مقدمه ای بر پژوهشهای اندام شناسی
دانشمندان و متخصصان اعتراف میکنند و می گویند: علی رغم تلاشهای خوبی که در باره آفرینش جنین صورت گرفته است، همانا پژوهشهای خوبی که صورت گرفته است تکمیل نشده و هنوز در اول راه هستیم.
هنوز دلایل ریز و عوامل پنهانی زیادی که در تکوین جنین تأثیر دارند تا او به شکل موجود دربیاید را نمیدانیم.
میگویند میلیونها میلیون از اسپرمها به طرف دهانه رحم حرکت میکنند و تخمک را هدف قرار میدهند، ولی فقط یکی از آنها (یا دوتا) پیروز میشود و به او اجازه داده میشود که نزدیک شود!… چگونه و چرا تخمک این اسپرم را دیگری را جذب نمیکند؟… چگونه این مسابقه پایان مییابد؟…چه کسی پبروز است؟…. کیفیت این پیروزی چگونه است؟حقیقتاً ما نمیدانیم در میان این جهالت نسبت به این موضوع دانشمندان آزمایشها را انجام دادند….. شاید آنها این تاریکی را روشن کردند!!!…
دانشمندان در مکانی آزمایشگاهی که شبیه به رحم زنانه بود عمل لقاح اسپرم و تخمک را انجام دادند و به اذن خدا این لقاح انجام گرفت. در اوایل تخمک شروع به بزرگ و بزرگتر شدن کرد، سپس یکباره از رشد کردن باز ایستاد و ناگهان مُرد!!!! آزمایشها باز هم تکرار شدند…. و مرگ تخمک باز هم تکرار شد!!!! چطور ممکن است؟ ما نمیدانیم
همانا دلیل آن روحی خدایی است که علی رغم لقاح صورت گرفته بر روی تخمک در آن دمیده نشده است هر چند که شرایط لقاح فراهم و مهیا بوده است.
{وَیسْأَلُونَک عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا}- (اسراء / ۸۵)
«و از تو درباره «روح» سؤال میکنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است؛ و جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است!»
داستان
داستان از آزاد شدن صدها میلیون اسپرم از بیضههای مردشروع میشود، هربار که منی جاری میشود حاوی ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون اسپرم است. و زن در مقابل این همه اسپرم از تخمدان خود فقط ماهی یک تخمک آزاد میکند.
در سفر شکار
· میلیونها بلکه صدها میلیون اسپرم همدیگر را برای پیدا کردن تنها تخمک موجود، پس میزنند ولی….. ولی به هیچکدام اجازه داده نمیشود که نزدیک شوند بجز یکی از آنها! … فقط یکی از میلیونها اسپرم؟!! این امر و کار خداوند است. چرا؟؟؟ ما نمیدانیم.
· لازم است اینیک اسپرم از هر نظر بر بقیه برتری داشته باشد. از نظر توانایی، قدرت و قدرت باروری.
· تنها اسپرم و تنها تخمک به هم میرسد و اسپرم به داخل تخمک روان میشود. بعد ازعمل لقاح چه اتفاقی میافتد؟؟ ما نمیدانیم.
· مافقط میگوییم که تخمک بارور شده است اما چگونه و چطور تمام شد؟ ما نمیدانیم.
· در کجا قرار دارند؟ دانشمندان میگویند در یک سوم لوله رحم جایگیری میکنند. چرا؟ اسپرم و تخمک خود میدانند که کجا قرار بگیرند، چه کسی به آنها این موضوع را یاد داده است؟ ما نمیدانیم.
· به محض اینکه تخمک باردار شد درها را به روی خود میبندد و به بقیه میلیونها و صدها میلیون اسپرم اجازه ورود نمیدهد مگر اجازه ناکامی و مرگ را. اما چرا؟ تخمک همه اینها را میداند، پس چه کسی او را آموزش داده؟ ما نمیدانیم.
داستان هیجان انگیز است
انسانی به وجود خواهد آمد….
و معادله حل شد، داستان میگوید:
مجموعه ای از کارهای مجهول برما، دانش متعالی بآن رسید!!
که این جا انسانی به وجود بیاید….
میبینیم که یک طرف معادله مجهول است، ولی طرف دوم معادله با نور ایمان روشن شده است و جانها از وجودش مفرح میشوند.
· تخمک بارور شده مسیرش را ادامه میدهد، اول به دو قسمت تقسیم میشود سپس به چهار وسپس هشت سلول و همانطور به شیوهای تصاعدی چند برابر میشوند.
با این وصف دانشمندان میگویند: این تقسیمات مهم نیستند!. پس چه چیزی مهم است؟
میگویند: سلولهای در حال افزایش، ازدیادشان را با اختلاف دنبال میکنند. پس این اختلاف چیست؟
همانا اختلاف در وظیفههای محول به آنهاست.
از این سلولها استخوان تشکیل میشود، از آن دسته غدد به وجود میآیند، این دسته سلولهای خونی به وجود میآیند، سپس سلولهای پوستی… سپس سلولهای حواس…. سپس سلولهای مو….. بعد اعصاب و سپس مخچه. آفریننده بزرگ پاک و منزه باد.
چه کسی وظیفه سلولها را به آنها یاد داده است؟
چه کسی برای این وظایف، نظامی دقیق در نهایت دقت و دوام قرار داده است؟
{مَّا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کرَّتَینِ ینقَلِبْ إِلَیک الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِیرٌ}- (المُلک/۳-۴)
“در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبی نمیبینی! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده میکنی؟! * بار دیگر (به عالم هستی) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستجوی خلل و نقصان ناکام مانده) به سوی تو باز میگردد در حالی که خسته و ناتوان است!”
دانشمندان منطق ناگزیر این را هماهنگی نام گذاری کردهاند.
داستان را با جزئیات معجزه گونهاش ادامه میدهیم. از این مجموعه از سلولهای تقسیم شده تخمک پسربچه ای به وجود میآید و از آن مجموعه از سلولها دختر بچه ای خلق میشود.
چنان اتفاق افتاد که در تاریخ بشر، جنس مذکر ارزش پیدا کرد ومنزلتش همه گیر شد، و جنس مؤنث در بیشتر اجتماعهای بشری جایگاهی پست تر داشت.
{وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کظِیمٌ یتَوَارَی مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیمْسِکهُ عَلَی هُونٍ أَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرَابِ} – (النحل/۵۸-۵۹)
« در حالی که هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتی) سیاه میشود؛ و به شدّت خشمگین میگردد؛ بخاطر بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متواری میگردد؛ (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! »
ادامه داستان بیشتر هیجان انگیز است. می گویند که تلاشهای محققان تجربهگرا روند خود را دنبال میکند آنها از نشانهها استفاده میکنند (برای پیشگویی اینکه جنین پسر است یا دختر!) آنها از دانش گذشته که بر بروی این نشانهها برپا شده است بهره میبرند. اینجا سحر و یا چیزی شبیه به آن پیدا نمیشود[۴].
علم تا به اینجا پیشرفت کرده و در همین جا میماند و ما میپرسیم:
در شایستگی چه کسی است که این پیش گویی ها را انجام دهد؟ این خود قضیه ای است جداگانه و ما گمان میکنیم که ” در صلاحیت هیچکس نیست، چون افراد بشماری در باره این مورد اشتباه پیش گویی کردهاند.”
· زنی حامله است، با دیدن جنینش آرزویش برآورده شده است.
· زنی دیگر حامله است و دیدن جنینش بر خلاف آرزوهایش بود
در این موضوع دو حالت وجود دارد
۱- زنی که آرزوهایش برآورده شده است و قبلاً به چیزی که به آن امیدوار بوده است خبر داده شده است، همانا او شادی بزرگ را که همان رویداد تولد بچه است را با خبر از آینده جنین، از دست میدهد رویدادی که به برکت انتظار وقوع آن همه دردهایشان را در هنگام بارداری وشب زنده داریها و خستگیها را فراموش میکنند. و از نوزادش با شادی کم و بی تفاوتی زیاد استقبال میکند. همانا میوه قبل از رسیده شدن خورده شد!.
۲- زنی که آرزوهایش برآورده نشده است و ناکامی او آشکار شده است ( جنین مطابق با آنچه انتظارش را میکشد نیست) دختری پس از دختر یا پسری پس از پسر به دنیا میآید !!! این مادران تلخی ناکامی را نزد خود ماه به ماه پرورش میدهند نارحتی و همصحبتی با غم نزد آنها جمع میشود (سستی بر آنها غلبه میکند). از ساعت ولادت نپرسید چون همه چیز حساس و با خشم ونارحتی احاطه شده است. در اینجا ما میگوییم: راه صحیحتر آنست که مادر منتظر بماند و تنها یکبار آن ناکامی و رویداد دردناک را تجربه کند نه اینکه زمان طولانی ای از زندگیش را با اندوه بسوزاند.
رفع ابهام: تنها یک نفر است که سود میبرد، کسی غیر از پدران و مادران و آن مالک دستگاه کشف جنسیت جنین است، به یقین آرزوهای او قبل از همه برآورده میشود[۵].
در نهایت
و در نهایت داستان چه ظلمهایی که در حق زنان بیگناهی شد و چه بسیار زنانی که طلاق داده شدند و به آنها توهین شد و شکنجه شدند به خاطر اینکه دختر به دنیا میآوردند!!! ما در آن زمان در عصر جاهلیت بودیم . اما این بار به تازگی علم درست به هدف برخورد کرد و روشن کرد تعین جنسیت دختر یا پسر به تخمک زن مربوط نمیشود بلکه نطفه و اسپرم مرد عامل تعین جنسیت است.
آه چه خوشحالی بزرگی!!! اما شاعره درخشان عرب همسر ابوحمزه عتبی در زمانهای بسیار جلوتر از علم این مسئله را میدانست.
ابو حمزه همسرش به دلیل اینکه پشت سر هم دختر به دنیا میآورد و هیچکدام پسر نبودند ترک کرد. همسر ابوحمزه روزی با قبلی اندوهگین میسرود:
مالأبی حمزه لا یأتینا یبیت فی البیت الذی یلینا
غضبان ألا نلد البنینا تالله ما ذالک فی ایدینا
وإنما نأخذ ما أُعطینا ونحن کالأرض لزارعینا
ننبت ما قد زرعوه فینا
ابو حمزه را چه شده است که نزد ما نمیآید و در خانه همسایه ساکن شده است.
او از این عصبانی است که ما پسر به دنیا نیاوردهایم. به خدا سوگند که این امر در دست ما نیست.
هر آنچه که به ما داده شود بی کم وکاست میگیریم و ما برای کشاورزانمان همچون زمین هستیم هر آنچه که کاشته شود بزرگ میکنیم.
هنگامیکه این شعر به گوش ابو حمزه رسید و به توصیه همسر باهوشش عمل میکند و از خانه ای که برگزیده بود به خیمه همسرش باز میگردد و به قولی عذر خواهی هم میکند.
این قضیه همانجا مسکوت باقی میماند تا در دوران معاصر ما.
کروموزومها نیز داستانی دارند
بله! داستانی که در لابلای آن معجزه ای از معجزات خداوند درآفرینش نهفته است و نشانه ای است از نشانههای خداوند تبارک و تعالی.
این داستان در در اکتشافی خلاصه میشود که دو دانشمند بزرگ جیمز واتسون و فرانسیس کریک به آن دست یافتند. آنها در سال ۱۹۵۳ جایزه نوبل را به دست آوردند به دلیل اکتشافی که به کرموزومهای رنگی نامگذاری شده بود. تعداد این کروموزومها به ۴۶ کروموزوم در هر سلول میرسد و به قول دیگر ۲۳ جفت. ۲۲ جفت از این تعداد یکنواخت شبیه به هم هستند اما تنها جفت باقیمانده وظیفه مهم تعین جنسیت جنین را برعهده دارد. (نیاز به باز کردن مطلب نیست[۶])
این کروموزومها به امر خداوندِ ناظم و مدبر عمل میکنند امری باز دارنده که سلول نمیتواند از آن سرپیچی بکند، در درون سلول اسرار آفرینش وراثت نهفته است.
به تعبیری ساده تر کروموزومها هستند که سلولهای لوزالمعده را به آزاد کردن انسولین برای سوزاندن قند و یا ذخیره آن (تنظیم قند) وادار میکنند. کروموزومها هستند که اشک چشمان را برای ضدعفونی کردن و دفاع از آنها سرازیر میکنند و سلولهای معده را وادار میکنند که برای هضم بهتر غذا اسید ترشح کنند.
موضوع دیگر اینست که: کروموزوهایی که صفات ارثی را برای همه اعضا و روان موجود بشری با خود به همراه دارند پس چه آفت وآسیبی در شکل گیری کروموزومها ممکن است موجب انحراف در تشکیل و آفرینش جنین شود؟ سلامتی کامل پدر ومادر عامل اصلی سلامت جنین یا ناهنجاری آن است.
· ثابت شده است که خویشاوندی خیلی نزدیک بین زن و شوهر منجر به ثابت ماندن صفات ارثی میشود و آثار این موضوع در کمی حواس، بینایی و شنوایی و آمادگی در پذیرش بعضی از بیماریها پدیدار میشود.
· بیماریهای آشکاری چون سیلفیس و ایدز منجر به آسیب رسانی به سلامت جسمی و عقلی جنین میشود.
· بارداری زنی که عمر آن از چهل سال بیشتر است به احتمال زیاد نوزادانی زشت روی و تغییر قیافه داده به دنیا بیاورند و این تغییر در قیافه از کمبود در کروموزومها منتج نمیشود همانطور که گمان میرفت بلکه از زیادی آنهاست.
· اشکال و کمبود در غده تیروئیدِ یکی از والدین یا هر دوی آنها ممکن است سبب ضعف عقلانی در نوزاد شود.
· سختی زایمان و به وجود آمدن مشکلات تنفسی در این مرحله در بعضی حالات منجر به تأخیر در خون رسانی به نوزاد شده و در نتیجه انحراف اخلاقی و روانی را در پی دارد.
موارد ذکر شده تاثیرگذارترین موضوعات در شکل گیری انحراف در جنین میباشند و در کنار این موارد، تاثیرات خارجی دیگری وجود دارند که جنین را به همین عوارض مبتلا میکند همانند دچار شدن زن حامله به بعضی بیماریهای مُسری و مصرف بعضی از داروها و گیاهان دارویی.
چنانچه مادر حامله دچار سرخچه شود و داروهای درمانی را بدون مشاوره با پزشک متخصص مصرف کند یا آسپرین و نوشیدنیهای الکلی و مواد مخدر مصرف کند و همچنین سوء تغذیه مادر باردار، کمبود ویتامینها ویا افراط و زیاده روی در خوردن بعضی از مواد غذایی، همه اینهایی که گفته شد در سلامت و شکل گیری اعضا و جوارح و روان جنین مؤثر میباشند.
پزشکان توصیه میکنند که مادران باردار به با حیواناتی چون گربه سگ ارتباطی نداشته باشند و همدم نشوند، چنانچه سگ یا گربه به بیماری تکسوبلاسموز[۷] دچار شوند ممکن است که در ماههای اول بارداری انگل از حیوان به مادر باردار سرایت کند و در جنین منجر به انحرافاتی همچون از دست دادن بینایی، ورم طحال و یا کوچک و بزرگ شده سر شود.
همچنین اگر مادر باردار در معرض موسیقیهای خشنی همچون جاز و راک قرار بگیرد (یا به آنها گوش بدهد) جنین در شکم مادرش منقبض میشود انقباضی که به تنگنا آمده و نفرت جنین را میشد دید (به واسطهی مشاهده ویدئویی، سونوگرافی) درست همانند زمانی که مادرش سیگار میکشید.
باید اشاره کنیم که اگر زن باردار در معرض تابش آفتاب و هوای آزاد قرار بگیرد ورزشهای سبکی همانند راه رفتن انجام بدهد همه اینها به رشد طبیعی و شکل گیری آینده سالم جسمی و روحی جنین کمک میکنند.
برگرفته از کتاب بهداشت روانی برای جنین/مترجم عیسی کاکی
منبع این انتشار:نیو حرفمقدمه ای بر پژوهشهای اندام شناسی
دانشمندان و متخصصان اعتراف میکنند و می گویند: علی رغم تلاشهای خوبی که در باره آفرینش جنین صورت گرفته است، همانا پژوهشهای خوبی که صورت گرفته است تکمیل نشده و هنوز در اول راه هستیم.
هنوز دلایل ریز و عوامل پنهانی زیادی که در تکوین جنین تأثیر دارند تا او به شکل موجود دربیاید را نمیدانیم.
میگویند میلیونها میلیون از اسپرمها به طرف دهانه رحم حرکت میکنند و تخمک را هدف قرار میدهند، ولی فقط یکی از آنها (یا دوتا) پیروز میشود و به او اجازه داده میشود که نزدیک شود!… چگونه و چرا تخمک این اسپرم را دیگری را جذب نمیکند؟… چگونه این مسابقه پایان مییابد؟…چه کسی پبروز است؟…. کیفیت این پیروزی چگونه است؟حقیقتاً ما نمیدانیم در میان این جهالت نسبت به این موضوع دانشمندان آزمایشها را انجام دادند….. شاید آنها این تاریکی را روشن کردند!!!…
دانشمندان در مکانی آزمایشگاهی که شبیه به رحم زنانه بود عمل لقاح اسپرم و تخمک را انجام دادند و به اذن خدا این لقاح انجام گرفت. در اوایل تخمک شروع به بزرگ و بزرگتر شدن کرد، سپس یکباره از رشد کردن باز ایستاد و ناگهان مُرد!!!! آزمایشها باز هم تکرار شدند…. و مرگ تخمک باز هم تکرار شد!!!! چطور ممکن است؟ ما نمیدانیم
همانا دلیل آن روحی خدایی است که علی رغم لقاح صورت گرفته بر روی تخمک در آن دمیده نشده است هر چند که شرایط لقاح فراهم و مهیا بوده است.
{وَیسْأَلُونَک عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا}- (اسراء / ۸۵)
«و از تو درباره «روح» سؤال میکنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است؛ و جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است!»
داستان
داستان از آزاد شدن صدها میلیون اسپرم از بیضههای مردشروع میشود، هربار که منی جاری میشود حاوی ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون اسپرم است. و زن در مقابل این همه اسپرم از تخمدان خود فقط ماهی یک تخمک آزاد میکند.
در سفر شکار
· میلیونها بلکه صدها میلیون اسپرم همدیگر را برای پیدا کردن تنها تخمک موجود، پس میزنند ولی….. ولی به هیچکدام اجازه داده نمیشود که نزدیک شوند بجز یکی از آنها! … فقط یکی از میلیونها اسپرم؟!! این امر و کار خداوند است. چرا؟؟؟ ما نمیدانیم.
· لازم است اینیک اسپرم از هر نظر بر بقیه برتری داشته باشد. از نظر توانایی، قدرت و قدرت باروری.
· تنها اسپرم و تنها تخمک به هم میرسد و اسپرم به داخل تخمک روان میشود. بعد ازعمل لقاح چه اتفاقی میافتد؟؟ ما نمیدانیم.
· مافقط میگوییم که تخمک بارور شده است اما چگونه و چطور تمام شد؟ ما نمیدانیم.
· در کجا قرار دارند؟ دانشمندان میگویند در یک سوم لوله رحم جایگیری میکنند. چرا؟ اسپرم و تخمک خود میدانند که کجا قرار بگیرند، چه کسی به آنها این موضوع را یاد داده است؟ ما نمیدانیم.
· به محض اینکه تخمک باردار شد درها را به روی خود میبندد و به بقیه میلیونها و صدها میلیون اسپرم اجازه ورود نمیدهد مگر اجازه ناکامی و مرگ را. اما چرا؟ تخمک همه اینها را میداند، پس چه کسی او را آموزش داده؟ ما نمیدانیم.
داستان هیجان انگیز است
انسانی به وجود خواهد آمد….
و معادله حل شد، داستان میگوید:
مجموعه ای از کارهای مجهول برما، دانش متعالی بآن رسید!!
که این جا انسانی به وجود بیاید….
میبینیم که یک طرف معادله مجهول است، ولی طرف دوم معادله با نور ایمان روشن شده است و جانها از وجودش مفرح میشوند.
· تخمک بارور شده مسیرش را ادامه میدهد، اول به دو قسمت تقسیم میشود سپس به چهار وسپس هشت سلول و همانطور به شیوهای تصاعدی چند برابر میشوند.
با این وصف دانشمندان میگویند: این تقسیمات مهم نیستند!. پس چه چیزی مهم است؟
میگویند: سلولهای در حال افزایش، ازدیادشان را با اختلاف دنبال میکنند. پس این اختلاف چیست؟
همانا اختلاف در وظیفههای محول به آنهاست.
از این سلولها استخوان تشکیل میشود، از آن دسته غدد به وجود میآیند، این دسته سلولهای خونی به وجود میآیند، سپس سلولهای پوستی… سپس سلولهای حواس…. سپس سلولهای مو….. بعد اعصاب و سپس مخچه. آفریننده بزرگ پاک و منزه باد.
چه کسی وظیفه سلولها را به آنها یاد داده است؟
چه کسی برای این وظایف، نظامی دقیق در نهایت دقت و دوام قرار داده است؟
{مَّا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کرَّتَینِ ینقَلِبْ إِلَیک الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِیرٌ}- (المُلک/۳-۴)
“در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبی نمیبینی! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده میکنی؟! * بار دیگر (به عالم هستی) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستجوی خلل و نقصان ناکام مانده) به سوی تو باز میگردد در حالی که خسته و ناتوان است!”
دانشمندان منطق ناگزیر این را هماهنگی نام گذاری کردهاند.
داستان را با جزئیات معجزه گونهاش ادامه میدهیم. از این مجموعه از سلولهای تقسیم شده تخمک پسربچه ای به وجود میآید و از آن مجموعه از سلولها دختر بچه ای خلق میشود.
چنان اتفاق افتاد که در تاریخ بشر، جنس مذکر ارزش پیدا کرد ومنزلتش همه گیر شد، و جنس مؤنث در بیشتر اجتماعهای بشری جایگاهی پست تر داشت.
{وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کظِیمٌ یتَوَارَی مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیمْسِکهُ عَلَی هُونٍ أَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرَابِ} – (النحل/۵۸-۵۹)
« در حالی که هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتی) سیاه میشود؛ و به شدّت خشمگین میگردد؛ بخاطر بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متواری میگردد؛ (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! »
ادامه داستان بیشتر هیجان انگیز است. می گویند که تلاشهای محققان تجربهگرا روند خود را دنبال میکند آنها از نشانهها استفاده میکنند (برای پیشگویی اینکه جنین پسر است یا دختر!) آنها از دانش گذشته که بر بروی این نشانهها برپا شده است بهره میبرند. اینجا سحر و یا چیزی شبیه به آن پیدا نمیشود[۴].
علم تا به اینجا پیشرفت کرده و در همین جا میماند و ما میپرسیم:
در شایستگی چه کسی است که این پیش گویی ها را انجام دهد؟ این خود قضیه ای است جداگانه و ما گمان میکنیم که ” در صلاحیت هیچکس نیست، چون افراد بشماری در باره این مورد اشتباه پیش گویی کردهاند.”
· زنی حامله است، با دیدن جنینش آرزویش برآورده شده است.
· زنی دیگر حامله است و دیدن جنینش بر خلاف آرزوهایش بود
در این موضوع دو حالت وجود دارد
۱- زنی که آرزوهایش برآورده شده است و قبلاً به چیزی که به آن امیدوار بوده است خبر داده شده است، همانا او شادی بزرگ را که همان رویداد تولد بچه است را با خبر از آینده جنین، از دست میدهد رویدادی که به برکت انتظار وقوع آن همه دردهایشان را در هنگام بارداری وشب زنده داریها و خستگیها را فراموش میکنند. و از نوزادش با شادی کم و بی تفاوتی زیاد استقبال میکند. همانا میوه قبل از رسیده شدن خورده شد!.
۲- زنی که آرزوهایش برآورده نشده است و ناکامی او آشکار شده است ( جنین مطابق با آنچه انتظارش را میکشد نیست) دختری پس از دختر یا پسری پس از پسر به دنیا میآید !!! این مادران تلخی ناکامی را نزد خود ماه به ماه پرورش میدهند نارحتی و همصحبتی با غم نزد آنها جمع میشود (سستی بر آنها غلبه میکند). از ساعت ولادت نپرسید چون همه چیز حساس و با خشم ونارحتی احاطه شده است. در اینجا ما میگوییم: راه صحیحتر آنست که مادر منتظر بماند و تنها یکبار آن ناکامی و رویداد دردناک را تجربه کند نه اینکه زمان طولانی ای از زندگیش را با اندوه بسوزاند.
رفع ابهام: تنها یک نفر است که سود میبرد، کسی غیر از پدران و مادران و آن مالک دستگاه کشف جنسیت جنین است، به یقین آرزوهای او قبل از همه برآورده میشود[۵].
در نهایت
و در نهایت داستان چه ظلمهایی که در حق زنان بیگناهی شد و چه بسیار زنانی که طلاق داده شدند و به آنها توهین شد و شکنجه شدند به خاطر اینکه دختر به دنیا میآوردند!!! ما در آن زمان در عصر جاهلیت بودیم . اما این بار به تازگی علم درست به هدف برخورد کرد و روشن کرد تعین جنسیت دختر یا پسر به تخمک زن مربوط نمیشود بلکه نطفه و اسپرم مرد عامل تعین جنسیت است.
آه چه خوشحالی بزرگی!!! اما شاعره درخشان عرب همسر ابوحمزه عتبی در زمانهای بسیار جلوتر از علم این مسئله را میدانست.
ابو حمزه همسرش به دلیل اینکه پشت سر هم دختر به دنیا میآورد و هیچکدام پسر نبودند ترک کرد. همسر ابوحمزه روزی با قبلی اندوهگین میسرود:
مالأبی حمزه لا یأتینا یبیت فی البیت الذی یلینا
غضبان ألا نلد البنینا تالله ما ذالک فی ایدینا
وإنما نأخذ ما أُعطینا ونحن کالأرض لزارعینا
ننبت ما قد زرعوه فینا
ابو حمزه را چه شده است که نزد ما نمیآید و در خانه همسایه ساکن شده است.
او از این عصبانی است که ما پسر به دنیا نیاوردهایم. به خدا سوگند که این امر در دست ما نیست.
هر آنچه که به ما داده شود بی کم وکاست میگیریم و ما برای کشاورزانمان همچون زمین هستیم هر آنچه که کاشته شود بزرگ میکنیم.
هنگامیکه این شعر به گوش ابو حمزه رسید و به توصیه همسر باهوشش عمل میکند و از خانه ای که برگزیده بود به خیمه همسرش باز میگردد و به قولی عذر خواهی هم میکند.
این قضیه همانجا مسکوت باقی میماند تا در دوران معاصر ما.
کروموزومها نیز داستانی دارند
بله! داستانی که در لابلای آن معجزه ای از معجزات خداوند درآفرینش نهفته است و نشانه ای است از نشانههای خداوند تبارک و تعالی.
این داستان در در اکتشافی خلاصه میشود که دو دانشمند بزرگ جیمز واتسون و فرانسیس کریک به آن دست یافتند. آنها در سال ۱۹۵۳ جایزه نوبل را به دست آوردند به دلیل اکتشافی که به کرموزومهای رنگی نامگذاری شده بود. تعداد این کروموزومها به ۴۶ کروموزوم در هر سلول میرسد و به قول دیگر ۲۳ جفت. ۲۲ جفت از این تعداد یکنواخت شبیه به هم هستند اما تنها جفت باقیمانده وظیفه مهم تعین جنسیت جنین را برعهده دارد. (نیاز به باز کردن مطلب نیست[۶])
این کروموزومها به امر خداوندِ ناظم و مدبر عمل میکنند امری باز دارنده که سلول نمیتواند از آن سرپیچی بکند، در درون سلول اسرار آفرینش وراثت نهفته است.
به تعبیری ساده تر کروموزومها هستند که سلولهای لوزالمعده را به آزاد کردن انسولین برای سوزاندن قند و یا ذخیره آن (تنظیم قند) وادار میکنند. کروموزومها هستند که اشک چشمان را برای ضدعفونی کردن و دفاع از آنها سرازیر میکنند و سلولهای معده را وادار میکنند که برای هضم بهتر غذا اسید ترشح کنند.
موضوع دیگر اینست که: کروموزوهایی که صفات ارثی را برای همه اعضا و روان موجود بشری با خود به همراه دارند پس چه آفت وآسیبی در شکل گیری کروموزومها ممکن است موجب انحراف در تشکیل و آفرینش جنین شود؟ سلامتی کامل پدر ومادر عامل اصلی سلامت جنین یا ناهنجاری آن است.
· ثابت شده است که خویشاوندی خیلی نزدیک بین زن و شوهر منجر به ثابت ماندن صفات ارثی میشود و آثار این موضوع در کمی حواس، بینایی و شنوایی و آمادگی در پذیرش بعضی از بیماریها پدیدار میشود.
· بیماریهای آشکاری چون سیلفیس و ایدز منجر به آسیب رسانی به سلامت جسمی و عقلی جنین میشود.
· بارداری زنی که عمر آن از چهل سال بیشتر است به احتمال زیاد نوزادانی زشت روی و تغییر قیافه داده به دنیا بیاورند و این تغییر در قیافه از کمبود در کروموزومها منتج نمیشود همانطور که گمان میرفت بلکه از زیادی آنهاست.
· اشکال و کمبود در غده تیروئیدِ یکی از والدین یا هر دوی آنها ممکن است سبب ضعف عقلانی در نوزاد شود.
· سختی زایمان و به وجود آمدن مشکلات تنفسی در این مرحله در بعضی حالات منجر به تأخیر در خون رسانی به نوزاد شده و در نتیجه انحراف اخلاقی و روانی را در پی دارد.
موارد ذکر شده تاثیرگذارترین موضوعات در شکل گیری انحراف در جنین میباشند و در کنار این موارد، تاثیرات خارجی دیگری وجود دارند که جنین را به همین عوارض مبتلا میکند همانند دچار شدن زن حامله به بعضی بیماریهای مُسری و مصرف بعضی از داروها و گیاهان دارویی.
چنانچه مادر حامله دچار سرخچه شود و داروهای درمانی را بدون مشاوره با پزشک متخصص مصرف کند یا آسپرین و نوشیدنیهای الکلی و مواد مخدر مصرف کند و همچنین سوء تغذیه مادر باردار، کمبود ویتامینها ویا افراط و زیاده روی در خوردن بعضی از مواد غذایی، همه اینهایی که گفته شد در سلامت و شکل گیری اعضا و جوارح و روان جنین مؤثر میباشند.
پزشکان توصیه میکنند که مادران باردار به با حیواناتی چون گربه سگ ارتباطی نداشته باشند و همدم نشوند، چنانچه سگ یا گربه به بیماری تکسوبلاسموز[۷] دچار شوند ممکن است که در ماههای اول بارداری انگل از حیوان به مادر باردار سرایت کند و در جنین منجر به انحرافاتی همچون از دست دادن بینایی، ورم طحال و یا کوچک و بزرگ شده سر شود.
همچنین اگر مادر باردار در معرض موسیقیهای خشنی همچون جاز و راک قرار بگیرد (یا به آنها گوش بدهد) جنین در شکم مادرش منقبض میشود انقباضی که به تنگنا آمده و نفرت جنین را میشد دید (به واسطهی مشاهده ویدئویی، سونوگرافی) درست همانند زمانی که مادرش سیگار میکشید.
باید اشاره کنیم که اگر زن باردار در معرض تابش آفتاب و هوای آزاد قرار بگیرد ورزشهای سبکی همانند راه رفتن انجام بدهد همه اینها به رشد طبیعی و شکل گیری آینده سالم جسمی و روحی جنین کمک میکنند.
برگرفته از کتاب بهداشت روانی برای جنین/مترجم عیسی کاکی
منبع سایت نیو حرف:
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]