نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: مقاله: ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر و اتفاقات پس از آن

  1. #1
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض مقاله: ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر و اتفاقات پس از آن

    گزارش ویژه رجانیوز از ربوده شدن امام موسی صدر و اتفاقات پس از آن / بخش اول
    امام صدر آخرین بار گفت به دیدار قذافی می رود/ وقتی قذافی امام موسی صدر تقلبی را به ایتالیا فرستاد

    رجانیوز- گروه تاریخ انقلاب اسلامی: نهم شهریورماه سال 57 و همزمان با بالا گرفتن شعله های انقلاب اسلامی در ایران، خبری جامعه لبنان را به شوک فرو برد. امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که طی سالهای گذشته تلاش زیادی برای وحدت لبنان در برابر دشمن کرده بود هنگام سفر به لیبی مفقود شده بود.
    متن زیر که به خاطر مفصل بودن آن در دو بخش در رجانیوز منتشر می شود برگرفته شده از کتاب «صخره سخت» است که تفصیلا به بررسی ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر، تحلیل های مختلف راجع به ربوده شدن ایشان، پیگیری های پس از آن، و نهایتا تاثیر این مسأله بر روابط ایران و لیبی در سالهای اولیه انقلاب می پردازد.

    در مرداد ماه 1357، امام موسی صدر در سفر دوره ای خود به کشورهای عربی - اسلامی جهت جلوگیری از تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان در کشور الجزایر به سر می برد. وی در آنجا با رئیس جمهور، و هواری بومدین، و محمد صلاح یحیاوی از رهبران جبهه ی آزادیبخش ملی دیدار و گفتگو کرد. در این دیدارها به وی پیشنهاد شد از کشور لیبی هم دیدار کند و سفر دوره ای خود را تکمیل نماید.
    وی روز جمعه سوم شهریور 1357، 22 رمضان 1398 برابر 25 آگوست 1978، از الجزایر وارد لیبی شد. رسانه های خبری لیبی هیچ اشاره ای به حضور میهمان رسمی خود نکردند و از برنامه های او در این سفر هیچ خبری منتشر نساختند.
    رباب صدر خواهر ایشان در مصاحبه ای در اینباره می گوید: «چون اسرائيل از اجراي قطعنامه 425 شوراي امنيت و عقب‌نشيني از مناطق مرزي سر باز زده بود، امام موسي صدر وظيفه خود مي‌دانست که اوضاع بحراني لبنان و عمق خطر تهديدکننده جنوب لبنان را به اطلاع رهبران کشورهاي عربي برساند به همين‌ منظور در الجزاير با هواري‌ بومدين رئيس جمهور اسبق الجزاير گفت‌وگو کرد.

    بومدين در پايان اين ملاقات که بسيار صميمانه بود، گفته بود: خواهش مي‌کنم سفري هم به ليبي داشته باشيد. چون قذافي اخبار ناصحيحي از جنگ لبنان دارد. برادرم اين دعوت را پذيرفت ولي در مورد تعيين زمان سفر با تأمل برخورد کرد و حدود يک ماه بعد به کاردار ليبي اطلاع داد که مايل است سفر در تاريخ 25 /8/ 1978 انجام شود و ناگزير به ترک ليبي پيش از 1 /9/ 1978 است تا بتواند به همسر بيمارش که در حال درمان در فرانسه است، رسيدگي کند.»

    امام صدر روز جمعه 25 آگوست به همراه شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين (مدير خبرگزاري لبنان) به ليبي سفر کرد و در هتل «الشاطي» طرابلس به عنوان ميهمان رسمي دولت ليبي اقامت گزيدند. تا پنج روز بعد کساني او را ديده‌اند اما از آن به بعد هيچ‌‌کس از او و همراهانش خبر ندارد. روز پنجم يک خودرو براي بردن آن‌ها به ديدار سرهنگ قذافي به هتل آمد و بعد از رفتنشان خبري از آن‌ها نشد.




    حتی خود امام موسی صدر روزهای اقامت در لیبی با هیچ کس اعم از اعضای خانواده، مجلس اعلی و وزارت امور خارجه لبنان تماس نگرفت؛ و این برخلاف روال همیشگی ایشان بود. به دنبال آن، مجلس اعلای شیعیان لبنان از کاردار لیبی در لبنان خواستار اطلاعات در این مورد شد ولی او از جواب سرباز زد. چهار روز بعد توسط مجلس موضوع با نخست وزیر وقت لبنان، آقای سلیم الحُصّ، در میان گذاشته شد. او بیدرنگ کاردار لیبی را به حضور فرا خواند و خواستار جواب رسمی و فوری شد. یک روز بعد، از طرف کاردار لیبی جواب داده شد که امام موسی صدر و همراهانش (شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین) عصر روز 131 اوت 1978 با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا به شماره 881، لیبی را به مقصد رم ترک کرده اند.


    جالب اینکه امام موسی صدر روز 30 اوت در هتل محل اقامت خود با نزار علی دیدار می کند وتوسط او نامه ای خطاب به خانواده اش می فرستد. «امام صدر و نزار علی در روز 30 اوت 1978 با یکدیگر در هتل دیدار می کنند.پس از انکه امام موسی صدر مطلع می شود نزار علی روز بعد یعنی 31 اوت با هواپیما به پاریس خواهد رفت، نامه ای کوتاه برای خانواده خود در پاریس می نویسد تا نزارعلی به آنها بدهد.امام در این نامه به خانواده خود بر می دهد که روز شنبه یا یکشنبه یعنی دوم یا سوم سپتامبر به پاریس سفر خواهد کرد. متن نامه بدین شرح است
    صدری- حمید فرزندانم- ما خوبیم. انشاءالله شنبه یا یکشنبه به پاریس می رسم. امیدوارم بتوانم عصر جمعه یا بعد از ظهر شنبه برای مشخص کردن زمان رسیدن با شما تلفنی تماس بگیرم. به ام صدری هم این مطلب را اطلاع دهید. با بیروت با منزل حسینی به شماره 470 886 تماس بگیرید و به آنها هم اطلاع دهید.
    به دکتر صادق و دکتر عصام هم اطلاع دهید تا منتظر رسیدن ما در پاریس باشند. ام صدری از سلامت و زمان رسیدن به پاریس او را مطلع کنید.»[1]

    وقتی این حادثه مشکوک اتفاق افتاد در مرحله اول، مقامات دولت لیبی در مقابل سؤالات سکوت اختیار می کردند. بعد هم که مجبور به پاسخگویی شدند، در اظهارات آنان حتی در جوابها و عکس العمل های سرهنگ قذافی و بیانیه رسمی دولت لیبی که در تاریخ 18 سپتامبر 1378 صادر گردید، موارد ضد و نقیضی به چشم می خورد. از سوی دیگر دادستانی کل ایتالیا برای روشن شدن قضیه، در تاریخ 3/ 9/ 1978 دستگاههای بازرسی و امنیتی خود را در سطح وسیعی به کار گرفت و پس از دو هفته اعلام کرد امام موسی صدر و همراهانش با پرواز ایتالیا، لیبی را ترک نکرده و با هیچ وسیله نقلیه ای به این کشور نیامده اند و دولت آن کشور به طور رسمی این موضوع را به دولت لبنان و مجلس اعلای شیعیان ابلاغ کرد. همچنین نتیجه تحقیقات مقامات امنیتی لبنان نیز بر همین موضوع تأکید داشت. در تاریخ 15/ 2/ 1980 مقامات لیبی با استناد به تحقیقات ساختگی نیروی امنیتی خود، از مقامات ایتالیا خواستند در این باره تحقیقات قضایی به عمل آورند. دستگاه قضایی ایتالیا دوباره تحقیقات گسترده ای را انجام داد و در نهایت به نتیجه قبلی تأکید کرد و تحقیقات دستگاه امنیتی لیبی را غیر واقع و دروغ اعلام نمود.

    نهایتا پس از پیگیری های مکرر لبنان وزارت امور خارجه لیبی در روز 17 سپتامبر در این رابطه بیانیه ای صادر می کند که متن آن به شرح زیر است:
    «امام صدر از شخصیت های اسلامی بزرگ ورهبر شیعیان لبنان محسوب می شود ومیان او ولیبی روابط محکمی برقرار است که منشأ آن تجلیل واحترام نسبت به نقشی است که امام صدر در قلمروهای اسلامی وسیاسی در دنیای عرب وجهان اسلام ایفا می کند. وی بارها پیش از این لیبی دیدار کرده است. در روز 18/7/1978 عصام مکی نماینده امام موسی صدر که در آن هنگام در الجزائر بود، با سفارت تماس برقرار کرد وتمایل امام برای سفر به لیبی را اظهار کرد. سفارت ما در بیروت روز 19/7/1978 استقبال ما را از این سفر به ایشان ابلاغ کرد. در دیدار کاردار سفارت لیبی با امام، ایشان ضمن اشاره به اشتغالاتش در آن برهه‌‌‌ زمانی پیشنهاد می کند که سفر در نیمه دوم ماه مبارک رمضان صورت گیرد وروز 25/8/1978 را برای سفر تعیین می کنند.

    در تاریخ مذکور وی به طرابلس رسید و به گرمی مورد استقبال قرارگرفت. در ایام اقامتش دیدارهای متعددی صورت گرفت. سپس امام خواستار گرفتن بلیط برای سفر به رم وازآن جا به پاریس شد. لذا کمیته مردمی مستقر در فرودگاه بین المللی طرابلس، از خطوط هوایی ایتالیا، آلیتالیا، به شماره 881 به مقصد رم برای وی وهمراهانش عباس حسین بدرالدین ومحمد شحاته یعقوب جا رزرو کرد.
    چون در این پرواز صندلی خالی وجود نداشت نمایندگان شرکت آلیتالیا بنا به درخواست کمیته مردمی فرودگاه خواستار تغییر صندلی دو تن از مسافران درجه یک به درجه توریستی شد که تا امام وهمراهانش بتوانند در قسمت درجه یک قرار بگیرند. این دومسافر آقای فالنتی کارمند شرکت آلیتالیا درطرابلس وخانم دونسلمان از ایتالیا بودند.

    امام صدر با پرواز شماره 881 خطوط هوایی آلیتالیا روز پنجشنبه 28 رمضان 1398 هـ در ساعت 15/8 شب عازم رم شد. برادر احمد خطاب از دفتر ارتباطات عربی در کنگره عمومی خلق ونماینده کمیته مردمی فرودگاه ونماینده شرکت حمل ونقل آلیتالیا او را بدرقه کرد.




    ساعت 10 صبح روز 12/9/1978 م نماینده شرکت آلیتالیا در طرابلس تلگرافی را از مدیر منطقه ای شرکت مذکور در بیروت دریافت کرد ودر آن جویای احوال مسافران پرواز 881 در تاریخ 31/8/1978 موسی، یعقوب وعباس شد. در پاسخ نماینده شرکت آلیتالیا در طرابلس تلگرافی را در ساعت 5/14 همان روز فرستاد وتأکید کرد که امام موسی صدر وشیخ محمد یعقوب وعباس بدرالدین با پرواز آلیتالیا به شماره 881 در تاریخ 31/8/1978 م طرابلس را به سوی رم ترک کرده اند.


    دبیرخانه وزارت امور خارجه ضمن تأکید بر روابط برادرانه واستوار که میان امام موسی صدر واین دولت بوده است واحترام فراوانی که برای امام قائل است، اعلام می کند که امام طرابلس را به قصد رم ترک گفته است وتأکید می کند که شایعاتی را که برخی از مراکز مشکوک ومغرض می پراکنند، با هدف بر هم زدن اوضاع لبنان- این آخرین پایگاه انقلاب فلسطین- صورت می گیرد. از این رو جمهوری لیبی با تمام قوا در کنار نیروهای اسلامی ومترقی برای روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر ونجات جان وی وهمراهانش می کوشد. در این خصوص ما در ارتباط مدام دولت ایتالیا هستیم که امام صدر با یکی از پروازهای آن بدان جا سفرکرده است ودولت لیبی به این قضیه اهمیت فراوانی می دهد.»

    در واکنش به این بیانیه با وجودی كه بيانيه وزارت خارجه ليبی در تاريخ 18سپتامبر 1978صادر شده است، جنبش امل ارائه پاسخ آن را تا زمان برگزاری كنفرانس مطبوعاتی آيت اللَّه شيخ محمد مهدی شمس الدين، به تعويق انداخت. اين تأخير بدان دليل بود كه جنبش امل نمی‏خواست پيش از پايان تحقيقات، ليبی را مسئول ربودن امام صدر معرفی كند اما پس از اتمام اين تحقيقات، شيخ شمس الدين در آن مصاحبه، رسما ليبی را مسئول ربودن امام صدر معرفی كردند.

    متن پاسخ جنبش امل بدين شرح است:

    «1- همه ما می‏دانيم كه امام موسی صدر پيش از اين تنها يك بار به ليبی سفر كرده بودند و آن هم در سپتامبر 1975و برای شركت در يك كنفرانس دينی - مذهبی در آن سفر، امام با قذافی ديدار كردند و قذافی از اختلاف نظرهايی كه در ديدار با امام ميان آن دو پيش آمد، ابراز ناراحتی كرد و برای آن كه ديدار را پايان دهد، بر صندلی خود لم داد و چشمانش را بست و خود را به خواب زد (!) پس از آن ديگر هيچ ارتباط يا تماسی ميان امام و دولت ليبی انجام نشد. همزمان با جنگ های داخلی لبنان، نخست وزير ليبی سرگرد "عبدالسلام جلّود" به لبنان سفر كرد و در مدت اقامت دو ماهه خود در لبنان، يعنی ماه های ژوئن و ژوئيه 1976با بسياری از شخصيت های لبنانی وابسته به جناح های مختلف سياسی ديدار و گفتگو كرد از جمله آنان،پير جميل، رئيس حزب كتائب بود كه جلود در تاريخ1976به مدت بيش از سه ساعت با وی ديدار و گفتگو كرد، اما هيچ گونه ملاقاتی ميان او و امام صدر انجام نشد. چندی بعد، هنگامی كه امام صدر و سرگرد جلّود به منظور تلاش برای عادی سازی روابط ميان سوريه و جنبش مقاومت فلسطين، جداگانه به دمشق سفر كرده بودند، امام با جلود روبرو شد و از او به خاطر بی توجهی ‏اش گله كرد. جلود نيز گفت كه پس از بازگشت به لبنان، به ديدار امام خواهد رفت. اما پس از بازگشت آنان به لبنان در تاريخ 14ژوئيه 1976نيز هيچ گونه ديدار يا تماسی ميان آن دو صورت نگرفت. از طرفی، همزمان با سفر جلّود به لبنان، برخی از روزنامه های لبنانی كه با رژيم ليبی در ارتباط بودند، جنگ تبليغاتی بيرحمانه و آشكاری را عليه امام صدر به راه انداختند. سازمان ها و انجمن های مرتبط با حكومت ليبی نيز اقدامات مشابهی انجام دادند.

    2- سفر امام به ليبی بنا به پيشنهاد سران حكومت الجزاير انجام شد. امام موسی صدر برای تشريح اوضاع و شرايط حاكم بر لبنان و خطراتی كه جنوب لبنان را تهديد می‏كرد، به چند كشور عربی از جمله الجزاير سفر كردند. در جريان اين سفر، رهبران الجزاير به امام پيشنهاد كردند به ليبی برود و نظرات و پيشنهادهای خود را در رابطه با موضوعات مورد بحث، با مسئولان ليبيايی در ميان بگذارد.

    3- به هنگام ورود امام و همراهانش به ليبی، به جز آقای "احمد شحاتی"، مسئول دفتر روابط بين الملل كنگره خلق ليبی، كسی برای استقبال آنان در فرودگاه حاضر نشد. رسانه های اين كشور نيز خبر ورود امام را بايكوت كردند، به گونه‏ای كه حتی كاردار سفارت لبنان در ليبی، چهار روز پس از ورود امام و همراهانشان، يعنی زمانی كه آقای عباس بدرالدين برای اخذ ويزای فرانسه با وی تماس گرفت، از حضور آنان در ليبی باخبر شد.


    در اين سفر امام نتوانست با هيچ يك از مسئولان دولت ليبی به جز احمد شحاتی ملاقات كند. اين در حالی بود كه ايشان به دعوت رسمی دولت ليبی و به منظور ديدار با قذافی به اين كشور سفر كرده بودند. سرانجام پس از شش روز انتظار برای تعيين زمان ملاقات، به ايشان اعلام شد كه ظهر روز هفتم يعنی 31 اوت 1978برای ملاقات با قذافی تعيين شده است. امام صدر و همراهان در ظهر آن روز در حالی كه به سمت محل ديدار با قذافی در حركت بودند، مشاهده شده‏اند. اما قذافی پس از آن مدعی شده است كه آن ديدار در موعد مقرر انجام نگرفته و امام بدون ملاقات با وی از ليبی خارج شده‏اند.

    4- امام صدر و همراهانش قصد سفر به رم را نداشته اند، زيرا آقای عباس بدرالدين هنگامی كه گذرنامه خود را برای اخذ ويزای فرانسه به "نزار فرحات"، كاردار سفارت لبنان در ليبی، ارائه كرده در خواستی برای اخذ ويزای ورود به ايتاليا مطرح نكرده است.از طرفی، اگر امام قصد سفر به رم را داشتند، گذرنامه خود را به آقای فرحات می‏دادند تا برای ايشان ويزای ورود به ايتاليا دريافت گردد. اما چنان كه می‏دانيم، ويزای ايتاليا در تاريخ 31اوت 1978در گذرنامه ايشان درج شده است، يعنی همان روزی كه گفته می‏شود ايشان از ليبی خارج شده‏اند.
    نكته مهم ديگر آن كه اگر آقای بدرالدين تصميم داشته همراه امام به رم سفر كند، چرا گذرنامه خود را به همراه گذرنامه امام و شيخ يعقوب، برای اخذ ويزای ايتاليا ارائه نكرده است؟ (آقای بدرالدين ويزای ورود به ايتاليا را در اختيار نداشته و در فرودگاه رم، ويزای موقت 48ساعته دريافت كرده است.)

    پاسخ اين پرسش آن است كه آقای بدرالدين نيز قصد سفر به رم را نداشته است، زيرا اگر چنين تصميمی داشت، به سادگی می‏توانست گذرنامه خود را در كنار گذرنامه های امام و شيخ يعقوب كه برای دريافت ويزا به سفارت ايتاليا در ليبی ارائه شده قرار دهد.
    علت جدا ماندن گذرنامه امام و شيخ يعقوب از گذرنامه آقای بدرالدين، آن است كه گذرنامه آقای بدر الدين برای دريافت ويزای فرانسه، نزد آقای فرحات ،كاردار سفارت لبنان بوده و همين نكته بيانگر آن است كه گذرنامه های امام و شيخ يعقوب، در حالت عادی و طبيعی برای دريافت ويزا به سفارت ايتاليا تحويل داده نشده است. به همين سبب، آقای بدرالدين نيز نتوانسته با كاردار سفارت لبنان تماس برقرار كند و گذرنامه خود را از او پس بگيرد، يا از او بخواهد كه ويزای ايتاليا را برايش دريافت كند. همين اوضاع مبهم و غيرعادی، سرآغاز ماجرای ناپديد شدن آنان است.

    5- بليط هايی كه برای سفر به رم به نام امام و همراهانش صادر شده، از نوع توريستی (
    Tourist Class) بوده است. از طرفی، اينكه امام موسی صدر به حقوق ديگران تجاوز و از جای آنان استفاده كند، قابل قبول نيست. بدين ترتيب، عقلاً امكان ندارد كه بپذيريم امام و همراهانش در بخش درجه يك (First Class)و در جای ديگران نشسته باشند. به علاوه چنانكه می‏دانيم،برای تمامی سفرهای امام، همواره بليط های "درجه يك" تهيه شده است. نتيجه آن كه تهيه بليط های مذكور، با اراده و آگاهی امام انجام نشده است.





    6- مليت" و "شغل" مسافران، در بليط ها درج نمی‏گردد. اين در حالی است كه آقای والنتی، كه گفته ميشود صندلی خود را در هواپيما به امام داده، "كارمند يك شركت ايتاليايی" معرفی شده، اما نام آن شركت را ذكر نكرده‏اند كه خود جای پرسش و تأمل است. نتيجه آنكه تهيه كنندگان بيانيه ، وزارت خارجه ليبی لازم ديده‏اند كه برای اثبات سناريوی خود، دليلی ارائه كنند و به همين سبب، نام دو نفر را ذكر كرده اند، اما اين كار به شكلی ناقص و غير عادی انجام شده، به گونه‏ای كه نه تنها هدف تدوين كنندگان اين سناريو را تأمين نمی‏كند، بلكه اين پرسش را پديد ميآورد كه "اگر ذكر دليل و شاهد ضرورت داشته، چرا آدرس كامل آنان ارائه نشده است؟"، به ويژه آن كه يكی از افراد مذكور كه كارمند يك شركت ايتاليايی است قابل شناسايی خواهد بود.

    به هر تقدير، مسئولان ايتاليايی در تحقيقات خود، محل اقامت آقای "والنتی" در ايتاليا را يافتند. او نيز اظهار داشت كه صندلی خود را به كسی نداده و شخصی را با لباس روحانی در هواپيما مشاهده نكرده است.
    قذافی در تاريخ 21سپتامبر 1978در ديدار با گروهی از شخصيت های اسلامی در دمشق، تصريح كرده است كه موعد ديدار وی با امام، ساعت 1:30بعد از ظهر روز 31 اوت 1978بوده است، اما به وی خبر داده اند كه امام ليبی را ترك كرده و او (قذافی) نيز با تعجب گفته است: «..اما قرار بود ما با هم ديدار كنيم!!»حال پرسش آن است كه چگونه می‏توان ميان اظهارات قذافی و مطالب مندرج در بيانيه كه زمان عزيمت آنان را ساعت 8:15شامگاه آن روز اعلام كرده، ارتباط منطقی برقرار كرد؟ زيرا در فاصله ساعت 1:30ظهر تا 8:15بعدازظهر، زمان كافی برای انجام ملاقات وجود داشته است.

    اين در حالی است كه تعدادی از اتباع لبنان،كه در زمان حضور امام در ليبی در آن كشور بوده ‏اند، از جمله روزنامه نگاری به نام "اسعد مقدم"، تأكيد دارند كه امام و همراهانش را در حدود ساعت يك بعدازظهر روز 31اوت 1978در حال خروج از هتل و سوار شدن به اتومبيل مشاهده كرده ‏اند امام نيز در پاسخ به پرسشی، گفته است كه عازم ديدار با قذافی است.

    7- آقای احمد الحطّاب كه بنابر ادعای دولت ليبی، امام را در فرودگاه بدرقه كرده است كارمند عادی بخش تشريفات است. حال چگونه ممكن است امام صدر را كه به اعتراف نويسندگان بيانيه يك "شخصيت بزرگ اسلامی" و "ميهمان رسمی دولت ليبی" بوده، چنين شخصی بدرقه كند؟ با آن كه مراسم استقبال از امام موسی صدر را مقام عالی رتبه‏ای چون احمد شحاتی، مدير كل امور بين الملل كنگره ليبی، انجام داده بود.

    در اين بيانيه چنين القا شده است كه سفر امام و عزيمت ايشان از ليبی، در شرايط عادی و طبيعی صورت گرفته در حالی كه قذافی در اظهارات خود در حضور شخصيت های اسلامی در تاريخ 21سپتامبر 1978در دمشق تصريح كرده است كه آقای احمد الحطاب، «به طور تصادفی امام را در فرودگاه ديده و ايشان را بدرقه كرده است»!! نخست وزير ليبی، سرگرد جلود نيز در تماس تلفنی با نخست وزير لبنان، دكتر سليم الحص در تاريخ 12سپتامبر 1978همين عبارت را تكرار كرده و افزوده است: «امام ناراحت بودند و زمان عزيمت خود را به اداره تشريفات اعلام نكردند و به همين علت، انجام مراسم بدرقه رسمی ممكن نبود.»


    اكنون سؤال اين است كه چه اتفاقی رخ داده كه موجب شده امام كه به تعبير مندرج در بيانيه، «ميهمان دولت ليبی و يك شخصيت بزرگ اسلامی» بوده‏اند، ناراضی و ناراحت شوند؟ چرا دولت ميزبان، از برنامه سفر ايشان آگاه نبوده؟ و چگونه ميتوان تناقض ميان اين سناريو و بيانيه رسمی وزارت خارجه ليبی را توجيه كرد، در حالی كه بيانيه مذكور تلاش می‏كند شرايط سفر امام را طبيعی و در خور شأن و جايگاه ايشان جلوه دهد و مدعی است كه امام صدر، "مورد احترام و تكريم دولت ليبی" بوده‏اند؟به هر تقدير، بيانيه مذكور چنين القا می‏كند كه امام، چه خشنود و راضی و چه ناخشنود، به اراده و اختيار خود تصميم به سفر گرفته‏اند. اگر چنين است، چرا كاردار سفارت لبنان كه با امام در ارتباط بوده از موضوع سفر ايشان آگاهی نداشته است؟

    8- تحقيقات مسئولان ايتاليايی و نيز تحقيقات نيروهای امنيتی لبنان بيانگر آن است كه كادر پرواز هواپيما، پس از مشاهده تصوير امام و همراهانش، حضور آنان در پرواز 881شامگاه 31اوت 1978از طرابلس به رم را رد كرده‏ اند.
    همچنين تلويزيون ايتاليا، عصر روز 25سپتامبر 1978بيانيه صادره از سوی شركت "آليتاليا" و مصاحبه انجام شده با خلبان هواپيما را پخش كرد كه در آن، خلبان پرواز مذكور، حضور امام و همراهانش را در آن پرواز رد كرده است.
    تحقيقات مسئولان ايتاليايی و نيروهای امنيتی لبنان بيانگر آن است كه دو فرد مجهول الهويه، خود را به جای امام صدر و شيخ يعقوب معرفی كرده و در ساعت حدود 10صبح روز 1سپتامبر 1978به هتل "هاليدی اين" شهر رم مراجعه كرده ‏اند.جالب اينجاست كه مسافران پرواز 881ساعت 23:30شب قبل، يعنی 31اوت 1978 از فرودگاه خارج شده اند. دو فرد مذكور پس از مراجعه به هتل و اجاره دو اتاق، هزينه يك هفته اقامت را پيش پرداخت كرده ‏اند و چند دقيقه پس از ورود به اتاق، در حالی كه چمدان ها و گذرنامه های امام و شيخ يعقوب را در اتاق ها جا گذاشته اند، از هتل خارج شدند و ديگر بازنگشته ‏اند.

    از سوی ديگر، چنان كه از مدارك موجود در اداره امنيت فرودگاه رم برمی آيد، در ساعت 23:35شامگاه 31اوت 1978ويزای 48ساعته به نام آقای عباس بدرالدين صادر شده و محل اقامت وی، هتل "ساتلايت" شهر رم درج گرديده است، با اين توضيح كه وی ساعت 11:40صبح روز بعد، 1سپتامبر 1978با پرواز شماره 490هواپيمايی آليتاليا به "مالت" سفر خواهد كرد. در حالی كه تحقيقات نشان ميدهد كه آقای بدرالدين در آن هتل اقامت نداشته و در پرواز مذكور به مقصد مالت نيز شخصی به اين نام حضور نداشته است. بدين ترتيب، دولت ايتاليا و دولت لبنان و مسئولين چندين كشور عربی و غير عربی ديگر، به اين نتيجه رسيده اند كه امام صدر و همراهانش هرگز به خاك ايتاليا وارد نشده‏ اند.»[2]


    پس از نشان دادن تصاویر امام موسی صدر و دو همراهش به افراد مختلفی مثل مهمانداران پرواز 881 به مقصد رم و کارگران هتل هالیدی رم،مشخص شد که چهره افراد مراجعه کننده با تصاویر بسیار متفاوت است. تحقیقات تکمیلی مقامات امنیتی لبنان و ایتالیا نشان می دهد که دو فرد گریم شده با همراه داشتن پاسپورت های امام صدر و شیخ محمد یعقوب خود را به جای آنها معرفی کرده و با پرواز شماره 881 راهی رم شده اند و پس از توقفی کوتاه در هتل، با جا گذاشتن پاسپورتها و چمدانها هتل را ترک کرده و ناپدید شده اند. سازمان امنیت لبنان در گزارشی خطاب به وزیرخارجه در شرح ماموریت هیات تحقیق و تفحص لبنانی در اینباره می گوید: «در ادامه هیات لبنانی تحقیق و تفحص از مدیر و کارکنان هتل را آغاز کرد. آنان در اظهارات خود عنوان کردند که در تاریخ 1 سپتامبر 1978 بین ساعت 9 تا 11 صبح دو نفر که یکی از آنان لباس روحانی و دیگری لباس شخصی برتن داشت با در دست داشتن گذرنامه هایی به نام موسی صدر و محمد یعقوب به هتل آمدند و با اجاره دو اتاق هزینه اقامت یک هفته ای را نیز پرداخت کردند؛ اما بیش از ده دقیقه در هتل نماندند و پس از آنکه فرد روحانی لباسهای خود را تغییر داد و لباس شخصی بر تن کرد بیرون رفتند و دیگر بازنگشته اند. عکس های امام صدر و شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین به مدیر هتل، کارکنان بخش های پذیرش و باربران و نظافتچی های هتل نشان داده شد و همه آنان بدون استثناء اتفاق نظر داشتند که مراجعه کنندگان به هتل، صاحبان عکس ها نبوده اند و این نشان می دهد که گذرنامه ها را افراد دیگری غیر از امام صدر و شیخ محمد یعقوب استفاده کرده اند.»[3]

    مدتی بعد در 28 سپتامبر سازمانی موهوم به نام «سازمان لبنانی های سکولار برای لبنانی یکپارچه و سکولار» طی نامه ای ربودن امام صدر در ایتالیا را به عهده گرفت .نکته جالب توجه این بود که این نامه همزمان با نامه سفارت لیبی در ایتالیا که در آن بر ربوده شدن سیدموسی صدر در ایتالیا و احتمال دست داشتن دستگاههای امنیتی ایران و اسرائیل و آمریکا و سازمانهای تندرو آلمانی تاکید شده بود منتشر شد.

    متن نامه به شرح زیر است: «سازمان، امام صدر را در تاریخ 31 اوت 1978 بلافاصله پس از رسیدن به رم در جایی ربود که قرار بود با سه نفر ایرانی مخالف حکومت شاه دیدار کند. این آدم ربایی به لطف همکاری عباس بدرالدین که عضو سازمان و هم اکنون در آمریکای جنوبی است صورت گرفته است. شیخ محمد یعقوب که می خواست از زندان رم فرار کند کشته شده است و به زودی محل دفن او را اعلام خواهیم کرد. صدر نیز هم اکنون در آمستردام است و ربودن وی آغازی است برای درهم کوبیدن پایه های ارتجاعی که لبنان را ویران ساخته است.امام خیانتکار است و به زودی محاکمه و با داوری مردم روبرو خواهد شد. بر کسانی که برای نجات امام می کوشند فرض است که به هتل ماریوت در امستردام و هتل شرایتون در بروکسل و هتل هالیدی در رم بروند و در این مورد تحقیق کنند»[4]


    --------------------------------

    [1] - گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر، ص 52
    [2] - گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر،ص 65-59
    [3] - گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر، ص 94
    [4] - گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر، ص 72





    موفق باشین.
    93/6/10
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    گزارش ویژه رجانیوز از ربوده شدن امام موسی صدر و اتفاقات پس از آن / بخش دوم
    اختلاف نظر چمران و محمد منتظری راجع به قذافی/ امام خمینی به نخست وزیر قذافی درباره امام صدر چه گفت؟ / پیام مکتوب امام به قذافی + تصویر

    رجانیوز- گروه تاریخ انقلاب اسلامی: نهم شهریورماه سال 57 و همزمان با بالا گرفتن شعله های انقلاب اسلامی در ایران، خبری جامعه لبنان را به شوک فرو برد. امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که طی سالهای گذشته تلاش زیادی برای وحدت لبنان در برابر دشمن کرده بود هنگام سفر به لیبی مفقود شده بود.
    در بخش اول به ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر، اقداما لیبی برای رد گم کردن خود و بررسی های هیات ایتالیایی و لبنانی پرداختیم. در این قسمت به تحلیل های متفاوت راجع به ربودن امام صدر، سفر نخست وزیر لیبی به ایران و مواجهه امام خمینی با موضوع ربوده شدن امام صدر می پردازیم:

    راجع به ربوده شدنامامموسی صدر دو تحلیل وجود دارد. تحلیل اول متعلق به انقلابیون و مبارزینی است که پیش از انقلاب با لیبی و قذافی در قضیه مبارزه با آمریکا و اسرائیل ارتباط و همکاری داشتند. آنها معتقدند که امام صدر به ایتالیا سفر کرده و ربودن او کار امپریالیسم و صهیونیسم بین المللی است و آنها برای ایجاد اختلاف و دشمنی بین جبهه ی ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی این کار را به گردن قذافی انداخته اند.

    محمد منتظری در مصاحبه با نشریه النهار در اینباره می گوید: «اما در رابطه با امام موسی صدر، این ایادی صهیونیزم و امریکایی بودند که او را ربودند وبرای ضربه زدن به لیبی ادعا کردند که لیبی عامل ربودن اوست. اگر لیبیایی‌ها می‌خواستند موسی صدر را از میان بردارند، این کار را در صیدا، صور، بیروت و یا هر جای دیگری خارج از لیبی می‌کردند، نه این که او را به لیبی دعوت کنند، تا در آنجا مخفی سازند.» او در ادامه می گوید: «امام صدر در لیبی نیست و به ایتالیا سفر کرده است. لیبیایی‌ها مردمی عاقلند و معقول به نظر نمی‌رسد که به عملی علیه امام موسی صدر دست زده باشند، به ویژه آنکه خود، او را به طرابلس دعوت کردند. آنان بارها اعلام و تأکید کردند که هر هیاتی را از طرف امام خمینی برای تحقیق در مورد مساله امام موسی صدر با آغوش باز می پذیرند و آماده‌اند هر حکمی را که امام خمینی در نتیجه تحقیقات هیات مزبور صادر کنند، بپذیرند.» اوهمچنین در مصاحبه دیگری در آبانماه 58 در اینباره می گوید: بنده می گویم امام موسی صدر انسان بسیار جالبی است و قذافی هم انسان بسیار جالبی است.این صهیونیسم است که امام موسی صدر را می رباید و ا را از بین می برد و سپس جاسوسانش را وامیدارد که شایع کنند قذافی امام موسی صدر را ربوده است»[1]

    طلال سلمان، روزنامه نگار مشهور جهان عرب که همه او را با روزنامه پرتیراژ«السفیر» لبنان می شناسند از جمله افرادی است که یکروز قبل از ربوده شدن امام موسی صدر، با ایشان در لیبی دیدار کرده است. او نیز علیرغم اینکه معتقد است قذافی او را ربوده در مصاحبه ای به همین مناسبت به نیت امام صدر برای ترک لیبی و عدم شرکت در جشن انقلاب لیبی اشاره کرده و می گوید:

    «یکی از همکارانم مقداری انگور خرید و ما به دیدار امام موسی صدر رفتیم و در آن شب تا صبح با ایشان صحبت می‌کردیم و از سخنان ایشان فهمیدیم که می‌خواهند قبل از جشن‌های انقلاب، لیبی را ترک کنند، چون امام موسی صدر نمی‌خواست در جایگاه مخصوص که برای ایشان در نظر گرفته شده بود حاضر شود، زیرا ممکن بود معمر القذافی هر کس را از هر کشوری که باشد با سخنان خود مورد هجوم قرار دهد و امام موسی صدر نمی‌خواست چنین رفتار احتمالی را تحمل کند.»[2]




    تحیل دوم که تحلیل غالب است معتقد است که ربودن امام صدر کار خود قذافی است و ریشه در اختلافات چندسال گذشته قبل از ربودن او دارد و قذافی با این کار در واقع رقیبش را از صحنه خارج کرده است. از جمله این افراد شهید چمران همراه و یار امام صدر است. او در یکی از سخنرانی های خود 5 نکته را دلیل ربودن موسی صدر توسط لیبی عنوان می کند:


    نخست: بزرگترین دلیلی که رهبران دولتهای عربی برای ربوده شدن امام موسی صدر ذکر می کنند اختلافات مذهبی میان امام موسی صدر و قذافی است. می دانیم که قذافی و معاونش جلود نسبت به شیعیان حقد و کینه فراوان دارند. چهارسال پیش هنگامی که جلود به خلیج فارس رفته بود، در کویت یا ابوظبی به شیعیان ایران اهانت کرد و آنها را خارج از دین نامید؛ اما ما معتقدیم که همه مشکل و قضیه بر سر اخلافات دینی نیست؛ زیرا در مقابل این همه فشاری که از سوی دول عرب و ایرانیان بر قذافی وارد امده اگر مشکل فقط اختلاف دینی بود مسلما امام موسی را آزاد می کرد؛ بنابراین مشکل خیلی عمیق تر و حادتر از مشکلات دینی است.

    دوم: در لبنان معتقدند که مبارزه پیگیر امام موسی علیه تقسیم و توطین و تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان از مهمترین دلایل کوشش استعمار برای از میان برداشتن این مرد است تا قرارهای کمپ دیوید را به اجرا درآورد.

    سوم: امری است که به عربی به آن مساومه می گوییم. نزدیکترین ترجمه آن معامله است، معامله سیاسی. عده ای معتقدند آمریکا و غرب می خواستند با امام موسی معامله کنند. یعنی در لحظاتی که انقلاب پیروزمند ایران در اوج قدرت خود ِسیر می کرد تصمیم می گیرند که با امام موسی وارد معامله شوند تا خطی بر خلاف جهت خط انقلاب اسلامی ایران برگزینند. یعنی امام موسی را وسیله ای قرار دهند برای کوبیدن انقلاب ایران؛ ولی امام موسی این معامله را نمی پذیرد.

    چهارم: امام موسی را گروگان قرار دهند تا با امام خمینی معامله کنند. چرا که آمریکا تلاش بسیاری می کرد با امام خمینی معامله کند. سیاستمداران آمریکایی را به پاریس میفرستادند تا مذاکره کنند اما امام از پذیرش آنها امتناع می کرد. بالاخره به ملک حسین متوسل شدند. ملک حسین به پاریس رفت امام او را نپذیرفت. حتی به اطرافیان خود دستور داد با اطرافیان ملک حسین ملاقات نکنند. بنابراین می بینیم معامله با شخص امام موسی و یا معامله با امام خمینی هردو با شکست مواجه می شود.

    پنجم: به نظر ما این دلیل مهم ترین عامل ربوده شدن امام موسی است که به انقلاب اسلامی ایران باز می گردد. حدود نه ماه پیش امام موسی مقاله ای در روزنامه لوموند پاریس به نام «نداء الانبیاء» نوشت. این زمان بحبوحه تظاهرات قم و تبریز بود. او پیش بینی کرد انقلاب ایران پیروز خواهد شد و این انقلاب بزرگ را به رسالت پیامبران تشبیه کرد. گفت نشان چنین هیجان و ایمان و شهادتی را در هیچ جای تاریخ نمی توان سراغ گرفت جز در رسالت انبیاء. این زنگ خطری برای غرب نسبت به امام موسی و طرز تفکر انقلابی او بود. آمریکا و روسیه منافع و مصالح خود را در ایران از دست داده بودند.

    امام موسی شخصیتی است که با سابقه مبارزاتی و تشکیلاتی خود می توانست لبنان، عراق، خلیج فارس، کویت و کشورهای دیگر نفت خیز منطقه را از سقوط برهاند و مصالح آمریکا را در معرض تهدید قرار دهد. بنابراین به مصلحت آمریکا نبود چنین فردی در چنین وضعیت بحرانی در منطقه حضور داشته باشد. او بزرگترین شخصیتی است که می توانست انقلاب اسلامی ایران را در این مناطق انتشار دهد و به استعمار ضربه بزند.»[3]

    پس از این اتفاق، امام خمینی در یک بازه زمانی حدود یک ماه و نیم سه تلگراف خطاب به یاسر عرفات، حافط اسد و قذافی ارسال می کنند و با اعلام تاثر از مفقود شدن سید موسی صدر از آنها میخواهند برای آزادی ایشان بکوشند. متن تلگراف ایشان به قذافی به شرح زیر است:
    « بسم اللَّه الرحمن الرحیم
    حضرت رئیس جمهور لیبی
    پس از اهدای سلام و تحیت؛ قضیه جناب حجت الاسلام آقای صدر به شکل معمایی مرموز درآمده است. بستگان ایشان پس از بررسی می‏گویند در لیبی هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناحها هستند و این امر موجب نگرانی آنهاست مقتضی است در آن اهتمام نمایید. و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده نگرانیها را رفع کنند. والسلام علیکم.
    15 ذی القعده 98 روح اللَّه الموسوی الخمینی »[4]

    ایشان همچنین طی چند مصاحبه ی خود با مطبوعات در ماههای اولیه پس از مفقود شدن امام صدر، نگرانی و تاثر خود را از ربوده شدن اواعلام می کنند.
    با پیروزی انقلاب اسلامی دو اتفاق به طور همزمان می افتد؛ یکی در عرصه بین المللی و دیگری در عرصه داخلی. اول این که در داخل دولت موقت اداره امور را برعهده می گیرد و طیفی از همراهان و شیفتگان امام موسی صدر مثل قطب زاده و صادق طباطبایی که بغض و کینه ی شدیدی از قذافی دارند در راس امور قرار می گیرند. دوم اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران نیز رسما به جبهه ی ضدامریکا و ضد اسرائیلی می پیوندد و یکی از چهره های برجسته این جبهه هم قذافی است.

    در نتیجه سیاستی که توسط افرادی مثل شهید محمد منتظری دنبال می شود، وحدت و همکاری هرچه بیشتر ایرانِ انقلابی و لیبی به عنوان دو دولت ضدامپریالیستی است. مسافرت های متعدد جلود نخست وزیر لیبی به ایران و تلاش برای دیدار قذافی و امام از جانب او و مسافرتهای متعدد محمد منتظری و طیف همفکر او به لیبی از جمله تلاشها برای نزدیکی ایران و لیبی است.
    در مقابل سیاست دولت موقت نیز واگرایی و دوری از لیبی به عنوان رباینده امام صدر است. مطرح کردن قضیه ربودن او همزمان با بهبود روابط ایران لیبی و کارشکنی در بازگشایی سفارت لیبی در تهران نیز از جمله تلاشها برای عدم بهبود روابط طرفین است.

    اولین گام توسط لیبی برای ارتباط با انقلاب اسلامی در اسفند 57 و با سفر عبدالسلام جلود نخست وزیر لیبی برداشته می شود. او که در راس هیاتی سیاسی نظامی به ایران سفر کرده و کشورش از اولین کشورهایی است که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخته، به زعم خود آمده تا مقدمات سفر قذافی به ایرانِ انقلابی را مهیا کند. این در حالی است که قذافی در کمتر از یک هفته پس از ورود امام خمینی به ایران طی نامه ای پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک می گوید:

    «پیشگاه آیت الله خمینی- تهران
    بعد از سلام و تحیت هم اکنون که ملت ایران این پیروزی چشمگیر را تحقق بخشیده که اسلام محرک آن است، اسلامی که جاودان و همیشه تحرک آفرین است.
    اکنون که ملت ایران در سایه انقلاب ملی اسلامی که در نوع خود بی‌نظیر است از ستم و استبداد رهایی یافته و صفحه جدیدی را در تاریخ ایران گشوده است. حال برای جهانیان در شرق و غرب روشن شد که قدرت مردمی که ایمان به قرآن دارند تا چه حد است.
    بی‌شک مسلمین جهان در خوشحالی پیروزی برادران ایرانی شرکت دارند؛ و انتظار و امید دارند که این انقلاب در قالب غربی اعم از جمهوری و سلطنتی قرار نگیرد و انقلاب اسلامی ایران که به پشتیبانی ملت ایران به پیروزی رسیده است به هدف‌های عالی خود نخواهد رسید مگر با اعلان جمهوری اسلامی که قانون اساسی‌اش قرآن باشد که می‌تواند سرمشقی برای همه ملت‌های اسلامی باشد و حقیقت آن را آشکار سازد.»[5]

    امام خمینی در دیدار 7 اسفند57 با جلود در پاسخ تقاضاي هيات ليبيايي كه امام اجازه دهند سرهنگ قذافي براي عرض تبريك به ايران بيايد میگویند: «من فعلا به قم مي روم و اين ديدار را به زمان ديگري موكول كنيد.» همچینین می گویند: «ما نگران سرنوشت امام موسي صدر هستيم و مي خواهيم به محض بازگشت به ليبي به سرهنگ قذافي بگوييد هر چه زودتر در مورد سرنوشت امام موسي صدر رسيدگي كند.»[6]

    پس از این دیدار، شهید چمران که رفیق صمیمی امام صدر و همراه و همکار او در لبنان بود، طی نامه ای که برخی مخاطب آن را امام خمینی می دانند قذافی و حکومت لیبی را جنایتکار نامیده و با لحنی تند به سفر جلود و ملاقاتش با امام اعتراض می کند:
    «نمی‌دانم چگونه ممکن است که رهبر انقلاب اسلامی ایران دست خود را در دست مجرمین بگذارد؟ مگر ما به خاطر خدا قیام نکرده‌ایم؟ مگر به راه علی و حسین نمی‌رویم؟ مگر نمی‌خواهیم که ارزش‌های خدایی را استقرار دهیم؟ چگونه می‌خواهیم که انقلاب اسلامی ایران را با کثافات مجرمین آلوده کنیم؟ چگونه می‌توانیم طهارت و اخلاص بی‌نظير شهدای انقلاب ایران را لجن‌آلود کنیم؟



    معمر قذافی رئیس دولت لیبی، با کمال بی‌شرفی و بی‌انصافی، هفت ماه پیش رهبر شیعیان لبنان را دزدیده است. دلایل متقن بر این حقیقت وجود دارد و همه دولت‌های مرتبط نیز بر این قضیه گواهی می‌دهند. توطئه‌ای امپریالیستی و صهیونیستی علیه شیعیان لبنان جریان دارد؛ سرزمینشان در حال قطعه قطعه شدن است؛ مردم محرومش زیر آتش‌بار اسرائیل همه روزه جان می‌دهند؛ در تحت چنین شرایطی تنها رهبر دلیر و شجاع و دلسوز چنین مردمی نیز ربوده می‌شود؛ این عمل ناجوانمردانه قسمتی از همان برنامه صهیونیستی است و معمر قذافی دانسته یا ندانسته به مصلحت اسرائیل و آمریکا قدم بر می‌دارد.
    چه کسی است در عالم که به جرم لیبی در نابودی موسی صدر آگاه نباشد؟ و تازه اگر کسی تردید داشته باشد، باید تحقیق کند؛ و در حالت شک صلاح انقلاب ایران نیست که خود را به چنین جنایتکارانی آلوده نماید.

    حضرت آیت‌الله بارها درخواست زیارت معمر قذافی را به ایران رد کرده‌اند؛ و دولت ایران نیز بارها درخواست تجدید روابط دو دولت را موکول به بازگشت موسی صدر کرده است. چطور یک‌باره خبر تجدید روابط با لیبی انتشار می‌یابد و جلود معاون معمر قذافی رهسپار ایران می‌شود؟ مگر تغییری در برنامه و خط مشی بوجود آمده است؟ یا مگر آدم‌دزدی و یا آدم‌کشی دیگر جرم نیست؟

    راستی حرام است که طهارت انقلاب ما به کثافات این جنایت‌کاران آلوده گردد. راستی حرام است که این مصلحت‌طلبان بی‌دین، انقلاب اسلامی ایران را ملعبه سیاست‌بازی‌های خود کنند تا دردنیای ظلمانی و طوفانی موجود ندای اسلام و انقلاب در دهند و ستمدیدگان محروم و مظلوم را بفریبند.

    ای محمد (ص)، ای خاتم‌النبیین، ای سرور انسان‌ها، تو کجایی که ببینی چه کسانی رسالت پاک تو را برای خودخواهی‌های خود آلوده می‌کنند و به نام اسلام بزرگترین ضربه‌ها را به اسلام می‌زنند. ای علی (ع)، ای مظهر اسلام راستین، ای رمز انسانیت ...»

    پس از سفرناکام جلود در اسفندماه، او باردیگر در اردیبهشت ماه 58 در راس هیاتی هفتاد نفره به ایران می آید. همزمان با این سفر، سیدصادق روحانی اعلام کرد که راه حل بحران سرنوشت امام موسی صدر این است که ما جلود را در ایران گروگان بگیریم تا لیبی او را آزاد کند. اصغر جمالی فرد(ابوحنیف) در اینباره می گوید: «در ارديبهشت ماه جلود به ايران آمد.شهيد چمران مي‌خواست او را گروگان بگيرد كه سيد حسين خميني مشت محكمي به سينه او زد و گفت:«سرجايت بنشين! كاري نكن دوباره تو را همان جايي كه بودي، به لبنان برگردانم. به تو ربطي ندارد.»

    صادق موسوی در اینباره می گوید: «یادم هست وقتی که جلود میخواست به ایران بیاید, بحث برسر این بود که او اصلا بیاید یا نیاید ؛ خب به هر حال شهید چمران وزیر دفاع بود .او به پاویون میآید و میخواهد مانع از آن بشود که هواپیمای جلود بنشیند . آخرین حرفی که او به حسین آقا می گوید این بود که خب بیاید به فرودگاه با هلی کوپتر اورا به قم ببرید تا برود با امام دیدار بکند و بعد برگردد و برود! که آنجا حسین اقا آن چنان به صورت چمران سیلی میزند که او را روی زمین پرت میکند و بعد به او میگوید :« اینجا کشور بابای من است . اگر خوشت نمی آید , برگرد برو به لبنان »[7]

    محسن رفیقدوست نیز می گوید: «وقتی هواپیمای آنها در فرودگاه تهران نشست، گروهی از طرف دولت موقت و به دستور شهید چمران هواپیما را محاصره کردند و نگذاشتند جلود و همراهانش پیاده شوند. دولت موقت از جمله ابراهیم یزدی و دکتر چمران می گفتند چون امام موسی صدر در لیبی گم شده جلود حق ورود ندارد. من و محمد منتظری و عده ای از پاسداران مسلح به فرودگاه رفتیم، گروه دولت موقت را عقب زدیم و جلود و گروه لیبیایی را سوار کاشین کردیم و به هتل شرایتون – هتل همای فعلی- بردیم. گروه طرفدار نهضت آزادی هر روز مقابل هتل می آمدند و به خاطر امام موسی صدر علیه لیبی شعار می دادند.»[8]
    مهدی چمران برادر شهید چمران اما روایتی متفاوت از این ماجرا دارد: «اصل ماجرا به این صورت هم نبوده است؛ اولاً این واقعه زمانی بوده که (جلود) به ایران آمده بود و چون جلود، نخست وزیر لیبی بود، قرار شد یک نفر از نخست وزیری به استقبال وی برود و دکتر چمران را انتخاب کردند و وی هم نمی‌خواست برود و اتفاقاً به اصرار بنده نیز رفت.

    در آنجا شهید چمران در فرودگاه در پاویون منتظر می‌ماند و بعد از اینکه هواپیما می‌نشیند سیدحسین خمینی، گروه ابوشریف و تعدادی از بچه‌های سپاه سید مهدی هاشمی از اصفهان آمدند و با اتومبیل شخصی خود داخل فرودگاه شده، روی باند و نزدیک هواپیما رفتند و جلود را سوار کردند و بردند؛ این مسئله با اتومبیل تشریفات فرودگاه صورت نپذیرفت بلکه خودشان با ماشین خود و با اسلحه این برنامه را انجام دادند و دکتر چمران دید که دیگر برنامه‌ای نیست، خداحافظی کرد که بیاید؛ اما در سالن با سیدحسین خمینی برخورد می‌کند و سیدحسین می‌گوید: «من اجازه نمی‌دهم شما جلود را ببرید و می‌زنم، فلان می‌کنم...» و دکتر چمران را تهدید می‌‌کند و شهید چمران هم می‌گوید: «ما انقلاب کردیم و شاه را بیرون کردیم که این چیز‌ها نباشد و می‌خواهید شما استقبال کنید، بفرمایید» و بلند شد و آمد. البته تندی وجود داشت ولی در بعضی جا‌ها آمده است که سیدحسین خمینی کشیده‌ای به صورت شهید چمران زده و نظایر این موارد که این‌ها صحت ندارد؛ چون اصلاً‌ جرأت نمی‌کردند با شهید چمران این برخورد را داشته باشند» [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    محمد منتظری که در آن ایام توسط پدرش در قم محصور شده بود، با سفر جلود به قم برای دیدار با امام او را همراهی می کند. جلود پس از ورود به ايران خدمت حضرت امام رفت و پیام قذافی را به امام ابلاغ کرد.این دیدار که یک ساعت و نیم به طول انجامید شهید محمد منتظری نیز حاضر بود.بخشی از این دیدار به موضوع سرنوشت امام موسی صدر گذشت و مباحثی توسط طرفین طرح شد که بخشی از آن به شرح زیر است:
    امام خمینی: «چیزی كه، قضیه ‏ای كه برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعۀ آقای صدر است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متأثر هستیم، و این برای ما یك معمایی است كه این معما حل نمی‏شود الاّ به دست دولت لیبی. ما این معما را می‏خواهیم كه برادر ما «معمر» و دولت حل كنند و ناراحتیهای ما را به اتمام برسانند. من كراراً به وسایطی این معنا را تذكر دادم لكن الآن نیز اكیداً تذكر می‏دهم كه این معنا در شَعْب ما و در بین علمای ما انعكاس سوئی دارد؛ و من میل ندارم كه بین ملت ما و دولت شما یك سوء تفاهمی باشد. من از شما می‏خواهم كه این معما را حل كنید و موجب راحتی ما را فراهم كنید.»

    پس از بیانات امام، جلود چنین می گوید: «من می خواهم تاکید کنم که تمام مدارک را به دولت لبنان تسلیم نموده ایم که بیانگر این موضوع است که آقای موسی صدر از لیبی خارج و وارد رم شده و در هتلی اقامت نموده است. و دولت ایتالیا به ما ابلاغ نموده که ایشان وارد کشورش شده و ما مدارک را به حکومت لبنان داده ایم. اما از بداقبالی ما این است که این حادثه قبل از انقلاب ایران اتفاق افتاده است.کشور ما کشور امنی است. کشور جنایت نیست. هیچ اقدامی برعلیه هیچ شخصی که به دیدار کشور ما آمده باشد واقع نشده است. از ویژگی های عرب، مهمان نوازی است. ما از امام موسی صدر دعوت کردیمو بارها بعد از انقلاب ما، ایشان به دیدار ما آمد. ایشان در کنار ما بود و هیچ ؟؟؟ با آقای صدر درکار نبود تا کسی این تهمت را به ما بزند. خبرگزاریها گزارش دادند که آقای صدر به فرودگاه رم وارد شده و ما بیانیه ای در این زمینه صادر کردیم. به عقیده من، اام خمینی آخرین کسی است که این موضوع را به ما نسبت می دهند. ما میخواهیم که شما به ما کمک کنید، از تمام بیانیه ها این موضوع روشن می شود که آقای صدر از لیبی خارج شده اند. ما هم اکنون در این قضیه از مستضعفین هستیم. تمام دنیا کوشش می کنند که این حادثه را به ما بچسبانند. فاجعه برای ما این بود که ایشان پیش ما بود و این مشکلی برای ما شده است. ما به دولت ایتالیا فشار آوردیم تا در این مورد رسما دخالت کند. آیا ممکن است کسی از یک کشور اروپایی با گذرنامه وارد شود و خود صاحب گذرنامه نباشد؟ من می گویم که در این موضوع ما جزو مستضعفین هستیم»

    امام پاسخ دادند:
    «مقصود من این نبود كه به شما یا به دولت شما تهمت بزنم. مقصود من این بود كه شما قدرت دارید كه در این ممالكی كه نزدیك شماست و ایشان رفته‏اند در آنجا ـ به قول شماـ در آنجا فعالیت بكنید و این معما را برای ما حل كنید. ما هیچ‏گاه به برادران خودمان تهمت نمی‏زنیم و خلاف اسلام نمی‏كنیم لكن از شما می‏خواهیم حل‏این قضیه را، به[دلیل]اینكه شما قدرت این را دارید كه این مسئله را حل كنید و از دولتهایی كه ایشان رفته ‏اند آنجا یك طور تحقیقاتی بكنید و ما مطلع بشویم.»

    جلود در پاسخ به اظهارات امام می گوید:
    «ما به اعتباری که آقای موسی صدر مهمان ما بود ملتزم هستیم. دولتهای بزرگ کوشش می کنند تا از مسأله آقای صدر جهت جلوگیری از دیدار سرهنگ قذافی با امام خمینی سوء استفاده کنند. آنان نزدیکی این دو انقلاب را خطری بزرگ برای ابرقدرت ها و مستکبرین می دانند.و لذا دیدر امام و برادر قذافی را به صلاح خود نمی دانند.برای قدرت های دشمن، ملت ایران و آقای موسی صدر اهمیت ندارند. حادثه آقای صدر، مسأله حقی است که از آن باطل بهره برداری می کنند. آنان نزدیک شدن ما را با یکدیگر نمی خواهند. این دیدار استراتژیکی را نمی خواهند. تکرار می کنم که قدرتهای دشمن، در ایران برایشان امام موسی صدر اهمیت ندارد. برای آنان حکومت به فرم غربی اهمیت دارد.آنان این انقلاب را نمی خواهند.آنگاه که حضرت امام از جنبه حق در این موضوع سخن می گویند افراد زیادی هستند که دشمن انقلاب اسلامی هستند که جریان آقای صدر را مستمسکی جهت پیشبرد اهداف شیطانی خود قرار می دهند.»

    حضرت امام پس از صحبتهای جلود می فرمایند: « بله، من هم این معنی را می‏دانم لكن مهم این است كه یك سوء تفاهمی بین ملتها و دولتهای اسلامی نباشد، و وحدت اسلامی همیشه محفوظ باشد و همۀ مسلمین باهم برادر باشند. و اینكه در این معنا طرح كردم برای این بود كه همین سوءتفاهم به واسطۀ فعالیتی كه شما برای تحقیق این مطلب بكنید، رفع بشود و بین دولتین و ملتین تفاهم صحیح حاصل بشود؛ و این تهمتها را ـ اجانب كه می‏خواهند بین دولتها و بین ملتها تفرقه بیندازند ـ آنها را خنثی كنید، تبلیغات آنها را. من همیشه سعی‏ام بر این بوده است كه مسلمین ید واحد باشند بر اعدا، چنانچه اسلام فرموده است؛ و جماعت واحده باشند، چنانچه اسلام می‏خواهد. لكن[خواست]مهم ما این بود كه رفع بشود این سوءتفاهم، و برادری ایران و لیبی محفوظ باشد، و دست اجانب كه می‏خواهند تفرقه بیندازند بین دو برادر ـ دو دولت، دو ملت ـ كوتاه بشود.»[9]

    پس از دیار امام و جلود شایعه ای توسط طیفهای مخالف لیبی و همسو با نهضت آزادی و دولت موقت بر سر زبانها می افتد مبنی بر اینکه امام در این دیدار به جلود گفته اند روابط ایران و لیبی تا روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر عادی نخواهد شد. محمد منتظری در مصاحبه ای این نقل قول را رد کرده و می گوید: «خیر، این خبر نادرست است. من در دیدار امام خمینی و جلود که یک ساعت و نیم به درازا کشید حاضر بودم.در مورد چیزی از این قبیل سخنی به میان نیامد.امام فرمود این لیبی است که در این مورد باید تلاش کند.»[10]

    جلود همچنین پیام قذافی خطاب به امام را تقدیم ایشان می کند.امام نیز در پاسخ به این پیام، نامه ای خطاب به معمرقذافی می نویسند که متن آن به شرح زیر است:
    « بسم الله الرحمن الرحيم
    حضرت سرهنگ معمر القذافي ، رهبر انقلاب ليبي
    مرقوم شريف كه متضمن تفقد از اينجانب و توجه به مسائل كشور ستمديده ايران ومصايب وارده بر ملت شريف مسلمان بود توسط آقاي سرگرد عبدالسلام جلود واصل وموجب تشكر گرديد. ملت ايران پس از گذشت دوره هاي سياه و اختناق و پس از تحمل روزگاري بس هولناك و از دست دادن استقلال و شعائر اسلامي و ملي به دست جنايتكاران - كه در راس آنان سلسله خيانتكار پهلوي بود - و پس از مشاهده چپاولگريهاو خيانتهاي بيشمار به مقدسات مذهبي و ملي و مخازن عظيم كشور و بالاتر از آن نيروي انساني و ماثر فرهنگي آنان با خواست خداوند متعال و اتكا به اسلام و قرآن كريم به خودآمد و با نهضت اسلامي خود چون سيلي خروشان سدهاي عظيم استعمار و استبداد را درهم شكست و طومار خيانتكاران و رژيم استبدادي سلطنت جابرانه 2500 ساله وتفاله هاي آن را درهم پيچيد.


    ملت شريف ايران همچون برادران اسلامي صدر اسلام و عصر وحي با فقدان ساز و برگ جنگي و با دست تهي ، لكن با قدرت ايمان و ايثار خون و فداكاري در راه اسلام و سبقت به شهادت در راه هدف به پيروزي رسيد و دشمنان مستبد و مستعمر ومستثمر را از صحنه خارج و در زباله داني تاريخ دفن كرد. اين اسلام و عقيده بود كه ما راپيروز كرد. ملتها و دولتها اگر بخواهند به پيروزي و هدفهاي اسلامي به تمام ابعادش كه سعادت بشر است برسند، بايد اعتصام به حبل الله كنند، از اختلافات و تفرقه بپرهيزند وفرمان حق تعالي را واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوارا اطاعت نمايند. پشت كردن به تعاليم عاليه اسلام و روي آوردن به غرب و شرق ، مسلمين را با قريب يك ميليارد جمعيت ومخازن بسيار غني تحت سيطره اجانب درآورده و شعائر و مخازن آنها را به باد داده است . شما ديديد و ما هم شاهد بوديم كه وحدت كلمه يك ملت شجاع ولي ضعيف بااعتماد به اسلام و خداي تعالي موجب غلبه بر غولهاي بين المللي شد و دست همه استعمارگران را قطع نمود. پس مسلمين بايد براي به دست آوردن استقلال و آزادي اين كليد پيروزي را به دست آوردند و براي وحدت كلمه كوشش كنند. اين شما سران دولتهاهستيد كه بايد اين فكر اسلامي را تعقيب كنيد و دست از دشمني و مخالفت با برادران خود برداريد. مسئوليتهاي دولتهاي اسلامي در پيشگاه خداي توانا و در پيشگاه ملتهابسيار بزرگ است . دولتهاي اسلامي بايد دولت مصر را در اين خيانت بزرگ كه به اسلام و مسلمين نموده است به جاي خود بنشانند و با آن قطع رابطه كنند. ملت مصر بايد دست اين خيانتكار را از كشور خود قطع كند و ننگ سرسپردگي به امريكا و صهيونيزم را ازملت بزدايند. من به دولت دستور دادم كه با مصر قطع رابطه نمايد. ما دست برادري به تمام ملتهاي اسلامي مي دهيم و از تمام آنان براي رسيدن به هدفهاي اسلامي استمدادمي كنيم . والسلام عليكم و رحمه الله .
    10/2/58
    روح الله الموسوي الخميني»[11]


    -----------------------------

    [1]- فرزند اسلام و قران، ص 213
    [2]- http://www.shia-news.com/fa/news/21524
    [3]- یادنامه امام موسی صدر، سیدهادی خسروشاهی، سخنرانی شهید چمران
    [4]- صحیفه امام، ج‏4، ص: 46
    [5]- کیهان 19/11/57
    [6]- صحیفه امام، جلد 6 - صفحه 257
    [7]- فریاد در خاموشی ،ص442
    [8]- برای تاریخ می گویم، خاطرات محسن رفیق دوست، ص 68
    [9]- کیهان، 5/2/58
    [10]- مصاحبه با النهار، فرزند اسلام و قرآن، ص 213
    [11]- صحیفه امام،جلد هـفتم - صفحه 169





    موفق باشین.
    93/6/10
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  4. #3
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    سلام
    « بسم اللَّه الرحمن الرحیم
    حضرت رئیس جمهور لیبی
    پس از اهدای سلام و تحیت؛ قضیه جناب حجت الاسلام آقای صدر به شکل معمایی مرموز درآمده است. بستگان ایشان پس از بررسی می‏گویند در لیبی هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناحها هستند و این امر موجب نگرانی آنهاست مقتضی است در آن اهتمام نمایید. و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده نگرانیها را رفع کنند. والسلام علیکم.
    15 ذی القعده 98 روح اللَّه الموسوی الخمینی »
    واقعا لحن کلام حضرت روح الله با قذافی اینطور بوده؟
    تا بحال نمیدونستم
    چقدر عجیب
    خب البته میدونستم که کمک هایی کرده به انقلاب و حتی زمان جنگ با صدام طرف ایران بوده و کمک تسلیحاتی داشته
    اما این لحن خیلی دوستانه بوده... این طور نیست؟
    من به عنوان یک بی بصیرت میگم چمران حق داشته اونجور حرص بخوره و ناراحت باشه!
    حق میدم اما میدونم که از خیلی واقعیت ها هم خبر ندارم خب!

    و اینکه نمیفهمم چرا بعد از انقلاب اخیر لیبی و کشته شدن قذافی باز هم خبری از امام موسی صدر نشد و این ابهام برجای خود باقی ماند.
    چرا حتی شهید شدنشون تائید نشد؟

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  5. #4
    کاربر فعال بخش اسلام حبیب الله* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    4,437
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سلام ، بعد از هلاکت قذافی در سایتهای خبری خوندم که یکی از نزدیکان قذافی به شهادت امام موسی صدر اعتراف کرده که در همون چند روز اول ورود ایشان به خاک لیبی اتفاق افتاده ، ظاهراً بعد از شهادت امام موسی صدر در همون نزدیکی قصر قذافی به خاک سپرده شدند ، مطمئناً اگر امام موسی صدر زنده بودند تا حالا خبری از ایشون به کشور می رسید
    بسیج شجره طیبه است


  6. #5
    مدیر بازنشسته Hamid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران. پلاک 5
    نوشته ها
    2,061
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط حبیب الله* نمایش پست ها
    سلام ، بعد از هلاکت قذافی در سایتهای خبری خوندم که یکی از نزدیکان قذافی به شهادت امام موسی صدر اعتراف کرده که در همون چند روز اول ورود ایشان به خاک لیبی اتفاق افتاده ، ظاهراً بعد از شهادت امام موسی صدر در همون نزدیکی قصر قذافی به خاک سپرده شدند ، مطمئناً اگر امام موسی صدر زنده بودند تا حالا خبری از ایشون به کشور می رسید
    سلام.

    شهادت این فرد رو اخبارش رو در همون ایام خوندم اما اخیرا و بعد از سرنگونی قذافی، یک کمیته ای متشکل از مقامات لبنانی و حزب الله لبنان مشغول حقیقت یابی پیرامون امام موسی صدر شدند که جدید ترین گزارش خودشون رو همین دیروز منتشر کردند که نشون میده امام موسی تا سال 2011 زنده بوده و توسط برخی مشاهده شده و از این سال به بعد هنوز شواهدی دال بر زنده بودن یا به شهادت رسیدن ایشون نیست و کسی اطلاعی از ایشون نداره.

    به نظر میرسه شهادت این فرد نزدیک به قذافی، حقیقت نداشته باشه. متن گزارش کمیته تحقیق لبنانی رو در ادامه بخونین:

    {محتواي مخفي}

    گزارشگر کمیته لبنانی پیگیری سرنوشت امام «صدر» اعلام کرد
    امام «موسی صدر» تا 2011 رؤیت شده است

    گزارشگر کمیته لبنانی پیگیری سرنوشت امام «سید موسی صدر» از اطلاعاتی درباره مدت زمان حبس و زندان‌‌های وی سخن گفت و تاکید کرد که برخی روایت‌ها از رؤیت وی تا سال 2011 حکایت دارند.

    به گزارش خبرگزاری فارس، شبکه تلویزیونی المنار در سی و ششمین سالروز ناپدید شدن امام «سید موسی صدر» و دو تن از یارانش در جریان سفر به لیبی با پخش سلسله گزارش‌هایی به تبیین ابعاد مختلف ربودن این روحانی شیعی پزداخت و تاکید کرد که گرچه بیش از سه دهه از باز شدن این پرونده گذشته است ولی تنها سه سال است که به صورت جدی دنبال می‌شود.

    بر اساس این گزارش، قاضی «حسن الشامی» گزارشگر کمیته رسمی لبنان در امر پیگیری سرنوشت امام «سید موسی صدر» و دو تن از یارانش، با بیان اینکه امام موسی صدر در چند زندان جا به جا شده است، تاکید کرد که اطلاعاتی در دست است که از مدت زمان حبس و مکان بازداشتگاه‌ها حکایت دارند ولی سند قانونی محکمی درباره آن در دست نیست گرچه سر نخ‌هایی در این زمینه وجود دارد که از آن جمله می‌توان به برخی زندانبان‌ها استناد کرد.

    این گزارش حاکی است که روایت‌ها درباره ناپدید شدن سید موسی صدر و آخرین باری که دیده شده،‌ فراوان است و هر کدام آنها پتانسیل خاتمه دادن به همه حرف و حدیث‌های پیشین را دارد.

    الشامی در پاسخ به این سئوال گفت: چنانچه بخواهم به روایت‌هایی که به صورت نهایی ثابت نشده‌اند، استناد کنم می‌‌توانم بگویم که امام موسی صدر تا سال 2011 رؤیت شده است... چنین امری توسط یک روایت کننده بیان شده و نه شاهد ماجرا. برخی‌ها بیان داشتند که اطلاعاتی درباره محل حبس وی در یک مکان مشخص دارند.. ولی همان گونه که هیچ گونه روایت ثابت نشده‌ای درباره ترورش را نمی‌پذیریم، هیچ گونه روایت ثابت نشده‌ای درباره حضورش در زندان را نیز قبول نمی‌کنیم.

    این گزارش حاکی است که طرف لبنانی چندین بار و از طریق‌های کانال‌های ارتباطی مختلف خواستار دیدار مستقیم با همه بازداشت شدگان رژیم «معمر قذافی» و در رأس آنها «سیف الاسلام قذافی» شده است ولی نظام جدید لیبی همکاری مناسبی در این زمینه نمی‌کند. حتی برخی از دستگیر شدگان به علت دست داشتن در پرونده ناپدید شدن اما موسی صدر بازداشت شده‌اند.

    امام موسی صدر که بنیانگذار جنبش شیعی امل در لبنان بود در 31 ماه اوت سال 1978 و در جریان یک سفر رسمی در طرابلس پایتخت لیبی ‏با دو همراهش ناپدید شدند.‏

    امام موسی صدر به همراه شیخ «محمد یعقوب» و خبرنگار «عباس بدرالدین» ازهمراهانش قراربود در این سفر رسمی با مقام های ‏لیبی دیدار کنند.‏





    موفق باشین.
    93/6/10
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  7. #6
    کاربر فعال بخش اسلام حبیب الله* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    4,437
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سلام ، متشکرم آقا حمید ، ان شاء الله که امام موسی صدر زنده باشند ، و ما یکبار دیگه چهره مبارک ایشون رو ببینیم
    بسیج شجره طیبه است


  8. #7
    حرفه ای ghanbar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    866
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سلام علیکم

    نقل قول نوشته اصلی توسط محبّ الزهراء نمایش پست ها
    سلام
    واقعا لحن کلام حضرت روح الله با قذافی اینطور بوده؟
    تا بحال نمیدونستم
    چقدر عجیب
    خب البته میدونستم که کمک هایی کرده به انقلاب و حتی زمان جنگ با صدام طرف ایران بوده و کمک تسلیحاتی داشته
    اما این لحن خیلی دوستانه بوده... این طور نیست؟
    من به عنوان یک بی بصیرت میگم چمران حق داشته اونجور حرص بخوره و ناراحت باشه!
    حق میدم اما میدونم که از خیلی واقعیت ها هم خبر ندارم خب!

    از جمله کسانی که همیشه در رفتار و ارتباط با قذافی و رژیمش، عاقبت اندیشانه و عمیق برخورد می‌کرد، حضرت امام خمینی (ره) بود. حضرت امام با جهان بینی الهی و ژرف خود نه تنها حاضر نشد قذافی را به حضور بپذیرد، بلکه نیروهای انقلابی را نیز از همراهی و همکاری گسترده بین المللی با این رژیم باز می‌داشتند.
    در هفتم اسفندماه ۱۳۵۷ یعنی ۱۵ روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یک هیئت لیبیایی ضمن دیدار با حضرت امام خمینی (ره) از ایشان تقاضا می‌کند که اجازه دهد «معمر قذافی» شخصا به ایران سفر کرده و پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک بگوید. امام خمینی (ره) در جمله‌ای کوتاه چنین پاسخ دادند: «من فعلا به قم می‌روم و این دیدار را به وقت دیگری موکول می‌کنم.»
    امام ۳ روز بعد به قم رفت و در تاریخ ۲ بهمن ۱۳۵۸ مجددا به تهران بازگشت؛ اما این دیدار هرگز به وقوع نپیوست…
    افراد زیادی در طول تاریخ بوده‌اند که با شعارهای آزادی خواهانه و استقلال طلبانه مردم را با خود همراه کرده‌اند؛ اما پس از نشستن بر اریکه قدرت به مرور زمان از هیچ جنایتی علیه ملت خود ابا ننموده‌اند، نمونه بارز آن «معمر قذافی»، رهبر خودخوانده لیبی است.
    از جمله کسانی که همیشه در رفتار و ارتباط با قذافی و رژیمش، عاقبت اندیشانه و عمیق برخورد می‌کرد، حضرت امام خمینی (ره) بود. در شرایطی که انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده بود و تحلیل گران سیاسی انتظار پیوندی عمیق میان جمهوری اسلامی و رژیم قذافی- که در افواه جهان به عنوان رژیمی انقلابی شناخته می‌شد- را داشتند، اما حضرت امام با جهان بینی الهی و ژرف خود هرگز نه تنها حاضر نشد قذافی را به حضور بپذیرد، بلکه نیروهای انقلابی از جمله شهید بزرگوار حجت الاسلام محمد منتظری را نیز از همراهی و همکاری گسترده بین المللی با این رژیم باز می‌داشتند.
    در مکاتبات حضرت امام با قذافی به نکات ریز و آموزنده‌ای برمی خوریم که نشان دهنده نگاه عمیق و عاقبت اندیشانه امام در برخورد با چنین رژیم‌هایی است.
    اگرچه قذافی به هر بهانه‌ای از جمله مناسباتی مثل شهادت آیت الله شهید صدوقی، سالگرد تشکیل حزب جمهوری اسلامی، اعیاد فطر و قربان، زلزله گلباف کرمان و… سعی می‌کرد ضمن انقلابی نشان دادن خود، به امام خمینی (ره) نزدیک شود؛ اما هرگز موفق به چنین کاری نشد.
    از جمله مواردی که در رابطه با ارتباط قذافی با جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ تحمیلی قابل ذکر است، مسأله فروش سلاح از سوی قذافی به ایران نه به دلیل پیوند استراتژیک این دو کشور بلکه به دلیل رقابت قذافی با حزب بعث عراق و سود حاصل از فروش این سلاح‌ها بود. شرایط جنگی اقتضا می‌کرد که جمهوری اسلامی برای حفظ بقاء از هر کشوری (به جز رژیم اشغالگر قدس) از جمله کره شمالی سلاح خریداری کند.
    حضرت امام خمینی (ره) ۲۱ بار خطاب به معمر قذافی، پیام‌هایی را صادر نمودند، از این تعداد، فقط یک مورد آن مربوط به قبل از انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۵۷ است که امام در آن نامه صریحاً از قذاقی می‌خواهد قضیه امام موسی صدر پیگیری شود. در این نامه امام خطاب به قذافی نوشت: «قضیه حجت الاسلام آقای صدر [که] به شکل مرموزی درآمده است [و] بستگان ایشان پس از بررسی می‌گویند در لیبی است» این تنها موردی است که حضرت امام خمینی (ره) شخصاً به قذافی نامه می‌نویسد، در همه موارد دیگر، بلا استثنا، امام فقط «در پاسخ» به رئیس لیبی به وی نامه می‌نگارد یا تلگراف می‌زند.
    قبل از بررسی نکات عمیق و پرمعنای موجود در پیام‌های امام خمینی (ره) به قذافی بیان این نکته حائز اهمیت است که امام به دفعات، مساله کمک‌های مالی قذافی به انقلاب که از سوی شاه و غرب مطرح می‌شد را رد کرده است. این بدان معناست که اگر هم کمکی در جریان بوده، آن قدر ناچیز بوده که نه امام و نه شاگردان و یاران دسته اول ایشان مثل شهید مطهری، حضرت آیت الله خامنه‌ای، حجت الاسلام هاشمی، مرحوم طالقانی و… در جریان نبوده‌اند یا به علت قلت مساله نیازی به بازگو کردن آن نبوده است.
    امام خمینی (ره) بار‌ها در پاسخ به شبهاتی پیرامون کمک قذافی به انقلاب و یاران ایشان، فرموده‌اند: «ما به کمک مالی آن‌ها (رژیم قذافی) احتیاجی نداریم و به کمک‌های دیگر از قبیل کمک‌های تبلیغاتی هم که احتیاج است، هیچ کس کمک نکرده است.» ۳، «ما تاکنون از هیچ دولتی کمک نگرفته‌ایم و این کذب محض است»، «خیر، این‌ها تبلیغات دار و دسته شاه هستند، ما از هیچ دولتی استمداد نکرده‌ایم و نخواهیم کرد، ما به نیروی ملت اتکا داریم و احتیاج به دولت‌ها نداریم.»
    در ادامه به نکات حائز اهمیت در مکاتبات امام و قذافی اشاره می‌کنیم:
    ۱-امام خمینی تنها یک بار به قذافی نامه نوشت (دیگر نامه‌ها، پاسخ امام به نامه‌های قذافی بود) و آن یک بار نیز به قضیه مفقودالاثر شدن امام موسی صدر مربوط می‌شد.
    ۲- امام در نامه پاسخ به قذافی- به جز درخواست پیگیری مسئله امام موسی صدر- تنها در یک مورد از قذافی مسئله‌ای را درخواست می‌کند و آن اینکه «دولت‌های اسلامی و خصوصا دولت‌های عربی را نصیحت کنید که به فرمان خداوند متعال سرنهند و اخوت اسلامی را پایبند باشند.» در این مورد قذافی هیچ اقدام جدی انجام نداد.
    ۳- امام خمینی در اردیبهشت ۱۳۵۸ یعنی کمتر از سه ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به صورت غیرمستقیم سه نکته را به قذافی متذکر می‌شود که اگر توسط قذافی پذیرفته و اجرا می‌شد، شاید سرنوشت وی چیزی غیر از این بود که اکنون شاهد آن هستیم. امام درپاسخ به یکی از نامه‌های قذافی می‌نویسد: «پشت کردن به تعالیم عالیه اسلام و روی آوردن به شرق و غرب، شعائر و مخازن آن‌ها (مسلمانان) را به باد داده است.»
    قذافی درست برعکس سخن امام خمینی (ره) خود را ابتدا به دامن شرق، سپس غرب انداخت و روز به روز از شعائر اسلامی دور‌تر شد.
    ۴- امام خمینی (ره) در‌‌‌ همان نامه فوق به قذافی متذکر می‌شود: «این شما سران کشورهای اسلامی هستید که باید این فکر اسلامی- اعتصام به حبل الله- را تعقیب کنید و دست از دشمنی و مخالفت با برادران خود بردارید.»
    قذافی در طول حکومت خود سه بار با همسایگان مسلمان خود درگیری نظامی پیدا کرد و در همه موارد آغازگر جنگ بود. معمر قذاقی در داخل لیبی قانونی را وضع کرد که هر نوع فعالیت حزبی ممنوع و متخلفین به اعدام محکوم می‌شدند.
    ۵- امام خمینی (ره) همچنین به قذافی توصیه می‌کند: «دولت‌های اسلامی باید دولت مصر را دراین خیانت بزرگ- قرارداد کمپ دیوید- که به اسلام و مسلمین بوده سرجای خود بنشانند و با آن قطع رابطه کنند.»
    قذافی در این مورد تنها به محکومیت لفظی بسنده کرد و پس از قطع رابطه محدود مجددا روابط خود با رژیم «حسنی مبارک» که در پاره‌ای جهات از «انور سادات» خائنانه‌تر عمل می‌کرد، از سرگرفت.
    ۶- امام خمینی (ره) در دیدار خود با هیئت‌های لیبیایی و در پاسخ به نامه‌های قذافی همیشه «از خدای تعالی توفیق و سعادت همه مسلمانان را۱۰» خواستار می‌شد، نه رژیم قذافی را.
    از نامه‌های امام چنین برمی آید که ایشان رژیم قذافی را مادامی که در راه اعتلای شعائر اسلامی و استقلال و سعادت ملت مسلمان لیبی گام برمی داشت، به صورت تلویحی تأیید می‌کرد.
    با وجود آنکه مخاطب سخنان امام، معمر قذافی بود، امام آنگونه که در بین سیاسیون مرسوم بود نه طول عمر را برای قذافی از خداوند مسألت داشت و نه بقاء همیشگی رژیم او را. امام همیشه در پایان پاسخ به قذافی چنین می‌آورد: «سعادت و توفیق عموم مسلمانان و مردم جهان را از خدای تعالی مسألت دارم.»، «از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین و نابودی دشمنان را خواستارم.»
    امام همچنین در پاسخ به پیام تبریک قذافی به مناسبت اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی تنها در چند کلمه می‌نویسند: «ضمن ابراز تشکر از دریافت پیام مزبور، موفقیت روز افزون مسلمانان جهان را از خدای تعالی مسألت دارم.»
    ۷- حضرت امام خمینی (ره) دو مورد در مکاتبات خود برای قذافی آرزوی توفیق می‌کند، جالب آنکه در هر دو مورد، سعادت، موفقیت و توفیق را برای قذافی و ملت مسلمان و برادر لیبی توأمان از خداوند طلب می‌کند. امام در فرازی از جواب نامه قذافی که به مناسبت دومین سالگرد انقلاب اسلامی از سوی وی صادر شده بود، می‌فرماید: «توفیق و سعادت شما و ملت مسلمان و برادر لیبی را از خداوند مسألت دارم.» ۱۴، امام همچنین در جای دیگر می‌نویسد: «از خداوند موفقیت شما و مردم مسلمان و برادر لیبی را خواستارم.» ۱۵ به بیان دیگر امام خمینی (ره)، قذافی را مادامی که در کنار ملت مسلمان لیبی است، محترم می‌شمارد.
    آخرین نامه امام خمینی (ره) به قذافی- که در واقع پاسخی بود به پیام تبریک قذافی به مناسبت ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی- در تاریخ اول اسفند ماه ۱۳۶۳ صادر گردید و پس از آن هیچ مکاتبه‌ای از سوی امام به حاکم لیبی صورت نگرفت.


    و اینکه نمیفهمم چرا بعد از انقلاب اخیر لیبی و کشته شدن قذافی باز هم خبری از امام موسی صدر نشد و این ابهام برجای خود باقی ماند.
    چرا حتی شهید شدنشون تائید نشد؟
    لیبی از گودال در اومد افتاد تو چاه ، الآن امورات کشور دست سلفی های تکفیری است و امام موسی صدر و یاد امام موسی صدر براشون مثل سم میمونه!



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    امام خامنه ای :
    اگر در مقطع فعلی دستگاه دیپلماسی بتواند حضور فعال، هوشمندانه و مقتدرانه داشته باشد، جایگاه و استحکام جمهوری اسلامی در چندین ده سال آینده و در نظم جدید جهانی به عنوان جایگاهی برجسته تثبیت می شود وگرنه، در جهان پیش رو، از موقعیت لازم برخوردار نخواهیم بود
    ...
    این کار (تعمل با آمریکا) ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می دهند.
    بیست و دوم مردادماه

  9. #8
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Smeagol آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    نوشته ها
    133
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ایران در قضیه ی امام موسی فقط سیاسی رفتار کرد درست مثل داستان حاج احمد متوسلیان

    کوتاهی کردیم در حقشون
    خداکنه جفا نکرده باشیم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. لطفا دیگر نگویید «مرگ بر آمریکا» !
    توسط گلنرگس در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 35
    آخرين نوشته: 10-05-2015, 09:58
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-06-2014, 14:24
  3. رحیم‌پور ازغدی :یک عده به امام می گفتند که چرا تنش درست می کنید؟
    توسط hossein1 در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-02-2014, 12:20
  4. جزئیات لحظه به لحظه ورود امام
    توسط گلنرگس در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-02-2014, 08:59
  5. می خوای بری مشهد یا نه؟
    توسط منتقمُ الزهراء در انجمن امام رضا (ع)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-10-2013, 20:49

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه