سازمان ملل در توافقنامه منجر به برداشتهای دلخواه غرب شود و از این طریق مواردی را مطرح کنند که با روح توافقنامه در تعارض باشد.
بصیرت: با توجه به سخنان شما، چرا لاوروف، وزیر خارجه روسیه و فابیوس، وزیر خارجه فرانسه، برخلاف وزیر خارجه آمریکا اعلام کردند که در مذاکرات حق غنیسازی ایران به رسمیت شناخته شده است؟
دکتر باقری: به اعتقاد من سخنان وزرای خارجه روسیه و فرانسه ناظر به چند موضوع است: یکی اینکه با توجه به بحثهایی که در مذاکرات طرفین صورت گرفته به صورت شفاهی همه اعضای ۵+۱ بر حق غنیسازی ایران اذعان کردهاند و به نوعی سخن وزرای خارجه فرانسه و روسیه بازنمایی همان گفتوگوهای انجام شده است، نه عبارتگزینیهایی که در توافقنامه صورت گرفته است.
دومین نکته اینکه ممکن است ادعای این وزرای خارجه ناظر بر روح حاکم بر توافقنامه باشد که در مجموع وجود غنیسازی در ایران را به شکل ضمنی تأیید کرده و در ارتباط با حدود و ثغور غنیسازی، محدودیتها و اقدامات شفافسازی را تجویز کرده است.
بصیرت: در مجموع آیا توافقنامه ژنو۳ این خواسته ایران را که به دنبال بازی برد ـ برد بود، تأمین میکند؟
دکتر باقری: اگرچه ما در ابتدای توافقنامه هستیم و نمیتوان با قاطعیت آینده موضوع را پیشبینی کرد، اما با این حال نفس توافقنامه ناظر بر توافق بر حداقلهایی است که بیانگر رضایت طرفین بوده و هر یک از آنها احساس برد و موفقیت در آن میکنند. بنابراین گویا یک بازی برد ـ بردی اتفاق افتاده است. اما از منظر واقعیت قضیه مبنی بر اینکه ارزشهایی که طرفین مبادله کردهاند، یک مبادله متوازن و برابر بوده یا نه؟ می توان دو نکته را گفت:
۱ـ بین آنچه در توافقنامه آمده و آنچه در عمل قرار است اجرا شود باید تفکیک قائل شویم. به نظر میرسد که در توافقنامه تا حدودی میتوانیم شاخصهای قاعده برد ـ برد را مشاهده کنیم. از جمله این شاخصها داوطلبانه بودن اقدامات و زمانبندی مشخص آن در طی شش ماه است و همچنین امتیازاتی که ایران میدهد بهگونهای است که فعالیتهای اصلی هستهای محفوظ میماند و بخشی از تحریمها و خدمات مرتبط با آن ها برداشته میشود.
از سوی دیگر غربیها هم بازرسیهای بیشتری را انجام میدهند و اطمینان حاصل میکنند که ایران نگرانیهای فوری آنها را برطرف کرده و همچنین پیشرفت هستهای خود را به تناسب پیشرفت در عدم افزایش تحریمها متوقف میکند.
۲ـ اما آیا این که برد ـ برد مطرح شده در عمل هم تعمیم خواهد یافت، قابل تأمل است، چون هنوز به غرب اطمینان نداریم. مواضع مقامات آمریکا پس از توافقنامه این بیاطمینانی را افزایش داده است و همچنین سابقه توافقات گذشته نیز بر این نکته صحه میگذارد که غرب آنچه روی کاغذ توافق کرده، درعمل خواستهها و توقعات دیگری را مورد توجه قرار میدهد.
با عبارتهای موجود در توافقنامه این سؤالات باقی می ماند: آیا برنامه غنیسازی ایران محدود نخواهد شد؟ آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند از غنیسازی صنعتی برخوردار شود؟ آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند پس از شفافسازیهای مبتنی بر این توافقنامه ظرفیت سایت نطنز (که تاکنون حدود ۶۰ درصد آن استفاده شده است) را تکمیل کند؟ آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند فناوری بومی که برای نسلهای جدید سانتریفیوژها به دست آورده در آینده حفظ کند و تداوم دهد؟ سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران با توجه به توقف و تضعیف شدن غنیسازی ۲۰ درصد و عدم راهاندازی آب سنگین اراک چگونه تأمین خواهد شد؟
اینها سؤالاتی است که اعضای تیم هستهای باید در فرایند مذاکرات آینده در جهت حفظ حقوق هستهای ایران، آنها را مدنظر داشته باشد./
با تشکر از جناب دکتر باقری که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.
مصاحبه از: حمزه عالمی
همون قضیه کاسه داغ تر از آش هست دیگه! (البته ببخشیدا)
توافق نامه ای که هنوز نه رهبر ازش اشکال گرفته، نه مسئولین اشکال گرفتند، نه خانواده شهدای هسته ای اشکال گرفتند، و خداروشکر موج نسبتاً مثبتی هم در کشور ایجاد شده، ولی بعضی دوستان که قطعاً کمتر از افراد فوق الذّکر از جزئیات قرارداد آگاه هستند، جوسازی و پیش داوری می کنند.
من موندم شما دوستان به چه چیزی استناد کردید که انقدر به قول خودتون بال بال میزنید؟ چه فاجعه ای رخ داد که اینجوری آتیشی هستید؟
بعضی دوستان درمورد مذاکرات ژنو، خیلی راحت از رهبر جلو زدند، و رفتار و گفتارشون کاملاً برخلاف موضع رهبری هست، بعد اسم این کارشونم میذارند بصیرت!
خیلی جالبه، بعضی دوستان، بیشتر از خانواده شهدای هسته ای، نگران پایمال شدن خون شهدا هستند!
امان از جوّ گیر شدن...!
بولتون: توافق ژنو حقارتآمیز بود
به نقل از روزنامه «واشنگتنتایمز» نوشت: «جان بولتون» نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل که به اتخاذ مواضع جنگطلبانه مشهور است، روز گذشته توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5 را «تسلیم حقارتآمیز» آمریکا خوانده و گفته است تنها راه چاره برای پایان دادن به برنامه هستهای تهران، اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران است.
ایران و گروه 1+5 بامداد یکشنبه بعد از پنج روز مذاکرات فشرده به توافقی موقت دست یافتند. بنا بر این توافق، طرفین در 6 ماه آینده و به صورت داوطلبانه امتیازاتی متقابل داده و برای دستیابی به توافق جامع تلاش خواهند کرد.
بولتون گفته است این توافق هزینههای چشمگیری برای آمریکا به بار میآورد. وی مدعی شده است که دولت کنونی آمریکا یک توافق بد را به عدم توافق ترجیح داده است.
پیش از این «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیمصهیونیستی به آمریکا نسبت به توافق بد با ایران هشدار داده بود. «جان کری» وزیر خارجه آمریکا هم در پاسخ به منتقدین گفته است آمریکا عدم توافق را به توافق بد ترجیح میدهد.
بولتون به پایگاه «هیل» وابسته به کنگره آمریکا گفته است: نتیجه غیرقابل اجتناب (این توافقنامه) این است که... کاخ سفید واقعا یک توافق بد را به یک روند دیپلماتیک که به تعلیق منتهی میشد، ترجیح داده است.
به گفته، بزرگترین مشکل این توافق، این است که ایران را از غنیسازی منع نمیکند. اشاره بولتون به اذعان بیانیه به حق ایران برای غنیسازی بوده است. در توافقی که میان ایران و 1+5 صورت گرفته، دستکم در 2 مورد به صورت واضح به حق ایران برای داشتن برنامه غنیسازی تصریح شده است.
نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل همچنین گفته است دولت «باراک اوباما» بار دیگر جایگاه آمریکا در عرصه بینالمللی را پایین آورده است. وی همچنین تأکید کرده است که اوباما با این توافقنامه، مشروعیت بیشتری به ایران بخشیده است.
وی در پایان اقدام نظامی علیه ایران را تنها راه چاره دانسته است. وی در این مورد گفته: واقعیت این است که اقدام نظامی اسرائیل تنها راه جلوگیری از حرکت غیرقابلاجتناب ایران به سمت تسلیحات هستهای و گسترش تسلیحاتیای است که قطعا پس از آن به راه میافتد. بنابراین، دادن اجازه به اسرائیل برای استفاده از حق دفاع از خود، اکنون بیش از هر زمان دیگر از لحاظ سیاسی حائز اهمیت است.
جمهوریخواهان آمریکا از توافق ژنو ناراحتندمخالفان خارجی توافق ژنو بین ایران و گروه 1+5 از رژیم صهیونیستی تا چهره های تندرو آمریکایی، از هر شیوه ای برای جنگ روانی ضد این توافق استفاده می کنند که جمهوریخواهان آمریکا نیز آن جمله هستند.
به گزارش [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]، خبرگزاری چین روز سه شنبه نوشت: جمهوریخواهان از توافق ژنو با ایران ناراحت هستند و ممکن است کنگره آمریکا همچنان خواستار افزایش فشارها بر ˈباراک اوباماˈ رییس جمهور در خصوص این توافق و اعمال تحریم های بیشتر باشد.
ˈفورد کانلˈ استراتژیست جمهوریخواه به خبرگزاری ˈشین هواˈ گفت : شش ماه آینده برای آمریکا و ایران بسیار مهم است و باید همه چیز تحت نظارت کامل باشد. البته از دیدگاه جمهوریخواهان و شماری از مقام های آمریکا فعلا در توافق اولیه هستیم. مهم این است که جلوی برنامه جنجال برانگیز هسته ای ایران در قبال کاهش تحریم ها گرفته شود.
این کارشناس آمریکایی گفت: اگر دیگران هم جای اوباما باشند باید شش ماه دیگر با این موافقتنامه سر کنند. فعلا هم کاری در باره تحریم ها نمی توان کرد.
ˈچارلز سامرˈ سناتور دمکرات آمریکایی نیز گفت : این توافق دلسرد کننده بوده و مفاد آن خیلی مناسب تنظیم نشده است.
ˈاد رویسˈ رییس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا هم از این بابت ابراز نگرانی کرد گفت: این توافق استانداردهای لازم را برای حراست از کشور ما ندارد. برخلاف این روند، تهران می تواند عناصر اصلی برای بالا بردن توان تسلیحات هسته ای را در اختیار داشته باشد. ضمن آنکه تحریم ها کاهش می یابد.
ˈمارکو روبیوˈ سناتور جمهوریخواه گفته است : مخالف این توافق هستم. این نشان می دهد که دولت های دشمن می خواهند هسته ای شوند. آنها برای یک دهه راه دروغ و تقلب را در پیش گرفته اند و در نهایت آمریکا خسته شده و از تقاضاهای خود صرف نظر کرده است.
پ ن
بعد از شانتاژ بازي هاي رسانهاي غرب و پس از چند روز حقايق ماجرا يكي يكي خود را نشان ميدهد
نویسندگان برجسته عرب درباره توافق هستهای ایران چه میگویند
تحلیلگران ارشد منطقهای توافق ژنو را پیروزی بزرگ برای ایران خوانده و نوشتند: ایران موفق شد مشروعیت بینالمللی فعالیتهای غنیسازی خود را از غرب گرفته و در دیوار تحریمهای غربی رخنه ایجاد کند.
به گزارش [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]، امضاء توافق هسته ای بین ایران و شش کشور صنعتی در ژنو بسیاری از تحلیلگران برجسته عرب زبان را دست به قلم کرده است. اکثر تحلیلگران مشهور منطقهای در گزارشهای خود به بررسی ابعاد موفقیت ایران در امضای این توافقنامه و نحوه ایستادگی این کشور در ده سال گذشته برای حفظ و صیانت از دستاوردهای هستهای قلم زنی کردند.
البته برخی دیگر نیز در راستای سیاستها و منافع کشورهای خود دست به قلم برده و اقدام به سیاه نمایی و نامتوازن خواندن این توافق کردند، این تحلیلگران که عمدتا مربوط به ارگانهای رسانهای رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بودند، سعی کردند غرب را به نادیده گرفتن فعالیتهایی متهم کنند که از دید آنها جنبه نظامی دارد، آنها مدعی شدند این کسب زمان برای ایران باعث پیشبرد فعالیتهای نظامی این کشور شده و کار را برای تقابل با این کشور تنگتر خواهد کرد. آنچه در این مقاله مورد توجه قرار میگیرد، نظرات کارشناسان و مراکز مطالعاتی برجسته در جهان عرب است.
«عبدالباری عطوان» سردبیر سابق روزنامه القدس العربی در مقالهای در نشریه رایالیوم با عنوان «ایرانیها پیروز بزرگ توافق تاریخ با غرب...عربها یتیمان روی سفره خائنان» نوشت: بررسی موازنههای سود و زیان میتوانیم با تمام اطمینان بگوییم که ایران مذاکرهکنندگان غربی را تحقیر کرده و با مدیریت مذاکرات ضمن بازی با اعصاب آنها، آنها بویژه آمریکا را به عجله واداشت تا به این توافق برسند و به این ترتیب ایران بزرگترین برنده این میدان بود، چرا که حق خود در غنیسازی اورانیوم در خاک خود را تقویت کرده و از این حق حتی تا آخرین لحظات کوتاه نیامد. ایران موفق شد مکتب جدیدی را در علم مذاکرات پایه گذاری کند، چرا که در مسابقه انگشت به دندان گزیدن موفق شد و هرگز از خطوط قرمز خود عقب نشینی نکرد، بلکه عقبنشینیها همگی در حاشیه و میزان غنیسازی بود.
عطوان نوشت: عربها و بویژه کشورهای حوزه خلیج [فارس] – البته رژیمهای عربی و نه ملتهای عربی- بزرگترین بازنده این توافقنامه بودند، آمریکا و غرب آنها را در این روند کنار گذاشت، این در حالی بود که با بزرگنمایی در مورد خطر ایرانیها برای افزایش سطح نگرانیهای آنها و کشاندن این کشورها به اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران و تمامی شیعیان در منطقه، اموال آنها را در معاملههای سلاح به ارزش 130 میلیارد دلار در قالب خرید سلاح برای دشمن ناشناس غارت کرد.
عطوان در مقاله امروز خود نیز نوشت: من امید داشتم عربستان سعودی اولین استقبال کننده از توافق هسته ای ایران باشد و اولین کشوری باشد که گروهی را برای تبریک این توافق به ایران اعزام کند و گفتگوهای خود را با مقامات این کشور در راستای همکاری و تعمیق روابط سیاسی و اقتصادی و تقریب مذاهب و پایان دادن به حملات تحریک آمیز طایفه ای از طریق موتور فتنه انگیزی منطقه ای آغاز کند. این اتفاق گر چه دیر شده، اما هم اکنون نیز مفید خواهد بود، چرا که ایران از طریق اختلاط در فعالیت های دیپلماتیک و توسعه پروژه های نظامی و اتمی داخلی خود در راستای طرح مذاکراتی کاملا بررسی شده خود توانسته به قدرت بالا و به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه بین الملل دست پیدا کند.
ناله و زاری واکنش مناسبی به توافق ایران با غرب نیست؛ بلکه ابتکار و انتقاد از خود و اعتراف به کوتاهیهای خود و باز کردن چشم ها به سوی آینده وخروج از ایده تکیه به دیگران و و همچنین توحید صفوف عربی و تحقق مساوات و عدالت و احترام به حقوق ملت ها و توزیع عادلانه ثروت و مبارزه با فساد از جمله اقداماتی است که میتواند در این زمینه کارآیی داشته باشد.
«فهمی هویدی» تحلیلگر مسایل منطقهای با اشاره به امضای این توافق نوشت که آمریکا در تامین امنیت منطقه خلیج فارس روی ترکیه و ایران حساب باز کرده است، این اتفاق بعد از آن روی داد که مصر از دایره تاثیرگذاری منطقهای خارج شد، ایران در سوریه و عراق و لبنان و تا حدی در شمال یمن نفوذ دارد. وی تاکید کرد که سهم ایران در تعاملات منطقهای بویژه در خلیج فارس افزایش خواهد یافت؛ این موضوع در سوریه و عراق و لبنان نیز خود را نشان خواهد داد و کشورهای خلیج فارس به نسبت ایران در موضع ضعف قرار خواهند گرفت. این در حالی است که این کشورها برای قوی نشان دادن خود روی آمریکا حساب باز کرده بودند.
«امین حطیط» تحلیلگر مسایل راهبردی منطقه در مقالهای با اشاره به این توافق نوشت که ایران در مرحله جدیدی از مناسبات خارجی خود وارد شده که به کلی با مراحل قبل تفاوت دارد؛ انقلاب ایران با حفظ سیاست استقلال در تمامیت ارضی و با تصمیم مستقل به دور از دیکته یا وابستگی به خارج و بر اساس شعار نه شرقی نه غربی موفق به امضای این توافق با غرب شد.
وی تاکید کرد که در زمینه هستهای نیز ایران با تاکید بر روش علمی و فنی برای رسیدن به حق طبیعی خود بر مبنای قوانین بینالمللی وارد عمل شد و برای تهیه منابع انرژی و استفاده از فنآوری هسته ای در زمینه های مختلف از جمله پزشکی و کشاورزی و محیط زیست و ... استفاده کرد.
این تحلیلگر مسایل راهبردی تصریح کرد که مهمترین موضوعی که در این توافق به آن تاکید شده به رسمیت شناختن بین المللی حق غنی سازی ایران و ادامه روند فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران است و البته ایران نیز تعهد می دهد که بمب اتم تولید نکند، غرب نیز از بخشی از تحریمهای بین المللی علیه ایران چشم پوشی میکند.
«مرکز مطالعات راهبردی اطلس» نیز در این زمینه با درج مقاله ای تاکید کرد که توافق گام به گام ژنو یک دستاورد دیپلماتیک برای دولت روحانی به شمار میرود. وی در تهران قادرخواهد بود بر روی این دستاورد به عنوان یکی از مهمترین موفقیتهای دولت تدبیر و اعتدال مانور دهد. موفقیتی که پیوند دهنده اصول و دستاوردهای ایران با نتایج فضای باز گفتگوست. دولت روحانی با این توافق توانست از دستاوردهای ایران صیانت کرده و ضمن کاستن از خطرات حمله نظامی و متزلزل کردن برخی از دیواره های سازمان تحریم، در نقش یک دولت مؤثر و تأثیرگذار ظاهر شود و پل گفتگو و مذاکره با آمریکا و غرب ایجاد کند. دولت یازدهم همچنین توانست موضع نابخردانه رژیم صهیونیستی را به چالش بکشد و از آن گذشته بزرگترین بحران بی اعتمادی را در روابط تل آویو و واشنگتن ایجاد نماید.
توافق به گونه ای امضا شده که اگر حلقه های آن از هم گسسته شود، کار برای آمریکا در شرایطی که دیپلماسی اعتدال ایران بتواند در امر بازاریابی موفق عمل کند، بسیار سخت خواهد شد. این در حالی است که در دیدگاه ایران، ممکن است غرب بر روی کسی که از لحاظ روحی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آماده برداشتن تحریمهاست، حساب باز کند و از نتایج باز شدن فضای گفتگو و کاهش محاصره منتفع شود. در این صورت غرب دیگر نخواهد توانست چرخ را به عقب برگرداند و بیش از گذشته در فشار قرار خواهد گرفت.
گزارش تحلیلی خبری کیهان
توقف برنامه هستهای ایران انتظارنهاییآمریکا از توافق ژنو
تحلیلگران آمریکا و اروپا معتقدند بخش دشوار و اصلی مذاکرات هستهای با ایران از این به بعد و هنگامی است که آمریکا بخواهد سراغ حق غنیسازی ایران برود. این محافل معتقدند در آن صورت مذاکرات شکست خواهد خورد چرا که هیئت ایرانی نشان داده غنیسازی را خط قرمز خود میداند.
کنت پولاک عضو مرکز سیاستگذاری خاورمیانه در اندیشکده بروکینگز در این باره نوشت: توافق ژنو یک گام درست بود اما ما هنوز با مقصد نهایی فاصله بسیار داریم. این توافقنامه همه انتظارات مربوط به نکات فنی را تامین کرد و یا به عبارتی، به نوعی فراتر از این انتظارات عمل کرد. طبق این توافقنامه ایران در طول 6 ماه اجرای توافق نمیتواند هیچگونه پیشرفتی در زمینه رسیدن به توان جهش هستهای داشته باشد.
وی میافزاید: علاوه بر این، مقوله تبدیل یا انهدام ذخایر اورانیوم غنیشده حدود 20 درصدی ایران، امتیازی بزرگ و غیرقابل انتظار است که تضمین میدهد آنها در پایان این 6 ماه، بیش از امروز و یا بیش از این 6 ماه بدون امضای توافقنامه، از چنین توانی (ذخیره غنیسازی حدود 20 درصد) فاصله بگیرند.
وی اضافه کرد: در عین حال باید اعتراف کرد رسیدن به توافق نهایی و جامع بسیار دشوارتر از روند دستیابی به توافق اولیه است. همچنان باید منتظر ماند و دید آیا ایرانیها آماده قبول توافقنامه نهایی هستند که مطالبات عملی و نه تئوریک آنها را تامین میکند. چنانچه تهران بر اصول خود به ویژه حق غنیسازی و لغو همه تحریمها پافشاری کند، دستیابی به توافقنامه جامع غیرممکن است.
روزنامه نیویورک تایمز نیز در گزارشی خاطرنشان کرد: مرحله دشوار کار تازه شروع شده است. توافق موقت هستهای ایران بسیاری از موضوعات بنیادین قابل طرح در مذاکره برای توافق جامع را مشخص نمیکند و امکان دارد اصلا توافق نهایی حاصل نشود و دو طرف صرفا به دادن امتیازاتی جزیی به یکدیگر اکتفا کنند.
مایکل گوردون در این تحلیل میافزاید هرچند تلاش دولت اوباما در تعطیل ساختن موقت بخش اعظم اجزای برنامه هستهای ایران موفقیتآمیز بود، اما چالش اصلی و مهم او برای به عقب راندن برنامه هستهای ایران هنوز باقی است. توافق موقت گزینههای مورد تاکید هیچیک از طرفین مذاکره را سلب نمیکند و بر اعمال قابل برگشت بسیاری تاکید دارد.
«اولی هاینونن» جانشین اسبق مدیرکل «آژانس بینالمللی انرژی اتمی» در این باره میگوید: بخش دشوار کار از اینجا به بعد شروع میشود. در توافق موقت حتی مهلت زمانی برای توافق جامع و پایدار مشخص نشده است.
«ری تکیه» از مسئولان سابق وزارت خارجه آمریکا و از اعضای برجسته شورای روابط خارجی آمریکا هم گفته است: شرایط توافق جامع و فراگیر هنوز مشخص نشده و فقط اشاره شده است که توافق مهلت زمانی خواهد داشت.
نیویورک تایمز در ادامه تحلیل خود مینویسد: توافقنامه موقت ژنو دقیقا صراحت ندارد به اینکه ایران مجاز است به غنیسازی اورانیوم ادامه دهد. نظر آمریکا و شرکایش این است که محدودیتهایی در این عرصه اعمال شود و مشخص شود آنها تا سقف چه میزان غنیسازی موافقند. در توافق موقت الزامات عملی برای غنیسازی تصریح شده است. ظاهرا اختلافنظر میان ایران و آمریکا بر سر این الزامات زیاد است.
«گری سیمور» از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا در دولت نخست اوباما که مدافع تحریمهای سخت است میگوید موضوعات فوق از محورهای اصلی گفتوگو برای توافق جامع خواهد بود.»
سیمور میافزاید: «ما غنیسازی بسیار مختصر و محدود میخواهیم اما ایرانیها غنیسازی را در مقیاس صنعتی میخواهند.»
«دیوید آلبرایت» رئیس موسسه علوم و امنیت بینالملل میگوید: «توافق موقت، محدودیتها و قیودی را که در معامله نهایی باید لحاظ شود مشخص نکرده است.»
نیویورک تایمز نوشت: به اعتقاد تحلیلگران سیاسی به نظر میرسد راه رسیدن به راهحل جامع سخت و دشوار خواهد بود. امکان دارد هرگز توافقی پایدار حاصل نشود.
در همین حال سوزان مالونی عضو ارشد موسسه بروکینگز نیز در مقالهای تحلیلی خاطرنشان کرد: 10 سال پس از آن که آخرین بار ایران با دادن امتیازاتی درباره فعالیتهای هستهای خود موافقت کرده بود، غرب سرانجام به توافقی تاریخی رسیده که شروع به از بین بردن نگرانیهای دیرینه درباره آمال هستهای ایران میکند.
وی میافزاید: این توافق مقدماتی آغازی نیرومند است برای وظیفه ناتمام تضمین اینکه تهران به سلاح هستهای دست نمییابد. این توافق شامل موارد گستردهای از محدودیتها و راستیآزماییها درباره برنامه هستهای ایران است که در گذشته کسی فکر چنین موارد گستردهای را نمیکرد. مسئله مهم دیگر اینکه این توافق تهران را به یک فرایند دیپلماتیک جاری گره میزند که پاداشهای واقعی آن تا زمان دستیابی به یک توافق جامع به تعویق میافتد.
تحلیلگر موسسه بروکینگز میافزاید: نتیجه کلی اینکه تهران در قبال قمار هستهای پاداش اندکی در کوتاهمدت دریافت میکند اما شرکتهای ایرانی همچنان با موانع شدیدی برای دادوستد با بقیه جهان روبهرو خواهند بود.
مالونی تاکید کرد: کار مورد نیاز برای رسیدن به یک توافق فراگیر، از مذاکرات گذشته دشوارتر خواهد بود.
همچنین روزنامه فرانسوی فیگارو درباره مذاکرات ژنو نوشت: مذاکرات واقعی از این به بعد و پس از اینکه توافق موقت 6 ماهه نوشته شد، آغاز میشود. یک نقطه مبهم هم، اصل غنیسازی است که ایران میخواهد حفظ کند و غرب مخالف آن است.
این روزنامه همچنین از قول یک دیپلمات آمریکایی نزدیک به پرونده هستهای ایران نوشت: ما واقعا توافقی برای نابودی غنیسازی ایران میخواهیم. مشکل اینجاست که ما به خواسته خود دست نیافتیم. حال که نابودی میسر نشده است، این سازش غنیسازی را متوقف میکند. این بهتر از آن است که توافقی صورت نمیگرفت. روزنامه فرانسوی نوشت: تا این لحظه توافق مذکور فقط وقفهای در برنامه هستهای ایران محسوب میشود.
همچنین رابرت آینهورن در وبسایت اندیشکده بروکینگز نوشت: توافقنامه اولیه هستهای با ایران، شالودهای محکم برای مذاکرات دشوار آتی بنا نهاد و موید این مسئله است که تحریمهای شدید به عنوان اهرمی برای واداشتن ایران به پذیرش توافقنامه نهایی لازم است.
وی افزود: طبق خط قرمزی که نخستوزیر اسرائیل تعیین کرد، ایران باید کمتر از 250 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی شدهای که امکان تبدیل سریع آن به اورانیوم مورد نیاز در ساخت تسلیحات وجود دارد، داشته باشد. توافقنامهای که روز یکشنبه در ژنو امضا شد، این میزان را برای ایران به صفر خواهد رساند.
شاید به خاطر زیادهخواهیهای آمریکا و غرب است که روزنامه گاردین در گزارشی نوشت: واکنشهای اولیه به امضای توافقنامه ژنو اشاره به این واقعیت است که حفظ این توافق شاید از امضای آن به مراتب دشوارتر باشد. آیتالله خامنهای رهبر عالی ایران از فعالیت تیم مذاکرهکننده حمایت کرده و به وزیر خارجه جمهوری اسلامی اعتماد دارد اما ممکن است کنگره آمریکا و برخی همپیمانانش مشکلاتی در مسیر اجرای توافق ایجاد کنند و نتانیاهو از اینکه توافق شامل تعطیلی دستگاههای سانتریفیوژ نشده ناراضی است.
غلبه ایران بر نسخههای بدلی
تحولات منطقهای به موقعیت ترکیه، عربستان و رژیم صهیونیستی آسیب جدی وارد کرده است و از همین منظر موقعیت غرب و بهویژه آمریکا نیز دچار بحران و آسیب جدی شده است.
وقتی انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید، غرب گمان میکرد که میتواند با اعمال یک سلسله محدودیتها، ایران را متوقف و خنثی کند و از این رو ما شاهد یک سلسله کودتاها در کشورهایی که گمان میرفت اولین کشورهایی هستند که با موج انقلاب اسلامی متحول میشوند، بودیم.
کودتا در پاکستان، ترکیه، سودان و شبهکودتای صدام در عراق از این جمله به حساب میآیند. اما این نحوه مقابله با انقلاب اسلامی دوام چندانی نداشت و تشدید گرایشات اسلامگرایی در ترکیه، پاکستان و سودان و نیز اسلامی شدن مبارزه در میان فلسطینیها و آغاز انتفاضه اول نشان داد که مقابله امنیتی نظامی با انقلاب اسلامی و شاخههای منطقهای آن کارساز نیست. از آن پس یک مدل مطرح شد و به دنبال آن مراکز فراوانی دست به کار شدند تا این مدل را اجرایی نمایند. این مدل اسلام در مقابل اسلام بود. مدل اسلام در برابر اسلام در دو بستر دنبال شد یک بستر رسمی دولتی و یک بستر روشنفکری به ظاهر غیردولتی.
در بستر دولتی، آمریکاییها دو سطح را دنبال کردند؛ اسلام تندرو و اسلام کندرو. مبنای عمل اسلام تندرو برخورد خشن با مسلمانان هوادار انقلاب اسلامی و درپی ایجاد یک جبهه مذهبی علیه انقلاب اسلامی بود. وهابیت سعودی پرچم این نوع از اسلام را در دست گرفت و تا امروز خون صدها هزار نفر از هواداران انقلاب اسلامی را در یمن، بحرین، عربستان، پاکستان، افغانستان، عراق، سوریه، فلسطین، لبنان، سودان و... بر زمین ریخته است امروز این نوع از اسلام دست در دستان اسرائیل با بمب و راکت به جان مسلمانان افتاده است و از سوی دیگر با استفاده از دهها شبکه تلویزیونی و رادیویی هر روزه برتنور درگیری با انقلاب اسلامی میدمد.
مبنای اسلام کندرو، تئوریزه کردن نوعی از دینداری است که به هیچ منکری کار ندارد به راحتی با آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی کار میکند، اسلام را از عرصههای مؤثر اجتماعی دور نگه میدارد و دینداری را در حد یک سری نمادها و نمودهای غیرحساس معرفی میکند در این نوع از اسلام، جهاد و مبارزه جایی ندارد و دیانت در عین احترام شدن راهی به سیاست ندارد. ترکیه پرچم این نوع از اسلام را در دست دارد و هرگاه در سطح جهان اسلام، جنبشی مردمی و دینخواهانه راه میافتد، این تابلو بالا میآید و خود را بهترین نوع و الگوی اسلامی معرفی میکند. این اسلام با وجود ظاهر فریبندهای که دارد، در عمل نتوانسته است، جایگاه چندانی در میان مسلمانان پیدا کند. حضرت امام خمینی- رضوانالله تعالی علیه- با درایت این دو نوع از اسلام را یکی دانسته و به درستی و درایت، آن دو را «اسلام آمریکایی» خواندند.
اما در بستر روشنفکری جهان اسلام تلاش زیادی صورت گرفت تا اگر قرار باشد در این کشورها تحولی صورت گیرد این تحول توسط جریانات به ظاهر مستقل ولی عمیقاً وابسته به آمریکا متوقف، معکوس و مدیریت شوند. شبکه روشنفکران وابسته، البته پدیده جدیدی نیست و از عمر آن دست کم 200 سال میگذرد. این شبکه یک تفاوت اساسی با شبکه 200 ساله دارد و آن وجهه دینی مذهبی افراد شاخص آن است. در گذشته - مثلاً در ایران- کسانی مثل ملکمخان که از درباریان مخالف مذهب بودند، شاخص و شاکله این جریان را در دست داشتند و مهمترین نیروی ضد جنبش به حساب آمده و خود آنان نیز این را مخفی نمیکردند اما این جریان جدید روشنفکری که با فاصله کمی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به وجود آمده و سازماندهی و به یک زنجیره در جهان اسلام تبدیل شده است، داعیه دینی دارد و مدعی سردمداری جنبش است! اسنادی حکایت میکنند که این به ظاهر جنبش که با پوستهای فرهنگی فعالیت میکند، توسط «مرکز مطالعات اسلامی و دمکراسی در واشنگتن»-c.s.i.d- هدایت میشود.
براساس این اسناد، این مرکز مدیریت اصلی سرشاخههایی را در آمریکا، اروپا و آسیا بر عهده دارد که وظیفه دارند سکولارها و اسلامگرایان میانهرو را در شبکهای با عنوان «مسلمانان دمکرات» گردهم آورند. براساس گزارش سال 2004 این مرکز طرحی را شامل ایجاد مراکز اطلاعاتی برای مسلمانان دمکرات، برگزاری سمینارها و کارگاههای آموزشی برای اساتید، دانشجویان و حتی ائمه جماعات در کشورهای اسلامی دنبال کرده است. بنیادهای فراوانی در سطح جهان این مرکز مطالعات اسلام و دمکراسی را پشتیبانی میکنند که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد؛... «مرکز تحقیق غرب»، «مرکز تحقیق فراملی» (در هالیوود کالیفرنیا)، «بنیاد لیبفورال» در کارولینای شمالی، بنیاد «اندیشه ابن رشد» در آلمان، سازمان حقوق بشر عربی در آلمان، موسسه ابن وراق، بنیاد گیردانو برانو در آلمان، بنیاد آسیا، بنیاد مسلمانان آزاد، انجمن طرح خیریه الاحباش، شبکه مسلمانان لیبرال اندونزی، شبکه نظامهای آموزشی محمدیه، موسسه مطالعات اسلامی اندونزی، موسسه دولتی مطالعات اسلامی اندونزی، شبکه دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی، شبکه شورایاسلام و دمکراسی فیلیپین، کنسرسیوم جامعه مدنی فیلیپین، شبکه مسلمانان میانهرو آسیای جنوب شرقی، موسسه مطالعات اسلامی هند، مرکز مطالعات جامعه و سکولاریزم هند، اتحادیه مسلمانان مترقی، عقلگرایان بینالمللی، شبکه دمکراسیسازی و تساوی زنان، شبکه جامعه چند مرکزی الدعوهًْ الاسلامیه لیبی و شبکه جامعه سکولار ایران...
اصلیترین هدف مشترک این شبکههای تحت پوشش «مرکز مطالعات اسلامی و دمکراسی واشنگتن» که در بسیاری از سایتهای آنان ( از جمله سایت اتحادیه مسلمانان مترقی pmu) آمده این است: «ما از جدایی مذهب و دولت در تمام مسائل سیاست عمومی نه تنها در آمریکای شمالی بلکه در تمام جهان اسلام نیز حمایت میکنیم. ما معتقدیم که حکومت سکولار، تنها راه برای دستیابی به آرمان اسلامی بدون اجبار در موضوعات ایمان و مذهب است و جدایی مذهب و دولت، پیششرط لازم برای ایجاد جوامع دمکراتیک است».
شبکههای مورد اشاره در سطح کشورهای اسلامی یا کشورهایی که اکثریت قابل توجهی از مسلمانان را در خود جای دادهاند، وظیفه دارند اصل مورد اشاره را با زبانهای محلی و با استفاده از استعارههای مذهبی هر جامعه و با پیوند زدن با تاریخ، باورها و فرهنگ ملی بیان و تئوریپردازی کنند. در میان کشورهای اسلامی، شخصیتهایی که دارای وجههای فرهنگی بوده و از قدرت قلم یا بیان خوبی برخوردار باشند ترجمه و تفصیل متن مورد اشاره و در واقع دستورالعمل و اصل بنیادین مرکز مطالعات اسلام و دمکراسی واشنگتن را برعهده دارند بعضی از این شخصیتها عبارتند از: اولیالابشار در اندونزی، محمد شرفی در تونس، فتحالله گولن در ترکیه، عمر حمزاوی، سعدالدین ابراهیم، نجیب محفوظ در مصر، ماریا الفا در اندونزی، چاندرا مظفر در مالزی، بسام طیبی در آلمان، حبیب بن شیخ در فرانسه، محمدالرکن به همراه محمد المنصوری، عبدالله الشمسی، بخیت الفلاسی در امارات، وفا سلطان، محمد شهرور و علی احمد سعید در سوریه، نصر حامد ابوزید در مصر، مهندس عسکر علی در هند، یونس شیخ در پاکستان، مارسل خلیفه در لبنان، کمال نواش در فلسطین، شاکرالنابلسی در اردن، احمد البغدادی در کویت، طارق حقی در مصر، هما ارجمند ایرانیالاصل در کانادا، ایان هریس علی سومالیایی الاصل در هلند، تسلیمه نسرین در بنگلادش، مهدی مظفری ایرانیالاصل در دانمارک، شیرین عبادی، عبدالکریم سروش، محسن سازگارا و... در ایران، شعبانیه رحمان در پاکستان و... اینها در واقع «شبکه چهرهها» هستند و به مرکز مطالعات اسلام و دمکراسی وابستگی کامل دارند و در زمینههای مختلف از سوی این مرکز حمایت میشوند آنوقت خود مرکز مطالعات اسلام و دمکراسی واشنگتن یک مرکز کاملا وابسته به سازمان سیا -cia- است. دلیل واضح آن این است که آموزههای همه اینها یکی است، به عنوان مثال به آموزههای شاکرالنابلسی اردنی نگاه بیاندازید و با آنچه از سروش، عبادی و سازگارا (و بهخصوص سروش) شنیدهاید تطبیق دهید. نابلسی مینویسد: «ارزشها، سنتها، قوانین و ارزشهای اخلاقی مقدس رایج باید نقادانه مورد بحث قرار گیرد. قوانین شریعت، تنها در چارچوب زمانی از تاریخ قابل درک است که در آن ایجاد شدند و از این رو اعتبار ابدی قوانین شریعت قابل قبول نیست» جالب این است که به مرور که ترفند مراکزی نظیر مرکز دمکراسی و اسلام به نتیجه نرسید، ادبیات روشنفکران مورد اشاره در همه کشورها همزمان تند و تندتر شدند و با صراحت بیشتری به نفی اسلام و نمادهای سیاسی آن روی آوردند. همزمان با تند شدن لحن سروش و... در ایران علیه روحانیت و دولت دینی، احمد البغدادی استاد دانشگاه کویت مینویسد: «بین مطالعه قرآن و عقبماندگی فکری مسلمانان و نیز تروریزم رابطه مستقیم وجود دارد.»!
جالبتر این است که میان خشنتر شدن لحن سرحلقههای روشنفکری مرکز مطالعات اسلام و دمکراسی علیه اسلام و نفی جلوههای سیاسی و حکومتی اسلامی، اقدامات تروریستی اسلام تندرو- وهابیها- هم تشدید شده و به خلق صحنههای عجیب جنایت در بسیاری از کشورهای اسلامی انجامیده است. این اصلا تصادفی نیست. چرا باید تصادفی باشد و در حالی که حکومت عربستان به هیچ وجه قادر به پشتیبانی از اقداماتی نیست که آمریکا با آن مخالف باشد، شاهد صحنههای هر روزه جنایت همپیمانان تروریست سعودیها در کشورهای اسلامی هستیم؟
در عین حال با مرور حوادث تروریستی و با مرور میزان تاثیر شبکههای روشنفکری وابسته در کشورهای اسلامی درمییابیم که توأمان هم مدل اسلام تندرو و هم مدل اسلام کندرو به شکست انجامیده و هیچ کدام از این دو نتوانستهاند جای «اسلام ناب محمدی(ص)» یعنی مدل حضرت امام را بگیرند. ترکیه و عربستان به اذعان شخصیتهای مختلف و به باور عمومی تقریبا جایگاهی در میان ملتها و در نتیجه جایگاهی در تحولات واقعی میدانی ندارند و همه به این نکته اذعان کردهاند که انقلاب اسلامی کماکان مهمترین مطلوب و مطالبه مسلمانان شیعه و سنی است. از آن طرف روشنفکران وابسته به شبکه مرکز مطالعات اسلام و دمکراسی هم نتوانستهاند جایگاهی پیدا کنند. امروز نفوذ امثال سروش و عبادی در ایران نزدیک به صفر است کما اینکه نفوذ نجیب محفوظ و شاکر النابلسی و... هم نزدیک به صفر است. دقیقا به دلیل همین شکستهاست که تلاش میکنند تا سفارت ایران در بیروت را با حدود 500 کیلو مواد منفجره ویران نمایند و فریاد آل سعود علیه ایران بلند است. دقیقا از همین روست که آمریکاییها به شدت احساس نگرانی میکنند. جان کری چندی قبل در پاسخ به اتهامات کنگره که سیاست منطقهای اوباما در مواجهه با ایران را ناکارآمد میدانست، گفت: کشورهای عربی قادر نیستند در مقابل ایران بایستند و ما هم قادر نیستیم با اقدامات نظامی ایران را متوقف کنیم. همین موضوع سیستم آمریکا را دچار ضعف فزاینده میکند چرا که وقتی آمریکا و همراهان منطقهایاش قادر به کنترل ایران نیستند، باید زمین را واگذار کرده و کنار بروند.
سعدالله زارعی
ظریف گفت:خطوط قرمز را رهبر معظم انقلاب مشخص میکنند و هرآن چه در مذاکرات بحث میشود با جزییات خدمت ایشان گزارش میشود و تیم مذاکره کننده خود را ملزم به اجرای دقیق سیاستهای نظام و نقطه نظرات رهبری میداند.
پ ن:البته ممکن است ظریف اغراق کرده باشد و یا حتی از دروغ گفتن ابایی نداشته باشد لذا میتوانیم منتظر تکذیب مطلب از سوی دفتر معظم له و یا سایتهای ولایتمدار باشیم!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)